لینک‌های شاد آخرین دوشنبه اردیبهشت ۹۴

ساندویچ کتاب

  • بابــون وب سایت مخصوص توسعه دهنده گان وب و برنامه نویسان است که محلی برای به اشتراک گذاری ایده های جدید طراحی وب سایت، الهام گرفتن، مقالات جدید، آموزش ها و مثال های عالی است. اولین کسانی باشید که پست های جدید را مشاهده می کنید، دکمه ی زیر را بفشارید و با من در تماس باشید. مطمئن هستم اگر وارد بابون بشین، چیزهایی می بینین که قبلا حتی از وجود بعضی هاش اطلاع هم نداشتین
  • «دو میلیون مانع بین من و توست، پس با من از بادمجان بگو»، «پایان پیش از پایان» و «نقاشی که بومش دیوارهای خیابان است» عناوینی نیستن که توی وبلاگستان گجت زه این روزها بشه از کنارشون به آسونی گذشت. سایت نیم سایه جای خوبیه برای پناه بردن به مطالبی خوب از دست این اینترنت فارسی پر شده از مطالب زرد فقط به دنبال خواننده و تبلیغ. من که مشترک فید نیم سایه هم شدم.

ماه خلوتی بود و اگر شما هم دوست دارین وبلاگ، کار، ایده یا پروژه تون توی آخرین دوشنبه ماه بعد در جادی.نت معرفی بشه، کافیه یک ایمیل به jadijadi روی جیمیل بزنین. خوش باشین و خوش بگذرونین.

بانک ملت نه هک شده و نه برای حساب مشتریان مشکلی درست کرده! ماجرا یک باگ است

از دیروز چندین ایمیل دریافت کردم که آدم ها در مورد «هک» بانک ملت سوال می کردند یا اسکریپت های «هک» می فرستادن و سایت‌های مختلفی هم از این کلمه در اخبار مرتبط با باگ امنیتی بانک ملت استفاده کردن. لازمه این توضیح رو بدم که اتفاقی که افتاده اصولا هک نیست. هک در تعریف کلی‌ یک حرکت هوشمندانه است به منظور استفاده از چیزی به جز منظوری که دقیقا برای اون طراحی شده یا استفاده از راهی فرعی که بقیه ندیدنش برای رسیدن به مقصدی که قرار بوده با امکاناتی که داریم بهش نرسیم. حتی در تعریف هالیوودی هم هک یعنی «نفوذ» به یک سیستم. در مورد باگ بانک ملت، نه نفوذی صورت گرفته و نه هیچ شکلی از دسترسی به حساب‌های مردم.

در مورد پیش اومده، به خاطر اشتباه یک برنامه نویس و عدم تشخیص این اشتباه از طرف یک زنجیره طولانی آدم که قرار بوده بتونن جلوش رو بگیرن، هر کسی روی اینترنت می تونسته به شکل اتفاقی تراکنش ها به یکسری از حساب ها رو ببینه. این تراکنش ها شامل اسم فرستنده و گیرنده و حساب و مبلغ و زمان بوده. این مساله هک نیست بلکه یک باگ خیلی ابتدایی و آماتور در یک برنامه مهم است. بر خلاف مواردی مثل هک فیسنما و غیره، اینجا تنها فاکتور جالب اینه که از بانک انتظار چنین باگی نمی ره و این است که خبر رو مهم می کنه.

از اونطرف می شه کاملا مدعی بود که اطلاعات خصوصی من باید نزد بانکم یا بانکی که به اجبار باید بهش پول بریزم محفوظ باشه ولی الان یک برنامه خیلی ابتدایی می تونه کل تراکنش های مردم که در اون صفحه قابل نمایش بوده رو ذخیره کنه و بریزه توی یک دیتابیس و مثلا شما بتونین بگردین که آیا جادی در این فهرست هست یا نه یا فلان سازمان کلا چقدر از طریق فلان حسابش پول دریافت کرده. اینها بسیار ضایع است اما هک نیست و ربطی هم به امنیت حساب افراد نداره.

اینها رو می نویسم چون احساس می کنم بخشی از وبلاگستان فقط برای هیجان دادن به یک خبر، شروع کرده به هیجان دادن به یک خبر (: این سوتی بسیار ضایع است چون در ابعاد یک بانک اتفاق افتاده و ناقض پرایوسی افرادی است که در این سامانه اطلاعاتشون به شکل باز در اختیار همگان قرار گرفته ولی اصولا یک هک یا عدم امنیت حساب‌ها و کارت ها و چیزهای مشابه نیست. حواسمون باشه که فقط به خاطر ایجاد هیجان و جلب ویزیتور، مفهوم هک و پرایوسی و باگ و چیزهای مشابه رو در اذهان عمومی با همدیگه قاطی جا نندازیم.

تاریخ شخصی وبلاگ جادی – یک بازی وبلاگی

خوابگرد عزیز دعوت کرده از تاریخ شخصی وبلاگ‌هامون بنویسیم.

خواهش می‌کنم شما هم اگر در همه‌ی این سال‌ها بی‌وبلاگ زندگی نکرده‌اید. در باره‌ی وبلاگ‌‌تان بنویسید، از هر زاویه که خوش‌تر می‌دارید. تاریخ شخصی وبلاگ‌تان اگر باشد که چه بهتر.

راستش من حرف زیادی ندارم بزنم. من اوائل توی صحبت هام با سولوژن فکر می کردم وبلاگ چیز جذابی نیست چون افراد خیلی خیلی کمی هستن که ممکنه هر روز چیزی ارزشمند برای نوشتن داشته باشن. بعد فهمیدم که اشتباه می کردم. وبلاگ ها ایران رو تکون دادن چون به ما نشون دادن که همه مثل هم هستیم و علی رغم تمام تلاش هایی که می خواستن بگن «هر کی مثل تلویزیون نیست تباهه» با دیدن وبلاگ‌های روزمره کشف کردیم که اتفاقا تقریبا هیچ کسی در اطراف ما شبیه تلویزیون نیست و افراد خیلی کمی هستن که با روسری بخوابن (:

اما در سطحی شخصی، من هیچ وقت وبلاگم رو مهم یا تاثیرگذار یا حساس یا هر چی ندیدم. یک جایی بود و هست که چیزهایی که دوست دارم رو توش می گم و حرف هایی که دوست دارم شنیده بشن رو به اشتراک می ذارم. معمولا سعی می کنم همپوشانی زیادی نداشته باشم و مثلا وقتی نارنجی بود دیگه نیازی ندیدم از گجت بنویسم یا وقتی اینهمه جای لینوکسی هست از لینوکس کمتر می نویسم و الان هم خیلی خوشحالم که کلی از دوستان از حقوق دیجیتال حرف می زنن و نیازش کمتر هست که منم هی حرف بزنم. من آب های تازه رو دوست دارم (:

شاید تنها تکون در وبلاگ من وقتی بود که جادی.نت فیلتر شد و تصمیم گرفتم برم روی یک دامین دیگه و رفتم سراغ کیبورد آزاد و اونم فیلتر شد و بعد از مدتی دیدم چه کاریه و برگشتم رو جادی.نت فیلتر شده خودم (:

من هیچ وقت حس نکردم کار خاصی می کنم و یک دفعه هم کلا اشتباهی وبلاگم رو پاک کردم و تلاش خاصی برای برگردوندنش نکردم چون من کلا آدم خاطره ها نیستم (: تعریفم از خودم خیلی گسترده تر از وبلاگنویسی است و از اینهم خوشحالم که وبلاگم رو به سمت درآمد زایی یا تریبون یک نظر شدن نبردم و هنوزم تک تک چیزهایی که توش می خونین نظرات کاملا شخصی خودم هستن.

تقریبا سعی می کنم هر روز یک مطلب بنویسم که خیلی وقت ها هم موفق نمی شم اما هر بار برای مصاحبه شغلی رفته ام توضیح داه ام که من وبلاگم رو دوست دارم و روزی حداقل یکساعت ممکنه براش وقت بذارم و کارفرما باید با این اوکی باشه – همیشه هم بوده به لطف دوستان خوبی که مدیرهام بوده اند.

واقعا دیگه چیزی ندارم بگم.. بذارین چند تا سوال از خودم بکنم و جواب بدم:

بزرگترین اشتباهت تو وبلاگنویسی چی بوده؟

اشتباه که حرف بزرگیه. وبلاگنویسی هم حرف خاصیه. من شغلم وبلاگ نیست و هویتم تا حدی چیزی مستقل از وبلاگ است و وبلاگ معمولا تو زندگی خیلی شخصی ام تاثیر زیادی نذاشته. اما به نظرم دو تا اشتباه داشتم: عوض کردن دامین که اصولا نیازی بهش نبود. کار ما که موش و گربه بازی با سانسور چی نیست (: دومی اش هم این بوده که من باید هر چی هر جا می نویسم رو یک جوری تو وبلاگم هم می ذاشتم یا لینک می دادم. من حجم زیادی چیز نوشتم که تو وبلاگم نیستم. بهترین هاش کتاب نارنجی بود که دیگه ندارمشون.

بزرگترین تعجبت چیه؟

اینکه چرا یک سیستم باید همه تلاشش رو بکنه من رو سانسور کنه (: طرف کلی سازمان عریض و طویل علاقمند کردن بچه ها به علم تشکیل می ده، کلی سوبسید می ده، کلی تلاش می کنه یکی برنامه نویسی یاد بگیره یا علاقمند بشه یا یکی کتابش رو رایگان در اختیار همه بذاره و از تکنولوژی حرف بزنه و … بعد منو سانسور می کنه که به نظر خودم اتفاقا خیلی نوشته های خوبی دارم برای علاقمند کردن مردم به چیزی که اینها از در و دیوار التماس می کنن که مردم سراغش برن (از جنبش نرم افزاری شون تا تولید اپ تا علم تا هر چیز دیگه). درک می کنم چرا این اتفاق می افته ولی برام خیلی جالبه که چرا این سیستم ها اینقدر داغون هستن که به جای جذب کسی که اصرار در کار مثبت داره، تمام تلاششون رو می کنن که طرف رو از سیستم جدا کنن. این رو باید بعدا مفصلتر توضیح بدم چون واقعا موضوع جالبی است که یک حکومت حتی اگر همه پول و نفت و قدرت و غیره رو برای خودش بخواد، منطقا باید چیکار می کرد (:

جادی.نت تبلیغ قبول می کنه؟

فقط در زمینه اگهی استخدام برای برنامه نویس ها (: الان تصمیم گرتفه ام که براش هزینه بگیرم که تعدادش کنترل بشه و فقط شرکت های جدی بیان توش ولی خب این فعلا تنها تبلیغی است که خواهیم داشت.

نکته جالبی که کسی در مورد وبلاگت نمی دونه چیه؟

اینکه من هیچ وقت آمار ندارم. هیچ وقت نگاه نمی کنم چند تا خواننده داشتم و کدوم مطلب رو کی خوند و الان چی بنویسم که خوب خونده بشه. به این خیلی افتخار می کنم چون معتقدم مخاطب های من ارزششون به «تعداد» نیست بلکه به «کیفیت» است. وبلاگم هم برام جای تبلیغ – حتی شخص خودم – نیست بلکه می نویسم چون ازش لذت می برم. به نظرم کسی چه شهرت بخواد چه پول چه پارتنر چه هر چی، وبلاگ یکی از سخت ترین / کندترین راه ها برای رسیدن به هدف است و فقط کسی باید وبلاگ بنویسه که واقعا از اینکار لذت می بره.

چرا تو بازی های وبلاگی درست شرکت نمی کنی؟

خب من معمولا وبلاگستان فارسی رو کم می خونم. همینطور منشن ها و پیام های خصوصی فیسبوک و گولاس و توییتر و اینها رو. یعنی تنها چیزی که نسبت بهش تعهد جواب دادن حتی حس می کنم ایمیل است. اینه که مثلا اصلا ندیده بودم در این بازی دعوتم. از اونطرف دوست ندارم آدم ها رو توی رودربایستی یا معذوریت(؟) بذارم. دقیقا به همین دلیل با اینکه تیکه حدس زدن برام خیلی جالبه چون باعث می شه بخش بزرگی از اطلاعات توی مغزم رو هی کنار هم بچینم و مرورشون کنم، هیچ وقت از بازی پانتومیم خوشم نمی یاد چون نه دوست دارم کسی مجبورم کنه کارهایی رو بکنم که خودم انتخاب نکردم و نه دوست دارم کسی رو مجبور کنم ادا اصولی دربیاره که من پیشنهاد دادم.

حرف آخر؟

امیدوارم روزی بیاد که برگ برنده وبلاگ های ایران، انگلیسی بلد نبودن مردم و سانسور بودن اینترنت خارجی نباشه. خیلی وبلاگ های تکنولوژی دارن در این زمینه پیشرفت می کنن و دوستانی مثل یک پزشک مطالب اختصاصی و کار شده خودشون رو دارن که خیلی خوبه ولی واقعا باید مواظب باشیم که تنها برگ برنده ما، کم سوادی جامعه مون نباشه و همیشه خودمون رو مقایسه کنیم که در سطح جهان هم آیا چیزی برای گفتن داریم یا نه.


سوال دیگه ای بود بگین در کامنت ها و سعی می کنم جواب بدم (: به مناسبت سال نو.

آزادی بچه‌های نارنجی

تا حالا چند تا ایمیل دریافت کردم که درباره آزادی بچه‌های نارنجی چیزی بنویسم. به نظرم عجیبه… چرا؟ چی بنویسم خب؟ راستش با وجود اینکه هیچ کار مثبت واقعی نکردیم، من یک کوچولو از خودم راضی هستم که در این مدت در مورد این جریان در هر جایی که حرف زدم گفتم و همیشه چه تو رادیو گیک ها چه جاهای دیگه سعی کردم یادآوری کنم. ولی راستش در کل، کل جریان باعث خجالت همه ما بود و بخصوص کسانی که … بگذریم و یادمون باشه که این «آزادی» نیست بلکه بیرون بودن با قید وثیقه است و ممنون باشیم از تک و توک آدم هایی که سعی کردن این اسم ها همیشه سربلند باشن؛ بطور خاص به نظرم بودن کسی مثل امین ثابتی در این روزها حداقلی از امید رو زنده نگه داشت. ببخشید که شاد و قهرمانانه نبود ولی نگران نباشین چون دنیا هر روز داره از روز قبل بهتر می شه حتی اگر اینطور به نظر نرسه.

چالش سطل آب یخ جادی

ایده اصلی چالش یا مبارزه طلبی سطل اب یخ این بوده که برای جمع کردن کمک مالی به نفع بیماران اسکلروز جانبی آمیوتروفیک سه نفر دعوت می شن به یک چالش: یا در طول سه روز آینده یک سطل آب یخ روی سرت بریز یا صد دلار به بنیاد خیریه مرتبط با این بیماری کمک کن.

افراد مشهوری هم در این چالش شرکت کردن و هم آب رو ریختن (چون کار باحالیه و چالش رو ادامه می ده) و هم پول رو دادن. فرد مشهور ایرانی برای ما علی کریمی همیشه عالی بود و بیل گیتس افتخار برانگیز.

هفته قبل سیاوش محمودیان هم منو دعوت کرد و منم چلنج رو انجام دادم و صد تومن هم به خیریه خوب خانه خورشید کمک کردم.. اینم فیلم شادش:

البته انتقاداتی هم به این کمپین وارده. مثلا اینکه بیشتر فان است و به اندازه ای که حضور اینهمه شخصیت مشهور می تونست پول جمع کنه، پول جمع نکرده یا اینکه در دوران کم آبی، این هدر دادن آب است. شاید تا حدی معقول باشن و تا حدی نه. به هرحال همه کارهای ما صد در صد خوب نیست و همه کارها رو می شه با اشکال دید. می شه استدلال کرد که من پنج شش لیتر آب هدر دادم و من می تونم به کلی فواره شهری اشاره کنم که برای شادی روح آدم ها می ذارن آب بخار بشه و برق مصرف بشه یا صرفه جو بودن همیشگی ام در مصرف هر چیزی. آدم ها نیازهایی روانی برای زنده موندن دارن که کار مشترک و شادی مشترک یکیشونه و اتفاقا اینها در کشور ما حتی از آب هم کمیاب تر هستن، اما کمتر حیاتی.

پیشنهاد من اینه که اگر کسی شرکت کرد، پول رو به یک خیریه ایرانی کمک کنه و کمکش هم وابسته به این نباشه که آب رو ریخته یا نه و به دلایل بالا و انتقادهایی که هست، من ترجیح می دم کسی رو دعوت نکنم چون دعوت کردن کسی که دوست نداره، به نظرم کار درستی نیست.

لینک های شاد دوشنبه‌های آخر ماه تیر ۹۳

iron

  • ما توی ایران هسته‌های نرم افزاری که در سطح جهان محصول ارائه بدن خیلی کم داریم و هر تلاشی در این راستا خوبه. تیم تحقیقاتی یا همون آزمایشگاه Sialan Labs یکی از این تلاش ها هست که محصول اولشون هم نوید بخش تیم خوبیه: کلاینت تلگرام به اسم سیگرام با کتابخونه‌های کیوت. امیدوارم اخبار بهتری ازشون بشنویم و از الان هم فرصت خوبیه برای مشارکت دوستانی که می خوان سری تو سرها در بیارن.

  • پروژه ای اسپیک فارسی یکی از اون کارهای واقعا ارزشمند است در ایران. شاخه فارسی پروژه ای اسپیک که روشی است برای خوندن متن‌ با صدای کامپیوتری. اگر گیک یا برنامه نویس یا علاقمند تکنولوژی هستین لازمه با این پروژه آشنا باشین و عالیه اگر بهش کمک کنین.

  • دنبال بازی هستین؟ شاید یکسری سوال جواب باحال با بازی دون دون اون چیزی باشه که دنبالش می گردین. بین بسته‌های سوال و جوابش بگردین و اون چیزی که به نظرتون باحاله رو انتخاب کنین و ساعت‌های بانمکی رو بگذرونین.

  • همه می گن خوردن سبزیجات مفیده و دقیقا همه می گن حوصله خرید و آماده سازیش رو ندارن. سایت سبیز راه حلی است که از گلخونه‌ها و باغ‌ها سبزی تازه می خره و اینترنتی به ما می فروشه! من که همین الان سفارش اولم رو ثبت می کنم ببینم چطوره کارشون – آپدیت ظاهرا فقط برای مشهد فعاله ): قابل درکه وقتی قراره سبزی تازه باشه و امیدوارم زودتر به همه جاهای دیگه برسه!

  • می خواین در مورد کپی رایت از یک نفر که متخصص این حوزه است مطالب دست اول و خوب بخونین؟ نوشته‌های سایت کارهای اوریجینال رو دنبال کنین تا با مطالبی مواجه بشین که معمولا دقیق در موردشون نخوندیم.

  • پروژه کفشدوزک هم که شهرتش زیاده. برنامه ای برای ایجاد فضای مشارکت زنان در تکنولوژی که البته در کشور ما وضعش نسبت به بقیه جاها خیلی هم خوبه. این پروژه اخیرا سه تا دوره آموزشی راه اندازی کرده و خوبه مستقل از جنسیت نگاهی بهش بندازین و اگر بهتون میخوره، توش شرکت کنین.

  • من قبلا پروژه مکتب‌خونه و تخته سفید رو معرفی کرده بودم، الان یکی از بچه‌هاشون دنبال آدم داوطلب برای توسعه / بهبود پروزه می‌گرده. اگر علاقمند هستین باهاش تماس بگیرین. سایت‌ها اینها هستن: مکتب‌خونه، تخته سفید، سخن‌سواران و کارافرینی شریف و ایمیلی که باید باهاش تماس بگیرین اینه: samirmail.ir@gmail.com

  • و خب مثل همه ماه‌های دیگه، خوندن مجله خوب پیوست توصیه می شه (: منتظرم چیز مفصلتری بنویسم ولی فعلا همین رو بگم که یکی از بهترین مجله‌های تکنولوژی است که می شه تو ایران خوند.


اگر شما هم علاقمند هستین پروژه‌هاتون در آخرین دوشنبه ماه بعد معرفی بشه، اونها رو به jadijadi روی جیمیل بفرستین.

مشارکت در ساخت کلیپ روز وبلاگستان

دوستان در پروژه روز وبلاگستان فارسی پیشنهاد دادن که هر کس وبلاگ می نویسه، وبلاگ می خونه یا دوست داره دو سه جمله در مورد وبلاگ‌ها بگه، در یک ویدئوی کوتاه حرف‌هاش رو ضبط کنه و اونو برای آدرس PersianBlogsDay@Gmail بفرسته تا بعد از ادیت در روز وبلاگستان فارسی منتشر بشه. اگر علاقمند هستین به صفحه شون برین، گایدلاین‌ها رو بخونین و ویدئوتون رو سریع براشون بفرستین.

لینک‌های شاد دوشنبه‌های آخر ماه – خرداد ۹۳

1cee_security_camera_birdfeeder_env1

  • ارغوان پرداز آموزشگاهی است که یکی از دوستای خوب و باسواد من اداره اش می کنه. اگر دنبال جایی هستین که واقعا چیزی یاد بدن، حتما نگاهی به ارغوان پرداز هم بندازین. دوره‌هاشون تخصصی است و اگر در حوزه شما باشه، حسابی پیشنهاد می شه.

  • تیک هم سایت جالبیه: کارهای روزانه‌تون رو بهش می‌دین و اونها رو با پیامک بهتون یادآوری می کنه. به نظر خیلی خوب بود اگر قبل از ثبت نام می ذاشت تعرفه‌هاش رو هم ببینیم.

  • معرفی بعدی مربوط می شه به مِدنت، شبکه ای اجتماعی یا یک شکل از فروم برای پزشک‌ها و دانشجوهای پزشکی که علاوه بر گپ و گفت با همدیگه، بتونن محتوای مفید تولید کنند و تو چیزهای مختلف با هم تبادیل نظر کنن – حتی در کیس‌های تشخیصی.

  • محمد جهانی هم سرویس کوتاه کننده لینک خودش به اسم 09s.ir رو معرفی کرده که علاوه بر کوتاه کردن لینک ها، اطلاعات آماری اونها رو هم بهتون می ده. افزونه فایرفاکس این سایت کمک خوبیه برای کوتاه کردن سریع لینک ها و به عنوان یک کار حرفه ای سورس پروژه هم در گیت هاب هاست شده.

  • اگر دنبال خبری خاص هستین و می خواین همین که کلمه ای در فهرست اخبار یکی از خبرگزاری ها ظاهر شد، تیترش بهتون اسمس بشه سرویس آی تیتر راه حل خوبیه. همین که خبری روی فهرست خبرگزاری ها رفت که کلمه مورد نظر شما توش بود، با اسمس خبردار بشین!

  • پروژه بلاگ گردان هم مطالب وبلاگ ها و رسانه‌های خُرد وبلاگستان رو انعکاس می ده و هدفش اینه که روزانه گلچینی از مطلب‌های وبلاگ‌ها فارسی را تهیه و در معرض دید خواننده‌ها بذاره. به نظرم کار بچه‌هاش حرفه ای اومد و امیدوارم وقتی رفتن رو دامین خودشون، هنوز همینقدر جدی کار رو ادامه بدن.

اگر شما هم دوست دارین پروژه، سایت، ایده، کافی شاپ یا هر چیزی که لازم می دونین در دوشنبه آخر ماه بعدی مطرح بشه اونو به آدرس jadijadi@gmail.com بفرستین.