میز کار گنوم ۱۰ ساله شد

امروز، میز کار گنوم ۱۰ ساله شد. این میز کار محبوب، فراهم کننده محیط پنجره ای و گرافیکی تحت لینوکس است. مثل همیشه لینوکس امکان این را به شما می دهد تا از بین تعداد زیادی گزینه، آنی که ترجیح می دهید را انتخاب کنید. انتخاب من بین میزهای کار، گنوم بوده است.

گنوم دقیقا ده سال پیش با این ایده شروع به کار کرد که برای کاربران، یک میز کار آزاد با مجموعه زیادی از ابزارهای جانبی فراهم کند. این تصویر اولین نسخه های این محیط کار است:


اما در طول این ده سال، پیشرفت بسیار زیاد بوده. حالا گنوم (روی کامپیوتر من) اینگونه است:


یک نوار در بالا حاوی کلیدهای میانبر، منوها، هوای حال حاضر تهران، تاریخ شمسی و میلادی، وضعیت فعالیت حافظه، پردازنده و شبکه کامپیوتر و دیکشنری و برنامه یادداشت برداری و … است. یک ماهی هم دارم که هر وقت اراده کنم یک حرف جذاب می زند (مثلا حالا! گفت: «با مجلسی که ما داریم، هر بار که جک تعریف کنند قانون می شود و هر بار که قانون درست کنند، جک می شود – ویل راجرز» ).

آن پایین هم پنجره های باز شده را می بینم و در گوشه پایین سمت راست هم، چهار مونیتور مجازی ام را. من در گنوم چهار صفحه دارم انگار کنار هم هستند (تصور کنید چهار مانیتور کنار هم دارم که در هر لحظه می توانم انتخاب کنم که مشغول نگاه کردن به کدام باشم).

نکته زیبا این است که در سولاریس هم من از همین میز کار استفاده می کنم. به عبارت دیگر فرقی نمی کند، سیستم عامل من چه چیزی باشد، من ترجیح می دهم صفحه گرافیکی ام را با گنوم ببینم.

صفحه گنوم در ویکیپدیا

پروژه گنوم

پرشین بلاگ و دخالت سرخود ISPها در درخواست های کاربران

مشکلات پرشین بلاگ رو زیاد شنیده ایم و حس کرده ایم. اولین سرویس دهنده بزرگ وبلاگ فارسی که باعث شد خیلی ها دستشون به وبلاگ نویسی باز بشه و حتی کشورهای همسایه رو به این وادی کشوند ولی بعد از چند سال کار خوب، با تغییرات مدیریتی و حرف و حدیث های پشتش و همینطور اضافه شدن رقبایی مثل بلاگفا با سرویس بهتر و جدیدتر، شروع به از دست دادن بازار کرد.

مساله ای که یکبار دیگر پرشین بلاگ را سر زبان ها انداخت، هک شدن هایش بود و در آخرین بار این مساله کلا منجر به از دست دادن دامین این سرویس دهنده بزرگ شد به شکلی که بسیاری از افراد تصور می کردند وبلاگ های خود را برای همیشه از دست داده اند.

در این وضعیت مدیریت پرشین بلاگ راه حل های مختلفی پیش رو داشت که به نظر من بدترین آن ها را انتخاب کرد: عدم اعتماد به کاربران و جامعه ایرانی و سعی در فریب آن ها. روش کار آن ها این بود که هیچ اطلاع رسانی شفافی درباره مشکل پیش آمده نکنند و با وجود نوشتن سه خبر در بخش اخبار سایت، هیچ چیزی جز اینکه مشکل را پیگیری می کنند، منتقل نکنند. در ادامه این روند و در یک اقدام غیرمنتظره و غیرقانونی و غیرقابل پذیرش در سطح جهان، احتمالا با یک لابی، سرویس دهنده هایی مثل پارس آنلاین (در خطوط IN و DialUP) به شکل سرخود تمام درخواست های به سمت persianblog.com را به سمت persianblog.ir تغییر مسیر می دهند که به نظر من بدعتی بسیار زشت در فضای وب فارسی است.

تغییر درخواست یک کاربر بدون رضایت و درخواست خود او از یک طرف به ضرر پرشین بلاگ است چون با اینکار مشغول دور زدن مشکل است، هم به ضرر ISP است چون اعتماد به آن را پایین می آورد و باعث می شود افراد DNSهای خود را بیشتر و بیشتر روی سرویس دهنده های قابل اتکای خارجی تنظیم کنند و در نهایت به ضرر کل وب فارسی است چون باعث می شود محتوای آن از جاهای مختلف، متفاوت به نظر برسند.

اثر این بی اعتمادی را می توانید در توماری که پرشین بلاگ در اعتراض به هک شدن دامنه اش ترتیب داده ببینید. این تومار در حمایت از سرویس دهنده ای که دائما خودش را در اطلاعیه ها دارای ۸۰۰ هزار وبلاگ و ۴ میلیون بازدیده کننده و … می‌خواند، تا این لحظه فقط و فقط ۲۶۲ امضا دارد. من این را حاصل بی اعتمادی و عدم شفافیت می بینم. برای من هک شدن پرشین بلاگ مشکوک است. دزدی دامنه چیز خیلی پیچیده ای نیست که بعد از این همه مدت مسوولین نتوانند آن را بپگیری و حل کنند. برای من این جریان بیشتر نشان دهنده بی کفایتی مسوولین فعلی پرشین بلاگ است. حتی اگر دامنه را از دست داده اند می توانند دوستانه و راحت این را مطرح کنند و من همه لینک های به سمت persianblog.com خودم را به به persianblog.ir بر می گردم. اما تا وقتی می خوانم که «این اختلالات برای تمامی کاربران قابل مشاهده نیست ولی اکثریتی از چهار میلیون مخاطب روزانه پرشین بلاگ با آن مواجه هستند که با همکاری شرکت خارجی عرضه خدمات دامین در حال پیگیری و رفع میباشد» به سراغ اینکار نخواهم رفت.

عملیاتی شدن قانون علیه ابزار هکری در آلمان


علی رغم مخالفت‌های گسترده، از امروز قانون ضد «ابزار هکری» در آلمان به اجرا در می آید. شماره رسمی این قانون 202C است و می‌گوید که داشتن، ساختن و پخش ابزار هکری (hacker tool) غیرقانونی است.

در عکس گروهی از افرادی را می بینید که اطلاعاتی درباره کامپیوتر دارند و می فهند که این قانون باعث می شود پلیس بتواند تقریبا به در خانه هر کسی بیاید و او را دستگیر کند. هکرها برای یک سال علیه این قانون نوشتند و دربرابر آن مقاومت کردند و امروز با تصویب آن،‌ شگفت زده اند.

عبارت «ابزار هکری» بسیار ناواضح است و باعث شده طیف وسیعی از ابزارهای مربوط به شبکه و کامپیوتر جزو ابزار مجرمانه به حساب بیایند. مثلا ابزاری مثل nmap که کاربرد وسیعی در بررسی شبکه دارد بنا به این تعریف یک «ابزار هکری» است و داشتن و توزیع آن جرم محسوب می شود (یعنی هر سی دی حاوی لینوکس می تواند شما را به زندان بیاندازد!).

در پی این قانون نرم افزاری مثل Kismac که برای یافتن شبکه های بی سیم بکار می رود سایت خود در آلمان را تعطیل کرده اند و گروه هکری فنوالیت هم با تعطیل کردن فروشگاه شان گفته اند که از آلمان بیرون خواهند رفت.

دروغ هایی که می شنویم: ابررایانه ایران

امیدوارم ۱۹۸۴ را خوانده باشید. حکومتی فاشیستی که با زور دشمن دشمن کردن زنده است و دائما به مردم خودش دروغ می گوید که در حال پیشرفتیم ولی وقتی مردم به زندگی شان نگاه می کنند، فقیرتر و فقیرتر شده اند. تا چند روز پیش پس‌زمینه لپ تاپ من عکسی بود که می گفت «قرار نبود ۱۹۸۴ یک راهنما باشد».

دیروز خبر را خواندم که ايران به جمع كشورهاي پيشرفته سازنده قويترين ابررايانه هاي فوق سريع پيوست. در شرح خبر دکتر احمد معتمدی می گفت که ایران ۲۱۶ CPU را با استفاده از لینوکس موازی کرده و با ساخت یک «ابرکامپیوتر» به جمع معدود کشورهایی پیوسته که این تکنولوژی را دارند. خنده دار است و مسخره (: و یکی از دروغ هایی که لازم است هر روز گفته شود تا احساس کنیم علی رغم فقیرتر شدن و منزوی شدن، در حال پیشرفت دائمی و جلوزدن از جهان هستیم.

به قول دوستی ایران یک میکروپروسسور ۸ بیتی هم نساخته و مدعی ساختن «سوپرکامپیوتر» است (: ماجرا از این قرار است که شما هر چند تا کامپیوتر با سیستم عامل لینوکس که داشته باشید، می توانید در یک شبکه و فقط با استفاده از دو نرم افزار رایگان آزاد قابل دریافت از اینترنت آن ها را با هم موازی (از نظر فنی کلاستر) کنید و قدرت پردازشی بالاتری به دست بیاورید. عملا ما با این هیاهو پیوسته ایم به آدم هایی که برای کارهایی مثل رندر تصاویر در خانه شان از اینترنت این برنامه ها را دانلود می کنند و استفاده.

البته به نفسه، ساخت این کلاستر دوست داشتنی است و یک قدم به جلو و من خوشحالم ولی وقتی بحث می کشد به دروغ گفتن و مساله را جوری جلوه دادن که انگار ما چیزی به علم اضافه کرده ایم، بدم می آید. این خبر می توانست این گونه باشد «ایران با کلاستر کردن فلان قدر میکروپروسسور، قدرت پردازشی فلان را به دست آورد که در خاور میانه منحصر به فرد است (که البته من شک دارم). از این کامپیوتر در کارهای هواشناسی استفاده خواهد شد.» ولی وقتی به دروغ جوری جلوه داده می شود که ما قهرمان جهان هستیم (با تقلید تکنولوژی ای که هندی ها حدود ده سال قبل اختراع کردند و در اختیار همه گذاشتند)، حالت تهوع به آدم دست می دهد (:‌

بررسی نیروهای پشت ویکیپدیای فارسی

مدت ها است که مزیدی برای پیشبرد ویکیپدیای فارسی می نویسه و تلاش می کنه. آخرین مطلبش هم در مورد افراد فعال در ویکیپدیای فارسی بود (فعالان ویکی‌پدیا).

می دانیم که ویکی چیزی است که هرکسی‌ می تواند آن را ویرایش کند. ویکی‌پدیا هم دانشنامه ای که هر کس حق دارد هر صفحه ای اش را تغییر دهد. اما واقعا چه کسانی مشغول انجام این تغییرات هستند؟

این مساله برای من هم جالب شد. من سوالم این بود که آیا چند نفر آدم خاص هستند که زور می زنند ویکی‌پدیا پیش بره یا واقعا شاهد یک حرکت جمعی هستیم. درعین حال این سوال فرعی را هم داشتم که مورد مناقشه‌ترین موضوعات ویکی‌پدیا چه چیزهایی هستند.

از آنجایی که ویکی‌پدیا بر اساس فرهنگ OpenSource (بازمتن)‌ توسعه یافته، از مسیر download.wikipedia.com کل بانک های اطلاعاتی آن قابل دسترسی هستند. من بانک مربوط به تغییرات اعمال شده در هر مقاله را دانلود کردم و بعد از باز شدن، تقریبا ۱۸۵ مگابایت اطلاعات در آن بود.

وظیفه اولین برنامه، تعیین مورد مناقشه ترین (پر ویرایش ترین) مقالات در ویکی‌پدیای فارسی بود. یک برنامه کل فایل را مرور کرد و تعداد ویرایش های هر مقاله را شمرد. نتیجه چیزی شبیه به این بود:

عنوان تعداد ویرایش
محمود احمدی‌نژاد 1160
ایران 998
دین بهائی 768
افغانستان 629
قرآن 487
سید روح‌الله خمینی 478
اسلام 468
اسرائیل 417
کردها 397
فهرست مشاهیر ایرانی 383
بهاءالله 380
محمد 374
تبریز 364
ایالات متحده آمریکا 353
آدولف هیتلر 352
آذربایجان 350
کوه دماوند 346
فهرست هنرپیشگان ایرانی 336
تهران 332
لنگرود 331

اطلاعات منظم، مثل همیشه جالب است (: بحث ادیان داغ است و سیاست و بدون شک رییس جمهوری پر از داستان ما، احمدی نژاد. حاشیه: جالب است یکبار از ویکی‌پدیای انگلیسی هم همین آمار را بگیریم تا ببینیم آیا آنجا هم دعوای سیاست و دین است؟ کار بعدی این بود که نگاهی بیندازیم به کل افرادی که مقالاتی که بیشتر از ۱۰۰ بار ویرایش شده اند را ویرایش کرده اند. مساله این است که آیا یک عده خاص مشغول ادیت همه مقالات هستند یا افراد مختلف و متنوع، مشغول ادیت مقالات متنوع هستند.

برای اینکار کل این افراد و مشارکت هایشان مشخص شد و با مرکز قرار دادن مقالات، افراد در «بهترین» نقطه مرتبط با مقاله هایی که ادیت کرده بودند چیده شدند. الگوریتم درست مشابه عملکرد فنرهای ایده آلی است که یکسری نقطه را به هم متصل کرده باشند. انتظار می رود که هر چقدر افراد به دور نمودار نزدیک شوند بهتر باشند (به این معنی که تعداد افراد بیشتری مقالات متنوع تری را ادیت کرده اند). این حاصل کار این بخش از کار است.


نقشه دوست داشتنی شده. نقاط آبی افراد را نشان می دهد و نقاط قرمز مقالات با ادیت بیش از ۱۰۰ بار را. نتیجه خوب است: تعداد زیادی آدم مشارکت دارند و تعدادی هم خیلی جدی به ادیت خیلی چیزها مشغولند (معمولا تمیز کردن مقالات و طبقه بندی و ..). البته سعی کرده ام تا حد ممکن ربات هایی که می شناختم را کنار بگذارم. خوشحال می شوم اگر کسی لیست کامل ربات ها را برایم بفرستد.

قدم بعدی بررسی دعواها (کشمکش های ویرایشی) است. از جدول، دیدم که دین مساله مهمی است و به طبع،‌ طرفداران سر سخت خود را هم دارد. اول الگوریتم قبلی را روی دین اسلام و بهاییت اجرا کردم. نتیجه این است:

در این نمودار و تمام نمودارهای پایینی، تنها افرادی به نمایش در آمده اند که بیش از ۱۰ بار هر مقاله را ادیت کرده اند


نقاط نشان دهنده افراد هستند و فلش ها نشان دهنده ویرایش (تعداد دفعات ویرایش را حذف کرده ام). نمودار جالبی داریم. هر دین ویرایش کنندگان خود را دارد و یک مجموعه هم ویرایش کننده هر دو دین. بسیار جالب است که با وجود ضریب نفوذ بسیار کمتر بهاییت در ایران (البته نسبت به اسلام)، ادیت کننده صفحات آن بسیار زیاد هستند (همبستگی بالا و استفاده از اینترنت بین فعالان این دین). این نمودار به وضوح نشان می دهد که ویکی‌پدیا چطور کار می کند و چگونه جلوی متعصبان گرفه می شود. به نظر من بیشتر افراد وسطی، باید کسانی باشند که به یکی از این دو دین گرایش خاص دارند و دائما دین دیگر را هم ادیت می کنند تا نظر خودشان را بگنجانند ولی گروه انبوه‌تر ویرایش کننده هر دین، جلوی یکسویه شدن نظرات را می گیرند. جالب است در همین نمودار، تعداد ویرایش هم نشان داده شود.

در قدم بعدی، به عنوان یک آزمایش، بنیانگذار دین بهایی (بهاء‌الله) را هم به نمودار اضافه کردم. نتیجه را ببینید.


وضعیت تقریبا مشابه قبل است با این تفاوت که عده ای هستند که اسلام و بهاء الله را تغییر می دهند بدون اینکه به دین بهاییت دست بزنند. و در عین حال تقریبا نصف افرادی که در ویرایش اسلام و دین بهایی فعال هستند، صفحه بهاء‌الله را هم تغییر می دهند.

اما برگردیم به بحث ادیان. بهاء الله را از نمودار کنار می گذاریم و دیگر دین ایران (دین پیامبر زرتشت به نام مزدیسنا که معمولا آن را زرتشتی می نامیم) را به نمودار اضافه می کنیم:

گروه کوچکتری هستند که هر سه این ادیان را ادیت می کنند. گروهی فقط بین اسلام و دین بهایی بحث می کنند و بین اسلام و مزدیسنا افراد کمی هستند. فقط یک نفر هم هست که هم به دین بهایی می پردازد و هم به دین مزدیسنا. مزدیسنا هم مثل دیگر ادیان، ادیت کننده های اختصاصی خود را دارد که تعداد آن ها هم (نسبت به ضریب نفوذ این ادیان در کشورهای فارسی زبان) بسیار زیاد است.

در نهایت مسیحیت را هم به نمودار اضافه کردم. شکل تقریبا به هم ریخت:


و این به هم ریختگی هم با معنا است. احتمالا مسیحیت هم ادیت کننده های خودش را دارد و هم افراد مستقلی هستند که همه اینها را ویرایش می کنند. به عبارت دیگر با هر چیزی در حد معقول رابطه دارد و این یعنی گروه بندی خاصی پشت مسیحیت نیست و در بحث خیلی خاصی هم شرکت ندارد. در عمل می توانیم بگوییم که مسیحیت (که جزو مقالات پر ادیت هم نبود و فقط به خاطر دین بودن به این نمودار اضافه شد)، موضوع مورد مناقشه ای در ویکیپدیای فارسی نیست.

توجه : نرم افزارهایی که به زبان Perl / پرل برای اینکارها نوشته ام آنقدر کاربر پسند نیست که جز خودم کسی بتواند به راحتی از آن ها استفاده کند. پیچیده هم نیستند البته و کسی که بتواند بنا به نیازش آن ها را تغییر بدهد، راحت تر است خودش آن ها را بنویسد. در عین حال این برنامه از ابزارهای لینوکسی برای ترسیم نمودارها استفاده می کند (بسته Graphviz). اما اگر کسی احساس می کند که به برنامه ها به دردش می خورند، خبر دهد تا برایش بفرستم. در عین حال اگر تحلیل خاصی به ذهن تان می رسد که می تواند جالب باشد ولی خودتان نمی توانید اجرایش کنید، مطرح کنید (:‌ شاید توانستیم با هم چیز قشنگی تولید کنیم.

گوشی گوگل هم لینوکسی خواهد بود

یک پزشک درباره گوشی موبایل گوگل نوشته ولی به نظر من دو نکته مهم رو جا انداخته و به همین دلیل من هم تصمیم گرفتم با
اینکه نمی خوام این گوشی رو بخرم (چون فعلا انتخابم نئو است که قبلا معرفی اش کرده ام ) درباره اش بنویسم تا چند نکته رو بگم:

شکل این موبایل شبیه اون شکل بالایی است

این موبایل هم مبتنی بر لینوکس است

این موبایل هم مثل iPhone به احتمال زیاد با شرکت های بزرگ مخابراتی قرار داد خواهد داشت و کاملا آزاد نیست

تاریخ ارائه آن خیلی دور است: فصل اول ۲۰۰۸ و این خوب نیست چون ممکن است تا آن موقع خیلی چیزها عوض شده باشد