چرا لینوکس رو دوست دارم: توییتر توی لینوکس

به فکرم رسید که توییترم رو زنده کنم. حتما یک نفر هم قبلا همین به فکرش رسیده پس گوگل کردم و رسیدم به این کد بامزه که کافیه یک جایی ذخیره اش کنم.

#!/bin/bash
curl -u jadi:password -s -F status=”`kdialog —inputbox ’الان دارم چیکار می کنم؟’`” http://twitter.com/statuses/update.xml

عمیقا لذت بخشه. حالا فقط کافیه یک کلیک راست روی منوهام بکنم و بگم هر وقت Ctrl+Alt+T رو زدم، اون فایل یک خطی اجرا بشه. فکر می کنید خروجی اش چیه؟ هربار که اون دگمه ها رو بگیرم این می یاد روی صفحه:


می نویسم و enter می زنم و تمام.

زیبایی در ترکیب سادگی و توانایی است. یکی دستور curl رو نوشته که مثل یک براوزر کار می کنه و درخواستی رو برای یک صفحه می فرسته. یکی هم دستور kdialog رو نوشته که کادری باز می کنه و سوالی می پرسه و خروجی رو بر می گردونه. حالا من مثل بازی لگو، اجزایی که دوست دارم رو به هم می چسبونم و با ساده ترین روش به بهترین نتیجه ممکن می رسم. نکته جذاب دیگه اینه که هر کدوم از این اجزا که بهبود پیدا کنن (مثلا ۲۷ روز دیگه که کی دی ای ۴ با اونهمه قدرت و زیباییش بیاد، دستور kdialog هم به خودی خود به روز خواهد شد (:

زیبایی پنهان: من مصرف کننده صرف و انتهای زنجیره نیستم. من این رو فارسی کردم و اینجا نوشتم. در دنیای نرم افزارهای آزاد، هر مصرف، مشارکت در تولید بهتر است. اگر رفته بودم بازار رضا یک سی دی خریده بودم و یکی از برنامه هایش را نصب کرده بود و بعد کرک را اجرا کرده بودم و الان توییتر می نوشتم، هیچ وقت احساس نمی کردم باید آن را بنویسم.

پاسخ رابطه عشقی با گیلدد تاروت و چینش الئونور جاکوبی


سوال:دو تا دختر که با هم رابطه عاشقانه دارند ولی مدتی است که طرف مقابل دیگه رابطه رو ادامه نمی ده و نفر اول هم به خاطر ازدواج داره می ره سفر و حالا فکرش درگیره که آیا طرف مقابل هنوز به فکر اون هست یا نه.

ورق مورد استفاده: گیلدد تاروت که به عنوان بهترین دست سال ۲۰۰۴ شناخته شد. دستی با طراحی کامپیوتری توسط چیرو مارچتی که هم به طور چاپی و هم به طور دست ساز به فروش می‌رسد.

چینش مورد استفاده: چینش ۹ کارتی بررسی رابطه عاطفی که توسط الئونور جاکوبی در کتاب Tarot for Love & relationships معرفی شده. من شخصا در مورد کارت ۹ معنی را از «موضوع» به «نهایت» تغییر می‌دهم چون به نظرم با معناتر است.

بعد از بر زدن، ۹ کارت را به ترتیب زیر از روی دسته می‌کشیم و می‌چینیم. کارت‌های دست چپ معرف مراجع و کارت‌های دست راست معرف طرف مقابل هستند.

کارت ۱ و ۲؛ نمود عشق در دو طرف:‌ تو رابطه را بسیار عاطفی می‌بینی در حالی که رابطه برای طرف مقابل پیچیدگی‌های فکری خیلی زیادی دارد. رابطه برای او فقط عاطفی نیست بلکه سبک سنگین کردن هم در آن نقش زیادی دارد و همین فکرهای مختلف باعث می‌شود رابطه را بسیار پیچیده‌ ببیند و به سادگی تو،‌ دو جام سرشار از عشق را در دست دو نفر نبیند.

کارت ۳ و ۴؛ هر طرف، طرف مقابل را چطور می‌بیند: تو به خوبی درک می‌کنی طرف مقابل چه فکری دارد (در فکر او (کارت ۲) نه شمشیر است و تو دقیقا برداشت هشت شمشیر را داری: بسیار نزدیک). همان چیزی که فکر می‌کنی درست است. پیچیدگی‌های فکری او را می‌فهمی و درک می‌کنی چرا دارد جدایی پیشه می‌کند. اما او احساس می‌کند که تو قدرت کنترل بر همه چیز را داری و این تو هستی که داری رابطه را ادامه می‌دهی و هرکار هم که بخواهی می‌توانی بکنی. کارت جادوگر، کارتی است دارای همه قابلیت‌های نهفته (در موقعیت ۴) و معنایش این است که هر کاری که دوست داشته باشی می‌توانی بکنی به شرطی که خودت را بشناسی. این نظر طرف مقابل است.

کارت ۵ و ۶؛ هر طرف درباره رابطه چه برداشت یا احساسی دارد: تو احساس می‌کنی رابطه در حال خراب شدن است بدون اینکه به نکات مثبت این رابطه در شکل جدیدش توجه کنی. ممکن است رابطه به شکل قبلی قابل ادامه دادن نبوده باشد و این تغییر لازم بوده تا حداقل دو تا از جام‌ها حفظ شود (در تصویر به نظر می‌رسد همه جام‌ها به زمین افتاده اند در حالی که اگر برگردی و درست نگاه کنی، هنوز دو جام پر از شراب باقی است). نکات مثبت را ببین و احساس نکن رابطه تمام شده. شاید فرصتی است برای تغییر شکل و ادامه. اما طرف مقابل کماکان احساس گیجی می‌کند (بازهم شمشیر. سومین کارت از سری شمشیر است که برای ذهن طرف مقابل آمده). او احساس می‌کند فرصتی برای تجدید قوا یا فکر کردن نیاز دارد. می‌خواهند چند وقت تنها باشد تا بتواند بین فکرهای متضاد، هماهنگی برقرار کند.

کارت ۷ و ۸؛ چیزهایی که هر طرف درباره عشق می‌اندیشد و شاید جرات ندارد بلند بگوید: برای تو هشت سکه آمده: یک وضعیت پایدار و خوشحال و برای طرفت هم خورشید آمده. کارت نوزدهم از سری کارت‌های اصلی و یک کارت خوشحال کننده و به سرانجام رسیده. هر دو دوست دارید این رابطه خوب و خوشحال ادامه داشت باشد ولی به شکل فعلی امکانش نیست. خورشید درست بعد از تاریکی و توهم و ضمیرناآگاه می‌آید و به معنی آگاهی و روشنی است. طرفت هم از این رابطه خوشحال بوده اما حالا در این باره فکر کرده و به سمت قضاوت نهایی پیش می‌رود (کارت بعدی). او از روی فکر به این رابطه پایان داده است اما هیچ وقت دروغ نگفته. او دوست داشته این رابطه ادامه یابد ولی حالا آگاهانه قطع اش کرده.

کارت ۹؛ نهایت: کارت دوست نداشتنی هفت چوب. محاصره، حمله، انتقاد و فشار حتی وقتی زخمی هستی. درگیری ذهنی ادامه خواهد داشت و نباید منتظر حل شدن سریع ماجرا باشی. کسی قصد ناراحت کردن تو را ندارد ولی فضا، فضای پرتنشی است که باید دوره‌اش بگذرد.

داستان ما و مخابرات؛ کمدی درام مصور در دو پرده

پرده اول:

دیشب خیلی دیر خوابیدیم. صبح اول وقت با صدای اس ام اس موبایل لیلا بیدار می شیم. چون دیشب کار مهمی در دست اقدام بوده خودمون رو به موبایل می رسونیم. شجره طوبی است:


پرده دوم:

به فکرم می رسه حداقل یک ایمیل بزنم و شکایت کنم که این چه وضعیه که برای موبایلی تبلیغ می یاد که پول خرید دستگاه هاش رو من دادم، دویست برابر قیمت افغانستان پول سیم کارت دادم، شش هزار تومن در ماه پول انواع سرویس های مسخره می دم، حقوق کارمنداش رو دارن از پول نفت و مالیات من می دن و برای هر دقیقه اش هم باید کلی پول بدم.

«همراه اول» رو سرچ می کنم و می رم به سایت tct.ir و بخش
ارتباط با مسوولین رو کلیک می کنم:


اوج کمدی درام ما اینجاست که نه صفحه با ریفرش کردن درست می شه و نه می شه رو چیزی کلیک کرد.

تاروت چیست و آیا می‌توان به آن اعتقاد داشت؟

جدیدا زیاد می‌پرسند تاروت چیست یا مگر به تاروت اعتقاد داری؟. اینجا می‌خوام چند تا از اصلی‌ترین موضوعات رو جواب بدم و به یک متن منبع تبدیلش کنم برای جواب به این سوالات: تاروت چیست؟ تاروت چه چیزی نیست؟ آیا می‌تون به تاروت اعتقاد داشت؟ چرا تاروت یکی از زیباترین هاست؟ آماده‌اید؟ حرکت…

تاروت چیست؟

تاروت مجموعه‌ای است از کارت‌های مصور که برای روشن‌بینی، الهام‌بخشی و گاهی پیشگویی به کار می‌روند. در مرسوم‌ترین دست‌ها، هر دست کارت شامل ۷۸ کارت است: ۲۱ کارت آتو، یک کارت ابله و یک سری ۵۶ تایی از چهار خال جام،‌ شمشیر، چوبدست و سکه که هر خال شامل کارت‌های کارت‌های آس تا ده و سپس چهار صورت است.

۲۲ کارت (آتو و ابله که شماره صفر دارد) کارت‌های کبیر نامیده می‌شوند و ۵۶ کارت دیگر (که به جز یک کارت صورت اضافی شبیه کارت‌های ورق معمولی هستند) کارت‌های صغیر.

کارت‌های تاروت انباشته‌ هستند از نمادها و اسطوره‌ها. برای خواندن فال تاروت بعد از تمرکز روی سوال و برزدن ورق‌های آن، بر اساس نوع سوال ورق‌ها را به شیوه‌ خاصی روی زمین می‌چینند و هر کارت را در هماهنگی با محل قرار گرفته و دیگر کارت‌ها «می‌خوانند». این خواندن بر اساس نمادهای موجود در کارت و خود سوال و کارت‌های اطراف انجام می‌شود.

کسی چیز دقیقی درباره تاریخچه کارت‌های تارو یا تاروت نمی‌داند ولی شکی نیست که حداقل از قرن ۱۴ام در اروپا موجود بوده‌اند و پیش از آن نیز در مصر (با خال‌های شمشیرعربی، چوب، جام و سکه) استفاده می‌شده‌اند. نمونه‌های پیشا اروپایی کاملا حال و هوای عربی دارند و اولین نمونه‌های مشاهده شده در اروپا (۱۴۱۰ تا ۱۴۳۰) شکل اروپایی گرفته‌اند. کارت‌ها در آن دوره به احتمال زیاد برای بازی به کار می‌رفته‌اند و اولین شواهد مربوط به الهام‌بخشی کارت‌ها به ۱۵۴۰ بر می‌گردد.

آیا می‌توان به تاروت اعتقاد داشت؟

من تاروت را دوست دارم و درباره آن می‌خوانم و با آن فال می‌گویم و در عین حال هم به روند علت و معلولی جهان و علم اعتقاد دارم. مگر ممکن است؟‌ بعله به سادگی.

تاروت یک علم نیست. یک ناعلم است. مثل شعر، مثل ادبیات، مثل دین، مثل سـک‌س. زیبا است ولی قابل بررسی علمی نیست. شما حق ندارید شعری را بد بدانید چون به راحتی اثبات پذیر است که اعتقاد به قدی مانند سرو بی معناست.

اصولا بحث اعتقاد به تاروت بی معنی است. تاروت مثل هر چیز خارج از علم دیگر، خارج از رد و اثبات است. بحث این است که آیا تاروت زیبا است؟ جواب من و کسانی که فال را دوست دارند بله است. اما چرا؟

چرا تاروت یکی از زیباترین هاست؟

برای من به سه دلیل عمده:

۱. تاروت (یا به قول خارجی‌ها تارو) تلاقی اسطوره شناسی، نمادشناسی، دین و علوم رمزآمیز است و من همیشه عاشق هر سه بوده ام (: تارو برای بعضی‌ها دین است، برای بعضی‌ها ابزار دینی و برای بعضی‌ها بهترین تجلی اسطوره‌ و دین در دنیای مدرن. دست‌هایی مثل توت، توسط بهترین متخصصین مصرشناس و علوم خفیه مصری طراحی شده‌اند و حاصل سال‌های طولانی کار و تلاش هستند و هر کارت به راحتی می‌تواند مدت‌ها شما را با نمادها و اسطوره‌هایش به تعمق وادارد.

۲. تاروت یکی از اوپن سورس / بازمتن‌ترین چیزها در خارج از دنیای کامپیوتر دیده‌ام. هر دست ورق تاروت غولی است که روی شانه غول‌های دیگر ایستاده. از قرن ۱۴ این کارت‌ها توسعه پیدا کرده‌اند بدون اینکه هیچ قانون خاصی آن‌ها را محدود کند. هر کس حق داشته به هر شکلی که دوست دارد کارت‌ها را تفسیر کند یا کارت‌های جدیدی طراحی کند یا کارت‌های قبلی را به شکل مورد نظر تغییر بدهد. ما دست‌هایی داریم که ا وفاداری به اولین دست‌ها طراحی شده‌اند و هنوز هم معتبرند، دست‌هایی داریم که بیش از ۹۰ کارت دارند و دست‌های ۵۰ کارتی هم داریم. دست‌های قرون وسطایی، پاگانی و مسیحی موجود هستند و همه و همه حق حیات دارند. هرکس تغییر مورد نظر خود را داده و این جامعه تاروت بوده که با حمایت یا عدم حمایت از این تغییرات روند پیشرفت را مشخص کرده. این چیزی است شبیه به پیشرفت موجودات در محیط زیست طبیعی. این مساله باعث شده کارت‌های تاروت در طول تقریبا پانصد قرن به همراه انسان‌ها تکامل پیدا کنند و پیچیدگی امروز آن‌ها حاصل همین روند تکاملی است.

در عین حال این تکامل هنوز هم ادامه دارد. من اجباری به پیروی از رسوم ندارم. من تصمیم گیرنده اصلی برای خودم هستم و جامعه تاروت تصمیم گیرنده اصلی در مورد بقای نظرات من. این همان چیزی است که در دنیای لینوکس هم اتفاق می‌افتد: رشد. این زیباترین چیز در جهان است.

این مساله دقیقا همانی است که من را از کارت‌های پیشگویی یا الهام‌بخشی به سبک اوراکل جدا می‌کند. کارت‌های اوراکل (و مشهورترین آن‌ها، کارت‌های اوراکل اوشو) از نظر من بسیار بد هستند: یک نفر چند عکس کشیده و روی کارت‌ها چاپ کرده و ادعا کرده که هر کارت چه معنایی دارد و وقتی کارتی را می‌کشید باید دقیقا معنای آن را از کتاب بخوانید یا از حفظ بگویید و همان است و لاغیر (اگر شخصا کارت‌های اوراکل را تفسیر می‌کنید، دارید از آن‌ها به سبک کارت‌های تاروت استفاده می‌کنید). من در کارت‌های تاروت، آزادی عمیقم را می‌بینم در عین احترام عمیق جامعه به من و من به جامعه.

۳. تاروت مثل هر شکل دیگری از فال، یک عمل اجتماعی صمیمانه است.فرصتی است برای صحبت با غریبه‌هایی که حرفی برای گفتن با آن‌ها ندارید. هیجانی است برای کسانی که دیده‌اند علم به آن‌ها آرامش نمی‌بخشد. خنده‌ای است در مهمانی‌ای که همه دوست دارند در آن شاد باشند. مفری است برای همه ما که جرات نداریم از مشکلاتمان حرف بزنیم. نگاهی است دوباره به جهانی که دور و بر ما است. کنترلی است که جادوگرها بر جهان مژده داده بودند. تاروت یک تلنگر در دنیای مدرن است.

من تاروت را دوست دارم (:

تاروت چه چیزی نیست؟

تاروت پیشگویی نمی‌کند. هر کس بگوید با کارت تارو می‌شود زندگی شخصی را معین کرد یا جهت بخشید دروغ می‌گوید؛ بدون شک. تاروت غیبگویی نیست. غیبگویی وجود ندارد -لااقل بعد از دوران مرلین- و آینده در کنترل من و شماست. کاری که تاروت می‌کند، الهام‌بخشی است و اجازه نگاه از زاويه‌ای دیگر.

اگر بخواهم با یک جمله تمام کنم این است که تاروت بسیار بیشتر از سرگرمی است و بسیار کمتر از تقدیرگرایی.

بدترین کرم‌های کامپیوتری در طول تاریخ

کرم‌ها را همه می‌شناسیم؛ برنامه‌هایی که از طریق حفره‌های امنیتی ویندوز می‌خزند و پیش‌ می‌روند و کم کم همه اینترنت را تسخیر می‌کنند. یک روز ویندوز را ری استارت می‌کنند و یک روز مسیریاب‌های بزرگ را فلج. کرم‌ها بر خلاف ویروس‌ها به دیگر برنامه‌ها نمی‌چسبند و فقط از طریق تکثیر خود، به پیش می‌روند. هر کرم شاید میلیاردها دلار به اقتصاد جهانی ضرر بزند و در این مقاله می‌خواهیم ده تا از این دشمنان اینترنت را به شما معرفی کنیم:

۱. اورشلیم (مشهور به BlackBox)

در سال ۱۹۸۷ کشف شد و یکی از اولین کرم‌ها بود. این کرم هر فایلی که در روز جمعه ۱۳ام اجرا می‌شد را پاک می‌کرد و اسمش را هم از شهری گرفته بود که اولین بار در آن دیده شده بود.

این کرم که به فایل‌های داس (پدر جد ویندوز) حمله می‌کرد، اندازه همه فایل‌های اجرایی را تغییر می‌داد (به جز command.com)

هرچند که این کرم مدت‌ها قدرت خودش را حفظ کرد ولی با مرسوم شدن ویندوز، کم کم از خاطره‌ها پاک شد.

۹. میکلانژ

در سال ۱۹۹۱ هزاران کامپیوتر مبتنی بر داس با یک کرم جدید مواجه شدند که در روز تولد میکلانژ (۱۶ مارس)‌ فعال شده بود. در آن روز هارد دیسک کامپیوترهای آلوده پاک شد.

بعد از مشهور شدن این کرم، از آن به عنوان یک خطر واقعی یاد شد و میلیون‌ها نفر نگران آن شدند. اما در عمل شاید فقط ۱۰ یا ۲۰ هزار کامپیوتر دچار مشکل شد. آن تاریخ خاص در دنیای کامپیوتر به «جنون میکلانژ» مشهور شد؛ مردم آنتی ویروس می‌خریدند، به پشتیبانی مایکروسافت زنگ می‌زدند و حتی تعداد زیادی از شرکت‌ها در آن روز خاص کامپیوتر خود را اصلا روشن نکردند.

۸. Storm Worm

یکی از جدیدترین کرم‌های اینترنتی است که در ژانویه ۲۰۰۷ ظاهر شد. ویروس اولین بار ۱۹ ژانویه دیده شد و سه روز بعد بنا به آمار ۸٪ کل آلودگی‌های دنیا به آن مربوط بود.

کامپیوتر آلوده به این کرم به شکل خودکار بخشی از یک حمله DDOS می‌شد که تلاش می‌کرد بعضی از وب‌سایت‌ها را با ارسال درخواست مداوم از کار بیاندازد. بنا به گمانه‌زنی‌ها این کرم تا ماه سپتامبر بین ۱ تا ۱۰ میلیون کامپیوتر را آلوده کرده بود. پاک کردن این کرم بسیار مشکل است چون شبکه بدون سر آن دائما خودش را به روز می‌کند و برای پاک کردن هر کامپیوتر باید آن را کاملا از شبکه ایزوله و سپس پاک کرد.

۷. Sobing

این کرم در سال ۲۰۰۳ میلیون‌ها کامپیوتر را آلوده کرد. روش پخش ایمیلی بود که فایل‌های pif یا scr به آن پیوست شده بود و در صورت اجرا، کامپیوتر یا میزبان را آلوده می‌کرد. کامپیوترهای آلوده به سرورهای SMTP تبدیل می‌شدند و شروع به ارسال مجدد ویروس می‌کردند.

این کرم برای پخش شدیدا به وب‌سایت‌های آلوده‌ای وابسته بود که خوشبختانه حتی قبل از کشف کرم، بسته شده بودند.

نتیجه؟ ضرری تقریبا ۱ میلیارد دلاری از طریق آلوده شدن نیم میلیون کامپیوتر.

۶. MSBlast

تابستان ۲۰۰۳ سال سختی برای نویسندگان برنامه‌های ضد ویروس بود. در جولای مایکروسافت اعلام کرد که یک حفره امنیتی جدی در ویندوز وجود دارد و یک ماه بعد این حفره برای نوشتن یک کرم استفاده شده بود. این ویروس نام خود را توسط نویسنده‌اش گرفته بود و حاوی یک پیام برای بیل گیتس بود. این پیام این بود «بیلی گیتس! چرا اجازه دادی این اتفاق بیافتد؟ پول درست کردن را ول کن و نرم‌افزارت را درست کن!»

ویروس ام.اس.بلست بعد از فعال شدن یک TFTP ایجاد می‌کرد و کد آلوده را به کامپیوتر قربانی منتقل می‌کرد و فقط چند ساعت بعداز کشف، ۷۰۰۰ کامپیوتر را آلوده کرده بود. فقط شش ماه بعد، ۲۵ میلیون سرور آلوده شناسایی شدند. یک سال طول کشید تا مایکروسافت یک کد برای متوقف کردن ویروس بلستر معرفی کند.

بعدها یک پسر نوجوان ۱۹ ساله به جرم نوشتن این کرم دستگیر و به ۱۸ ماه زندان و ۱۰ ماه کار عام المنفعه محکوم شد.


گاهی به من ایراد می‌گیرند که چرا درباره ویندوز نمی‌نویسم. به همین خاطر تصمیم گرفتم این مقاله را ترجمه کنم تا
درباره ویندوز و مایکروسافت هم نوشته باشم. ۹ مورد از ۱۰ کرم بزرگ جهان مربوط به مایکروسافت هستند

(: و تنها کرم غیرویندوزی مربوط به سیستم‌عامل‌های ۲۰ سال قبل است (:

۵. ملیسا

دنبال پـو‌‌رن هستید ولی پیدایش نمی‌کنید؟ اگر در ۱۹۹۹ بودید احتمالا شما هم فایل List.DOC را دانلود می‌کردید تا به ۸۰ سایت دسترسی رایگان پیدا کنید؛ غافل از اینکه با اینکار شما هم به شبکه ارسال هزاران ایمیل ناخواسته‌ای پیوسته‌اید که در نهایت تقریبا کل اینترنت را از کار خواهند انداخت.

ملیسا از طریق ورد ۹۷ و ۲۰۰۰ منقل می‌شد و به شکل خودکار برای ۵۰ نفر اول آدرس بوک، ایمیل می‌فرستاد و بعضی فایل‌های مهم ویندوز را پاک می‌کرد.

ضرر ملیسا هم حدود ۱ میلیارد دلار تخمین زده شده و دیوید اسمیت (نویسنده آن) اسم ملیسا را از یک رقاص شـهوانی گرفته است که در فلوریدا برایش رقصید بوده. او به ۲۰ ماه زندان و ۵۰۰۰ دلار جریمه محکوم شد.

۴. کد قرمز

جولای ۲۰۰۱ و جمعه سیزدهم. کد قرمز فعال شده است که از حفره امنیتی وب سرور ویندوز به خاطر سرریز بافر استفاده می‌کند. وب سرورهایی که به این کرم آلوده می‌شوند این پیام را نشان می‌دهند:

سلام. به http://www.worm.com خوش آمدید! چینی‌ها اینجا را هک کرده‌اند

بعد از بیست تا بیست و هفت روز ماشین‌های آلوده شروع می‌کنند به حمله‌های DOS به یکسری آی پی از جمله آی پی کاخ سفید.

این کرم و کرم بعدی به نام کد قرمز ۲، گران‌ترین کرم‌های تاریخ هستند و ضرر آن‌ها ۲۰۰ میلیون دلار در روز محاسبه شده.

۳.نیمدا

در پایییز ۲۰۰۱ این کرم که نامش را از معکوس ادمین گرفته بود، با استفاده از اکسپلویت‌های ایمیل، تعداد زیادی از کامپیوترهای ویندوزی را آلوده کرد. این کرم به آدرس‌های ایمیل درون فایل‌های html کش شده نگاه می‌کرد و سرویس‌های MAPI را هم زیر نظر می‌گرفت و بعد کل هارد دیسک و اطلاعات درون آن را به اشتراک همگان می‌گذاشت.

بنا به تخمین، این کرم هم حدود ۵۳۰ میلیون دلار در طول یک هفته به اقتصاد جهانی ضرر زد.

۲. دوستت دارم یا ILOVEYOU

شاید یادتان باشد که در سال ۲۰۰۰ چقدر از ایمیلی با موضوع ILOVEYOU می‌ترسیدید و اگر آن را پاک می‌کردید، از یکی از پرضررترین کرم‌های تاریخ در امان بودید. فایل پیوست به نام LOVE-LETTER-FOR-YOU.txt.vbs باعث شد تا این کرم مثل آتش در جنگل خشک بین فهرست کل دوستان شما در برنامه مایکروسافت آوت‌کوک پخش شود.

نتیجه نهایی ضرری حداقل ۵.۵ میلیارد دلاری بود و حداقل ده درصد از کل اینترنت درگیر آن شدند.

اونل گوزمن، نویسنده ویروس و ساکن فیلیپین بدون هیچ مشکلی به زندگی ادامه داد چون قانونی در این مورد در فیلیپین وجود نداشت. بعد از این حادثه، دولت فیلیپین این قانون را در اولویت قرار داد و برای نوشتن کرم و ویروس بین ۶ ماه تا یک سال زندان و حداقل ۲۰۰۰ دلار جریمه در نظر گرفت.

۱. کرم موریس (مشهور به کرم اعظم)

اینترنت چقدر بزرگ است؟ این سوالی است که یک دانشجوی دانشگاه کورنل به نام روبرت تپمن در ۱۹۸۸ از خودش پرسید و برای جواب به آن یک برنامه ۹۹ خطی نوشت. او قصد هیچ آزاری نداشت ولی باگ برنامه باعث شد تا برای سرورهای بین راه مشکلاتی پیش بیاید و در نهایت داون شوند. نتیجه داون شدن ۶۰۰۰ سرور یونیکس (چون ویندوز هنوز به نسخه ۳.۱ هم نرسیده بود) در آمریکا و ضرری بین ۱۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار بود.


این مطلب ترجمه آزادی بود از Top 10 Worst Computer Worms of All Time

نمودار برای ترجمه کتاب «فقط برای تفریح»

من نمودار دوست دارم. گاهی به کشف تقلب در روسیه کمک می‌کنند، گاهی نیروهای پشت ویکیپدیا رو نشون می دن و خیلی کارهای دیگه. این بار می خوام ازشون کمک بگیرم تا یک پروژه قدیمی و عقب مونده رو برام به سرانجام برسونن.

داستان اینه که من شاید دو سال قبل تصمیم به ترجمه یکی از کتاب‌های مورد علاقه‌ام گرفتم: فقط برای تفریح یا Just for Fun نوشته لینوس توروالدز. این کتاب داستان زندگی لینوس و به وجود آمدن سیستم عامل لینوکس توسط اون است. پروژه ترجمه اصلا خوب پیش نرفت و کشف شد که من مترجم خوبی نیستم چون هی دنبال کارهای متفرقه می‌روم. اما چند روزی است که کار رو دوباره شروع کرده‌ام. کلا ۱۲۰ صفحه از ترجمه باقی مانده و این یعنی اگر روزی چهار صفحه کار کنیم، یک ماهه ترجمه تمام خواهد شد. تصمیم گرفتم برای جدی کار کردن، یک نمودار بکشم از برنامه ترجمه و پیشرفت خودم و اون رو کنار یا جایی در سایتم نشون بدم تا مجبور به اتمام کار بشم (:

اینهم نموداری که توسط بسته زیبای Fusion Charts درست شده. یک نرم افزار رایگان برای کشیدن زیباترین نمودارهای تحت وب (البته متاسفانه با فلش که من چندان دوستش ندارم).

دیدید چه نمودار قشنگیه؟ هر روز هم که ترجمه کنم، می ره جلو و تعداد صفحات ترجمه شده رو نشون می ده و برنامه اولیه اینه که تا ۱۸ دی کار تموم بشه. به برنامه نویس ها هم پیشنهاد می کنم مدیرشون رو باهاش سورپریز کنند. احتمالا خیلی خوشحال خواهد شد (: و به خودتون هم ثابت خواهد شد که نرم افزارهای آزاد (از جمله لینوکس)‌ در بسیاری موارد شدیدا قوی‌تر از نمونه‌های سودمحور هستند.

نمودار آماری واقعیت را افشا می‌کند: پوتین تقلب کرده

نمودار جالب و هوشمندانه ای است که تقلب حزب پوتین را نشان می‌دهد:


تا جایی که من فهمیدم، هر نقطه نشان دهنده یک صندوق رای حوزه رای گیری است. محور افقی نشان دهنده درصد آرای قبول شده در صندوق در آن حوزه است و محور عمودی نشان دهنده درصد رایی که حزب پوتین آورده. به راحتی می‌بینید که هر وقت پوتین رای آورده، آرای حوزه قبول شده و هر وقت رای حزب پوتین کم بوده،‌ آرای حوزه ابطال شده. به سبک ایران هم کار تا جایی پیش رفته که بعضی از حوزه‌ها که بالای صد در صد شرکت کننده داشته اند (!)، صد در صد به پوتین رای داده بودند (: جالب، روشن کننده و دردناک است که Correlation چیزی در حدود ۹۰٪ است. یعنی تعداد آرای پوتین به راحتی می‌تواند میزان رای‌های باطله را پیش‌بینی کند:‌ اگر حزب پوتین رای آورده باشد رای‌ای باطل نمی‌شود ولی اگر کس دیگری رای آورده باشد، رای باطل است.

حالا هی بپرسید چرا ما با روسیه اینقدر دوستیم یا چرا احمدی نژاد می‌گوید که ما هیچ وقت در طول تاریخ خاطره بدی از روسیه نداشته ایم (:

با این اخبار، من از دنیای دیجیتال چی بگم؟

این روزها خبرها حال به هم زن شدن. جلوه و مریم حسین خواه در زندان هستند چون فکر می کنند زن و مرد باید حقوق برابر داشته باشند. نزدیک بیست دانشجو در زندان هستند چون چند روز مونده به ۱۶ آذر و ممکنه دانشجویان ایران هم مثل دانشجویان ونزوئلا بگویند که با روسا مخالف هستن. بعد هم این آقا کاپشن اش رو درآورده و سعی کرده کت شلوار شیک بپوشه تا مهمان «مجلس التعاون الدول الخلیج العربیه» باشه و زیر تابلوش بشینه بعد از فروختن دریای خزر به روس‌ها، خلیج فارس رو تقدیم عرب ها کنه.



عکس از یاهو

یادتونه خاتمی پشت میزی نشست که روش مشروب بود؟ فرض کنید خواهش می کرد در مجلس تعاون کشورهای خلیج عربی راهش بدن. کجایین دوستان بمب انداز گوگلی و انتحاری؟

راستش اینها تا اینجا که گفتم اصلا برام دردناک نیست. کاملا قابل درکه و قدرت همیشه به این سمت سوق داده می شه. نکته ای که برام دردناکه اینه که یکسری آدم کاملا ساکت هستن که چیه کارشون تخصصیه. یکسری آدم هم چون حرف زدن در این موارد هزینه داره ساکتن به این امید که کسی باهاشون کاری نداشته باشه. یادتونه مصادیق بدحجابی رو پارسال اعلام کردن و همه گفتیم: «بابا چهار تا چیز بیشتر نیست و ما هم که اونها رو نداریم»؟ حالا امسال چاک کنار و جلوی مانتو و چکمه و شلوار زیر چکمه هم اضافه شده و دو سال که صبر کنین،‌ چادر ملی اجباری است و وقتی بچه هاتون ازتون بپرسن: «چادر که اجباری شد، شما اعتراض نکردین؟» باید بهشون جواب بدیم: «راستش ما اصلا نفهمیدم کی اجباری شد!».

این وسط خوشم می یاد از آدم شریفی مثل کسوف که اینقدر زیبا عکس گرفته و نوشته. ممنون آرش.

راستی حالا که صحبت زشتی ها شد، حرفی هم از پرسپولیس بزنم و خبر اینکه با تخصیص شش هزار لیتر سهمیه اضافه بنزین، نگرانی شون برای شرکت در تمرین برطرف شده. الان باید از خونه برم بیرون ولی در این مورد بعدا نامه مفصل می نویسم اما خلاصه اش اینه که خب ابله! من نگرانی ندارم که بنزین برای سر کار رفتن ندارم؟ اون معلم که مجبور شده هر روز با اتوبوس بره نگرانی نداره؟ باشگاه صنعت نفت آبادان چی؟ اونا چون نیومدن «رایزنی» نباید سهمیه اضافه بگیرن یا چون سرخپوشان پایتخت نیستن؟ ببینم چطوره که سرخپوشان و بهشت زهرا و مجلس و معلولین جنگی و کشاورزها باید سهمیه اضافه بگیرن و مهندس ها و معدنچی‌ها و پزشک‌ها نباید بگیرن؟‌ کارشون کم ارزش تره یا (به یاد سینای بزرگ) دستمالشون زبرتر یا رییسشون بی عرضه تر؟ خلاصه همین ها. الان هم تصمیم گرفتم نامه رو به رییس بنزین ننویسم بلکه خطاب به باشگاه بنویسم که دیگه پرسپولیسی نیستم چون تیمم دیگه خودش رو مردمی نمی دونه. آخر عمری ورزشی نویسم هم شدیم ! (: یادمه یک دوست توی روزنامه ورزشی داشتم ولی الان یادم نیست کی و کجا (:‌ خوشحال می شم اگر کسی آشنایی بده (: