دو تا از فالگوهای بسیار مشهور رومانی دیروز دستگیر شدن. «جرم» این فالگوها این بود که به جای استفاده از گوی بلورین برای دیدن گذشته مردم و به جای استفاده از قدرتهای ماوراییشون برای ارتباط برقرار کردن با درگذشتگان، از پیشرفتهترین و دسترسترین تکنولوژی ها کمک میگرفتن: گوگل.
مشتریهایی که پیش از فالبینها میرفتن از حجم زیاد اطلاعاتی که ونسای ۲۶ ساله و ملیسای ۳۲ از گذشته زندگیشون بهشون می گفتن شوکه میشدن و به تمام حرفهای اونها در مورد آینده و طلسمهاشون در مورد مشکلات هم اعتماد میکردن بدون اینکه متوجه باشن که کل این اطلاعات رو خودشون قبلا از طریق فیسبوک و بقیه سایتها توی وب منتشر کردن و یک سرچ ساده و احتمالا یک درخواست دوستی معقول میتونه کل این «راز»ها رو افشا کنه.
میدونین که من هم فال رو دوست دارم و فال تاروت می گم ولی قبلا هم توضیح دادم که دور و بر ما هیچ چیزی توانایی غیبگویی از گذشته یا پیشگویی از آینده نداره و مفهوم فال کلا چیزی مستقل از غیبگویی و پیشگویی است و اگر کسی تونست به دقت گذشته شما رو بهتون بگه و مدعی شد که این رو از راهی غیرطبیعی به دست آورده، کلا باید بلند شین و پول اون جلسه اش رو هم ندین و دیگه هم پیشش نرین چون لازمه مطمئن باشین که با یک شیاد طرف هستین (:
رومانی زادگاه دراکولا است و یکی از فعالترین کشورهای اروپایی در امور متافیزیک، جادوگری و فالگویی. حتی رییس جمهور این کشور، بعضی روزها با لباسی ارغوانی در جمع ظاهر میشود که وظیفهاش پیشگیری از شرور است. این کشور، از سال ۲۰۱۱، جادوگری و فالگویی را به فهرست مشاغل شناخته شده اضافه کرده و با اینکار، جادوگرها و فالگوها هم باید از سال ۲۰۱۱ مالیات درآمدهای خود را به دولت پرداخت کنند.
جواب جادوگرها هم مشخص است: اعتراض. روز پنجشنبه این هفته تمام جادوگرها در کرانه جنوبی رود دانوب جمع خواهند شد تا دولت را نفرین کنند. آلیسیا که در این مراسم گیاههای جادویی را برای نفرین دولت در آب خواهند انداخت، میگوید «این قانون احمقانه است. از چه چیزی میخواهند مالیات بگیرند؟ ما درآمد خیلی کمی داریم. چرا قانونگذارها به خودشان و مقدار پولی که خودشان در میآورند نگاه نمیکنند؟ آنها حقه سوار میکنند و پولها را بالا میکشند و بعد پیش ما میآیند تا دشمنانشان را نفرین کنم و حالا میخواهند از ما مالیات هم بگیرند.»
موضوع: دختری یک دوست پسر دارد ولی دوست پسر قبلی هم اصرار به رابطه و ادامه یافتن آن دارد.
کارتهای مورد استفاده: کارتهای هنر رازآلود
چینش مورد استفاده: جام دوستی
بعد از بر زدن، کارتها را به شکل روبرو میچینیم. این چینش را اولین بار است که استفاده میکنم و اسمش «جام دوستی» است.
معنای کارتها در این چینش اینگونه است:
ردیف پایین از چپ به راست: مراجع، مبنای رابطه و طرف مقابل.
ردیف دوم پایین: گذشته نزدیک
سوم از پایین چپ به راست: وضعیت فعلی و بعد مشکل موجود
ردیف چهارم چپ به راست: دیدگاه مراجع به رابطه و دیدگاه طرف مقابل.
ردیف بالا چپ به راست: انتظارات مراجع، نهایت رابطه و انتظارات طرف مقابل.
این یکی از دفعاتی است که بر زدن و چیدن، ترکیب بسیار خوبی به وجود آورده و واقعا کارتها نشان دهنده مشکل هستند.
تفسیر: کارتی که تو را نشان میدهد کارت قضاوت نهایی است و کارتی که برای طرف مقابل آمده شیطان. در هیمن ابتدای کار این باید خیلی چیزها را روشن کرده باشد. کارت تو کارت به آرامش رسیدن روحی است و برخاستن از یک اشتباه و کنار گذاشتن وسوسه و کارت طرف مقابل کارت شیطان که درست نقطه مقابل جادوگر و به هدر دهنده تلاش کارت «عشاق» (۶) است. کارت شیطان یعنی دربند بودن و مشکلی که تنها راه حلش و حتی گاهی تنها دلیلش خودت هستی.
مبنای این رابطه تعهد و یکجور مسوولیت پذیری است. انگار که احساس میکنیم در مقابل چیزی مسوولین و این را چهره غمگین زنی میگوید که آن وسط (ردیف پایین نشسته). انگار برای جلو رفتن در یک مسیر، بعضی پلهها را پریدهایم و حالا در مرحلهای هستیم که برایمان کمی غریب است. مسوولیتهایمان را نمیشناسیم و در نتیجه احساس پیچیدگی میکنیم.
در گذشته همه چیز خوب بوده. احساس میکردیم باید گرما میتواند وجودمان را پر کند و ترسها را بزداید ولی انگار نتوانسته و حالا ما با مسوولیتی که شاید آمادگیاش را نداریم، درگیریم.
اما چرا این کشش را داریم؟ شاید برای یک جور آرامش گمشده. این را شوالیه جام میگوید که نماد وضعیت فعلی است. شوالیه جام از همه بیشتر ساعتهای خوش را به یاد میآورد، لحظات استراحت، مرد جوانی که با عشقش میشود احساس امنیت کرد و با او حرف زد. وقتی میشود خیالبافی کرد چه کسی به دنبال زندگی حقیقی است؟ اما مشکل؟ واضح است: نمیشود همزمان عاشق دو نفر بود. این یکی از خطرناکترین کارتها است: قلبی که سه خنجر در آن فرو رفته یا زنی سوار بر اسبی شادمان که ظاهر شدن شمشیر سوم باعث مرگش شده. اوه! این کارت یک پیام مخفی هم دارد: بر خلاف احساس، تصمیم بگیر. بگذار اندیشه بر احساسات غالب شود. دردناک است ولی درست.
دو کارت بعدی قرار است دیدگاه شما دو نفر نسبت به همدیگر را بگوینذ. تو او را مثل شوالیه سکه میبینی و او تو را مثل ملکه چوب. شوالیه سکه نمایش امتداد ارزشها است و مرتبط با زمین. اینها خلاصه میشود در اعتماد و اطمینان. شاید اطمینان بیشتری به این پسر داری تا شریک فعلیات. شاید هم احساس میکنی این شوالیه، مزرعه بهتری برای احساساتت است ولی چیزی که در آن شک نیست کششی است که همیشه شوالیهها داشتهاند.
او هم ترا مانند ملکه چوب میبیند. چوب با آتش مرتبط است و شیطان همیشه علاقمند آتش بوده. بالاترین توانایی ملکه چوب، قابلیت تغییر و هماهنگ شدن به خاطر هوش بالایش است. پوست ببر، قدرت را به یاد میآورد و خود این فرد، نماد آرزوها. خیلیها این فرد را با کارمن (Carmen) مقایسه میکنند.
فال دارد به انتها میرسد ولی خیلی از حرفها گفته شده. به نظرم تصمیم را تا حالا باید بتونی بیگری ولی به هرحال هنوز مهمترین ردیف مانده است: ردیف آخر، انتظارات دو طرف و نتیجه نهایی.
انتظار تو بیشتر از آنکه انتظار باشد نگرانی است. نگرانی از تحقیر، ترس از شکست. دقت کن که شرایط برابر نیست. حتی احساس پیروزی هم طولانی نخواهد بود. شاید این اولین بار است که به راحتی از احتمال شکست حرف میزنم و نسبت به تحقیر شدن هشدار میدهم. این کارت، کارت بدی است.
انتظار طرف مقابل از تو ملکه شمشیر است. عنصر هوا، فکر و بازهم هوش. طرف احساس میکند تو میتوانی خلایی را پر کنی یا مشکلی را حل کنی یا به درک بهتر فرد از خودش کمک کنی. میدانی؟ مشهور است که این کارت، نماینده یک زن بیوه است و بیوگی به معنای قدرت است. طرف از دست نیافتنی بودن تو انرژی میگیرد و قدرت تو در حفظ این حالت، برایش جذبه ایجاد میکند. این کارت ملکه یخ است که از دروازه زمین حفاظت میکند.
اما نهایت رابطه… دو چوب. شاید دقیقا کارتی است که اگر قرار بود من دستی انتخابش کنم و اینجا بگذارمش، این کار را میکردم. دو چوب وضعیت بی تفاوتی است. اینکه «راحت» نشستهایم و هیچکدام از دو انتخاب را نمیکنیم و بعد احساس ناراحتی میکنیم. این کارت میگوید بلند شو و انتخاب کن. وضعیت بینابین بدترین وضعیت است.این کارت خیلی ساده است و نیازی به تفسیر ندارد: بلند شو و انتخاب کن، نشستن و منتظر ماندن سختترین وضعیت است. احتمالا انتخاب هر یک از دو راه، بهتر از «راحت نشستن» سر دوراهی است. این را هم اضافه کنم که این کارت یک معنای دیگر هم دارد: انتخابت را کردهای ولی جرات عمل به آن را نداری و به همین دلیل خودت را زدهای به انتخاب نکردن. در هر دو صورت، انتخاب و عمل به آن راحتتر است از وضع فعلی.
سوال:دو تا دختر که با هم رابطه عاشقانه دارند ولی مدتی است که طرف مقابل دیگه رابطه رو ادامه نمی ده و نفر اول هم به خاطر ازدواج داره می ره سفر و حالا فکرش درگیره که آیا طرف مقابل هنوز به فکر اون هست یا نه.
ورق مورد استفاده: گیلدد تاروت که به عنوان بهترین دست سال ۲۰۰۴ شناخته شد. دستی با طراحی کامپیوتری توسط چیرو مارچتی که هم به طور چاپی و هم به طور دست ساز به فروش میرسد.
چینش مورد استفاده: چینش ۹ کارتی بررسی رابطه عاطفی که توسط الئونور جاکوبی در کتاب Tarot for Love & relationships معرفی شده. من شخصا در مورد کارت ۹ معنی را از «موضوع» به «نهایت» تغییر میدهم چون به نظرم با معناتر است.
بعد از بر زدن، ۹ کارت را به ترتیب زیر از روی دسته میکشیم و میچینیم. کارتهای دست چپ معرف مراجع و کارتهای دست راست معرف طرف مقابل هستند.
کارت ۱ و ۲؛ نمود عشق در دو طرف: تو رابطه را بسیار عاطفی میبینی در حالی که رابطه برای طرف مقابل پیچیدگیهای فکری خیلی زیادی دارد. رابطه برای او فقط عاطفی نیست بلکه سبک سنگین کردن هم در آن نقش زیادی دارد و همین فکرهای مختلف باعث میشود رابطه را بسیار پیچیده ببیند و به سادگی تو، دو جام سرشار از عشق را در دست دو نفر نبیند.
کارت ۳ و ۴؛ هر طرف، طرف مقابل را چطور میبیند: تو به خوبی درک میکنی طرف مقابل چه فکری دارد (در فکر او (کارت ۲) نه شمشیر است و تو دقیقا برداشت هشت شمشیر را داری: بسیار نزدیک). همان چیزی که فکر میکنی درست است. پیچیدگیهای فکری او را میفهمی و درک میکنی چرا دارد جدایی پیشه میکند. اما او احساس میکند که تو قدرت کنترل بر همه چیز را داری و این تو هستی که داری رابطه را ادامه میدهی و هرکار هم که بخواهی میتوانی بکنی. کارت جادوگر، کارتی است دارای همه قابلیتهای نهفته (در موقعیت ۴) و معنایش این است که هر کاری که دوست داشته باشی میتوانی بکنی به شرطی که خودت را بشناسی. این نظر طرف مقابل است.
کارت ۵ و ۶؛ هر طرف درباره رابطه چه برداشت یا احساسی دارد: تو احساس میکنی رابطه در حال خراب شدن است بدون اینکه به نکات مثبت این رابطه در شکل جدیدش توجه کنی. ممکن است رابطه به شکل قبلی قابل ادامه دادن نبوده باشد و این تغییر لازم بوده تا حداقل دو تا از جامها حفظ شود (در تصویر به نظر میرسد همه جامها به زمین افتاده اند در حالی که اگر برگردی و درست نگاه کنی، هنوز دو جام پر از شراب باقی است). نکات مثبت را ببین و احساس نکن رابطه تمام شده. شاید فرصتی است برای تغییر شکل و ادامه. اما طرف مقابل کماکان احساس گیجی میکند (بازهم شمشیر. سومین کارت از سری شمشیر است که برای ذهن طرف مقابل آمده). او احساس میکند فرصتی برای تجدید قوا یا فکر کردن نیاز دارد. میخواهند چند وقت تنها باشد تا بتواند بین فکرهای متضاد، هماهنگی برقرار کند.
کارت ۷ و ۸؛ چیزهایی که هر طرف درباره عشق میاندیشد و شاید جرات ندارد بلند بگوید: برای تو هشت سکه آمده: یک وضعیت پایدار و خوشحال و برای طرفت هم خورشید آمده. کارت نوزدهم از سری کارتهای اصلی و یک کارت خوشحال کننده و به سرانجام رسیده. هر دو دوست دارید این رابطه خوب و خوشحال ادامه داشت باشد ولی به شکل فعلی امکانش نیست. خورشید درست بعد از تاریکی و توهم و ضمیرناآگاه میآید و به معنی آگاهی و روشنی است. طرفت هم از این رابطه خوشحال بوده اما حالا در این باره فکر کرده و به سمت قضاوت نهایی پیش میرود (کارت بعدی). او از روی فکر به این رابطه پایان داده است اما هیچ وقت دروغ نگفته. او دوست داشته این رابطه ادامه یابد ولی حالا آگاهانه قطع اش کرده.
کارت ۹؛ نهایت: کارت دوست نداشتنی هفت چوب. محاصره، حمله، انتقاد و فشار حتی وقتی زخمی هستی. درگیری ذهنی ادامه خواهد داشت و نباید منتظر حل شدن سریع ماجرا باشی. کسی قصد ناراحت کردن تو را ندارد ولی فضا، فضای پرتنشی است که باید دورهاش بگذرد.
جدیدا زیاد میپرسند تاروت چیست یا مگر به تاروت اعتقاد داری؟. اینجا میخوام چند تا از اصلیترین موضوعات رو جواب بدم و به یک متن منبع تبدیلش کنم برای جواب به این سوالات: تاروت چیست؟ تاروت چه چیزی نیست؟ آیا میتون به تاروت اعتقاد داشت؟ چرا تاروت یکی از زیباترین هاست؟ آمادهاید؟ حرکت…
تاروت چیست؟
تاروت مجموعهای است از کارتهای مصور که برای روشنبینی، الهامبخشی و گاهی پیشگویی به کار میروند. در مرسومترین دستها، هر دست کارت شامل ۷۸ کارت است: ۲۱ کارت آتو، یک کارت ابله و یک سری ۵۶ تایی از چهار خال جام، شمشیر، چوبدست و سکه که هر خال شامل کارتهای کارتهای آس تا ده و سپس چهار صورت است.
۲۲ کارت (آتو و ابله که شماره صفر دارد) کارتهای کبیر نامیده میشوند و ۵۶ کارت دیگر (که به جز یک کارت صورت اضافی شبیه کارتهای ورق معمولی هستند) کارتهای صغیر.
کارتهای تاروت انباشته هستند از نمادها و اسطورهها. برای خواندن فال تاروت بعد از تمرکز روی سوال و برزدن ورقهای آن، بر اساس نوع سوال ورقها را به شیوه خاصی روی زمین میچینند و هر کارت را در هماهنگی با محل قرار گرفته و دیگر کارتها «میخوانند». این خواندن بر اساس نمادهای موجود در کارت و خود سوال و کارتهای اطراف انجام میشود.
کسی چیز دقیقی درباره تاریخچه کارتهای تارو یا تاروت نمیداند ولی شکی نیست که حداقل از قرن ۱۴ام در اروپا موجود بودهاند و پیش از آن نیز در مصر (با خالهای شمشیرعربی، چوب، جام و سکه) استفاده میشدهاند. نمونههای پیشا اروپایی کاملا حال و هوای عربی دارند و اولین نمونههای مشاهده شده در اروپا (۱۴۱۰ تا ۱۴۳۰) شکل اروپایی گرفتهاند. کارتها در آن دوره به احتمال زیاد برای بازی به کار میرفتهاند و اولین شواهد مربوط به الهامبخشی کارتها به ۱۵۴۰ بر میگردد.
آیا میتوان به تاروت اعتقاد داشت؟
من تاروت را دوست دارم و درباره آن میخوانم و با آن فال میگویم و در عین حال هم به روند علت و معلولی جهان و علم اعتقاد دارم. مگر ممکن است؟ بعله به سادگی.
تاروت یک علم نیست. یک ناعلم است. مثل شعر، مثل ادبیات، مثل دین، مثل سـکس. زیبا است ولی قابل بررسی علمی نیست. شما حق ندارید شعری را بد بدانید چون به راحتی اثبات پذیر است که اعتقاد به قدی مانند سرو بی معناست.
اصولا بحث اعتقاد به تاروت بی معنی است. تاروت مثل هر چیز خارج از علم دیگر، خارج از رد و اثبات است. بحث این است که آیا تاروت زیبا است؟ جواب من و کسانی که فال را دوست دارند بله است. اما چرا؟
چرا تاروت یکی از زیباترین هاست؟
برای من به سه دلیل عمده:
۱. تاروت (یا به قول خارجیها تارو) تلاقی اسطوره شناسی، نمادشناسی، دین و علوم رمزآمیز است و من همیشه عاشق هر سه بوده ام (: تارو برای بعضیها دین است، برای بعضیها ابزار دینی و برای بعضیها بهترین تجلی اسطوره و دین در دنیای مدرن. دستهایی مثل توت، توسط بهترین متخصصین مصرشناس و علوم خفیه مصری طراحی شدهاند و حاصل سالهای طولانی کار و تلاش هستند و هر کارت به راحتی میتواند مدتها شما را با نمادها و اسطورههایش به تعمق وادارد.
۲. تاروت یکی از اوپن سورس / بازمتنترین چیزها در خارج از دنیای کامپیوتر دیدهام. هر دست ورق تاروت غولی است که روی شانه غولهای دیگر ایستاده. از قرن ۱۴ این کارتها توسعه پیدا کردهاند بدون اینکه هیچ قانون خاصی آنها را محدود کند. هر کس حق داشته به هر شکلی که دوست دارد کارتها را تفسیر کند یا کارتهای جدیدی طراحی کند یا کارتهای قبلی را به شکل مورد نظر تغییر بدهد. ما دستهایی داریم که ا وفاداری به اولین دستها طراحی شدهاند و هنوز هم معتبرند، دستهایی داریم که بیش از ۹۰ کارت دارند و دستهای ۵۰ کارتی هم داریم. دستهای قرون وسطایی، پاگانی و مسیحی موجود هستند و همه و همه حق حیات دارند. هرکس تغییر مورد نظر خود را داده و این جامعه تاروت بوده که با حمایت یا عدم حمایت از این تغییرات روند پیشرفت را مشخص کرده. این چیزی است شبیه به پیشرفت موجودات در محیط زیست طبیعی. این مساله باعث شده کارتهای تاروت در طول تقریبا پانصد قرن به همراه انسانها تکامل پیدا کنند و پیچیدگی امروز آنها حاصل همین روند تکاملی است.
در عین حال این تکامل هنوز هم ادامه دارد. من اجباری به پیروی از رسوم ندارم. من تصمیم گیرنده اصلی برای خودم هستم و جامعه تاروت تصمیم گیرنده اصلی در مورد بقای نظرات من. این همان چیزی است که در دنیای لینوکس هم اتفاق میافتد: رشد. این زیباترین چیز در جهان است.
این مساله دقیقا همانی است که من را از کارتهای پیشگویی یا الهامبخشی به سبک اوراکل جدا میکند. کارتهای اوراکل (و مشهورترین آنها، کارتهای اوراکل اوشو) از نظر من بسیار بد هستند: یک نفر چند عکس کشیده و روی کارتها چاپ کرده و ادعا کرده که هر کارت چه معنایی دارد و وقتی کارتی را میکشید باید دقیقا معنای آن را از کتاب بخوانید یا از حفظ بگویید و همان است و لاغیر (اگر شخصا کارتهای اوراکل را تفسیر میکنید، دارید از آنها به سبک کارتهای تاروت استفاده میکنید). من در کارتهای تاروت، آزادی عمیقم را میبینم در عین احترام عمیق جامعه به من و من به جامعه.
۳. تاروت مثل هر شکل دیگری از فال، یک عمل اجتماعی صمیمانه است.فرصتی است برای صحبت با غریبههایی که حرفی برای گفتن با آنها ندارید. هیجانی است برای کسانی که دیدهاند علم به آنها آرامش نمیبخشد. خندهای است در مهمانیای که همه دوست دارند در آن شاد باشند. مفری است برای همه ما که جرات نداریم از مشکلاتمان حرف بزنیم. نگاهی است دوباره به جهانی که دور و بر ما است. کنترلی است که جادوگرها بر جهان مژده داده بودند. تاروت یک تلنگر در دنیای مدرن است.
من تاروت را دوست دارم (:
تاروت چه چیزی نیست؟
تاروت پیشگویی نمیکند. هر کس بگوید با کارت تارو میشود زندگی شخصی را معین کرد یا جهت بخشید دروغ میگوید؛ بدون شک. تاروت غیبگویی نیست. غیبگویی وجود ندارد -لااقل بعد از دوران مرلین- و آینده در کنترل من و شماست. کاری که تاروت میکند، الهامبخشی است و اجازه نگاه از زاويهای دیگر.
اگر بخواهم با یک جمله تمام کنم این است که تاروت بسیار بیشتر از سرگرمی است و بسیار کمتر از تقدیرگرایی.
این هم یک جور فال تاروت است که البته خیلی از مواقع برای تمرین استفاده می شه: مراجع یک سوال می پرسه و شما دو یا سه کارت میکشید و بر مبنای سوال و اون دو یا سه کارت، یک جمله میسازید. امروز به شکل آنلاین یکی درخواست فال سریع داشت و نتیجهاش اینه:
میخوام ببینم اونی که دوستش دارم چه نظری به من داره؟
طرف مقابل هم داره به تو فکر می کنه ولی یک موضوع دیگه هم فکرش رو مشغول کرده (شمشیر فکر است، سه همیشه یکی بیشتر از دوی رمانتیک و مرد بالغ در سمت چپ)
و اینکه تا آخر سال ۱۳۸۶، چه اتفاق خاصی برام می افته؟
کارت ها را کامل بر می زنیم و سه دسته می کنیم و از مراجع میخوایم یکی رو انتخاب کنه تا در انتخاب تا حدی شریک بوده باشه. بعد از بر زدن و تقسیم کردن، ۲ رو انتخاب میکنه! خیلی عجیبه که درست همون دو کارت قبلی اومدن. میتونین بگین که بد بر زده بودین و میتونین بگین که:
خیلی عجیبه ولی یک اتفاق در مورد همون آقا میافته.
در مورد من چی؟
باید بتونی یک تصیمم بگیری و به اون تصمیم بدون مردد شدن و پا پس کشیدن عمل کنی و نتیجه عالی خواهد بود (نتیجه عالی کارت ۲۱ یا universus است که عملا نهایت راه پیش رو است و تصمیم و عمل سریع به آن، کارت هشت شمشیر است).
میدانستید من به عنوان شکلی از اسطوره شناسی، علاقمند به تاروت / تارو هستم؟ در سایت قبلی گاهی در این مورد مینوشتم که جنبه آموزشی هم داشت. حالا هم
این فال مربوط به یک خانم تقریبا سی ساله است که مدتی است با مردی دوست است اما مشکلاتی دارد. میخواهیم ببینیم روند این رابطه به کجا میرسد.
چینش، چینش ۹ کارتی بررسی رابطه است. تقریبا به شکل یک صلیب که از پایین به بالا چیده میشود (کارت پایینی که دو تایی شده، یک کارت کمکی است).
دست تاروت مورد استفاده، دست فوق العادهای به نام «Witches Tarot» است.
تفسیر: از نظر تو رابطه مشکل دارد. این را کارت پایینی میگوید که صحنه کشمکش دیدگاههای مختلف است. به نظر میرسد مشکل اصلی در این باشد که دیدگاههای شما دو نفر با هم متفاوت است ولی خوبی جریان این است که کنترل در دست تو است. تو بالاتر ایستادهای و هنوز حق انتخاب داری. تویی که میتوانی لحظه پایان کشمکش را اعلان کنی. اما طرف مقابل (کارت دوم از پایین که یک کارت کمکی هم دارد) هم در تصیمم مصمم نیست. سردرگم است بین عشق و کارهای دنیایی و به نظر هم میرسد که احساس میکند توان کافی برای اتمام کار را ندارد. انگار تا آخرین قدمها راه آمده ولی کم کم مردد شده و حالا قدم آخر را برنمیدارد.
چیزی که تو لازم داری (کارت سوم از پایین) تمرکز و فکر دقیق است. شمشیر نشان دهنده اندیشه است و باید بنشینی و بدون دخالت احساس، چهار شمشیرت را استوار کنی. این کارت کارت مراقبه است و تمرکز و چند لحظه فکر کردن خالص. وقت تصمیم است. چیزی هم که طرف مقابلت کم دارد (کارت چهارم از پایین) عشق است. حداقل این چیزی است که کارتها میگویند. این کارت، کارت انتخاب در عشق است. شاید قرار باشد عشق و علاقه برنامههای زندگی را تغییر دهد. باید این را پذیرفت یا رد کرد.
اما نهایت رابطه از نظر تو چیه (کارت سمت چپ صلیب) ؟ راحت و ساده: یک تصمیم قاطع و جالبه که این نظر طرف مقابل هم هست (کارت دومی از راست در صلیب). هر دو احساس میکنید که باید تصمیم بگیرید و کارت پیشبینی کننده (وسط بخش صلیبی) هم میگه که تغییر بزرگی در جریان است. این تغییر بزرگ در رابطه ممکنه قطع اون باشه ولی ازدواج رو هم کنار نذار. این کارت نشون دهنده تغییر است.
میمونه دو کارت. کارت سمت راست صلیب و کارت بالا. کارت سمت راست، نشون دهنده نکتهای است که ازش غافلی و کارت بالا سعی میکنه نشونی باشه از آینده. نکته مورد غفلت یک پسر جوان با شمشر (فکر). بعضیها این کارت رو معرف احتمال سفر هوایی معرفی میکنند و خب شکی نیست که میتونه معرف یک مرد هم باشه. و کارت نهایی هم که از ظاهرش کاملا معلومه: عشق در تعادل. متعادل شدن عشق کمک زیادی به دوام اون میکنه و این عشق متعادل در آینده برات رخ میده. راستش توی کشیدن این کارت همیشه کمی نگرانم که چیزی بدی نیاد تا مجبور بشم حرفهای بد بزنم اما این بار هم به خیر گذشت و آینده روشنه (:
به دعوت لیلا من هم تصمیم گرفتم پنج کتاب تاثیرگذار زندگی ام رو بنویسم.
بازیهای جنگی نوشته دیوید بیشاف. این کتاب فوق العاده است. یک کتاب نسبتا کوتاه درباره یک هکر نوجوان که به شکل اتفاقی شبکه دفاعی آمریکا رو هک می کنه و اون رو متقاعد میکنه که روسها در حال حمله به آمریکا هستند. دنیا تا یک قدمی جنگ جهانی سوم پیش می ره. من این کتاب رو باید در دوره راهنمایی خریده باشم تا همین امسال هم یکی از کتابهای محبوبم است که بدون شک بیشتر از سی بار آن را خواندهام.
جامعه شناسی گیدنز. این کتاب اولین کتابی بود که در حوزه جامعه شناسی خواندن و باعث شد فوق لیسانس جامعه شناسی بخوانم. خود کتاب شاید بهترین و جذاب ترین کتاب جامعه شناسی نباشد ولی خب باعث شد من رشته تحصیلیام فوق لیسانسام را انتخاب کنم.
اینترنت به عنوان یک منبع نوشتاری عظیم، دیدگاه من را درباره خیلی چیزها شکل داد. شاید یک کتاب خاص نباشد ولی برای من در سالهای جوانی با مجموعه عظیمی از کتابهای نایاب و ممنوعه، فرقی نداشت (:
دنیای سوفی و بعد کاپلستون هم خیلی ارزشمند بود و در نهایت کل آثار یوستین گوردر.
فقط یکی دیگه؟ چه وحشتناک. پس بذارین چیزی بگم که در رقابت با کتابهای دیگه نباشه. اولین کارت / کتاب تاروت که از لیلا هدیه گرفتم. هنوز هم تاروت رو دوست دارم و ازش لذت می برم و یادش می گیرم و حدس می زنم جزو معدود چیزهایی باشه که بدون تغییر تا آخر عمر باهامه. لینوکس عوض میشه، اینترنت تغییر میکنه و عقاید سیاسی می یان و میرن ولی تاروت تا آخر دنیا تاروت خواهد بود.