تظاهرات دانشمندان در انگلیس علیه کاهش بودجه علم

هزاران دانشمند انگلیسی امروز در جلوی خزانه‌دار تجمع کردند تا به کاهش بودجه علم در این کشور اعتراض کنند. آن‌ها می‌گویند که علم نباید هدف ساده‌ای برای کاهش بودجه باشد. این تظاهرکنندگان که دعوت کمپین «دانش حیاتی است» به خیابان آمدند (البته تحت حمایت پلیس و بدون باتوم و اسلحه (: )) از حمایت دانمشندان بزرگی مثل پاتریک مور، تانیا برایون، برای کاکس (از Cern) و چندین نماینده مجلس و غیره برخوردار بودند.

بحث آن‌ها این بود که کاهش بودجه علم در وضعیتی که کشورهایی مثل هند، چین، آمریکا و آلمان مشغول بالا بردن بودجه علمی‌شان هستند انگلیس را از چرخه تولید علم جهان و در نتیجه از چرخه پیش‌روی جهان خارج خواهد کرد.

من که اگر در انگلیس بودم حتما – بدون اینکه دانشمند خاصی باشم – در این تظاهرات شرکت می کردم. به طور خاص برای اینکه احتمالا این گیکی‌ترین تظاهراتی است که می‌شود برگزار کرد.


پاتریک مور (ستاره‌شناس) یکی از چند چهره بسیار شناخته‌ شده‌ای است که از پایین آمدن
بودجه‌های تحقیقاتی عصبانی است. عکس از فیونا هانسون

ردیاب اف بی آی روی ماشین یک دانشجو

یاسر عفیفی یک شهروند متولد آمریکا و بیست ساله است که در دانشگاه کالیفرنیا درس می‌خواند. یاسر هفته قبل یک ردیاب GPS مخفی در ماشینش پیدا کرد و چون دقیقا نمی‌دانست چیست، عکسش را روی اینترنت گذاشت و از بقیه نظر خواست.

چهل و هشت ساعت بعد، اف بی آی به خانه‌اش رفت و ادعا کرد که این وسیله متعلق به دولت آمریکا است و ارزشمند و باید پس داده شود. طبق قوانین جدید آمریکا، پلیس حق دارد در صورت ظن به تروریست بودن کسی، حتی با ورود غیرقانونی به حوزه شخصی، او را زیر نظر بگیرد.

منبع

کار درست گوگل

دوشنبه‌ هفته قبل، نتایج یک تحقیق برزگ منتشر شد. در این تحقیق از ۲۳۰۰ توسعه دهنده نرم‌افزار پرسیده شده بود که به نظرشان آندروید انتخاب بهتری برای نوشتن نرم‌افزار است یا iOS اپل. نتیجه اعلام شده بسیار جذاب است. اکثریت پنجاه و نه درصدی برنامه‌نویسان گفته‌اند که آندروید در طولانی مدت وضعیت بهتری از اپل خواهد داشت در حالی که تنها ۳۵٪ آن‌ها، در این مورد از محصولات اپل نام بردند. البته همانطور که اکثر ما هم حدس می‌زنیم، جمعیت عظیمی – بیش از سه چهارم – پاسخ‌دهندگان گفتند که در حال حاضر و برای درآمد زیادی کوتاه مدت، اپل انتخاب بهتری است.

این نظرسنجی بسیار طولانی است؛ مثلا می‌گوید که ۷۵٪ برنامه‌نویسان معتقدند در آینده آندروید خواهد بود که تعداد زیادی از دستگاه‌های دیجیتال را قدرت خواهد بخشید و من هم نمی‌خواهیم همه آمار آن را تکرار کنم بلکه هدف دیدن روندی است که به سمت توسعه نرم‌افزار برای آندروید شکل گرفته. واقعا گوگل در این سیستم‌عامل چه کاری انجام داده که در چنین مدت کوتاهی، در دیدگاه برنامه‌نویسان به گزینه اصلی دنیای آینده تبدیل شده؟

مشخصا جواب اولی که خوانندگان این ستون به سوال می‌دهند بازمتن بودن است. اما این همه داستان نیست. گوگل این واقعیت را تشخیص داده که دنیای اینترنت و شیوه استفاده ما از آن در حال تغییر است. تا امروز، بیشترین استفاده معمول از اینترنت، صفحات وب بود و گردش در آن‌ها از طریق مرورگرها. اما در چند سال اخیر، داشتن نرم‌افزارهای اختصاصی برای سایت‌های مختلف و اتصال به آن‌ها از طریق نرم‌افزار دارد بیشتر و بیشتر جای مرورگرها را می‌گیرد. من شخصا روی موبایلم با استفاده از نرم‌افزارهای مستقل به توییتر، ویکیپدیا، بانک اطلاعاتی فیلم‌های اینترنت، فیسبوک، فریندفید، گوگل ریدر و ایکس.ای (نرخ ارز)، یوتیوب، ایمیل، فیدخوان و پادکست‌خوانم وصل می‌شود. روی لپ‌تاپ، به جای همه این نرم‌افزارها فقط یک براوزر دارم.

مدیرعامل گوگل اریک شمیت در مصاحبه اخیرش با وال استریت ژورنال گفته است که گوگل در آینده نقش خود به عنوان جستجوگر سنتی متن را حفظ خواهد کرد اما کاملا به این توجه دارد نرم‌افزارها در حال تغییر چهره وب هستند. گوگل با رایگان و تا حد زیادی آزاد کردن آندروید کمک کرد که برنامه‌نویسان بتوانند بدون هیچ مشکلی و تنها با دانلود چند برنامه – روی هر سیستم‌عاملی – مشغول توسعه نرم‌افزار برای آن شوند. در مقابل به مکانیزم برنامه‌نویسی برای اپل توجه کنید. در دنیای بسته اپل، شما اول باید یک مک بخرید، بعد باید حداقل ۹۹ دلار در سال بدهید تا SDK برنامه‌نویسی را بگیرید و در نهایت باید برنامه خود را برای اپل بفرستید تا آن را بررسی کند. در صورتی که اپل از برنامه شما خوشش نیاید کل زمان کار شما تلف شده اما اگر آن را بپسندند، برنامه شما توسط آن‌ها به فروش خواهد رفت و کمتر از یک سوم سود، به شما خواهد رسید.

در این مقایسه ساده می‌توانید متوجه شوید که چرا اکثریت برنامه‌نویسان خوب، ترجیح داده‌اند سرمایه و وقت خود در بلندمدت را روی آندروید متمرکز کنند و ببیند که چرا مدیر عامل گوگل پیش بینی کرده که در آینده نه چندان دور، تعداد جستجوهای انجام شده در گوگل توسط آندروید، از تعداد جستجوهای تحت وب این سایت، پیشی خواهند گرفت.

شیوه حذف شناسه در گوگل یا جیمیل

جاهای مختلف بحث شده که این گوگل خبیث کم کم داره کل اطلاعات ما رو ذخیره می کنه. بعضی ها تصمیم می گیرن به همین دلیل از گوگل برن. به هرحال شما هر دلیلی برای رفتن از گوگل داشته باشین باید خوشحال باشین چون حداقلش اینه که گوگل – بر خلاف فیسبوک – این اجازه را به شما می‌ده و اطلاعات شخصی شما رو هم پاک می کنه. برای حذف کردن اکانت خودتون از گوگل این مراحل رو انجام بدین

  • در گوگل لاگین کنید
  • روی My Account در گوشه بالای سمت راست صفحه کلیک کنید
  • در این صفحه، کنار My Products روی ادیت کیک کنید.

  • حالا باید لینک زیر گزینه Delete Account را کلیک کنید.

  • همه چیز را تیک بزنید. این تیک‌ها تایید می کنند که سرویس‌های مختلف گوگل برای شما غیر فعال شوند و شما قبول می کنید که اکانت پاک شوند ولی اگر تعهد مالی بر عهده اکانت باشد، هنوز آن را می‌پذیرید. بعد پسورد خود را وارد و Delete Google Account را کلیک کنید.
  • و خلاص:

آتش‌نشان‌های کاپیتالیست‌

اگر خانه‌تان در خارج از محوطه شهری ساوت فالتون در تنسی آمریکا باشد، باید سالیانه ۷۵ دلار برای استفاده احتمالی از خدمات آتش‌نشانی بپردازید. هفته قبل، خانه جین کرانیک که این پول را نپرداخته بود خانه اش آتش گرفت. وقتی آتش‌نشان‌ها با ماشین آب‌پاش و آژیر رسیدند، لیست را چک کردند و دیدند این خانه ۷۵ دلارش را نپرداخته و فقط ایستادند و سوختن خانه را نگاه کردند. کرانیک می‌خواست ۷۵ دلار که سهل است، خرج کل عملیات را هم بدهد تا خانه‌اش را نجات دهند ولی رییس قبول نکرد. ماشین آتش‌نشانی فقط وقتی لوله آب را باز کرد که آتش داشت به خانه همسایه که ۷۵ دلارش را داده بود سرایت می‌کرد. بعد از اطمینان از عدم سرایت به همسایه خوش‌حساب، لوله‌ها دوباره بسته شدند. شهرداری در این باره گفت «اگر آدم‌ها پول نپردازند، شانسی هم ندارند.»

این اتفاق را می‌شود با منطق توضیح داد. مشکلی هم ندارد: پول ندهید، کسی کار نمی‌کند. ولی در دید کلان موضوع یادآور یک نکته جدی است: وقتی بازار آزاد جلو آمد، وقتی همه چیز راست یا دروغ خصوصی شد و وقتی پول نقد حرف اول را زد، حتی اگر در قانون اساسی نوشته باشد که سواد و بهداشت و غیره و غیره حق همه است، خانه آنی که پول ندارد، خواهد سوخت و برای کسی هم مهم نخواهد بود.

حریم شخصی، حقوق بشر است

مطلب چاپ شده امروز در روزنامه شرق (: بامزه است که روزنامه کبیر شرق ظاهرا هیچ سایت قابل پیدا کردنی نداره به جز یک دونه که توش کلا پی دی اف های هفته قبل هست و در نتیجه نمی تونم لینک بدم. راستی نمی دونم عکس خیلی قدیمی من رو از کجای دنیا پیدا کردن زدن خفت مقاله


اعلامیه جهانی حقوق بشر در دو بند متفاوت بر حریم شخصی تاکید دارد. بار اول در ماده دوازده که می‌گوید هیچ کس نباید در معرض مداخله خودسرانه در زندگی خصوصی قرار بگیرد و دفعه دوم در اصل نوزدهم که می‌گوید افراد باید آزادی عقیده و بیان داشته باشند و سریعا اضافه می‌کند که نیاز همراه این اصل، عدم مداخله و مکاشفه در عقاید افراد است. اما آیا سرنوشت این دو بند، از بقیه اصول بهتر خواهد بود؟

در دنیای حاضر، با پیشرفت تکنولوژی، رد پای دیجیتالی هر عملی که انجام می‌دهیم در حال پررنگ‌تر شدن است. وقتی با کارت اعتباری خرید می‌کنیم، وقتی در اینترنت بلیت می‌خریم، وقتی به کسی تلفن می‌زنیم، وقتی چیزی را در گوگل جستجو می‌کنیم، وقتی از چهارراهی در خیابان رد می‌شویم و وقتی کارت ملی‌ای با شماره واحد در دست می‌گیریم و هر جا که می‌رسیم آن را در هر فرمی یادداشت می‌کنیم، مشغول تولید انبوهی اطلاعات و ذخیره آن در بانک‌های اطلاعاتی متفاوت هستیم.

این روزها بخش بزرگی از ارتباطات هم دیجیتال شده و داده‌هایش دائما در حال ذخیره شدن. هر آپدیت در یک سایت اینترنتی، هر جستجو، دیدن هر ویدئو، فرستادن پیام کوتاه، چت کردن با هر دوست و ایمیل زدن به هر همکار در جایی ثبت می‌شود. روزگاری ذخیره این حجم از اطلاعات بسیار گران بود و به دردسرش نمی‌ارزید ولی با پیشرفت کامپیوترها و سیستم‌های ذخیره‌سازی، حالا ذخیره کردن هر قدم دیجیتال که برداشته می‌شود، زحمت چندانی ندارد.

بروس اشنایدر – مشهورترین متخصص امنیت دیجیتالی جهان – در مقاله‌ای توضیح می‌دهد که داده‌ها در عصر دیجیتال، چیزی هستند شبیه آلودگی در عصر صنعت. همانطور که آن زمان مردم با هیجان صنایع را گسترش دادند بدون اینکه متوجه آلودگی زیست‌محیطی ایجاد شده باشند، این روزها هم در حال غرق کردن خودمان در دنیای دیجیتال هستیم بدون اینکه توجه کنیم مشغول تولید چه حجمی از داده هستیم و در آینده از آن‌ها چه استفاده‌هایی خواهد شد. این متخصص عقیده دارد که همانطور که مشکلات آلودگی عصر صنعت بعد از چند دهه بروز کرد؛ ما نیز در صورت عدم تفکر و برنامه‌ریزی درباره داده‌های تولیدی، به زودی با مشکل بزرگی روبرو خواهیم بود.

داده به خودی خود ترسناک نیست اما اولین ابهام اینجاست که چه کسی از این داده‌ها استفاده خواهد کرد. چه کسی آن‌ها را کنار هم خواهد چید و چه کسی با استفاده از آن، به حریم خصوصی ما تجاوز خواهد کرد. ما در زمان خاصی از تکنولوژی زندگی می‌کنیم. تکنولوژی حالا آنقدر پیشرفت کرده که ما قبول کنیم دائما توسط دولت یا سازمان‌های مختلف چک شویم اما کامپیوترها هنوز آنقدر پیشرفت نکرده‌اند که بدون آگاهی ما، خودشان اینکار را انجام دهند. اصلا دور از ذهن نیست که چند سال دیگر با چیپ‌های رادیویی که همراه خواهیم داشت، نه نیازی به ایست باشد و نه نیازی به باجه‌های کنترل. در آن تاریخ شهروندان دیگر نخواهند دانست در چه زمانی تحت کنترل هستند و مشهورترین استدلال برای اعتراض به چنین شرایطی هم این خواهد بود که «اگر مشکلی ندارید، پس چرا اعتراض می‌کنید؟» در آن زمان شاید خیلی‌ها به خودشان دستگاه‌هایی آویزان کنند که در هر لحظه موقعیت، تصاویر اطراف و صداها و برخوردها را به یک مرکز مخابره کنند. این دستگاه‌ می‌تواند جلوی بروز دزدی و غیره را بگیرد ولی آرام آرام دورانی خواهد رسید که اگر شما یکی از این دستگاه‌ها را به خودتان آویزان نکرده باشید، احتمالا بقیه به شما مشکوک خواهند شد و خواهند پرسید «اگر نمی‌خواهی کار بدی بکنی، پس چرا حاضر نیستی همه کارهایت در یک بانک اطلاعاتی ثبت شود؟»

کاردینال ریشلیو بیش از سیصد سال قبل گفته بود «اگر کسی فقط شش خط دست نوشته از صادق‌ترین انسان‌ها به من بدهد، از آن شش خط چیزی برای به دار کشیدنش پیدا خواهم کرد.» این حرف هنوز هم کاملا صادق است. کافی است از کسی اطلاعات دائمی داشته باشید تا بتوانید او را به هر چیزی تهدید کنید. این ما را می‌رساند به بحث دموکراسی و حقوق افراد در مقابل دولت. در این حوزه، افرادی مانند آلن وستین استدلال می‌کنند که حریم خصوصی یا خلوت افراد، فضایی مستقل از حوزه سیاست ایجاد می‌کند که همزمان به افراد اجازه می‌دهد از آزادی بیان و آزادی سازمان‌دهی خود بهره ببرند. اما این تمام بحث نیست. نکته دیگر برای توجیه اهمیت حریم شخصی، زندگی روزمره افراد است. استدلال اینکه «اگر دروغ نمی‌گویید، پس چرا حاضر نیستنید همه چیز آشکار باشد» یک جواب ساده هم دارد: «من همیشه بعضی چیزها را از بعضی‌ آدم‌ها مخفی می‌کنم.» من وقتی دنبال کار جدید می‌گردم، نمی‌خواهم کارفرمای فعلی در این مورد بداند. وقتی نامه عاشقانه می‌نویسم نمی‌خواهم به جز گیرنده اصلی کسی از محتوایش با خبر شود و من شخصا هیچ علاقه‌ای ندارم همکار اداری‌ام از پرونده پزشکی‌ام خبردار باشد. همینطور است وقتی که می‌خواهم با دوستی صمیمی برای صحبت به جایی خلوت بروم. این نشان دهنده نیاز به خلوت است و نه نیاز به جایی مخفی برای گفتن اسرار مگو.

اما کلیت بحث یک شکل دیگر هم دارد: مزاحمت‌های ناشی از عدم وجود حریم شخصی. این برای همه ما آشنا است. وقتی من با چندبرابر قیمت جهانی یک شماره تلفن موبایل می‌خرم، حق دارم آن را شامل حریم شخصی‌ام بدانم: حریمی که کسی نباید بدون اجازه وارد آن شود. اما سود طلبی و نبود قوانین مناسب برای حمایت از حریم شخصی، باعث می‌شود سیل پیام‌های تبلیغاتی به سمت آن جاری شوند. در این جا، کالا چیزی نیست که پیامک‌های مزاحم سعی می‌کنند به من بفروشند بلکه کالا دقیقا من هستم و داده‌هایم. در این تبادل، به خاطر محترم نبودن حریم شخصی، هر انسان به همراه اطلاعات مرتبطش همچون شغل، سن، محل سکونت، علاقمندی‌ها، خریدهای اخیر، میزان حقوق و غیره و غیره تبدیل به کالایی می‌شود قابل فروش به خریداری که می‌خواهد از به او چیزی بفروشد.

در خاتمه اضافه کردن این نکته هم ضروری است که دفاع از حریم شخصی، به هیچ وجه به معنی تضاد با تکنولوژی اطلاعات نیست. گفتن اینکه تکنولوژی باید متوقف شود تا حریم خصوصی افراد حفظ گردد، درست مثل این است که بگوییم دنیای صنعتی باید به دوران پیش از صنعت بگردد تا آلودگی‌های زیست محیطی رفع شوند. اکثریت مردم احتمالا می‌پذیرند که روند پیشرفت تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات مزایای بسیاری ما داشته و خواهد داشت. ما بدون شک باید آن را پیش ببریم و از مزایایش استفاده کنیم اما همزمان باید آگاهی خودمان درباره مشکلات و پیامدهایش را هم افزایش دهیم تا بتوانیم از حق حریم شخصی که نیاز طبیعی هر انسانی است، دفاع کنیم. از به روزرسانی وضعیت خودمان در وب۲ گرفته تا کمک به پروژه کمک و نگهداری از حیوانات آسیب دیده و بی‌سرپناه سازمان دوستداران حیوانات در هشتگرد تا گذر از یک چهارراه، باعث تولید داده‌های جدیدی درباره ما می‌شود و ما باید اولا این امر را بدانیم و دوم تلاش کنیم تا به حقوق خود نسبت به این داده‌ها، شکلی قانونی بدهیم. اگر قرار است اطلاعات ما به نفع خودمان، در جایی ذخیره شود و داده‌های مرتبط با ما لحظه به لحظه افزایش پیدا کند، آیا کسی نباید مواظب رفتار و اعمال کسانی باشد که این اطلاعات را از ما در اختیار دارند؟ و کسی هم باید بگذاریم برای مراقبت از خود این مراقب جدید و یک نفر جدید هم برای مراقبت از نفر آخر.

رسیده‌ایم به جایی که به شکل سنتی باید مطلب را با این ضرب المثل یونانی‌الاصل تمام کنیم که می‌گوید «پس چه کسی نگهبان نگهبان‌ها خواهد بود؟» ولی من ترجیح می‌دهم یکبار دیگر از بروس اشنایدر نقل قول کنم که «در هنگام بحث، خیلی‌ها به اشتباه ارتباط امنیت با حریم شخصی را به پیش می‌کشند در حالی که بحث اصلی باید بر سر از دست دادن حریم شخصی در مقابل زیاد شدن کنترل بر ما باشد.»

راهنمای گردش در محله گیک های توکیو

آکیهابارا بخشی از توکیو است که با مغازه‌های الکترونیک اشباع شده. البته درست تر است بگوییم مغازه‌های اجزای الکترونیک. اینجا می‌توانید انواع و اقسام موتورها، مقاومت‌ها و قطعات ساده و پیچیده الکترونیک بخرید و با آن‌ها پروژه‌هایی که دوست دارید را بسازید. ظاهرا سوال درباره این منطقه آنقدر زیاد بوده که گروه «فضای هکرهای توکیو» تصمیم گرفته یک راهنمای توریستی برای آن بسازد. این گروه می‌گوید آدرس دادن برای رسیدن به گوشه و کنار این منطقه آنقدر سخت است که آن‌ها ترجیح داده‌اند سایتی بسازند تا با ویدئو و نقشه‌های دقیق گوگل و توضیحات مکفی، آدم‌ها را برای رسیدن به چیزی که می‌خواهند راهنمایی کند. احتمالا برای مایی که قرار نیست آدرس خاصی را پیدا کنیم، دیدن ویدئوهای گیک پسندترین خیابان‌های توکیو، بسیار جذاب است.

کشور دوست و همسایه: مصر

دیروز از اخبار شنیدم که با افتخار می‌گفت پرواز مستقیم به مصر گذاشتیم و با هم قرارداد امضا کردیم و این حرفها (: راستش برای من کشورها فرق زیادی با هم ندارن ولی به این فکر می‌کردم که دوستانی که اینقدر هیجان آتش‌زدن و آتش نزدن قرآن داشتن، چطور نشنیدن که توی مصر اخیرا یکی از رهبران رده بالای کلیساشون گفته که اعتقاد داره بخشی از آیه‌های قرآن با بینش مسیحی اختلاف دارن و این آیه‌ها در اصل در قرآن نبودن و بعد از فوت حضرت محمد، به قرآن اضافه شدن؟

نظر شخصی من رو بخواین، بنا به اعتقادات اسلامی این حرف منطقا توهین و کفر بسیار بزرگتری از سوزوندن کاغذهایی است که قرآن روشون نوشته شده؛ اما برام جالبه که دوستانی که اونبار اینقدر سنگ اسلام رو به سینه زدن، اینبار در مورد ادعای غیرالهی بودن متن قرآن، حتی نیازی ندیدن خبر رو بخونن یا تکرار کنن یا اگر نشنیدن و ندیدن به این فکر کنن که چرا نشنیدن و ندیدن… شاید چون مصری که اولین کشور اسلامی به رسمیت شناسنده اسراییل بوده، این روزها قراره باشه دوست و همسایه مون.

راستش وقتی می‌بینم اکثر آدم‌ها، ایمانشون بازیچه منافعشونه، ناراحت می‌شم.