اگر کمی حوصله دارین توی این آزمایش در مورد علوم ادراکی شرکت کنین توی این آزمایش باید بعد از دادن مشخصات، صد و پنجاه بار روی یکی از چهار مربعی که مثلا ماشینهای قمار هستن کلیک کنین و امتیاز بگیرین. تلاش اینه که روشی رو کشف کنین که بیشترین امتیاز رو به شما می رسونه چون کل امتیاز کسب شده مستقیما در شانس بردن آی پد موثر است – البته توجه کنین که در هر حرکت اگر توی یک و نیم ثانیه کلیک نکنین، فرصت اون دور از دست رفته. همیشه می گیم که احتمال بردن جایزه در اینجاها در حد صفر است و بخش جالب دیدن آزمایش است و کمک کردن به آزمایشگر (: اگر حوصله صد و پنجاه تا کلیک و بعدش جواب دادن به یکسری سوال دارین سری به این قمارخونه ادراکی بزنین تا نمودار و آمار نهایی اش در مورد خودتون رو شاهد باشین.
ماه: ژوئن 2014
عکس دایناسور در حال کار با کامپیوتر
سایت سیتو که من گاهی ازش خرید می کنم، فیلدی داره تحت عنوان «توضیحات سفارش» یا چنین چیزی. من برای فان توش نوشتم «لطفا همراه بسته برام عکس یک دایناسور هم بفرستین که داره با کامپیوتر کار می کنه» و نتیجه هیجان انگیز بود:
شاید الهام بخش تصویر این قسمت از فمیلی گای بوده که توضیح می ده چرا دایناسورها منقرض شدن / عصبانی هستن شاید هم تی رکس استاندارد دنیای دایناسورها است ولی به هرحال هر دو دایناسور کامپیوتری بسیار بامزه هستن. ممنونم سیتو و لطفا تی شرت سایز بزرگتر و هودی هم بیار.
جمعهها: همه سوراخهای من
توی کل سال یکسری از خوراکی ها ممنوع هستن و مجازات شلاق دارن و از فردا هم که کلا خوردن و نوشیدن هر چیزی در ساعتی که قانونگذار اعتقاد داره نباید چیزی خورد، به مجازات های متنوع می رسه. از اونطرف گی بودنی که در همه جوامع بوده و هست و خارج از انتخاب خود آدمه می تونه آدم رو پای چوبه دار ببره و سکس خارج از خانواده ای که از نظر قانونگذار تنها شکل رابطه پذیرفته شده دو تا آدم است هم که می تونه به سنگسار برسه. یکسری موسیقی هم هست که از نظر قانونگذار ممنوعه و نصف جمعیت کشور هم که حق ندارن آوازشون شنیده بشه. حالا هم که گیر دادن به این سوراخ جلوی ما و ظاهرا گفتن قراره اگر کسی به درخواست خودمون کاری کرد که بچه دار نشیم ۲ تا ۵ سال زندان داشته باشه. عملا دیگه تنها سوراخ مجازی که برای ما مونده دماغه که امیدوارم مجلسیان محترم یک قانون هم تصویب کنن و بگن عطر زدن توی خیابون مجازات شلاق داره که دیگه سوراخ بدون مجازات برامون نذاشته باشن (:
حالا اینا فدای سرمون… شما اصلا می دونستین انسان عملا یک چیزی شبیه لوله پولیکا است؟ یعنی در اصل یک سوراخ است که غذا و هوا و غیره از یکسرش وارد می شه و در دو مسیر مختلف حرکت می کنه و اعضای ما سعی می کنن دور این مسیر سنگر بگیرن و از مواد در حال حرکت یک چیزی جدا کنن؟ در این شرایط واقعا منطقی نیست که تمرکز خودمون رو بذاریم رو مجازات استفاده انتخابی از این سوراخ ها؟ معلومه که هست (:
فرصت شغلی پی اچ پی، زند، سیمفونی، طراح، اندروید، آی او اس و یونیتی برای طراحی بازی
این فرصت کاری رو گرفتم و به نظر جالب می یاد… اگر حوزه کاری من بود حتی شده به خاطر خوراکی های خوشمزه حتما سعی می کردم حداقل مصاحبه رو برم.
ما مدتی هست که در «تاد» دنبال چند تا همکار میگردیم که برای بزرگ کردن کار کمکمون کنن. استایل کارمون استارت آپی هست و تا بحال روی دو تا پروژه که ممکنه اسم هاشون رو شنیده باشین به نامهای سیبچه (بازار برای آی-او-اس) و فروت کرفت (یک بازی اجتماعی برای موبایل) کار کردیم. میخواستم اگر براتون امکان داره این موقعیت ها رو اعلام کنین که شاید از طریق شما همکارمون رو پیدا کنیم.
فرصت های شغلی تمام وقت برای توسعه دهنده و طراح یو آی/یو ایکس
- برنامه نویس وب به زبان PHP و آشنا با فریم ورک هایی مانند Zend یا Symfony
- طراح صفحات وب، آشنا با اشتباهات رایج در تجربه کاربری و تکنولوژی های رایج پیاده سازی این صفحات CSS HTML Javascript
- برنامه نویس موبایل آندروید یا iOS، آشنا با ارتباطهای اینترنتی در آندروید، علاقه مند به تولید اپ های کاربردی پر طرفدار
- برنامه نویس علاقه مند به تولید بازی و آشنا به Unity
کار اینجا چجوریه؟
- همیشه چالش های جدید برای حل کردن وجود داره…
- نظر شما توی تیم مهمه، محیط صمیمانه ست و توی مراحل ایده پردازی و طراحی سهم عمده ای دارین.
- بچه های ما اگر مشکلی بخورن، میتونن تا حد خوبی گلیم خودشون رو از گوگل بکشن بیرون…
- اونایی که اینجا هستن، همونایی هستن که اگر حقوق هم نگیرن به عنوان تفریح هم برنامه نویسی میکنن. آپدیت: منظور از این نوشته این نیست که حقوق نمی دیم بلکه نشون می ده که کسایی که اینجا هستن فقط دنبال یک شغل نیستن بلکه از کاری که می کنن لذت می برن
- همیشه خوردنی های خوشمزه داریم.
- محلمون بالای سید خندان هست و عموما از ۹ و نیم الی ۶ هستیم.
چجوری اپلای کنیم؟
شرح حال کاری و سابقه تون رو به همراه شماره تماس بفرستین به jobs@todco.ir یا jobs@sibche.ir. ما باهاتون برای یه جلسه مصاحبه تماس میگیریم که هم شما و هم ما با هم آشنا بشیم.
جادی تی وی شماره ۰۰۲ – اتصال دامین و دی ان اس و هاست به همدیگه برای داشتن یک وبسایت
در شماره دوم جادی تی وی، سراغ اینترنت می ریم. قراره در چند قسمت نگاهی بندازیم به تکنولوژیهایی که اینترنت رو می چرخونن و اولیش اینه که چطوری یک دامین به یک هاست وصل می شه تا یک سایت روش بالا بیاد. در این قسمت دامین خودمون رو از طریق یک دی ان اس رایگان وصل می کنیم به هاست و آپاچی رو کانفیگ می کنیم تا به اون هاست جواب بده. در قسمت بعدی سراغ آرشیو رادیو چهرازی خواهیم رفت تا با ابزارهای ساخت سایتهای استاتیک، یک آرشیو باحال و مدرن بسازیم.
متاسفانه در بخش اول صدا بلندتر از بخش دوم است و کیفیت کل صدا هم خرابه (در یک مرحله صدا خراب شد و دیگه درست بشو نیست – بک آپ بگیرین!) و دو سه تا اشکال فنی دیگه ولی نسبت به قبلی حسابی بهتر شدیم و بهتر هم خواهیم شد. شماره بعدی خیلی سریع می یاد.
شما به جلسه ۲۰۰ تهران لاگ دعوت هستین
لاگها یکی از جاهای زنده بودن و فعال بودن دنیای آزاد هستن: گروههای کاربری شهرها. تهران لاگ که از خیلی وقت قبل به همت بچههای آزاد شروع به کار کرد، حالا به جلسه دویستمش رسیده و این هفته چهارشنبه از ساعت شش تا هشت عصر توی حوزه هنری این عدد رو جشن می گیره؛ آدرس حوزه هنری هست: خیابان سمیه، نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری.
شما هم مثل هر آدم دیگه ای می تونین به این جلسه برین و با لینوکسی ها گپی بزنین و اگر خواستین توی کارگاه برنامه نویسی یا مونگو دی بی، اسکریپت نویسی با بش، کمپایل کرنل شرکت کنین و حتما هم سری به اتاق گپ و گفت بزنین و خوش بگذرونین. من قرار بود باشم و حرف هم بزنم ولی تولد عروسی یکی از دوستای خیلی خوبم همزمان شده با همون روز و احتمالا حضور نخواهم داشت ولی شدیدا توصیه می کنم که توی جشن شرکت کنین چون کیک لینوکسیها رو خوردن، شگون داره!
برای اطلاعات بیشتر به سایت تهران لاگ مراجعه کنین.
اصل دوم جادی: احتمال اینکه شما بیش از حد خوششانس باشین خیلی کمتر از اینه که یک کلاهبردار به سراغ شما بیاد
اگر یادتون باشه اصل اول جادی می گفت شما در مسابقه ای که شرکت نکرده اید، برنده نمی شین؛ یعنی اگر هیچ وقت در قرعه کشی جزیره گولاگولا شرکت نکردین ولی یک ایمیل دریافت کردین که در اون قرعه کشی برنده خوش شانس بودین احتمالا یک کلاه برداری در جریانه. البته این اصل زیر مجموعه ای از یک قاعده بزرگتر است که می گه پول الکی از هیچ جا تولید نمی شه.
حالا این اسمس منو یاد اصل دوم انداخت: احتمال خوش شانسی غیرعادی من خیلی کمتر از احتمال حضور یک کلاهبردار در ماجرا است. احتمال اینکه من بیش از حد خوش شانس باشم و یک نفر که سه کیلو طلا پیدا کرده و سواد درست و حسابی هم نداره و استخاره کرده از قرآن یک شماره موبایل پیدا کرده (؟!!) و صاف تلفن من بوده و می خواد اون طلا رو به قیمت خیلی کمی به من بفروشه، بسیار بسیار بسیار پایینتر از این احتمال است که یک نفر به هزاران نفر اسمس زده باشه که طلا پیدا کرده و انتظار داشته باشه چند نفری ریپلای بزنن و به یک کلکی یک پولی ازشون بگیره که بیاد تهران طلاها رو تحویلشون بده (: نمونه دیگه این کلاهبرداری وقتی است که یک تاجر آفریقایی اتفاقی به شما ایمیل زده که پول هاش رو به کمک شما وارد ایران کنه یا دختر وزیر سابق نفت نیجریه از شما خواسته حین ازدواج باهاش، حسابهای بانکی پدرش در سوییس رو هم نجات بدین.
تازه من تو این بحث وارد احتمال اینکه اگر من بخوام شغلم رو به قاچاقچی طلای باستانی تغییر بدم چقدر شانس موفقیت دارم وارد نشدم چون اصولا در اون حوزه تخصصی ندارم و تعاریف فلسفی موفقیت برای یک مالخر غیر حرفه ای پیچیده است.
پس خیلی فشرده یادمون نگه می داریم که «در قرعه کشی ای که شرکت نکردیم برنده نمی شیم» و «احتمال خوش شانسی بیش از حد ما خیلی کمتر از احتمال حضور یک کلاهبردار است» و البته همیشه حواسمون هست که هر ادعایی مثل «تو هرم پول ریخته» رو به محک عقل بزنیم که می گه «پول الکی از هیچ جا تولید نمی شه» چون ظاهرا اونی که شغلش اینه که نذاره این چیزها در جامعه بچرخن فعلا درگیر جلوگیری از ورود زنان به استادیومهای ورزشی و دستگیری کسایی که اونطور که دوست داره لباس نمی پوشن و فرستادن وبلاگنویس های نارنجی به زندان های طولانی مدته و دزدها راحت اسمس می فرستن که «بیاین ما بهتون جنس قاچاق بفروشیم».
پی.نوشت. بله بله گوشی رو الان می زنم به شارژ!
در مورد نارنجی حرفی برای زدن نیست
وقتی طرف می گه:
برقراری ارتباط با اعضای شبکههای رسانهای معاند نظام اسلامی و طراحی و به روزرسانی سایتهای آموزشی شهروند خبرنگار به سفارش شبکههای خبری غربی و دریافت بودجه از آنان
انتظار دارین چی بگیم؟ که «خب جرم چیه؟» واقعا مگه لازمه کسی اینو بگه؟ حتی اگر قبول کنیم که «برقراری ارتباط با اعضای شبکه های رسانه ای فلان» داشتن خب مگه این جرمه؟ یا مثلا ساخت سایت آموزش شهروند خبرنگاری به سفارش بهمان؟ مگه منبع سفارش جرم رو مشخص می کنه و مگه اصولا جایی از قانون گفته که اگر یک خبرگزاری خارجی کاری سفارش داد، انجام دهنده اش مجرمه؟ اگر کسی کاری غیرقانونی کرده می تونستن بگن ولی بعد از اینهمه روز زندان و بی خبری و … می گن «بعضی هاشون اعتراف کردن» و حکم ها هم چیزی است که احتمالا خود طرف اصلا درکی ازش نداره و تناسبش با «جرم» ادعا شده فقط وقتی معنی پیدا می کنه که حکم داره می گه «ما زورمون می رسه و همه تون باید ساکت باشین»… واقعا کسی می دونه یازده سال یعنی چی؟ وقتی اصلا اسمی از جرمی نیست کجای قانون رو باید نگاه کنیم که ربط اون «جرم» با «مجازات» چیه؟ بگذریم… حرفی برای زدن نیست.به سادگی یک جای عالی رو از هم می پاشن و باید پرونده ای درست بشه و کسی هم که حق نداره چون و چرا کنه. حرفی هم نیست… فرمون دست دوستان است و هر جوری برونن، خاطره اش همیشه خواهد موند. همونطور که بازداشت زنانی که دوست دارن والیبال ببینن و زندان رفتن زیباکلام چون با سیاست های هسته ای مخالف بوده خاطره ای تلخ می شه از دورانی که فرمون دست دوستان بوده.