لیلیت

من در سایت قدیمی‌ام مجموعه ای داشتم در مورد ادیان، اساطیر و نمادها که با پاک شدن سایت، اونم از دست رفت. حالا یکی از خواننده‌های قدیمی بخشی از اونها رو برام فرستاد که دارم بازنشرشون می کنم.

lilith

اگر مشغول خواندن این سایت هستید، احتمالا طرفدار حقوق زنان و آزادی بیان هستید. احتمالا به اندازه کافی درباره حذف آگاهانه زن از رسانه های حکومتی مطلع و به آن معترض هستید. حالا سوال اینجاست که دلیل این حذف چیست و در مقابل آن چکار باید کرد ؟

به تصویر نگاه کنید. این تصویر بخشی از کارت «عشاق» مجموعه تارو (یا تاروت) طراحی کراولی است. این کارت نماینده عشق است و در اکثر طراحی ها تصویر آدم، حوا و مار فریبکار روی آن طراحی می شود. اما صبر کنید ! انگار اینجا با دو زن روبرو هستیم. به نظر می‌رسد که کراولی متخصص اسطوره‌های باستان از تصویر دو زن استفاده کرده است : یکی روشن و یکی تیره. یکی با موهای بلند و یکی با موهای کوتاه. یکی اغواگر مردان و یکی دارای استقلال شخصیت.

نفر سمت راست را همه می شناسیم : حوا که با پوست روشن و بدون لکه، نقش مثبت را در افسانه های امروز ما بازی می کند. اما نفر دوم تقریبا برای همه ما ناآشنا است چرا که در طول تاریخ آرام آرام از کتاب های مذهبی حذف شده و حتی در دوره‌های بعد به عنوان یک شخصیت منفی نیز به مردم شناسانده شده. می دانید این زن کیست ؟ باور بکنید یا نه، زن اول حضرت آدم است؛ لیلیت !

بر اساس اسطوره‌های بسیار قدیمی (مثلا سومری) و بعدها بر اساس عهد عتیق، کتاب پیدایش (Genesis 1:27) خداوند اولین انسان را به شکل موجودی دوگانه، هم زن و هم مرد، آفرید «خداوند انسان را به شکل خود آفرید، وی را به شکل خدا آفرید؛ او را زن و مرد آفرید». این مساله را آریستوفان نیز تکرار کرده است. خداوند موجودی هم زن و هم مرد آفرید و بعد با شمشیر – که در تصویر نیز قابل مشاهده است – این بدن را به دو قسمت زن و مرد تقسیم کرد – و به همین دلیل زن و مرد دائما در جستجوی یکدیگر هستند-. بر اساس این اسطوره، لیلت اولین همسر آدم بود. لیلیت همزمان با آدم آفریده شده بود و منبع خلقت وی با آدم تفاوتی نداشت پس با وی احساس برابری می کرد و هرگز به آدم اجازه نداد تا وی را – به خاطر زن بودن – مورد تحقیر قرار دهد. شرط لیلیت در همبستری، رضایت طرفین بود. به گفته کتاب The Alphabet of Ben-Sira (نویسنده ناشناس، بین قرن 8 تا 11) «لیلیت گفت “من زیر تو نخواهم خوابید” و آدم گفت “من نیز پایین تو قرار نخواهم گرفت و تنها بالای تو خواهم بود. چرا که تو تنها برای موقعیت مادون مناسبی در حالی که من در موقعیت برتر قرار دارم.”» به همین دلیل، لیلیت آدم را ترک کرد و در دریای سرخ، سکنی گرفت. آدم به خداوند شکایت برد و خداوند پس از اینکه نتوانست لیلیت را به بازگشت متقاعد کند، حوای اغواگر و مطیع را از دنده چپ آدم برای تمتع وی خلق کرد.

بعد از این ماجرا اطلاعات چندانی از لیلیت در دست نیست چرا که سیستم پدرسالار، استقلال او را به رسمیت نشناخت و عملا او را از تاریخ و کتاب‌های رسمی حذف نمود و هر جا که به او اشاره شد، وی را شخصیتی شریر با بدنی شیطان مانند نشان دادند که بدون رعایت «اخلاقیات» مشغول به فساد کشاندن جهان است. در بسیاری نقاشی های مذهبی، ماری که حوا را به خوردن سیب سوق داد، به شکل لیلیت تصویر شده است (مثلا در نقاشی کلیسای نوتردام پاریس، در نقاشی وسوسه و هبوط اثر میکل آنژ و نقاشی کرباس تیتیان به نام هبوط انسان). همچنین در باورهای عامه مسحیان و یهودیان، لیلیت عامل سندروم مرگ ناگهانی نوزادان است چرا که دربرابر انتقام خداوند از وی (کشتن فرزندان اش) تصمیم گرفته است تا فرزندان آدم – بخصوص پسرها – را ربوده، بکشد. سنت یک شب محافظت از طفل در باورهای یهودی، در همین مساله ریشه دارد. اما لعن و نفرین نظام پدرسالار به لیلیت مستقل به اینجا متوقف نشده، کتاب عهد عتیق، اشعیا:34:14 او را از زمره شیاطین خوانده اند و حتی باورهای مدرن‌تر او را فریب دهنده مردان و عامل محتلم شدن آن‌ها در خواب شناخته اند و برای جلوگیری از این امر، اورادی هم تنظیم کرده اند بدون اطلاع از اینکه دلیل اولیه جدایی آدم و لیلیت، خواسته لیلیت مبتنی بر همسانی در رابطه جنسی بوده است.

چهره واقعی لیلیت در تاریخ حذف شده چرا که مطابق خواست مردان نبوده. لیلیت با حوای موبلند، روشن،‌ ظاهرا محجوب و از همه مهمتر مطیع و رام تفاوت بسیار داشته. و به همین دلیل از تاریخ حذف شده و حوا جایگزین وی شده. امروز هم مشکل ما جایگزینی است. کمتر حکومتی در سال 2005 حاضر است رسما اعلام کند که جای زن در خانه است. همه مدعی هستند که زن باید در اجتماع فعال باشد، زن بسیار عزیز است، زن بسیار محترم است و .. و … و … اما فقط به شرطی که زن، حوا باشد نه لیلیت.

شاید برایتان جالب باشد که این مجموعه کارت تارو، امروزه به یکی از مشهورترین و مورد علاقه‌ترین دست‌های حرفه‌ای جهان تبدیل شده است. کراولی با تصویر کردن لیلیت در کنار حوا، در ذهن ها سوال ایجاد کرد، لیلیت را شناساند و سانسور هزارساله را شکست داد. این کار الگوی خوبی برای ما است. ما هم می‌توانیم با نشان دادن چهره واقعی زن، آگاهی را گسترش دهیم. شکی نیست که آگاهی تنها سلاح موثر علیه سانسور است. آگاهی در تعامل اندیشه و عمل گسترش می‌یابد. از بهار امسال، همه می‌دانند که در ایران، زنانی هستند که به وضعیت خود معترضند. این آگاهی هر سانسوری را در هم می‌شکند. باید خودمان را نشان بدهیم. باید تصمیم بگیریم که می‌خواهیم حوا باشیم یا لیلیت. من لیلیت بودن را ترجیح می‌دهم، حتی اگر مرا موجودی شیطانی، دزد کودکان، اغواگر مردان و با پاهای جانورمانند ترسیم کنند چرا که مطمئن هستم روزی تصویر واقعی من، جهان را واقعی خواهد کرد.