امین روز پنجشنبه می گفت از اینکه آدم ها اینهمه بهش علاقه دارن متعجب شده. حرفهایی با این مضمون:
می دونستم که استیج خیلی بیننده خواهد داشت ولی فکر نمی کردم دیگه اینطوری همه علاقه نشون بدن. من استقبال بی نظیری دیدم از صفحه ام و شبکههای اجتماعی. تازه الان تو ایران نیستیم؛ فکر کنین اگر ایران بودیم چقدر مردم هیجان نشون می دادن به کارهام.
ما توی فارسی اصطلاح سکسیستیای داریم به اسم قحط الرجال که به این اشاره می کنه که در شهر کورها، یک چشم پادشاهه یا مثلا چو بیشه تهی ماند از نره شیر، شغالان درآیند آنجا دلیر. ایده عجیب امین که اگر مسابقات استعداد خوانندگی یا رپ کردن به جای انگلیس توی ایران بود دیگه چقدر طرفدارهاش بیشتر می شدن شبیه ایده عجیب اصلاحاتیها است که می گن «اگر انتخابات آزاد بود و رد صلاحیت نداشتیم ببین چقدر مردم به ما رای می دادن».
به راحتی می شه تصور کرد که اگر همین مسابقات توی ایران آزاد انجام می شد، منطقا امین اصولا حتی امکان شرکت در مرحله دومش رو هم پیدا نمی کرد. اگر شرایط برابر بود یعنی منطقا کسانی مثل هیچکس، مروارید، لیتو (با آهنگ پنگوئن مثلا!)، سوگند، یاس و از اون بالاتر هزاران نفری که رپ می کنن ولی تو این شرایط دیده نشدن هم توی مسابقه بودن و اصولا صحنه به امین نامی نمی رسید که سعی کنه با آهنگ ایران و لر و بلوچ و ارمنی و شمالی و … رای جمع کنه (:
از اونطرف فرض کنین انتخابات در ایران «آزاد» بود. احتمالا رای های سیستم حاکم بدون داشتن تبلیغات انحصاری و بودجه حکومتی و … از ۲۰ به حدود ۱۰ یا ۱۵ درصد می رسید ولی مطمئنا رای های «اصلاح طلبها» خیلی خیلی کمتر می شد. معلومه که اگر یک سیستم قبلا مشخص نمی کرد مردم به کی اجازه دارن رای بدن و به کی اجازه ندارن رای بدن، در کنار افرادی مثل حسن خمینی (در نقش نوه امام) و خاتمی (که هشت سال رییس جمهور بود) و غیره آدم های بسیار معتبرتری هم وارد بازی می شدن و احزاب بالاخره واقعیت پیدا می کردن و حرف هایی رو میزدن که مردم واقعا بهشون علاقمند هستن و گوشههاییش رو در افق های محو اصلاح طلبی می بینن. این آزادی انتخابات احتمالا اصولا اصلاح طلب های فعلی رو از میدون خارج می کرد و بخش عظیمی از ۵۰٪ رای خاموش و ۲۵٪ رای به اصلاحات تقسیم می شد بین احزاب پیشرو در سطوح مختلف.
ایده اینکه «حالا ببین اگر من تو ایران آزاد رپ می کردم چقدر طرفدار داشتم» همونقدر ناکارا است که «حالا ببین اگر انتخابات آزاد بود اصلاحات چقدر رای داشت». اگر شرایط آزاد و برابر بود اصولا فرصت خاصی به این دو دوست نمی رسید. نه اینکه الان بد باشن ولی به این معنی که آزادی و برابری به ضرر شخصیشون کار می کرد نه به نفعشون.
استیج درس های زیادی داره؛ حتی اگر اول هر بحثی در موردش بگیم «من که نمی بینم ولی…»
مرتبط:
– درس هایی از استیج: وقتی سندی می گه پانیدا غربیه ولی ما ایرانی ها ریتم شرقی دوست داریم