در یک کلمه: عالی (: تونس کنار دریا است. تقریبا کنار یک خلیج و با مردمی عرب که با فرهنگ فرانسوی مخلوط شدن و حتی عربی رو به لهجه خاص خودشون حرف میزنن.
هتل من درست کنار آب است و آب درست کنار شهر. از هتل که در مییام درختهای نخل هستن، گنجشکها که بپر بپر میکنن و باد سردی که باعث میشه همه کاپشنها و بادگیرهاشون رو به خودشون بپیچن. احتمالا من جای مدرن و گرونقیمت شهر هستم. پر از کافه به سبک فرانسوی ( با صندلیهای توی خیابون و کلی وقت برای نشستن) و ساختمونهای زیبایی که یک مسیر عریض مخصوص پیادهروی توش هست. مسیر اینه:
من در طول حدود یکساعت این مسیر رو میرم و برمیگردم. یک طرف ساختمانها، کافهها و فضای سبز ویژه کشورهای عربی است و در یک طرف خلیج و در تمام طول مسیر سنگفرش خوب و نرده جلوی آب.
قشنگه و دلچسب. آدمها هم عالی هستن. این جزو مشخصههای خوبیه که واقعا باید ازش حرف زد. من که با لیلا دوست بودم همیشه دغدغه این بود که کجا بریم. ما یک جایی میخواستیم که توش با هم باشیم. هیچ امکانات خاصی هم لازم نداشتیم. گزینه همیشه رستوران بود یا پارک. هر دو مشکلات خودشون رو داشتن. فکر میکنم اگر این مسیر رو داشتیم، کارمون خیلی راحت میشد.این مسیر طولانی با کافهها، بارها، مراکز تفریحی، صندلیها و آرامش. نه صدای ماشین میرسه (کلا توی شهر ماشین کمه) و نه کسی شلوغ می کنه.
آدمها دو تا دو تا، سه تا سه تا و بیشتر با هم نشستن و به عربی غلیط حرف میزنن و اکثرا خوشحالن. حرف می زنن و وقت میگذرونن. از بچه پولداربازیهای جاهایی مثل دوبی خبری نیست و از مغازلات خیلی پیشرفته لهستان هم اثری نمیبنین ولی بدون شک قشنگترین چیز اینه که اصولا این مسیر مخصوص جوونها نیست. پیرمردها با همسرانشون و زنها میانسال با همسرهاشون قدم میزنن و همون حالت جوونها رو دارن. به نظرم چون هر هفته یا هر روز مییان اینجا، فرصت ندارن فراموشش کنن. شاید الان من خیلی مثبتم ولی به نظرم حداقل این خیابون یکی از اون جاهایی است که من دوست دارم توش کنار کسانی که دوستشون دارم زندگی کنم و پیر بشم.
و این نزدیکترین کافه به هتل ما است. امروز اونقدر چیزهای متنوع خوردم و نوشیدم که حس میکنم ضربان قلبم تند شده و دیگه نمیخوام قهوه بخورم (مثل اینکه واقعا پیر شدنم از همین خیابون شروع شده). فردا ظهر یکی از این رستورانها غذا میخورم. از آدمهای اینجا نسبتا خوشم مییاد. رک و ساده. با خیلیها گپهای کوتاه زدم. از تلاش برای عربی حرف زدن خوشم مییاد. ما ۹ سال عربی میخونیم ولی همیشه به عنوان بخشی از دینی و قرآن بهش نگاه میکنیم نه به عنوان یک زبان (: اینجا فرصتیه که من به عربیای که توی کنکور با کلی تقلب به زور ۵۰٪ زدمش، به عنوان یک زبان قابل استفاده نگاه کنم.
پیشاپیش بگم که تونس مشکلات خیلی جدی هم داره. این کشور بعد از چین و ایران جزو کشورهای بزرگ سانسور کننده اینترنت است. وضعیتش توی رعایت حقوق بشر و دموکراسی هم اصلا جذاب نیست. خیلی حرفها هست… ولی من امروز واقعا لذت بردم و دوست داشتم تمام کسانی که دوستشون دارم، همراهیم میکردن.