مطلب چاپ شده امروز در روزنامه شرق (: بامزه است که روزنامه کبیر شرق ظاهرا هیچ سایت قابل پیدا کردنی نداره به جز یک دونه که توش کلا پی دی اف های هفته قبل هست و در نتیجه نمی تونم لینک بدم. راستی نمی دونم عکس خیلی قدیمی من رو از کجای دنیا پیدا کردن زدن خفت مقاله
اعلامیه جهانی حقوق بشر در دو بند متفاوت بر حریم شخصی تاکید دارد. بار اول در ماده دوازده که میگوید هیچ کس نباید در معرض مداخله خودسرانه در زندگی خصوصی قرار بگیرد و دفعه دوم در اصل نوزدهم که میگوید افراد باید آزادی عقیده و بیان داشته باشند و سریعا اضافه میکند که نیاز همراه این اصل، عدم مداخله و مکاشفه در عقاید افراد است. اما آیا سرنوشت این دو بند، از بقیه اصول بهتر خواهد بود؟
در دنیای حاضر، با پیشرفت تکنولوژی، رد پای دیجیتالی هر عملی که انجام میدهیم در حال پررنگتر شدن است. وقتی با کارت اعتباری خرید میکنیم، وقتی در اینترنت بلیت میخریم، وقتی به کسی تلفن میزنیم، وقتی چیزی را در گوگل جستجو میکنیم، وقتی از چهارراهی در خیابان رد میشویم و وقتی کارت ملیای با شماره واحد در دست میگیریم و هر جا که میرسیم آن را در هر فرمی یادداشت میکنیم، مشغول تولید انبوهی اطلاعات و ذخیره آن در بانکهای اطلاعاتی متفاوت هستیم.
این روزها بخش بزرگی از ارتباطات هم دیجیتال شده و دادههایش دائما در حال ذخیره شدن. هر آپدیت در یک سایت اینترنتی، هر جستجو، دیدن هر ویدئو، فرستادن پیام کوتاه، چت کردن با هر دوست و ایمیل زدن به هر همکار در جایی ثبت میشود. روزگاری ذخیره این حجم از اطلاعات بسیار گران بود و به دردسرش نمیارزید ولی با پیشرفت کامپیوترها و سیستمهای ذخیرهسازی، حالا ذخیره کردن هر قدم دیجیتال که برداشته میشود، زحمت چندانی ندارد.
بروس اشنایدر – مشهورترین متخصص امنیت دیجیتالی جهان – در مقالهای توضیح میدهد که دادهها در عصر دیجیتال، چیزی هستند شبیه آلودگی در عصر صنعت. همانطور که آن زمان مردم با هیجان صنایع را گسترش دادند بدون اینکه متوجه آلودگی زیستمحیطی ایجاد شده باشند، این روزها هم در حال غرق کردن خودمان در دنیای دیجیتال هستیم بدون اینکه توجه کنیم مشغول تولید چه حجمی از داده هستیم و در آینده از آنها چه استفادههایی خواهد شد. این متخصص عقیده دارد که همانطور که مشکلات آلودگی عصر صنعت بعد از چند دهه بروز کرد؛ ما نیز در صورت عدم تفکر و برنامهریزی درباره دادههای تولیدی، به زودی با مشکل بزرگی روبرو خواهیم بود.
داده به خودی خود ترسناک نیست اما اولین ابهام اینجاست که چه کسی از این دادهها استفاده خواهد کرد. چه کسی آنها را کنار هم خواهد چید و چه کسی با استفاده از آن، به حریم خصوصی ما تجاوز خواهد کرد. ما در زمان خاصی از تکنولوژی زندگی میکنیم. تکنولوژی حالا آنقدر پیشرفت کرده که ما قبول کنیم دائما توسط دولت یا سازمانهای مختلف چک شویم اما کامپیوترها هنوز آنقدر پیشرفت نکردهاند که بدون آگاهی ما، خودشان اینکار را انجام دهند. اصلا دور از ذهن نیست که چند سال دیگر با چیپهای رادیویی که همراه خواهیم داشت، نه نیازی به ایست باشد و نه نیازی به باجههای کنترل. در آن تاریخ شهروندان دیگر نخواهند دانست در چه زمانی تحت کنترل هستند و مشهورترین استدلال برای اعتراض به چنین شرایطی هم این خواهد بود که «اگر مشکلی ندارید، پس چرا اعتراض میکنید؟» در آن زمان شاید خیلیها به خودشان دستگاههایی آویزان کنند که در هر لحظه موقعیت، تصاویر اطراف و صداها و برخوردها را به یک مرکز مخابره کنند. این دستگاه میتواند جلوی بروز دزدی و غیره را بگیرد ولی آرام آرام دورانی خواهد رسید که اگر شما یکی از این دستگاهها را به خودتان آویزان نکرده باشید، احتمالا بقیه به شما مشکوک خواهند شد و خواهند پرسید «اگر نمیخواهی کار بدی بکنی، پس چرا حاضر نیستی همه کارهایت در یک بانک اطلاعاتی ثبت شود؟»
کاردینال ریشلیو بیش از سیصد سال قبل گفته بود «اگر کسی فقط شش خط دست نوشته از صادقترین انسانها به من بدهد، از آن شش خط چیزی برای به دار کشیدنش پیدا خواهم کرد.» این حرف هنوز هم کاملا صادق است. کافی است از کسی اطلاعات دائمی داشته باشید تا بتوانید او را به هر چیزی تهدید کنید. این ما را میرساند به بحث دموکراسی و حقوق افراد در مقابل دولت. در این حوزه، افرادی مانند آلن وستین استدلال میکنند که حریم خصوصی یا خلوت افراد، فضایی مستقل از حوزه سیاست ایجاد میکند که همزمان به افراد اجازه میدهد از آزادی بیان و آزادی سازماندهی خود بهره ببرند. اما این تمام بحث نیست. نکته دیگر برای توجیه اهمیت حریم شخصی، زندگی روزمره افراد است. استدلال اینکه «اگر دروغ نمیگویید، پس چرا حاضر نیستنید همه چیز آشکار باشد» یک جواب ساده هم دارد: «من همیشه بعضی چیزها را از بعضی آدمها مخفی میکنم.» من وقتی دنبال کار جدید میگردم، نمیخواهم کارفرمای فعلی در این مورد بداند. وقتی نامه عاشقانه مینویسم نمیخواهم به جز گیرنده اصلی کسی از محتوایش با خبر شود و من شخصا هیچ علاقهای ندارم همکار اداریام از پرونده پزشکیام خبردار باشد. همینطور است وقتی که میخواهم با دوستی صمیمی برای صحبت به جایی خلوت بروم. این نشان دهنده نیاز به خلوت است و نه نیاز به جایی مخفی برای گفتن اسرار مگو.
اما کلیت بحث یک شکل دیگر هم دارد: مزاحمتهای ناشی از عدم وجود حریم شخصی. این برای همه ما آشنا است. وقتی من با چندبرابر قیمت جهانی یک شماره تلفن موبایل میخرم، حق دارم آن را شامل حریم شخصیام بدانم: حریمی که کسی نباید بدون اجازه وارد آن شود. اما سود طلبی و نبود قوانین مناسب برای حمایت از حریم شخصی، باعث میشود سیل پیامهای تبلیغاتی به سمت آن جاری شوند. در این جا، کالا چیزی نیست که پیامکهای مزاحم سعی میکنند به من بفروشند بلکه کالا دقیقا من هستم و دادههایم. در این تبادل، به خاطر محترم نبودن حریم شخصی، هر انسان به همراه اطلاعات مرتبطش همچون شغل، سن، محل سکونت، علاقمندیها، خریدهای اخیر، میزان حقوق و غیره و غیره تبدیل به کالایی میشود قابل فروش به خریداری که میخواهد از به او چیزی بفروشد.
در خاتمه اضافه کردن این نکته هم ضروری است که دفاع از حریم شخصی، به هیچ وجه به معنی تضاد با تکنولوژی اطلاعات نیست. گفتن اینکه تکنولوژی باید متوقف شود تا حریم خصوصی افراد حفظ گردد، درست مثل این است که بگوییم دنیای صنعتی باید به دوران پیش از صنعت بگردد تا آلودگیهای زیست محیطی رفع شوند. اکثریت مردم احتمالا میپذیرند که روند پیشرفت تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات مزایای بسیاری ما داشته و خواهد داشت. ما بدون شک باید آن را پیش ببریم و از مزایایش استفاده کنیم اما همزمان باید آگاهی خودمان درباره مشکلات و پیامدهایش را هم افزایش دهیم تا بتوانیم از حق حریم شخصی که نیاز طبیعی هر انسانی است، دفاع کنیم. از به روزرسانی وضعیت خودمان در وب۲ گرفته تا کمک به پروژه کمک و نگهداری از حیوانات آسیب دیده و بیسرپناه سازمان دوستداران حیوانات در هشتگرد تا گذر از یک چهارراه، باعث تولید دادههای جدیدی درباره ما میشود و ما باید اولا این امر را بدانیم و دوم تلاش کنیم تا به حقوق خود نسبت به این دادهها، شکلی قانونی بدهیم. اگر قرار است اطلاعات ما به نفع خودمان، در جایی ذخیره شود و دادههای مرتبط با ما لحظه به لحظه افزایش پیدا کند، آیا کسی نباید مواظب رفتار و اعمال کسانی باشد که این اطلاعات را از ما در اختیار دارند؟ و کسی هم باید بگذاریم برای مراقبت از خود این مراقب جدید و یک نفر جدید هم برای مراقبت از نفر آخر.
رسیدهایم به جایی که به شکل سنتی باید مطلب را با این ضرب المثل یونانیالاصل تمام کنیم که میگوید «پس چه کسی نگهبان نگهبانها خواهد بود؟» ولی من ترجیح میدهم یکبار دیگر از بروس اشنایدر نقل قول کنم که «در هنگام بحث، خیلیها به اشتباه ارتباط امنیت با حریم شخصی را به پیش میکشند در حالی که بحث اصلی باید بر سر از دست دادن حریم شخصی در مقابل زیاد شدن کنترل بر ما باشد.»