چرا لینوکس رو دوست دارم؟ به خاطر convert و montage

لینوکس دوست داشتنی است چون در طول تاریخ توسط آدم‌ها برای نیازهای آدم‌ها بهینه شده و شما به عنوان یک آدم وقتی نیازی دارید یا بهش پاسخ داده شده یا کسی هست که اگر احساس کنه این نیاز منطقی است، بهش پاسخ بده.

مثلا من امروز ۷۸ تا عکس داشتم که می‌خواستم اونها رو در یک صفحه به ابعاد بزرگ کنار هم بچینم. اول باید ارتفاع هر ۷۸ تا عکس تبدیل می شد به ۹۰۰ پیکسل (مستقل از اینکه عرضشون چقدر می شه) پس تایپ کردم:‌

convert * -resize x900 resizedfiles/

و همه فایل ها تغییر اندازه پیدا کردند و رفتند توی دایرکتوری resized. حالا باید یک برنامه گرافیکی باز کنم و یکی یکی فایل‌ها رو توش لود کنم و با دقت بچینم کنار همدیگه؟ نه! این روش زیادی ویندوزی است (: بیاین بزنیم:

montage * -geometry +0+0 page1.png

به فارسی: مونتاژ کن. فاصله بین هر دو عکس رو بذار صفر و اسم نهایی رو بذار page1.png. ساده و سرراست.

نکته دوست داشتنی اینکه یکی از بهترین کتاب‌های انگلیسی مجموعه نرم‌افزارهای بازمتن ImageMagic رو آقای سهیل صالحی نوشته که یک ایرانی است (: به این می گن افتخاری که من رو خوشحال می کنه. کار واقعی و مفید و تقدیر شده در سطح جهانی. دستورات convert و montage از دستوران این ابزار فوق العاده دوست داشتنی هستند.

مرتبط

چرا لینوکس برام جالبه

چرا لینوکس برام جالبه ۲

چرا گنو/لینوکس برام جالبه ۳

فال تاروت سریع و تک جمله‌ای

این هم یک جور فال تاروت است که البته خیلی از مواقع برای تمرین استفاده می شه: مراجع یک سوال می پرسه و شما دو یا سه کارت می‌کشید و بر مبنای سوال و اون دو یا سه کارت، یک جمله می‌سازید. امروز به شکل آنلاین یکی درخواست فال سریع داشت و نتیجه‌اش اینه:


می‌خوام ببینم اونی که دوستش دارم چه نظری به من داره؟

 طرف مقابل هم داره به تو فکر می کنه ولی یک موضوع دیگه هم فکرش رو مشغول کرده (شمشیر فکر است، سه همیشه یکی بیشتر از دوی رمانتیک و مرد بالغ در سمت چپ)


و اینکه تا آخر سال ۱۳۸۶، چه اتفاق خاصی برام می افته؟

کارت ها را کامل بر می زنیم و سه دسته می ‌کنیم و از مراجع می‌خوایم یکی رو انتخاب کنه تا در انتخاب تا حدی شریک بوده باشه. بعد از بر زدن و تقسیم کردن، ۲ رو انتخاب میکنه! خیلی عجیبه که درست همون دو کارت قبلی اومدن. می‌تونین بگین که بد بر زده بودین و می‌تونین بگین که:

 خیلی عجیبه ولی یک اتفاق در مورد همون آقا می‌افته.


در مورد من چی؟

 باید بتونی یک تصیمم بگیری و به اون تصمیم بدون مردد شدن و پا پس کشیدن عمل کنی و نتیجه عالی خواهد بود (نتیجه عالی کارت ۲۱ یا universus است که عملا نهایت راه پیش رو است و تصمیم و عمل سریع به آن، کارت هشت شمشیر است).

جلوه جنبش زنان در اوین

جلوه، فعال حقوق زنان، هم به زندان رفت. از دلیل نپرسید که احتمالا مثل بقیه است، تکراری و نچسب از نظر افکار عمومی. مطمئن هستم کسانی مثل جلوه و دیگر دوستان دربند، اونقدر به راهشون اعتقاد دارند که این چیزها فقط اونها رو مصمم‌تر می‌کنه و این رو هم مطمئن هستم که در دنیای آینده، زن و مرد حقوق برابری خواهند داشت.

این رو هم همیشه گفتم و بازم می گم که کارها و قوانینی که نوشتن اونها یا نتایجشون تبلیغ علیه نظام باشه، بهتره زودتر عوض شوند.

سایت انتخابات هشتم واقعا هک شده

توی نوشته قبلی درباره هک شدن سایت انتخابات هشتم نوشتم و بعد دیدم که چند جا صحبت شده که اصولا سایت اصلی پسوند ir داشته و این کلا یک سایت الکی است که لیمرها درست کرده اند تا ادعای کنند. این صحبت درست نیست و و عملا وزارت کشور داره سعی می کنه این افتضاح رو جمع و جور کنه ولی انگار چون نمی دونه که با یک شناسه FTP می شه این «مشکل» رو برطرف کرد بازهم رفته سراغ کارهای عجیب و غریب و دیکتاتور مآبانه. روش دیکتاتور مآب چیه؟ اول رفته سراغ طریق فیلتر کردن آدرس سایت majels8.com (که هنوز در داتک فیلتر نیست) و بعد سعی کرده جملات خاصی بگه مثل اینکه

: اين پايگاه‌اينترنتي به‌آدرس ‪ www.majles8.com‬به منظور برگزاري دو مرحله مسابقه اينترنتي مورداستفاده قرارگرفت و پس‌از انجام مراحل مختلف مسابقه و تست‌هاي موردنظر ، در حال حاضر كاربران مي‌توانند به آدرس ‪ www.majles8.ir‬مراجعه نمايند.

و کم کم هم احتمالا مدعی می شه که این دامنه majles8.com اصلا از اول هم متعلق به وزارت کشور نبوده! (: هرچند که قبلا در ایرنا گفته بود:

در اين مسابقه اينترنتي كه از ساعت ‪ ۱۰‬تا ‪ ۱۲‬روز پنجشنبه هفته جاري برگزار مي‌شود، كاربران با اتصال به شبكه اينترنت و مراجعه به آدرس اينترنتي ‪ www.majles8.com‬مي‌توانند با ورود اعداد مختلف در اين مسابقه شركت كنند.

در عین حال بد نیست از صفحه کش گوگل مربوط به majles8.com هم دیدن کنید تا شکتان برطرف شود که این سایت همان سایت بوده (:

به بهانه هک شدن سایت انتخابات هشتم

سایت انتخابات مجلس هشتم رو احتمالا دیده بودید. اگر هم به سایت نرفته بودید، شکی نیست که تبلیغات طولانی اون رو دیده بودید که با خواهش و سکه از شما می‌خواست که «برای آزمایش» از ساعت فلان تا ساعت فلان به سایت بروید و یک رای بدهید.


وقتی به سایت می‌رفتید با یک سایت وحشتناک رو به رو می‌شدید. طراحی بسیار ضعیف دست به دست قابلیت‌های فنی خیلی کم داده بود تا سایت ایرادات وحشتناکی داشته باشد از جمله اینکه هیچ کس بدون داشتن Internet Explorer قابلیت رای دادن نداشت.

آن چیزی که از تبلیغات به نظر می‌رسید این بود که دعوا بر سر تبلیغات است نه کار واقعی. سایت بدون شک بسیار ضعیف‌تر از آن بود که بتواند انتخابات یک کشور را اداره کند (من با یک نگاه سطحی حتی برای انتخابات شورای یک محل هم به آن سایت اعتماد نداشتم) و در عین حال آزمایش یک سایت آنهمه تبلیغات نمی‌خواست. در همه دنیا اینطور سایت‌ها را موتورهای اتوماتیک و روبات‌های نرم‌افزاری آزمایش می‌کنند نه با تبلیغات یک ماهه در تلویزیون.

در نهایت کار رسید به اینجا که دیروز سایت انتخابات هشتم هک شد و یک هکر در صفحه اول آن نوشت که بدون عضویت در هیچ گروهی، فقط برای نشان دادن ضعف سایت، آن را هک کرده. وحشتناک‌تر از آن این است که اکنون با گذشت حدود ۲۴ ساعت از این هک، کسی به بخود زحمت تغییر این صفحه را نداده. فقط تصور کنید به جای یک هکر ساده ایرانی،‌ یک گروه متخصص گواتمالایی تصمیم می‌گرفت شعار حزب خودشان را حین انتخابات روی این صفحه بیندازند یا از آن حادتر، یک گروه بی سر و صدا از آن سر دنیا، تا چندین سال بدون هیاهو در صفحه اول، فقط نتایج را تغییر می‌دادند و بین کاندیداهای تصویب صلاحیت شده، آنی که به خودشان یک کم نزدیک‌تر بود را انتخاب می‌کردند.

تکمیلی: در آن جاهایی از دنیا که بحث انتخابات الکترونیک مطرح است، بعضی از نکات مهم این است که انتخابات روی اینترنت نیست، بحث فقط نرم‌افزاری نیست و سخت‌افزار هم وجود دارد و در نهایت هم اینکه نرم افزار انتخابات صد در صد باید بازمتن باشد تا هر کس بتواند وضعیت شمارش آرا را انتخاب کند. پشت سر این صندوق‌های بامزه کلی حرف هست چه برسد به اینکه چند تا دگمه بگذارند فشار دهید و شب اعلام کنند فلانی با فلان قدر رای مشت محکمی زده به دهان آنهایی که می‌گفتند فلان آقای کرامات دار، نمی‌تواند با خواب دیدن رییس جمهور را پیش‌بینی کند.

تار و پود عالم ارقام به هم پیوسته است

داستان اول: یک وبلاگنویس اسراییلی که به شکل گمنام در اسراییل مطلب می نویسد در وبلاگ بلاگ اسپات (متعلق به گوگل) مطلبی توهین آمیز نسبت به شورای منطقه‌ای نوشته. شورا به دادگاه شکایت کرده و دادگاه اسراییلی با فراخواندن وکیل گوگل به دادگاه با آن‌ها به توافقی رسیده مبنی بر اینکه شاکیان کامنتی



عمیقا معتقدم که همه ما باید از همه وقایع دنیا مطلع باشیم و نسبت به آن‌ها عکس‌العمل نشان دهیم. شکی
نیست که کار من در کشوری که فرهنگ و زبان‌اش با من یکی است مفیدتر است

اما این به هیچ وجه سبب نمی‌شود چشمم را روی بقیه دنیا ببندم.

برای وبلاگنویس ناشناس بنویسند و اطلاع دهند که اگر با افشای هویت در دادگاه فلان تاریخ حاضر نشود، گوگل شماره اختصاصی IP او را در اختیار دادگاه قرار خواهد داد. به عبارت دیگر، گوگل دارد هویت یکی از کاربرانش که می‌خواسته ناشناس باشد را به قوه قضاییه اسراییل افشا می‌کند. جالب است که درخواست مشابهی به دولت آمریکا داده شده بود تا گوگل هویت وبلاگنویس ناشناسی را افشا کند ولی دادگاه رای داد که افراد حق دارند هویت خود را مخفی نگاه دارند.

داستان دوم: Wael Abbas (وائل عباس؟) وبلاگ نویس مصری‌ای است که نمونه‌هایی از شکنجه توسط پلیس کشورش را در یوتوب می‌گذاشت تا جهان را نسبت به این موضوع آگاه کند. یکی از ویدئوهای او باعث شده دو پلیس خاطی برای سه سال زندانی شوند. از دیروز دسترسی او توسط یوتوب بسته شده است. آن‌هم به دلیل «ترویج خشونت»!

داستان سوم: می‌دانید؛ یک وبلاگنویس ایرانی بدون دسترسی به حقوق اولیه‌ای مثل تماس، وکیل، اخبار و … در زندان است چون خبری را نوشته که به مذاق حاکمان خوش نمی‌آمده.


و اما توضیح: در مطلبی که در مورد حمله پلیس کراچی به تجمع روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان نوشته بود،‌ کسی کامنت گذاشته که:

yani vaghe’an mamlekate khodemoon inghad amne ke pakestan inghad mohem shode ? maa kam zendaanie seaasi darim?

لازم می‌دانم این را توضیح بدهم که همه دنیا برای من به یک اندازه مهم است؛ بخصوص وقتی که بحث اینترنت و دخالت شرکت‌های تجاری در آن باشد (آنهم به منظور سرکوب حقوق بشر در مقابل کسب سود بیشتر)، عمیقا معتقدم که همه ما باید از همه وقایع دنیا مطلع باشیم و نسبت به آن‌ها عکس‌العمل نشان دهیم. شکی نیست که کار من در کشوری که فرهنگ و زبان‌اش با من یکی است مفیدتر است اما این به هیچ وجه سبب نمی‌شود چشمم را روی بقیه دنیا ببندم. اگر گوگل با دولت اسراییل همکاری کند تا انتقادها را خفه کند، اگر یوتوب وائل عباس را از حق اظهار نظر محروم کند و اگر پلیس پاکستان، در دفاع از سرکوب مردم، وبلاگنویسان را کتک بزند و بازداشت کند و همه کشورهای دیگر در دنیا بگویند «به من چه! من من پاکستانی / عرب / سیاه پوست / ضد صهیونیست / زن / کمونیست / … هستم؟» مطمئن باشید که رضا و من و شما هم در زندان خواهیم بود و همه خواهند گفت: «به من چه! مگر من ایرانی / خبرنگار / کارمند فلان روزنامه / فعال فلان جا و … هستم؟».

پس من نسبت به نقض حقوق هر «انسان» عکس العمل نشان می دهم با این باور که هر انسان دیگری هم همینکار را خواهد کرد (: این اندیشه هیچ تناقضی با این ندارد که جایی کار کنم که مفیدترین بازدهی را دارم. خوش و خندان (:

یک وبلاگ نویس دیگر در زندان: رضا ولی زاده

من نمی شناختمش. اکثر کسانی که براش نوشتن رو هم زیاد نمی شناسم. ولی چون وبلاگنویسی است که به خاطر نظرش و به خاطر حرفش در زندانه، عمیقا براش احترام قایلم.

رضا ولی زاده، مدیر بازنگار است و حدس می‌زنند به خاطر ماجرای چند سگ که به مذاق روسا خوش نیامده، دستگیر شده است. بازهم همان حکایت قدیمی است که لازم است تکرار شود: اگر چیزی آنقدر زشت و خجالت آور است که صرف گفتن آن توهین به کسی یا چیزی است، بهتر است آن را انجام ندهید. مجرم واقعی کسی است که کاری می‌کند که گفتنش مصداق تبلیغ علیه نظام و اینجور چیزها است. نمی فهمم چرا این را متوجه نمی شوند.

خیلی از لینک‌ها را از اینجا دنبال کنید

فال تاروت درباره رابطه دوستی همراه با مشکلات


می‌دانستید من به عنوان شکلی از اسطوره شناسی، علاقمند به تاروت / تارو هستم؟ در سایت قبلی گاهی در این مورد می‌نوشتم که جنبه آموزشی هم داشت. حالا هم
این فال مربوط به یک خانم تقریبا سی ساله است که مدتی است با مردی دوست است اما مشکلاتی دارد. می‌خواهیم ببینیم روند این رابطه به کجا می‌رسد.

چینش، چینش ۹ کارتی بررسی رابطه است. تقریبا به شکل یک صلیب که از پایین به بالا چیده می‌شود (کارت پایینی که دو تایی شده، یک کارت کمکی است).

دست تاروت مورد استفاده، دست فوق العاده‌ای به نام «Witches Tarot» است.

تفسیر: از نظر تو رابطه مشکل دارد. این را کارت پایینی می‌گوید که صحنه کشمکش دیدگاه‌های مختلف است. به نظر می‌رسد مشکل اصلی در این باشد که دیدگاه‌های شما دو نفر با هم متفاوت است ولی خوبی جریان این است که کنترل در دست تو است. تو بالاتر ایستاده‌ای و هنوز حق انتخاب داری. تویی که می‌توانی لحظه پایان کشمکش را اعلان کنی. اما طرف مقابل (کارت دوم از پایین که یک کارت کمکی هم دارد) هم در تصیمم مصمم نیست. سردرگم است بین عشق و کارهای دنیایی و به نظر هم می‌رسد که احساس می‌کند توان کافی برای اتمام کار را ندارد. انگار تا آخرین قدم‌ها راه آمده ولی کم کم مردد شده و حالا قدم آخر را برنمی‌دارد.

چیزی که تو لازم داری (کارت سوم از پایین) تمرکز و فکر دقیق است. شمشیر نشان دهنده اندیشه است و باید بنشینی و بدون دخالت احساس، چهار شمشیرت را استوار کنی. این کارت کارت مراقبه است و تمرکز و چند لحظه فکر کردن خالص. وقت تصمیم است. چیزی هم که طرف مقابلت کم دارد (کارت چهارم از پایین) عشق است. حداقل این چیزی است که کارت‌ها می‌گویند. این کارت، کارت انتخاب در عشق است. شاید قرار باشد عشق و علاقه برنامه‌های زندگی را تغییر دهد. باید این را پذیرفت یا رد کرد.

اما نهایت رابطه از نظر تو چیه (کارت سمت چپ صلیب) ؟ راحت و ساده: یک تصمیم قاطع و جالبه که این نظر طرف مقابل هم هست (کارت دومی از راست در صلیب). هر دو احساس می‌کنید که باید تصمیم بگیرید و کارت پیش‌بینی کننده (وسط بخش صلیبی) هم می‌گه که تغییر بزرگی در جریان است. این تغییر بزرگ در رابطه ممکنه قطع اون باشه ولی ازدواج رو هم کنار نذار. این کارت نشون دهنده تغییر است.

می‌مونه دو کارت. کارت سمت راست صلیب و کارت بالا. کارت سمت راست، نشون دهنده نکته‌ای است که ازش غافلی و کارت بالا سعی می‌کنه نشونی باشه از آینده. نکته مورد غفلت یک پسر جوان با شمشر (فکر). بعضی‌ها این کارت رو معرف احتمال سفر هوایی معرفی می‌کنند و خب شکی نیست که می‌تونه معرف یک مرد هم باشه. و کارت نهایی هم که از ظاهرش کاملا معلومه: عشق در تعادل. متعادل شدن عشق کمک زیادی به دوام اون می‌کنه و این عشق متعادل در آینده برات رخ می‌ده. راستش توی کشیدن این کارت همیشه کمی نگرانم که چیزی بدی نیاد تا مجبور بشم حرف‌های بد بزنم اما این بار هم به خیر گذشت و آینده روشنه (: