سایت به شکل موقت تعطیله. احتمالا بیشتر از یک روز طول نمی کشه. برای مهاجرت به یک سرور بهتر روی پرشین تولز.
دسته: مقاله
ویکیپدیا دموکراتیک است ولی دموکراسی راست / با یک توضیح مهم
این مقاله مورد انتقادات منطقی دوست خوبم حسام قرار گرفت و نیاز به اصلاح کلی دارد. ویکیپدیا هیچ جا ادعا نکرده رسانه ای دموکراتیک است و حتی این ادعا را رد کرده است. در اصل باید این مقاله را پاک می کردم ولی برای ثبت در تاریخ نگه اش می دارم. بهتر بود این مقاله به این شیوه نوشته شود که دوست آلمانی ما با اشاراتی که به کمبودهای ویکیپدیا برای تبدیل شدن به رسانه ای دموکراتیک دارد، تلاش می کند طرحی برای رسانه ای مشابه ویکیپدیا ولی با اولیت دموکراسی بپروراند. با تشکر از حسام که لینکی هم ازش ندارم</trd</td |
گفته بودم که به شکل کاملا اتفاقی به مدت یک ساعت گپی زدم با یک استاد آلمانی دانشگاه ترکیه درباره فضای سایبر و ویکیپدیا. دوست داشتم این مساله را کاملتر بنویسم ولی فعلا دو روز گذشته و فرصت نوشتن نشده (مشغول دو سه پروژه جالب هستم) و نگرانم که اگر حالا هم ننویسم، هیچ وقت ننویسم. پس خلاصه می گویم.
این دکترای کامپیوتر آلمانی ساکن ترکیه از مخالفان دموکراتیک دانستن ویکیپدیا بود. حرف هایش بسیار منطقی بودند و ساده و طبیعی ولی من به آن فکر نکرده بودم. حالا که می شنویم به سادگی می گوییم که «خب این که خیلی منطقی است» ولی وقتی شیفته ویکیپدیا هستیم چشم هایمان بسته است.
گپ ما با دوست آلمانی به خاطر وقت کم و مشکل زبان، بسیار مقدماتی بود و مبتنی بر این محور که در ویکیپدیا کسی که بیشتر وقت می گذارد بیشتر حق دارد و این دموکراسی نیست.
اگر من بخواهم مساله را بیشتر بسط بدهم می گویم که ویکیپدیا یک دموکراسی راست است:از نظر تئوری همه حق دارند در آن فعال باشند (فعلا فرض می کنیم همه حق برابر دارند) ولی درعمل کسانی که دسترسی بیشتری به منابع دارند به راحتی می توانند نظرات خود را اعمال کنند. در بعضی از صفحات ویکیپدیای فارسی حتی به نظر می رسد افرادی حضور دارند که با اینترنت بیست و چهار ساعته، وظیفه دفاع از دروغ را برای خود قایل هستند. مثلا در صفحه مربوط به سانسور اینترنت یک فرد به خود اجازه می دهد به دلیل دسترسی دایمی به اینترنت و داشتن وقت خالی کافی، هر منبعی درباره سانسور شدن فیلتر در ایران را حذف کند و دایما از دیگران بخواهد که برای ادعای فیلتر شدن اینترنت، فاکت ارايه دهند.
در این رسانه امکان تعامل چندانی وجود ندارد چون حتی اگر افراد شعور کافی برای رعایت حقوق دیگران را داشته باشند، کسی که منبع درآمد راحتی دارد و می تواند به منابع (کامپیوتر، آن لاین بودن و …) بیشتری دسترسی پیدا کند نظرش را ناخوداگاه تحمیل می کند.
بخش دیگر صحبت مارکوس مبتنی بود بر سلسله مراتبی بودن شدید ویکیپدیا. او مدعی بود که ویکیپدیا جمع عظیمی آدم با حقوق برابر دارد و چند هزار نفر با حقوق بسیار بیشتر و چند ده نفر با حقوق نامحدود. این سیستم نمی تواند به خاطر داشتن چند میلیون کاربر برابر ادعا کند که سیستمی برابر است. در این مورد من کاملا موافق نیستم چرا که تا به حال به مورد خاصی از مشکل زا بودن مدیریت در آن بر نخورده ام ولی آن را نفی هم نمی کنم.
در نهایت هم بگویم که دکتر مارکوس در حال حاضر به فوریت به ترکیه برگشته تا مقاله ای در همین مورد را که در کنفرانس EDemocracy آلمان پذیرفته شده تکمیل کند. در عین حال در دانشگاه مشغول پروژه ای است که تلاش می کند آلترناتیوی باشد برای Wiki ها. سیستمی که در آن مقالات بر اساس پیشنهاد / رای گیری تغییر می کنند و حق افراد مشارکت کننده در آن ها برابر است بدون اینکه این مشارکت، به نسل های بعدی چیزی را تحمیل کند.
9 نکته که هر وبلاگنویسی باید بداند
این متن برداشتی است از 9 Things every blogger should understand.
- هر خواننده ای نظر منحصر به فرد خود را دارد.. و همه این نظرات هم قابل احترام هستند. همیشه به یاد داشته باشید که تعدادی از افراد با شما موافق خواهند بود و تعدادی مخالف. سعی کنید صحبت متقابل را تقویت کنید و اگر روزی همه موافق شما بودند بدانید که وبلاگ ناموفقی دارید که فقط دوستان و همفکرانتان آن را می خوانند.
- فرستادن مطلبی که دیگران آن را می فرستند، وبلاگ شما را بی ارزش می کند. ساده هم هست: وقتی کسی می تواند مطلبی را سریعتر از منبع اصلی بخواند، چه نیازی دارد که بیاید و آن را دست دوم در وبلاگ شما بخواند ؟ با اینکار به دیگران می گویید که خودتان مطلب قابل ارايه ای ندارید و لازم نیست به وبلاگ شما سر بزنند
- فرستادن مطلب اختصاصی خودتان، شما را مطرح می کند. مثل مورد قبل. اگر شما خودتان مطالب دست اول تولید کنند، آدم ها برای خواندن آن به وبلاگ شما خواهند آمد.
- مطالب بحث برانگیز شما بهتر است توسط مخالفان خوانده شوند تا موافقان. داشتن کامنت های «من هم همینطور» و «آقا ایول» یا «خیلی حال کردم خانومی» حوصله سر بر و بی فایده است. وقتی کسی مخالف شما کامنت گذاشت به این معنی است که یک نفر را مجبور به فکر کرده اید.
- درصد بسیار کمی از خوانندگان کامنت می گذارند. به جز حالتی که کلی کامنت «آقا ایول» و «به من هم سر بزن» داشته باشید باید بدانید که درصد کمی از افراد هستند که پس از خواندن یک مطلب جدی کامنت بگذارند. اگر برای داشتن کامنت و دوست جدید می نویسید، بروید سراغ مطالبی مثل «آه امروز چقدر دلم گرفته بود»
- شمارنده های بازدید کننده ها معنای چندانی ندارند. اگر علاقمند هستید وبلاگتان تاثیر گذار باشد، توجه زیادی به شمارنده صفحات نداشته باشید. شمارنده صفحات قابل تفسیرهای گوناگون هستند و داشتن یک مطلب حاوی عکس فلانی در پارتی فلان سال و کسب عدد ده هزار هیچ معنای خاصی ندارد. برای مفید بودن باید برای مخاطب خاص بنویسید.
- ترافیکتان را تحلیل کنید. استفاده از ابزارهای تحلیل ترافیک را یاد بگیرید و از آن ها استفاده کنید. بدانید که خوانندگان شما چه کسانی هستند و به چه چیزهایی دقت می کنند. با کسانی که برای شما ترافیک می فرستند مهربان باشید و سعی کنید با فرستادن ترافیک، دیگران را تشویق به مهربانی کنید. روند حرکت وبلاگ خود را زیر نظر داشته باشید
- کامنت گذاران تکراری را بشناسید. در وبلاگ ها همیشه یکسری افراد هستند که دایما برای مطالب مختلف کامنت می گذاارند. آن ها را بشناسید. اینها خوانندگان دایمی شما هستند که می خواهند شما بدانید خواننده دایمی شما هستند. اگر مثلا استاد دانشگاه یا معلم مدرسه باشید این مساله بیشتر و بیشتر نمود دارد.
- به سرویس دهنده وبلاگ خود حساس باشید. نمی گویم همه باید دومین و هاست خود را داشته باشند ولی استفاده از سرویس دهنده های وبلاگ باعث می شود گاهی کنترل شما روی چیزها کم باشد، از طرف دیگر مسوولیت پشتیبانی و دردسرهای فنی بر گردن شما نیست اما کسی هم در مقابل مشکلات پاسخگو نیست. سعی کنید با یک آدم فنی درباره انتقال وبلاگ خود به هاست و دومین شخصی مشورت کنید.
مقاله درباره ویکیپدیا روی ویکی در حال نوشته شدن است
ویکی ها نوعی سایت ها هستند که در آن ها «هرکس» امکان ادیت هر صفحه ای و تغییر آن را دارد. یعنی مثلا اگر سایت من یکی ویکی بود، شما می توانستید این صفحه را ادیت کنید و مثلا یک عکس اضافه کنید یا تعریف دقیق تری از ویکی بدهید یا …. . یکی از مشهورترین کاربردهای ویکی ها، سایت Wikipedia است که در آن تعداد بسیار زیادی از مردم مشغول نوشتن دائمی یکی از بزرگترین و دقیق ترین دانشنامه های بشری به زبان های مختلف هستند (فارس اش را می توانید اینجا ببینید و مشارکت کنید: Fa.WikiPedia.com.
نکته جالب این است که مجله معروف Weird در شماره آینده خود قرار است مقاله ای در مورد ویکی ها بنویسد ولی به جای نوشتن مرسوم مقاله توسط یک مقاله نویس، پیش نویس اولیه مقاله را روی یک ویکی گذاشته است تا هر کس که می خواهد هر گوشه اش را تغییر بدهد یا کلا چیزی به آن اضافه یا از آن حذف کند. این مقاله در شماره بعدی Weird چاپ خواهد شد: مقاله درباره ویکی ها که توسط قابلیت های خوب خود ویکی ها نوشته شده است. متاسفانه خبر را دیروز خواندم و منبع را گم کردم !
سایت های جدید
من از طرفداران جدی Drupal (نرم افزار باز متن همین سایت) هستم و بعدا درباره اش مفصل تر خواهم نوشت ولی این دو روز اونقدر روی سایت های دروپالی کار کردم که دیگه حوصله ام سر رفت ! اولی شون در دیجیتال است با آدرس DigitalDoor.ws که با لیلا توش خواهیم نوشت.
دومیش رو فردا یا پس فردا معرفی می کنم ولی سایتی است مخصوص پوشش دادن اخبار جامعه مدنی. سومی اش هم مربوط است به سایت دوستان سوییسی که اونقدر سایتشون در پیت بود قرار شد قبل از رفتن من براشون یک سایت جدید درست کنم. حالا اونها رفته اند و سایتشون منتظر من است تا یک نیم ساعت براش وقت بذارم و کارهاش تمام بشه.
فهرست خبرخوان های موجود در اینترنت
نمی خواستم هفته ای یکی دو تا بیشتر از فیلتر ابلهانه بنویسم ولی فیلتری دیدم که خیلی هنر کنم، کنترل کردن کلمات مورد استفاده ام برای بلاهت یک آدم است. این چند روز که کم پیدام دارم روی یک خبرخوان کار می کنم که توی گزارش های ماه های مختلف وبلاگستان وابسته به دو در دو و بانک اون نباشم. مدتی با پیتون کار کردم ولی به خاطر مشکلاتی که با زبان فارسی داشتم تصمیم گرفتم برگردم سراغ PHP عزیز. در اینترنت دنبال Feed Reader Directory گشتم و رسیدم به این صفحه : http://www.hebig.org/blogs/archives/main/000877.php. کلیک که کردم دیدم فیلتر است (من از پارس آنلاین استفاده می کنم). گفتم بررسی کنم ببینم وبلاگ چه مشکلی دارد، رفتم به صفحه اول سایت ولی باز بود. رفتم به صفحه اول وبلاگ ولی باز بود. رفتم به آرشیو وبلاگ ولی باز بود. رفتم به یک مطلب قبل از این ولی باز بود ! فقط و فقط و فقط همین یک صفحه فیلتر شده ! معلوم نیست کدام @#%@&^ی از خبرخوان می ترسیده و همین یک صفحه را فیلتر کرده است. مردد بودم این را بگذارم در فیلتر احمقانه یا نه که متوجه شدم http://hebig.org/blogs/archives/main/000877.php باز است ! نکته را گرفتید ؟ اگر www را پاک کنیم، صفه باز است. من نمی فهمم آن موجودی که شغلش این است که از پول نفت من و شما حقوق بگیرد و اطلاعات را فیلتر کند حتی اینقدر از اینترنت نمی فهمد که بداند زدن یا نزدن www فرقی در کل ماجرا ایجاد نمی کند ؟
سایت کتاب «گروه زیرزمینی» در مورد هکرهای استرالیا
«فیلتر ابلهانه» قرار است سایت های ابلهانه فیلتر شده را بررسی کند و برای اولین بار رفته است سراغ سایت کتاب گروه زیرزمینی که همانطور که قبلا درباره اش نوشته ام کتابی است تحقیقی درباره فعالیت هکرهای سال های هشتاد و شش تا نود و چهار در استرالیا کتاب چون مربوط به هکرها است نه سکس دارد و نه چیز دیگر (البته هکرها استثنا هم دارند) ولی احتمالا سانسور چی عزیز از کلمه Underground می ترسیده. نکته مثبت این سایت این است که اجازه می دهد شما به شکل قانونی و رایگان متن کتاب را دریافت کنید و خودتان پرینت بگیرید و آن را بخوانید. این سایت در شرکت های داتک و چند شرکت دیگر فیلتر است. شاید بد نباشد در آخر سال جایزه ای هم برای فیلترهای احمقانه بدهیم. به شرطی که دوستان اضافه کنند در چه سرویس دهنده هایی هرکدام از این سایت ها فیلتر هستند تا آخر سال یک جایزه بدهیم به سرویس دهنده ای که بیشترین فیلتر احمقانه را دارد.
دولت می خواهد مسوولان سایت ها را پاسخگو کند
به نقل از خبرگزاری آفتاب و بی بی سی، آقای صفار هرندی (رییس سابق سپاه و وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی فعلی) خبر داده است که دولت طرحی دارد که طی آن مسوولان سایت های اینترنتی را وادار به پاسخگویی کند.
گفته می شود این طرح که در جمع دانشجویان بسیجی مشهد مطرح شده است در پاسخ به انتقاداتی است که از عملکرد احمدی نژاد در سایت ها مطرح می شود.
صفار هرندی چیز بیشتری درباره جزییات این طرح و شیوه وادار کردن مسوولان سایت ها (و وبلاگ ها؟) نگفته است ولی با توجه به اینکه سابقا زندانی کردن وبلاگ نویسان و فیلتر شدن سایت ها معمول بوده است، باید منتظر بود و دید این شیوه وادار کردن جدید چیست.
در عین حال پیشنهاد من این است که این پاسخگویی دو طرفه باشد. هر وقت دولت جواب وبلاگنویسان و منتقدان و دارندگان سایت ها را داد می تواند انتظار جواب شنیدن هم داشته باشد. در عین حال ایشان باید توجه کنند که پدیده وبلاگنویسی و داشتن سایت یک پدیده ثانویه در انتقادات مردم است. سایت و وبلاگ تنها رسانه است. یعنی وضع به این شکل نیست که یک عده وبلاگنویس و مسوول سایت مشغول شکایت باشند. مساله این است که یک عده از مردم مشغول انتقاد هستند و تنها رسانه در دسترسشان (در نبودن روزنامه و کنترل کامل تلویزیون و رادیو و …) فعلا اینترنت است. راه حل بستن اینترنت نیست، راه حل جواب به انتقاد است.
بعضی مواقع احساس می کنم نباید اینها را بنویسم چون بیش از حد بدیهی و ساده هستند. بعضی وقت ها هم احساس می کنم باید بنویسم چون به هرحال انگار عده ای متوجه اش نیستند یا خودشان را به نامتوجهیت می زنند.