برای بهتر شدن تشخیص صدای فارسی، در پروژه صدای مشترک موزیلا، مشارکت کنین

سیستم‌های یادگیری بر اساس نمونه‌ها کار می کنن. باید از چیزها نمونه های زیادی داشته باشیم تا بتونیم به ماشین ها بگیم «اینها رو نگاه کن، حالا سعی کن تکرارش کنی». مثلا اگر قراره ماشین یاد بگیره گربه چیه باید چند هزار عکس گربه ببینه یا اگر قراره صدای ما رو به متن تبدیل کنه، باید چند صد ساعت صدا و متن داشته باشه. حالا معلومه که چرا سیستم های مرتبط با صوت فارسی، عقب از بقیه هستن: چون نمونه هاشون کمه.

شرکت های مختلف برای حل این مشکل راه حل های مختلف دارن. مثلا ممکنه یک شرکت ارائه دهنده نقشه، چند ده نفر رو بذاره که اسم همه خیابون ها رو چندین بار بخونن تا بعدا کامپیوتر بفهمه «یوسف آباد» چطوری تلفظ می شه و اگر شما گفتین «یوسف آباد» بفهمه ماجرا چیه. اما همه که یه مرکز تماس ندارن و حتی اگر هم داشته باشن، در نهایت به چند صد ساعت صدا می رسن. پس چیکار کنیم؟

پروژه بنیاد موزیلا قراره با هممون کمک کنه. هم به همه تولید کننده های سیستم های مرتبط با صوت فارسی [و هر زبون دیگه] و هم به همه مصرف کننده هایی که لازم داریم کامپیوترها صدامون رو بفهمن. توی پروژه صدای مشترک موزیلا، شما صداتون رو اهدا می کنین، ترسناک نیست! در واقع می رین و چند تا جمله رو با صدای طبیعی خودتون می خونین و دیتابیسی از متن و صدا رو کامل می کنن. اگر هم ترجیح دادین، می تونین به جای خوندن جمله، جمله های بقیه رو گوش بدین و اعتبار سنجی کنین. دیتابیسی که درسته می شه، آزاد است و در اختیار هر کسی که بعدا بخواد روش کار کنه.

پروژه صدای مشترک ابتکار موزیلا برای کمک به آموزش ابزارهای یادگیری ماشین است تا بدانند مردم واقعی چگونه صحبت می‌کنند.

توی این پروژه شما حتی می تونین سن و جنس خودتون رو هم بزنین و دیتایی غنی تر برای هر کسی درست کنین که می خواد به کامپیوترها «فهمیدن» صدا رو آموزش بده. همونطور که گفتم این دیتابیس کاملا آزاد و قابل استفاده توسط همه است و مشارکت توش باعث می شه زندگی همه فارسی زبان ها آسونتر و با کیفیت تر بشه. پس به صفحه پروژه صدای مشترک موزیلا برین و چند تا جمله بخونین و حتی مثل من صفحه اش رو باز بذارین و گاه گداری برای رفع کسالت هم که شده، چند تا جمله از خودتون اهدا کنین یا به جمله های بقیه گوش بدین و بگین درست خوندنش یا نه. اینطوری همه با هم به پیشرفت زبان فارسی در دنیای کامپیوتر کمک کردیم و زودتر به دنیایی می رسیم که توش اگر کسی دوست نداره، مجبور نباشه تایپ کنه.

رمزارز فلسطین، راهی برای کم کردن وابستگی اقتصادی به اسراییل

محمد اشتیه نخست وزیر سازمان رهایی بخش فلسطین اعلام کرده که دولت فلسطین می خواد رمزارز خودش رو منتشر کنه تا از وابستگی به اسکناس های اسراییلی برای زندگی روزمره رها بشن. در حال حاضر مردم فلسطین پول خاصی ندارن و از پول‌های اسراییل یا کشورهای دیگه برای مبادله استفاده می کنن و این یکی از مشکلات بزرگ اقتصادشونه.

این مطلب رو اشتبه در سخنرانی اش موقع افتتاح افتتاح مرکز پاسخ اضطراری کامپیوتری گفته و اضافه کرده که حکومت اسراییل نخواهد تونست به هیچ شکلی در این برنامه خللی ایجاد کنه. این اولین سخنرانی اشتیه از زمان به قدرت رسیدن بوده. اون گفته که در حال حاضر فلسطینی ها تقریبا ۲۵ میلیارد شِکِل اسراییلی برابر ۷ میلیارد دلار دارن ولی این وابستگی استمرار نخواهد داشت. بر اساس قرارداد ۱۹۹۴ فلسطین باید استقلال مالی داشته باشه و بانک مرکزی خودش رو تاسیس کنه که چرخش پول در کشور رو کنترل کنه اما حق نداشته اسکناس مستقل چاپ کنه. همچنین این قانون میگه که شِکِل اسراییل باید «شیوه پرداخت برای هر مقصودی از جمله مبادلات دولتی باشه».

البته اینکه واقعا یک پول مستقل اونم به شکل رمزارز چقدر می تونه کشور فلسطین رو به سمت استقلال ببره ولی به هرحال بودن یک آلترنانتیو ممکنه به بخشی از افراد کمک کنه که سعی کنن خودشون رو از این سلطه اقتصادی بیرون بیارن. در حال حاضر تقریبا ۸۰٪ مردم حقوقشون رو به شِکِل اسراییل می گیرن و بانک مرکزی اسراییل کنترل بسیار زیادی روی ارزش پول داره اما اصلا دور از ذهن نیست اگر گروهی از مردم شروع کنن از یک رمز ارز (چه حکومتی و چه رمز ارزهای آزادی مثل بیت کوین) برای برخی پرداخت و دریافت هاشون استفاده کنن.

در ضمن این مساله چندان هم در منطقه اونها عجیب نیست و قبلا هم گزارش های زیادی بوده از حضور رمزارزهایی مثل بیت کوین در ارودگاه‌های پناهندگان و بقیه کسانی که دسترسی آزاد به پول ندارن اما مثل هر آدم امروزی دیگه ای نیازمند مبادله با پول هستن.

تولید دوره آموزشی در مورد بلاک چین و بیت کوین در حمایت از سیل زده‌ها، فرصت اسپانسری

من می خوام یک دوره آموزشی بلاک چین بسازم، به همراه نگاه دائمی به بیت کوین. تو این دوره آنلاین که احتمالا حدود ۱۵ ساعت می شه و احتمالا حدود ۲۰ ویدئو، مفاهیم پایه ای پشت بلاکچین مثل منطق و مفهوم کلی،‌ مفاهیم مورد نیاز رمزنگاری، اثبات کار و موارد مشابه رو می گیم و همزمان دائما نمونه اجراییش توی بیت کوین رو نگاه می کنیم. سر فصل ها از روی کتاب Bitcoin and Cryptocurrency Technologies_ A Comprehensive Introduction خواهند بود که جاهای مختلفی مثل برکلی، کرنل و پرینستون تدریس می شه. در اواخر دوره یک سیستم مستقل بلاک چین برای خودمون خواهیم نوشت تا مطمئن بشیم که همه مفاهیم رو نه فقط فهمیدیم که می تونیم استفاده کنیم و با بررسی بخش هایی از کد بیت کوین دوره رو تموم خواهیم کرد.

هدف من درست کردن یک دوره آزاد برای هر کسی است که به بحث علاقمنده ولی فکر کردم این پروژه می تونه یک منفعت دیگه هم داشته باشه: جمع آوری کمک مالی برای سیل زده هایی که نباید از یادشون ببریم.

برای همین توی سایت ۲نیت، یه پروژه تعریف کردم که حینش بتونیم ۱۰ میلیون تومن جمع کنیم (با احتساب ۱۰٪ سود سایت) و صد در صدش رو به یکی از سازمان ها / تیم هایی بدیم که دارن در مناطق سیل زده کار می کنن یا در اونجا کار مفیدی از پیش می برن. هنوز تصمیم نگرفتم چه سازمان یا گروهی ولی کار سختی نخواهد بود چون در اون مقیاس پول کوچیکی است و احتمالا باهاش می شه یه کار کوچیک رو پیش برد یا جمع کرد. پس اگر سازمانی هستین که دوست داره لوگوش یا اسمش تو این ویدئوها باشه یا کسی هستین که دوست داره هر مقدار که می تونه کمک کنه تا هم به سیل زده ها کمک بشه و هم دوره رو بسازیم، از کمپین تولید دوره آموزشی بلاکچین در حمایت از سیل زدگان مشارکت کنین که دو تا چیز خوب رو پیش ببریم.

معلومه که اگر این پول جمع نشه هم دوره ساخته می شه (: این فقط یک بهانه است برای یک کار جانبی خوب و معلومه که من در کل مخالف خیریه هستم و به نظرم مشکلات آدم ها چیزی نیست که با پول جمع کردن آدم های دیگه حل بشه. سیستم موظف است با اونهمه بودجه و نفت و مالیات این مشکلات رو حل کنه… ولی وقتی نمی کنه مجبورم قدم کوچیک خودم رو بردارم چون در نهایت، رنج یک نفر آدم شاید کمتر بشه.

محدود شدن اکانت های ایرانی‌ها روی گیت هاب

از هفته پیش شروع شد و الان به اوجش رسیده. گیت هاب در ادامه تحریم های آمریکا شروع کرده به بستن اکانت های ایرانی ها. هم اکانت کسانی بسته شده که مراوده تجاری داشتن، هم کسانی که فقط رپوهای پابلیک داشتن و حتی اکانت کسانی که ایرانی بودن ولی خارج از کشور زندگی می کردن.

این بسته دسته جمعی با اشاره به قوانین گیت هاب و پیروی سایت از قوانین تجارت آمریکا اتفاق افتاده و خب بر اساس توافقنامه ای که با گیت هاب موقع ساختن اکانت امضا کرده ایم. در واقع معلومه که چیزی غیرقانونی نیست ولی احتمالا سخت گیری اضافه در حال اتفاق افتادن است.

متن تهدیدی که همه داریم می گیریم می گه که دسترسی به رپوزیتوری های عمومی و برای ارتباطات بین کاربرها آزاد خواهد بود ولی سرویس های مختلفی برای افرادی که حتی به این کشورها سفر کنن هم ممکنه بسته بشه. کشورها هم که مثل همیشه کوبا است و ایران و کره شمالی و سوریه و البته اینبار کریمه.

شیوه باز کردن هم احتمالا راحت نیست. در واقع شما باید یک درخواست پر کنین و توش بگین که الان ساکن کشور دیگه ای هستین و مدرک بفرستین و با مدرک سلفی بگیرین و بگین آیا در دو سال گذشته ایران (و کشورهای ممنوعه دیگه)‌ بودین یا زندگی کردین و آیا از گیت هاب برای مقاصد فلان و بهمان استفاده می کنید و … و یک شرکت سوم سعی می کنه اعتبار سنجی کنه و اگر درست بود، دسترسی ها رو باز کنه. احتمالا برای اکثر ما تقلبش کار راحتی نیست و من که سراغش هم نمی رم.

اما چیکار باید کرد؟ درست ترینش اینه که کشور رو باید جوری تنظیم کرد که با جهان در جنگ نباشه و بخشی از اقتصاد دنیا باشه. اما کنترل این خیلی کم در دست ما است و صاحب‌هامون فعلا علاقمند به این جنگ و کشمکش هستن. روش دوم مهاجرت به جای دیگه ای است، مثلا گیت لب که احتمالا در زمانی نه چندان دور مشکلات مشابه رو پیدا می کنه. یکی دیگه زندگی کردن با وضعیت است و منطقا نون این روزها راه انداختن گیت هاب ملی (که خیلی هم آسمونه، کافیه گیت لب یا مشابه ها رو جایی نصب کنین).

برای من که اتفاق بسیار بدی است چون یک عالمه از کتاب ها و پروژه هام روی گیت هاب . آی او بوده و الان دیده نمی شه (سایت های اچ تی ام ال خالص) ولی بازم دو سه روز صبر می کنم تا ببینم بهترین گزینه بعدی چیه. شاید انتقال به شرکت هایی که سایت های ساده اچ تی ام رو ساپورت می کنن گزینه پولی بدی نباشه و شاید هم خودم هاستشون کنم.

شما هم اگر تجربه دقیق تری دارین بنویسین تا ببینیم چیکار می شه کرد و اصولا می شه رو گیت هاب زنده موند یا نه. مساله اینه که الان گیت هاب علاوه بر یک رپوزیتوری گیت، بزرگترین شبکه اجتماعی توسعه دهنده ها و محل یادگیری حرفه ای ها و … است و نبودن توش یعنی نبودن در جامعه برنامه نویسان جهان. حتی به عنوان بیننده.

البته دوستانی هم یک رپوزیتوری اعتراض اعتراض درست کردن ولی این بسته شدن احتمالا ترکیبی از بخش حقوقی گیت هاب، قوانینی که امضا کردیم، شان کشوری که توش زندگی می کنیم و زور آمریکا است و بعیده با درخواست ما تغییری در این مساله داده بشه. ولی به هرحال هر تلاشی قابل تقدیره.

خلاصه اینکه روحیه رو از دست ندیم، ما داریم زندگی رو روی تنظیم «سخت» بازی می کنیم و این اتفاقات بخشی از هویتی است که برای خودمون ساخته ایم یا برامون ساختن و باهاش زندگی می کنیم (: من فعلا رپوزیتوری هام رو نگه می دارم و سعی می کنم فعالیت کنم تا ببینم چی برام باز یا بسته است و همزمان سایت های استاتیکم رو از روی گیت هاب آی او می برم روی یک سرویس دیگه – که هنوز نمی دونم چیه.

وقتی چیزی بد می بینین، مداخله کنین! درست و راحته

دیروز یه اتفاق خیلی عجیب برای من افتاد. حوالی ۹ شب وارد متروی میرداماد شدم. دوچرخه تاشو رو بستم و رفتم روی سکو و منتظر قطار. روی سکو یه پسر هیکلی بدنساز با لباس های چسبون چسبیده بود به یه دختری داف-طور و با هم حرف می زدن – ولی فضاشون دوستانه نبود. شروع کردم خوندن روی موبایلم که یکهو زیر چشمم یه حرکت تند دیدم، انگار پسره زده بود توی گوش دختره. نگاهشون که کردم دیدم پسره هم داره بقیه رو نگاه می کنه تا ببینه مردم چیزی دیدن یا نه. کسی چیزی نگفت بهشون. بعد دست دختره رو گرفت و برد توی ورودی یه در بسته که از دید عمومی دورتر بود و دستش رو پیچوند و دستش رو گذاشت روی گلوش!

تقریبا همه خودشون رو به ندیدن زده بودن، حتی مسوول ایستگاه. سرش داد کشیدم و گفتم «آقا چیکار میکنی؟» اولش خودش رو به نشنیدن زد ولی با داد بعدی دختره رو ول کرد و خطاب به من تهدید کرد که «به تو چه؟» گفتم «اولا که اینجا ایستگاه مترو است و در ضمن چنین رفتاری منطقا به همه مربوطه». جواب داد «زن و شوهر هستیم»‌ که گفتم «مگه من پرسیدم رابطه طون چیه؟». خلاصه داد کشیدن های نسبتا خشن ادامه پیدا کرد و بقیه مردم هم شروع کردن بهش اعتراض کردن و بالاخره یه مسوولی از ایستگاه هم مجبور شد بیاد و فقط با ایستادن و نگاه کردنش دخالت کنه.

در حین این شلوغی دو تا قطار رفته بود و سوار نشده بودیم هیچ کدوم. تلفن من زنگ زد و برنامه ام عوض شد و نمی خواستم دیگه با قطار برم. مسوول ایستگاه هم رو سکو بود و دختر و پسره ایستاده بودن منتظر قطار بعدی. من اومدم بیرون ایستگاه و نمی دونم چی شد یا دیگه چیکار می شد کرد. ولی واقعا یادآوری اش مهمه که وقتی شاهد چیز بدی هستیم، باید عکس العمل نشون بدیم. معمولا هیچ کس نمی خواد نفر اول باشه – نمی دونم چرا. ولی لازمه یکی نفر اول باشه و بعدش بقیه مشارکت می کنن. هزار و یک مدل استدلال می شه کرد. از «به من چه» تا «فیلمه» تا «خودشون اوکی هستن» و … ولی وقتی چیز بدی می بینیم، بهتره سریع عکس العمل نشون بدیم. چه مردی که زنی رو می زنه، چه موتوری که از تو پیاده رو میاد و چه هر چیز مشابه. حتی اگر عکس العملمون خیلی کوچیک باشه.

اگر ایده ای هم دارین خوشحال بشنوم، منم خیلی مواقع گیجم و نمی دونم باید چیکار کنم و پشت هزار بهانه قایم می شم. گاهی هم آدم اصلا نمی دونه باید چیکار کنه. ولی ظاهرا هر جور مداخله ای بهتر از ساکت موندنه.

مهندس اسطوره‌ای اپل، وزنیاک برای توسعه یک استارتاپ بلاک چینی به مالت می‌ره

به نظر می‌رسه که استیو وزنیاک، موسس، مهندس، مغز متفکر علمی و آدم باحاله اپل در حال راه اندازی یک استارتاپ بلاک‌چینی در کشور مالت است. این شرکت جدید که Efforce نامیده شده تلاش می‌کنه روی بهینه سازی مصرف انرژی متمرکز باشه. مساله‌ای که از طریقش می شه شفاف و بهینه سازی رو در مصرف انرژی بیشتر کرد و صدمه کمتری به محیط زیست زد.

این خبر در همایش دلتا عنوان شده که یک همایش مرتبط با بلاک چین در کشور مالت است. استیو وزنیاک در این گفتگو به مالتا ایندیپندنت گفته که همیشه به بهینه سازی علاقمند بوده حالا معتقده که می تونه با تکنولوژی لجر توزیع شده، بدون تغییر در عادت‌های ما، باعث کمتر مصرف کردن ما بشه. اون می‌گه انفورس تا به حال در منطقه بسیار موفق بوده و امن تر از سرورهای مرسوم است.

دلیل انتخاب کشور مالت، تمرکز این کشور روی بلاکچین بوده. وزنیاک می‌گه همیشه دوست داشته در این کشور سرمایه گذاری کنه ولی اینکه دولت هم علاقمند به سرمایه گذاری در این حوزه‌ها است، مشوق خوبی در انتخاب این کشور بوده. در همین نشست، معاون پارلمانی مالت هم گفته که کشورش علاقمند به تغییر شیوه ها و رفتن به سمت تکنولوژی ها و بهتر کردن زندگی شهروندانش است و همین حالا هم از بلاکچین در کارهای روزمره دولتی استفاده می‌شه.

هم بنیان گذار دیگه شرکت، گفته که مدت‌ها به مساله فکر کرده و چون مالت یکی از اوپن مایندترین کشورها در زمینه پذیرش تکنولوژی بوده، اینجا رو انتخاب کرده.

خبر خوب برای گیک‌ها و برنامه نویس‌ها: تصویر تورینگ روی اسکناس‌های ۵۰ پوندی انگلیس

به نظر می‌رسه که بالاخره درخواست‌ها و پتیشن‌ها و پیشنهادها جواب داده و مردم انگلیس از ۲۰۲۱، شاهد اسکناس‌های ۵۰ پوندی پلمیری با تصویر آلن تورینگ خواهند بود! باورش سخته ولی سایت بانک انگلستان هم همین رو می گه. پروسه انتخاب دانشمندی که قراره روی پول باشه از ۲۰۱۸ شروع شد. اول مردم بیشتر از ۲۲۷هزار نفر رو نامزد این افتخار کردن که بعدش به ۹۸۹ نفر تقلیل پیدا کرد و در نهایت یک لیست ۱۲ نفره ازش بیرون امد و به مدیر بانک انگلستان پیشنهاد شد.

مدیر بانک انگلستان می گه «آلن تورینگ ریاضی دانی برجسته بود که کارش تاثیری بزرگ بر روی زندگی امروز ما داره. تورینگ به عنوان پدر علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی و همینطور به عنوان یک قهرمان، غولی است که حالا خیلی ها [برای به اوج رسیدن] روی دوش‌های اون ایستادن».

از دلایل انتخاب آلن تورینگ منطقا می شه به پایه گذاری اصول کامپیوترهای امروزی (ماشین های تورینگ)، پایه گذاری هوش مصنوعی (تست تورینگ) و همکاری موثر در ساخت ماشینی برای شکستن رمزنگاری آلمانی ها در جنگ جهانی دوم (انیگما) نام برد.

تورینگ به خاطر گرایش جنسی اش در دوران خودش متحمل فشارهای زیادی شد و سال‌ها پس از مرگش، ملکه به خاطر اون رفتار ازش معذرت خواهی کرد. حداقل نمایشی از اینکه «می دونیم اشتباه کردیم».

طرح ابتدایی اسکناس که نشون داده شده حاوی عناصر زیر است:

  • تصویر تورینگ که در ۱۹۵۱ گرفته شده
  • جدول و فرمول ریاضی مقاله ای از تورینگ که پایه های علوم کامپیوتر امروزی رو بنیان گذاشت (On Computable Numbers, with an application to the Entscheidungsproblem) و توش مفهوم ماشین‌های تورینگ توضیح داده شدن
  • تصویر پایلوت ماشین محاسبه اتوماتیک که اولین دستگاهی بود که برنامه اش رو به شکل الکترونیک ذخیره می کرد
  • طراحی فنی British Bombe که دستگاهی بود برای کمک به رمزشکنی انیگما در طول جنگ جهانی دوم
  • نقل قولی از تورینگ در ۱۹۴۹ که می گه «این تنها مزه مزه کردن چیزی است که قرار است به وجود بیاد، تنها سایه ای از آنچه خواهد آمد».
  • امضای تورینگ
  • نوار تیپ حاوی تاریخ تولد تورینگ به باینری. تورینگ در مقاله ۱۹۳۶، مفهوم نوار تیپ و کامپیوتری را که از روی آن برنامه ای را اجرا می کند، مطرح کرده بود

مطمئنا دنیایی که عکس دانشمندها روی پول‌ها باشه، بهتر از دنیایی است که عکس سیاستمدارها و بخصوص دیکتاتورها روی پول ها باشه (:

تجربه اینترنتی در سطح جهانی: زیتل

من الان تقریبا ۲ یا ۳ ماهه که اینترنت خونه رو به زیتل عوض کردم و به شکل عجیبی راضی هستم. تجربه ای که حتی در جهان هم حرفی برای گفتن داره (: یک اینترنت به معنای واقعی نامحدود و با سرعت به معنی واقعی زیاد. به هرحال کلی از اپراتورهای ما وقتی از نامحدود حرف می زنن منظورشون اینه که بعد از فلان گیگ اینترنت رو کند خواهند کرد یا وقتی از پر سرعت حرف می زنن معنی اش اینه که غیرممکنه بتونین باهاش استریم کنین یا راحت یک دی وی دی دانلود کنین یا زنده فیلم ببینین. اما زیتل «نامحدود» و «سریعش» واقعی بود و هنوزم هست.

اینترنت زیتل باعث شد من راحت بتونم استریم کنم، ویدئوهای الپیک رو بعد از سال ها روی یوتوب آپلود کنم و به استریم دیدن عادت کنم – همین الان هم دارم مسابقات اسنوکر رو روی تلویزیون می بینم (:

همچنین کارمند نصب بسیار مودب بود و بسیار تمیز. در این حد که رو کفشش روکش کشید و اومد توی خونه و هیچ ابزاری از من نخواست و خودش همه چیز رو بدون دردسر پیش برد و تحویل داد.

گفتم بهتون بگم که اگر می خواین هزینه ای بیشتر برای اینترنت بهتر بدین، وبسایت زیتل رو چک کنین و اگر در منطقه شون هستین، بهش فکر کنین. در مورد من که خیلی خوب بود. البته در ایران من هنوز معتقدم همه چیز بگیر نگیر داره و از اونطرف شدیدا امیدوارم زیاد شدن مشتری، باعث پایین اومدن کیفیت زیتل نشه؛ چون فعلا کیفیت زندگی منو بهتر کرده (:

پ.ن. در دنیا اگر مطلبی در برابر پول نوشته شده باشه یا تبلیغاتی باشه، باید اینو اعلام کنه. تو ایران ظاهرا لازمه زیر مطالب بنویسیم «این مطلب تبلیغی نیست و نظر شخصی نویسنده است و برای نوشتن آن هیچ چیزی به نویسنده پرداخت نشده».

پ.ن.۲. تا حالا ازش تست سرعت نگرفته بودم، چون عملا نیازی بهش نداشتم و همیشه «کافی» بوده. الان گرفتم. نمی دونم آپلودش نامتقارن است یا نه، همونطور که گفتم من بدون مشکل کلی چیز بزرگ آپلود کرده ام روی یوتوب. به هرحال الان در ساعت ۹ شب شانسشون این بوده (: که هنوزم عالیه.

پ.ن.۳. معلومه که منظور تیتر از «کلاس جهانی»، کافی بودن سرعت روزمره است. وگرنه فیلترینگ، سانسور، شنود، دستکاری بسته ها و سانسور عمیق و عدم بی طرفی شبکه ایران لجنی است که همه مون توش درگیریم و اگر هزینه کنید در جهان می تونید اینترنت هایی بگیرید که اینها در برابرش بسیار کند است. ولی مساله من اینه که الان مثل یک آدم معمول در جهان می تونم چیز دانلود / آپلود کنم و دیگه سخت ترین مرحله ساخت ویدئو، آپلودش نیست (: