رای گیری برای بهترین ایرانی ها

سایت ایرانیان یک رای گیری داره برای انتخاب بهترین ایرانیان سال. کار جالبی است برای یادآوری کسانی که در سال گذشته فعالیت کرده اند و ازشون شنیدیم. کلا از این کارها خیلی خوشم نمی یاد ولی وقتی فهرست کاندیداها رو دیدم علاقمند شدم: نازنین جم (برای کمپین نجات جان نازنین)، اکبر گنجی، شهره آغداشلو (هالیوود)، موسوی خویینی (تنها سیاستمدار ایرانی که برای حمایت از زنان هزینه داده)، یک میلیون امضا (همه بیش از پنجاه نفری که به دنبال حقوق برابر هستند)، اوسانلو، دانشجویانی که در دانشگاه تهران تظاهرات کردند و …

من به کمپین رای دادم

چون یک کار جمعی است. چون ادامه دارد. چون دوست دارم ادامه پیدا کند. چون از همه کارهای دیگر سخت تر و بزرگ تر است و چون بزرگترین عمیقترین و تاثیرگذارترین اقدام در حال انجام است. شما هم اگر علاقمند هستید رای بدهید البته فیلتر است ولی می شود رد کرد. همیشه می شود.

نمودار آبشاری دعوت های نوشتن درباره شب یلدا

احتمالا اکثریت وبلاگ نویسان / خوانان با بازی یلدایی که سلمان به وبلاگستان فارسی وارد کرد آشنا هستند. هر کس پنج نکته که کسی درباره اش نمی دونه رو می نویسه و بعد پنج نفر رو دعوت به بازی می کنه.

البته بازی مشکلاتی داشت. بعضی ها کسانی که قبلا نوشته بودند رو دعوت می کردند. بعضی ها بیشتر از پنج نفر رو دعوت می کردند و تعدادی هم فکر می کردند کلا باید از خاطرات بچگی شون بنویسند (: هرچند که بعضی از خاطرات بچگی بامزه است.

حالا کار جالبی که می شه کرد اینه که ببینیم کی کی رو دعوت کرده و
درخت
گراف بازی یلدا (یا به عبارتی آبشار بازی یلدا) چجوری رشد کرده. برای اینکار باید از وبلاگ سلمان شروع کرد و دید کی رو دعوت کرده. بعد باید هر کدوم از اونها رو بررسی کرد و دید اونها کی رو دعوت کرده اند و کار رو به ترتیب ادامه داد. نتیجه ‌؟ یک فایل تصویری با حجم حدود ۱۹۰ کیلو ولی با عرض ۸۰۰۰ پیکسل که نشان می دهد چه کسی به چه کسی رو دعوت کرده. یک بخش کوچیک فایل به این شکل است:

PNG - 5 kb
بخشی از نمودار گراف یلدابازی / کوچک شده

و فایل اصلی هم برای داونلود اینجاست.

فایل تصویری یلدا بازی تا کمی بیش از یک مرحله

البته دقت کنید که من فقط تا اول های روند سوم پیش رفته ام. ماجرا می تونه همینجور ادامه پیدا کنه و یک پوستر خیلی قشنگ بشه برای یک مرکز تحقیقاتی ! اگر کسی اهل چاپ پوسترش بود (حتی یک دونه) به من خبر بده تا کاملش کنم چون خودم هم می خوام.

دو نکته: چون بعضی ها بیشتر از پنج نفر رو دعوت کرده اند، نمودار یکنواخت و خوشگل نیست. در عین حال چون می خواستم نمودار کمی جمع و جورتر بشه اسم وبلاگ ها رو خلاصه کرده ام.

پ.ن. حین این بررسی از این نوشته ابطحی هیچ خوشم نیومد که نوشته بود : « باور كنيد دو سه ساعت فكر كردم كه كدام ۵ تا وبلاگ را در ادامه يلدا بازی بنويسم. با حساسيت وبلاگم و ملاحظات مختلف و اين همه عزيز و نازنينی كه وبلاگ می‌نويسند، نتوانستم انتخاب كنم. اگر می‌شد يواشكی اعلام كرد، می‌كردم ولی حيف كه نمی‌شه. كاش می‌شد مثل شماها هر وبلاگی را كه دوست داشتم می‌نوشتم.» از اون مثل شماهاش هیچ خوشم نیومد (: خب اگر فکر می کنه مثل ماها نیست چرا با ماها بازی می کنه؟ (:

آهنگ رپ درباره ویستا

آهنگی درباره دو نفر نرد رو گوش کنید که منتظر اومدن ویستا هستند
فایل نیم مگ است و ۲۵ ثانیه نزدیکه سه مگ است و حدود دو و نیم دقیقه و بامزه.

نرد یا Nerd هم بنا به تعریف کسی است که با شور و اشتیاق مسایل روشنفکری یا رازآمیز – مثلا کتاب، بازی کامپیوتری،‌ نرم افزارهای جدید و … – را دنبال می کند و به همین دلیل از زندگی اجتماعی (مثل ورزش، دوستان و … ) جدا می شود.

پنج نکته یلدایی

دوستان من رو هم دعوت کرده اند پنج نکته یلدایی بگم: پنج نکته ای که کسی درباره ام نمی دونه. احتمالا دیر شده ولی من می نویسم به هرحال و دوستان رو هم دعوت کنم. ببخشید که به دوستانی که دعوتم کردن لینک نمی دم چون می ترسم (و مطمئن هستم احتمال داره) کسی از قلم بیافته.

 از گلدکوئست، هویج پخته و آدم های خشک مغز بدم می یاد.

 از سفر هلند که برگشتیم یک چیزی آوردیم که هنوز به کسی نگفتیم !

 اولین گزارش مصورم از یک تجمع غیرقانونی که توی گویا منتشر شد، بیش از ۲۰ هزار خواننده داشت و من ترسیدم !

 دوست دختر دارم

 کلکسیون جمع می کنیم: کلکسیون بسته های کاندوم

البته واقعا توی زندگی من چیزهای خیلی خیلی کمی هست که کسی ندونه. با گفتن این پنج تا تقریبا حاضرم قسم بخورم چیزی نیست که کسی ندونه‌ !

حالا بگذارید دعوت کنم. اولیش سینای عزیز، کورش ضیابری، واران، و خجسته و با اینکه نوشته لیشام.

فیلتر کلمه women حذف شد. برویم سراغ قدم بعدی

همه می دانستیم که کلمه women در جستجوهای اینترنتی فیلتر بود. یک فیلتر ابلهانه بر اساس ادعای اینکه اکثر نتایج این جستجو، محتوای جنسی دارند. این مساله بارها و بارها توسط دوستان مختلف مورد بحث قرار گرفت و در یک کمپین در انجمن بدون مرز مورد پیگیری جدی قرار گرفت.

در طول کمپین برای افراد و سازمان های مختلفی نامه نوشته شد. از مجلس گرفته تا وزارت مخابرات و رییس جمهور و در نهایت کار به قوه قضاییه رسید که متولی اصلی فیلترینگ کشور است. در قوه قضاییه به ما گفته شد که نتایج این جستجو مستهجن است و باید فیلتر باشد. بحث طولانی ای بود و در نهایت به اینجا رسید که طی بررسی ها، سایت های مستهجن فیلتر خواهند بود ولی فیلتر کلی برای کلمه زنان روزی رفع خواهد شد. امروز آن روز است !

از دیروز، دوست خوبمان TheOne اطلاع داد که انگار فیلتر کلمه زنان برداشته شده است. من هم در جاهای مختلفی تست کردم:

فیلتر کلمه women حذف شده است

ولی فراموش نکنید ! این قدم اول بود. راه درازی که قدم به قدم طی خواهد شد. کار ما این نیست که هر سه ماه یکبار یک کلمه یا یک سایت را از فیلتر در بیاوریم. کار ما این است که سیستمی تشکیل بدهیم که بتواند به فیلتر اعتراض کند. سیستمی که از آزادی بیان دفاع کند و سیستمی که بتواند ثابت کند ما گوسفند نیستیم و چوپان لازم نداریم. شروع می کنیم !

موضع این روزهای من در مقابل این چیزها

حقیقت این بود که از این چیزها ننوشته ام معمولا و نمی خواستم هم بنویسم ولی گاهی وقاحت به جایی می رسد که آدم لازم است بنویسد. نه نه ! فعلا نمی خواهم درباره «تعداد سایت های فیلتر شده از تعداد انگشتان دست هم کمتر است» بنویسم. از طرح ساماندهی (سانسور دولتی)‌ وبلاگ ها و سایت ها هم حرف نمی زنم.

نوشته الناز
(اوه اوه لینک رو اشتباه داده بودم به بیانیه دفتر تحکیم ! اصلاح اش کردم به وبلاگ خوب الناز)
و فواد و کوچه باعث شد بنویسم. موضع های اخیر من :

در باره روز ۱۶ آذر با تجمع خاصی همراه نیستم. تجمع دفتر تحکیم وحدت برایم مسخره است چون بعد از دو سال و دم انتخابات تازه یاد دانشجو افتاده اند. من هیچ وقت حضور دفتر تحکیم را در دانشگاه هایم احساس نکردم به جز در مواقعی که انتخاباتی بود یا رای گیری ای. فعالیت های سیاسی دفتر تحکیم برای من بی معنا است چون من مستقیما به دوستان آزاداندیشم در انجمن اسلامی رای می دادم و آن ها به انجمن می رفتند. بعد این دوستان خوب من در کنار دوستان خوب کسان دیگر از دانشکده های دیگر دور هم جمع می شدند تا دفتر تحکیم را شکل بدهند که بتوانند کار بزرگتری بکنند. بعد این دفتر تحکیم فکر می کرد تنها هنرش این است که بیاید برای دانشجوها مراسمی برگزار کند و به حرکت ما جهت بدهد (: خب تحکیمی عزیز ! اگر قرار بود من تو را انتخاب کنم که بگی من چکار کنم که خودم از اول می دانستم. من تو را انتخاب کرده ام که بگویم تو چکار کنی.

در مورد انواع انتخابات هم باید بگویم که من شرکت نمی کنم. حق طبیعی و شهروندی من هم هست که وقتی نماینده ای ندارم که نظرم را نمایندگی کند شرکت نکنم. من طرفدار آزادی بیان و جلوگیری از شکنجه آدم ها و دموکراسی به معنایی هستم که مردم حق تصمیم گیری کلان در کشور را داشته باشند. هیچ نماینده ای نه در شورای شهر و نه در مجلس خبرگان در این باره نظری ندارد. حالا من بروم بر اساس رنگ چشم یا شغل یا طرفدار واردات بنزین بودن یا داشتن مدال طلای جهانی شنای کرال یا فلان و بهمان بیخودی به یکی رای بدهم که چی ؟ من رای نمی دهم تا وقتی نماینده ای داشته باشم که گوشه ای از نظرات من را نمایندگی کند

اسم کیبرد آزاد دو تفسیر دارد: کیبردی در دفاع از آزادی کیبرد و کیبردی که محدودیتی در گفتن چیزی ندارد. الان دومی است !

چرا گنو/لینوکس برام جالبه ۳

اولین مساله، نکته کاملا به جایی است که دوست خوبم رضا در مطلب قبلی که درباره لینوکس نوشته بودم بهش اشاره کرده بود (سهیل هم نکته دیگه ای رو تذکر داده بود در جواب):

لینوکس هسته سیستم عامل است و گنو (GNU) مجموعه ای ابزارهای دور و بر اون پس درست تر اینه که به جای لینوکس خالی بگیم گنو / لینوکس. منطقا هم هر جا من بگم لینوکس منظورم گنو لینوکس است مگه اینکه تاکید خاصی بکنم که منظورم هسته سیستم عامل (یا همون Kernel) است.

اما امروز چرا لینوکس برام جالب شد ؟. ماجرا بر می گرده به دوست خیلی خوبم سینا و پست آخری که توی وبلاگش گذاشته بود. اونجا می گفت:

اگر نوشتن در وبلاگ باعث بشه دختری که بهش علاقه مند هستین تصویر نادرستی از شما در ذهنش بسازه، و حرف های شما رو بسیار نا مطلوب تفسیر کنه، چکار میکنید؟

من تصمیم گرفتم از امروز 1 آذر که این اتفاق افتاد تا 40 روز ننویسم.

تا چهل روز دیگه‌! چجوری منتظر بمونیم و بگیم نوشتن سینا برامون مهمه ؟ با یک لوگو. لینوکس بهمون کمک می کنه: دستور convert می تونه یک تصویر رو تغییر بده یا چیزی بهش اضافه کنه. پس من اول یک تصویر به این شکل درست می کنم:

درست ؟ حالا کافیه با یک اسکریپت کوچیک bash فاصله این لحظه تا چهل روز بعد از تاریخ پست سینا رو حساب کنم. اسکریپت رو به خاطر شلوغ نشدن اینجا نمی یارم ولی ساده. بعد به لینوکس دستور زیر رو می دم:

convert -draw ’text 40,10 “’$hours’”’ sina.jpg sinawillwrite.jpg

به همین سادگی. حالا تصویری رو دارم که فاصله این لحظه تا لحظه نوشتن سینا رو به ساعت روی خودش داره. لازمه این کار هر یکساعت یکبار انجام بشه. یک cron می نویسیم تا لینوکس بدونه که می خوام هر یکساعت یکبار این دستور رو اجرا کنه. می نویسم:

1 * * * * root /directory/sina.bash

و حالا هر یکساعت یکبار اون تصویر به روز خواهد شد. کافیه هر کس خواست اون رو به سایتش اضافه کنه:


http://jadi.hacked.in/sinawillwrite.jpg

می بینید ؟ لینوکس (منظورم گنو/لینوکس است) یک ابزار قوی است برای اجرای ایده ها و خوشحال کردن دوستان. برای این است که من دوستش دارم و عضو تهران لاگ هستم.