ویرایش: برخی اضافات (مثلا بحث طناب) ظاهرا در همه ترجمه های مختلف فارسی هست. احتمالا در سوئدی هم بوده. امیدوارم یکی از مترجم ها بگه از سوئدی ترجمه کرده یا نه انگلیسی و یک نفر در سوئدی چک کنه (: البته من شناسه کتاب رو نگاه کردم و در بخش کتاب اصلی، اسم کتاب انگلیسی بود نه سوئدی.
مدتها بود که نقد ترجمه نمینوشتم. در واقع مدتها بود که ترجمه نمیخوندم اما اخیرا احساس کردم خوبه کتاب مردی به نام اوه (Ove) (نشر نون) رو فارسی بخونم. کتابی که در اصل به سوئدی نوشته شده و بعد به انگلیسی و بعد به فارسی ترجمه شده. انگیزه اصلی بررسی ترجمه این بود که در جایی از داستان مترجم نوشته که قهرمان اصلی داستان به خونه همسایهاش میره و ازشون میخواد به انباریشون بره و یک صفحه بزرگ فلزی برداره (مترجم اینو ایرانیت فلزی ترجمه کرده). اون به انباری میره و بعد طبق ترجمه
یک دقیقه بعد، اوه در حال یکه یک تکه ایرانیت فلزی خیلی بزرگ را که به بزرگی فرش اتاق نشیمن است با طناب دنبال خودش میکشد، پیروزمندانه جلوی در خانه ظاهر میشود.
بارها در طول خوندن ترجمه این کتاب پیش اومده که مکث کنم و بگم «آخه واقعا نویسنده اینو نوشته و کتاب مشهور شده؟». اینجا اما دیگه تحمل نمیکنم و میرم متن انگلیسی رو چک میکنم. منطقا وقتی یک نفر به انبار میره تا یک صفحه فلزی بزرگ بیاره، اونو با طناب دنبال خودش نمیکشه! علاوه بر این از نظر فیزیکی خیلی تصور سختی است که چطوری میشه طناب بست به یک صفحه فلزی و اونو دنبال خود کشید! و بله.. دقیقا در متن انگلیسی عبارت طناب نیست و فقط گفته drag. طناب از اختراعات مترجم است! لازمه چک بیشتری بکنیم.
به نظرم عظیمترین اشکال که حتی میشه گفت کتاب رو خراب کرده، بی توجهی مترجم به سبک و شکل نوشتن و زمان در متن اصلی است. مثلا اسم فصل ۲۰ و ۲۱ این است:
20- A man called ove and an intruder
21- A man who was ove and countries where they play foreign music in restaurants
اولی میشه چیزی شبیه به «مردی به نام اوه و یک نفر که بی اجازه وارد شده» و دومی می شه «مردمی که اوه نام داشت و کشورهایی که …»
در حالی که مترجم در کمال تعجب نوشته:
۲۰ – مردی به نام اوه و یک آدم مزاحم
۲۱ – مردی به نام اوه و کشورهایی که توی رستورانهایشان آهنگ خارجی مینوازند
در متن انگلیسی، بعضی فصلها عنوانی در گذشته دارن (مردی که اوه بود و …) و بعضی فصلها زمان حال (مردی به نام اوه و …) در حالی که فرناز تیمورازف همه رو به زمان حال (مردی به نام اوه و …) برگردونده!
این دستکاری در متن ظاهرا از زمان ذبیح الله منصوری رواج داشته و اینجا هم خودش رو نشون میده. مثلا این پاراگراف رو از فصل ۲۱ نگاه کنین:
Ove obviously doesn’t trust medicine, has always been convinced its only real effects are psychological and, as a result, it only works on people with feeble brains.
But it’s only just struck him that chemicals are not at all an unusual way of taking one’s life.
He hears something outside the front door—the cat is back surprisingly quickly, scraping its paws by the threshold and sounding like it’s been caught in a steel trap. As if it knows what’s going through Ove’s mind. Ove can understand that it’s disappointed in him. He can’t possibly expect it to understand his actions.
در حال یکه مترجم نوشته:
اوه شکایتی از داروها ندارد، فقط بهشان اعتماد هم ندارد. همیشه احساس میکند داروها یک تاثیرروانی دارند که روی افرادی با مغز کوچک اثر میکند. ولی به این نتیجه رسیده که خوردن مواد شیمیایی راه بدی برای خودکشی نیست از اینجا رو مترجم خودش اضافه کرده: و همانطور که گفتیم، مواد شیمیایی کافی توی خانه دارند. اوضاع خانههای مبتلایان به سرطان همیشه همین است.
از پشت در صدایی می شنود، گربه امروز زود برگشته. انگار چیزی حس کرده باشد. پشت در ایستاده و میومیو میکند. اگر گربه را به خانه راه ندهد، شروع میکند به پنجول کشیدن روی لبه پایین درگاه. صدای پنجولهایش جوری است که انگار توی یک تله خرس گیر افتاده باشد. اوه خودب میداند که گربه از دستش دلخور است، ولی توقع زیادی است که حیوان بتواند علت این کار اوه را درک کند.
که خب بحث سرطان و داروهای شیمیایی و اینها کاملا اضافه است و در متن انگلیسی نبوده. مستقل از اینکه موقع خوندن فارسی تقریبا مطمئن هستید عبارت مغز کوچک اشتباهه و در مقایسه معلوم میشه باید به چیزی مثل مغز ضعیف اشاره میشد یا اگر کوچک اصطلاح است، مثلا به مغز نخودی. یا اصولا حرف نویسنده که گفته گربه زود برگشته و داره پنجههاش رو به درگاه میکشه انگار توی یک تله فلزی گیر کرده باشه رو نوشته که گربه اومده و اگر راهش ندیم قراره پنجه بکشه ولی همین حالا هم صدای پنجه هاش شبیه تله خرس است (:
این اضافه کردنهای بیخودی به متن، مدام اتفاق میافته. مثلا اوه با گربه حرف میزنه بدون اینکه در متن اصلی چیزی در این مورد باشه. گاهی هم اصولا سبک نویسنده عوض میشه. داستان سرراست نویسنده می گه که اوه به خونه رونه میره:
He goes to Rune’s house, where it takes several minutes before the door opens. There’s a slow, dragging sound inside before anything happens with the lock, as if a ghost is approaching with heavy chains rattling behind it. Then, finally, it opens and Rune stands there looking at Ove and the cat with an empty stare.
ولی مترجم پاراگراف رو بر خلاف نویسنده با تعلیق شروع می کنه و باید تا ته بخونین تا بفهمین به خونه رونه رفته. چیزی که از سبک ساده و سر راست تعریف داستان نویسنده کاملا به دوره:
چند دقیقه طول می کشد تا در باز شود. قبل از اینکه بالاخره کلید توی قفل بچرخد، صدای طولانی کشیده شدن پاها روی زمین به گوش میرسد، انگار یک روح دارد با غل و زنجیر توی خانه حرکت میکند. سپس در باز می شود، رونه با نگاهی بی روح به اوه و گربه زل میزند.
یا در بخش خداحافظی، بازم نویسنده خیلی سر راست میگه که اوه به پنجره نگاه میکنه و به نظر میرسه رونه برای یک لحظه همه چیز یادش میاد و تمام:
Ove turns to the window. Rune looks back. And just as Anita turns around to go back into the house, Rune grins again, and lifts his hand in a brief wave. As if right there, just for a second, he knew exactly who Ove was and what he was doing there.
اما مترجم اولا بد ترجمه کرده چون عبارت انگار در عرض یک ثانیه فهمیده مفهوم اصلی رو نمیرسونه. بحث در عرض نیست بلکه بحث یکهو/ناگهان است. و خب آخرش واقعا رو اعصابه:
اوه پنجره را نگاه میکند. رونه از پشت پنجره نگاهش می کند و درست وقتی که آنیتا برمی گردد تا به خانه برود، رونه دوباره میخندد و دستش را آرام بالا میاورد تا برای اوه دست تکان دهد. انگار در عرض یک ثانیه دقیقا فهمیده اوه کیست و آن جا چه کار دارد. اوه صدای بلندی از خودش در میآورد که شبیه صدای یک پیانوی بزرگ است وقتی آدم آن را روی زمین چوبی میکشد.
آیا نویسنده به عقلش نرسیده بود که اوه به جای ادامه راه، بهتره صدایی شبیه پیانو در بیاره؟ (:
راستش این اختلافها اینقدر جدی هستن که آدم تعجب میکنه. ترجمه خانم فرناز تیمورازف تا حد معقولی روان است و اگر یکبار ویرایش میشد، اشتباهات کمتری هم پیدا میکرد و یکدستتر میشد ولی اینکه مترجم شخصا به داستان چیزهایی مثل گفتگو و تفسیر و اضافه کنه یا سبک نویسنده رو تغییر بده، اتفاق ناخوشایندی است برای کسانی که فکر می کنن با خوندن این رمان با نویسنده آشنا شدن. من شدیدا امیدوارم که مترجم مدعی بشه از سوئدی ترجمه کرده که این چیزها توش هست یا نسخه دیگه از انگلیسی رو داشته و نسخه من متفاوت است.
اون اینم اضافه کنم که نسخه انگلیسی در اول هر فصل طرحهای خیلی قشنگی از چیزی مرتبط با اون فصل داره که در نسخه دیجیتال نشر نون که من از فیدیبو خریدم وجود نداشت، مستقل از همه اشکالات ترجمهای، فقط به خاطر دیدن همون طرحهای بانمک هم که شده، میارزه آدم انگلیسی رو بخونه.
آپدیت:
- در کامنت ها اشاره شده که مترجم در مصاحبه ای می گه:
«از نظر امانتداری باید روی این موضوع تأکید کنم که متن انگلیسی این رمان کامل نیست. خودم شخصاً از دو زبان این رمان را ترجمه کردم آلمانی و انگلیسی، زبان اصلی کتاب هم سوئدی است. من هنگام ترجمه متن آلمانی و انگلیسی را جمله به جمله با هم مقابله کردم و دیدم ترجمه انگلیسی این رمان خیلی حذفی دارد، جملات نارسا و ناقص زیاد دارد، یعنی مترجم انگلیسی این اثر خیلی از جملات سوئدی (زبان اصلی رمان) را یا نفهمیده یا به سادگی از کنارش گذشته است.
طبیعتاً کسی که از انگلیسی این رمان را ترجمه کند، منبع معتبری نیست، اما ترجمه آلمانی در مقایسه با ترجمه انگلیسی کاملتر بود و گویاتر. مطالبی که در آلمانی آمده بود در ترجمه انگلیسی نیامده بود، پس میتوانم بگویم متن آلمانی کاملتر و مطمئنتر است. من متن سوئدی این رمان را هم دیدم و یکی از دوستان سوئدی من، هنگام ترجمه در برگردان برخی جملات و اصطلاحات به من کمک کرد. صفحاتی از ترجمهام را خواند؛ در جاهایی که تردید داشتم و مطمئن نبودم که درست ترجمه کرده باشم آن بخشها را مرور کرد و اگر مشکلی بود رفع کرد.»
- دوستانی هم متن سوئدی رو چک کردن، مانند متن انگلیسی «طناب» رو نداره (: