سریال شهرزاد این روزها پر بیننده است. ایدههای خوبی داره و ایدههای بدی. من اینجا با تاریخ و حضور زنان و نقش تلفن در خونهها در اون سالها و غیره کاری ندارم ولی در مورد سایتشون چیزی هست که خوبه در موردش صحبت بشه.
شهرزاد توی سایتش دائم از قانون و حلال حرف زده و در یک حرکت جالب این امکان رو داده که اگر کسی فایل رو از جای دیگه دانلود کرده، پولش رو اینجا پرداخت کنه. این کار جالبیه و حتی باید تشویق هم بشه. کسی مثل من کاملا ترجیح می ده از یک تورنت فایل رو بگیره به جای اینکه از دانلود سرور شهرزاد یک فایل رو بگیره که با پسورد زیپ شده! (: حتی دانلود کردن از چیزهای عجیبی مثل صابرفان و غیره راحتتر از دانلود کردن از سایت خود شهرزاد است،
از اونطرف کل سایت تلاش کرده در جاهای مختلف بحث «حلال» و «قانون» رو یادآوری کنه و حتی از اصطلاحی مثل «دانلودهای خود را حلال کنید» استفاده کرده. ایده بدی نیست و جالب هم هست ولی خب ما در جامعه ای هستیم که ۱) قانون از خواست مردم نمی یاد و در نتیجه در بسیاری جاها از دید آدمها یک مزاحم تلقی می شه تا یک قرارداد اجتماعی برای زندگی راحتتر و ۲) نگرش بخصوصی از یک دین به رفتارهای همه مردم جهت نمی ده. در نتیجه خوبه به جای یا حداقل در کنار مانور روی مفاهیم مذهبی و محاکم قانونی، بحث «اخلاق» هم پر رنگ میبود که فراتر از این دو عمل میکنه و تبلیغی هم برای پیشبرد جامعه است.
اما در عمل نکتهای که پیش اومد و باعث شد کل این رو بنویسم یک بحث دیگه بود: بحث شیوه فروش. توییت ساری گلین عزیز روی توییتر بود که به نکته جالبی در صفحه فروش سایت شهرزاد اشاره میکرد:
جذاب نیست. گزینه پیش فرض روی «همه کیفیتها» گذاشته شده در حالی که احتمالا هیچ کس به جز شخص صابرفان و ایرانیان و غیره که برای فروش مجدد دانلود می کنن نیازی به «همه کیفیتها» ندارن. از اونطرف کاملا ممکنه افراد خیلی زیادی به اشتباه یا اصولا بدون دونستن مفاهیم کیفیت فکر کنن باید همین گزینه رو بزنن. بهتر بود ..
… بهتر بود چی؟ گزینه «کیفیت کم» انتخاب میشد؟ خب چطور میبود که مثلا صدا هم خش دار بشه و یک قیمت پاینتر بدن؟ یا مثلا رنگ ها رو کمی یکنواختتر کنن و نصف قیمت بفروشن؟ به نظرم کم کردن کیفیت برای کم کردن قیمت کار قشنگی نیست. درسته که بعضی ها سختشونه فایل «بهتر» رو دانلود کنن ولی نباید «قیمت» فایل بهتر، بیشتر باشه. منطقا یک سریال ساخته شده و دو رندرش متفاوتش هزینه متفاوتی نداره و حتی دانلود شدن کیفیت بهتر باید برای یک مدیرفروش یا روابط عمومی خوب که تونسته با انواع ISPها قرارداد پهنای باند ببنده، سود آور هم باشه.
اینکه گزینه پیش فرض روی «همه کیفیتها» است یک اشکاله و اینکه کیفیت رو پایین بیارن و ارزون بفروشن هم یک بحث. مگه ماشینه؟ (: مثل اینه که من بگم یک برنامه نوشته ام ولی اگر شما کم پول دارین، چند تا باگ بهش اضافه می کنم می دم بهتون (: خب سریال درست شده و دو رندر ازش گرفته شده. یک نفر پهنای باند بیشتری داره و بهتره رو می گیره و یک نفر پهنای باند کمتر و کیفیت پایینتر رو. فروختن کیفیت بهتر به قیمت گرونتر از این نظر عجیبه که آدم ها بر اساس پول جیبشون کیفیت رو انتخاب نمی کنن بلکه از نظر توان دانلود اینکا ررو می کنن. در ضمن هزینه دانلود یک فایل مثلا ۷۰۰مگی در ایران اسلامی عزیز حدود ۳۰۰۰ تومن میشه که تقریبا با قیمت سریال یکی است! برای چنین پروژههایی عاقلانهترین کار اینه که در یک قرارداد مشترک، در ازای هر دانلود پولی هم از آی اس پی ها گرفته بشه. اگر یادآوری کنین مکانیزمش رو خیلی دقیق تر تشریح می کنم (:
به نظر میرسه که اگر معجزهای اتفاق نیافته، ایکس دات اورگ که در اختیار بنیاد X11 است از یک هفته دیگه وضعیت دیگهای خواهد داشت. عضو هیات مدیره بنیاد توی گزارش اخیر هیات مدیره گفته که «x.org در ۱۹ ژانویه اکسپایر میشه. شش ماهه که داریم سعی میکنیم به شکل خصوصی این مساله رو حل کنیم ولی موفق نبودیم. کل تلفنها بینتیجه بوده». در حال حاضر دامین به اسم موسسه ایکس اورگ است ولی این موسسه مدتی قبل منحل شده تا بتونه به شکل یک موسسه ۵۰۱(سی)۳ که مرسومترین فرم موسسات غیرانتفاعی معاف از مالیات است به کار ادامه بده اما حواسش به این جریان نبوده که با اینکار، از نظر حقوقی دامین متعلق به صاحب قبلی خواهد بود.
همونطور که میبینین در حال حاضر این دامین در اختیار لئون شیمن است که زمانی خیلی زیاد در ایکس اورگ فعال بود ولی حالا دیگه چند سالی است که خارج از صحنه است. خلاصه تا یک هفته آینده چک کردن ایکس اورگ هیجان انگیزه!
کتاب داستان یک جنایتکار احتمالا دیوانه است که از زندان آزاد شده و میخواد زندگی کسی باعث به زندان رفتن اون شده رو خراب کنه. روند بسیار منطقی است و به جای خودش اوج میگیره و پایین مییاد. یک کتاب بسیار کلاسیک در ژانر تریلر جنایی. خوبی این چالش هم دقیقا خوندن چنین کتابهایی است که در شرایط معمول سراغشون نمیرین.
این کتاب دقیقا چیزی است که از یک تریلر جنایی انتظار دارین. یک خانواده خوب که یک خاطره سیاه دارن و حالا باهاش روبرو میشن. شما مدتها در این فکر هستین که آیا این خطر واقعی است و بعد با کشته شدن سگ خانواده مطمئن میشین که ماجرا شوخی بردار نیست. این ترس پیش میره تا جایی که حتی نگران جون همه خانواده یا حتی چیزهای بدتر هستین و مجبورین صفحه به صفحه کتاب رو بخونین که ببینین چه خبر میشه.
معیار TIOBE هر ماه رده بندیای از محبوبترین زبانها و در آخر هر سال یک زبان برنامه نویسی سال معرفی میکنه. برنده عنوان زبان برنامه نویسی سال ۲۰۱۵، جاوا است؛ به خاطر رشد خیلی زیادش در این سال. امسال جاوا به شکل اعجاب آوری ۵.۹۴٪ رشد داشته که برای یک زبون قدیمی بسیار عجیبه. تعقیب کنندگان بعدی رشد ویژوال بیسیک دات نت و پایتون هستن. همچنین جاوا وی بکاند و اندروید هم سریعا در حال رشده و همه اینها باعث شده شاخص تیوب(؟) جایزه امسالش رو درست مثل ده سال قبل، به جاوا بده.
بیشترین سقوط امسال مربوط به آبجکتیو سی بوده ( ٪۵.۸۸- ) که برنامه نویسی اپلیکیشنهای سیستمهای شرکت اپل استفاده میشده و قراره با swift جایگزین بشه.
پیشبینی میشه در سال ۲۰۱۶ جاوا در صدر بمونه و با ارائه پی.اچ.پی. ۷، این زبون هم رشد زیادی بکنه. همچنین جاوااسکریپت و سوئیفت نیز احتمالا در جمع ده زبان خواهند بود و سی و سی پلاس پلاس و سی شارپ و پایتون هم تا حد زیادی جاشون رو حفظ میکنن.
من تو وبلاگم همیشه سعی کردهام که تجاری نشم. یعنی به سمتی نرم که تبلیغات و در نتیجه تعداد خواننده مشوق نوشتن بشه. توی رادیو گیک و بقیه جاها هم همین رو رعایت کردم ولی راستش حالا تصمیم دارم توی رادیو گیک، تبلیغهای صوتی کوتاه در حد ۱۰ یا ۱۵ ثانیه بگیرم. دلیلش؟ منظم شدن رادیو گیک و پر انگیزهتر شدنش و داشتن یک جواب ثابت برای دوستانی که ایمیل میزنن و درخواست تبلیغ دارن. این به نظرم هم رادیو رو بهتر کنه و هم زندگی رو. مطمئنا بهترین حمایت شنوندهها هم پخش کردن فایل رادیو یا لینکش در جاهایی است که احتمالا بهشون ربط داره. مرسی از همتون و امیدوارم بتونیم رادیو رو جدیتر بگیریم. حالا که بحثه بگم که جادی.تی.وی. هم به خوبی ادامه داره ولی منتظر یکی دو تا چیز هستم که چند تا ویدئویی که ساختم رو یکجا منتشر کنم. اگر هم خواستین تبلیغ بدین، معلومه که بهترین کار ایمیل زدن به jadijadi روی جیمیل دات کام است.
از نظر منطقی اکثر خوانندههای من جاهای دیگه این خبر رو شنیدن ولی این خبر اونقدر مهمه که حتی بعد از سه چهار روز گذشتن از تاریخش، هنوز هم در جادی.نت باید نوشته بشه: زندگی یان مرداک پدر دبیان در ۴۲ سالگی به مرگی به احتمال خیلی زیاد خودخواسته تمام شد.
مرداک متولد ۱۹۷۳ بود و در بیست سالگی (۱۹۹۳) پروژه دبیان شروع کرد. سیستمعاملی که الان این پست داره روش نوشته میشه، سیستمعاملی که سروری که این وبلاگ رو میچرخونه ازش استفاده میکنه و سیستم عاملی که به بخش عظیمی از دنیا شکل داده.
ظاهرا آخرین توییت مرداک در دوشنبه این بوده:
امشب خودکشی خواهم کرد… دخالت نکنین به این دلیل که من خیلی داستانها دارم که بگم و نمیخواین اونها با من بمیرن #debian #runnerkrysty67
در شماره ۵۹ از رادیو گیک توی دنیای خطرناکی پا می ذاریم. دنیایی که توش لازمه فیلسوفها و برنامهنویسها به تفاهم برسن که خودروهای بی سرنشین باید چه کسانی رو به کشتن بدن. در این شماره سعی میکنیم انسانها رو از نتایج ترسناک هوش مصنوعی در دنیایی سرمایهدارانه نجات بدیم و سورسها رو بررسی کنیم؛ از اینستاگرام تا گراب در لینوکس. باگها زیاد شدن. با رادیوگیک باشین!
اگر در دنیای کامپیوتر هستین حتما بابد با بیت کوین آشنا باشین. پولی دیجیتالی که مستقل از دولتها کار میکنه و اعتبارش دائما در سالهای اخیر در حال افزایش بوده. این پول وقتی درست شد که یک مقاله ناشناس با نویسندهای با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو مکانیزم کارش رو تشریح کرد و بعد نرمافزار مرتبط با این مکانیزم ظاهر شد. حالا ظاهرا پلیس استرالیا به خونه یک کارآفرین و متخصص دانشگاهی به اسم کرایگ رایت حمله کرده چون فکر میکنه این آدم مبدع بیتکوین است.
روز چهارشنبه عصر به خونه کرایگ رایت رفته که چند ساعت قبل توسط دو سایت مهم گیزمودو و وایرد به عنوان طراح احتمالی بیتکوین معرفی شده بود. در حال حاضر آدمهای نزدیک به رایت میگن که خود این شخص مساله رو تکذیب میکرده و بعضیها هم مدعی شدن که گزارشهای مدعی افشای هویت مبدع این پول رمزنگاری شده، اصولا یک شوخی بیمعنی بیشتر نبودهاند. [توضیحات خودم]
حالا اینجا اصطلاح «برنامه نویس» درست نیست. در واقع برنامه جدید مایکروسافت به اسم PowerApp به کاربران تجاری اجازه می ده بدون کد نوشتن اپ هایی که دوست دارن رو درست کنن. خلاصه ماجرا اینه که این برنامه اجازه می ده شما اطلاعات رو از منابع مختلف، از دراپ باکس تا آفیس تا سیلزفورس تا اوراکل و سپ و غیره جمع کنه و خیلی ساده اونها رو به یک اپ شرکتی تبدیل کنه… مثلا برنامه ای از کاتالوگ کالاها که هر لحظه قیمتش تغییر می کنه، کاری شبیه به درست کردن پاورپوینت با کلی امکانات آنلاین. فلسفه مهم اینجاست که نوشتن اپ های جنرال داره ساده تر می شه و نیازهای اکثر ما هم یک چیزه و منطقا باید داشتن یک اپ چیزی شبیه به داشتن یک وبلاگ باشه.
چاکرا موتور جاوااسکریپت مایکروسافت است که حالا قراره اوپن سورس بشه. اونهم روی گیت هاب و لایسنس ام آی تی. ماجراها و جزییات طولانی است. از ۲۰۰۸ این موتور شروع شده و الان مایکروسافت مدعی است که یک موتور سریع، بسیار کارا و استاندارد جاوااسکریپت داره که از نمونه های مشابه کروم و فایرفاکس بهتر هستن و حالا می گه اونو خیلی هم آزاد کرده. اما چرا؟ [کمی توضیح خودم در مورد آینده و اهمیت موتور جاوااسکریپت در تکنولوژی آینده و اینکه شرکت ها می خوان مال اونها باشه] و [توضیح خودم در مورد فرصت خوب برای خودنمایی و مثلا خوندن کد، بهتر کردن، باگ پیدا کردن و .. سخت هم نیست. به ۲۸ بک اسپیس نگاه کنین که اصلا پیچیده نیست فضاش]
بایدو و ماشین های خود راننده بایدو در واقع گوگل چین است و الان اولین خودروی خودرانندهاش رهای خیابانها شده. این ماشین یک بی ام دبلیو سری ۳ است که تونسته حدود ۳۰ کیلومتر توی پایتخت چین رانندگی کنه – شامل اتوبان ها و خیابون ها و کوچهها و دور به چپ و راست و یو ترن و سبقت گرفتن از دیگر ماشین ها. حالا بیشتر بحث خواهیم کرد در بخش آخر ولی امیدوارم فردا شاهد بودجه برای خودوری شیلنگ و چیتا و اینها نباشیم (:
تقریبا این شماره ها همه پر است از سورپریز های «فلان چیز اوپن سورس شد». حالا هم بعد از گوگل که موتور هوش مصنوعی اش رو باز کرد، فیسبوک زده رو دستش و «سخت افزار» هوش مصنوعی اش رو باز کرده! هوش مصنوعی گوگل هنرنمایی هایی مثل درک تایپ روی صفحه کلید، ترجمه آنلاین، نشون دادن تابلوهای راهنمایی اسپانیایی به فارسی و .. داره و در مقابل فیسبوک هنرش رو روی تشخیص چهره، شناختن چهره ، انتخاب مناسبترین خبر و .. گذاشته. هفته قبل گوگل موتورش رو باز اعلام کرد و حالا فیسبوک نقشه های سخت افزاری رو رو و اوپن سورس اعلام کرده که می تونن پروسس لازم برای اجرای الگوریتم ها رو به بهترین نحو انجام بدن. دلیل؟ خیلی ساده: بازمتن کردن باعث می شه میلیون ها چشم بتونن اینها رو ببینن و بهتر کنن و شرکتی که ازشون استفاده می کنه رو پیش بندازن.
پرواز موفق اسپیس ایکس توضیحات کوتاه خودم در مورد الون ماسک و غیره
هوش مصنوعی ذاتا خطرناک نیست ولی در رادیوی قبلی هم گفتیم چی خطرناکش می کنه: سرمایه داری خبیث! حالا الون ماسک افسانه ای و سام آلتمن و یک محقق از گوگل شرکتی رو باز کردن به اسم OpenAI با این هدف که هوش مصنوعی دیجیتال رو به شکلی پیش ببرن که به نفع کل بشریت تموم بشه و هدفش به دست آوردن سود مقعطی برای یک گروه نباشه. [توضیحات خودم]. این رو هم بگم که آمازون وب سرویس هم یکی دیگه از سرمایه گذارهایی است که در کل ۱ میلیارد دلار تا حالا جمع کردن تا تحقیقات هوش مصنوعی به شکل اوپن و برای نفع همه و مشارکت همه پیش بره و همه هم به نتایجش دسترسی داشت باشن.
این روزها همه دارن از باگ ۲۸ تا بک اسپیس حرف میزنن. باگی بعضیها مینویسن اجازه میده به هر لینوکسی دسترسی پیدا کنین. هر چقدر هم نویسندهای از منطق و لینوکس دورتر باشه، خطرات بزرگتری رو براش قائل میشه. این باگ اولین توسط اسماییل ریپول و هکتور مارکو کشف شده و اینجا نگاهی دقیق داریم به اجزاش برای کسانی که دوست دارن بدونن واقعا ماجرا چی بوده و چه عواقبی داره.
هک شدن اینستاگرام یک هکر اعلام کرده که بعد از اعلام یک حفره امنیتی به فیسبوک، تهدید به تعقیب قضایی شده. این حفره اونقدر حاد بوده که از طریقش هکر میتونسته به سورس کد سایت اینستاگرام، کلیدهای رمزنگاری، کلید خصوصی کننده کوکیها، جزییات کاربران و کارمندهای اینستاگرام، رمزهای سرور ایمیل و …. دسترسی پیدا کنه. ما میتونیم بهش بگه «همه چیز اینستاگرام». اسم این محقق وزلی وینبرگ است. این باگ RCE (Remote Code Execuiton) توی کوکیهای سشن اتفاق میافتاده و در نهایت به وزلی اجازه داده به فایلی برسه که به شکل هارد کد، اکانت وب سرویسهای آمازون توش بوده و در نهایت وزلی از روی این سرورها به پسوردهای اصلی رسیده. این محقق برای شرکت سیناک کار می کنه و اعلام کرده که درخواستش برای شرکت در مسابقه کشف باگ فیسبوک رد شده و بعد مدیرش تلفنی ترسناک از فسیبوک داشته که تهدید آمیز بوده. فیسبوک معتقده این مساله واقعیت نداره ولی اسکرین شات ها و دیتاهای که این محقق امنیتی نشون داده، عکس این موضوع رو مدعی میشن. مواظب باشین که هکرها ممکنه فهمیده باشن هر روزناهار چی می خورین و سلفیهاتون ممکنه هک شده باشه (:
اسراییل جعلی و رمزنگار کشورهای مختلفی در دنیا نگران امنیت هستن و خیلیهاشون سعی می کنن «امنیت» رو از طریق درست کردن سوراخ تو امنیت حفظ کنن. مثلا می گن هر سیستم در کشور باید یک لینک به فلان جا و یک لینک به فلان جا داشته باشه یا هر سیستم رمزنگاری باید برای آدم های «خوب» داشته باشه. این بزرگترین اشتباهه و دنیا رو شدیدا ناامن تر می کنه [دلایل]. اما به اصطلاح اسراییل چیکار می کنه؟ law fare blog مقاله بسیار خوبی در این مورد داره و مدعی می شه حاکمان خاک اشغالی فلسطین، بدون تصویب هیچ قانون و بدون جلوگیری از انواع «ایجاد» امنیت هنوز کنترل کاملی نه فقط روی ارتباطات کشور که حتی روی ارتباطات جهان دارن. هایلایت اونجاست که می گه مدعیان اسراییل، فقط ۱۱صدم درصد جمعیت جهان هستن ولی ده درصد تمام فروش سیستم های امنیت جهان متعلق به اونهاست.. و حتی یک کشور فرضی که از بزرگترین سانسورچی های دنیا و مدعی دشمنی با این به اصطلاح کشور است هم اصلی ترین دیوایس های سانسورش رو از همین خبائث می خره. ظاهرا به اصطلاح دولت به اصطلاح اسراییل روابط بسیار تنگاتنگی هم با این گروه کوچیک داره که ده درصد کل سیستم های امنیتی دیجیتال دنیا رو می سازن. خبیث ها!
دستگیری راننده فراری از روی گزارش تصادف توسط خودرو زنگ پلیس ۹۱۱ فلوریدا که زنگ زد، ماجرا با همیشه فرق داشت. همیشه یک آدم حرف می زد اما اینبار.. [صدای روبات که تصادف رو گزارش می ده]. این سیستم توی خودروهای فورد و بی ام و و غیره کار می کنن و از طریق سنسورها و اینترنت تلاش می کنن در صورت تصادف زمان رسیدن اورژانس رو به حداقل برسونن. سیستم Emergency Assistance فورد در صورت تصادف مستقیما به پلیس زنگ می زنه و محل و زمان و مدل ماشین و شماره و غیره رو گزارش می ده تا اونها بتونن سریعا آمبولانس اعزام کنن. در این مورد خاص هم راننده دو تصادف پش هم داشته که از صحنه فرار کرده ولی ماشین هر دو مورد رو به پلیس گزارش داده. در تماس تلفنی پلیس با راننده، ایشون گفته هیچ تصادفی نداشته و در مقابل این ادعای پلیس که ماشین زنگ زده خبر داده که هر دو تصادف کار شما بوده، با تعجب مساله رو نفی کرده.
تبریک و تقبیح
تقبیح برای سانسورچی که با وقاحت سعی می کنه کل ترافیک اینترنت کشور رو بخونه و حقوق من و شما اصولا براش مهم نیست،.
تقبیح برای دیکتاتور سوریه که قتل عام آدم هاش دلیل موندنش بر قدرته و محمد فریس تنها فضانورد کشورش رو هم مجبور به فرار از کشورش کرده. فریس می گه تمرینات برای فضانوردی بسیار سخت بوده ولی حالا اون تمرینات در مقابل رنج مردم سوریه اصلا معنی نداره. کاش مردم اجازه داشتن حکومتشون رو انتخاب کنن و تغییر بدن. و یادآوری ای هم داریم از باگ سریع و فانی واتساپ که اگر ۴هزار تا اسمایلی برای یکی بفرستیم، گوشیش ریست می شه.. البته احتمالا تا این ضبط و پخش بشه، رفع شده (:
نامه ها
علی بهرامینژاد که در شماره قبل صحبت در مورد وویجر رو شنیده، یادآوری کرده که در این سفینهها که سمت خارج منظومه شمسی حرکت می کنن صداهایی گذاشته شده برای «بیگانگان» احتمالی… توی پیامها فارسی هم هست و همونی هست که اول رادیو هم شنیدین. امیدوارم موهای بدنتون رو سیخ کنه.. با این فکر که این پیامی است که از فارسی زبانها به موجودات ماورا ارسال شده.
ماشین های خودکار در حال زیاد شدن هستند. توی همین شماره دیدیم که این ماشین ها به چین هم رسیدن به زودی توی خیابان های اصلی شاهد تعداد بیشتری از اونها خواهیم بود. ماشین هایی که کلا راننده ندارن آینده واقعی هستن و حتی ماشین هایی که فرمون و گاز و دنده هم ندارن و باید خودشون کل تصمیم زندگیشون رو بگیرن.
حالا یک بحث فلسفی ولی سریعا عملی پیش می یاد: اگر خودرویی در مقابل تصمیمهای اخلاقی قرار بگیره باید چیکار کنه؟ فرض کنین یکهو با سرعت به یک گروه ده نفری برسه.. آیا باید خودش رو به دیوار بکوبه تا اون ده نفر نجات پیدا کنن؟ یادتون باشه که سرنشینها هم توی ماشین نشستن! یا مثلا آیا اگر یک گروه ده نفری جلوش توی خیابون باشن و یک نفر توی پیاده رو و مجبور باشه بین کشتن یکی از دو گروه انتخاب کنه، باید خلافکارها رو بکشه یا یک نفر رو به جای ده نفر؟
جواب این سوال ها توی دنیای فنی پیدا نمی شه. جواب این سوال ها ترکیبی است از اقتصاد و فلسفه اخلاق و خبر خوب اینه که جان فرانسیس توی دانشگاه تولوز فرانسه روی این مساله کار کرده و معتقده اون و تیمش جواب رو دارن؛ از روش سنجش عقاید مردم. اونها این سوالات عجیب اخلاقی رو برای آدم ها مطرح کردن و واکنش هاشون رو بررسی کردن. سوالها چنین چیزهایی هستن:
تصور کنید که در آینده نه چندان دور ماشین خودراننده ای دارید. یک روز هنگام حرکت در خیابان شرایطی پیش می آیند که ماشین در حال حرکت به سمت یک جمعیت ده نفره است که در حال رد شدن از خیابان هستند. ماشین امکان ایستادن ندارد ولی می تواند خودش را به یک دیوار بکوبد و شما را بکشد، ماشین باید چکار کند؟
خب اکثر آدم ها باید برن سراغ کشتن یک نفر به جای ده نفر ولی اگر اون یک نفر «خود شما» باشین چی؟ محقق چنین سوالاتی رو به صدها نفر از کارگران ترک آمازون داد (برای درک ترک مکانیکی رادیو گیک شماره هشت رو گوش بدین) و جواب هاشون رو تحلیل کرد. البته این مثال های حاوی شرایط کمی تغییر یافته در هر مورد بودن، مثلا تعداد افراد توی خیابون و ماشین کم و زیاد می شد.
جواب ها هم جالب بودن. مردم در کل موافق این بودن که تعداد مرگ افراد باید کم بشه حتی اگر راننده کشته بشه. البته ادامه تحقیق نشون می ده که اکثر جواب دهنده ها خودشون رو توی خیابون می بنین نه توی ماشین ولی همین که آدم ها خودشون رو راننده فرض می کنن، معتقدن ماشین باید پیاده ها رو بکشه و سرنشینش رو نشون بده چون این وظیفه خودرو است که از سرنشینانش حفاظت کنه!
این مساله بحث اقتصاد رو هم شدیدا پیچیده می کنه چون در نهایت کارخونه ها ماشین می سازن که بفروشن و چند نفر از خریدارها حاضرن ماشینی رو انتخاب کنن که در صورت بروز شرایط خطرناک، برای نجات جون بقیه قراره راننده اش رو بکشه!
صحبت خودم در مورد راه اینده.. دولت ها، قوانین جدید که حتما باید رانندگی پذیر باشه فعلا و کنترل مرکزی یا اصولا خیلی خیلی امن تر شدن ولی خب به هرحال شرایط خاصی است در دنیا که قراره صحبت هایی بسیار طولانی باشه در مورد لزوم توافق الگوریتم ها روی اخلاق.
موسیقی
اوخ اوخ.. واقعا لازم نیست ترک باشین یا ترکی بفهمین که همینجا عاشق بشین… برو بلبل برای مای خسته … جانوما قصد الین گوزینه گوربان… منی سرمست الین سوزینه گوربان