سلام مجید جان،
من یکبار خیلی قدیمها اسمت رو کنار عبارت «سلطان عشق و احساس» شنیدم – اونم از دوست بسیار باسوادی که کارش تحقیق روی موسیقی بود. چون لقب بامزهای بود و باعث شد آهنگهات رو از اینترنت دانلود کنم و گوش بدم (امکان خریدنش هست؟). چیزی نبود که طولانی گوشش بدم ولی اصلا هم بد نبود. صدای دیجیتالش بامزه بود و همینطور کلیت شعرها فضای جالبی داشت. یک هفته ای گوش کردم و به بعضی دوستان هم معرفی کردم که به عنوان یک چیز متفاوت گوش بدن.
الان اما دوباره توی سفرم و آهنگ بخشی از زندگیام رو پر می کنه و توی لینک یکی از دوستان خیلی عزیز، یک آهنگ قدیمی ازت دیدم: اینو زدم تا بدونی (یوتیوب). آهنگ ناراحت کننده ای است. هنوز سبک ناله و معشوق ستیزی و اینهات قشنگه ولی شعر عمیقا مهمله.
توش تعریف می کنی که یک دختر رو کتک زدی و با اینکه خودت خیلی ناراحتی ولی لازم بوده. میگی که وقتی پرسیدی «کجا داری میری» بهت جواب درست نداده و تو سیلی زدی تا «یادت بمونه هر جا می ری باید بگی» و توضیح میدی که وقت رفتن طرف نبوده و دلت دل نمی کنه و «بدون هر جا که بری خاطراتت مال منه» و «اینو زدم تا بدونی از دست تو ناراحتم».
مجید عزیز، این آهنگت بسیار بده. اونقدر بد که کافیه باهاش شنوندههات رو از دست بدی. تو هنرمندی و ریشت رو مدل مدل دار اصلاح میکنی. کتک زدن یک دختر برای اینکه «یادت بمونه هر جا می ری باید بگی» کار یک وحشی است. دقیقا همونی که اسید می پاشه توی صورت یکی. فرق این شعر با قاتل دختری که بهش «نه» گفته، در سطح شعور نیست بلکه فقط در میزان وحشیگری است.
زن انسانه. گفتن اینکه «اینو زدم داری میری، یادت باشه مردی داری» مایه خجالته. یا مثلا اینکه «اینو زدم یاد بگیری […] جواب سربالا ندی» فقط بازتولید کننده اینه که هر کس زورش بیشتره باید به -در ظاهر- ازش اطلاعت کرد. خراطهای عزیز، سلطان عشق و احساس، ژانر معشوق-ستیزی شما قبول ولی با کتک کسی چیزی یاد نمیگیره.
آهان! اینم بگم که اگر بعد از کتک زدن یک انسان با خودت فکر میکنی یا میخونی «الهی بشکنه دستی که خورد به صورتت» یا «درسته که زدم ولی خیلی دوستت دارم تو رو» یعنی شدیدا نیازمند مراجعه به روانپزشک هستی. آدم سالم هیچ کس رو کتک نمیزنه. تو صاحب هیچ کس نیستی که حس کنی باید برای آموزش یا تربیتش کتکش بزنی و بعد تازه جوگیر هم بشی از انجام این مسوولیت سنگین. بیتی مثل «الهی قربونت برم اشکات آتیشم میزنه» یا «آخ روی ماهش رو ببین، الهی دستم بشکنه» تنها دو معنی داره:
- جزو اونهایی هستی که میدونن زدن بده ولی فکر می کنن وظیفهشونه
- جزو اونهایی هستی که دجار جنون آنی می شن
گروه اول باید سطح آگاهی فرهنگیشون رو ببرن بالا (حتی اگر حقوق بگیرن که نبرن بالا) و گروه دوم هم باید مراجعه کنن به مشاور/روانپزشک و خیلی صریح دنبال کمک بگردن.
حالا که برات زیاد نوشتم، این رو هم بگم که چند وقت پیش یک خواننده افغان یک شعر خونده بود در مورد معشوق خردسالش. توی افغانستان به اون شعر اعتراض شد و خواننده هم در نهایت توضیح داد که به نظرش عشقبازی با کسی که به هجده سالگی نرسیده کار درستی نیست. حدس من اینه که تو هم با خشونت خانگی موافق نباشی و بدونی که چیز درستی نیست اما خب به قول اهل دل در ضرورت شعری اونو خونده باشی.
پیشنهاد می کنم
کار بسیار قشنگیه اگر اعلام کنی که امروز بعد از سه سال لازم می دونی بگی که از شعر اون آهنگ راضی نیستی. به نظرت کتک زدن انسانها بده و خشونت خانگی زشت تره و خشونت نسبت به زنان در خانه از همه قبلیها خجالتآورتره. خشونت خانگی وجود داره ممکنه برای من و تو شعر باشه و بازی با کلمات ولی واقعا کسانی هستن که ممکنه آهنگ تو رو بشنون و بیشتر و بیشتر توی مغزشون حک بشه که طبیعیه مردی زنی که دوست داره رو کتک بزنه حالا چه برسه به کتک زدن غریبهها.
جادی
برچسب: ایران
دنیا در تکاپو… فقط چند خبر کوتاه
روز خاصیه. الان جدی اش نمی گیرم ولی قول می دم یک زمانی که بزرگتر شدیم، از این روزها حرف خواهیم زد. کشمکش مردم با حاکمان به نظرم هیچ وقت اینقدر جهانی نبوده. از دیکتاتوری های خاور میانه تا قلب سرمایهداری مردم دارن کشمکش میکنن. یک طرف با دیکتاتورها و یکطرف با سیستمهای سرمایهداری. اینطرف اسلحه دیکتاتور تانک است و شکنجه و اعدام و زندان و بیکار کردن آدمها و گرسنگی دادن به مخالفین و غذا انداختن جلوی طرفدارها و اون دور دورها اسلحه حاکمان تبلیغ است و تلویزیون و رسانه و خرید و کردیت کارت و رویای آمریکایی.
آسانژ برای جنبش اشغال لندن سخنرانی می کنه. عکس مال دیروزه که پلیس سراغش می یاد و ماسک ناشناس به صورتش زده + و +.
اسراییل بیشتر از هزار نفر اسیر رو آزاد می کنه تا یک اسیرش رو پس بگیره. من هیچ وقت نفهمیدم این خوبه یا بد. از یکطرف تحقیر آمیزه به خاطر مقایسه جون یک اسراییلی با هزار فلسطینی و از یک طرف هم خب بالاخره هزار نفر آزاد شدن. فعلا لیست ۴۷۷ نفر اعلام شده. فلسطین خوشحاله که آدمهایی که به اتهام برنامه ریزی تروریسم محکوم بودن – گاهی به حبس ابد – و یکسری که شاید هیچ گناهی نداشتن ، دارن بر می گردن و اسراییل هم خوشحاله که داره نشون می ده که به هر شکلی برای حفظ جون و آزادی تک تک سربازهاش واستاده. ما هم نگاه می کنیم ببینیم به کجا می رسن. +
تانک دوست و برادر بشار اسد به روی مردم شلیک می کنه که البته خب حتما لازم بوده دیگه و فیلم کاملا واضح نیست (مثلا صورت راننده تانک مشخص نیست که حتما سرباز بشار اسد است یا مردم یک تانک رو دزدیدن به خودشون شلیک کردن که مظلوم نمایی کنن) ولی به هرحال فیلمی بسیار دردناکه. تا این لحظه بیشتر از ۳۰۰۰ نفر در انقلاب سوریه مردن. ایده بشار اسد ادامه کشتاره و جهان داره دنبال راهی می گرده برای متوقف کردنش اما روسیه و چین پشت حزب بعث واستادن مثل شیر تا جایی که بشار اسد توی عکس فیسبوکش، با پرچم این دو کشور ژست گرفته. + (حاوی صحنههای مرگ)
دیروز در یمن ده نفر کشته شدن. خیزش صلح آمیز مردم و کشتارشون توسط حکومت. پادشاه یمن اعلام کرده که از قدرت کنار خواهد رفت ولی کی و چجوری رو نمی دونیم.
اشغال وال استریت جهانی شده و حالا به لندن و نیوزلند و جاهای دیگه رسیده. مطمئنا روشی برای سرنگونی کل نظام سرمایه داری نیست ولی حداقلش اینه که نشون می ده ایدههای چپ، ایدههای ضد سرمایهداری و ایدههای رادیکال زنده است. آدمها دارن به شکل صلح آمیز به سیستمهاشون یادآوری می کنن که حقوق شهروندی باید محترم باشه. توی آمریکا پلیس مجوز استفاده از گاز اشک آور گرفته و مردم رو دستگیر می کنه (و در اکثر موارد بعدا آزاد) تا باعث بشه متفرق بشن. چند هزار نفر سعی می کنن موضع رو حفظ کنن و بهانه هایی مثل «بستن حساب بانکی در فلان بانک» جلوش تجمع کنن. اگر پلیس سراغ دستگیری کسانی بره که می گن می خوان حسابشون رو ببندن، جریان بسیار جذاب خواهد شد چون این آدم ها می تونن از پلیس و بانک به یک سیسمت قضایی شکایت کنن و رسانهها حرف هاشون رو تکرار خواهند کرد +
و غیره و غیره و غیره
دو کلمه با نویسندگان مسنجر ایرانی
کلمه اول
شرکت عزیز «گروه حرفه ای های تکنولوژی ارتباطات»! من درک می کنم دوست دارین بیاین نمایشگاه رسانههای دیجیتال و دوم بشین و محصول ملی درست کنین و بودجه بگیرین و چیزهای غیره.. ولی دیگه نیاین بگین اولین مسنجر ایرانی که ساختین با هر سه نسخه ویندوز ویستا، سون و ایکس پی سازگاره. ضایع است این حرفها حالا مسوولین نمایشگاه دستشون تو حساب نیست و مثلا چنین پوستری رو نصب میکنن:
ولی خب بعدا نمی تونین سرتون رو بین چهار تا برنامهنویس معقول ایرانی بلند کنین ها. حالا اون به کنار، این چه حرفیه که توی شب هفت دنیس ریچی گفتین؟! میخواستین تو خبر بیاد که بدون روحیه بسیجی این اتفاق نمیافتاد خب میچسبوندین به یک چیز دیگه که مثلا هنوز ماهی دو میلیون تومن حقوق نمیگیرین و این معجزه رو کردین یا دولت پشتیبانی فلان میلیونی نکرده از این پروژه ملی و غیره. ولی آخه گفتن اینکه در ساخت این برنامه از هیچ برنامه نرمافزاری خارجی استفاده نشده اونم وقتی که کفن ریچی بدبخت هنوز خشک نشده آخه چه کاریه؟ ((:
اگر اهل کامپیوتر باشین که منطقا باید چرخ رو دوباره اختراع نکنین و از اینجا کل جریان رو دانلود کرده باشین و حتی اگر هم به سبک غارنشینی خودتون یک سرور جمع و جور و یک کلاینت چت نوشته باشین (لازمه بگم که این تمرین دبیرستانی بوده؟) باید بگم که اول از همه از برنامه ایشون استفاده کردین:
که نه فقط دستش با کلینتون آمریکای جهانخوار حین دریافت جایزه برای اون برنامهای که شما استفاده کردین یک جاست، که از قضا چند روز پیش هم به رحمت خدا رفته. برنامهای که این آقا نوشته، باعث شده سیستم عاملی که شما ازش استفاده کردین رو بنویس (به قول خودتون هر سه نسخه) و بعدش هم یک زبون و محیط برنامهنویسی روی این سیستم عامل درست شده و در نهایت شما اونو – به احتمال زیاد دزدی – نصب کردین و برنامه کمپایل کردین باهاش. گفتم اگر نمیدونین بدونین (:
کلمه دوم
پول خوبه ولی تمیز بودن هم مهمه و در طولانی مدت خوب تر حتی از پول. ما همدیگه رو نمیشناسیم. حداقل من شما رو نمیشناسم. شدیدا خوشحال می شم که پوشش خبری جریان بد بوده باشه و ببینم که در مورد خبر یک توضیح درست می دین. در ضمن استفاده از نرمافزارهای بقیه اصلا بد نیست. کلا دنیا اینطوری پیش می ره. اگر کشوری بخواد علم رو از صفر اختراع کنه فقط داره خودش رو مسخره میکنه یا به بیسوادهایی که پول رو تقسیم می کنن دروغ می گه. به هرحال… زندگی کوتاهه برای با دروغ زندگی کردن. امیدوارم کل جریان سوء تفاهم یکسری رسانه بیسواد باشه و ببینم که توضیحات معقولی می دین و چقدر هم خوشحال میشم یک روزی بدونم پول کثیف توی شرکتتون نیست.
پاسخ به هشت سوال از ده سوال اصلی ایرانیان از گوگل
مهرداد مومنی که یکی از مطرحترین برنامهنویسهای ایران است یک اسکرین شات گرفته از حدسهایی که گوگل بعد از وارد شدن «چگونه» در مورد چیزی که میخوایم تایپ کنیم میزنه. مدتی قبل اسکرین شات مشابهی باعث شد دوستان طرفدار قدرت سیاسی حاکم، شروع کنن به داد و بیداد که گوگل میخواد ارزشهای ما رو از بین ببره و غیره ولی واقعیت اینه که گوگل اینها رو بر اساس بیشترین سرچهایی که هموطنان عزیز میکنن، نمایش میده. در اصل وقتی ام.تاکس نوشته «چگونه» گوگل نگاه کرده ببینه قبلا مردم با این کلمه چه چیزهایی رو همراه میکردن و پر استفادهترینهاش رو نشون داده. اما واقعا پر تکرارترین سوالها چیا هستن؟
و آیا کسی واقعا به جواب درستی میرسه؟ بذارین حداقل من جوابهام رو بهتون بدم.
چگونه لب بگیریم ؟
بهترین روش لب گرفتن اینه که به زور نباشه. با کشش دوطرف باشه و علاقه. همیشه مسواک بزنین و نخ دندون. هیچ چیز منزجر کنندهتر از دهنی نیست که بوی بد بده و یکی کشف کنه که اتفاقا طعم بد هم می ده!
برای خوب لب دادن یا گرفتن، ریلکس باشین. کارهای عجیب نکنین. طبیعی رفتار کنین و رمانهای پورنو رو بندازین دور. لازم نیست زبونتون رو تا حلق بکنین تو دهن طرف یا هر کار دیگه. کارهای پیشرفته تر رو بذارین وقتی یاد گرفتین. کمی رمانتیک باشین و نه گاز بگیرین نه بادکش کنین. راحت و ساده.
چگونه بکنیم ؟
جواب کوتاه اینه: با کاندوم. اما جواب بلند پیچیدهتر و مبتنی بر این که بدونیم رابطه جنسی، معاشقه یا سکس، یک رابطه دو طرفه است. اینطوری نیست که یکی یک جایی باشه شما برین بکنین و برگردین. باید بذارین کارها پیش برن. عجله نکنین. ابتکار عجیب نزنین. فیلمهای پورنوی بی معنی رو از فکرتون بیرون کنین و بلوف بیخود هم نزنین که استاد همه چیز هستین و دینامیت و این حرفها. معاشقه جذابه. عجله نکنین. بدونین که تقریبا صد هزار ساله مردم دارن به شیوهای نسبتا مشابه بچه دار می شن. پس شما هم از پسش بر می یان. در مورد سکس چیزهای معقول بخونین. حرفهای مزخرف رو بریزین دور.. اگر جایی کوچکترین اثری از پورنوگرافی دیدین، بدونین که احتمالا اطلاعاتی که اونجا ارائه میشه به درد نمی خوره (مثال نقض؟ ککک). به فروم های پورن توجه نکنین چون اکثر آدمهایی اونجا چرخ میزنن که دسترسی به سکس درست ندارن و غیره و غیره.
برای یک رابطه خوب، همدیگه رو بشناسین و اعتماد داشته باشین. آروم باشین و بذارین کارها طبق غریزه پیش بره. با هم حرف بزنین و دائما فیدبک بدین. زور نزنین و بدونین که اگر بخواین کارها رو سریع پیش ببرین، اینبار ممکنه به نتیجه برسین ولی طرف علاقه و کشش نسبت به شما رو از دست می ده و منزجر کننده می شین براش. تکرار می کنم: جواب خلاصه اینه: کاندوم. بارداری دردسرهای زیاد داره و بیماری دردسرهایی بسیار بسیار بزرگتر.
چگونه جذاب باشیم؟
با طبیعی بودن. اولا که تمیز و مرتب باشین (عطر بوی جوراب رو از بین نمی بره و رول زیر بغل، بوی حمام نکردن رو). بعد هم اینکه بخش عظیمی از جذابیت به شخصیت بر می گرده. باز باشین، ساده باشین، دوستانه باشین، لبخند بزنین، در مورد چیزهای مهم اطلاعات کافی داشته باشین، دروغ نگین، مهربون باشین، کمک کنین و غیره. اینجا فیلمهای کمدی خیلی می تونه بهتون کمک کنه. سریالهای کمدی رو نگاه کنین و ببینین چقدر مسخره است وقتی یکی سعی می کنه مصنوعی خودش رو جذاب نشون بده یا چقدر زننده است وقتی یکی سعی می کنه از طریق شوخیهای جنسی با یک دختر، باب سکس رو باز کنه. ژست گرفتن مایه خنده است. طبیعی باشین و خوشحال. اگر پسر هستین داشتن شوخ طبعی کمک خوبیه و اگر دختر هستین، تلاش نکردن برای نشون دادن چهرهای متفاوت از چیزی که هستین.
چگونه مخ بزنیم؟
مخ زدن رو به معنی علاقمند کردن یک نفر به دوستی با خودمون گرفتم
با احترام گذاشتن. توی ایران باب شده که آدم ها برای «مخ» زدن توهین میکنن. شوخی مرسوم سریالهای در پیت اینه که «حالا می خوای قبل از خوردن دستپختت زنگ بزنم بیمارستان که آماده باشن» و شیوه آشنایی ما توی خیابون اینکه «چطوری میمون؟» و طرف بگه «خفه شو» و ما بگیم «منظورم گل میمون بود که خب هنوز میمونه» یا چنین چیزهایی. محترم باشین، از زیبایی واقعی تعریف کنین، ریلکس باشین. چشمک بزنین (چشمک عالیه!) و اگر طرف براتون ارزشمنده، براش ارزش قایل بشین.
اگر هم منظورتون از مخ زدن مربوط به همون دو سوال قبلیه که خب چه کاریه وقت و انرژی خودتون رو حروم کنین؟ پنجاه تومن پول خرج کنین و به چیزی که می خواین برسین (: هم راحت تره هم سر راست تر هم بی دردسرتر و بدون شک بسیار کم هزینه تر.
چگونه پولدار شویم؟
از تخصص من خارجه. ولی برای یک شغل معمول، کارهایی که دوست دارین رو خوب یاد بگیرین و داوطلبانه به بقیه کمک کنین تا شناخته بشین.
چگونه چاق شویم؟
از تخصص من خارجه ولی اگر در مناطق ۲ یا ۳ یا ۸ یا ۹ هستین شاید سوپرمارکت اینترنتی اش به دردتون بخوره. در غیر اینصورت هم برین به سوپر مارکت اینترنتی چاره.
چگونه لاغر شویم؟
اولا خوشحالم که این سوال پایینتر از چگونه چاق شویم است، دوم هم جواب کاملا ساده است: یک جوری که اگر پنج کیلو لاغرتر شدین فوت نکنین (: فراموش نکنین که کمی انحنا برای بدن لازمه (:
چگونه حامله شویم؟
حاملگی نتیجه رسیدن اسپرم مرد است به تخمک زن. در زندگی معمول هم فقط و فقط از طریق سیدن منی مرد به داخل مجرای تناسلی زن پیش می یاد. کارهایی مثل سینما رفتن، بوسیدن، بغل کردن و حتی ریختن منی روی بدن باعث بارداری نمی شه ولی مهمه بدونیم که در حین سکس ممکنه کمی منی قبل از ارگاسم خارج بشه و در نتیجه تنها روش معقول پیشگیری از طرف مرد کاندوم است. روشهای دائمی که به کنار، چیزهایی مثل ارگاسم شدن در خارج بدن، سکس در تاریخهای خاص و غیره و غیره هیچ کدوم به طول صد در صد جریان رو امن و راحت نمیکنه.
پس برای حامله شدن… سکس کنین (: اگر دارین سعی می کنین ولی حامله نمی شین بیشتر سکس کنین (: مثلا سه بار در هفته. بحث اینه که تخمک بعد از رها شدن تقریبا بیست و چهار ساعته میتونه به بچه تبدیل بشه… سه بار سکس در هفته شانس برخورد اون توی این هفته با اسپرم رو بیشتر می کنه. کیتهایی هستن به اسم OPK که میتونن تخمکگذاری رو مشخص کنن ولی با همون توصیه سه بار سکس در هفته احتمالا به راحتی موفق می شین (: در دوره «تلاش» الکل و سیگار رو ترک کنین و سکسها رو رمانتیکتر جلو برین و از پوزیشنهایی استفاده کنین که باعث میشه اسپرم بیشتر و عمیقتر توی بدن بمونه. مشخصه که دیدن دکتر زنان و گفتن اینکه می خواین برین سراغ بارداری همیشه توصیه می شه.
چگونه سایت بسازیم؟
یکهو بحث عوض شد! سایت در اصل یکسری فایل است به یکی از زبونهای قابل فهم در وب (مثلا html یا php). این فایلها باید روی یک هاست قرار بگیرن (که مثل یک هارد دیسک در اینترنت می مونه) و یک اسم باید بهشون اشاره کنه تا از طریق اون بتونین به این سایت وصل بشین (مثلا jadi.net). اگر به یک فروشنده هاست و دامین مراجعه کنید (مثلا پرشین تولز) با قیمتی حدود ۲۵ هزار تومن در سال بهتون اینها رو می فروشه. بعد باید با برنامههایی مثل Microsoft Frontpage فایلهای سایت رو آماده کنین و از طریق ftp یا ابزارهای دیگه که هاست در اختیارتون گذاشته به روی هاست منتقلش کنین و حالا مردم می تونن سایت شما رو ببینن! سایتهای پیچیدهتر نیاز به برنامه نویسی دارن و بانکهای اطلاعاتی و غیره. گاهی هم میتونین برنامههای آزادی مثل وردپرس یا دروپال رو دانلود و روی هاست نصب کنین تا بدون دردسر به یک سایت پیچیده و بزرگ برسین.
اما همیشه نیاز به این تیپ کارها ندارین. کارهای بالا مثل ساختن یک خونه است. گاهی فقط کافیه برین و یک اتاق توی یک مجتمع بزرگ اجاره کنین. اصلا هم کار بدی نیست. دردسرش کمتره و احتمالا مردم هم راحتتر خونهتون رو پیدا می کنن. تازه لولهها هم که خراب بشن، یکی دیگه خودش بدون اینکه شما درگیر بشین تعمیرش می کنه. مثلا میتونین به وردپرس دات کام برین و با باز کردن یک اکانت اونجا، برای خودتون یک وبلاگ بسازین که بی دردسر می شه توش نوشت و بعد از مدتی تصمیم گرفت که آیا واقعا لازمه برای خودتون یک سایت مستقل داشته باشین یا نه.
چگونه ایمیل بسازیم؟
برای ساختن ایمیل توی یاهو کافیه به این آدرس برین و فرم رو بر اساس این راهنما پر کنین:
اینجوری یک شناسه براتون ساخته می شه که باهاش وارد یاهو میشین. حالا با فشار دادن Mail از ستون دست چپ یاهو (به آدرس www.Yahoo.com)، میتونین Mail که معمولا اولی توی لیست است رو فشار بدین و در صفحه بعدی بعد از وارد کردن یوزری که انتخاب کردین (توی مثال من jaditest بود) و پسوردش وارد ایمیلتون بشین.
پایان
هزار و ششصد کلمه نوشتم ولی خوشحالم که به هشت تا از مطرحترین سوالهای ایرانیها توی اینترنت، جواب دقیق دادم (:
تنوع صوتی در اینترنت: معرفی رادیوی اینترنتی فارسی: رادیو آنلاین
من کلا با صدا رابطه خوبی دارم. معمولا تلویزیون رو روشن می ذارم تا یک صدایی باشه یا تقریبا هر جایی که تنها باشم و حداقل تمرکز رو هم داشته باشم، پادکست گوش می دم.
رادیو رو هم دوست دارم. از قدیم زیاد گوش می کردم. از داستان شب تا کتاب شب تا راه شب. این روزها هم به رادیو آنلاین گوش میدم که بر خلاف پادکستها، بیست و چهار ساعته برنامه پخش می کنه… آهنگ های متنوع (که معمولا انتخاب های خوبی هستن) و بینشون اخبار یا خوندن مطالب از وبلاگها و وبسایتها.
به شکل مشخص سعی میکنه اصلا سیاسی نباشه ولی در عوض همینکه از داخل ایران پخش میشه جذابش می کنه. در ضمن خیلی هم انتقاد پذیرن (: مثلا من گفتم چون توی شرکت نمی تونم با پروکسی به آهنگها گوش بدم یک پخش کننده فلش اضافه کردن به سایت و هر بار هم که غلط تلفظی گرفتم با علاقه گوش دادن و یک اخیرا یک مجری نسبتا حرفه ای هم به سیستم اضافه شده.
پیشنهاد بعدی براشون اینه که بیشتر و بیشتر پادکستها یا داستانهای صوتی یا هر چیزی که توی اینترنت پخش می شه رو بین برنامههاشون بذارن یا مثلا وبلاگهای بیشتری رو بخونن و معرفی کنن و از همه مهمتر به کار ادامه بدن. گرفتن اینجور چیزها زمان می خواد و آروم پیش می یاد ولی در آینده موفق کسی خواهد بود که زودتر و بهتر شروع کرده. راستی! دو طرفه کردن ارتباط هم خیلی خوبه. ایمیل ها رو بخونین یا یک اکانت توییت تعریف کنین برای رابطه سریع و توییت ها رو بخونین و کلا اجازه بدین مشارکت مردم بیشتر و بیشتر بشه تا بمونن با رادیوتون.
راستی! این سیستم نیازی به پهنای باند خیلی زیاد هم نداره و احتمالا می شه حتی با اون اینرنتی که فرمودن برای هر کاربر ایرانی کافیه، بهش گوش کرد – خودشون می گن دوازده مگ در هر ساعت. خودتون امتحان کنین:
روز جهانی معلم مبارک
دو روز پیش (۵ اکتبر) روز جهانی معلم بود (: من نمی دونستم و تازه فهمیدم. توی لیست کارهام گذاشته بودم در مقابل اون مطلبی که در مورد اول مهر نوشتم یک مطلب هم در مورد معلم ها بنویسم.
معلم ها … فکر کنم دو جورن. یا از سر بدبختی معلم شدن یا از سر علاقه و هر دو گروه نیازمند احترام خاص هستن. من یادمه معلمهایی که بچهها رو کتک می زدن و بدبختی خودشون رو سر بچههای مدرسه خالی میکردن و یادمه معلمهایی رو که با همه وجود میخواستن به ما چیز یاد بدن.
کار معلمی غیرقابل باور سخته. من یک سال، هفتهای یک روز، دو زنگ توی یک مدرسه که بچه هاش همه از خانواده های متوسط به بالا بودن معلم بودم.. و من آدمی هستم بسیار با حوصله و خونسرد و شاد. و یکبار سر کلاس سر یکی داد کشیدم! دعواش کردم که چرا مزاحم همه می شه. خودم باور نمی کردم عصبانی شده باشم. از اون روز فهمیدم که چقدر باید برای معلم ها ارزش قایل بود.. هرچند که در زمان بچگی ما، افتخارمون این بود که کی معلم رو بیشتر اذیت کرده (:
به هرحال.. گذاشته بودم اینو یه جا بگم و چه جایی بهتر از روز معلم. البته منتظر بودم روز معلم دولتی بنویسم ولی اون واقعا نچسبه چون من حتی یک کتاب معقول هم تو کارهای مطهری ندیدم که واقعا بتونم احساس کنم مثل یک معلم خوب داره چیزی می گه و نه مثل یک موعظه گر غیرصادق [ کسی اگر دیده خوشحال می شم بگه کدوم یکی ].
به هرحال… من از اون روز که عصبانی شدم سر کلاس – با وجودی که سی ثانیه بعدش از طرف معذرت خواهی کردم – فهمیدم که معلمی واقعا کار سختیه و اگر کسی توی کلاسهای ما با چهل پنجاه نفر بچه از همه مدل چک و چونه زده باشه واقعا حق ندارم به خاطر عصبانیشدنهاش سرزنشش کنم. هنوز هم کتک بسیار بده، عصبانیت کاملا بده و غیره ولی فردی که اینکار رو می کنه هنوز فقط چون معلمه، قابل احترامه و باید مشکل رو جای دیگه ای حل کرد تا بچه هایی که می خوان در آینده این کشور رو دستشون بگیرن، زیر دست سالمترین آدم های شاد بزرگ شده باشن نه فقیرترین قشری که درخواست حقوقشون با زندان و سرکوب همراه می شه. معلم ها شدیدا محترم هستن و باید باشن و من رسما اعلام میکنم «معلم هاتون رو اذیت نکنین بچه ها! اگر هم حتما می خواین یکی رو اذیت کنین خب برین یکسری دیگه رو اذیت کنین (:»
پی.نوشت. این پست در مورد معلم های مریض نیست که ملعم می شن برای دسترسی به بچه ها و مال معلم های پرورشی هم نیست و مال استادهای دانشگاه هم نیست (:
پی.نوشت.۲. یکی از کامنت گذارها گفته:
منون به خاطر پستهای خوبتون. فقط یک نکته را راجع به روز معلم میخواستم یادآور بشوم. روز ۱۲ اردیبهشت به خاطر سالروز شهادت دکتر خانعلی در سال ۱۳۴۰، روز معلم نامیده شده و نه به خاطر درگذشت آیتالله مطهری (که در واقع شب ۱۱ اردیبهشت اتفاق افتاده). برای اطلاع بیشتر میتونید به این لینک مراجعه کنید.
تبلتهای ۳۵ دلاری هند (می شد برای هر ایرانی، یک تبلت)
هند تبلیتهای ارزونی که قول داده بود برای مبارزه شکاف دیجیتال می سازه رو ساخته. این تبلتها هر کدوم فقط ۳۵ دلار قیمت دارن و می شه روشون به اینترنت رفت و دو تا هم پورت یو اس بی هم دارن. انتظار میره این تبلتها با رسیدن به دانشآموزان و دانشجوهای هندی در هر کجای کشور که هستن، اونها رو با پایههای اینترنت و تکنولوژی جدید آشنا کنن تا نسلی که بزرگ می شه توان بیشتری برای تبدیل به شهروند پیشرفته بودن و نقش ایفا کردن توش، داشته باشه.
اسم این تبلت آکاش است (آسمان) و حداقل کاری که می کنه اینه که باعث میشه هیچ بچه هندی ای از تکنولوژی نترسه یا حسرت داشتن حداقلهای دیجیتال رو نخوره.
دولت هند در مرحله اول خودش صد هزار تاش رو خواهد خرید و بین دانشآموزان تقسیم خواهد کرد. این تبلت ۷ اینچی از اندروید استفاده می کنه و یک یک حافظه ۲ گیگ قابل ارتقاء تا ۳۲ گیگ داره. همچنین قابلیت شبکه بی سیم وای فای، احتمالا می تونه درصد کاربری اینترنت در هند که ۵.۱ هست رو بالا ببره (این درصد توی برزیل ۳۹.۲ و توی چین ۲۸.۵ است).
مشخصه که این تبلت نباید با تبلتهایی که پونزده یا سی برابرش قیمت دارن مقایسه بشه و اینکه دقیقا باهاش چکارهایی می شه کرد مورد سواله اما چیزی که مشخصه اینه که هر بچه مدرسهای، ترجیح می ده اینو برای اینترنت گردی و کتابخوندن داشته باشه تا اینکه هیچی نداشته باشه. به هرحال با یک تبلت نمی انقلاب کرد ولی هر کشوری با تمام وجودش باید تلاش کنه تا توی دنیای آینده که کالای اصلیش نرمافزاره و شیوه چرخشش، دیجیتال، سهمی برای خودش به دست بیاره (:
راستی! با ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومن می شد ۸۴ میلیون تا از این تبلتها خرید (: برای هر ایرانی، یک دونه و یک انبار ده میلیونی هم می موند برای بعد (:
یک روز پر هیجان برای برنامهنویسها: مسابقه برنامهنویسی بیان
فکر می کنین مهارت برنامهنویسیتون خوبه؟ حوصله لذت بردن از حل مساله دارین؟ می خواین خودتون رو بسنجین؟ می خواین جایزههای عالی در حد یک میلیون تومن ببرین؟ شرکت بیان داره یک مسابقه برنامهنویسی برگزار میکنه. ساختارش به نظر من شبیه ACM اومد. زبون توش آزاده و چون مراحل اولش آنلاین هم هست کلا فان می شه و لذت (:
پیشنهاد میکنم اگر برنامهنویسی براتون جالبه و به یکی از زبونهای استاندارد حرف میزنین توش شرکت کنین.
جایزههاش خیلی خوبه: یک و نیم میلیون تومن به نفر اول و در همین حد به نفرات بعدی و نفر شش تا سی هم تی شرت که به نظرم عالیه (:
مسابقه هم جالبه: به سبک ای سی ام، یکسری سوال می گیرن که یکسری فایل ورودی رو باید تحلیل کنن و خروجی صحیح رو تولید کنن. احتمالا برنامهها رو آپلود می کنین و تست می شه. امتیاز بر اساس سرعت حل و تعداد کسایی است که حل کردن مساله رو.
و سطح بندی هم داره: آزاد و دانش آموزی و سوالات از آسون تا سخت در هر مرحله با مسابقات آزمایشی قبل از مسابقه اصلی و نمونه سوال و غیره (: به نظرم هر کسی که برنامه نویسی دوست داره می تونه یک روز پر لذت رو با این مسابقه بگذرونه.
و تقریبا بیشتر از صد ساعت دیگه برای ثبت نام وقت ندارین. بدوین برای ثبت نام (((:.
نکته: این مسابقه یک جذابیت دیگه هم داره. در خیلی از شرکتهای بزرگ برنامه نویسی دنیا که برای استخدام برین، ازتون می خوان توی مصاحبه برنامه بنویسین. سوالهای اینجا احتمالا علمی تره و خاص تر اما به هرحال تجربه تقریبا مشابهی است.