سفر سریع دوبی: شیوه اتصال به اینترنت در فرودگاه امام خمینی

مثل اینکه با گذشتن یکی دو سه سال از عمر فرودگاه امام خمینی، این فرودگاه دارد از تکنولوژی فاصله می‌گیرد. روزهای اول داشتن اینترنت بی‌سیم در این فرودگاه یک نعمت بود و من هم با همان ایده امروز زود آمدم. با خودم فکر کردم صبح زود راه می‌افتم و می‌آیم: هم شهر خلوت است و هم اینجا با بودن اینترنت بی‌سیم حوصله‌ام سر نمی‌رود. اما پروژه شکست خورد. اول با خراب بودن سیستم پذیرش بار که در نتیجه اش مجبور شدیم نیم ساعت پشت سه نفر بایستیم تا سیستم ری‌استارت شود یا شبکه‌اش وصل شو یا همچین چیزی. بعد با تنظیم نبودن روتر اینترنت که در نتیجه اش با وجود وصل شدن به شبکه‌ بی‌سیمی به اسم Internet، به اینترنت دسترسی نداریم و حالا هم با پرواز یکی دو گنجشک در داخل لابی!

شاید هم به نفع وبلاگ شد چون اول می‌خواستم این فرصت را به چت کردن بگذارنم ولی حالا دارم برای وبلاگ می‌نویسم. راستی این را هم بگویم که هر چیزش که خراب شده باشد، قهوه‌اش کاملا خوب است (:

این سفر یک سفر کوتاه کاری است. کلا دو روز (: برنامه را دقیق نمی‌دانم (: مدیر فنی‌ام گفته با او بیایم و من هم دارم می‌آیم (: اوه راستی این فرودگاه بین المللی، برای استفاده معمول، سوکت برق هم ندارد (:

اینترنت را کشف کردم!!!! روش اتصال اینطوری است:

۱- اول باید یک سرور در اینترنت را پینگ کنید مثلا ping 4.2.2.4
۲- خروجی را نگاه کنید که چیزی شبیه به این است:

92 bytes from 192.168.105.1: Dest Unreachable, Bad Code: 9
Vr HL TOS Len ID Flg off TTL Pro cks Src Dst
4 5 00 5400 d596 0 0000 3f 01 7566 192.168.105.254 4.2.2.4

۳- حالا باید سعی کنید به آی پی ای که نمی‌گذارد شما به اینترنت وصل شوید متصل شوید (با فرض اینکه روتر است و شما می‌خواهید درستش کنید!) صفحه زیر ظاهر می‌شود :


الله اکبر! مبارک است! شماره دروازه ورود به اینترنت در فرودگاه را کشف کرده اید. کافی است که یوزرنیم و پسورد را وارد کنید و به اینترنت وصل شوید!

وقاحت


این بریده، مربوط به روزنامه چهارشنبه، ۱۴ فروردین ۱۳۸۷ است؛ روزنامه جام جم. ضرغامی هم رییس صدا و سیمایی که طبق اصل ۴۴ قانون اساسی، منحصرا در اختیار حکومت است و ایران هم یکی از معدود کشورهایی در جهان که هیچ کس حق تاسیس رسانه عمومی (مثل رادیو و تلویزیون) را در آن ندارد.

این را نوشتم تا بگویم که «ما به این حرف‌ها عادت کرده‌ایم» حرف چرندی است. من که عادت نکرده‌ام. آرزو دارم شما هم نکنید. شاید حرف نزنیم، شاید ساکت بمانیم، شاید خفه بشویم ولی عادت نمی‌کنیم. دروغ همیشه زشت است و وقاحت همیشه منفور حتی اگر خودشان برای خودشان هورا بکشند. وقاحت برای فرار از ترس است. آدم‌ها پشت پر رویی قایم می‌شوند. کسی عادت نمی‌کند. آدم‌ها ناامید می‌شوند، آدم‌ها منزجر می‌شوند، آدم‌ها رابطه‌شان را با آن‌ها قطع می‌کنند ولی به این چیزها عادت نمی‌کنند. شاید نفهمیم ولی اگر بفهمیم، دیگر عادت نمی‌کنیم.


مرتبط: از «جوش نزن بابا اینا طبیعیه» یا «خب واقعا هم اینا مخالف انحصارن دیگه» و «حقشه این هلندیه رو اعدام کنن که بدونه با کی طرفه» و … شدیدا بدم می‌یاد. بخصوص اگر برای شوخی باشه. طبیعی جلوه دادن شکنجه و قتل در جایی که همه تلاش حکومت، مفید جلوه دادن شکنجه و قتل است به هیچ وجه شوخی نیست، حتی اگر آدم‌ها بخندن. این خنده حکم قتل و شکنجه آدم‌ها در نسل‌های بعدی است. امروز صبح با یکی بودم که موافق اعدام بود و می‌گفت تنها راه ایران اعدام ۵۰ میلیون نفر است و حاضر بود خودش هم جزو این ۵۰ میلیون باشه تا بقیه راحت زندگی کنن.

اولین سالروز ملی شدن صنعت نفت که توش نفت دیگه ملی نیست

یاد مصدق شاد. در جنین روزی بود که نفت با تلاش‌های اون، چپ‌ها و مردم ملی شد. من در سال‌های قبل در مورد این موضوع هیچ چیزی ننوشته بودم ولی به نظرم امسال باید بنویسم و یادآوری کنم که اولین سالی است که نفت دوباره خصوصی شده و دولت هم انتظار داره ما به خصوصی شدن دوباره صنعت نفت افتخار کنیم و خوشحال باشیم.

«ملی شدن» نفت، «ملی شدن» بانک‌ها در بعد از انقلاب، «ملی اعلام شدن صنایع بزرگ» و … به این معنی بود که سهام این صنایع دیگه خصوصی نخواهد بود و دولت صاحب اصلی این صنایع خواهد بود و از اون در جهت منافع کلیه مردم استفاده خواهد کرد. اما ۳۰ سال بعد از انقلاب و ۳۰ سال بعد از اینکه نفت و صنایع بزرگ و … در خدمت قدرتمندان دولتی بودند، تصمیم گرفته شده که یکبار دیگه این صنایع خصوصی اعلام بشن. امسال اولین سالی است که نفت با افتخار به شرکت‌های خصوصی در حال واگذار شدن است و ۲۹ اسفند کماکان تعطیل است.

من مخالف پر و پاقرص خصوصی شدن چیزها نیستم ولی مخالف پر و پاقرص دروغ و تحریف و خفقان هستم. متاسفم که امسال اولین سالی است که نفت از ملی بودن درآمده و جوری تبلیغ می‌شه که انگار فتح‌الفتوح شده. احتمال زیادی می‌دم که دو سه سال دیگه، ۲۹ اسفند دیگه تعطیل نباشه.

امروز هشت مارس من نیست

امروز هشت مارس است ولی هشت مارس من نیست. در هشت مارس من مردم شاد هستند. در هشت مارس من در جشن های خیابانی خواهیم رقصید. در هشت مارسی که من دوستش دارم زن و مردی وجود ندارد و آدم ها با هم برابرند چون همه آدمند. در هشت مارسی که من از آن لذت می برم هیچ پلیسی با باتوم حضور ندارد. در هشت مارس من، زن و مرد شادند. می‌رقصند. بازی می کنند و می خندند. در هشت مارس من هیچ زنی بلندگو ندارد تا فریاد بکشد که «ما حقوق برابر می خواهیم» در هشت مارس من، لازم نیست من پلاکاردی داشته باشم که رویش نوشته باشد «تمام حقوق بشر، برای تمام انسان ها».



در هشت مارس من، کوبیدن سنگ به سر زنانی که تا نیمه
در زمین دفن شده اند، خاطره ای وحشتناک ولی

مبهم از دوران گذشته به حساب می آید.

هشت مارس من این دور و برها نیست. هشت مارس من در فکرم است. در خیالم. هشت مارس من زیبا است و عاشقانه. شاید غیرواقعی باشد ولی چیزی است که من دوستش دارم. در هشت مارس من، مردم از آدم های معمولی ای حرف می زنند که در روزگاری دور علیه بی عدالتی حرف می زدند و نیازی به قهرمانی نداشتند. باور آن‌ها، بهترین قرمانی شان بود. در هشت مارس من مردم برای عدالت جشن می گیرند و برنامه گسترش آتی آن را می ریزند.

امروز هشت مارس است ولی هشت مارس من نیست. هشت مارس من شاد است. در هشت مارس من هیچ کس به خاطر امضا کردن یک برگه درخواست حقوق حداقلی در زندان نیست. در هشت مارس من، کوبیدن سنگ به سر زنانی که تا نیمه در زمین دفن شده اند، خاطره ای وحشتناک ولی مبهم از دوران گذشته به حساب می آید. در هشت مارسی که من جشنش می گیرم، کسی روی انسان ارزش ثابت پولی نمی گذارد و اعلام نمی کند که ارزش پولی زن نصف مرد است. در هشت مارسی که من دوستش دارم، زنگ تلفن، تهدیدی برای آدم ها نیست. در هشت مارس، چیزی به اسم دولت با ابزاری به اسم پلیس با دروغی به اسم امنیت، خفقان نمی آفریند. آن روز هیچ کس سر چهارراه به مردم به خاطر آنچه به زور پوشیده اند توهین نمی کند. در هشت مارس من آدم ها شاد هستند و نیازی به پوسترهای «تهران: شهر اخلاق» نداریم. در هشت مارس من آدم ها با هم خواهند رقصید، خواهند خواند و انسان بر خلاف تبلیغات دولت، انسان خواهد بود.

هشت مارس من شاید سال های سال نیاید. من منتظر دیدن هشت مارسم نیستم چون نیازی به دیدنش ندارم. هشت مارس من در فکرم است و زیباترین لحظه زندگی ام وقتی است که می بینم یک نفر دیگر هم در هر گوشه ای از دنیا، همین فکر را دارد. این برایم زیبا است و تحقق واقعی هشت مارس. من با هشت مارس زندگی می کنم، حتی اگر پلیس با باتوم دهانم را ببندد. هشت مارس و برابری انسان برای من آنقدر وسیع است که یک لحظه کوتاه از تاریخ، چیزی از شکوهش کم نمی کند چه برسد به یک ضربه باتوم یا یک شلاق شکنجه یا یک سلول زندان. هشت مارس بر هر کسی که اندیشه ای آزاد دارد، مبارک باد (:

آیا لات بازی فایده دارد ؟

توبه گرگ مرگ است
گروه استان ها-يکي از اراذل و اوباش کرمانشاهي که در طرح امنيت اجتماعي با لباس زنانه در ملاء عام چرخانده شد، دوباره از مردم زورگيري کرد.

نقل قول کرده ام از سایت خبری پلیس و مطلبی با عنوان توبه گرگ مرگ است. ماجرا واضح است: پلیس یک نفر را دستگیر کرده و به احتمال زیاد بدون دادگاه عادلانه و بدون توجه به قانون جاری، او را با لباس زنانه در خیابان گردانده است و حالا هم که طرف مشکوک است به تکرار جرم، تیتر زده که توبه گرگ مرگ است.

 در این ماجرا لباس زنانه و شبیه زن کردن یک مجرم مذکر، از طرف پلیس برای تحقیر آدم‌ها استفاده شده. شاید جامعه ما هم این را تا حدی قبول داشته باشد ولی پلیس نباید به این اندیشه دامن بزند که شبیه زن بودن، تحقیر آمیز است. تا حالا شنیده اید پلیس سعی کند با پوشاندن لباس مردانه به یک زن، او را تحقیر کند؟ به نظر من این رفتار فوق العاده ضد زن بوده و پلیس باید به خاطر آن عذر بخواهد.

 کجای قانون جمهوری اسلامی نوشته که یکی از شیوه های تنبه مجرم، لباس زنانه پوشاندن به او و چرخاندنش در محل است؟ پلیس از خودش این مجازات را ابداع کرده؟ وکیل متهم، در این مورد نظری نداشته؟ اصولا وکیل و دادگاهی بوده و آیا پلیس حق اعلام مجرمیت کسی و تحقیرش در ملاء عام را دارد؟

 «توبه گرگ مرگ است» یعنی پلیس از حالا به خاطر دستگیر کردن یک نفر (گرگ) حکم اعدام (مرگ) را صادر کرده؟ آیا سایت خبری زردی که هر تیتر مزخرفی می زند، اجازه دارد نام «سایت خبری نیروی انتظامی» را یدک بکشد؟ برعکس! آیا سایتی که «سایت خبری نیروی انتظامی» نام گرفته، حق دارد تیترهای زرد و بی معنی بزند؟

 یکبار این آقا را در «طرح امنیت اجتماعی» دستگیر کردید و به شیوه خودتان مجازات کردید. حالا می بینید که مدت کوتاهی نگذشته، جرمش را تکرار کرده. فکر نمی کنید این طرح امنیت اجتماعی تان بدون کاربرد و ناموفق است؟ در کتاب های جامعه شناسی نوشته که تحقیر آدم ها نه فقط آن ها را از خلاف های بعدی بازنمی دارد که آن ها را ضد اجتماعی تر هم می کند. گفتید این را قبول ندارید و شروع به تحقیر کردید. این هم نتیجه اش. حالا لابد می خواهید این آدم را با شورت و کرست در خیابان بچرخانید تا دفعه بعد که به خانه برگشت به جای لات بازی تصمیم بگیرد که برود مهندس، دندانپزشک، معلم، فیلسوف یا نویسنده شود.

مشخص است که من هم طرفدار زورگیری و لات بازی نیستم ولی حرفم این است که شیوه فعلی «طرح امنیت اجتماعی» چیزی نیست جز این ادعا از طرف پلیس که «ما از همه لات ها، لات تریم و می‌تونیم آفتابه توی دهن لات های دیگه و لباس زنونه تنشون بکنیم.» این شیوه اشتباه است. همانطور که چماق و شلاق و شکنجه و اعدام اشتباه است و نتیجه ای جز بد و ناامن‌تر شدن شهر تهران و دیگر شهرهای بزرگ ندارد.

تاملاتی درباب قطع پنجمین کابل اینترنت زیردریایی و وضعیت ایران

در طول دو هفته گذشته، پنج کابل زیردریا یکی یکی قطع شدند تا در روزهای اخیر اینترنت ایران به طور کامل مختل بشه. خوشبختانه جمهوری اسلامی بعد از قطع آب و برق ما در دهه فجر، در این مورد هم اعلام کرد که کابل ها هیچ ربطی به ایران ندارند و هیچ اختلالی در کشور نداریم.

اما وبلاگ I Love Bonnie.net در گزارشی جالب، نظر دیگه ای داره. به نظر من کلیت مطلب این وبلاگ چندان قابل پذیرش نیست ولی مطالب جالبی در نوشته اش هست. این وبلاگ اول نقشه زیر رو از قطعی کابل ها می ده:



داریم می شیم شبیه یک مدرسه ابتدایی که دوست داره تکنولوژیک به نظر برسه و همه نمرات و کارنامه ها رو توی یک
فایل اکسل تایپ می کنه و نه بک آپ می گیره و نه آفیس می خره و هر کی

هم از راه می رسه روی همون کامپیوتر یک گیم نصب می کنه (:

می‌بینید که پنج تا کابل یکی یکی قطع شده‌اند.

کابل اول در بیست و سه ژانویه درست کنار جزیره کیش

کابل دوم در سی ژانویه در راه مصر و ترکیه

کابل سوم در اول فوریه در همون جای قبلی

و کابل های چهارم و پنجم در دو جای مختلف ولی کاملا همزمان، یکی در کنار مالزی و یکی دوباره کنار جزیره کیش

دلایل اعلام شده عبارت بوده اند از «لنگر کشتی» و «مشکلات برق» ولی به گفته وبلاگ بالا، هر بچه ای متوجه می شه که لنگر کشتی و مشکلات برق یکهو با هم و در یک مسیر اینترنت پیش نمی آیند.

ادعای وبلاگ ذکر شده اینه که آمریکا و اسراییل در تلاش برای مبارزه با بورس نفتی ایران هستند که قراره همین ماه در جزیره کیش افتتاح بشه و دلار هم توش جایی نداشته باشه. به نظر من این تعبیر کمی زیادی بچه گانه است ولی من هم به هیچ وجه خوشبین نیستم. آمریکا قبلا در عملیات Ivy Bells نشون داده که به کابل های زیر دریا و مخابرات اونها به عنوان یک موضوع نظامی و جاسوسی نگاه می کنه و حالا هم به ناگهان پنج تا کابل قطع می شه تا اینترنت / مخابرات ایران برای مدت کوتاهی با مشکلات جدی روبرو بشه. این اصلا برای من دلچسب نیست. از یک طرف تسلط بیشتر و بیشتر آمریکا به ما و فحش دادن بیخودی ما رو نشون می ده و از طرف دیگه، شبیه یک آزمایش است برای دیدن نتایج عملی قطع اینترنت بر ما و ما هم تنها کاری که کردیم اضافه کردن یک دروغ بود بر کارنامه پر از دروغ دولت: مشکل خاصی برای اینترنت کشور ایجاد نشده است

سرعت اتصال اینترنتم رو چجوری پیدا کنم؟‌ آیا یک جوری می شه خیلی بیشترش کرد؟

جواب اولی این است که: به راحتی و جواب سوال دوم این است که نه!. سرعت انتقال اطلاعات در اینترنت رو این روزها با bps می‌سنجند که برابر است با تعداد صفر و یک هایی که در هر ثانیه به کامپیوتر شما وارد یا از آن خارج می‌شوند. این همان سرعتی است که اگر مودم داشته باشید حوالی 56 کیلو (کیلو در کامپیوتر یعنی ۱۰۲۴) است و اگر خط پر سرعت اسلامی داشته باشید، روسا معتقدند که ۱۲۸ کیلویش برایتان کافی است. خط 128K یعنی ۱۰۲۴ * ۱۲۸ یا همان ۱۳۱۰۷۲ بیت بر ثانیه. می‌دانیم که یک بایت اینجور جاها، ۸ بیت است و در نتیجه با تقسیم آن عدد به هشت، به عدد ۱۶۳۸۴ یا همان ۱۶ کیلو می رسیم که حداکثر اطلاعاتی است که کامپیوتر شما می تواند در ثانیه دریافت کند.

اما به این هم توجه کنید که به خاطر بحث های فنی و اینکه بعضی از بیت ها برای کارهای دیگر مصرف می‌شوند، مثلا در مورد من که یک خط ۱۲۸ کیلو بیت بر ثانیه دارم، حداکثر سرعت دانلود به چیزی در حدود ۱۳ یا ۱۴ کیلوبایت می رسد. برای یک مودم ۵۶ کیلو، این عدد حداکثر چیزی در حدود ۶ کیلوبایت در ثانیه خواهد بود. لازم نیست اضافه کنم که یک مگابایت، برابر ۱۰۲۴ کیلوبایت است و در نتیجه در صورت دریافت ۶ کیلوبایت در ثانیه، زمان دریافت یک فایل یک مگی، ۱.۲۴ تقسیم بر ۶ یا همان ۱۷۰ ثانیه (حدود ۴ دقیقه) خواهد بود.

حالا که چی؟ مساله این است که بعضی برنامه‌ها به دروغ به شما می‌گویند که سرعت دانلود شما چهار برابر شده (:‌ این غیر ممکن است چون اگر ممکن بود، خود سیستم‌عامل‌ها از آن ایده استفاده می‌کردند و رشته مخابرات هم تعطیل می شد چون فرمول‌هایش غلط بودند. ویندوز عادت دارد برای خوشحال کردن شما، یک عدد بیخودی نشان دهد که هیچ ربطی به سرعت دریافت اطلاعات توسط شما ندارد، این عددها چیزهایی مثل حداکثر سرعت ممکن برای اتصال هستند که خب چون ممکن نیستند، هیچ وقت هم به آن نمی‌رسید. عددهایی مثل 112000 روی خطوط ما و مودم‌های ۵۶ کیلو، تخیلی هستند (:

اما چطور سرعت دسترسی به اطلاعات خود را بسنجید؟ بعضی سایت‌ها هستند که جواب این سوال را برایتان پیدا می‌کنند و نمایش دهند. مثلا یک نمونه خوب، سرعت اینترنت سنج www.Speakeasy.net/speedtext است. وقتی وارد این سایت می‌شوید، چیزی شبیه به این می‌بینید:


حالا کافی است از آنجا که نوشته Choose a Server و از کنار همان فلش‌ها، یکی از سرورها را انتخاب کنید. سرور مورد نظر کلی اطلاعات برای شما می‌فرستد و بعد آن‌ها را دریافت می‌کند و در نهایت به شما می‌گوید که اینکار چقدر طول کشید و شما در هر ثانیه چقدر اطلاعات دریافت یا ارسال کرده‌اید. توجه کنید که برای صحیح بودن جواب، مهم است که حین سنجش هیچ کار دیگری با اینترنت نکنید. نتیجه من این است:


آن پایین می بینید که گفته من با سرعت ۱۱۹ کیلوبیت بر ثانیه اطلاعات دریافت کرده‌ام و با سرعت ۱۱۸ کیلوبیت بر ثانیه اطلاعات را به اینترنت فرستاده‌ام. سرعت ۱۴.۹ کیلوبایت سرعت قابل پذیرشی برای یک خط ۱۲۸ کیلوبیت (برابر ۱۶ کیلوبایت) است. سرعت شما چقدر است؟.

داستان ما و مخابرات؛ کمدی درام مصور در دو پرده

پرده اول:

دیشب خیلی دیر خوابیدیم. صبح اول وقت با صدای اس ام اس موبایل لیلا بیدار می شیم. چون دیشب کار مهمی در دست اقدام بوده خودمون رو به موبایل می رسونیم. شجره طوبی است:


پرده دوم:

به فکرم می رسه حداقل یک ایمیل بزنم و شکایت کنم که این چه وضعیه که برای موبایلی تبلیغ می یاد که پول خرید دستگاه هاش رو من دادم، دویست برابر قیمت افغانستان پول سیم کارت دادم، شش هزار تومن در ماه پول انواع سرویس های مسخره می دم، حقوق کارمنداش رو دارن از پول نفت و مالیات من می دن و برای هر دقیقه اش هم باید کلی پول بدم.

«همراه اول» رو سرچ می کنم و می رم به سایت tct.ir و بخش
ارتباط با مسوولین رو کلیک می کنم:


اوج کمدی درام ما اینجاست که نه صفحه با ریفرش کردن درست می شه و نه می شه رو چیزی کلیک کرد.