مصرف کنید: از توییت عکس ماهواره جاسوسی توسط ترامپ چی می فهمیم

چند روز قبل ترامپ با گذاشتن یه عکس با کیفیت فوق العاده بالا از یه سایت پرتاب ماهواره ایران، نوشت که عملیات پرتاب شکست خورده و آمریکا توش مقصر نبوده. مستقل از کشمکش های سیاسی، چیزی که عجیب بود این بود که رییس جمهور برای اولین بار به یه عکس از ماهواره جاسوسی ای رو نشون داده بود که توش هر ۱۰ سانتی‌متر روی زمین، تقریبا یک پیکسل شده بوده؛ و البته این عکس با گوشی موبایل فلاش دار، از یک مانیتور گرفته شده بود!

اسکات منلی توی این ویدئو در ده دقیقه توضیح می ده که ما دیگه چی می تونیم از این عکس کشف کنیم. با داشتن زمانی که بقیه ماهواره ها گزارش دادن و سایه ها باید بشه جای گرفته شدن عکس رو پیدا کرد. از رو اون می شه رسید به اینکه الان چه ماهواره ای باید اونجا باشه و شاید یه نفر سعی کرده باشه با تلسکوپش، از اون ماهواره جاسوسی عکسی بگیره!

در مورد خدمات ارزش افزوده به سبک ایرانی

کشور ما تخصص خاصی داره که بدترین بخش های هر چیزی رو نگه داره و بخش های خوبش رو غیب کنه (: مثلا خصوصی سازی به هیچ وجه باعث رقابت و افزایش کیفیت و بهره وری نشد و فقط رانت و انحصار و سرکوب سرمایه داری رو بیشتر کرد. مثال های خیلی بیشتر هم داریم که فعلا بیخیالش می شیم و می ریم سراغ VAS یا همون خدمات ارزش افزوده.

زمانی که موبایل اختراع شد فقط امکان تماس صوتی داشت و منطقا فرستادن فکس. اما بعد شرکت ها دیدن که می شه با دادن یکسری خدمات دیگه، درآمد موبایل رو بالاتر برد و شروع کردن به کشف و ارائه سرویس هایی که ارزش یک گوشی همراه رو بیشتر کنه: خدمات ارزش افزوده. چیزهایی مثل امکان فرستادن پیامک، پیامک تصویری، انتقال پول، ویدئوکنفرانس، اینترنت روی گوشی، بازی آنلاین، پیام صوتی، خبر دادن میسدکال و چیزهای مشابه. شاید براتون جالب باشه که کل مدتی که من توی نوکیا / زیمنس کار کردم در بخش VAS یا همون خدمات ارزش افزوده بودم و تخصص اصلی ام توی اون سیستمی بود که توش می تونین شارژ گوشی خودتون رو بفرستین به گوشی یک نفر دیگه (هنوزم هست؟).

این خدمات ارزش افزوده رو می شد در دو گروه گذاشت: خدماتی که مردم به هم می دن و می گیرن و خدماتی که یک شرکت به بقیه می ده. مثلا اگر من به شما اسمس می زنم، رابطه دو نفره است ولی اگر یک شرکت برای کلی آدم اسمس می فرسته، می شه خدمات پرمیویم یا شرکتی مشهور به MVAS که در واقع همون چیزی است که ما بهش می گیم VAS. این خدمات ذاتا بد نیستن و یک شکلی از سرویس هستن ولی تو ایران یک شکل خاص این سرویسها، تبدیل شد به همون وس بدنام. این شکل از سرویس، این امکان بود که شرکت مخابراتی می تونست آدم هایی که عضو یک سرویس خاص هستن رو یکبار یا به شکل دوره ای شارژ کنه. یعنی از وقتی این امکان درست شد که من اسمس بزنم به فلان شماره، و فلان مقدار ازم کم بشه (چه یکبار و چه دوره ای)، سه جور شرکت حول این ماجرا شکل گرفت: شرکت های مرسوم و طبیعی، شرکت های قمار، شرکت های دزدی.

شرکت های مرسوم و طبیعی کسانی بودن که سعی کردن منطقی از این سرویس پول در بیارن. مثلا ممکنه شما واقعا دوست داشته باشین ماهی ۱۰۰۰ تومن بدین و هر روز یک جمله انگیزشی دریافت کنین. هیچ اشکالی هم نداره. یا مثلا دوست داشته باشین درگیر یه بازی بشین که توش با USSD مراحلی رو پیش برین و به جوابی برسین یا هر جور چیز مشابه. می دونین که در تعریف درست تر ارزش افزوده، اصولا ممکنه شما بگین دوست دارین امکان منشی تلفنی داشته باشین و برای این ماهی مثلا ۲ تومن به ایرانسل بدین یا بگین علاقمند به سیستم کنفرانس تلفنی هستین و خرجش می شه سالی ۱۰ تومن روی سرویس اصلی. اما می بینین که تقریبا هیچ کسی از ما طرفدار اینها نیست چون با اومدن اینترنت روی گوشی، اینها به سرویس هایی تبدیل شدن که ما از اپ هامون میگیریم و نه از سرویس دهندگان موبایلمون.

شرکت های قمار هم اونهایی هستن که ارزش افزوده رو یک کلاه شرعی کردن برای قماری که به من و شما می گن ممنوعه. تو این سیستم شما باید به مثلا ۱۰ سوال جواب بدین که هزینه هر سوال مثلا هزار تومنه. سوال ها در این حد هستن که «کدوم پرواز می کنه؟‌ قناری، قورباغه، مداد» یا حداکثر چیزهایی که با یک پرس و جو جوابش مشخصه. این سیستم حسابی تبلیغ می شه و شرکت کننده ها هم می دونن که مشغول بازی نیستن و هدفشون فقط دادن اون ۱۰ هزار تومن به امید برنده شدن مثلا اون بی ام و یا چه می دونم یک میلیون تومن جایزه روزانه است. در سطحی بالاتر این مساله در مورد اپلیکیشن ها هم اتفاق می افته. مثلا می گن فلان اپلیکیشن رو دانلود و نصب کنین و بعد باید با اسمس فعالش کنین که اسمسش ۱۰ هزار تومنه اما به جاش آخر ماه از بین همه شرکت کننده ها یک نفر سفر فلان رو برنده می شه. در این حالت اگر هدف اکثر شرکت کننده ها، برنده شدن در سفر کیش باشه، منطقا با یک سیستم قمار به بهانه فلان اپلیکیشن مواجه هستیم و نه با یک سرویس. در واقع شرکت مخابراتی مون داره مجوز اجرای لاتاری و قمار رو به شرکت ها می ده و سهم بزرگی هم ازش برمی داره. در یک کشور درست افرادی که امید دارن با اینکارها پولدار بشن، در لاتاری های ملی / دولتی شرکت می کنن و حجم بزرگی از سود در نهایت به دولتی منتخب مردم می رسه که اونو برای بهتر شدن وضع کشور خرج می کنه.

شرکت های دزد / کلاهبردار هم اونهایی هستن که رسما سعی می کنن پول بدزدن. چه با نوشتن اپ های که با استفاده از انواع باگ های تلفن ها، یواشکی اسمس می زنن و آدم ها رو عضو سرویس های پولی می کنن چه با درست کردن اپ هایی که توشون کاربر دقیقا نمی فهمه داره چیکار می کنه و بدون اینکه واقعا و روشن بدونه، عضو یک سرویس می شه. شاید براتون جالب باشه که این روزها سخت گیری در مورد این «عضو سرویس شدن»ها بیشتره و در نتیجه اگر شرکتی واقعا داره کلاه برداری می کنه، در خیلی از موارد هنوز می تونه بگه که «آره دیگه بیا ببین اینجا نوشتیم اگر این دگمه اوکی رو بزنی به فلان جا اسمس عضویت سرویس می فرستیم» ولی اینو جایی و جوری می نویسه که تقریبا هیچ کس متوجه اش نمی شه.

شکل اول (شرکت های مرسوم و طبیعی) بازی رو کاملا به اومدن اینترنت واقعی روی گوشی و تلفن های هوشمند باختن اما در عوض شکل های دوم و سوم رشد زیادی داشتن. کلاهبردارها با سود زیادی که به شرکت های مخابراتی می رسوندن تو بازار موندن تا بالاخره قوانین کمی دست و پاشون رو بست ولی هنوزم حضور پر رنگ دارن. شرکت های قمار هم که فعلا کارشون سکه است و نتیجه افزایش دائمی آدم هایی است که امیدشون برای زندگی بهتر، برنده شدن توی لاتاری است و حکومتی که سودش براش مهتر از اخلاقی است که ازش دم می زنه. من و شما هم تنها کاری که فعلا می تونیم بکنیم، چک کردن گوشی های اطرافیان برای اطمینان از عضو نبودن اونها تو ارزش افزوده است و نگه داشتن امید دل دلمون است به اینکه روزی حکومتون قمار رو به نفع مردم استفاده کنه نه برای پر کردن جیب اونهایی که رابطه اش رو دارن.

تولید دوره آموزشی در مورد بلاک چین و بیت کوین در حمایت از سیل زده‌ها، فرصت اسپانسری

من می خوام یک دوره آموزشی بلاک چین بسازم، به همراه نگاه دائمی به بیت کوین. تو این دوره آنلاین که احتمالا حدود ۱۵ ساعت می شه و احتمالا حدود ۲۰ ویدئو، مفاهیم پایه ای پشت بلاکچین مثل منطق و مفهوم کلی،‌ مفاهیم مورد نیاز رمزنگاری، اثبات کار و موارد مشابه رو می گیم و همزمان دائما نمونه اجراییش توی بیت کوین رو نگاه می کنیم. سر فصل ها از روی کتاب Bitcoin and Cryptocurrency Technologies_ A Comprehensive Introduction خواهند بود که جاهای مختلفی مثل برکلی، کرنل و پرینستون تدریس می شه. در اواخر دوره یک سیستم مستقل بلاک چین برای خودمون خواهیم نوشت تا مطمئن بشیم که همه مفاهیم رو نه فقط فهمیدیم که می تونیم استفاده کنیم و با بررسی بخش هایی از کد بیت کوین دوره رو تموم خواهیم کرد.

هدف من درست کردن یک دوره آزاد برای هر کسی است که به بحث علاقمنده ولی فکر کردم این پروژه می تونه یک منفعت دیگه هم داشته باشه: جمع آوری کمک مالی برای سیل زده هایی که نباید از یادشون ببریم.

برای همین توی سایت ۲نیت، یه پروژه تعریف کردم که حینش بتونیم ۱۰ میلیون تومن جمع کنیم (با احتساب ۱۰٪ سود سایت) و صد در صدش رو به یکی از سازمان ها / تیم هایی بدیم که دارن در مناطق سیل زده کار می کنن یا در اونجا کار مفیدی از پیش می برن. هنوز تصمیم نگرفتم چه سازمان یا گروهی ولی کار سختی نخواهد بود چون در اون مقیاس پول کوچیکی است و احتمالا باهاش می شه یه کار کوچیک رو پیش برد یا جمع کرد. پس اگر سازمانی هستین که دوست داره لوگوش یا اسمش تو این ویدئوها باشه یا کسی هستین که دوست داره هر مقدار که می تونه کمک کنه تا هم به سیل زده ها کمک بشه و هم دوره رو بسازیم، از کمپین تولید دوره آموزشی بلاکچین در حمایت از سیل زدگان مشارکت کنین که دو تا چیز خوب رو پیش ببریم.

معلومه که اگر این پول جمع نشه هم دوره ساخته می شه (: این فقط یک بهانه است برای یک کار جانبی خوب و معلومه که من در کل مخالف خیریه هستم و به نظرم مشکلات آدم ها چیزی نیست که با پول جمع کردن آدم های دیگه حل بشه. سیستم موظف است با اونهمه بودجه و نفت و مالیات این مشکلات رو حل کنه… ولی وقتی نمی کنه مجبورم قدم کوچیک خودم رو بردارم چون در نهایت، رنج یک نفر آدم شاید کمتر بشه.

محدود شدن اکانت های ایرانی‌ها روی گیت هاب

از هفته پیش شروع شد و الان به اوجش رسیده. گیت هاب در ادامه تحریم های آمریکا شروع کرده به بستن اکانت های ایرانی ها. هم اکانت کسانی بسته شده که مراوده تجاری داشتن، هم کسانی که فقط رپوهای پابلیک داشتن و حتی اکانت کسانی که ایرانی بودن ولی خارج از کشور زندگی می کردن.

این بسته دسته جمعی با اشاره به قوانین گیت هاب و پیروی سایت از قوانین تجارت آمریکا اتفاق افتاده و خب بر اساس توافقنامه ای که با گیت هاب موقع ساختن اکانت امضا کرده ایم. در واقع معلومه که چیزی غیرقانونی نیست ولی احتمالا سخت گیری اضافه در حال اتفاق افتادن است.

متن تهدیدی که همه داریم می گیریم می گه که دسترسی به رپوزیتوری های عمومی و برای ارتباطات بین کاربرها آزاد خواهد بود ولی سرویس های مختلفی برای افرادی که حتی به این کشورها سفر کنن هم ممکنه بسته بشه. کشورها هم که مثل همیشه کوبا است و ایران و کره شمالی و سوریه و البته اینبار کریمه.

شیوه باز کردن هم احتمالا راحت نیست. در واقع شما باید یک درخواست پر کنین و توش بگین که الان ساکن کشور دیگه ای هستین و مدرک بفرستین و با مدرک سلفی بگیرین و بگین آیا در دو سال گذشته ایران (و کشورهای ممنوعه دیگه)‌ بودین یا زندگی کردین و آیا از گیت هاب برای مقاصد فلان و بهمان استفاده می کنید و … و یک شرکت سوم سعی می کنه اعتبار سنجی کنه و اگر درست بود، دسترسی ها رو باز کنه. احتمالا برای اکثر ما تقلبش کار راحتی نیست و من که سراغش هم نمی رم.

اما چیکار باید کرد؟ درست ترینش اینه که کشور رو باید جوری تنظیم کرد که با جهان در جنگ نباشه و بخشی از اقتصاد دنیا باشه. اما کنترل این خیلی کم در دست ما است و صاحب‌هامون فعلا علاقمند به این جنگ و کشمکش هستن. روش دوم مهاجرت به جای دیگه ای است، مثلا گیت لب که احتمالا در زمانی نه چندان دور مشکلات مشابه رو پیدا می کنه. یکی دیگه زندگی کردن با وضعیت است و منطقا نون این روزها راه انداختن گیت هاب ملی (که خیلی هم آسمونه، کافیه گیت لب یا مشابه ها رو جایی نصب کنین).

برای من که اتفاق بسیار بدی است چون یک عالمه از کتاب ها و پروژه هام روی گیت هاب . آی او بوده و الان دیده نمی شه (سایت های اچ تی ام ال خالص) ولی بازم دو سه روز صبر می کنم تا ببینم بهترین گزینه بعدی چیه. شاید انتقال به شرکت هایی که سایت های ساده اچ تی ام رو ساپورت می کنن گزینه پولی بدی نباشه و شاید هم خودم هاستشون کنم.

شما هم اگر تجربه دقیق تری دارین بنویسین تا ببینیم چیکار می شه کرد و اصولا می شه رو گیت هاب زنده موند یا نه. مساله اینه که الان گیت هاب علاوه بر یک رپوزیتوری گیت، بزرگترین شبکه اجتماعی توسعه دهنده ها و محل یادگیری حرفه ای ها و … است و نبودن توش یعنی نبودن در جامعه برنامه نویسان جهان. حتی به عنوان بیننده.

البته دوستانی هم یک رپوزیتوری اعتراض اعتراض درست کردن ولی این بسته شدن احتمالا ترکیبی از بخش حقوقی گیت هاب، قوانینی که امضا کردیم، شان کشوری که توش زندگی می کنیم و زور آمریکا است و بعیده با درخواست ما تغییری در این مساله داده بشه. ولی به هرحال هر تلاشی قابل تقدیره.

خلاصه اینکه روحیه رو از دست ندیم، ما داریم زندگی رو روی تنظیم «سخت» بازی می کنیم و این اتفاقات بخشی از هویتی است که برای خودمون ساخته ایم یا برامون ساختن و باهاش زندگی می کنیم (: من فعلا رپوزیتوری هام رو نگه می دارم و سعی می کنم فعالیت کنم تا ببینم چی برام باز یا بسته است و همزمان سایت های استاتیکم رو از روی گیت هاب آی او می برم روی یک سرویس دیگه – که هنوز نمی دونم چیه.

تجربه اینترنتی در سطح جهانی: زیتل

من الان تقریبا ۲ یا ۳ ماهه که اینترنت خونه رو به زیتل عوض کردم و به شکل عجیبی راضی هستم. تجربه ای که حتی در جهان هم حرفی برای گفتن داره (: یک اینترنت به معنای واقعی نامحدود و با سرعت به معنی واقعی زیاد. به هرحال کلی از اپراتورهای ما وقتی از نامحدود حرف می زنن منظورشون اینه که بعد از فلان گیگ اینترنت رو کند خواهند کرد یا وقتی از پر سرعت حرف می زنن معنی اش اینه که غیرممکنه بتونین باهاش استریم کنین یا راحت یک دی وی دی دانلود کنین یا زنده فیلم ببینین. اما زیتل «نامحدود» و «سریعش» واقعی بود و هنوزم هست.

اینترنت زیتل باعث شد من راحت بتونم استریم کنم، ویدئوهای الپیک رو بعد از سال ها روی یوتوب آپلود کنم و به استریم دیدن عادت کنم – همین الان هم دارم مسابقات اسنوکر رو روی تلویزیون می بینم (:

همچنین کارمند نصب بسیار مودب بود و بسیار تمیز. در این حد که رو کفشش روکش کشید و اومد توی خونه و هیچ ابزاری از من نخواست و خودش همه چیز رو بدون دردسر پیش برد و تحویل داد.

گفتم بهتون بگم که اگر می خواین هزینه ای بیشتر برای اینترنت بهتر بدین، وبسایت زیتل رو چک کنین و اگر در منطقه شون هستین، بهش فکر کنین. در مورد من که خیلی خوب بود. البته در ایران من هنوز معتقدم همه چیز بگیر نگیر داره و از اونطرف شدیدا امیدوارم زیاد شدن مشتری، باعث پایین اومدن کیفیت زیتل نشه؛ چون فعلا کیفیت زندگی منو بهتر کرده (:

پ.ن. در دنیا اگر مطلبی در برابر پول نوشته شده باشه یا تبلیغاتی باشه، باید اینو اعلام کنه. تو ایران ظاهرا لازمه زیر مطالب بنویسیم «این مطلب تبلیغی نیست و نظر شخصی نویسنده است و برای نوشتن آن هیچ چیزی به نویسنده پرداخت نشده».

پ.ن.۲. تا حالا ازش تست سرعت نگرفته بودم، چون عملا نیازی بهش نداشتم و همیشه «کافی» بوده. الان گرفتم. نمی دونم آپلودش نامتقارن است یا نه، همونطور که گفتم من بدون مشکل کلی چیز بزرگ آپلود کرده ام روی یوتوب. به هرحال الان در ساعت ۹ شب شانسشون این بوده (: که هنوزم عالیه.

پ.ن.۳. معلومه که منظور تیتر از «کلاس جهانی»، کافی بودن سرعت روزمره است. وگرنه فیلترینگ، سانسور، شنود، دستکاری بسته ها و سانسور عمیق و عدم بی طرفی شبکه ایران لجنی است که همه مون توش درگیریم و اگر هزینه کنید در جهان می تونید اینترنت هایی بگیرید که اینها در برابرش بسیار کند است. ولی مساله من اینه که الان مثل یک آدم معمول در جهان می تونم چیز دانلود / آپلود کنم و دیگه سخت ترین مرحله ساخت ویدئو، آپلودش نیست (:

مشکلی اصلی دیجی‌کالای این روزها: عدم اطمینان به خرید

من هم اون اوایل به دو دلیل مشتری دیجی‌کالا بودم: سرعت در تحویل و امنیت خرید. تقریبا همیشه می‌تونستیم همون روز کالا رو تحویل بگیریم و مطمئن هم باشیم که چیزی امن تر و بهتر از اونی که من تو بازار خواهم خرید تحویل می‌گیرم. این دو مزیت وقتی در کنار ادامه روند تحویل کالا در اون چند روز جهش عظیم دلار دوران احمدی نژاد از هزار به سه هزار تومن قرار گرفت، دیجی‌کالا رو تبدیل کرد به گزینه اصلی تقریبا اکثر ما. اما حالا یک مشکل هست: فروشنده های متفرقه و عدم دقت دیجی‌کالا روی کیفیت جنس و البته زمان های تحویل خیلی طولانی.

مثلا چند روز پیش من یک کابل شبکه کت۶ نسبتا دراز می‌خواستم – در رده ۲۰ یا ۳۰ متر. می تونستم زنگ بزنم به یک فروشنده و بگم همون موقع برام با پیک این رو بفرسته و قیتش رو هم کارت به کارت کنم. اما طبق عادت قدیمی تصمیم گرفتم از دیجی‌کالا بخرم. یه فروشنده کابل ۴۰ متری رو داشت و وارد مرحله سفارش شدم. تعیین روز،‌ نکته منفی اول است. حالا تحویل یک روزه که احتمالا وجود نداره و اگر خیلی خوش شانس باشیم در دو سه روز آینده تحویل می دن. اما اینبار جدول هیچ روزی که من بتونم تحویل بگیرم رو نداشت و گفتم پست کنن. همینجا هم من اشتباه کرده بودم اینو از دیجیکالا خریدم چون بیخودی سه چهار روز اضافه صبر می کردم ولی حالا که تا اینجا پیش اومده بودم و ادامه دادم.

مشکل اصلی وقتی بود که بسته رسید. کابلی که فرستاده بودن توی یه کیسه مشکی بسته بندی شده بود و یک نفر با ماژیگ روش نوشته بود «۴۰ متر cat6» در حالی که روی کابل چاپ شده بود «cat5» و حتی برای یه کابل cat5 هم کیفیت خیلی پایین بود. در مورد ۴۰ متر بودنش نظری ندارم اما از ظاهر که اصلا به نظر نمی رسید کابل چهل متر باشه.

به دیجیکالا زنگ زدم و یک روز تنظیم کردن که توش بیان و کالا رو پس بگیرن و من دو روز دیگه صبر کردم تا یکی کالا رو پس گرفت و بعد از ۳ روز دیگه هم که گذشت یه اسمس اومد که پولی که اول داده بودم به حسابم واریز شده. به همین سادگی.

مشکلش کجاست؟

  1. اصل ماجرای خرید از دیجیکالا سرعت و اطمینان بود. الان سرعت که نیست و اطمینان هم که اصلا نیست وقتی فروشنده ها می تونن هر چیزی آگهی کنن و هر چیز دیگه ای بفرستن. الان ۲ هفته از زمان خریده گذشته و من هنوز کابلی که می شد یک روزه با پیک تحویل بگیرم رو ندارم.
  2. اگر من به خاطر ناآگاهی یا بی دقتی یا عجله، همین کابل رو بر می داشتم، فروشنده کابل ارزون رو به قیمت کابل گرون فروخته بود. اگر هم مثل الان بر می گردونم که خب فروشنده هیچ ضرری نکرده و پول رو پس داده و کابلش رو گرفته. در واقع این می تونه یک بیزنس برای فروشنده ای دروغگو باشه که با خودش می گه «جنس ارزون رو به قیمت گرون می فرستم، اگر پیگیری کردن خب پولشون رو پس می دم و می رم سراغ نفر بعدی». انتظار می ره دیجیکالا با چنین مواردی برخورد کنه.

اگر می پرسین «چرا هنوز از دیجی‌کالا می‌خری؟» باید بگم دلیلش اینه که هنوز انتظار دارم سریعتر و امن تر جنسم رو تحویل بگیرم و اگر مشکل داشت راحت پس بدم ولی منطقا خریدها هی محدودتر و محدودتر به مواردی می شه که موارد بالا توش با معنا باشه. یعنی کمتر و کمتر.

رادیوگیک ۹۳ – ۵۰۵

در این شماره از رادیو گیک شاهد شرکتی هستیم که قبل از هکر، خودش مشتری‌هاش رو هک کرد. همینطور نگاهی داریم به اتفاقات ایران و افغانستان و کشف صفحه شخصی پورن استارهای غیرحرفه ای و حتی ساختن تصویری از صورت آدم ها بر اساس صداشون! بد رادیوگیکی است، چون بد دنیاییه. بخندین.

اگر او جی جی خواستین، پسوند فایل بالا رو بکنین او جی جی و از همون مسیر دانلود می شه (: برای حماقت بعضی پلیرها مجبورم بهش لینک ندم!

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

مشکل آپدیت نرم افزاری پابندهای تحت نظر گرفتن زندانیان هلند، صدها ازاد مشروط رو از نقشه های پلیس پاک کرد

پوفف.. چه عنوانی بود (: ولی ماجرا مثل یک صحنه از رمان های علمی تخیلی اینده نگر تلخ است. یک مشکل نرم افزاری حین آپدیت صدها مچ بندی که به پای زندانی هایی که تحت شرایط حصر منطقه ای یا آزاد با وثیقه هستن (کمی توضیح)، باعث شد برای یک روز این زندانی ها از نقشه هایی که محلشون رو نشون می داد حذف بشن. برای بعضی ها خطر کمتر بود و برای بعضی ها باعث شد پلیس نتونه سراغشون بره یا جاشون رو پیدا کنه. . تعداد دقیق در مورد افرادی که در این جریان درگیر بودن نداریم ولی در هلند هر روز حدود ۷۰۰ نفر با این پابندها بیرون هستن. البته چند ماه قبل هم یک مشکل مخابراتی باعث شده بود تقریبا ۶۰٪ هلند از زیر پوشش شبکه بی سیم این مچ بندها خارج بشه و اتفاق مشابهی بیافته. البته حالا که از وثیقه و آزادی مشروط گفتیم، یادآوری خبرنگارانی که روز کارگر بازداشت کنن و هنوز بازداشت موقت هستن جا داره و البته نزار ذکا که ظاهرا در حین نرمش از ایران خارج شده (: و البته امروز در ۵۰۵مین روزی هستیم که محیط زیستی هامون در بازداشت موقت هستن معلوم نیست چرا و اصلا به چه اتهامی (:

وزارت مخابرات و تکنولوژی افغانستان می‌گوید سرور حافظه نهان (Cache Server) کاربران فیسبوک این کشور با مرکز تبادل اطلاعات افغانستان (NIXA) وصل شده است.

این وزارت گفته قرارداد این برنامه را اخیرا با فیسبوک امضا کرده است. بر اساس این قرارداد اطلاعات کاربران فیسبوک و اینستاگرام بدون این‌که به خارج از کشور برود در داخل افغانستان ذخیره و مبادله می‌شود.

سایر زلاند، سخنگوی وزارت مخابرات و تکنولوژی معلوماتی افغانستان، می‌گوید این اقدام به منظور مصونیت اطلاعات کاربران فیسبوک روی دست گرفته شده است. برنامه محلی‌سازی تبادل اطلاعات فیسبوک با پیشنهاد حکومت افغانستان صورت گرفته است.

آقای زلاند گفت پیش از این اطلاعات کاربران فیسبوک به سرور ذخیره فیسبوک در یکی از کشور‌های منطقه و یا آمریکا ارسال و سپس به افغانستان منتقل می‌شد. این روند به گفته مقام‌ها کند و پرهزینه بود.

آمریکایی ها بیشتر از همیشه بازی می کنن

متوسط سن یه بازیکن آمریکایی ۳۳ ساله و معمولا رو تلفن هوشمندش بازی می کنه. اونها امسال ۲۰٪ بیشتر از پارسال خرج بازی کردن و نزدیک دو باربر عدد ۲۰۱۵. بیشترین خرج مربوط به خود بازی است تا دستگاه و پر فروشترین ها کال آو دیوتی : بلک آپز ۳، red dead II و ان بی ای ۲۰۱۹.. این گزارش می گه ۶۵٪ آدم های بالغ در آمریکا امسال بازی کردن و ۶۰٪ اونها از روی گوشی هاشون. حالا جزییات خیلی مهم نیست ولی خبر باحالیه از این نظر که خب ما هم پیر خواهیم شد و به زودی شاهد خانه سالمندان های هستیم که صبح تا شب می شینیم با هم کال می زنیم (: [تعریف ماجرای خودم] یا حالا هرچی اون موقع باب بشه (:

کشاورزهایی که تراکتورهاشون رو هک می کنن

تعداد بیشتر و بیشتری از کشاورزهای آمریکایی که از جان دیر تراکتور خریدن، راهی فروم های پولی و عضویتی اوکراینی و اروپای شرقی می شن تا یاد بگیرن چطوری باید تراکتوری که خریدن رو هک کنن یا فرمورش رو تغییر بدن. دلیلش هم اینه که طبق یک قرارداد که اجبارا باید اونو امضا کنن، کارخونه حق هر جور تعمیر و تغییر در تجهیزات کشاورزی رو ازشون می گیره و بهشون هیچ حقی در مورد شکایت در مورد ضرر در برداشت و اینها نمی ده. این باعث می شه شما اگر مشکلی با تراکتورتون در فصل برداشت داشته باشین بیچاره بشین. چون اولا اگر درخواست اصلاح بدین، خود شرکت احتمالا وقت نمی کنه فوری مشکل رو حل کنه و اگر خودتون دست به کار بشین و مشکل رو حل کنین، فرم ور این رو به مرکز خواهد گفت و احتمالا کارخونه از راه دور تراکتور شما رو غیرفعال می کنه! نماینده کشاورزها و یک فعال حق تعمیر، می گه که اگر کسی تراکتوری رو می خره باید حق داشته اگر لازمه اونو تعمیر کنه یا تغییرش بده. اونها می گن قطعه ای که در بازار هست رو باید گرونتر از کارخونه بخرن و ۱۳۰ دلار در ساعت هم به متخصص کارخونه پول بدن تا بیاد و یک نرم افزار رو از طریق پورت یو اس بی وصل کنه و بگه این قطهع مجاز است. در حالی که این قطعه همون قطعه ای است که از بازار خریدن. [کمی توضیحات و بحث اپل و ..]

و مشتاق علیشاه توییتر هم آهنگ کعبه عشق معین رو برای همه درخواست کرده می ریم براش (:

یک آدمی هم یه لپ تاپ با پنج تا ویروس رو فروخته ۱.۲ میلیون دلار!

البته فازش هنری بوده. یه لپ تاپ سامسونگ ۲۰۰۸ که روش پنج تا از خطرناکترین ویروس های تاریخ بودن رو یک چینی به اسم اثر هنری با نام «استمرار آشوب» و مزایده هم شروع شده. آخرین باری که من چک کردم ۱.۲ میلیون دلار قیمتش بود. یا یه چیزیه که من نمی فهمم یا پول شوییه (کمی توضیحح که پول شویی چطوریه)

ااپل رو هم داشتیم که مک پرو ها رو معرفی کرد که شبیه رنده هستن و مانیتورش که ۴۹۹۹ دلار بود و پایه اش که ۹۹۹ دلار بود (: دیگه واقعا دفاع کننده هاش فان ترین ها بود گوش دادن بهشون (: و البته بهتر بود می گفتن ۶۰۰۰ دلار است ولی بدون پایه ۹۹۹ کم می شه (: نکته جالب دیگه هم این بود که FindMy رو آپدیت کرده از طریق بلوتوث و دیدن شبکه کل دیوایس ها و …

لیتد اگر اشتباه نکنم… اهنگ نفس عمیق میثم ابراهیمی، برای بهترین زندگیم محمدرضا

بحث اسنپ رو هم داشتیم (:‌از دفاع ازحریم شخصی تا جایزه دادن و فیلم ساختن و سوتی اصلی این بود که بیانیه خیلی ضایع بود و ریتوییت متن معذرت خواهی و …

و صحبت ایرانه، بحث ماینینگ هم مهمه. وزیر نیرو رو که داشتیم که گفته بود چرا ما سه وعده غذا می خوریم ولی بعد معاونش یا چنین چیزی در مورد ماین بیت کوین حرف زده بود و گفته بود با برق رایگان از مسجد و مدرسه و … مردم بیت کوین ماین می کنن. کمی توضیح خودم از دستگاه گرفته تا ضرر بخش صنعت و سوله هایی که به جای ابعاد بر اساس برق اجاره داده می شن تا پارتی هایی که تو خود نیروگاه و صدا و سیما و … ماینر دارن.

در اعماق

تشخیص چهره، خلوت شخصی بازیگران پورن رو به هم زده

تشخیص چهره به اندازه کافی دردسر درست کرده؟ اگر نه باید بگم یک نفر مدعی است که سیستمی درست کرده که می تونه چهره بازیگران پورن ۲ رو بگیره و به احتمال زیاد پروفایلشون در شبکه های اجتماعی رو به شما نشون بده. ادعای اصلی اینه که «آیا دوست دختر شما هرگز در چنین فیلمی بازی کرده» ولی معلومه که ادعاش برعکسه و چنین چیزی به کسی کمک نمی کنه! سازنده مدعی است که فعلا صفحه شخصی حدود ۱۰۰هزار رو پیدا کرده و با اینکه چینی می نویسه، مدعی است که در آلمانه. توضیح در مورد خط مرز حریم شخصی و اینکه دو چیز پابلیک رو می شه به هم وصل کرد یا نه و اینکه بالاخره خواهد شد و هر چیز در اینترنت است یعنی عمومیه و در نهایت اشاره ای به ادیت و دیپ فیک

هوش مصنوعی کریپی که بر اساس صداتون، قیافه تون رو حدس می زنه

یک هوش مصنوعی جدید که توی مقاله ای از محققان MIT معرفی شده با دقتی قابل قبول بر اساس صدای افراد، تصویری از اونها ایجاد می کنه. شاید هنوز خیلی مشکل داشته باشه ولی نشون می ده چطوری این تکنولوژی داره در جاهایی که ما حتی فکرش رو هم نمی کردیم وارد می شه. این هوش مصنوعی، از طریق ویدئوهای توی یوتوب تمرین کرده و تصاویری که تولید می کنه از نظر ما نسبتا به واقعیت نزدیک هستن. قبل از این هم گروهی از کارنگی ملون، الگوریتم مشابهی ارائه داده بودن. مقاله با اینکه کاری فنی است، اشاره هایی هم به بحث های اخلاقی داره و البته فعلا خوشبختانه چندان در مورد صداهای ما قابل استفاده نیست چون در هر مورد لازمه روی دیتاهای منطقه ای آموزش داده بشه.

از طرف علی برای نسیم که هیچوقت در زندگی جوانه زدن رو فراموش نمیکنه :)
آهنگ برای او

گفتم کجا می ریم؟ آمریکایی ها هم روی یک درون کار می کنن که می تونه یه تارگت به اصطلاح تروریست رو در بین جمعیت با یک چاقو بکشه! یک جور موشک پرت می کنه که سرش چیزی شبیه به چاقو داره تا بتونه بدون انفجار کسی رو بکشه. البته اگر می گم چاقو، منظور یه تیغه تقریبا ۴۵ کیلویی است که می تونه از ساختمان و ماشین رد بشه و به هدف بخوره.. و وقتی می گم هدف … هر کس قرار باشه بمیره است دیگه.

بچه هایی که بدون دین بزرگ شدن، به طور متوسط همدلی و مهربونی بیشتری نشون می دن

تحقیق بامزه ای است از دانشگاه شیکاگو که می گه بچه هایی که توی خونه هایی بدون دین بزرگ شدن، به طور متوسط مهربان تر و فهیم تر نسبت به مسائل دیگران بزرگ می شن. این تحقیق در مورد ۱۱۷۰ کودک انجام شده که بین ۵ تا ۱۲ سال داشتن – و توی ۶ کشور (کانادا، چین، اردن، ترکیه، آمریکا و آفریقای جنوبی). اونها می گن نتیجه تحقیشون با انتظار عمومی آموزش داده شده فرق داره که می گه دین باعث مهربانی و همدلی بیشتر می شه ولی نتیجه این تحقیق با تحقیق دیگه ای که توش نشون داده شده بود که بچه های خانه های آتئیست خیر تر هستن هماهنگ است». [بحث خودم بخصوص در مورد اینکه لازم نیست اخلاق از دین بیاد]

حملات سیم سوئپ، بخصوص علیه رمزارزها
چندین اتفاق این چند وقت داشتیم. از آدم های مهم کریپتوکرنسی تا موارد فنی. توضیح بد بودن تلفن به عنوان تشخیص هویت و مشکلاتی که هست

شرکتی که مشتری هاش رو هک کرد که از هکر در امان باشن

ماجرا بامزه است، کسانی که والت آگامای کمودو استفاده می کردن تا رمزارز کومودو و بیت کوین شون رو نگه دارن، یکهو دیدن که نصف شب تمام پولشون از والت خودشون به یک والت دیگه منتقل شده! تقریبا ۸ میلیون کومودو و ۹۶ تا بیت کوین. اما احتمالا خطری نداره؛ این انتقال توسط خود شرکت انجام شده تا جلوی هکری که به والت ها دسترسی داشته رو بگیره. اما هک چطوری بوده؟ کمودو از یک لایبری جاوااسکریپت در والتش استفاده کرده بود به اسم electron-native-notify که ۲ ماه قبل یه آپدیت براش میاد. این آپدیت حاوی یه در عقبی بود که به نویسنده ناشناس کتابخونه اجازه دسترسی می داد… اونم به طور خاص دسترسی خوندن سیدها و کلیدهای شخصی و پسورد والت رو! این مشکل امنیتی رو تیم پکیجینگ ان پی ام کشف کرد و به کمودو اطلاع داد. این شکل جدیدی ازهک است که یک پکیج خوب منتشر می کنین و بعد از مدتی یواشکی توش یه چیزی می ذارین. چیزی شبیه اسب تراوای زمانی (:

نامه ها

طوبی در مورد شبیه سازی شورای نگهبان توضیح داده:
من شماره ی ۹۲ رادیو گیک رو گوش کردم، شبیه سازی مسابقات شورای نگهبان، برنامه نویسی نیست. بلکه گروه های دانشجوی حقوق به همراه استاد (Coach) جلسه ی شبیه سازی شورای نگهبان را برگزار می کنند و داوران بر اساس ارائه ی آن ها نمره می دهند و برندگان مدرک و جایزه می گیرند. برگزاری شبیه سازی جلسات دادگاه (Moot court) و سازمان ها امروزه خیلی توی ایران بورس شده و برای آموزش دانشجو هست . در دیگر سازمان های بین المللی مثل سازمان ملل متحد هم برای دانشجویان حقوق، علوم سیاسی و روابط بین الملل امکان حضور در اینگونه جلسات شبیه سازی وجود دارد.

سلام. اول اینکه شما عشق هستی و خیلی دوسِت دارم. الان داشتم اپیزود ۸۶ رادیو گیک رو گوش میکردم، یه دانشجوی ایرانی توی آمریکا به سینه‌های یک خانم دست زده و بعدش شما در جواب دفاعیه‌ی احمقانه‌ی مجرم، خطاب به اون شخص گفتید: «شما یک مریض روانی هستی». میدونم شما هیچوقت حرف توهین‌آمیز نمیزنی، ولی این اصطلاح «مریض روانی» به نظرم توهین‌آمیزه به خیلیا از جمله من که سالهاست بیماری دوقطبی دارم و از لحاظ تکنیکال یک مریض روانی حساب میشم. به نظرم درست نیست که جهانیان امروزی از اصطلاح مریض روانی به عنوان توهین و یکجور تهمت زدن استفاده میکنن. همونطور که توی مجامع رسمی دیگه هیچکس به عنوان تمسخر و توهین نمیگه فلانی فلجه، فلانی عقب مونده ذهنیه و اینجور حرفا. از اونجایی که خیلی نظراتت جالبه میخواستم خواهش کنم در این مورد یک توضیحی بدی نظر خودت رو توی اپیزودهای بعدی رادیو گیک.

تولد آرزو رو هم که ٢٣ بهمن هست لطفاً بهش تبریک بگو در رادیو گیک بعدی. بگو به محمد ایمیل بزنه.

موسیقی

  • برایم بخوان محمد، شعر و صدای الیاس علوی
  • معین کعبه
  • هادی پاکزاد – فرشته مرگ
  • برای او
  • فایا یونان

أحب يديك (دستانت را دوست دارم)
چشمان تو رؤياي من است
رؤيايي كه بزرگ خواهد بود
بزرگ،
آن گونه كه خستگان آرزو مي كنند.
بزرگ،
همچون نعمت هاي وطنم.
دستانت به استقبال بازگشتگان تكان مي خورند
و براي گرسنگان نان به همراه دارند
دستانت را دوست دارم
و بيشتر و بيشتر اما، وطنم را دوست دارم
از آن من خواهي بود
آن گاه كه وطن را مثل من دوست داشته باشي.
از آن تو خواهم بود
آن گاه كه خويشانم به وطن بازگردند.
و جشن عروسي من آن جا خواهد بود
كه قلبم مرا بكشاند.
و براي تو مي ميرم، براي تو مي ميرم
آن گاه كه براي كشورم بميري.
و من تو را دوست دارم
تا بر توپ ها و تانك ها پا بگذاريم
و خیابان ها از شلوغي کودکان به تنگ آیند
و آن گاه كه صبح از ميان خاكسترها بيدار شود
براي تو خواهم مرد، براي تو خواهم مرد
و شايد با كشورم به تو خيانت كنم .

فايا يونان خواننده سوريه _ سوئدي
ترانه “أحب يديك” فايا يونان

به مناسبت خرداد پر حادثه؛ اگر مقاومتی نبود، نیازی هم به روحانی نبود

توی خرداد پر حادثه هستیم. از زمانی که خاتمی رای آورد و همه رو شگفت زده کرد و بعد مردم مجلس رو هم به اصلاح طلبها سپردن، ۲۲ سال می‌گذره و در اطراف من که مردم از همیشه به اصلاحات ناامیدتر هستن. دلیل این چیه؟ دلیلش چیه که خاتمی با باقیمانده آبروش میاد و دور دوم رییس جمهور می شه یا کل آدم های مشهور به اصلاحات می ایستن که روحانی رای بیاره و به اینجا برسیم؟

من نه کارشناس سیاسی هستم نه این تیپ چیزها رو زیاد دنبال می کنم ولی حس می‌کنم اصلی ترین مشکل اینه که این آدم ها فراموش می کنن قدرتشون رو از آدم ها گرفتن و سعی می کنن وارد یک بازی سیاسی بشن به این امید که توش با مصالحه بتونن حقوق حداقلی رو بگیرن. این کار باعث می شه در مراحلی خوب پیش برن ولی قدم به قدم از بدنه مردم جدا بشن. مثلا خاتمی می رسه به جایی که سر دانشجوها داد می‌کشه که می ده از سالن بیرونشون کنن یا روحانی به جایی می رسه که می گه مردم براشون سفره مهم نیست و علاقمندی‌شون پشت نظام ایستادنه.

شکی نیست که هر دو کارهایی هم کردن و در هر دو مورد خوشحالتر بودم که این آدم انتخاب شده تا رقیبش. خاتمی مجله و روزنامه رو به ما نشون داد و روحانی هم برجام رو پیش برد. همه اش رو هم دوست داشتیم ولی مشکل اصلی این شد که این آدم ها یادشون رفت که قرار بود به پشتوانه آدم ها، کارهایی رو بکنن که آدم ها ازشون می خواستن: اصلاح.

مستقل از اینکه اصولا چیزی که بهش می گفتیم جنبش اصلاحات دیگه دیده نمی شه و از تلاش هایی برای تغییر به نفع مردم رسیده ایم به کسانی که برای منافع گروهی شون می جنگن، مشکل اینجاست که این آدم ها شروع می کنن به مصالحه و قدم به قدم از تقوایی که باهاش شروع کرده بودن پرت می‌شن و بعد از ۵ سال جایی هستن که دیگه مثل قبلی ها فکر می کنن مردم نفهم هستن و حداکثر حرفشون می شه اینکه «قدرت هایی هستن که نمی ذارن». خب ما هم می دونیم قدرت هایی هستن که نمی ذارن و برای همین هم به شما رای می دیم تا حتی اگر نمی تونین جلوی اون قدرت ها بایستین، کمی فضا رو شفاف تر کنین و از این قدرت‌ها بی پرده حرف بزنین.

به نظرم اگر چیزی به اسم جنبش اصلاحات می خواد ادامه حیات بده، باید چند تا کار مهم بکنه. اول اینکه باید شفاف باشه و شفافیت رو بیشتر کنه. مثلا اگر فشاری هست برای فیلتر شدن فلان چیز، کار درست یک اصلاح‌طلب اینه که بگه فلان سازمان و فلان نهاد و فلان گروه دارن فشار میارن فلان چیز فیلتر بشه و ما به فلان شیوه جلوشون ایستادیم و می خوایم از طریق فلان ساز و کار قانونی، جلوشون رو بگیریم و در آینده هم نذاریم این گروه‌ها منظورشون رو پیش ببرن. متاسفانه الان اینجوری نیست و حداکثر یک نفر در نقش پطروس فداکار، انگشتش رو می کنه توی فلان گروه و می گه «من دارم مقاومت می کنم». و فردا هم که مقاومتش تموم بشه انگشتش رو می کشه بیرون و خلاص.

اینجا می رسیم به قدم دوم این دوستان. قدم دوم باید ساخت یا حداقل حفاظت از قانون‌ باشه. خاتمی و مجلسش حتی نتونستن پشت لوایح دوقلوشون بایستن یا روحانی حتی نگفت چه بر سر ادعاهای منشور حقوق شهروندی اومد. از رییس جمهور به عنوان پاسدار قانون اساسی انتظار می ره نهادهای داخل این قانون رو تقویت کنه و جلوی موازی کاری رو بگیره و غیره و غیره اما می بینیم که در این سال های دولت اصلاحات هیچ وقت این اتفاق نیافتاده. اگر هم واقعا قدرت اینکار رو ندارن بهتره به بخش قبلی رجوع کنیم: شفاف سازی کنن که چرا و چطوری نمی شه اینکار رو پیش برد و اگر واقعا امکانش نیست و اگر رییس جمهور کارپردازی بیش نیست، خب برای چی تکرار می کنیم؟

در واقع اگر قرار بود یا حتی هنوزم قراره اصلاحاتی در این کشور پیش بره، از طریق جدا شدن از مردم و تلاش برای مصالحه در لایه های بالا این اتفاق نخواهد افتاد. روحانی یا هر کس دیگه باید حداقل در یک موضع محکم می ایستادن و حقی که مال مردم است رو پیگیری می کردن تا ببینن مردم هم چطوری پشتشون می ایستن. این می تونست حتی مدل ریش ظریف باشه که اعلام شد مناسب نیست و عوضش کرد یا پیگیری حبس خانگی موسوی. اگر می گین امکان چنین چیزی نیست، ۱) یادتون می ندازم که احمدی نژاد پای انتخاب وزراش ایستاد و ۲) خب اگر نیست بیخود می کنین قول می دین (: اونم بعد از نفر قبلی که خودش رو پیشکاری بیش ندونست.

طولانی‌ترش نکنم چون خودتون بهتر از من می دونین وضعیت چیه. خلاصه اش اینه که اگر قراره اصلاحاتی باشه، باید قدم به قدم باشه و با ساختن نهاد و تکیه بر مردم. با جدا شدن از مردم و قهرمان ساختن از شخصیت ها فعلا که ۲۲ ساله فقط به اختلاس های بزرگ و بزرگتر و کارهای کوچیک و کوچیکتر رسیدیم. تو خانواده ما همیشه نقل می شه که حین اسباب کشی یه باربر خیلی غر می زد که «اینها سنگینن» تا اینکه آخرش خاله ام بهش گفت «چون سنگین هستن از شما خواستم بیاین. اگر سبک بودن که خودم می بردم». ماجرای ما و روحانی هم همینه: چون مقاومت می شه گفتیم شما بیاین، اگر مقاومت نمی شد و نظر ما اجرا می شد که شمایی هم نبودی (: