ادعای مرد ۴۸ ساله: «اینا رو گربه‌ام دانلود کرده»

دیروز محاکمه کیت گریفین بود. مردی که به خاطر داشتن بیش از هزار عکس غیرقانونی روی کامپیوترش و ۱۰ مورد جرم مربوط به تصاویر پورنوگرافی کودکان محاکمه می‌شه.

فکر می‌کنید راه دفاع این مرد ۴۸ ساله چیه؟ ادعا کرده:

من چند لحظه کامپیوترم رو ترک کردم و وقتی برگشتم دیدم گربه ام داره روی کیبرد راه می‌ره و دگمه‌ها با پاهاش فشار داده شدن و یکسری تصاویر عجیب و دانلود شدن.

نکته مهم اینه که پورنوگرافی کودکان، جزو شدیدترین جرایم جهان است که تقریبا در همه جا باهاش مبارزه می‌شه. هر عقل سلیمی می تونه توضیح بده که اجبار کودکان به رابطه جنسی و کسب درآمد از این طریق، کار صحیحی نیست.

در حال حاضر پلیس گربه رو پیش یکی از افراد فامیل کیت گذاشته و خود این مرد رو به جرم داشتن تصاویر پورنوی کودکان، با ۲۵۰ هزار دلار وثیقه، در زندان نگه داشته.

ATM تقلبی در کنفرانس هکرها

آپدیت: با تشکر از محمد که تذکر داد، بعضی‌ منابع خبری می‌گن که این رو تبهکارها گذاشته بودن تا اطلاعات مهمون‌های هتل رو بدزدن ولی از بدشانسی‌شون همزمان شده با کنفرانس هکرها.

دفکن یا همون DefCon، کنفرانس سالیانه هکرها در لاس وگاس است. هر ساله هکرها دور هم جمع می‌شوند و آخرین دستاوردهای همدیگر را به اشتراک می‌گذارند.

در کنفرانس اخیر، یک دستگاه اتوماتیک دریافت پول در لابی هتل قرار داده شد و احتمالا اطلاعات کارت و رمز کلی از شرکت‌کنندگانی که در هتل ریورا کازینو اقامت کرده بودند را خواند و بعدش هم پیام داد که «متاسفانه انجام عملیات مورد نظر در این لحظه مقدور نمی‌باشد.». بنا به گفته مسوول امنیتی هتل، پلیس این ماشین ATM را توقیف کرده به دلیل مکان خاص قرارگیری آن که خارج از دید دوربین‌های امنیتی بوده، هنوز کسی نمی‌داند که قبل از توقیف شدن توسط پلیس، چه مدت این دستگاه در لابی بوده و چه کسانی از آن استفاده کرده‌اند. همینطور هنوز مشخص نیست که این دستگاه توسط هکرهای شرکت کننده در کنفرانس در آنجا گذاشته شده یا توسط افرادی با نیت سوء در خارج از کنفرانس.

مسوول ایمنی هتل می‌گوید وقتی به این دستگاه مشکوک شد که با چراغ‌قوه به دوربین ایمنی آن نگاه کرد. او می‌گوید که به جای دوربین ایمنی، یک کامپیوتر پی سی که به یک کارت خوان متصل بود در پشت چشمی قرار داشت.

عینک هایی برای پیشگیری از چشم تو چشم شدن

در باغ وحش و جلوی قفس گوریل‌ها مهمترین کاری که می‌کنید چیست؟ خیره شدن به گوریل‌ها! گوریل‌ها از چه چیزی بدشان می‌اید؟ اینکه کسی به آن‌ها خیره شود. این عینک‌های ابتکاری را باغ وحش روتردام درست کرده تا گوریل‌ها راحت باشند و شما هم بتوانید راحت به آن‌ها نگاه کنید. این عینک‌ها بعد از این توزیع شدند که چند وقت قبل یک گوریل فراری به یک زنی که به او ذل زده بود، حمله کرد.

منبع

قطعی دو سه ساعته جیمیل و تهدیدهای دیجیتال

بازم یکشنبه و مقاله توی صفحه آخر ضمیمه اعتماد. ایده من اینه که در مورد یکی از اتفاقات مهم هفته قبل در دنیای آی تی بنویسم (: به هرحال این هفته مهمترین اتفاق، بدون شک قطع شدن…

ما ضربه پذیریم: جیمیل دو ساعت و نیم قطع بود

قطع شدن دو ساعته و نیمه سرویس پست الکترونیکی گوگل در هفته گذشته یکبار دیگر ضربه پذیری ما در دنیای دیجیتال را به ما یادآوری کرد. ماجرا از این قرار است که روز سه‌شنبه هفته قبل، حوالی ساعت ۱ بعد از ظهر به وقت تهران، سرویس‌های جیمیل قطع می‌شود. شاید نوشته ۱ایرانی که «بعد از حداقل 5 سال این اولین باره که جیمیل داون شده …تا ساعت 1 سالم بودا خودم ایمیل رو چک کردم.» چندان دقیق نباشد چون به گزارش خود گوگل، سرویس جیمیل در ماه به طور متوسط ۱۰ تا ۱۵ دقیقه دچار مشکل می‌شود. اما اینبار همه چیز تفاوت دارد؛ ۱۱۳ میلیون در جهان برای دو ساعت و نیم کانال اصلی ارتباطی خود را از دست داده‌اند.

وبلاگ رسمی گوگل اعلام می‌کند که «ما از مشکل پیش‌آمده متاسفیم و اهمیت موضوع را برای شما درک می‌کنیم. خود گوگل هم با جیمیل اداره می‌شود و تمام تلاشمان برای بازگرداندن این سرویس را به کار بسته‌ایم». وابستگی خود گوگل به جیمیل تا به آن حد است که حتی بخش ارتباط با رسانه‌های شرکت به دلیل قطع بودن سرویس جیمیل نمی‌تواند اطلاعیه‌های مطبوعاتی را به موقع ارسال کند.

در نهایت بعد از نزدیک به سه ساعت، مشکل پیدا و حل می‌شود. مساله مربوط می‌شد به آزمایش یک برنامه که باعث از مدار خارج شدن یکی از سرویس‌دهنده‌ها شده و بار بیش از حدی به سرویس کننده بعدی وارد کرده و در نتیجه آن‌هم از کار افتاده و همین روند، یکی یکی سرویس‌دهنده‌ها و در نهایت کل سرویس ایمیل شرکت گوگل را از کار انداخته.

نکته قابل توجه در این میان، این بود که شرکت‌ها و حتی دولت‌ها یکبار دیگر دیدند که چقدر به دنیای دیجیتال وابسته شده‌‌اند و این دنیای دیجیتال تا چه حد تحت کنترل چند ابرشرکت درآمده‌ است. برای درک بهتر وسعت کنترل آن چند شرکت بزرگ، خبر بالا را بگذارید کنار خبر استفاده جک استرا (سیاستمدار انگلیسی) از سرویس هات‌میل به عنوان پست الکترونیک اصلی یا استفاده رییس جمهور جدید آمریکا از سرویس موبایل و ایمیل بلک‌بری تا ضربه پذیری دولت‌ها در مقابل قطع سرویس‌های یک شرکت خصوصی را بهتر ببینید. ما تا به حال شاهد یک جنگ تمام عیار در دنیای دیجیتال نبوده‌ایم ولی فکر می‌کنید اگر روزی شرکت‌های خصوصی اعلام شورش یا تحریم کنند، دولت‌ها تا چه حد توان مقابله خواهند داشت؟ یا در صورت بروز بحران احتمالی، قطع سرویس ساده‌ای مثل ایمیل، تا چه حد توان عملیاتی یک کشور را فلج خواهد کرد؟

قطع دو سه ساعته سرویس ایمیل در سه‌شنبه هفته قبل، به ما یادآوری می‌کند که از وابستگی بیش از حد به یک شرکت بپرهیزیم و تلاش کنیم تا حد ممکن از تکنولوژی مورد نیازمان سر در بیاوریم تا در مواقع لزوم امکان جایگزینی سرویس‌های یک شرکت تجاری با نمونه‌های مشابه را داشته باشیم.

فیس‌بوک می‌خواهد مالک اطلاعات شما باشد

مطلبم توی صفحه آخر ضمیمه روزنامه اعتماد امروز

فيس بوک، با بيش از 175 ميليون کاربر فعال، غول نوين دنياي اينترنت و يکي از سايت هاي محبوب اين روزهاي ايرانيان است. اين سايت که درسال 2005 و توسط يک دانشجوي دانشگاه هاروارد افتتاح شد ابتدا تنها به دانشجويان همان دانشگاه اجازه ورود مي داد ولي به سرعت صفحه ورودي خود را به روي دانشجويان ديگر دانشگاه ها و بعد دانش آموزان و در نهايت هر فرد بالاي 13 سال گشود. اين سايت يک شبکه اجتماعي خصوصي است. شبکه اجتماعي به اين معنا که افراد مي توانند با ورود به آن عضو گروه هاي مبتني بر محل زندگي، محل کار، محل تحصيل، دين، علايق موسيقي، تيم فوتبال مورد علاقه و… شوند و در هر لحظه وضعيت زندگي، کار در دست انجام، عکس و… خود را در اختيار هم گروه ها و دوستان خود قرار دهند. با بودن در فيس بوک هر لحظه خواهيد توانست بررسي کنيد فلان همکلاسي دوران دبيرستان با چه کسي ازدواج کرده است يا به عکس هاي سفر اخير همکارتان به لهستان نگاه کنيد. اين از شبکه اجتماعي بودن. اما خصوصي بودن به چه معناست؟ خصوصي بودن يعني اينکه اين اطلاعات توسط خود افراد به اشتراک گذاشته مي شوند و بنا بر خواست آنها تنها در اختيار دوستان مورد تاييد قرار خواهند گرفت. اما داستان به همين جا ختم نمي شود. يک نفر ديگر هم در تمام اطلاعاتي که در فيس بوک به اشتراک مي گذاريد شريک است؛ شرکت فيس بوک. و اين پايه اعتراض هاي عمده هفته قبل بسياري از فعالان فضاي مجازي و حقوق ديجيتال جهان بود.

متن کامل اینجاست .
البته من در فکر می‌کردم قراره توی صفحه تکنولوژی باشه ولی صفحه آخر بود. دفعه بعد سعی می کنم مرتبط تر به تیپ صفحه آخر ضمیمه بنوسیم (:

عضو کنگره، سفر مخفی به عراق را روی توییتر لو داد

احتمالا با توییتر آشنا هستید. در توییتر هر کس در هر لحظه می‌نویسد که مشغول چه کاری است. مثلا اگر به توییتر من نگاه کنید می‌بینید که من در طول روز چه کاری می‌کنم حالا بگذریم از ایرانی بازی ما که فیدهای مختلف را روی توییتر می گذاریم یا پنج تا پست پشت سر هم در مورد عقایدمان می نویسیم و … (:

این ایده کمی عجیب است. در ایران کلی چیز داریم که نباید بنویسیم چون دولت حس می کند که در جنبه‌ای حق دخالت دارد. گاهی هم بحث کاری است. مثلا من گاهی که می‌خواهم چیزی بنویسم کلی باید فکر کنم که مثلا نوشتن «روی سرور فلان نوکیا که داون شده کار می کنم» چقدر احتمال دارد اطلاعات محرمانه را به دیگران منتقل کند.

حالا سوتی جان بوهنر پیتر هوکسترا،‌ عضو کنگره آمریکا را ببینید. جان بوهنر پیتر هوکسترا در ۵ فوریه توییت کرده:

Just landed in Baghdad. I believe it may be first time I’ve had bb service in Iraq. 11 th trip here.

قابل توجه شما که این توییت «تازه در بغداد فرود آمدم» را این عضو جمهوری‌خواه کنگره، از بلک بری‌اش فرستاده. آنهم در سفری که قرار بوده به خاطر مسایل امنیتی به عموم اعلام نشود (:

منبع: سی نت

دونکته

نام نویسنده توییت رو اضافه کردم. پیتر کسی است که توییت کرده و جان کسی است که هیات نمایندگی رو به راه انداخته. با تشکر از رضا شیرزاد عزیز (:

فرهاد برام برام توییت کرده که اگر قرار بود توی توییتر لینک گذاشته نشه، پس دکمه کارنت آدرس را نمی‌ساختند. ربطی هم به فرهنگ ملت‌ها نداره به علایق شخصی مربوط میشه. (: من هم نگفتم نباید توی توییتر لینک داد. حرفم این بود که فید سرویس‌هایی مثل توییتر و فرندفیدز فریندفید و diigo رو نباید به توییتر فرستاد. این، یک جور علاقه مفرط به اجبار دیگر به شنیدن است که در کشورهایی که سانسور حاکمه و آدم‌ها حس می‌کنند حق شنیده شدن ندارند، بیشتر پیش می‌یاد. قبول دارم که علاقه شخصی است ولی علاقه شخصی آدم‌ها دقیقا محصول شرایط اجتماعی اونها است. در مورد فرستادن معقول لینک (در پاسخ به اینکه الان دارم چیکار می‌کنم، خیلی وقت‌ها جواب من اینه که الان دارم فلان صفحه رو می‌بینم) خیلی هم خوبه و اتفاقا فکر کنم من جزو آدم‌هایی هستم که زیاد لینک می‌فرستم (:

برف علیه پایش همگانی

پایش همگانی رو به عنوان معادلی برای Surveillance به کار بردم. پایش همگانی چیز پیچیده‌ایه. از یک طرف دائما ادعا می‌شه که دوربین نظارتی و شنود و سانسور و اینجور چیزها برای امنیت ملی و تمامیت ارضی خوبه ولی همیشه چیزی که در نهایت باقی می‌مونه یک دولت اقتدارگرا است که توسط شنود و سانسور، آزادی‌های مدنی افراد رو سرکوب می‌کنه.

دوربین‌ها توی خیابون نصب می‌شن با این ادعا که دزدی کم خواهد شد ولی اتفاقی که می‌افته اینه که تجمعات قانونی راحت‌تر سرکوب می‌شن و فشارهای اجتماعی مثل حجاب و رفت و آمد انسان‌ها با همدیگه، محدود و محدودتر می‌شه و از همه بدتر جامعه به سمت پلیسی شدن پیش می‌ره و حکومت تبدیل می‌شه به چیزی جدای از خود مردم که به مردم نظارت می‌کنه.

تمام این نوشته‌ها به بهانه این عکس است:

که توسط یک کاربر فلیکر از برف اخیر لندن گرفته شده. این روزها لندن در حال تبدیل شدن به پایتخت دوربین‌های نظارتی است و در عین حال سمبلی از مقاومت علیه اونها.

مرتبط:

 استدلال احمدی‌نژاد در مورد نصب دوربین در معابر: آیفون‌های خانه مردم هم دوربین دارد
 سر تیتر مجله بیخوابی: خانه ما که آیفون تصویری ندارد

کاغذ خرد کن با نیروی همستر


همستر باید ۴۵ دقیقه روی چرخ بدود تا یک کاغذ آ.۴ به طور کامل خرد شود. بعد کاغذ خرد شده روی کف قفس می‌ریزد و حیوان کوچولوی پشمالو، یک تخت تازه پیدا می‌کند.

این قفس توسط تام بالهاچت(؟) ۲۹ ساله و به عنوان پروژه لیسانس رشته طراحی صنعتی ساخته شده.

این مشاور طراحی می‌گوید «من می‌خواستم به محصولی برسم که خلاقیت افراد را هدف قرار دهد و در عین حال به مسایلی مثل گرم شدن زمین، بازیافت و دزدی هویت هم بپردازد».

او اضافه می‌کند که «کاغذ خردکن همستری به همه این‌ها جواب می‌دهد چون برای تولید انرژی به همستر وابسته است و درعوض، از کاغذهای محرمانه شما برای این حیوان یک تخت خواب گرم و نرم می‌سازد.»

تا به حال چندین شرکت پیشنهاد کرده‌اند که این نمونه اولیه را به تولید انبوه برسانند.

منبع: تلگراف