یک بحث سیستم عاملهای آزاد اینه که کامپیوتر من باید تحت کنترل من باشه نه تحت کنترل یک شرکت. درست مثل خودرویی که من از کارخونه می خرم و با اینکه تنظیمات کارخونه روشه اما در نهایت من هستم که کنترلش می کنم و بدون اینکه بخوام با پارس خودرو چک کنم، به ال.۹۰. در پیتم دستور می دم کجا بره و اونم لازم نمی بینه که وقتی منو رسوند استخر، به پارس خودرو اعلام کنه که امروز کجاها رفتم.
اما ظاهرا مایکروسافت و ویندوز ده هنوز اینو نفهمیدن. محققین امنیتی آرس تکنیکا میگن که حتی بعد از غیرفعال کردن بینگ، کورتانا و فعال کردن بالاترین سطح پرایوسی در ویندوز ۱۰، این سیستم عامل هنوز اطلاعاتی رو به سرویسهای مختلف مایکروسافت میفرسته که شماره شناسایی کاربر رو هم به همراه دارن. این مساله بعد از جریان زیر نظر گرفتن کودکان به شکل پیش فرض باعث شده بحثهای پرایوسی دوباره داغ بشه. درسته که ممکنه من به خیلی از این سرویسها احتیاج داشته باشم و ذاتا بد نباشن ولی ۱) باید در پیاده سازیشون حریم خصوصی من رعایت بشه و وقتی لازم نیست اطلاعات من روی شبکه منتقل نشه و ۲) این امکانات باید تحت کنترل من باشن تا اگر خواستم اونها رو روشن نکنم نه اینکه به شکل پیش فرض روشن باشن و من فقط اگر درک و سواد کافی داشتم بتونم خاموششون کنم.
مایکروسافت در این مورد که چرا علیرغم تنظیمات پرایوسی، بازهم اطلاعات رو منتقل می کنه توضیحی نداده ولی به احتمال زیاد مانند ماجرایی که چند وقت پیش برای ابونتو افتاد، برخی از تنظیمات رو تغییر خواهد داد تا جلوی گسترش این سبک از انتقادها به سیستم عامل جدیدش رو بگیره.
راستی! امروز اولین روزی بود که من چند دقیقه ای با ویندوز ۱۰ کار کردم ولی خب معلومه که هیچ نظری در موردش ندارم و فقط امیدوارم دسکتاپ سرچ رو بهتر کرده باشه و بالاخره Virtual Desktopها رو هم به سیستمش اضافه کرده باشه. فکر کنم از سال ۲۰۰۰ به بعد هر سیستم عاملی که این دو تا رو نداشته باشه برای من غیرقابل استفاده است.
گارتنر توی گزارش چرخه های هایپ، می گه که شغل های مرتبط دادههای بزرگ در حال از دست دادن هایپ هستن [توضیح خودم] ولی با وجودی که دیگه مد داغ روز نیستن، تعداد شغل ها داره بیشتر می شه و حقوق هم داره بالاتر می ره و بالاترین جایزه ها رو هم دارن. حقوق یک تازه وارد حدود ۹۱هزار دلار تخمین زده می شه و یک آدم حرفه ای حدود ۲۵۰هزار دلار در سال می گیره.
خب این یک جور فحش سبک است در انگلیسی. چیزی شبیه به *یده. مثلا می گن why linux sucks یعنی چرا لینوکس گند زده و مثلا می گن چون ممکنه بعد از آپدیت دیگه بالا نیاد (: درست غلطش با خودشون. یا ما می گیم why windows sucks و می گیم چون ابزارهای گنو مثل grep و غیره رو نداره. حالا شرکتی به اسم vox populi در یک ایده جنجالی و طبق قانون جدید ICANN که می تونیم به جای دات کام و دات نت و .. پول زیادی بدیم و دات فلان رو بخریم و بعد زیرش دامین تعریف کنیم (مثلا یک شرکت دات نینجا رو خریده و من می تونم برم ازش جادی دات نتینجا رو بخرم) رفته دامین اصلی sucks. رو خریده
و روش دامین می فروشه. حالا دعوا چیه؟ قیمت گذاری! این شرکت گفته دامین های دات ساکس رو از قیمتی به ارزونی ۲۰۲۴ دلار تا گرونی نزدیک چهار میلیون دلار خواهد فروخت. معلومه که مثلا مایکروسافت باید بره چهار میلیون دلار بده دامین رو بخره که یکی دیگه نخره یا اپل یا بقیه شرکت ها و عملا این ایده داره از هر شرکت بزرگ باج گیری می کنه که چهار میلیون دلار بدن که فلان دات ساکس در اینترنت دست مخالفان نباشه. یک نامه از طرف ICANN اعلام کرده اینکار درست نیست و خلاف قوانین است و از اونطرف CEO این شرکت نوشته که هیچ قانونی رو نقض نکردن و اتفاقا خیلی هم دوست دارن اینترنت جای خوبی باشه. دعوا داره و گفتم خبر دار باشین اگر لازمه و چند میلیونی اضافه دارین، دامین دات ساکس خودتون رو بخرین که دست دشمن ها نیافته ( آهنگ دشمن)
آدم ها خبر داغ دوست دارن و برای همینه که اینهمه شایعه چرند و پرند در وایبر جریان داره… حتی دیروز پریروز یکی از من پرسید که آیا دلیل عصبی بودن ما ایرانی ها این نیست که غربی ها یک اشعه ای / امواجی به سمت ما می فرستن (و طرف اینو معقول می دونه اما اینهمه بوق و دود و مشکلات مالی و اعصاب خوردی و سانسور و … رو نمی بینه). حالا هم یک شایعه هیجان انگیز درست شده تحت عنوان «پایان ویندوز» و می گن مایکروسافت اعلام کرده که دیگه ویندوز جدید نمی یاد و همین که هست آپدیت می شه. واقعیت خیلی از این جریان به دوره. این رو نه مایکروسافت اعلام کرده نه مدیر عاملش نه توییت شده نه تو وبلاگ مایکروسافت هست. اینو یک کارمند در یک کنفرانس به شکل اشاره جانبی گفته. وقتی داشته در مورد نوتیفیکیشن های ویندوز صحبت می کرده. واقعیت هم اینه که ویندوز از ورژن هشت به بعد تقریبا مشابه لینوکس شده و ایده اش به یک آپدیت دائمی است و حتی اگر نسخه ای رو هم اسم بذاره (مثلا هشت و یک) عملا همون قبلی است که تغییراتی کرده. یعنی همه نسخه ها آپدیت می شن به یک نسخه جدید که روی ابزارهای مختلف قابلیت اجرا داره. مساله اینه که مایکروسافت شیوه قدیمی ریلیز ویندوز جدید و جایگزینی ویندوز قبلی رو مدتی است کنار گذاشته و عملا دنبال «ویندوز به عنوان سرویس» است که شما یک لایسنس ویندوز داشته باشین و باهاش بتونین آخرین ویندوز رو داشته باشین. مایکروسافت هم دقیقا اعلام کرده که ممکنه برندینگ ویندوز رو متوقف کنه و اصولا با اسم ویندوز (بدون نسخه) بمونه و البته ممکنه این رو هم تغییر بده. در حال حاضر تنها خبر دقیق که هست اینه که ویندوز ادامه پیدا می کنه، اسمش ویندوز می مونه ولی شاید ته اسم چیزی اضافه بشه یا نشه. دقیقا مثل دبیان یا ابونتو یا فدورا که اینکه بهش بگیم هایزنبرگ یا تکشاخ یا جسی تفاوت عظیمی توش ایجاد نمی کنه چون ادامه مسیر قبلی است و قبلی ها می تونن به اینها آپدیت بشن.
مبلغ دولوپرها
پیام صادری عزیز توجمهون رو جلب کرده به اصطلاحی تحت عنوان Developer Evangelist
داشتم توی سایت دیجیتال اوشن میگشتم و افرادی که در اونجا کار میکنن رو بررسی میکردم. بر خوردم به خانمی به اسم Erika Heidi برخودم با عنوان شغلی بسیار جالب Developer Evangelist.
برام جالب بود و عنوانش رو توی اینترنت سرچ کردم و رسیدم به این سایت که یک جوری کتاب راهنما هست برای این شغل. http://developer-evangelism.com/
که من اسمش رو اگر همین جوری ترجمه کنیم میشه چیزی توی مایههای «مُبلغ توسعه دهنده»
اما بر اساس کاری که انجام میده من میگم «وکیل مدافع توسعه دهندگان».
در کل برام جالب بود و میخواستم در مورد این شغل و کمبودش توی ایران توی بلاگم بنویسم و اینکه الان همه توسعه دهندگان دنبال راه اندازی «کسب و کار» خودشون هستن و شرکتها هم رفتار درستی با توسعه دهندگان ندارن و کمبود توسعه دهنده و این حرفا
گقتم اگر صلاح دونستی در موردش در رادیوگیک بگی :) و این عنوان شغلی و سایتش رو معرفی کنی
راستی فکر کنم الان خودت تقریبا یک Developer Evangelist هستی :دی
A developer evangelist is a spokesperson, mediator and translator between a company and both its technical staff and outside developers.
If your product targets developers this can not be achieved with marketing or PR. We’ve managed to remove the developer world from the commercial part of IT companies so far over the last few years that developers are very cynical about anything that does not relate to technology first and brand second – and neither marketing nor PR can deliver that.
Developers however are very happy to listen to what other developers say – if these developers are very good, have their respect and deliver the message in the right way.
The trick is to allow people in your company to play with your products and advertise why they are excited about them – after all the people in your company are consumers, too.
این خبر هم جالبه از این نظر که می شه ربطش داد به نظریه توروالدز [توضیح بقا – اقتصاد – فان]. ظاهرا تکنولوزی که قبلا فقط در خدمت جنگ بود حالا توی یکسری حوزه ها (به طور خاص صنعت سرگرمی) داره سریعتر پیش می ره. انگلستان اعلام کرده که برای تانک های CV90 از یک سیستم تعلیق فعال استفاده خواهد که قبلا برای ماشین های فرمول یک درست شده بود ولی به خاطر تغییر خیلی محسوسی که توی وضعیت ماشین می ذاشت ممنوع شد. ایده این بود که در مسابقه ماشین رانی باید قابلیت راننده ها فاکتور اصلی باشه نه چنین سیستم هایی که باعث می شه حداکثر چسبندگی لاستیک به جاده حفظ بشه و ترمز و گاز خیلی خیلی بهتر عمل کنه. این تکنولوژی در تست ها و ویدئوی یوتیوبی که منتشر شده تونسته حدود ۴۰ درصد عملکرد تانک ها در سرعتی حدود ۶۵ کیلومتر رو بهبود بده و در حدود سرعت های ۱۰۰ کیلومتر در ساعت تانک هم که دیگه کارش شبیه معجزه است. معلومه که شرکت کانترکتور نظامی انگلستانی نگفته که دقیقا تکنولوژی چیه ولی از Active Damping نام برده شده که احتمالا کنترل سیستم تعلیق توسط موتورهای کنترل شونده با کامپیوتر است. این سیستم سه برابر بهتر از تعلیق پسیو می تونه فشار وارده رو کنترل کنه و در نتیجه تانک خیلی بهتر به وظیهف اصلی اش که حرکت روی سطوح ناهماور است برسه. این سیستم همچنین برای نفربرها هم فوق العاده است. جالیبش برای ما اما به جز حضور کامپیوتر این مساله است که جنگ داره از یکی ای چیزهایی استفاده می کنه که اصولا برای صنعت سرگرمی ساخته شده بوده و مویدی است بر نظریه توروالدز که می گه در جایی تلاش ما برای بقا کمتر از تلاش ما برای سرگرم شدن خواهد بود – که البته نظریه خیلی جدی ای هم نیست و وقتی بیان شده که ناشر خواسته نویسنده کرنل لینوکس برای کتاب زندگی اش یک چیز خفن بنویسه (: اگر علاقمند هستین بخونینش مراجعه کنین به linuxstory.ir .
عنوان کمی طولانی بود ولی اصل خبر رو می گفت. خیلی از روترهایی که توی خونه داریم به درستی امن نشدن و آپدیت هم که نمی کنیمشون و بهترین جا هستن برای هکرها. اما حالا خبر مربوط به هکرهای جدی تر از اون معمولی هاشه! محقق ها نشون دادن که برای چهار ماه حمله های دی.داس از حدود چهل هزار آی پی گزارش شده که مربوط به ۱۶۰۰ آی اس پی در همه دنیا بودن و تقریبا همه مواردی که برای حمله مورد استفاده قرار گرفتن، روترهایی بودن که یوزر نیم پسورد کارخونه هنوز روشون بود و می شد از اینترنت بهشون لاگین کرد. بامزگی خاص این حمله این بود و هنوزم هست که هر روتر که آلوده می شه شروع می کنه به گشتن دنبال روترهای کانفیگ نشده دیگه و همینطور روتر با پسورد دیفالت رو هک و به گله اضافه می کنه. پس یادتون باشه اگر می شه با ادمین ادمین یا ادمین روت یا روت روت یا چنین چیزهایی وارد سیستم شما شد، احتمالا بخشی از این بات نت هستین و به احتمال بیشتر یکی از همسایه ها هم به راحتی می تونه لاگین کنه و پسوردتون رو عوض کنه. اگر در این مورد اطالعات ندارین بهتره از کسی که سر در می یاره کمک بگیرین و مشکلتون رو حل کنین.
تیکه اول خبر که معلومه طبیعی است ولی تیکه دوم حساسه. توضیح ماجرا. برنامه آزاد بودن فایرفاکس، عقب افتادن از بقیه در صورت عدم اجرا، بلک باکس امنیتی برای اجرای دی ار ام چون توش دیده نمی شه.
این روزها یکهو هوش مصنوعی شکوفا شده (توضیح قدیم) و این شکوفایی به طور خاص مدیون الگوریتم های یادگیری ماشینی است. یکهو گوشی ها می تونن ترافیک رو پیش بینی کنن، گفتار رو بفهمن، گوگل او سی آر فارسی راه می ندازه و کلی چیز دیگه. این سیستم ها دارن با انواع الگوریتم های ماشینی مبتنی بر دادههای بزرگ کار می کنن اما نوشتن و پیاده سازی این الگوریتم ها طولانی هست. حالا داریم سراغ چیزی می ریم که چندان حرفی ازش لازم نشده و در نتیجه یک شنونده رادیو گیک لازمه در موردش شنیده باشه: زبان های برنامه نویسی احتمالی. یعنی Probabilistic programming langs. اینجا ریاضیات و الگوریتم های شناخته شده یادگیری ترکیب می شن. زبان ها در سال ۲۰۱۳ توی darpa زاده شدن و نکته هم اینه که در جون امسال محققان MIT به همگان نشونشون می دن. گفته می شه اکثر سوال های حوزه بینایی (مثلا تشخیص چهره) که با زبان های سنتی صدها خط برنامه می شد رو با این زبان ها می شه توی ۵۰ خط یا کمتر پیاده سازی کرد. تمرکزتون رو حفظ کنین که انگار قراره یک چیز جدید به دنیا بیاد! فعلا می دونیم که شیوه کار این زبان ها یک هسته الگوریتیم است که سعی می کنه دائما اطلاعات جدید رو با الگوریتم های مختلف با چزهایی که پیش از این یاد گرفته شدن سازگار نگه داره، در اصل این زبان می تونه یادبگیره که یاد بگیره. این هسته براساس نیاز تغییر می کنه و در نتیجه در نهایت برنامه می تونه در شرایط مختلف از نظر برنامه نویسش نسبتا راحت وظایف مختلف رو یاد بگیره.
این بحث توی پنلی که دو هفته قبل توی دانشگاه کمبریج برگزار شده بود بالا گرفت و توجه زیادی رو جلب کرد. دیپاک تانجا مدیرعامل RSA در مورد اینترنت چیزها حرف می زد که اندی تورای از آی بی ام با اشاره به عبارت «بمب زمانی آماده انفجار» بحث رو به این کشید که آیا نباید ما کمی روند اینترنت چیزها رو کند کنیم و به سراغ جنبههای امنیتی ش بریم و پروتکلهای مرتبط رو جدی تر بررسی کنیم. تانجا موافق بود و تقریبا با هم توافق کردن که رقابت تجاری اینترنت چیزها اونقدر سریع در حال پیشرفت است که عملا به شرکت ها فرصت نمی ده در مورد امنیت اونها فکر کنن و اونقدر گجت ها و سنسورهای مختلفی دارن اطلاعات به ما می دن که فرصتی نمونده تهدیدات امنیتی جریان رو بررسی کنیم. بحث با این پیش رفت که خیلی از شرکت هایی که حالا دارن به اینترنت وصل می شن (مثلا خودروسازیها، قهوه جوش سازها، یخچال سازها و …) اصولا شرکت های نرم افزاری نبودن و حالا هم امنیت براشون یک مساله درجه دو است و از اونطرف حتی اگر شرکتی به امنیت فکر کنه، مشکلش اینه هنوز کسی واقعا نمی دونه معنای امنیت باید چی باشه و تهدیدهای دقیق اینترنت چیزها چیه و حتی اگر قواعدی هم برای اینکار وضع بشه، درست همونطور که مردم اصولا تاییدیه های اول فیسبوک و یاهو و غیره رو نمی خونن، اون رو هم نخونده خواهند پذیرفت و بعد اکثر عواقب بر گردن خودشون خواهد بود مگر اینکه سازمان های حمایت از مصرف کننده قوی و خوبی باشن که سعی کنن این قوانین رو به نفع مصرف کننده ها تغییر بدن یا حتی به کارخونه ها اجبار کنن. [کمی توضیح و اینکه مواظب انقلاب قهوه جوش ها باشین]
تبریک و تقبیح
به این فکر کنین که آیا خودروهای واقعا خود رو یعنی خود رانندگی کننده آینده قراره پنجره داشته باشن؟
۱۱۸ هم پولی شد که مطمئن باشیم با مغز داریم می ریم سراغ سرمایه داری ناقص که نه خوبی های سرمایه داری رو داره نه .. هیچچی نداره برای ما ): حداقل اینترنت رو پس بدین!
و خجالت برای به اصطلاح روزنامه نگارهایی که خودشون رو برای دور دنیا می فروشن و شغلشون رو می کنن فحش دادن به شریفترین آدم ها
و تبریک به هر کسی که در این دنیای داغون تلاش می کنه شاد باشه (: شاد باشین که بهترین چیزه. نامه و بخش آخر نداریم !
بخش آخر
موسیقی
آهنگ چشمات چه مهربونه از الهه به درخواست مهدی برای خانواده اش و به طور خاص از طرف میلاد برای پریا… شجاع باشین دنیا دو روزه!
در شماره پنجاه و یک رادیو گیک که برای سیزده سالهها به بالاست، اول میکروفون رو می دیم آقای اسنودن در مورد پسوردها برامون حرف بزنن و بعد از توپ چینی تا هک کردن کامپیوترهایی که به هیچ جا وصل نیستن رو بررسی می کنیم و در نهایت به حواشی خبری می پردازیم در مورد یکی از کثیف ترین صنایع اینترنت: پورن انتقامی. با ما باشین چون بخش هایی از جهان باید لرزانده بشه – اونم به دست گیک ها!
و اگر کسی راحتتره، می تونه ایمیلی که باهاش توی دراپ باکس عضو است رو برام به jadijadi روی جیمیل بفرسته و بگه می خواد عضو فولدر شر دراپ باکس رادیوگیک بشه و اونطوری آخرین شماره ها رو بگیره!
فنلاند مشهوره به سیستم آموزشی پیشرو ولی این یکی دیگه واقعا انقلابی است. فنلاند می گه تا ۲۰۲۰ می خواد فیزیک و شیمی و ریاضی و هر subject مستقل دیگه ای رو از سیستم آموزشی اش حذف کنه و به جاش topicهای مرتبط به پدیدههای بزرگتر رو درست بده که دیگه برای کسی سوال پییش نیاد که «چرا داریم اینو می خونیم؟» یا «این به چه دردی می خوره؟».
مثال خوب اینه که مثلا به جای اینکه در هفته فلان یکساعت جغرافی درس بدن و یک ساعت تاریخ، در هفته فلان دو ساعت در مورد «اتحادیه اروپا» توضیح داده می شه که توش تاریخ و زبان و اقتصاد و جغرافی و غیره گنجونده شده یا مثلا ممکنه یک ساعت دیگه «درس رستوران» بدن که توش اقتصاد و روابط اجتماعی و غیره گفته می شه. این سیستم آموزشی قراره همه مسائل علمی سابق رو درس بده ولی در شکلی متفاوت از چیزی که مناسب دههای اول ۱۹۰۰ بود و در عین حال آدم هایی مناسب تر برای جامعه امروز و به گفته مدیر آموزشی فنلاند، فردا تحویل بده.
در حال حاضر هم سیستم آموزشی فنلاند یکی از بهترین ها در دنیا است و دانش آموزهاش توی مهارتهای خوندن، ریاضیات و علوم معمولا جزو اولین ها در جهان هستن.
البته شاید «سقوط» نباشه چون من اصطلاحات لیگ بسکتبال آلمان رو بلد نیستم ولی یک تیم دسته دومی که میزبان یک تیم دیگه بوده به خاطر تاخیر پونزده دقیقه ای در شروع بازی دچار یک جریمه سنگین شده! دلیل تاخیر ظاهرا آپدیت شدن ویندوزی بوده که تابلوی ورزشگاه تیم دسته دومی رو کنترل نمایش می داده و درست قبل از بازی به این نتیجه رسیده که وقت خوبی است برای آپدیت کردن خودش و رفته پایین و گفته منو خاموش نکنین تا ریبوت بشم و بعدش رو دیگه اکثرا دیدیم (: یادتون باشه اگر تیم بسکتبال اداره می کنین تابلو رو ویندوزی نگیرین و اگر ویندوزی است به اینترنت وصلش نکنین و اگر به اینترنت وصله حواستون باشه آپدیت نشه!
کره شمالی از نظر ما کشور خیلی مهمی است چون توی یکسری چیزها مثل اعدام و سانسور اینترنت و مبارزه با آزادی بیان باعث شده ما کشور اول در جهان نباشیم (: حالا آرس تنیکا مقاله جالبی داره که توضیح می ده چطوری یک دستگاه ۵۰ دلاری در حال مبارزه با این حکومت مستبد است. این ابزار چیه؟ دی وی دی پلیر صفحه نمایش سر خود! از اینها که بازش می کنین بالاش یک صفحه نمایش کوچیک است و پایینش یک جای دی وی دی و هر چی توش بذارین رو پخش می کنه. معلومه که چنین وسیله خطرناکی در کره شمالی ممنوعه چون ممکنه مردم باهاش فیلمهای نامناسب ببینن یا حتی متوجه بشن که کره شمالی قهرمان جهان نیست (: نکته جالبتر اینه که کشور چین برای سود نمونههایی از این دستگاه رو می سازه که بسیار ارزونه و تنها هدف کیفیت فوق العاده پایینش بازار بسیار فقیر ولی علاقمند کره شمالی است. یک قاچاقچی می گه در ۲۰۱۴ حدود ۱۸هزار تا از این دستگاه ها رو به بازار سیاه کره رسونده و ایده اش اینه که این دستگاه ها در جهان منسوخ شدن و عملا فقط برای کره در حال تولیدن. همچنین یادمون باشه که مدتی قبل خبری در رادیو یا جادی.نت داشتیم در این مورد که گروه های حقوق بشری سی دی های فیلم اینترویو که تمسخری از دیکتاتوری کره شمالی است رو با بالن به این کشور می فرستادن تا شهروندان سی دی ها رو به شکل اتفاقی پیدا کنن! [توضیحات خودم در مورد در پیت بودن فیلم، سرمایه داری،دیکتاتوری، دوگانه نبودن جهان و ..]
[توضیح دموکراسی و اصل چه کسی به ناظران نظارت می کنه].پرونده راه ابریشم هم از اون چیزهایی است که زیاد پوشش دادیم [توضیحات] و حالا چون حداقل در آمریکا هنوز بخش هایی هستن که مواظب بقیه بخش ها باشن، دولت از پلیس هایی که مسوول پیگیری پرونده راه ابریشم و دستگیری مدیرش بودن شکایت کرده چون مشکوکن به اینکه حین بررسی مساله، از راه ابریشم پول دزدیدن. این دو مامور که اکانت های جعلی ساخته بودن تا فعالیت های سایت رو زیر نظر داشته باشن. ظاهرا یکیشون با تهدید مدیرش به افشای اطلاعاتی که چون پلیس بودن به دست آورده بودن، ازش اخاذی کردن. از اونطرف یک پلیس دیگه که بعد از حمله به سایت و توقیف اموالش به اطلاعات دسترسی داشته در اون زمان پولی معادل ۳۵۰هزار دلار برای خودش برداشته. [ توضیح پیچیدگی پول رمزی]
و این هفته گیت هم ده ساله شده. عجیبه که این معجزه رو هم توروالدز نوشته تا ثابت کنه برنامه نویسی بدون رقیب است و البته درک بسیار خوبی از پروسه تولید نرم افزار داره. توروالدز گیت رو وقتی نوشت که سیستم قبلی توی کنترل سورس پروژه کرنل به مشکل خورده بوده بود. یک روز نشست و در کمتر از یکی دو روز بخش بزرگی از گیت رو نوشت. جالبه که بعد از اون مدت کوتاه، بقیه نوشتن گیت در خود گیت انجام شده و کامیت ها همه هستن. بیشتر برنامه در طول روز بوده ولی تک و توک هم نصفه شب و دو صبح کامیت داره. توروالدز الان از گیت حسابی راضی است و ایده اش اینه که وقتی سیستم مدیریت سورس بعدی هم بیاد،بازم تا حد زیادی مشابه گیت خواهد بود. همینه که لازمه شما و ما و هر کسی که در دنیای نرم افزار یا اصولا در تولید هر چیزی است که متن توش دخیله، با گیت آشنا باشه. بخصوص نویسنده ها (: حالا من آموزش هام رو درست می کنم (:
اینم اضافه کنم که توروالدز با گیت هاب یک مشکلاتی داره. خودش می گه نداره ولی در سخنرانی های متنوع به این اشاره می کنه که گیت هاب خوبه و اینها «ولی» اینترفیس وب باعث می شه آدم ها رفتارهای بد نشون بدن و مثلا کامیت مسیج های نامناسب بذارن و از اونطرف فانکشنالیتی گیت هاب خیلی کمتر از گیت است و در نتیجه برای توسعه چیزی مثل کرنل اصولا مناسب نیست.
کم کم می تونیم بگیم شماره ای نداریم که توش در مورد دزدهای دریایی و احزاب پایرت پارتی و موفقیت هاشون حرفی نزنیم اما حالا سونده که از افراد بسیار مهم این جنبش است (سخنگوی سابق پایرت بی) توی یک مقاله در این مورد حرف می زنه که آیا این جنبش مرده؟ حرف اصلی اون این نیست که دیگه لازم نیست از آزادی های دیجیتال و غیره دفاع کنیم بلکه می گه که احزاب دزد دریایی که حالا هی دارن رای می یارن، باید به این فکر کنن که در موارد دیگه نظرشون چیه؟ یک حزب نمی تونه فقط به خاطر یک ایده رشد کنه بلکه باید دیدی گسترده تر داشته باشه، مثلا دید پایرت پارتی ها در مورد مهاجران چیه؟ از اونطرف حرف سونده اینه که اسم پایرت پارتی یک جور شوخی است و دهن کجی به نظام های موجود در حالی که حالا که کار جدی شده باید دیگه دزد دریایی نبود و رفت سراغ یک اسم خوب و باحالتر حتی از دزد دریایی که دیدگاه ها رو نشون بده. اشاره می کنه که حتی جانی دپ دفاع خوبی از دزدهای دریایی نیست چه برسه به ما (: اون می گه که پایرت پارتی مال سال ۲۰۰۵ است و الان ده سال ازش گذشته و اگر می گیم یک جنبش بوده الان باید تغییر کرده باشه! گپ در مورد ایران.
توضیح ایرگپد. یکسری متخصص از چیزی که بهش کشور اسراییل میگن چیز عجیبی نشون دادن: دو تا کامپیوتر ایرگپد به همدیگه وصل می شن و داده مبادله می کنن. مطمئنا اینطوری نیست که شما پشت کامند لاین یکی دیگه نشسته باشین ولی با کنترل سی پی یو، فن کیس و فن سی پی یو می تونن حرارت رو تنظیم کنن و کامپیوتر دیگه این حرارت رو ببینه و تفسیر صفر و یک ازش بکنه و دستور بگیره. [توضیحات بیشتر] ولی در واقع دارن می گن که امکان برقراری ارتباط حتی با کامپیوتری که تصور می شد هیچ روش ارتباطی باهاش وجود نداره!
دیوار بزرگ چین رو همه می شناسیم: برگترین سیستم سانسور اینترنت در جهان که خب مثل همه چیزهای دیگه چینی، بخشی از پول نفت ما صرف وارد کردنش می شه. حالا یک گزارش جدید از سیتیزن لب چیزی رو معرفی می کنه به اسم توپ عظیم یا Great cannon که کارش حمله به یکسری آی پی به منظور دزدیدن ترافیک است. این سیستم می تونه ترافیک به سمت یک جای خاص (حالا شما بگین گوگل) رو زیر نظر بگیره و اطلاعات مورد نظرش رو ازشون بیرون بکشه. گزارش می گه این حمله اینقدر عظیم بوده که غیر ممکنه کسی به جز دولت چین پشتش بوده باشه. سیتیزن لب می گه این حرکت یک تغییر بزرگ در مکانیزم زیر نظر گرفتن شهروندان است که حتی از سانسور کلاسیک هم پیشتر رفته و می خواد کل مکالمات با یک جای خاص رو شنود کنه… هرچند که بعید نیست بتونه بر اساس منبع هم کار کنه یعنی کل ارتباطات یک نفر خاص رو شنود کنه.
تبریک و تقبیح
تسلیت می گیم به هر کسی که ساعت ۱۷ هزار دلاری اپل رو بخره (: وبعدش هم ۹۹۹ دلارسالانه بده برای ساپورت!
تبریک به رادیو گیک برای..
تقبیح برای زاکربرگ مشهور به مستر زالزاراک برای بستن فرفر
نامه ها
سلام جادی خسته نباشی.من یه مشکلی واسم پیش اومده.میخوام ببینم کشی میتونه با نصب یه برنامه صفحه نمایش گوشی منو از طریق اینترنت ببینه.یعنی بدون این که من بدونم.منظورم برنامه هایی که مثل دزدگیرن.و موقع گم شدن پیام ها و مخاطبین رو میفرستن.این برنامه ها میتونن یه جا قایم بشن و همه چی رو بفرستن برای یه شخص خاص.ممنون به خاطر وبلاگ خوبتض
این سایت توی کالیفرنیا بود و فقط درست شده بود برای ریونج پورن [توضیح در این مورد]. مدیر این سایت به خاطر گرداندن این سایت به هجده سال زندان محکوم شده.
کوین کریستوفر ۲۷ ساله سایتی ساخته بود که توش آدم ها می تونستن عکس پارتنرهای قبلی شون رو بدون اجازه اونها آپلود کنن و کنارش مشخصات فردی اونها رو هم بنویسن. عکس هایی که مسایل جنسی بخصوص زن ها رو نشون می دادن معمولا توسط پارتنرهای سابق آدم ها آپلود می شد تا از اونها انتقام گرفته بشه و در موارد خیلی زیادی لینک فیسبوک هم همراهش بود. در صورتی که شما قربانی این جریان بودین و می خواستین عکستون از سایت حذف بشه، باید بین ۲۵۰ تا ۳۵۰ دلار پول می دادین و درآمد صاحب سایت در مدتی که سایت کار می کرد حدود ۳۰هزار دلار تخمین زده شده.
پدر این پسر در بیانیه ای مطبوعاتی از مردم و قربانی ها معذرت خواهی کرده و گفته حرکت پسرش شرمآور، احمقانه و نامناسب بوده و قلب پدر با قربانی ها است». در یکسال تقریبا ۱۰۱۷۰ عکس در این سایت آپلود شد.
در مورد این خبر در چند وجهه می تونیم حرف بزنیم.
یکی توی توییتر از من پرسیده بود که آیا این جرم است؟ مگه طرف فقط ابزار نساخته؟
قوانین ایران از قربانی حمایت می کنن
هر چیزی که در اینترنت آپلود کنین یا به هر شکلی توسط اینترنت منتقل کنین احتمالا توسط کسی دیده می شه
ویدئوهای پورن ایرانی در سایت های ایرانی چند دسته هستن و توی خیلی ها نارضایتی از فیلمبرداری هست و در خیلی ها احتمالا عدم آگاهی طرف از آپلود ویدئو
پورن از این نظر خطرناک است که بدون شک ما در زمانی یک PornScandal خواهیم داشت و خیلی ها توش شناخته خواهند شد و در نهایت اینکه از سلیقه تون خجالت نکشین ولی کار غیرقانونی نکنین چون زندگی، هویت، شخصیت و آرامش آدم ها بسیار ارزشمند است.
از دیروز چندین ایمیل دریافت کردم که آدم ها در مورد «هک» بانک ملت سوال می کردند یا اسکریپت های «هک» می فرستادن و سایتهای مختلفی هم از این کلمه در اخبار مرتبط با باگ امنیتی بانک ملت استفاده کردن. لازمه این توضیح رو بدم که اتفاقی که افتاده اصولا هک نیست. هک در تعریف کلی یک حرکت هوشمندانه است به منظور استفاده از چیزی به جز منظوری که دقیقا برای اون طراحی شده یا استفاده از راهی فرعی که بقیه ندیدنش برای رسیدن به مقصدی که قرار بوده با امکاناتی که داریم بهش نرسیم. حتی در تعریف هالیوودی هم هک یعنی «نفوذ» به یک سیستم. در مورد باگ بانک ملت، نه نفوذی صورت گرفته و نه هیچ شکلی از دسترسی به حسابهای مردم.
در مورد پیش اومده، به خاطر اشتباه یک برنامه نویس و عدم تشخیص این اشتباه از طرف یک زنجیره طولانی آدم که قرار بوده بتونن جلوش رو بگیرن، هر کسی روی اینترنت می تونسته به شکل اتفاقی تراکنش ها به یکسری از حساب ها رو ببینه. این تراکنش ها شامل اسم فرستنده و گیرنده و حساب و مبلغ و زمان بوده. این مساله هک نیست بلکه یک باگ خیلی ابتدایی و آماتور در یک برنامه مهم است. بر خلاف مواردی مثل هک فیسنما و غیره، اینجا تنها فاکتور جالب اینه که از بانک انتظار چنین باگی نمی ره و این است که خبر رو مهم می کنه.
از اونطرف می شه کاملا مدعی بود که اطلاعات خصوصی من باید نزد بانکم یا بانکی که به اجبار باید بهش پول بریزم محفوظ باشه ولی الان یک برنامه خیلی ابتدایی می تونه کل تراکنش های مردم که در اون صفحه قابل نمایش بوده رو ذخیره کنه و بریزه توی یک دیتابیس و مثلا شما بتونین بگردین که آیا جادی در این فهرست هست یا نه یا فلان سازمان کلا چقدر از طریق فلان حسابش پول دریافت کرده. اینها بسیار ضایع است اما هک نیست و ربطی هم به امنیت حساب افراد نداره.
اینها رو می نویسم چون احساس می کنم بخشی از وبلاگستان فقط برای هیجان دادن به یک خبر، شروع کرده به هیجان دادن به یک خبر (: این سوتی بسیار ضایع است چون در ابعاد یک بانک اتفاق افتاده و ناقض پرایوسی افرادی است که در این سامانه اطلاعاتشون به شکل باز در اختیار همگان قرار گرفته ولی اصولا یک هک یا عدم امنیت حسابها و کارت ها و چیزهای مشابه نیست. حواسمون باشه که فقط به خاطر ایجاد هیجان و جلب ویزیتور، مفهوم هک و پرایوسی و باگ و چیزهای مشابه رو در اذهان عمومی با همدیگه قاطی جا نندازیم.
خلاصه ماجرا: چند ساعت است در وب فارسی، توییتر و فیسبوک مطلبی می چرخه در مورد اینکه آدم ها می تونن بدون لاگین کردن در بانک ملت و فقط با رفتن به آدرس یک صفحه و عوض کردن عدد پاس شده در آدرس بار به شکل SaleOrderId=1333683 به واریزی های افراد مختلف به حساب بعضی سازمان ها دستریس داشته باشن. مطلب زیر نگاهی است به راه حل های فنی حل این مساله.
بانک ها قراره یکی از جاهایی باشن که بالاترین سطح امنیت رو دارن اما سوتی های مداومی که از بانک ها می بینیم، این مساله رو کاملا زیر سوال برده. سوتی جدید متعلق به بانک ملت است و اجازه می ده هر کسی که به اینترنت دسترسی داره بدون کوچکترین قدم فنی یا سطحی ترین دانش مرتبط با امنیت، بتونه تراکنش های افراد دیگه رو ببینه!
این از کجا می یاد؟ از دو جا: آگاهی بسیار کم بانک ها در مورد امنیت و آگاهی بسیار کم برنامه نویس هایی که این چیزها رو نوشتن. نکته ای که جالبه کم تقصیرترین فرد در این وسط، نویسنده کد است و مقصرترین آدم کسی که پروژه رو به این آدم داده. این کسی که نوشتن چنین کد حساسی رو به چنین برنامه نویس ناآگاهی از مبانی امنیتی داده اما سوال سختیه. منطقا یک زنجیره بزرگ باید منجر به این سوتی های عظیم بشن.
مشاور پروژه
در قدم اول باید مشاور پروژه می تونست در دقیقه دوم تست این برنامه، بگه که این برنامه این مشکل عظیم رو داره. شاید واقعا این پروژه مشاور نداشته و اگر مشاوری داشته که اینجا رو دیده ولی از روش رد شده، منطقا فقط یک آدمی است که شغلش حقوق گرفتن برای پر کردن عنوان «مشاور» است. این آدم اگر پروژه رو دیده و اوکی کرده، نباید مشاور باشه.
مشاور فنی بانک
تقریبا مثل بالایی ولی حادتر. اگر بانک مشاور مرتبطی داره که این کد و نتیجه اش رو دیده و تشخیص نداده که اینجاش این مشکل حاد رو داره، باید همینجا اخراج بشه و بانک باید یک مشاور دیگه بگیره. متاسفم که در مورد یک همکار مجبورم این رو بگم ولی واقعا نقش مشاور فنی اینه که چیزهایی بسیار عمیقتر رو تشخیص بده. تشخیص چنین باگی در حدی مقدماتی است که حتی گروهی از مشتری های بانک هم باید بتونن تشخیصش بدن. اگر بانک اصولا مشاور فنی نداره، بهتره زودتر یکی بگیره.
مدیر پروژه
در مورد مدیرپروژه همیشه به سختی می شه نظر داد. آدمی است که از بالاتر بهش می گن باید محصول فلان رو در تاریخ فلان تحویل بدی و منابعش هم مشخصه. اگر الان شغل من تحویل یک سکوی نفتی در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۹۶ باشه و یک تیم هم داشته باشم که کار رو درست بلد نباشن، ممکنه هر سوتی ای از من در بیاد (: در سطحی بالاتر می شه گفت که باید استعفا بدم ولی خب چند نفر داریم که بتونن راحت از شغلشون استعفا بدن. به نظر من مدیر پروژه اگر دفاع خوبی داشته باشه، تقصیر چندانی نداره.
تیم/شرکتی که کار رو قبول کرده
اینجا هم سخته. اگر با یک شرکت بیرونی طرف هستیم، خب اون شرکت باز شده که سود کنه. منطقا باید بانک کارش رو به یک شرکت غیرحرفه ای نده و شرکت ها نباید کار رو بگیرن ولی کیه که از پول بدش بیاد؟ به نظرم خود شرکت ها اگر از مفاد قرارداد عدول نکرده باشن چندان مقصر نیستن. الان یکی بیاد به من بگه یک میلیارد بهت می دیم برامون یک اسکچ از یوزراینترفیس یک سایت فروش کفش ورنی بزن، معلومه که قبول می کنم (: آبروم رو می برم ولی به پولش می ارزه و اگر طرف راضی است، منم راضی هستم.
اگر هم کار با کارمندها و تیمهای داخلی بوده که خب حرجی نیست. یکی رو استخدام کردین و گفتین فلان کار رو بکن. احتمالا از دید خودش تلاش کافی هم کرده و تنها حالتی که می شه ازش ناراضی بود اینه که براش دوره آموزشی و فرصت یادگیری فراهم کرده باشیم ولی بازم پیچونده باشه؛ معمولا هم اینطوری نیست.
گروهی که کار رو به این گروه دادن
اینها – در کنار مشاورها و بررسی کننده های کیفی – احتمالا بزرگترین مقصر هستن. نتیجه کار کاملا نشون می ده که نویسنده برنامه ها دید باز نسبت به جهان نداشته و گروه برنامه نویسیای بوده که تجربی و بدون بررسی نمونههای پذیرفته شده جهانی کار کرده و اصولا فکر نمی کرده در دنیای واقعی چه چیزهایی در انتظارش است. کسانی که چنین کاری رو به این گروه دادن احتمالا بیشترین تقصیر رو دارن. حتی اگر مدعی بشن که نمی دونستن این شرکت خوب نیست، باید پرسید که چرا از مشاور استفاده نکردن. اشتباه همیشه پیش می یاد ولی مهمه این گروه روشی رو پیش بگیرن که جلوی تکرار این مساله گرفته بشه.
سیستم نرم افزاری کشور
ما چیزی داریم به اسم شورای انفورماتیک و فکر کنم حتی به شرکت ها رتبه می ده و اینکارها. این در دنیای امروز تا حد زیادی ناکارا است. کاملا می شه تصور کرد که این برنامه رو یکی از شرکت های با رتبه بالا و مشهور نوشته باشن. امروزه تعداد مهندس و تعداد کارمند نشون نمی دن که یک برنامه خوب تولید خواهد شد.
حالا چیکار کنیم؟
اگر کاره ای در بانک ملت هستین، سریعا این بخش از سیستم رو بیارین پایین و بنویسین به خاطر تعمیرات تعطیله. بعد یک تسک فورس سریع با یک اتاق جنگ درست کنین (اتاقی که آدم ها می رن توش و تا وقتی مشکل حل نشده بیرون نمی یان و می تونن هر کسی که لازمه رو هم به اتاق اضافه کنن) و با دو تا مشاور خوب که بهشون حقوق خوبی می دین برنامه رو بررسی کنید. وقتی برنامه ای چنین مشکلات حادی داره اصلا بعید نیست مشکلات دیگه ای هم داشته باشه که عمیق تر از تغییر یک یو آر ال باشن و تاثیراتی بسیار بزرگتر از افشای اطلاعات شخصی آدم ها بذارن. همزمان با اتاق جنگ لازمه که یک پروژه مستقل تعریف بشه برای بررسی مستقل کد و انجام انواع تست های نفوذ. بانک شما همیشه در این مدت نماد بانکی بوده که سعی کرده تبلیغاتی بالاتر از سواد بصری جامعه داشته باشه و حالا لازمه سراغ سطح امنیتی ای بالاتر از متوسط جامعه هم برین. بعد هم باید بررسی کنین که در چه پروسه ای این برنامه به این گروه برنامه نویسی رسیده و اصلاحش کنین. ریلکس باشین و برای آینده برنامه بریزین (:
اگر هم برنامه نویس مستقل هستین، هر برنامه ای که اطرافتون می بینین رو با دقت نگاه کنین. یو آر الش چطوریه؟ آیا تعداد ریکوئست در دقیقه بهش کنترل شده است؟ در مورد استانداردهای توسعه نرم افزار بخونین و فریم ورک های موجود رو بررسی کنین. حواستون باشه که برنامه نویسی چیزی بسیار بسیار گسترده تر از نوشتن کد است. در واقع کد نویسی (Coder) سطح ورودی دنیای برنامه نویسی است و اگر می خواین توی این دنیا پیش برین، چیزی بسیار مفصلتر از دستور زبان مورد نیازه. سعی می کنم یک ویدئوکست با یک متخصص در این زمینه درست کنم. برم بهش زنگ بزنم!
به نظرتون از چه نقش هایی دیگه می تونیم حرف بزنیم؟ ناظر کیفی؟ کنترل کیفیت؟ تست امنیت؟
جالبیش این بود خودم زنگ زدم به همون شماره طرف گفت «خط به اسم خودتونه؟» گفتم «بله». گفت «بله بله در سیستم ما ثبت شده». در حالی که خط به اسم بابامه.
گفت «اسم و فامیلی رو می فرمایید» من یه اسم و فامیل اشتباه گفتم گفت «بله بله صحیحه».
بعدش گفت :نقدی می گیرین یا بریزیم به حسابتون؟» گفتم «مراحلش چطوریه؟» گفت «نقدی باید بیاین جزیره کیش دفتر ما اونجاس»
… گفتم «ریختن به حساب چی؟» گفت «شماره کارت می دین با رمز دوم و ما می ریزیم به حسابتون.»
نکته برای کلاه بردارها یا حتی کسانی که هک رو تجربه می کنن: به جرایم خودتون اضافه نکنین! اینجا این طرف خواسته کلاه برداری کنه ولی اگر جزو گروه خوشحال ها و آب بازی کننده ها قرار بگیره و دستگیر بشه (و مثل اسید پاش ها ول نچرخه) جرم اینکه خودش رو جای وزارت مخابرات جا زده هم هست در حالی که اصولا نیازی به اینکار نداشته. ما کلا هیچ کار غیرقانونی رو تشویق نمی کنیم ولی از اونجایی که هکرهای جوان گاهی وارد بازی های خطرناک می شن، مهمه بدونن که لازم نیست الکی تعداد جرایمشون رو زیاد کنن (: اگر جرمت ورود غیرقانونی است دیگه لازم نیست افشای رازهای مردم رو هم بکنی جزو اتهاماتت (:
با رادیو گیکی با شما هستیم که به شکل عجیبی به پرایوسی پرداخته! اتفاق می افته و ما از هر اتهامی مبرا هستیم چون مطالب رادیو گیک در طول یک ماه گذشته جمع شدن. در این دم عیدی می خوایم سری به خونه خانم کلینتون بزنیم و از ایده قشنگشون برای داشتن سروری در گوشه خونه شاد بشیم. با ما باشین چون می خوایم همراه الکس به مایک مشت هایی کاری بزنیم!
بله! ظاهرا درخواست برای متخصصین لینوکس در بازار همینطور داره بالا می ره و در سال ۲۰۱۵ هم طبق گزارش های آماری از کارفرمایان و کسانی که دنبال نیروی متخصص هستن، حجم بسیار زیادی از شرکت های تکنولوژی گفتن که در طول ۶ ماه آینده علاقمند به استخدام متخصصین لینوکس هستن. این مساله از یکطرف به خاطر درخواست همیشگی و هر ساله متخصص لینوکس است که تقریبا همیشه همه شرکت های مرتبط علاقمند به استخدام هستن و از طرف دیگه ماجرای سرویس های ابری به مساله شتاب بسیار بزرگی داده. الان خیلی از شرکت ها سرویس های ابری استفاده می کنن یا حتی سرویس می دن تا جایی که ۴۲ درصد استخدام کننده ها گفتن اگر کسی مهارت های اوپن استک داشته باشه، شانس استخدامش بسیار بالاتره. همچنین ۴۴ درصد گفتن که ترجیحشون استخدام کسی است که مدرک معتبری در دنیای لینوکس داره.
[کمی توضیح حلقه مفقوده] و حالا ظاهرا حداقل بخشی از استخون فک این حلقه مفقوده پیدا شده. این استخون احتمالا چیزی بین میمون انسان نما و گونه انسانی Homo sapiens است. پنج تا دندون روشه و تاریخش به حدود ۲.۸ میلیون سال قبل برمیگرده که حداقل ۴۰۰هزار سال عقب تر از چیزی است که فکر می کردیم باید باشه. بیل کیمبل می گه این قطعه کوچک و مهمی از پازلی است که به نوبه خودش سوال های جدیدی در علم رو مطرح می کنه که مهمترین چیزه. تا اینجا تحقیقات مدعی است که موجود صاحب جریان روی دو پا راه می رفته اما در مورد رژیم غذایی چیزی نگفتن. عجیبه که ما تعداد قابل قبولی فسیل قدیمی تر از ۳ میلیون سال و جدیدتر از ۲ میلیون سال داریم اما این وسط چیز چندانی پیدا نشده. مشهورترین فسیل بیشتر از سه میلیون ، جسد لوسی است که در ۱۹۷۴ پیدا شد و یک Australopithecus است
یکی از چیزهایی که باعث شده آدم ها روی سرور عاشق لینوکس باشن، نیاز بسیار کمش به ریبوت شدن است.البته هنوزم گاه گداری پچ های خود کرنل نیاز به ریبوت درست می کنه ولی در دنیای سرورها اصلا عجیب نیست سرورهایی داشته باشیم که بالاتر از یکساله ریبوت نشدن. در سال ۲۰۰۹ یک برنامه به اسم Ksplice اومد که اجازه می داد کرنل بدون ریبوت شدن پچ بشه که خب تکنولوژی عجیبی است. اینطوری کار می کرد که تگ هایی به فانکشن های مختلف می زد و در نتیجه می تونست ببینه کدوم فانکشن کی در حال اجرا نیست و سریع پچش کنه! اوراکل در ۲۰۱۱ این تکنولوژی رو خرید و این قابلیت رو فقط روی اوراکل لینوکس خودش نگه داشت که تقریبا یک کپی از RHEL است ولی حالا برنامه kernelCare این اجازه رو به اکثر توزیع ها خواهد داد. این برنامه در حال حاضر بخشی از کد کرنل ۴ است و شاید هم دلیل بالا بردن این ورژن. البته بودن این کد قدم اوله چون قسمت اصلی اینه که توزیع ها وقتی کرنل جدید می دن پچ های مناسب رو هم برای به روز شدن کرنل فعلی به دست کرنل قبلی برسونن.
در خبری جالب مایکروسافت اعلام کرده که ویندوز ۱۰ یک آپگرید رایگان برای ویندوز ۷ و ۸ خواهد بود – نه فقط برای کسانی که لایسنس معتبر ۷ و ۸ رو دارن بلکه «برای هر کسی که یک پی سی سازگار داره که روش ویندوز هفت یا هشت هست می تونه رایگان به ویندوز ۱۰ آپگرید کنه». این یعنی صدها هزار یا میلیون ها کاربری که دارن از ویندوزهای کپی استفاده می کنن هم می تونن از ویندوز ۱۰، یک لایسنس معتبر داشته باشن. [تحلیل دور شدن تلاش مایکروسافت از درآمد زایی از طریق سیستم عامل و استفاده از سیستم عامل برای گسترش اکو سیستم و خب کلا هم ناتوانی یا نخواستن در قفل کردن بقیه و بحث ویندوز ایکس پی]
سی سال پیش بود که استالمن افسانه ای مانیفست گنو رو نوشت. این مانفیست چیزی است که به زندگی خیلی از شنونده های این رادیو، هر کسی که از هر سیستم مخابراتی استفاده می کنه و هر کسی که توی اینترنت کاری می کنه شکل داده. بخش عظیمی از زندگی اطراف ما محصول این مانفیست است [بحث تک علتی نبودن هیچ چیزی] و خوشحالیم که در دنیایی آزاد همراهش هستیم. متاسفانه این یکی از معدود بخش های مهم سایت گنو است که به فارسی ترجمه نشده و اگر اینکاره هستین، استین بالا بزنین. خیلی از حرفهایی که ما نقل می کنیم،از این مانیفست است. مثلا «Once GNU is written, everyone will be able to obtain good system software free, just like air» یا «I consider that the Golden Rule requires that if I like a program I must share it with other people who like it» و پاسخ به سوالاتی مثل اینکه پس از کجا پول در بیاریم که نمیریم و خیلی چیزهای دیگه. بخونینش. متن راحت و جذابیه.
محصولات جدید اپل
بعله.. بررسی خودم در مورد ساعت و سخت افزار. بحث جالبی در مورد الاکلنگ اینتل برای رسیدن به قانون مور و شیوه استفاده اون توسط اپل و در نهایت ایده فرید در مورد دوربین. اگر اینجا رو می خونین و پادکست رو گوش نمی دین دو تا ایده درجه یک رو از دست خواهید داد (((: [تبلیغ کردم!]
در جدیدترین سرشماری های ایسلند، حزب دزدهای دریایی حالا بزرگترین حزب این کشور است. سرشماری حمایت از احزاب بین ۱۳ تا ۱۸ مارس انجام شده و نتیجه نشون می ده که حمایت این حزب بسیار بالا رفته و حالا با ۲۳.۹ درصد حمایت، در رتبه اول ایستاده. البته رقابت تنگ است و حزب دوم که حزب مستقل ایسلند است، حمایتی برابر ۲۳.۴ داشته. حزب دزدهای دریایی ایسلند در ۲۰۱۲ تاسیس شده و با عمر سه ساله اش ظاهرا خیلی محبوب است. راز موفقیت این حزب صداقت کاملش است. برژیت جونسدورت از رهبران حزب می گه که سیاست های قدیمی در کشور موفقیت چندانی نشون ندادن و خوبه که مردم در مقابله با فساد، سراغ احزاب جدید می یان. ریک فالوینگ که نظراتش رو روی ردیت دات کام می نویسه و از بنیانگذاران حزب است، می گه انتظار نداشته در ده سال اول به اینجا برسن ولی ظاهرا خیلی سریع رشد کردن و با خشوع باید حواسشون باشه که این پیام مردم به احزاب دیگه است. احزاب دزدهای دریایی الهام گرفته از ایده هایی هستن که معتقدن دولت ها به جای تلاش برای سرکوب آزادی های دیجیتال مردم باید به سمت حمایت از گردش اطلاعات و غیره حرکت کنن.
دن گیلمور نویسنده اصلی تکنولوژی سن خوزه مرکوری نیوز در سال های طلایی دات کام و یکی از اولین خبرنگارهایی است که به مک سوییچ کرد. اون حالا کاملا به نرم افزارهای آزاد سوییچ کرده. اوبونتو روی یک لپ تاپ تینک پد و سایانوژن مد روی گوشی. گیلمور در یک مقاله جریان رو توضیح داده و اشاره کرده به «سیاست تکنولوژی».
کنترل داره دوباره به مرکز حرکت می کنه. جایی که شرکت های قوی و دولت ها می تونن گلوش رو بگیرن و فشار بدن. شرکت ها و دولت ها از این قدرت برای از بین بردن پرایوسی / خلوت شخصی ما، محدود کردن آزادی بیان ما و در دست گرفتن فرهنگ و تجارت استفاده می کنند. در بسیار مواقع ما به اونها اجازه می دیم – آزادی خودمون رو با راحتی مبادله می کنیم – اما خیلی از این چیزها هم بر خلاف نظر و خواسته و آگاهی ما اتفاق می افتن.
ابزارهایی که من حالا استفاده می کنم، تا حد ممکن، مبتنی بر ارزش های اجتماعی هستن و نه ارزش های شرکت های بزرگ.
من از فانتزی های پارانویای حرف نمی زنم. من دارم فضای دنیای تکنولوژی رو به شما نشون می دم و مشکلی که من با این شرکت ها در دنیای تکنولوژی دارم دقیقا همون چیزی است که باعث می شه خیلی ها سراغ غذاهای آروم (در مقابل فست فود) یا گیاهخواری بیان و سعی کنن محیط زیست رو کمتر آلوده کنن یا فقط از شرکت هایی خرید کنن که مسوولیت های اجتماعی سرشون می شه.
نمی خوام موعظه کنم اما حتی اگر بتونم چند نفر رو متقاعد کنم که به دنیای آزاد بیان و از شرکت ها و دولت هایی که تلاششون کنترل ماست فاصله بگیرن، احساس موفقیت خواهم کرد.
گیلمور می گه مهمه که انسان ها غریزه آزادی و آگاهی نسبت به محیطشون رو تا جای ممکن به دنیای تکنولوژی های که از اون استفاده می کنن هم بیارن و سعی کنن با استفاده از تکنولوژی، برده و اسیر شرکت های بزرگ و دولت ها نشن.
«بعد از تقریبا هفت سال با گوگل بودن، از این شرکت استعفا می دم تا وقت بیشتری با خانواده ام بگذرونم». این چیزیه که پاتریک پیچت یکی از بالاترین مدیرهای گوگل می گه. البته این جمله بین مدیرهایی که دارن استعفا می دن خیلی مرسومه اما سخنرانی پیچت فرقش اینه که در ادامه هم به همین موضوع پرداخته. [کمی بحث در مورد work/life balance]. پیچت می گه بحث از وقتی شروع شد که با همسرش به آفریقا رفته بودن و همسرش گفت بهتره بیشتر با هم مسافرت کنن و پیچت گفت چون مدیرمالی یکی از بزرگترین شرکت های جهان است، فرصت چندانی برای اینکار ندارن. اینجا بود که همسر پیچت سوال کوبنده رو مطرح کرد «پس کی وقت ما است؟» البته فکر نکنین همین الان باید کارتون رو ول کنین (: پیچت تقریبا ۳۰ سال کار کرده. اون می گه
د رنهایت زندگی چیزی فوق العاده است. ما در همه زندگی باید چیزهایی رو به نفع چیزهایی دیگه کنار بذاریم که شاید مهمترین هاش زندگی حرفه ای در مقابل زندگی خانوادگی و دوستان است. خوشبختانه فکر می کنم در این مرحله از زندگی من دیگه مجبور نیستم زندگی اجتماعی ام رو کنار بذارم تا به کارم برسم. لری پیچ مدیرعامل گوگل می گه این عجیبترین سخنرانی خداحافظی است از عجیبترین مدیر مالی و ادامه می ده که خوندن این سخنرانی باعث دلگرمی آدم می شه.
پیچت بعد از تعریف کردن داستان آفریقا و اینکه همسرش ازش خواسته در ادامه همین سفر بقیه آفریقا رو هم بچرخن و اون گفته وقت نداره و همسرش پرسیده پس چه زمانی ممکنه در زندگیش به این چیزها برسه، می گه که سه عامل باعث شده بتونه استعفا بده: بچه ها رفن سر کار و زندگی خودشون – ۲۵ یا ۳۰ سال بی وقفه کار کرده و امسال ۲۵مین سال ازدواجشه.
الان دیگه نمی تونه برای همسرم هیچ دلیل منطقی ای پیدا کنم که چرا باید برای تفریح و سفر و گردش بازهم منتظر بمونه و چرا نمی تونیم کوله پشتی ها رو ببندیم و به جاده بزنیم. من می خوام ۲۵مین سالگرد ازدواجم رو با ورق زدن صفحه قدیمی از کتاب زندگی جشن بگیرم و از یک زندگی همیشه در بحران به سمت آرامش حرکت کنم و امکان بودن مدیرهای جدید در گوگل رو هم فراهم کنم. کار کردن در گوگل یک افتخار است. من با بهترین ها کار کردم و دوستان بسیار خوبی پیدا کردم. لری، سرگئی، اریک۷ از دوستی شما ممنونم.
روشن کنم که هنوز اینجا خواهم بود و فقط بعد از اینکه یک مدیر مالی جدید پیدا کردیم و کارها منتقل شد پوزیشن رو ترک خواهم کرد.
د رنهایت زندگی چیزی فوق العاده است. ما در همه زندگی باید چیزهایی رو به نفع چیزهایی دیگه کنار بذاریم که شاید مهمترین هاش زندگی حرفه ای در مقابل زندگی خانوادگی و دوستان است. خوشبختانه فکر می کنم در این مرحله از زندگی من دیگه مجبور نیستم زندگی اجتماعی ام رو کنار بذارم تا به کارم برسم.
[یادتون باشه برای چی دارین کار می کنین]
وزیر خارجه آمریکا خانم کلینتون.. چیکار کرده؟! ایمیل سرور شخصی خودش رو داشته؟!! یوهاها…. خب دلایلی پشتش هست. مثلا اینکه در آمریکا خبرنگارها حق دارن درخواست آزادی اطلاعات بدن و حتی از محتوای ایمیل شما سر در بیارن – البته اگر شما وزیر امور خارجه باشین یا بعضی سازمان ها ممکنه سازمان های دیگه رو زیر نظر بگیرن (که بخشی از دموکراسی ات! دموکراسی هرم نیست، شبکه است!… قرار نیست من شاه چهار سال آینده رو پیدا کنم بلکه کلی سازمان باید رو همدیگه نظارت داشته باشن و …)… ولی واقعا راه مقابله شما چی می بود؟ راه مقابله وزیرامور خارجه آمریکا این بود که توی خونه اش یک سرور ایمیل راه بندازه و ازش استفاده کنه! چند تا دعوا است. اولیش اینکه این خلاف قوانین شفافیت و غیره در آمریکا است. مردم بالاخره یک زمانی حق خواهند داشت از محتوای این ایمیل های رسمی کشورشون مطلع بشن و سازمان ها باید بتونن رو کار وزیر امور خارجه نظارت کنن اما از اونطرف کلی سازمان جاسوسی خارجی و غیره هم هست که مطمئنا سیستم ادمین شخصی هیلاری کلینتون نمی تونه باهاشون رقابت کنه! مثلا پروژه ای به اسم انیشتین از ۲۰۰۸ با همکاری ان اس ای کل تلاش های حمله به سیستم های دولتی در این رده رو زیر نظر داره که ایمیل سرور شخصی انم کیلنتون جزوشون نبوده. حالا بازم اگر می رفت روی گوگل و یاهو می شد گفت احتمالا مهارت سیستم ادمین ها با دولت رقابت می کنه ولی گزارش APمی گه واقعا سرور تو خونه اش بوده! مساله حادتر بحث whois است! دومین خانم کلینتون در clintonEmail.com از یک دامین فروش مستقل یعنی نتورک سلوشنز خریداری شده بود که گوسیفر در ۲۰۱۳ هکش کرد. بدتر از هک هایجک است که اجازه می ده حمله کننده کلا ایمیل ها رو بخونه یا به اسم کیلنتون ایمیل بزنه یا هر چی. بحث خیلی عجیب و طولانی است و آدم اصلا نمی دونه چی بگه.. عیده.. بریم برای عید!
توی سالن خیلی ها دارن می خندن. کنفرانس تکنولوژی های فردا است و فیلم یک سیستم هوش مصنوعی داره پخش می شه که سعی می کنه توپ و دیوار بازی کنه و دائم می بازه. فیلم قطع می شه. دویستمین بازی و سیستم هنوز بعضی توپ ها رو از دست می ده و مردم می خندن ولی کات بعدی صحنه هایی از بازی سیصدم رو نشون می ده و همه انگشت به دهن هستن. هیچ تپی به خطا نمی ره. مقاله اخیری که در نیچر منتشر شده مدعی است که این برنامه می تونه با یک شبکه عصبی و نودهاش کم کم بازی ها رو یاد بگیره. این برنامه تقریبا سی بازی مهم رو یاد گرفته و تو بعضی هاش از آدم ها هم بهتره. شرکت دیپ مایند که بازی رو نوشته بعد از یک دمو که از کارش داد، توسط گوگل به قیمت ۵۵ میلیون دلار خریده شد. ارزش چنین برنامه ای اینجاست که می تونه در تکرار کارهای تکراری، چیز یاد بگیره و در نتیجه اگر به سیری ای که به این سیستم مجهز است چند بار چیزی رو بگین، هر بار بهتر و بهتر عمل می کنه! این روند جلو زدن ماشین ها از انسان ها اولین بار از دیپ بلو شروع شد؛ کامپیوترشطرنج بازی که آی بی ام ساخت و تونست بهترین شطرنج باز جهان یعنی گری کاسپاروف رو شکست بده. محقق های بد بین هم هستن. مثلا زاخاری ماسون می گه با تکنیک فعلی یاد گرفتن بازی ای مثل استارکرفت یا کال آف دیوتی به ده یا بیست سال کار نیاز داره و سیستم کنترل یک درون جنگی به حداقل پنجاه سال تمرین و هیچ وقت هم نمی تونه به توانایی های عمومی یک کودک خردسال برسه. «کودکان می توانند در اتاق بچرخند و چیز یاد بگیرند. چزها را ببینند و مفهوم نور و سایه را بفهمند». این الگوریتم بدون شک تغییر بزرگی در یادگیری ماشینیه ولی هنوز تا رسیدن به سیستم هایی که به انسان برسن، حداقل دو سه جهش عظیم دیگه می خوایم.
تبریک و تقبیح
تری پراچت رو هم تسلیت می گیم.
به دی جی پاتیل هم تبریک می گیم که بر خلاف اسمش که می خوره یکی مثل دی جی علیگیتور باشه ولی با اسمی بامزه تر، دانشمند ارشد دیتای کاخ سفید است!د رمورد این شغل و اسم باید بیشتر حرف بزنیم چون خیلی باحاله و به زودی مد خواهد شد (:
و تبریکی هم داریم به فیزیکی ها که سعی کردم از زیست شناس ها عقب نمونن و برای اولین بار تو تاریخ عکسی گرفتن که به شکل همزمان هم نور رو به شکل ذره نشون می ده و هم به صورت موج! من که از عکس چیز خاصی نفهمیدم ولی شما نگاه کنین شاید بفهمین.
بخش آخر
در بخش آخر گپ کوتاهی رو می یاریم از کنفرانس واشنگتن دی سی با عنوان «سایبرسکیوریتی برای آمریکایی جدید» که توش الکس استاموس (مدیر اطلاعات یاهو) مدیر ان اس ای یعنی مایک راجر رو می بره گوشه رینگ و با دو سه تا بوکس محکم بهش می فهمونه که چرا شنود به نفع دیکتاتور نیست و چرا مردم باید حق داشته باشن پرایوسی داشته باشن!
الکس: دریاسالار. ممنونیم ارائه شما. من الکس استاموس هستم و CISO یاهو!. به نظر می رسه شما موافق رییس کامی هستین که می گه ما باید در نرم افزارهامون درهای پشتی و مراکز ورودی به این منظور درست کنیم که دولت آمریکا بتونه از طریق با بازکردن رمز….
مایک: البته این برداشت و جمله بندی شماست [خنده]
الکس: نه. من فکر می کنم بروس اشنیر و اد فلتون و همه جمع بهترین متخصصین رمزنگاری جهان با من موافق باشن که ما نمی تونیم توی سیستم های رمزنگاریمون در عقبی کار بذاریم. این مثل این می مونه که توی شیشه جلوی ماشینمون با دریل یک سوراخ درست کنیم.
مایک: من هم متخصصین رمزنگاری درجه یکی توی اژانس امنیت ملی دارم
الکس: اتفاقا من حتی با اونها هم حرف زدم و گروهی از اونها هم با من موافق هستن ولی…
مایک: بله مثل اینکه ما اصلا حرف همدیگه رو قبول نداریم [خنده]
الکس: ما به این نتیجه خواهیم رسید که توافق نداریم. در صورتی که ما بخوایم برای دولت آمریکا در پشتی یا کلید طلایی یا در واقع اشکالات امنیتی در الگوریتم های رمزنگاری مون بذاریم – آیا می پذیرین که برای بقیه هم – ما ۱.۳ میلیارد یوزر در جهان داریم – باید اینکار رو بکنیم؟ مثلا برای دولت چین؟ روسیه؟ یا عربستان سعودی و اسراییل و فرانسه؟ آیا این کشورها هم باید در عقبی داشته باشن؟
مایک: پس … من.. نه .. منظور من اینه که شیوه ای که شما سوال رو مطرح می کنین سعی کردین جواب هم توش باشه
الکس: خب اینطوری می پرسم: آیا شما می پذیرین که ما باید برای کشورهای دیگه هم در عقبی بذاریم؟
مایک: نظر من.. .. اومم. ببینین من می گم که اینکار از نظر فنی عملی نیست و ما باید براش چارچوب بذاریم. من این رو می پذیرم. من نمی گم که دقیقا اف بی آی یا ان اس ای باید تعیین کنه که کی به چه چیزی دسترسی داشته باشه ولی بالاخره می شه این رو در پروسه های قانونی مشخص کرد. ما باید با هم به نتیجه برسیم. و من می پذیرم که تبعات بین المللی هم خواهیم داشت اما معتقدم که می تونیم راهمون رو پیدا کنیم.
الکس: پس شما معتقد هستین که اگر کشورها قوانینی در این مورد تصویب کنن ما باید براشون در پشتی تعبیه کنیم؟
مایک: من فکر می کنم خواهیم تونست در این مورد به نتیجه برسیم.
الکس: و من معتقدم روس ها و چینین هم دقیقا نظری مشابه شما دارن.
مایک: یکبار گفتم که ما می تونیم در این مورد به نتیجه برسیم.