جمعه‌ها: چند گزاره درست برای آدم های سالم

هفته ها و دنیای عجیبی رو می گذرونیم. رییس پلیس سابق تهران سردار طلایی به سمت دختری که گفته مشکلی نداره در جایی کنه که مردها هم هستن شاغل باشه به سمتش هجوم برده و در حرفهاش گفته که اگر در جایی مرد و زن با هم کار کنن صد مرد به زن تنه می زنن. از اونطرف یه آقایی که کلا شغلش دفاع از حقوق کودکان در ایران است و مشاور فلان و بهمانه در مورد تجاوز ناظم ۳۸ ساله مدرسه به بچه های ۸ تا ۱۱ ساله گفته که در مواردی با رضایت دو طرف بوده و از نظر علمی بعضی ها معتقدن این کشش ها هست و اینها..

بعله… در شرایط عجیبی زندگی می کنیم و به عنوان مطلب جمعه ها مهمه درستی این گزاره ها رو بدونیم:

  • رابطه جنسی با هر کسی در هر سنی بدون رضایت جرم است
  • هر جور رابطه جنسی فرد بالای ۱۸ سال با انسانی که زیر سن رضایت است (بسته به قوانین کشورها از ۱۶ تا ۱۸ جرم سنگین است.
  • رابطه جنسی یا تجربه جنسی افراد زیر ۱۸ سال با آدم‌های هم رده سنی خودشون اگر با رضایت باشه نیاز به توجه داره اما جرم قضایی نیست.
  • مردها و زن های سالم برای کار به محیط کار می یان و اگر کسی فکر می کنه محیط کار مال سکس و تنه زدن جنسی به همدیگه است حتما باید در مورد خودش خیلی فکر کنه و اگر نیاز هست سراغ درمان بره
  • امروزه روان شناس ها معتقدن رابطه همجنسگرایانه بیماری نیست و حدود پنج تا هفت درصد آدم ها همجنس گرا هستن (یعنی در ایران عزیز ۷۰ میلیونی سه چهار میلیون همجنسگرای کامل داریم) ولی کماکان هر شکل رابطه با انسان زیر سن رضایت، جرمی بسیار سنگین است
  • مفهوم رضایت پیچیده است. اینکه یک نفر در پوزیشن ناظم مدرسه باشه و یک نفر بچه کلاس اول دبستان کی جرات داره اصولا از مفهوم‌ «رضایت» حرف بزنه به جز آقای مظفر الوندی؟

گفتم که.. در مکان زمان عجیب و خاصی هستیم که روزگاری با خنده در موردش حرف خواهند زد و هیچ کس باور نخواهد کرد. راستش در یک جامعه سالم، رییس پلیس کنترل بیشتری روی خودش داره و به سمت زن خبرنگار حمله نمی کنه و معتقد نیست اگر زنی به محیط کار بیاد صدها مرد بهش تنه می زنن و دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک و مشاور وزیر دادگستری ایران گزاره های بالا رو درک می کنه و نمی گه تجاوز ناظم مدرسه به کودک دبستانی با رضایت دو طرف است و.. ولی خب…

بیاین حداقل من و شما این گزاره ها رو یاد بگیریم و در پاسخ به سردار طلایی که می گه «من به‌عنوان یک مرد غیرتم اجازه نمی‌دهد شما را که دخترم هستی بیندازم جلو یک مشت مرد که هر رقم بخواهند بهت نگاه کنند و باهات برخورد کنند.» یادآوری کنیم که اگر روزی دخترش همکار ما شد، ما «یک مشت مرد» نیستیم که کارمون رو ول کنیم هر رقم بهش نگاه کنیم و باهاش برخورد کنیم. اون روز دخترش مثل یک آدم کاملا مودب و خوب مثل یک همکار کنار ما (که جنسیتمون مهم نیست و تومون مرد و زن هست) کار خواهد کرد چون ما آدم های سالمی هستیم و گزاره های بالا رو پذیرفتیم.

چیز ترسناکی نیست

نترسیم

امروز ۱۷ می، روز جهانی مبارزه با وحشت از همجنسگرایی یا همون هوموفوبیا است و به طور عام‌تر می تونیم بگیم روز مبارزه با وحشت ما از هر چیزی که نمی شناسیمش. حدود هفت درصد آدم‌ها واقعا همجنسگرا هستن که چیزی کاملا متفاوت از رابطه‌های بین همجنس‌هایی است که در شرایط سرکوب به وجود می یاد و در جامعه خودمون شدیدا شاهدش هستیم. یک فرد همجنسگرا، گی، لزبین، تراجنسی، ترنس یا هر چیز دیگه همه چیزهای انسانی اش مثل اکثریت است با این تفاوت که گرایش جنسی اش چیز دیگه ای است.

از ناشناخته‌ها نترسیم و به حقوق شخصی آدم ها احترام بذاریم (:

اصل پوستر

استعفای مدیر عامل موزیلا

mozilla،برندان ایچ – مدیر عامل جدید موزیلا – که در سال ۲۰۰۸ حمایت قوی‌ای از تلاش‌های ضد ازدواج همجنسگرایان کرده بود – بالاخره زیر فشار افکار جمعی از مدیریت عاملی این شرکت که پشت مرورگر محبوب فایرفاکس است استعفا داد.

میشل بیکر از هیات مدیره موسسه موزیلا در وبلاگش نوشته:

موزیلا همیشه افتخار کرده که استانداردی بالاتر دارد و متاسفانه در هفته قبل ما این استاندارد را رعایت نکردیم. ما می‌دانیم چرا مردم ناراحت و عصبانی هستند و آن‌ها حق دارند؛ ما با خودمان صادق نبودیم.

ما به شکلی که شما انتظار دارید موزیلا عمل کند، عمل نکردیم. ما به هنگام شروع انتقادات به اندازه کافی سریع نبودیم. ما متاسفیم و باید بهتر باشیم.

آقای برندان ایش در سال ۲۰۰۸ هزار دلار کمک مالی کرده بود به سازمان‌هایی که تلاش می‌کردن ازدواج همجنسگرایان در آمریکا رو ممنوع کنن و در کنار اعتراض های دیگه، یک سایت دوست یابی بزرگ در اعتراض به این انتخاب به کسانی که با موزیلا فایرفاکس وارد سایتش می ‌شدن می گفت «متاسفم ولی شما با مرورگری به سایت اومدین که مدیر عاملش معتقده ۸٪ از مردمی که در این سایت به دنبال عشق و ازدواج می گردن حق ندارن اینکار رو بکنن، لطفا مرورگرتون رو عوض کنین یا اگر مطمئن هستیم می‌خواین با این مرورگر به اینکار ادامه بدین دگمه زیر رو فشار بدین».

مرتبط:
رابین هود اینترنت نیازمند کمک شما است: به پروژه موزیلا لوکیشن سرویس بپوندید
یک میلیارد روباه آتشین

نامه دختر زیبایی که دنبال یک شوهر پولدار می‌گرده و جواب عالی مدیر عامل بانک جی پی مورگان

jpmorgan

زنی در جستجوی یک شوهر پولدار این پست رو نوشت:

می‌خوام در مورد چیزی که می‌گم کاملا صادق باشم. امسال ۲۵ ساله می‌شم. بسیار خوشگلم و تیپ و ذايقه خوبی توی مد دارم. هدفم اینه که با مردی که بالای ۵۰۰هزار دلار در سال درآمد داره ازدواج کنم. شاید بگین پول‌دوست هستم ولی باید اضافه کنم که درآمد بالای ۱ میلیون دلار در سال در نیویورک طبقه متوسط به حساب می‌یاد.

خواسته‌ام بالا نیست. کسی در این فروم هست که بالای ۵۰۰هزار دلار در سال درآمد سالانه داشته باشه؟ همه عروسی کردین؟ می خوام بپرسم که برای ازدواج با یک مرد پولدار مثل شما باید چیکار کنم؟

بین کسانی که باهاشون دوست بودم مردی بود با درآمد ۲۵۰هزار دلار سالانه و ظاهرا فقط تا اینجا بالا رفتم. اگر کسی بخواد خونه‌اش رو به بخش غربی نیویورک سیتی گاردن منتقل کنه، ۲۵۰ کافی نیست.

متواضعانه این سوال‌ها رو ازتون می‌پرسم:

  1. مجردهای پولدار معمولا کجاها هستن (لطفا فهرست و آدرس بارها، رستوران‌ها و باشگاه‌ها رو بنویسین)
  2. کدوم گروهی سنی رو باید هدف قرار بدم؟
  3. چرا بیشتر همسران پولدارها قیافه متوسط دارن؟ من دخترهایی رو دیدم که خیلی خوشگل نبودن و چندان هم جذابیت نداشتم ولی با مردهای پولدار عروسی کردن.
  4. چجوری تصمیم می گیرین با کی عروسی کنین و چی باعث می شه یک نفر فقط دوست دخترتون بمونه؟ (هدفم اینه که ازدواج کنم).

با تشکر،
خانم خوشگله

و چیزی که این مطلب رو خوندنی می کنه و متفاوت از یک نوشته زرد که باید توی تیترش «به همراه عکس» هم می‌نوشتم این جواب است از مدیر عامل جی. پی. مورگان که با ۳۲۶۵ تریلیون دلار، الان بزرگترین بانک آمریکا و دومین بانک جهان است. پیام در کامنت‌ها گفته که سایت snopes که دنبال دروغ‌های اینترنتی است و الهام بخش احتمالی «ستاد مبارزه با چرندیات» می گه نامه اصیل نیست و معلومه که من نمی تونم نظر بیشتری بدم ولی نقل می‌کنم چون نوشته بسیار خوبیه.

سرکار خانم خوشگله،

پشت شما را با علاقه خواندم. احتمالا دختران بسیاری هستند که سوالی مشابه دارند پس لطفا اجازه بدهید وضعیت شما را از دیدگاه یک سرمایه گذار حرفه ای تحلیل کنم. درآمد سالانه من بیش از ۵۰۰هزار دلار است که خواسته شما را برآورده می‌کند پس امیدوارم همگی قبول داشته باشیم که من مشغول تلف کردن وقت شما نیستم. از دید یک شخص وارد به دنیای تجارت، ازدواج با شما کاری اشتباه است. جواب ساده این بود اما بگذارید توضیح بیشتری بدهم.

جزییات را که کنار بگذارید چیزی که شما پیشنهاد می دهید مبادله «زیبایی» و «پول» است: شخص الف زیبایی می‌دهد و شخص ب پول. مساله ظاهرا عادلانه و منصفانه است. اما یک مشکل کشنده داریم؛ زیبایی شما افول می‌کند اما پول من بدون هیچ دلیل قانع کننده ای غیب نمی‌شود. واقعیت این است که درآمد من احتمالا سال به سال افزایش پیدا خواهد کرد اما شما هر سال زیباتر از سال قبل نخواهید بود.

پس از دیدگاه اقتصاد، ارزش دارایی من در تزاید است و ارزش دارایی شما در حال کاهش. باید بگویم که استهلاک کالای شما نه فقط نرمال که نمایی است. اگر این تنها دارایی شما باشد، ده سال آینده ارزشی بسیار کمتر از ارزش فعلی‌تان خواهید داشت.

با عباراتی که ما در وال استریت استفاده می‌کنیم، هر تجارتی دارای موقعیتی است (Trading Positon) و دیدن شما هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر ارزش تجاری چیزی در طول زمان پایین بیاید ما می‌فروشیمش چون نگه داشتنش برای طولانی مدت منطقی نیست و ازدواجی که شما پیشنهاد می‌دهید هم از همین دسته است. گفتن این موضوع شاید بیرحمانه باشد اما عقلانی است که کالاهایی که استهلاک بالا دارند را باید فروخت یا به شکل استیجاری در اختیار دیگران قرار داد.

هیچ کسی که درآمد بالای ۵۰۰ هزار دلار در سال دارد آدم احمقی نیست؛ ما با تو دوست خواهیم شد ولی ازدواج نخواهیم کرد. پیشنهادم این است که به دنبال ازدواج با یک مرد پولدار نباش. این امکان وجود دارد که خودت پولدار شوی و به درآمدی بالای ۵۰۰ هزار دلار در سال برسی و اتفاقا احتمالا این گزینه بسیار بیشتر از پیدا کردن یک احمق پولدار است.

امیدوارم این جواب کمک کننده باشد.

امضا،
مدیر عامل جی پی مورگان

عکس دسته جمعی وزرای دفاع آلمان، هلند، سوئد و نروژ

vozaraye_defa

از راست به چپ وزرای دفاع آلمان (اروسلا فون در لین)، هلند (جین هنیس پلاسچارت)، سوئد (کارین انستروم) و نروژ (این اریکسن ساریده)

جمعه‌ها: وی چت و اشتباهات ادراکی در مورد رفتارهای جنسی انسان

زن ها و مردها تفاوت هایی با هم دارن. تفاوت‌های ظاهری رو اکثرا شکسته بسته بلدیم ولی تفاوت‌های عمیق‌تر رو ظاهرا بعضی ها بلد نیستن. اولین آشنایی من با وی چت زمانی بود که یکسری پسر ۳۰ ساله نشسته بودن و تعریف می کردن که یک چیز عجیبی ظاهر شده که رو گوشی نصب می کنی و بعد تکونش می دی و بعد یک دختری پیدا می شه که تو می تونی باهاش بخوابی. ذهنیتی در حد دبیرستان.

در سطح بیولوژی تکاملی – روند توسعه نرم افزاری و سخت افزاری انسان در چند میلیون سال قبل تا حالا – یکی از فرق‌های زن‌ها با مردها شیوه انتخاب جفت است. مردها در طول این چند میلیون سال می تونستن در هفته با هفت نفر بخوابن و همه رو باردار کنن و ژن‌شون رو پخش. در مقابل زن‌هایی که در مقابل دریافت یک ژن، چند سال مسوول هستن براشون کاملا طبیعی است که موقع «انتخاب» جفت بسیار سخت گیر تر باشن و باید خیلی دقیق به این فکر کنن که وقتی در طول زندگی حداکثر می تونن ۱۰ انسان دیگه رو تحویل بدن (ژن‌شون رو ده بار پخش کنن) باید در این مورد که این شانس رو به کی می دن خیلی سخت گیر باشن.

در سطح اجتماعی هم زن‌ها محدودیت های بیشتری دارن. تمام مفاهیمی مثل پاکدامنی، شرم، حیا، بکارت و .. برای زن‌ها بار معنایی بیشتری پیدا کردن و از اونطرف هم اگر یک پسر و دختر با هم سکس داشته باشن، قضاوت عمومی جامعه به ضرر دختر خواهد بود – مفهومی شبیه Slut Shaming خارجی‌‌ها.

حالا در این شرایط شما باید چند سالتون باشه و چقدر تجربه داشته باشید که این سناریو رو قبول کنید:

دختری هست که دنبال سکسه. برای سکس دنبال یک غریبه است. براش اوکی است که این غریبه یک همسایه نزدیک باشه و احتمالا اونو هم بعد از دیدن بشناسه یا فردا تو خیابون ببینه و شماره تماسش رو هم نگه داره

خب این آدم با افسانه دبیرستانی وی چت می خونه: دختری که موبایل رو برمی‌داره تکون می ده بعد می ره خونه یکی از همسایه‌ها باهاش می خوابه.

ولی هزار و یک مدل مشکل ادراکی داره:

  • دختری که سکس بخواد به راحتی می تونی از آدم های اطراف یکی رو پیدا کنه. نیازی به تست یک غریبه نیست.
  • در جامعه ما کسی به راحتی به غریبه اعتماد نمی کنه. حتی در دنیای آدم های بالغتر هم برای تبدیل یک دوستی اینترنتی برای سکس به دیدن در دنیای واقعی کلی پیچیدگی وجود داره و هزار مدل احتیاط
  • اگر دختری حتی یک سکس کژوال با یک غریبه بخواد، منطقا ترجیح می ده این سکس با همسایه یا همکار نباشه
  • کلی افسانه در وی چت هست که درست مثل افسانه سیستم های هرمی (از گولدکوئست تا فلان و بهمان) هست: یک دوست دارم که با این کار کلی موفق شده. من حتی قصه کسایی رو شنیدم که سوار ماشین می شن می رن تو شهر می چرخن و وی چت رو تکون می دن تا بالاخره یکی بگه «بیا فلان کوچه فلان زنگ رو بزن»
  • تو جمع پسرونه / مردونه که به جوابهاشون اطمینان هست مطرح که آیا کسی تا به حال از وی چت به سکس رسیده یا نه. جواب همه منفی بود.
  • در جمع دخترهایی که انواع آسیب‌های اجتماعی رو داشتن سوال شد که آیا با وی چت آشنا هستن. تقریبا همه بودن و داشتن ولی هیچ کس از این طریق کسی رو ندیده بود و به نظرشون یک چیز فان بود برای آشنایی و گپ.

اما شکی نیست که وی چت ایران / دنیا رو برداشته. چرا؟ جوابش مطمئنا چند بعدی است و خارج از حوصله این مطلب که در مورد اشتباهات ادراکی سانسورچی در مورد جنسیت است. شاید نیاز به ارتباط یک دلیل اصلی باشه. آدم ها لازم دارن حرف بزنن، دوست پیدا کنن و درددل کنن و در جامعه ای که نه بار هست نه مدرسه مختلط و نه خیلی چیزهای دیگه و پلیس اخلاق سر کوچه واستاده تا بی اخلاق‌ها از نظر خودش رو دستگیر کنه، چه روشی بهتر از یک روش ناشناس در اینترنت با کسی که مطمئن هستی الان می خواد با یکی حرف بزنه؟ من بارها در وی چت با آدم‌ها گپ زدم. اونهم گپ‌های بسیار خوب و لذت بخش ولی هیچ وقت اون دختر فضایی که دلش سکس اتفاقی با یک همسایه ندیده و نشناخته می خواد رو ندیدم. وی چت تا جایی که من دیدم ابزاری بود برای گپ زدن با کسانی که اونها رو نمی شناسی. یک جور چت رولت و البته مشخصه که این می تونه منجر به دوستی و دیدن‌‌های بیشتر بشه، مثل دوستی فیسبوک یا تو ایستگاه اتوبوس.

حالا وی چت احتمالا به دلیل همین اشتباهات ادراکی سانسورچی، سانسور شده و لازمه ما دو نکته رو فراموش نکنیم. اولی اینه که هیچ شکلی از سانسور کار نمی کنه و قفط مسائل رو عمیق تر، سرکوب شده تر و بیمارتر می کنه. سانسور وی چت، اخلاقیات رو به شیوه ای که سانسورچی دوست داره تنظیم نمی کنه. لرزوندن وی چت، «علت» نیست که با بستنش همه «سالم» بشن. لرزوندن وی چت معلول سانسورهای قبلی و سرکوب‌های اجتماعی است و وی چت فقط یک روش برای رسیدن به هدفی که افراد دنبالش هستن است. دولت با بستن یک راه نمی تونه نیاز به رسیدن به یک مقصد رو از بین ببره. حکومت باید به جای بستن وی چت به این فکر کن که در طول سی و پنج سال حکومتش چیکار کرده که الان لازمه وی چت رو سانسور کنه. بستن راه‌ها، مردم رو از رسیدن به مقاصد باز نمی داره بلکه فقط باعث می شه آدم‌ها سر از زیرزمین‌هایی تاریکتر و دور از دسترس تر در بیارن.

نکته دوم هم اینه که سانسور وی چت درست مثل سانسور فیسبوک باعث سرازیر شدن جمعیتی بیشتری به دنیای برنامه‌های ضد سانسور خواهد بود. خاموش کردن چراغ یک اتاق ممکنه باعث بشه آدم‌ها توی اون اتاق نرن ولی وقتی همه چراغ‌های خونه رو خاموش کردیم، هر کسی یک چراغ قوه دستش خواهد گرفت و به هر کجا که بتونه سر خواهد زد.

جمعه‌ها: آرزوی سیندی کرافورد

allieHaze

رسانه‌ها توهمی از بدن و قیافه پرفکت درست میکنن و آدم‌ها فکر می کنن باید یک عمر دنبال رسیدن به اون بدون. تصویر بالا الی هایز است؛ پورن استار؛ قبل و بعد از آرایش. یا مثلا به این تصویر که شبیه تصاویر روی جلد وگ است نگاه کنین:

after

و تعجب کنین که تصویر اصلی این بوده:

before

این شکل از ادیت دائمی شکل انسان در رسانه‌ها باعث شده آدم ها تصوری غیرواقعی از بدن داشته باشن و در نتیجه همیشه با یک «نارضایتی از بدن» زندگی کنن و هیچ وقت با خودشون راحت نباشن. نکته اینه که تبلیغ‌ها و فیلم‌ها و کلا رسانه چیزی بیشتر از کالاها رو می‌فروشن.

تبلیغ‌ها به ما تصویر جهان رو عرضه می کنن. تصویری غیرواقعی از بدن و غیر واقعی از احساسات. مثلا تبلیغ‌ها در مورد زن‌ها (و اخیرا مردها) می گن که انسان باید بدون هیچ چروک و با رنگ پوست خاص و اندازه سینه مشخص و میزان چربی تعریف شده باشه تا حق داشته باشه احساس خوشبختی کنه. این شرایط خاص هیچ وقت در یک انسان جمع نمی شه – اونهم در طول زندگی و نتیجه اینه که سیندی کرافورد (سوپر مدل) با اشاره به تصاویر شدیدا تغییر کرده‌اش توی رسانه‌ها و تفاوت خود واقعی‌اش با این تصاویر گفته «من آرزوم اینه که شبیه سیندی کرافود بودم».

اگر دوست دارین فیلم کامل فتوشاپ بالا رو در ویدئوی تکامل بدن – مدل قبل و بعد ببینین:

و اگر علاقمند بودین از قانونگذارها بخواین که مجلات و رسانه‌ها رو مجبور کنن در صورت انجام چنین تغییراتی در عکس‌ها قانونا موظف باشن این نکته رو اعلام کنن که عکس شدیدا تغییر کرده و در نهایت اگر چهار دقیقه وقت و اینترنت آزاد دارین یا خودتون رو تو اینترنت سانسور شده آزاد کردین، ویدئوی مرتبطی رو از اینجا ببینین و همیشه یادتون باشه که انسان بالغ واقعی چیزی بسیار جذابتره از یک فرد در حال دست و پا زدن برای رسیدن به یک توهم.

جمعه‌ها: اینفوگرافی در مورد واژن

زندگی من بیش از حد شلوغ بود ولی خوشبختانه وب فارسی دلیور می کنه. برای جمعه‌های این هفته نگاهی بندازین به این اینفوگرافی جالب و ترجمه شده با عنوان واژن قهرمان از این پست وبلاگ. من منابعش رو یک به یک چک نکردم ولی به عنوان یک اینفوگرافی مطمئنا ارزش نگاه کردن و نقد کردن رو داره.