عالیه و پر هیجان. گروه انانیموس یا ناشناس، صفحه رسمی اکثر شهرهای سوریه رو هک کرده و نقشه تعاملی ای از کشته های شهرها رو به جاشون گذاشته. راضیم ازت انانیموس (: دوستان طرفدار قدرت سیاسی حاکم، شما هم به نظرم کم کم وا بدین این بشار رو (:
برچسب: جهان
باندهای مواد مخدر و قتلهای وب.۲ در مکزیک
سومین قتل همراه با شکنجه در همین هفته. باندهای مواد مخدر مکزیک شروع کردن به قتلهای فجیعی علیه کسانی که در مورد این گروهها توییت کرده بودن یا اطلاعات اونها رو به شبکههای اجتماعی فرستاده بودن.
جدیدترین مورد یک زن ۳۹ ساله است. خبرنگاری که در در یک فروم آنلاین در مورد فعالیتهای یک کارتل مواد مخدر مطلب نوشته بود. نوشته ای که بالای جسد بدون سر این زن نصب شده میگه که کارتل «زتاس» مسوول این کار بوده. تصاویر منتشر شده در وبلاگها خشن هستن. خیلی خشنتر از چیزی که من بخوام ببینم یا لینک بدم.
قتل یک آدم به خاطر اطلاعاتی که داره یا کارهایی که می کنه جنایته. شکنجه کردن و مثله کردنش اما بیماریه. مریضی ای که فقط از یکسری آدم خاص بر می یاد که خب بعضی دولت ها و کارتل ها دوست دارن استخدامشون کنن.
دو نفر قبلی بعد از شکنجه و کشتن شدن از پلی در شهر آویزون شده بودن تا عبرت بقیه بشن و مردم شدیدا امیدوارن که دولت بالاخره مداخله کنه و سعی کنه عدالت رو اجرا کنه. خیلی ها در تلاش هستن که نتیجه چنین خشونتی رو به خود گروهها برگردونن و حداقل اینها رو پایهای کنن برای فشار جهانی به دولت مکزیک یا هر کس دیگه که می تونه فشار بیاره به گروههای مواد مخدر یا حداقل افشا کردن جنایت هاشون در سطح جهان.
وال استریت، انقلاب، فرکانس بالا
همچنین چاپ شده در روزنامه اعتماد
عنوان فرعی هم اگر می خواستیم دراماتیکش کنیم می شد: رقص بر فراز گاو خشمگین (:
ظاهرا وال استریت در حال تبدیل شدن به مرکز توجه جهان است. این هفته نگاهها کمی از کشورهای خاورمیانه به سمت غرب برگشته – غربی که حالا بخشی از مردمش با الگوی مصر میخواهند زنده بودن و حضورشان را فریاد بزنند. و این فریاد درست در قلب ایالات متحده کشیده میشود: در نیویورک. بله. قلب آمریکا واشنگتن و کاخ سفید نیست، قلب آمریکا نیویورک است و بازار بورس آن.
بازار بورس نیویورک، بزرگترین بازار بورس جهان است. تمام بورسهای مشهور دیگر در اطرافش شعبه دارند و خیابانهای وال استریت، قلب تپنده سرمایهداری کل جهان به حساب میآید. در روزگاری دور، اولین رییس جمهور آمریکا در همین منطقه قسم یادکرد و بعدها تاجران و بعدتر دلالان بورس در این خیابانها سهامهایی را مبادله کردند که کم کم باعث شد آمریکا، آمریکا بشود. چند ده قبل کامپیوترها به کمک دلالان آمدند و در چند سال اخیر، رسما از انسان اعلام استقلال کردهاند.
بنا به یک تحقیق، در سال ۲۰۱۰ هفتاد و سه درصد ارزش معاملاتی بورسهای آمریکا شخصا توسط کامپیوترها و بدون دخالت هیچ انسانی تصمیمگیری شده بود. این برنامههای دلالی با انسانها کاری ندارند. خودشان به نمودارها نگاه میکنند، با استفاده از تکنیکهای مختلفی همچون ایجاد بازار آشنا هسنتد و حتی دائما مشغول خواندن مقالات اینترنتی منتشر شده در سایتهای مرتبط و بررسی و تحلیل کامنتها و باور بکنید یا نه اسمایلیهای درون آنها هستند تا تصمیم بگیرند که در چند ثانیه آینده چه سهامی افزایش قیمت پیدا خواهد کرد. این نرمافزارها در صورت مثبت بودن پاسخ به شکل خودکار مقداری از آن سهام را میخرند و فقط چند ثانیه بعد، تمام آن را میفروشد. این روند ممکن است میلیونها بار در روز اتفاق بیافتد و معاملات فرکانس بالا خوانده میشود. برنامهنویسهای این برنامهها، بالاترین دستمزدهای جهان برنامهنویسی را دریافت میکنند.
با این تفاصیل عجیب نیست اگر بخوانیم که شرکتی سیصد میلیون دلار سرمایهگذاری کرده تا کابلی زیردریایی جدید بین آمریکا و اروپا بکشد. آخرین کابل ده سال قبل کشیده شده و تنها دلیل این پروژه چند ساله، شش هزارم ثانیه سریعتر کردن ارسال اطلاعات است. هزینه استفاده از این بستر جدید برای شرکتهای تجاری اروپایی پنجاه برابر کابل قبلی خواهد بود اما محاسبات نشان میدهد که سودی که شش هزارم ثانیه سریعتر خبردار شدن از وضعیت بورس آمریکا به شرکتها سرازیر میکند، برابر صد میلیون دلار در سال است.
از طرف دیگر فراخوانی داده شده برای تجمع صلحآمیز بیست هزار نفر در وال استریت. مردمی که میخواهند با کیسهها خوابها و چادرهایشان برای چند ماه در قلب اقتصاد جهان (مدخل مربوط به مجسمه گاو مشهورش رو بخونین) منزل کنند. آنها با افتخار میگویند که نمیدانند دنبال چه چیزی هستند ولی میدانند که این یعنی دموکراسی. فعلا نزدیک به هزار نفر در میدان مستقر هستند و میخواهند در جلساتی مشترک هدف نهایی را مشخص کنند. بعضیها اینجایند تا کل نظام سرمایهداری را واژگون کنند و بعضیها تنها به دنبال ایجاد کمیته ویژه رییس جمهور هستند برای بررسی وضعیت بانکی کشورشان. پلیس میگوید که آماده است تا با رفتار غیرقانونی مقابله کند و تظاهر کنندگان میگویند که مهمترین چیز برایشان شنیده شدن صدایشان است. امروز وقت نگاه کردن به وال استریت است؛ وقت چشم دوختن به قلب اقتصاد جهان.
برادر بشار اسد رو هر چقدر زودتر از برادری خلع کنین بهتره
دزدان دریایی در ۱۴ صندلی از پارلمان کلان شهر برلین
واووو! پایرت پارتی یا حزب دزدان دریایی یک حزب آزادی خواه دیجیتال است. با تمرکز روی جلوگیری از نقض حقوق انسانها به اسم کپی رایت و در تلاش برای محبوس نکردن خلاقیت. کشورهای مختلف این حزب رو دارن ولی خب مشخصه که هنوز رای دهندگانشون در مقایسه با احزاب کلاسیک زیاد نیست و به همین خاطره هر صندلی که توی هر جایی می گیرن برای من هیجان داره.
بنا به تخمینهای اولیه، این حزب در پارلمان کلان-شهر برلین، چهارده صندلی خواهد داشت و کدوم شهر در دنیا بهتر از برلین برای یک حزب آزادی خواه خیلی پیشرفته (:
ایول دارن و به امید تشکیل و موفقیتش در بقیه اروپا و جهان . در ضمن منتظر اصلاحات دوستانی که آلمانی بلدن، برلین و اطراف هستن یا سیستم انتخاباتی آلمان رو می تونن درست تر توضیح بدن.
نکته جانبی
سبک انتخاباتی آلمان اگر اشتباه نکنم اینطوریه که مردم رای می دن و بعد صندلیها بر اساس درصد رایها تقسیم میشن. مثلا اگر من یک حزب داشته باشم که فقط پنج درصد مردم بهش رای می دن خب کاملا منطقیه که من توی مجلس پنج درصد صندلیها رو داشته باشم چون مجلس قراره نمونه عقاید افراد مختلف باشه. حتی اگر درست و واقعی اجر ابشه، سبک ما کماکان خیلی عجیبه: اکثریت مردم همه نمایندهها رو انتخاب می کنن و اگر شما اقلیت باشین، حرفتون هیچ جایی توی قوه قانونگذار نداره.
از دولت غنا بخواهید کمپهای جادوگران را تعطیل کند
بخش مالی کشور آفریقایی غنا، دارای شش «کمپ جادوگران» است که در آنها زنان متهم به جادوگری نگهداری شده، مورد رفتارهای غیرانسانی قرار میگیرند.
توماری در حال تهیه است تا از پارلمان غنا بخواهد این به کار این کمپها خاتمه دهد.
بنا به گفته روز اوسو – – بیش از ۱۰۰۰ زن و ۷۰۰ کودک د رحال حاضر به اتهام جادوگری در این کمپها بازداشت هستند. در شهادتی، خانم بیکامیلا باگبری، گفته که سیزده سال در این کمپها نگهداری شده و با شکنجه از او خواسته شده است اعتراف به جادوگری کند.
رویاهای کودکی. بالاترین لذت سفر به بالی
بالی یکی از مقصدهای زیبای مسافران همه دنیا است. جزیرههایی قشنگ توی اندونزی.
اما من اگر به بالی برم بدون شک یکی از بالاترین لذت هام دیدن آدم هایی خواهد بود که رویا رو زندگی می کنن و رویاهای بچگی خودشون رو به بقیه بچه های دنیا می دن. الهام توی بالی به بچه های کوچیکی که چون محلی هستن خیلی سخت می تونن مدرسه برن و هیچ وقت نمی تونن به دانشگاه های بچه پولدارها برن، درس می ده. زبان. توی جلسات فوتبالشون شرکت می کنه و ازشون عکس می گیره. توی یک سازمان غیردولتی. به اسم Childhood Dream Foundatoin یا موسسه رویاهای کودکی.
شدیدا پیشنهاد می کنم سری به صفحشون توی فیسبوک بزنید و حتی اگر امکان کمک مالی ندارین با یک کامنت، لایک یا شر کردن توی صفحتون بهشون دلگرمی بدین. حدسم اینه که حس قشنگش بخشی از انزجارمون از نوع بشر به خاطر خبر شلاق زدن به سمیه توحید لو توی زندان کم کنه.
جنبه زیباترش هم هست: آدم هایی که رویاهاشون رو زندگی می کنن و الهام بقیه می شن.
نمی دونم چی بگم… ولی می دونم این لایک واقعا زدنیه و صفحه فیسبوکش دیدنی و شر کردنی. چقدرهم عالی می شه اگر توی سفرهای احتمالی به بالی سری بهشون بزنیم و هدیه ای ببریم یا کسایی که امکانش رو دارن، درس خوندن بچه هایی پر از رویا رو کمی راحت تر کنن و دل حامیانشون رو گرم… راستی گفتم دلگری… این لایک راحتترین دلگرمیه (:
نگاهی به مراکز شنود برادر سابق، کلنل قذافی
این یک سالن شنود است که در تریپولی لیبی کشف شده. پر از پوسترها و راهنماهای انگلیسی که تکنیکهای شنود را آموزش میدهند. تمام عکسها از ادو بایر است؛ خبرنگار عکاس وال استریت ژورنال.
ظاهرا ماموران در چنین سالنهای بازی مینشستهاند. این یک ساختمان شش طبقه است. احتمالا در همینجا جاسوسهای قذافی با تکنولوژی وارد شده از غرب، ایمیلها و چتهای افراد را شنود میکردند.
سالن شنود فقط یک طبقه از ساختمان را اشغال میکرده. پایینتر، اتاقهایی شبیه اتاقهای بازجویی به چشم میخورد که در شبکههای پیچ در پیچ ساخته شدهاند.
یکی از انقلابیها در آستانه در یکی از اتاقهای کار.
اتاقی در ساختمان شنود. این عکس در روز دوشنبه هفته قبل انداخته شده.
همه جا پر از پروندههای کاغذی است
و فلاپی دیسکها زمین اتاقهای شنود را پر کردهاند. تکنولوژیها قدیمی هستند.
پروندهها جدیدتر به شکل مرتب در قفسهها چیده شده اند. پر از پرینت ایمیلهای ماههای قبل و مربوط به روزهای آغازین شورش لیبی.
نمایشگرهای کامپیوتری و فایلهای کاغذی روی هم انبار شدهاند. در همین ساختمان قذافی سعی میکرد تمام مخالفان حکومتش را زیر نظر بگیرد.
نقشه پایتخت لیبی؛ طرابلس با نشانههایی روی آن که نقاط خیزش مردم را نشان میدهد.
پروندههای اشخاص
جعبههایی پر از فیلمهای ویدئویی.
پروندههای قدیمی که در گوشهای انبار شدهاند
پروندههای خرد شده با دستگاه کاغذ خرد کن
و فکر می کنین اگر لیبی همه این هزینهها رو صرف مثلا آموزش در مدارس میکرد، وضعش امروز فرقی داشت یا نه؟ البته می پذیرم که اگر به جای شکنجه و کشتار و پرونده سازی سراغ آموزش بچه ها و دانشگاه هاش میرفت، مدتها قبل حاکم مادام العمرش باید کنار میکشید و خب ظاهرا برادرمون ترجیح می داد دیکتاتور یک کشور بدتر باشه تا شهروند عادی یک کشور بهتر..