سوال:
چند وقت پیش با دوستمم سر اینکه آیا عکس یا فیلم گرفتن از مردم تو محیط عمومی مثل خیابون و اتوبوس و مترو و…. کار درستیه یا نه بحثم شد.اون اصرار داشت که کار درستیه و قانونیه و حریم خصوصی رو نقض نمیکنه ولی من مخالفش بودم.با این حال هیچ توجیه منطقی نداشتم که براش اثبات کنم.خواستم نظرتت و در این باره بگی.
اول باید بگم که جوابهای من جوابهای حقوقی نیستن. قانون ایران (اگر قانونی داشته باشیم) رو نمیدونم و کلا هم بحث دقیقا حقوقیاش از حوزه تخصصی من خارجه اما این سوال رو دوست دارم چون لایههای متنوعی داره.
منبع
در لایه حقوقی، در بسیاری از کشورها عکس گرفتن در محیطهای عمومی آزاده؛ همینطور عکسبرداری از جاهایی که از محیطهای عمومی قابل دیده شدن هستن و ذاتا خلوت آدمها به حساب نمییان. مثلا هر کس حق داره از خشونت پلیس در هر جایی عکس بگیره؛ یا از هر ساختمان دولتی یا هر کسی که توی خیابون داره هر کاری میکنه. این حقوق بخشی از حفظ دموکراسی هم هستن چون قرار نیست پلیس و حکومت چیزی بالاتر از بقیه باشه – اصولا پلیس و حکومت قرار نیست چیزی به جز خودم مردم باشه. اما همونطور که گفتم در مورد چیزهایی که ذاتا خلوت مردم به حساب مییان اما از خیابون قابل دیده شدن هستن (مثلا پنجره اتاق خواب) قوانین میگن نباید عکس گرفت. دقیقا همینطور است در مورد جاهایی که عمومی هستن ولی در حوزه خلوت شخصی افراد؛ مثلا دستشوییهای عمومی. اونجا هم بنا به تعریف مکان پرایوت است و عکس گرفتن ازش ممنوع – حتی گاهی داشتن دوربین در دستشویی هم ممنوعه.
بحث وقتی جالب میشه که یک نفر با رفتارش مکانی ذاتا عمومی رو، خصوصی اعلام میکنه. مثلا اگر من برم در یک اتاق جلسه و در رو ببندم اونجا در اون مدت خلوت من حساب میشه و کسی حق نداره بپره تو عکس بگیره!
اما در لایه اقتصادی، اگر شما دارین از عکس کسی استفاده اقتصادی میکنین، اون آدم باید راضی باشه. مثلا اگر من در خیابون از یک نفر که کنار ساحل لم داده عکس بگیرم و بخوام به یک آژانس عکس بفروشمش یا چاپش کنم، باید از اون آدم خاص رضایتنامه بگیرم چون موضوع عکس اونه. این مساله حتی در مورد استفادههای رسمی غیرتجاری هم لازمه. مثلا اگر قراره عکس یک بچه رو در یک مجله چاپ کنم باید از مسوولین قانونیاش اجازه نامه داشته باشم. به عنوان نکته بامزه بگم که فیلمبردارها گاهی برای سوژه دستی تکون میدن و اگر سوژه هم دست تکون داد به عنوان سند رضایت نسبی و آگاهی از مورد فیلمبرداری بودن، نگهش میدارن.
به جاش حوزه تخصصی من هم بحثهای جالبی داره: پرایوسی. مساله اصلی اینه که وقتی کسی وارد محیط عمومی میشه، بخشی از پرایوسیاش رو واگذار میکنه. اینجوری نیست که من بیام توی خیابون و بعد مدعی باشم که همه باید به پرایوسی من احترام بذارن. سطح پرایوسی افراد در جاهای مختلف، مختلف است. من حق دارم توی خونهام بگم هیچ کس اصولا حق نداره اعلام کنه توی خونه من است، توی کافه اعلام کنم نمی خوام ازم فیلم گرفته بشه و توی خیابون بگم کسی نباید به من تنه بزنه ولی نمیتونم بگم «چون من توی خیابون هستم، هیچ کس حق نداره فیلم بگیره»؛ این درست همون استدلال اشتباه «چون من تحریک میشم زنها نباید دیده بشن» است. آزادیهای من محترمه به شرطی که به آزادیهای دیگران حداقل صدمه رو بزنه و اگر با این مشکل دارم یعنی من باید چشم هام رو ببندم. اگر کسی واقعا نمی خواد هیچکس ازش عکس بگیره خب نباید بیاد توی خیابون. معلومه برای شخص من هم جذاب نیست وقتی توی خیابون یا پارک هستم یک دوربین به سمت من نشونه بره ولی این رو درک میکنم که در جامعه ای که توش اجازه عکاسی در خیابان وجود داره، بهتر از جامعه ای است که این حق از مردم سلب شده . فراموش نکنیم که در جوامعی که استدلال «باید آزادیها رو محدود کنیم تا امنیت حاصل بشه» تبلیغ می شه، معمولا استدلال کننده کسی است که داره بقیه رو کنترل می کنه ولی حاضر نیست خودش کنترل بشه یا حتی کمی شفاف عمل کنه. نتیجه چنین جوامعی همون می شه که توی خیابونش هزار مدل دوربین کار می ذارن ولی مثلا هیچ کس حق نداره بدونه توی یک اداره دولتی یا زندان چه بخره. نتیجه این جامعه، بده. وقتی از «حق عکس گرفتن» حرف می زنیم، منظورم عکس گرفتن مردم از مردم است و در جامعهای که حکومت چیزی به جز مردم نیست.
در آخر اضافه کنم که اینجا فقط بحث «عکاسی» است. عکس میتونه منجر به جرمهای دیگه بشه که اونها موضوع بحث نیستن. مثلا در خیلی کشورها اگر یک مرد مجرد از بازی بچههای کوچیک تو پارک عکس بگیره پلیس احتمالا مداخله میکنه تا هدفش رو بدونه (مثلا در انگلیس حساسیت زیادی نسبت به بچهدزدی یا جرایم جنسی علیه کودکان هست) یا اگر من زمین بخورم و شما از من عکس بگیرین و سعی کنین در اینترنت آبروی شخص من رو با اون عکس ببرین این دومی قابل پیگیری است و اینها جرایم مستقلی هستن که به خود اون عکس که شما حق داشتین بگیرین، ارتباطی ندارن.