رادیو گیک شماره ۴۱ – گوگلگای‌، روزی که گوگل بد شد

آپدیتی در مورد اسم داستان: خیخو در کامنت‌ها بررسی کرده که ترکیب های مرتبط با زیر نظر داشتن می تونه ترجمه درست تری باشه. شاید خوب باشه اسم داستان رو چیزی مثل گوگلپای هم بذاریم.

در شماره چهل و یک از رادیو گیک، داستان کوتاهی رو با هم می خونیم و می شنویم از کوری دکترو به اسم گوگل‌گای، روزی که گوگل بد شد. من این داستان رو چند سال پیش با اجازه نویسنده ترجمه کردم و الان به شکل پادکست صوتی براتون می خونمش.

توجه: در این داستان دوبار از فعل «گاییدن» استفاده می شه که در مقابل Screwی انگلیسی بکار رفته.

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

رادیو گیک روی پایرت بی

فرصت برنده شدن ۱۰۰۰ دلار در مسابقه کاریکاتور ضد NSA

سازمان وبی که ما می خوایم از کاریکاتوریست‌ها و هنرمندها دعوت کرده در روز ۱۱ فوریه به حرکت The Day We Fight Back بپوندن و کاریکاتورها و کارتون‌هاشون در مورد حق خلوت شخصی (پرایوسی) و شنود رو در یک مسابقه شرکت بدن.

به نظر من ما توی ایران کاریکاتوریست‌های بسیار خوبی داریم پس گفتم بنویسم تا برسه به دست صاحبش! متاسفانه فرصت شرکت فقط تا ۸ فوریه (فردا) است پس باید سریع باشین

جوایز

نفر اول ۱۰۰۰ دلار
نفر دوم ۵۰۰ دلار
نفر سوم ۲۵۰ دلار

برای شرکت و کمی اطلاعات بیشتر مثل اینکه کارتون رو باید به کجا بفرستین به این صفحه مراجعه کنین

قاتل احتمالی با جسدی خونین در گوگل مپس

جسد در نقشه های گوگل

احتمالا این رو تا حالا دیدین ولی اگر ندیدین حتما ببینین: یک مرد که داره یک جسد خون آلود رو می‌کشه تا احتمالا ببره بندازه تو رودخونه توی نقشه‌های گوگل کشف شده. اگر به بیرون زوم کنین می‌تونین ببینین که از کجا جسد رو کشیده تا لب آب.

آپدیت: بنا به کامنت مبین رنجبر این احتمالا یک سگ است که از آب اومده بیرون و خیس خیس خودش رو رسونده به صاحبش. اینجا رو نگاه کنین.

سوال و جواب: با تهدیدهای آبرورویزی اینترنت چکار کنیم

جادى جان سلام؛
دوست دختر من قبلاً با يك پسر مراکشی ارتباط اينترنتى داشت.

چند وقت پيش اين پسر گفت كه ازش ويديو گرفته و تهديد كرد كه به تمام كسايى كه تو اكانتش هستند مى فرسته و آبرو ريزى مى كنه.

دوست دخترم كمى باهاش صحبت كرد و پسر رو متقاعد كرد كه همچين كارى تاثيرى تو برگشتن رابطه شون نداره و پسر هم خيلى منتقى كنار اومد با موضوع و دوست دخترم از كانتكتاش حذفش كرد.

الآن بعد از چند هفته دوباره سر و كله اش پيدا شده و اينبار تو فيس بوك ريكوئست داده و تو چندتا گروه كه دوست دخترم عضو هستش رفته و عضو شده. دوست دخترم نگرانه كه اونجا بخواد آبرو ريزى كنه. چه كارى مى شه در رابطه با اين آدم انجام داد؟

علی

شرایط سختی است. نصیحتی مثل اینکه «توی اینترنت به هیچ کس اعتماد نکنید و اگر فیلم یا عکسی به کسی می دین انتظار داشته باشین که روزی کس دیگه هم اونو ببینه» اینجا اضافی است و به نظرم مفیدترین حرف اینه که :

۱- اگر ممکنه اقدام قانونی بکنین
۲- اگر اقدام قانونی ممکن نیست، به طرف بی‌توجهی کامل بکنین و همزمان آمادگی عملیات دفاعی داشته باشین

قسمت اول بر می گرده به چیزهایی که داره داخل ایران اتفاق می افته. ما یک پلیس فتا داریم که گاهی پلیس خوبیه و توی شکایت‌هایی مثل این معمولا سریع و خوب و معقول عمل می کنه. من مواردی رو می شناسم که طرف شکایت کرده «گوشی ام رو به تعمیرگاه داده بودم و عکس های نامناسبم روش بوده و حالا می بینم که عکس ها در فروم هایی که نباید منتشر شدن» و پلیس بدون تحقیر و توهین و غیره مثل یک پلیس درست و درمون رفته موضوع رو پیگیری کرده.

مورد دوم برای حالتی که تو توصیف کردی معقولتره. پلیس ما کاری در این مورد نمی تونه بکنه پس بهتره وارد بازی نشی. چیزی که طرف از شما می خواد توجه است و اصلی‌ترین توصیه در مقابله زورگویی اینترنتی (Cyber Bully) اینه که برای طرف مقابل سوخت هیجانی فراهم نکنین. اینکه شما ازش خواهش التماس کنین یا هی چت کنین یا سعی کنین متقاعدش کنین فقط کارها رو بدتر می کنه. در چنین موردی بی توجهی کامل معمولا بهترین استراتژی است و همزمان آماده بودن برای حالت‌های خاص.

در اینجا حالت خاص اینه که واقعا طرف چیز نامناسبی روی فیسبوک منتشر کنه. در این حالت باید اون پست به فیسبوک گزارش داده بشه و خود فرد هم به فیسبوک درخواست حذف پست رو بده و گزارش مزاحمت توسط اون کاربر. برای این کار کافیه موضوع کلی رو به بیست سی نفر از دوستان گفته باشین که ممکنه چنین کمکی بخواین. معلومه که این دوستان نبود دوستان درجه یک باشن چون دقیقا همونها هستن که شما نمی خواین اون پست رو ببینن. برای عملیات سریع خوبه یک لیست بیست سی نفره از آدم هایی داشته باشین که اگر موضوعی پیش اومد می خواین بهش یک مسیج بدین که «لطفا به فلان پست برین و اون رو ریپورت کنین» تا حتی در صورتی که طرف واقعا اینقدر عقده‌ای بود که کاری واقعی بکنه، بتونین سریع حذفش کنین.

تکرار می کنم که شرایط استرس زا و بدی است و مهمترین فاکتور هم اینه که بدونیم اینجور شرایط بر اساس سوخت هیجانی که دریافت می کنن پیش می رن پس شما هر چقدر کمتر موضوع رو هیجانی و داغ و استرس‌زا کنین، احتمال دردسر هم کمتر خواهد بود. خودتون رو سرگرم چیزهای دیگه بکنین و مطمئن باشین که چنین آدم‌های مریضی معمولا این مرض رو همزمان در چند جا مصرف می کنن و خطر خیلی زیادی برای کسی که بهشون هیجان نده، ندارن.

برای خاتمه این رو هم بگم که ما معمولا دنیا رو خیلی تنگ می گیریم و فکر می کنیم یک اتفاق کل زندگی یک انسان رو حروم می کنه. به زمانی فکر کن که تو مدرسه بهمون می گفتن «اگر فلان کار رو بکنی پرونده ات رو می زنیم زیر بغلت» یا روزی که چون گزارش کارگاه دانشگاه رو ننوشته بودیم استرس داشتیم وف کر میکردیم الان زندگی مون تموم می شه یا عشق اول و … زندگی طولانی است و دنیا بزرگ. حتی اگر عکس برهنه یک نفر یک جای اینترنت باشه، احتمالا هیچ کدوم از دوستانش نخواهند دید و اگر ببینن هم خبر خاصی نمی شه. بنا به یکسری نظریه بیولوژی تکاملی، ذهن ما اصولا کارش اینه که خطرات رو توی ذهن خیلی بزرگ کنه تا ما زنده بمونیم ولی در دنیای واقعی – بخصوص صد سال اخیر – خطرهای این شکلی دیگه اونقدرها هم بزرگ و حاد نیستن و تقریبا هیچ عاملی نیست که کل زندگی ما رو به فنا بده.

فکر می کنم اگر جوابی ندین و وارد بازی و دیالوگ نشین، این مشکل هیچ وقت پیش نیاد ولی اگر هم اومد یک واکنش سریع می تونه حذفش کنه و زندگی به روال همیشه ادامه خواهد داشت. مهمترین وظیفه تو و دوست دختر گرامی هم اینه که دلگرم باشین و زیاد بهش فکر نکنین و بدونین مغز انسان متخصص بزرگ کردن چیزهای کوچیک و وحشت‌زده شدنه (:

جادی

جشن تولد جورج اورول

دو سه روز قبل جشن تولد جرج اورول بود. نویسنده‌ای که با دو کتاب بزرگش یعنی ۱۹۸۴ و مزرعه حیوانات شناخته می شه. این دو کتاب در مجموع بیشترین فروش جهان رو در مقایسه با هر دو کتاب دیگه ای از هر نویسنده‌ای در طول تاریخ داشتن و بدون شک یکی از ارزشمندترین آثار فرهنگی برای نشون دادن اوضاع حکومت‌های توتالیتر (تمامیت خواه ؛ به عنوان نمونه دور و برمون رو نگاه کنین) داشتن.

کتاب مزرعه حیوانات رو اگر نخوندین، حتما بخونین. روایتی از حیوانات مزرعه ای که علیه انسان‌هایی که ارباب مزرعه بودن شورش می کنن و حکومت مستقل و آزاد و عالی خودشون رو راه می ندازن اما قدم به قدم به چیزی که همه می شناسیم نزدیکتر می شن و در نهایت خوک ها با اینکه با همه برابر هستن ولی کمی برابرتر می شن (:

کتاب ۱۹۸۴ هم معرف دنیای آینده ای است که توش تلویزیون و کتاب و … به جز اونهایی که حکومت اوکی کرده ممنوع هستن و رهبر بزرگ کشور خودش تشخیص می ده چی برای کی خوبه و چی برای کی بد و هر کس باید چیکار کنه و مخالفین هم … بخونینش حتما (:

هر دو کتاب ترجمه فارسی دارن.. دو سه روز قبل هم ۱۱۰مین سال تولد نویسنده‌شون بود و به همین مناسبت و به یاد رمان ۱۹۸۴ که توش هر فرد همیشه زیر نظر دوربین‌های برادر بزرگ بود که دیگه علاوه بر خیابون و چهار راه حتی توی خونه‌ها هم نصب شدن؛ یک گروه فعال حقوق بشری روی دوربین‌های مدار بسته‌ای که مردم رو زیر نظر می گیرن کلاه تولد گذاشتن تا جشن تولد اورول کامل شده باشه و مردم برای دقایقی توجه‌شون به این جلب بشه که تا چه حد در هم جا تحت نظر دوربین‌ها هستن.

گالری کامل رو اینجا ببینین