جمعه ها: با یک پسر یازده ساله که پورنوگرافی نگاه می کنه چه کنیم؟

internet_guide

با یک پسر یازده ساله که پورنوگرافی نگاه می کنه چه کنیم؟

این سوال رو یک نفر از من پرسیده. از مهارت من خارجه و گفتم شاید شما بتونین جوابی بدین یا حداقل نظرتون رو بگین. می دونیم که پورن وجود داره و ممنوع کردنش فقط زیرزمینی‌تر و ناسالم‌تریش می کنه و می دونیم که هر پسر سالم یا بهتره بگم معمول، خودارضایی می کنه و احتمالا پورن هم می بینه. ولی مشخصا این جریان سن و سالی داره که قبل از اون اینکار غیرقانونی، نامناسب و خطرناک تشخیص داده می شه. کشورهای دیگه محدودیت های سنی برای مصرف پورن دارن و انتظار دارن که بچه‌ها فقط وقتی به سنی رسیدن که تا حدی می تونن خب بد و تشخیص بدن و داده‌های ورودی‌شون رو تحلیل کنن می تونن با این مفهوم روبرو باشن ولی خب در کشور عزیز ما با فیلتر ابلهانه‌اش این محدودیت‌ها هم عمل نمی کنه چون بچه‌ای که می خواد در مورد هر چیزی در اینترنت بگرده باید حتما آنتی فیلتر داشته باشه که می شه همون مجوز دیدن پورنش و متاسفانه در این حوالی نمی شه به مشاور و غیره‌ای که نمی‌شناسیمشون هم به راحتی اعتماد کرد چون همیشه نگرانی دیدگاه سنتی و دولتی و پلیسی و … هست که به جای حل مشکل، اونو پر دردسرتر و اعصاب خورد کن تر بکنه.. در حالت ایده‌آل من پیشنهادم باید این می بود «به شماره فلان زنگ بزن و مشاوره کن».

راستش من اینترنت رو هم جستجو کردم چون جواب سوال برام مهم بود. جاهایی که به پورن دیدن بچه‌های ۱۰ ساله اشاره کرده بودن خیلی کم بود و اکثرا جواب گرفته بودن که «ما رو سر کار نذار!» ولی بدون شک می شه تصور کرد کسی در این سن پورن ببینه. من به عنوان یک غیرمتخصص نظر شخصی ام اینه که باید در این مورد با بچه حرف زد و بهش گفت که این چیز بدی نیست ولی برای سن اون مناسب نیست و توجه رو به چیزهای دیگه جلب کرد و باهاش بیشتر وقت گذروند و ایده‌های خوبی برای کار با کامپیوتر داد (از بازی تا برنامه نویسی).

خوشحال می شم که نظر شما رو بشنوم، و بخصوص اگر فکر می کنین در این مورد صلاحیت دارین خوبه که دقیقا بگین.

اگر داون هستین، دیدن اینکه دونده ششصد متر بعد از زمین خوردن چیکار می کنه می تونه به شما انرژی بده

سوال و جواب: با تهدیدهای آبرورویزی اینترنت چکار کنیم

جادى جان سلام؛
دوست دختر من قبلاً با يك پسر مراکشی ارتباط اينترنتى داشت.

چند وقت پيش اين پسر گفت كه ازش ويديو گرفته و تهديد كرد كه به تمام كسايى كه تو اكانتش هستند مى فرسته و آبرو ريزى مى كنه.

دوست دخترم كمى باهاش صحبت كرد و پسر رو متقاعد كرد كه همچين كارى تاثيرى تو برگشتن رابطه شون نداره و پسر هم خيلى منتقى كنار اومد با موضوع و دوست دخترم از كانتكتاش حذفش كرد.

الآن بعد از چند هفته دوباره سر و كله اش پيدا شده و اينبار تو فيس بوك ريكوئست داده و تو چندتا گروه كه دوست دخترم عضو هستش رفته و عضو شده. دوست دخترم نگرانه كه اونجا بخواد آبرو ريزى كنه. چه كارى مى شه در رابطه با اين آدم انجام داد؟

علی

شرایط سختی است. نصیحتی مثل اینکه «توی اینترنت به هیچ کس اعتماد نکنید و اگر فیلم یا عکسی به کسی می دین انتظار داشته باشین که روزی کس دیگه هم اونو ببینه» اینجا اضافی است و به نظرم مفیدترین حرف اینه که :

۱- اگر ممکنه اقدام قانونی بکنین
۲- اگر اقدام قانونی ممکن نیست، به طرف بی‌توجهی کامل بکنین و همزمان آمادگی عملیات دفاعی داشته باشین

قسمت اول بر می گرده به چیزهایی که داره داخل ایران اتفاق می افته. ما یک پلیس فتا داریم که گاهی پلیس خوبیه و توی شکایت‌هایی مثل این معمولا سریع و خوب و معقول عمل می کنه. من مواردی رو می شناسم که طرف شکایت کرده «گوشی ام رو به تعمیرگاه داده بودم و عکس های نامناسبم روش بوده و حالا می بینم که عکس ها در فروم هایی که نباید منتشر شدن» و پلیس بدون تحقیر و توهین و غیره مثل یک پلیس درست و درمون رفته موضوع رو پیگیری کرده.

مورد دوم برای حالتی که تو توصیف کردی معقولتره. پلیس ما کاری در این مورد نمی تونه بکنه پس بهتره وارد بازی نشی. چیزی که طرف از شما می خواد توجه است و اصلی‌ترین توصیه در مقابله زورگویی اینترنتی (Cyber Bully) اینه که برای طرف مقابل سوخت هیجانی فراهم نکنین. اینکه شما ازش خواهش التماس کنین یا هی چت کنین یا سعی کنین متقاعدش کنین فقط کارها رو بدتر می کنه. در چنین موردی بی توجهی کامل معمولا بهترین استراتژی است و همزمان آماده بودن برای حالت‌های خاص.

در اینجا حالت خاص اینه که واقعا طرف چیز نامناسبی روی فیسبوک منتشر کنه. در این حالت باید اون پست به فیسبوک گزارش داده بشه و خود فرد هم به فیسبوک درخواست حذف پست رو بده و گزارش مزاحمت توسط اون کاربر. برای این کار کافیه موضوع کلی رو به بیست سی نفر از دوستان گفته باشین که ممکنه چنین کمکی بخواین. معلومه که این دوستان نبود دوستان درجه یک باشن چون دقیقا همونها هستن که شما نمی خواین اون پست رو ببینن. برای عملیات سریع خوبه یک لیست بیست سی نفره از آدم هایی داشته باشین که اگر موضوعی پیش اومد می خواین بهش یک مسیج بدین که «لطفا به فلان پست برین و اون رو ریپورت کنین» تا حتی در صورتی که طرف واقعا اینقدر عقده‌ای بود که کاری واقعی بکنه، بتونین سریع حذفش کنین.

تکرار می کنم که شرایط استرس زا و بدی است و مهمترین فاکتور هم اینه که بدونیم اینجور شرایط بر اساس سوخت هیجانی که دریافت می کنن پیش می رن پس شما هر چقدر کمتر موضوع رو هیجانی و داغ و استرس‌زا کنین، احتمال دردسر هم کمتر خواهد بود. خودتون رو سرگرم چیزهای دیگه بکنین و مطمئن باشین که چنین آدم‌های مریضی معمولا این مرض رو همزمان در چند جا مصرف می کنن و خطر خیلی زیادی برای کسی که بهشون هیجان نده، ندارن.

برای خاتمه این رو هم بگم که ما معمولا دنیا رو خیلی تنگ می گیریم و فکر می کنیم یک اتفاق کل زندگی یک انسان رو حروم می کنه. به زمانی فکر کن که تو مدرسه بهمون می گفتن «اگر فلان کار رو بکنی پرونده ات رو می زنیم زیر بغلت» یا روزی که چون گزارش کارگاه دانشگاه رو ننوشته بودیم استرس داشتیم وف کر میکردیم الان زندگی مون تموم می شه یا عشق اول و … زندگی طولانی است و دنیا بزرگ. حتی اگر عکس برهنه یک نفر یک جای اینترنت باشه، احتمالا هیچ کدوم از دوستانش نخواهند دید و اگر ببینن هم خبر خاصی نمی شه. بنا به یکسری نظریه بیولوژی تکاملی، ذهن ما اصولا کارش اینه که خطرات رو توی ذهن خیلی بزرگ کنه تا ما زنده بمونیم ولی در دنیای واقعی – بخصوص صد سال اخیر – خطرهای این شکلی دیگه اونقدرها هم بزرگ و حاد نیستن و تقریبا هیچ عاملی نیست که کل زندگی ما رو به فنا بده.

فکر می کنم اگر جوابی ندین و وارد بازی و دیالوگ نشین، این مشکل هیچ وقت پیش نیاد ولی اگر هم اومد یک واکنش سریع می تونه حذفش کنه و زندگی به روال همیشه ادامه خواهد داشت. مهمترین وظیفه تو و دوست دختر گرامی هم اینه که دلگرم باشین و زیاد بهش فکر نکنین و بدونین مغز انسان متخصص بزرگ کردن چیزهای کوچیک و وحشت‌زده شدنه (:

جادی

سوال و جواب‌های جمعه‌ای: این فتیشی که برادرم داره خطر نداشته باشه!

جای من چند وقت برگشتم خونه و دیدم برادر کوچکیم داره با هدفون روی گوشش پشت کامپیوتر خودارضایی می کنه! اومدم بیرون ولی بعدا بهش گفتم که خودارضایی طبیعی است و ببخشید که وارد اتاقت شدم ولی مساله اصلی این بود که نوع پورنش خیلی عجیب بود: [ادیت جادی: یک شکل خاص از فتیش اینجا بود که برای لینک ندادن به سایت‌های سکسی، حذفش کردم]. من خودم ۲۵ سالمه و کمی از این مسایل اطلاعات دارم ولی این اولین باری که بود که با یه همچین چیزی روبرو میشدم!! تا حالا ندیده بودم! و صادقانه اینکه بشدت وحشت کرده بودم! وقتی کمی سایت رو زیر و رو کردم دیدم که این نوع از فتیش جنسی زیاد هم کم نیست و نمونه های دیگه ای هم ازش تو اینترنت پیدا کردم. مساله اینه که این شکل از فتیش هیچ ربطی به سکس نداشت و نگرانی من از اینه که اینجور فتیش ها جنبه سادیسم یا چیزی نداشته باشن و توی روحیه آینده برادرم چه تاثیری میتونه داشته باشه؟

خب باعث افتخاره که از من پرسیدی و برخوردت با برادر گرامی بسیار بسیار باعث افتخار تر. همونطور که گفتی خودارضایی یک حرکت کاملا طبیعی است و تقریبا همه انسان‌ها انجامش می‌دن. بخصوص مردهای پونزده سال به بالا همه سراغش رفتن و می‌رن و در یک جامعه سالم هیچ نیازی نیست آدم‌ها به خاطرش احساس گناه کنن. تنها مشکلی که خودارضایی ممکنه درست کنه اینه که به یک اعتیاد تبدیل بشه: چیزی که بقیه رفتارهای یک انسان رو تحت تاثیر قرار بده و مثلا به خاطر خودارضایی نتونی تو جامعه حاضر بشی یا به درس هات برسی یا … که خب در مورد من و تو و احتمالا برادرت صادق نیست.

برخوردت با خودارضایی کاملا معقول بوده؛ اما بحث دوم «موضوع خود ارضایی» است. اولین سوالی که مطرح می شه اینه که اصولا چیزی که برادرت داشته باهاش خودارضایی می کرده، سلیقه قوی، ریشه‌ای، پایدار و تثبیت شده ای است؟ احتمالا خودت هم مثل اکثر آدم ها این تجربه رو داری که گاهی با چیزهای عجیبی که معمولا سلیقه اصلی ات نیست تحریک شده باشی. کاملا ممکنه یک نفر یک سکس کاملا معمولی و طبیعی رو داشته باشه اما گاهی تمایلاتش اونو به سمت چیزهای غیرمرسوم‌تر ببره (چند وقت پیش نویسنده‌ای در گاردین نوشته بود که چطور یک دارو باعث شده با نمونه عطر توی یک مجله خودارضایی کنه). بخصوص برای یک پسر شونزده ساله استفاده موردی از یک پورن خاص اصلا معنی اش این نیست که طرف در اکثر مواقع و برای همیشه اون سلیقه خاص رو داره و خواهد داشت. پس با یک نمونه نمی تونی بگی «فلانی فلان فتیش رو داره». این چیزها خیلی وقت ها از سر کنجکاوی است و تنوع و نه یک سلیقه دائمی و همیشگی. این نکته هم مهمه که ما باید تفاوت فانتزی و واقعیت رو بدونیم. کاملا ممکنه چیزی برای یک نفر فانتزی باشه ولی دنبال اجرای اون در دنیای واقعی نباشه. ما باید بتونیم این خط مرز رو بکشیم و بدونیم آیا چیزی برامون فانتزی است، فقط کنجکاوی است یا یک گرایش ریشه‌ای. برای مثال می تونم بگم که مثلا رابطه با همجنس یا تبدیل شدن به جنس مخالف در سکس ممکنه برای یک نفر فقط یک کشش فکری باشه و مثلا باهاش خودارضایی کنه اما اصولا دردنیای واقعی به دنبال اجرای واقعی ‌اش بر نیاد.

این رو گفتیم که دیدن یک چیز الزاما به معنی داشتن فتیش اون چیز نیست. اما حالا اگر یک فتیش کشش و علاقه دائمی و همیشگی باشه چی؟ یا حتی اگر یک سلیقه جدی باشه چطور؟ جواب ساده است: تا وقتی خطر نداره هیچچی! فتیش به چیزی می گیم که در دید عموم جنسی نبوده ولی برای یک آدم خاص جنبه جنسی پیدا کرده. مثلا نمونه مشهورش چرم و لاتکس است که ذاتا چیز جنسی‌ای نیست ولی برای خیلی از آدم‌ها تحریک جنسی به همراه داره. همینطوره پا و مثلا سیگار یا تو جامعه ما چادر. واقعیت اینه که هر نوع فتیش یک جور «انحراف از معیار آماری» است؛ درست مثل قد بلند بودن که انحراف از معیار جامعه است. فتیش چیزی است که اکثر آدم ها اونو ندارن چون اگر همه با همون تحریک می شدن اون چیز رو ذاتا یک چیز جنسی تعریف می کردیم (مثلا ما فتیش معمولی پستان نداریم چون همه قبول کردیم که پستان عضوی جنسی است) اما لازمه بدونیم که تقریبا هر چیزی که بتونی تصورش کنی حتما یک جایی فتیش یک گروهی از آدم‌ها هست. این آدم ها صد سال قبل به هم وصل نبودن و در نتیجه وقتی مثلا مازوخ توی قرن نوزدهم کتاب یک حکایت گالیسی رو می نویسه یکهو گروه عظیمی کشف می کنن که لذت جنسی از آزار دیدن یک مریضی نیست که شخص اونها داشته باشه بلکه افراد زیادی همین گرایش رو دارن اسمش رو هم به افتخار اون آقا می‌ذارن مازوخیسم. مدتی طول می کشه تا روان شناسی هم قبول کنه که این یک «بیماری» نیست و تا وقتی صدمه ای به کسی نزده و تا وقتی توی یک سکس سالم جواب می گیره، هیچ مشکلی نداره…. جلوتر به مفهوم سکس سالم خواهیم رسید.

همونطور که گفتم مرسوم‌ترین فتیش‌ها چیزهایی مثل چرم یا پا هستن ولی طبق قانون ۳۴ اینترنت که می گه «اگر می تونینش تصورش کنین، پورنوگرافی‌اش هم درست شده» به تعداد آدم‌های دنیا، فتیش هست. فتیش‌هایی مثل «ترکیدن بادکنک تو صورت یک دختر» تا «عطسه کردن» تا «له کردن مورچه‌ها توسط یک دختر» تا «ترکوندن آدامس بادکنکی» و .. کلی کلی چیز دیگه. دلیل به وجود اومدن فتیش در یک نفر چندان شاخته شده نیست ولی نکته ای که الان روش تاکید هست اینه که چنین چیزی رو نمی شه سرکوب کرد یا محو کرد یا فراموش کرد. فتیش‌ها باید شناخته بشه و بهشون احترام گذاشته بشه. اینجوری کنترل هم می شن. فرض کن یک نفر فتیش «تحقیر شدن» داشته باشه. این آدم اگر فتیشش رو بشناسه می تونه در یک رابطه سالم و معقول باهاش کنار بیاد ولی اگر سعی کنه سرکوبش کنه یا ازش خجالت بکشه یا یک عمر به لذت جنسی‌ای که ازش خواهد برد نخواهد رسید یا اینکه در شرایط نامناسبی این رو ارضاء خواهد کرد و برداشت خودش از خودش دلچسب نخواهد شد- مثلا در شرایطی خطرناک یا در شرایطی که این فتیش از زندگی واقعی اش مستقل نیست و اگر جایی تحقیر بشه این توهم برای طرف به وجود بیاد که این آدم در دنیای واقعی هم مستحق تحقیره (در حالی که معمولا آدم‌های متعادلتر با ذهنی سالم‌تر دنبال فتیش‌های اینچنینی می رن).

بذار برای باز کردن بحث یک مثال دیگه بزنم. فتیشی هست تحت عنوان قلقلک دادن که اتفاقا – ملایمش – طرفدارهای زیادی هم داره. در این فتیش آدم از قلقلک دادن یا قلقلک داده شدن لذت می بره. بسیاری از زوج‌ها به عنوان یک یک فورپلی (foreplay یا مغازله؟) از قلقلک دادن استفاده می کنن و از ترکیب بازخورد غیرارادی ولی در عین حال اجتماعی شده خندیدن همراه با احساس کنترل / عدم کنترلی که بهشون دست می ده لذت می برن. این ممکنه مرحله تحریک کننده یک سکس باشه یا اصولا کم کننده تنش بین دو بدن یا حتی یک فتیش مستقل که خودش برای یک نفر ارضا کننده بشه. آیا این بده؟ جواب بر می گرده به یک قاعده قدیمی:

سکس سالم سکسی است که حاوی سه عنصر باشه:
    ۱- اختیار: افراد با اختیار واردش شده باشن و اونو بخوان
    ۲- عقل: افراد مشارکت کننده در اون عاقل باشن و رفتارهای غیرعقلانی نکنن (مثلا کسی رو نکشن یا صدمه جدی به کسی نزنن)
    ۳- بلوغ: افراد در اون، بالغ باشن یعنی بیشتر از هجده سال داشته باشن.

می بینیم که نه فقط این فتیش مهربون و دوستانه بلکه حتی BDSM (بستن، سلطه، سادیسم، مازوخیزم) هم می تونه کاملا سالم و مورد تایید باشه. اینکه یک سکس خوبه یا نه کاملا وابسته به رعایت شروط بالا است. مشخصه که اگر یک کشش جنسی یکی از شروط بالا رو نقض کنه (مثلا انسان طرفدار تجاوز به معنی واقعی در دنیای واقعی باشه یا واقعا احساس کنه که ممکنه با یک بچه (زیر ۱۸ سال) سکس کنه) لازمه که به سراغ گرفتن کمک از یک حرفه ای بره و اتفاقا در اینصورت که باید بدونه که اگر گرایشی به چیزی داره که اصول سه گانه بالا رو نقض می کنن خطرناکترین کار اینه که تلاش کنه کلا جریان رو سرکوب کنه و اونو به لایه‌های پایین شخصیت پس برونه. در غیر اینصورت فتیش هر کس برای خودش محترمه و نه فقط خطری نداره که می تونه سکسی فان و جذاب رو هم در یک رابطه سالم تضمین کنه.

با همه این حرفها می رسیم به اینکه:

  1. فتیش‌ها انتخابی نیستن و در نتیجه ما باید بتونیم باهاشون رفتار مسالمت آمیز داشته باشیم – سرکوب اشتباهه
  2. هر جور علاقه و کشش الزاما کشش و علاقه دائمی و ریشه‌ای نیست. ممکنه کنجکاوی باشه یا فقط برای فانتزی
  3. اگر چیزی زندگی عادی انسان رو مختل کنه و به روابط اجتماعی یا کار یا درسش صدمه بزنه اون چیز شکلی از اعتیاده و باید باهاش برخورد حرفه ای بشه. می خواد خود ارضایی باشه، سکس معمول باشه، سکس خاص باشه، اینترنت باشه، درس خوندن باشه، کافی شاپ رفتن باشه یا ورزش کردن یا هر چیز دیگه.
  4. سکس سالم سکسی است که سه اصل مختار بودن، عاقل بودن و بالغ بودن رو داشته باشه و اگر کسی گرایش شدیدی داره به سکسی که سالم نیست، باید دنبال کمک حرفه‌ای باشه
  5. فتیش‌ها بسیار مرسوم‌تر از چیزی هستن که ما فکر می کنیم. اصل ۳۴ اینترنت می گه هر چیزی که فکرش رو بکنین، ازش پورنوگرافی هم درست شده. اگر فهرستی از فتیش ‌ها بخونین یا حتی فتیش دوستان خیلی نزدیکتون رو بدونین احتمالا سورپریز خواهید شد
  6. اگر فتیشی دارین سعی کنین باهاش عاقلانه برخورد کنین و اگر خطری برای کسی نداره ، آدم بالغی رو پیدا کنین که توی اون با شما جور باشه و دوست هم داشته باشه که با شما باشه و یک عمر از دنیا لذت ببرین
  7. لبخند بزنین

برخوردت به نظرم عالی بوده. اگر تونستی با برادرت حرف بزنی بخشی از این حرفها رو با تغییراتی که فکر می کنی مفیده بهش بگو و بذار خودش رو آگاهانه کشف کنه و راهش رو بشناسه. دونستن فرق بین کنجکاوی و علاقه ریشه دار، فرق بین خواستن در فانتزی و خواستن در دنیای واقعی، و فرق بین سکس در پورن و سکس در دنیای واقعی به هر کسی کمک می کنه زندگی سالم و شادی داشته باشه.

نقدی بر ترجمه یحی سید محمدی از کتاب نظریه‌های شخصیت: مبنای جنسی روان‌رنجوری

دارم کتاب نظریه‌های شخصیت تالیف شولتز با ترجمه یحیی سید محمدی رو می خونم. بدون شک ترجمه خوبیه از کسی که موضوع رو بلده، انگلیسی رو به خوبی متوجه شده و ادبیات فارسی روانی داره.

مثل اکثر کتاب های دیگه شروع اصلی با زیگموند فروید است و مثل هر کتاب خوب دیگه در مورد روانشناسی، بخشی از هر فصل مربوط به زندگی اون روانشناس است چون نظریه‌های روان‌شناس‌ها به شکل غریبی مرتبط با زندگی‌شونه. در صفحه پنجاه می خونیم:

هنگامی که فروید به وین بازگشت، دوباره احتمال علت جنسی مشکلات هیجانی را به او یادآور شدند. یکی از همکاران او اضطراب بیمار زنی را شرح داد که درمانگر او تصور می کرد از ناتوانی جنسی همسرش ناشی شده بود. شوهر این خانم ظرف ۱۸ سال زندگی زناشویی هرگز با وی رابطه جنسی نداشته بود. همکار فروید گفت: «تنها تجویز برای چنین عارضه‌ای همان چیزی است که برای ما آشناست، ولی نمی‌توانیم آن را توصیه کنیم و آن !penis normalis dosim repetature است» (نقل شده در فروید، ۱۹۱۴، ص۱۳) (۳).

و بعد در زیر نویس شماره ۳ می خونیم:

(۳) – این جمله باید به زبان لاتین باشد. بنده بعد از پرس و جوهای زیاد نتوانستم به معنی آن دست پیدا کنم. م.

پاراگرافی که خوندین، تقریبا بدترین ترجمه رو در کل کتاب داره و به وضوح یک ویراستار کلی تغییر توش می ده. شاید هم دلیل بد بودن اینه که ترجمه دست خورده، شاید هم واقعا مترجم چیزی رو نمی دونسته و در نتیجه ساختار پاراگرافش به هم خورده (: من دو تا احتمال می دم.

اولی اینه که این مترجم عزیز واقعا معنی این جمله رو نمی دونه. این دو تا تعجب بر می انگیزه:

  1. یعنی واقعا یحیی سید محمدی هم مثل مترجم قبلی، اهل جستجو در اینترنت نیست؟ آخه مگه می شه کسی بدون اینترنت مترجم باشه؟ مطمئنا معنی چنین جمله کلیدی‌ای در اینترنت بارها و بارها نوشته شده.
  2. این مترجم هم در خوندن زبان شجاع نیست؟ خوندن این کلمات به راحتی معنی جمله رو نشون می دن. چیزی که من همیشه در مورد انگلیسی می گم: از انگلیسی نترسین. بخونین و می فهمین. مشکل ما ایرانی‌ها اینه که جوری زبان یاد گرفتیم که ازش بترسیم و در نتیجه تا به یک متن انگلیسی / عربی می‌رسیم کلا می ذاریمش کنار در حالی که با کمی تلاش به راحتی می تونیم بخونیمش. اینجا هم چند تا کلمه داریم که هر کس انگلیسی بدونه راحت می تونه حدسشون بزنه: penis که معلومه، normalis که نرمال خودمونه، dosim احتمالا همون است که توی فارسی هم می گیم دوز و repetature هم صد در صد مربوطه به repeat که همون تکرار خودمونه: پینس رو به دوز نرمال تکرار کنید یا چنین چیزی (: به این بیماری هم می خوره.

فرض دوم اینه که مترجم می خواسته این عبارت در کتاب باشه ولی گیرهایی داشته که باعث می شده فارسی‌اش نتونه تو کتاب بیاد. از خنده و شوخی دانشجوهای کلاس‌ها گرفته تا گیرهای سانسورچی‌های حکومت و به همین دلیل ترجیح داده این رو ترجمه نکنه و متن لاتین رو بیاره بدون ترجمه. اما خب به نظر من در این شرایط هم معقول نیست بنویسه که تلاش کرده معنی اینو پیدا کنه ولی نتونسته. می شد به راحتی گفت «و فلانی پاسخ داد penis normalis dosim repetature» و زیرنویس گذاشت که این متن لاتین است.

اما در کل کتاب بسیار خوبیه و بسیار توصیه می شه – بخصوص به خاطر زندگی‌نامه‌ها و ترجمه روون.

قطاری در هر دو جهت – یک خطای دید عالی

train

از این نظر جالبه که یک فیلم واقعی از یک قطار واقعی است ولی یک آدم واقعی نمیتونه بگه کدوم طرفی داره می ره. یک بازی خوب با فریم‌های تصویری. اگر فقط در یک جهت می بینینش سرتون رو بچرخونین و دوباره برگردین به تصویر

منبع