در طول سالهایی که از ویندوز ۹۸ استفاده می کردیم (یا حتی از ویندوز پارسا!) بازی سولیتیر یکی از بازیهای عالی بود. بخصوص بعد از اینکه کشف میکردین تمام مراحل این بازی قابل حل هستن و بعد برای اثبات به بقیه نشون می دادین که تا حالا ۱۲۴ بار بدون باختن بازی کردین.
این بازی توسط وز چری نوشته شده و جلوی کارتها رو سوزان کار برای ویندوز ۳ در ۱۹۹۰ طراحی کرده بود. منظره پشت کارتها هم کار لزلی کوی است.
یکبار این مقاله رو اشتباهی قبل از اینکه توی روزنامه چاپ بشه منتشر کردم حالا توی اعتماد چاپ شده و تکرارش می کنم
صبح که از خواب بلند میشویم یکی از اولین کارهایمان رساندن خودمان به گوشی، تبلت یا حتی لپ تاپ و چک کردن ایمیلها و فیسبوک و توییتر و هزار اعتیاد دیگر است. من که شخصا قبل از باز شدن درست چشمها تبلت به جلوی صورتم رسیده و با اینکه می دانم هیچ اتفاقی در دنیا نیافتاده و هیچ ایمیلی آنقدر مهم نیست که خواندن حالا و ده دقیقه بعدش تفاوتی بکند، با اصرار یکی یکی همه اپلیکیشنها را باز میکنم تا نکند ایمیل و توییت و فیسبوک چک نکرده، از تخت بلند نشده باشم. این ماجرا در لحظه به لحظه بقیه روز هم ادامه دارد. دائما پشت کامپیوتر و با هر بار دور شدن از کامپیوتر نگاه کردن به موبایل و تبلت. بالا پایین کردن فیسبوک و توییتر و چرخیدن در لیست بلند و بالای وبلاگها و گوش کردن به رادیوهای اینترنتی تا برگشتن به خانه و پریدن پشت لپ تاپ و به تخت رفتن با یک گوشی یا تبلت در دست.
آیا این پیگیری اخبار است؟ مطمئنا خیر. این حداکثر دیدن گذری اخبار یا غوطه ور خوردن در یک محیط پر از خبر. شبکههای اجتماعی پر از خبر هستند ولی اخباری پراکنده در مورد موضوعات متنوع به انتخاب دوستان و آشنایان؛ اطلاعات و اخبار زیادی دارند ولی چیزی نیستند که یک مشتاق خبر را راضی کنند. بودن دائمی در شبکههای اجتماعی و ارتباطات رایانهای حتی یک ارتباط دوستانه هدفمند هم نیست چون هفتاد درصد ایمیلهای دریافتی هر کدام از ما از کسانی است که دوست نداریم روزی زنگ خانه را بزنند و داخل بیایند و در فیسبوک و توییتر هم وضع ارتباطی ما بیشتر شبیه کسی است که در یک جزیره متروک گیر افتاده و از سر تنهایی پیامی را نوشته در یک بطری توی اقیانوس میاندازد تا ببینند چه کسی ممکن است آن را بخواند و لایکی بزند و نظری بدهد.
شاید بهترین اسم برای این پیگیری دائم شبکههای اجتماعی که همه به آن دچار شدهایم،، ولگردی دیجیتال باشد. نکته جالب این است که این ولگردی میتواند هر لحظه آدم را کلافهتر کند یا باعث شکوفایی و انرژی مضاعف شود. تحقیقی جدید در دانشگاه کالیفرنیا میگوید که گشت زدن در وب باعث بالا رفتن توان تصمیمگیری آدمها و قوی شدن توان استدلالی آنها میشود. این مساله نه به خاطر کسب اطلاعات بیشتر که به دلیل تقویت مسیرهای مغزی اتفاق میافتد. اسکنهای مغزی این تحقیق نشان میدهد که تعداد مدارهای روشن شده حین گشتن در اینترنت حتی از تعداد مدارهای روشن به هنگام مطالعه هم بیشتر است.
این روزها مطالعات متنوع عصبشناختی که تلاش میکنند ظرفیتهای عملیاتی مغز را افزایش دهند تاکید بسیاری دارند بر «بازی» و حتی از آن بالاتر «هیچ کار نکردن». این محققین به شرکتها پیشنهاد میدهند که کارمندانشان را در ساعاتی از روز بیکار بگذارند تا مغز بتواند بدون هدف روشن بماند. گفته میشود این روشن بودن بدون هدف باعث روشن شدن مسیرهای عصبیای میشود که در زندگی روزمره و شغلی، آگاهانه سراغشان نمیرویم و دقیقا به همین دلیل است که در هنگام «هیچ کاری نکردن» گاهی ایدههای عجیب یا راهحلهای بدیعی به ذهنمان میرسد که قبلا هیچگاه به آنها فکر نکرده بودیم.
اما روی دیگر این سکه، کسالت است. درست است که کار خاصی نکردن با مغز و غوطه خوردن آزاد در فضای مجازی میتواند باعث تقویت ذهن شود، هجوم بی وقفه اطلاعات نامرتبط با همدیگر و در همانحال انتظار دائمی برای اینکه شاید صفحه بعدی که بازش می کنیم ما را شوکه ، خوشحال، آگاه، پیروز، پولدار یا هر چیز دیگر بکند بسیار خسته کننده است. ما از توییتر به فیسبوک به ایمیل میرویم شاید خبر فوق العاده ای بشنویم که اصلا هم نمی دانیم چیست. هر روز صبحمان را با این تلاش آغاز می کنیم و تا آخر شب در تلاش برای پیدا کردن چیزی که نمی دانیم چیست از این پنجره به آن پنجره و از این اپلیکیشن به آن اپلکیشن می رویم و در نهایت خسته ، کسل و ناامید می خوابیم.
درک این دو نوع بطالت در اینترنت میتواند کلید شادی و غم باشد. اگر با گشتن در اینترنت کسل میشوید ولی بازهم به اینکار ادامه میدهید با خودتان فکر کنید که واقعا مشغول گشتن به دنبال چه چیزی هستید و از حالا می توانم به شما قول بدهم که احتمالا پیدا کردن آن در دنیای واقعی عملیتر و راحتتر از پیدا کردن آن در اینترنت – آنهم در وسط توییت ها و آپدیت های دیگران – است. اما ولگردیتان در اینترنت و شبکههای اجتماعی باعث میشود احساس سرزندگی کنید و شاد و خرم باشید، به شما تبریک می گویم چون این راز مهم را کشف کردهاید که «وقت تلف کردنی که باعث شده باشد خوش بگذارید، وقت تلف کردن نبوده است».
تو شرکت ما باید یکسری آموزش اجباری رو بگذرونیم. مال این چند وقت دوره ای چهار قسمتی است است به اسم Focused Mind که توش یک عصبشناس برای کارمندها توضیح می ده چطوری از مغزشون بهترین استفاده رو برای سود رسوندن به شرکت بکنن (این تیکه آخرش رو صریحا نمی گه ولی منظورش همینه (: )). این تیکه اش به نظرم جالب بود. بحث اینکه مغز به چه چیزهایی برای سلامتی نیاز داره. یک نگاه سریع بندازین:
برای اینکه از مغزتون به خوبی استفاده کنین باید نیازهاش رو بهش بدین. ایده «چرخه مغز سالم» که در سال ۲۰۱۱ درست شده این هفت نیاز رو نشون می ده:
زمان خواب. خواب لازمه تا مغز بتونه حافظه ها رو تحلیل کنه. فقط دو ساعت کم خوابی باعث کاهش واضح بهرهوری مغز می شه. نیاز هر کس به خواب متفاوت است ولی کشف کنین که در حالت عادی به چقدر خواب نیاز دارین و سعی کنین اون میزان رو همیشه حفظ کنین.
زمان فعالیت فیزیکی. باعث چرخش خون بهتر و رسیدن اکسیژن بیشتر به مغز می شه و بخش هایی از مغز که گاهی استفاده نمی شن رو فعال می کنه.
زمان تمرکز. مهمه. معمولا ما می تونیم در هر لحظه فقط یک روی یک چیز تمرکز کنیم. زمان گذاشتن برای تمرکز روی یک موضوع خاص و پرداختن بهش، باعث می شه مسیرهای عصبی اون شکل از تمرکز تقویت بشن و در آینده بهتر کار کنن. درست مثل ورزش دادن مغز. در یک جای خاص بشینین و به جای خیالبافی، روی ورودی های مغزی (از بو تا لمس تا صدا تا هر ورودی دیگه) تمرکز کنین تا مسیرهای مربوط به اون عمل در مغز تقویت بشه
زمان اتصال. نوعی از تمرکز است که این روزها گاهی فراموشش می کنیم. مغز نیاز داره در زمان واقعی رابطه اجتماعی برقرار کنه. این رابطه حتی می تونه با طبیعت باشه. وصل شدن به هر چیزی به جز خودتون.
زمان بازی. برای سلامتی مهمه. نه فقط برای بچه ها که برای بالغین. ما نیاز به خلاقیت و بازی داریم تا بتونیم مغزمون رو سالم نگه داریم.
زمان استراحت. بذارین مغز خاموش بشه و کار مهمی نکنه. اینجور مواقع مغز می تونه به ایدههای جدیدی برسه چون مسیرهای مختلفی توش باز می شن. این دقیقا همون دلیلیه که موقع رفتن به کنسرت یا مراقبه یا چنین کارهایی یکهو فکرهای جالب به مغزتون خطور می کنه
زمان وقت گذاشتن برای خود مغز. وقت بذاریم تا اطلاعات رو پروسس کنیم و به کارهایی که داریم می کنیم فکر کنیم.
پ.ن. مغز پر مصرفترین عضو بدنه. برای کارکرد نیاز مبرم داره به مواد غذایی قندی و مقوی.
لاگ ها یک چیز خوب توی دنیای لینوکس هستن: Linux User Groupها. جامعه هایی که توشون کاربران لینوکس دور هم جمع می شن، مشکلات هم رو حل می کن، چیز یاد می دن، چیز یاد میگیرن، خوش می گذرونن و کارهای باحال می کنن.
در یک جامعه مدرن بودن این «گروه ها» ضروریه. توی ایران زمانی ان جی او ها شروع به کار کردن که خب بعد حسابی سرکوب شدن و نتیجه اش اینه که همه بی حوصله هستیم و نمی دونیم برای وقت گذروندن و دیدن آدم های همفکر و مشابه و هم علاقه کجا بریم و …
لاگ های لینوکس برای لینوکسی تا حدی این نقصیه رو جبران کردن. بخصوص توی شهرستان ها که گروههای مبتنی بر علاقه حتی کمتر از تهران بودن و در نتیجه نیاز بهشون بارزتر.
بهتون پیشنهاد می کنم اگر جامعه گنو/لینوکسی رو دوست دارین و تو اصفهان هستین که حتما شرکت کنین، اگر هم توی اصفهان نیستین و بهانه ای برای یک سفر خوب می خواین برین سراغش: http://isfahansfd.org/2012/.
من شخصا مال زنجان رو شرکت کردم و خیلی خوب بود ولی احتمالا به دلایل مشغله کاری مال اصفهان رو نمی تونم شرکت کنم ولی رفتنش شدیدا توصیه می شه (:
در شماره های ویژه رادیو گیک، اخبار رو سریعتر مرور کنیم و زود می ریم سراغ توضیح مفصل یک مفهوم. مفهوم مفصل این شماره؟ پولی به اسم بیت کوین ! جدیدترین پول جهان.. و البته عجیب ترین! آماده باشین که می خوایم دولت ها، اقتصاد، هکرها، منابع طلا، رمزگزاری، هش و شبکه های پیر تو پیر رو به هم پیوند بدیم و اسمش رو بذاریم: شماره ویژه بیت کوین، رویای فریدمن
شروع با اعتراض
رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح میدن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغههای انسانیشون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.
موسسه IETF فعالیتش برای استاندارد کردن فرمت جدید به نام اپوس رو تموم کرده. این کدک جدید که آزاد و رایگان خواهد بود بهینه تر از تمام کدک های قبلی (از جمله ام پی تری و او جی جی ) است و با همکاری موزیلا، مایکروسافت (از طریق سکایپ) ، زیف، برودکام و بقیه درست شده و گوگل و موزیلا گفتن که کدک تصویری مرتبط با این هم به زودی ارائه خواهد شد.
گاتفرید سوارتلوم وارگ Gottfrid Svartholm Warg که برای فرار از زندان توی سوئد مدت ها بود توی پنوم پن زندگی می کرد بالاخره توسط پلیس دستگیر شد و قراره به سوئد تحویل داده بشه.
به گفته رییس پلیس پنوم پن، گاتفرید بیست و هفت ساله بعد از این اتفاق افتاده که دولت سوئد یک کمک ۶۰ میلیون دلاری برای توسعه کامبوج به این کشور داده. جرم این هکر اینه که سایتی رو راه انداخته که لینک هایی داده به جاهایی که نقض کپی رایت می کردن و به این خاطر به چهار سال و ده ماه حبس محکوم شده. ادعای پایرت بی اینه که سایتش هیچ فایل ناقض کپی رایتی رو روی سایتش نداره و در نتیجه جرمی مرتکب نشده و لینک دادن به جایی که جرم انجام داده به ذاته جرم نیست.
این مدرسه راهنمایی در تله یک تبلیغاتی افتاد که توش می گفتن همه معلم ها می تونن لپ تاپ هاشون رو با آی پد ۲ عوض کنن و خب معلومه که همه می خوان باکلاس باشن و یک آیپد دستشون بگیرن. نویسنده می گه که اکثر معلم ها اطلاعات فنی چندانی نداشتن و با هیجان لپ تاپ هاشون رو با آیپد عوض کردن و حالا بعد از چند هفته اتاق معلم ها پر شده از آه و ناله و پشیمونی. اصلی ترین مشکل داکیومنت ها هستن و اسلایدهای پاورپوینت و بعد از اون، انتقال فایل به آیپدها که امکان انجامش با یو اس بی نیست. در ضمن اگر کسی بخواد چیزی که روی آیپد داره رو بندازه روی پرده باید ۲۵ دلار پول بده برای یک دانگل ایپد به وی جی ای.
البته جنبه های مثبتی هم هست. مثلا نت برداری در جلسه های معلمین یا دسترسی به اطلاعات دانش آموزان که خب یک تبلت راحت تر از یک لپ تاپ است برای بعضی آدم ها.
اپل اخیرا یک پتنت پر سر و صدا ثبت کرده: اینکه یک سل موبایل بتونه به موبایل های توی اون سل اعلام کنه که حق ندارن فیلم یا عکس بگیرن. منطقا یکی از کاربردهای اصلی اش این خواهد بود که اگر در جایی ناآرامیای در جریانه، اپل ها نتونن فیلم بگیرن. خاک بر اسر اپل (: البته بحث اصلی فقط فیلم نیست بلکه هر کاری است که مسوولین بخوان، مثلا رفتن به اسلیپ مد یا شات دان شدن یا هر چی.
اچ تی سی پنج تا پتنت از گوگل خریده و داره باهاشون به اپل حمله می کنه. حمله به حدی جدی است که اگر قاضی که ای تا اینجا نظرش اینه که «پتنت های اچ تی سی تا ازینجا که قابل قبول به نظر می رسند» تا آخر هم نظرش رو حفظ کنه ممکنه واقعا فروش دستگاه های ال تی ای (از جمله آیپد جدید و احتمالا گوشی جدید) ممنوع بشن. ادعای اپل برای مقاومت اینه که چون اچ تی سی این پتنت ها رو از گوگل خریده حق نداره در موردشون دیگه شکایتی داشته باشه چون حق شکایت رو نخریده یا چنین چیزی (:
می بنین چقدر دنیا داره احمقانه می شه؟
در اعماق
شماره ویژه که در اعماق نداره… گوش هاتون رو بگیرین می ریم شیپور!
تبریک ها و تقبیح ها
همه تقبیح هامون رو جمع می کنیم و یکجا می زنیم تو سر اسراییل. برای دادگاه اسراییل که «بررسی کرد» و گفت که کشته شدن راشل – فعال حقوق بشر – زیر بولدوزرهای نظامی اسراییل یک حادثه بوده و حین یک عملیات «نظامی» برای «جلوگیری از تروریسم» اتفاق افتاده. برای حکومت اسراییل که کشتن آدم ها براش راه حل مشکلاتش است و برای صهیونیست هایی که فکر می کنن قوم برگزیده خدا هستن و بقیه چون از قوم خودشون نیستن ارزش کمتری دارن.
بخش آخر
میلتون فریدمن – اقتصاد دان – گفته بود که دولت باید پشتوانه های پولش رو حذف کنه و به جاش با یک سیستم اتوماتیک و طبق یک برنامه خاص پول وارد سیستم کنه. فریدمن استدلال می کرد که اینکار تورم رو کنترل خواهد کرد و می تونه باعث بشه برنامه ریزی دخل و خرج کاملا راحت بشه. حالا رویای فریدمن تحقق پیدا کرده. البته نه توسط یکی از اون دولت های خببیث بلکه توسط هکر افسانهای ساتوشی ناکوموتو (که حتی اسم واقعی اش رو به ما نگفته).
بیت کوین، «اولن پول دیجیتال غیرمتمرکز» دنیا است که در سال ۲۰۰۹ توسط برنامه نویسی به اسم ساتوشی ناکوموتو ابداع شد. این پول بر خلاف پولهای دیجیتال /مجازی دیگه (مثلا دلار لیندن سکند لایف) هیچ مرکزیت خاصی نداره و توسط یک شرکت یا کمپانی کنترل نمی شه. همینطور این پول وابسته به هیچ پولی در دنیای خارج نیست در حالی که در دنیای واقعی قابل استفاده برای خرید سرویس و کالاهای واقعی است. پول های مجازی دیگه همیشه برای خرید کالاهای مجازی (مثلا یک شمشیر توی یک بازی) بکار می رن و همزمان هم فقط توسط شرکت ارائه دهنده قابل تبدیل به پول بیرونی (مثلا اون دلار خوشگله) هستن. اینهم مهمه که بر خلاف پول های مرسوم که توسط یک سیستم کنترلی مرکزی مدیریت می شن و اون سیستم بر مبادلات و صحت عملکرد و اینها نظارت داره، اعتبار سکه ها و مبادلات بیت کوین توسط یک شبکه نقطه به نقطه درست مثل چیزی که توی فایل های تورنت وجود داره، تایید می شه.
راحت ترین روش برای نگهداری پول های بیت کوین عضو شدن در یک کیف پول بیت کوین آنلاین است و انجام همه عملیات خرید و فروش و انتقال از طریق اون کیف پول. البته اینکار به معنی اعتماد به مسوولین سایت و امنیت سیستمه چون همه پول شما (به شکل اطلاعات) دست اونها است و اگر اونها رو بردارن و بردن، درست مثل اینه که یکی سکه های طلای شما رو برداشته باشه و رفته باشه. اگر کسی از این موضوع نگرانه می تونه برنامه لوکالی رو نصب کنه که روی کامپیوتر خودش یک کیف پول بیت کوین می سازه که می تونه سکه ها رو تو خودش نگه داره یا به کس دیگه منتقل کنه. البته خطر ویروس (اگر ویندوزی هستین) و خرابی فیزیکی رو باید جدی گرفت. اگر کیف پول بیت کوینتون رو روی لپ تاپ خودتون سرقت کرده باشین و کسی در شهر قانون و اخلاق (تهران) شیشه ماشینتون رو بشکنه و لپ تاپ رو بدزده، حتی اگر خودش از بیت کوین سر در نیاره شما هم با از دست دادن فایل های مربوط به سکه های مجازی تون، کل پولتون رو از دست دادین – البته اگر از فایل ها بک آپ نگرفته باشین.
تمام تراکنش ها با کلید عمومی محافظت میشن، تکنیکی که تقریبا امنیت همه ارتباطات اینترنتی رو بر عهده داره. در این روش با تکنیک های ریاضی دو کلید جدا از هم تولید می شن که باهاش کلید رمزگذاری کننده توان باز کردن همون رمزی که ساخته رو نداره و برعکس. در این روش یک کلید – که بهش کلید خصوصی می گیم – دست صاحب کیف پول می مونه و کلید عمومی به همه داده می شه. اگر قرار باشه کسی به کسی پول منتقل کنه ، با استفاده از کلید عمومی گیرنده که همه بهش دسترسی دارن، این تراکنش رو رمزگذاری می کنه و بعد فقط و فقط گیرنده که کلید خصوصی رو داره می تونه اونو باز کنه.
این روش علیه دزدی کار می کنه ولی باید روشی هم باشه که جلوی یک چیز دیگه رو بگیره: چی می شه اگر صاحب یک سکه بیت کوین ، اونو دو بار خرج کنه؟ در یک روش متمرکز، جلوی اینکار با بودن یک «مرکز» گرفته می شه. من می دونم که شما فلان پول رو فلان جا خرج کردین و در نتیجه با چک کردم همیشگی یک بانک اطلاعاتی مرکزی، دیگه اجازه نمی دم اون پول رو خرج کنین ولی اگر من مرکزی نباشم چی؟ تمام ایده بیت کوین این است که هیچ مرکزی کل معاملات رو کنترل نکنه پس چطور می شه جلوی این کلاهبرداری دوبار خرج کردن یک سکه (کپی کردن و خرج مجددش) رو گرفت؟ اینکار کمی قلق داره. خیلی ها قبلا نظریه پردازی کرده بودن که اینکار غیر ممکنه و بدون یک بانک اطلاعاتی مرکزی نمی شه جلوی دو بار خرج شدن یک سکه رو گرفت و قبلا هم تمام پول های مجازی، اینجا شکست خورده بودن. همه اونها نیاز به یک سیستم مرکزی کنترل کننده همه مبادلات داشتن و خب حرف مردم هم این بود که اگر قراره یک سیستم مرکزی باشه همون دولت خبیث که باز بهتره !
بیت کوین برای حل این مشکل سراغ شماره سریال پول و اینها نرفت. تقریبا همه اونها رو می شد فریب داد. روش بیت کوین اینه که فهرستی درست کنه از تمام تراکنش های انجام شده در سیستم. این تراکنش ها دو جور می تونن باشن: پول به سیستم اضافه شده یا پول از کسی به کس دیگه منتقل شده.
پول اولیه از اینجا اومد که اولین کسی در جهان که اولین اکانت رو ساخت به شکل اتوماتیک پنجاه سکه گرفت. تراکنش های بعدی مربوط بودن به انتقال این پنجاه سکه به افراد مختلف. این عملیات تک به تک به تمام شبکه مخابره می شدن. در اوایل که شبکه خیلی کوچیک بود چک کردن صحت این اخبار بسیار راحت بود. هر کس که فایل رو دریافت می کرد لاگ انتقال رو آپدیت می کرد و بقیه از اون استفاده می کردن. اگر کسی سعی می کرد کلک بزنه و لاگ یکی از تغییرات رو حذف کنه و اون پول رو دوباره حذف کنه یا مثلا پولی که قبلا گرفته بود رو دوباره تکرار کنه توی لاگ و دوبار پول بگیره، متوجه می شد که بقیه این تغییر رو رد می کنن و کل تراکنشی که پیشنهاد کرده توسط اکثر افراد رد می شه و در نهایت سیستم قبولش نمی کنه.
اما در عمل با رسیدن کاربران به چند صد و بعد چند هزار و بعد چند صد هزار نفر و حتی چند میلیون و بالاتر و بالاتر چطوری می شه مطمئن بود کهآخرین لاگ معتبر کدومه؟ این جریان نباز به هوش داره. هوشی که خانم یا آقای ناکوموتو داشت و من و شما سعی می کنیم تمرکز کنیم تا بفهمیم چیکار می کنه! برین برای موزیکه که فکرتون باز بشه تا برگردم و توضیح بدم!
موسیقی
Wonderful Tonight by Eric Clapton
بحث این بود که برای تایید صحت اعتبار تراکنش ها، فایلی داریم که همه تراکنش ها توش نوشته شده و اگر چیزی تکراری باشه همه می فهمن. اما از کجا می تونیم بفهمیم که چه کسی لاگ صحیح رو گذاشت و چه کسی لاگ الکی تولید کرده؟ جواب چیزی است به اسم هش و کار اجباری!
بذارین اول هش رو توضیح بدم. هش یک الگوریتم یک طرفه است. اگر پشت لینوکس هستیم بزنین md5sum اسم یک فایل تا .. توضیح هش. اگر کوچکترین جزء تغییر کنه کلا خروجی عوض می شه و قابل برگشت هم نیست. در ضمن این امکان هم وجود نداره که از هش، مطلب اصلی رو بازیافت کنیم. تولید هش هم تا وقتی کل الگوریتم هش اجرا نشه قابل پیش بینی نیست و مثلا نمی شه گفت توی فلان فایل فقط یک کاراکتر رو عوض کردیم پس هش چی می شه؟ بلکه باید الگوریتم از اول هش رو محاسبه کنه و خروجی هم اگر ورودی برنامه ریزی شده نباشه، چیزی شبیه یک عدد اتفاقی است.
حالا به یک الگوریتم هش فکر کنین که خروجی اش یک عدد بین ۱ تا هزار است. اگر بهش ورودی رندم بدیم، خروجیها تقریبا در یک درصد موارد بین یک تا یازده خواهند بود. ابتکار بیت کوین این بود: اگر یک ورودی داشته باشیم یک خروجی خاص ایجاد می کنه. حالا ما تلاش می کنیم به انتهای اون ورودی یک چیزی اضافه کنیم و دوباره هش رو حساب کنیم تا هش عددی بین یک تا یازده رو بهمون بده. قبلا در مورد هش حرف زدیم و می دونیم که تنها راه برای اینکار سعی و خطا است: اضافه کردن یک چیزهایی به فایل و هش گرفتن و دیدن اینکه خروجی در محدوده دلخواه هست یا نه. در مثال بالا، به طور آماری نیاز به صد تلاش داریم تا بتونیم با الگوریتم هشی که خروجی اش از یک تا هزار است، یک خروجی یک تا یازده بگیریم. اما اگر کسی این عدد رو پیدا کرد و به بقیه گفت همه می تونن سریع اونو چک کنن. اینکار فقط با بروت فورس (سعی و خطای زیاد) قابل انجامه و به همین دلیل در اون دنیا بهش می گن «کار اجباری».
در سیستم بیت کوین وقتی تراکنشی انجام می شه به کل شبکه برودکست می شه – در قسمت هایی به اسم بلوک . داخل این برودکست نه فقط تراکنش های جدید که قسمتی از تراکنش های کانفرم شده قبلی (یعنی نوک شاخه کل لاگ) هم هستن. این زنجیره ، زنجیره تمام تراکنش های پذیرفته شده در سیستم هستن.
برای اینکه این بلوک جدید که تراکنش های جدید رو به دم قبلی ها وصل می کنه معتبر بشه یاید روشی کشف کنیم که یک آدم مستقل نتونه اونو انجام بده ولی برای کل شبکه هزینه چندانی نداشته باشه. اصطلاح «کار اجباری» که دو دقیقه پیش گفتم یادتونه؟ اون بهترین روشه. همه کامپیوترهای شبکه سعی می کنن عددی رو کشف کنن که بتونه با لاگ های جدید و دم لاگ های قبلی از طریق الگوریتم هشی که عددی بین صفر تا دو به توان دویست و پنجاه و شش تولید می کنه، عددی زیر تارگت تولد کنه. مثلا همون یازده در مثال قبلی. این تارگت رو جوری می ذارن که تقریبا در هر ده دقیقه یک بلوک جدید تولید بشه. اگر شبکه پیشرفت کنه و کامپیوترها سریع بشن، کافیه تارگت رو بیاریم پایینتر تا هنو زتقریبا ده دقیقه کار اجباری لازم باشه برای ایجاد بلوک معتبر شده جدید. با این روش ایجاد لاگ فایل جدید (یا در اصل دم جدید برای لاگ قبلی) و معتبر کردنش نیازمند تلاش جمعی کل قدرت شبکه است و این یعنی یک متقلب به تنهایی نمی تونه اونو تولید کنه مگر اینکه بیشتر از پنجاه درصد کامپیوترهای کل بیت کوین رو کنترل کنه که در عمل غیرممکنه.
پس سیستم برای کنترل اعتبار وابسته شد به همه کاربراش. جالبتر از این؟ در حال حاضر اگر شما انرژی کامپیوترتون رو بدین به این سیستم و ازش کار اجباری بکشین، به شرطی که کسی باشین که هر دقیقه یکبار کد رو می شکنه و پیدا می کنه چی باید به ته دم لاگ اضافه بشه تا خروجی هش از تارگت کمتر بشه، پنجاه سکه جایزه می گیره (: پس اگر کسی تونست کد رو بشکنه (که شانسی است و وابسته به اینکه چقدر پول صرف توان پردازشی کردین) اول یک پنجاه سکه به خودم اضافه کن به اول لاگ اضافه می کنه و بعدش عدد رو به همه می ده که چک کنن ببین درسته یا نه.
الان یک چیز مهم دیگه رو هم توضیح دادم: پول از کجا تولید می شه؟ یادتونه؟ اسم این شماره هست رویای فریدمن. اینکه فریدمن می خواست پشتوانه فیزیکی پول رو حذف کنه و با روندی پایدار پول به سیستم اضافه کنه؟ حالا هم بیت کوین تقریبا هر ده دقیقه یکبار پنجاه سکه به سیستمش اضافه می کنه و اون رو می ده به کسی که کلی توان کامپیوتری گذاشته وسط و سعی می کنه عددی رو درست حدس بزنه. در حال حاضر این تقریبا برابره با سیصد سکه در ساعت ولی قراره در هر چهار یکبار این «معدن سکه» نصف بشه. در سال ۲۰۱۳ هر کس که بتونه یک بلاک رو کشف کنه (درست مثل یک معدنچی طلا که طلاهای اصلی رو استخراج کرده و به دست آوردن جدید طلا سخت تر و سخت تر شده براش) دیگه فقط به ازای هر شکستن کد ۲۵ سکه خواهد گرفت، در ۲۰۱۷، ۱۲.۵ سکه و در نهایت هم انتظار می ره از سال ۲۰۳۰ میزان ورود سکه به سیستم در حد صفر بشه و در کل دنیا حدود ۲۱ میلیون سکه وجود داشته باشه که دیگه فقط دست به دست می شن.
همونطور که گفتم این ایده درست مثل ایده معدن است. درست مثل یک معدن طلا که پشتوانه پول از اون تامین می شه. البته بر خلاف چیزهایی مثل طلا که توشون ممکنه یکهو یک معدن جدید کشف بشه و ارزش کلی بیاد پایین، در بیت کوین حجم ورودی کاملا کنترل شده است و اینه که بهش می گیم رویای فریدمن.
این پول رو می تونیم هر جا و هر طور می خوایم مصرف کنیم و میزان پولی که هم از ما می گیرن برای هر معامله، بسیار کمتر از روش هاس سنتی است و سایت های زیادی هم هست که بیت کوین قبول می کنن یا اصولا بیت کوین رو با دلار و غیره معامله می کنن.
میان برنامه نامه ها!
نامه ها
سلام آقای جادی،وقت بخیر
یک درخواست کوچیک ازتون داشتم ، اینکه درموردمشکل ما ایرانی ها در ارتباط با
خریدهای اینترنتی مثل استفاده ازاپ استور یا سرویس اسپاتیفی توضیح بدید،بگید
که ما چقدر بدبختی میکشیم تا یه اپل آیدی داشته باشیم و خیلی از امکانات
اینترنت که پولی هستند برای ما غیر قابل استفاده اند .
در رابطه با این سایت هایی که جدیدا درست شده اند هم هشدار بدهید ، من به
چندتایشان سر زدم ، مدارکی که برای فرستادن مسترکارت میخواستند عبارت بود
از ، نام کامل ، کپی شناسنامه ، ترجمه ی شناسنامه و اطلاعات کامل تماس !
که احساس میکنم یه کلاه برداری بزرگ و بسیار کثیفه
در آخر اگر راهی هم برای ما وجود داره تاز امکانات پولی اینترنت استفاده
کنیم هم لطف کنید بگید
خودم فکر میکنم تنها راه رفتن از این کشور منزوی است
با تشکر امیر
از نظر قانونی، انتقال بیت کوین مثل هر پول دیگه است. مثلا هر تراکنش بالای ۱۵۰۰۰ دلار باید به پلیس اطلاع داده بشه که جلوی پول شویی گرفته شده باشه یا در موارد مالیاتی ، فروش کالا یا خدمات در برابر بیت کوین هم باید گزارش بشه هرچند که نیروی اجرایی پشت این جریان چندان قوی نیست.
مشخصه که مثل تور، کلی آدم از این پول وحشت دارن. به هرحال پول یک چیزی بوده و هست که دولت ها کنترل کامل روش دارن. مثل کشتن بقیه که تنها شیوه قانونی اش وقتی است که دولت انجامش بده. یک سناتور آمریکایی گفته بیت کوین دقیقا چیزی است که قاچاقچی ها همیشه منتظرش بودن چون یک پول غیرقابل ردگیری است و مدافعان بیت کوین هم قبول دارن که کنترل کردن تراکنش های بیت کوین برای پلیس سخت تر از پیگیری تراکنش های مبتنی بر کردیت کارته و در مورد قاچاق و غیره هم می گن هر شکلی از قاچاق نیازمند جابجایی اجسام فیزیکی است که پلیس می تونه اونجا وارد عمل بشه اگر واقعا نگرانه و قرار نیست امکان پول دادن مستقل از دولت رو از مردم بگیریم تا کسی نتونه کار بدی بکنه.
مردم نگرانی های دیگه ای هم دارن… آیا شما خودتون حاضرین پولتون رو به چیزی منتقل کنین که هیچ دولتی پشتش نیست؟ اصلا اگر اهل تکنولوژی و گیک نباشین چی؟ آینده این پول چیه؟ یا اصلا اگر یک نفر کل سیستم رو هک کنه و پول تولید کنه یا پول شما رو برداره چی؟ خب بازمتن و ازاد بودن این سیستم یک قدم بسیار عظیم در پاسخگویی به این چیزها است. هر کس حق داره کدها رو بخونه و اگر گیری توش هست اونو به بقیه نشون بده. در مورد پیشرفت واینده هم.. بعدا حرف می زنم (:
گروه دیگه که در مورد موضوع حرف می زنن اقتصاد دان ها هستن. درسته که این پول تازه از ۲۰۰۹ عرضه شده و هیچ دولتی هم پشتش نیست و اولش شاید یک چیز خنده دار بود اما حالا میزگردهای پر سر و صدا در موردش برگزار می کنن. مثلا اونها در این مورد حرف می زنن که ایا ایده کم شدن تولید پول در طول زمان ایده خوبیه؟ بعضی ها می گن اگر اقبال به بیت کوین همینطور که داره زیاد می شه بازم زیاد و زیادتر بشه، این کم عرضه کردن پول باعث رکود فاجعه باری خواهد شد.
یک انتقاد بزرگ دیگه اینه که در حال حاضر بقیه پول ها یک سیستم متمرکز پشت خودشون دارن که در صورت بروز مشکلی جدی برای پول باید پاسخگو باشن (حالا وضع خودمون رو نبینین که کسی به چیزیش نیست.. ولی یک دولت اگر پولش شدیدا سقوط کنه باید جوابگو باشه) ولی بیت کوین یک پول جامعه محور است که اگر مشکلی خیلی جدی هم براش پیش بیاد نمی شه انتظار داشت کسی کار خاصی براش بکنه به جز خود اون مردم ولی اکثر مردم دنیا نه اوپن سورس رو درست درک می کنن و نه مسوولیت های اجتماعی شون رو و احتمالا ترجیح می دن آزادی هاشون رو به دولت ها و مسوولین مربوطه بدن و بیخیال باشن. تا وقتی جریان این شکلی است احتمالا بیت کوین کاربرهای خیلی خیلی زیادی پیدا نمی کنه ولی به هرحال خوبه ما تکنولوژیست ها یک نگاه بهش داشته باشیم که یک انقلاب است… یک مرحله دیگه آزاد شدن از حاکم هایی که اگر بهشون رو بدیم دوست دارن همه چیز در انحصار خودشون باش (از حق کشتن آدم ها به اسم جنگ و مجازات تا انحصار اقتصاد و بعضی جاها حتی انحصار اینکه کی چی باید بخوره و چی نخوره و کی بخوره و کی نخوره (: )) خلاصه بیت کوین یک حرکت عظیم است.. یک انقلاب و یک مفهوم جدید، بخصوص با پیشنهاد دهنده و نویسنده ای که خواسته ناشناس بمونه در حالی که اگر اهل اسم و رسم بود می تونست یک اقتصاد دان، برنامه نویس، هکر یا هر چیز عظیم در دنیا شناخته بشه.
چند نکته رو هم بگم و بریم سراغ موزیک آخر برنامه:
ویکی لیکس، فری نت، موسسه سینگولاریتی، ارشیو اینترنت، اف اس اف / Free Software Foundation و تا این اواخر ای اف اف کمک مالی با بیت کوین قبول می کردن.
بر خلاف سیستم بانکی که توش تراکنش ها مخفی هستن، در بیت کوین هی کس به فهرست تمام تراکنش ها دسترسی داره. در این سیستم پرایوسی افراد با تعریف چندین و چند آدرس برای هر کیف پول و دادن آدرس های مختلف به افراد مختلف تامین می شه
اینجا اونجاست که گفتم بعدا می گم… این بحث که آیا کسی جرات می کنه بیاد از این سیستم استفاده کنه؟ واقعیت اینه که هیجان بیش از حد زیاده و مبدعان و یکسری از سایت های کیف پول و تراکنش دائما تذکر می دن که مردم نباید بیش از حد اینجا سرمایه گذاری کنن. دلیل سرمایه گذاری هم نرخ برابری بسیار قوی بیت کوین است. بیت کوین اوایل در برابر دلار تقریبا ارزش صفر داشت. در اوایل دو هزار و یازده به تقریبا یک به یک رسیده بود و هر بیت کوین برابر یک دلار بود و اگر اون موقع بیت کوین می خریدین، فقط شش ماه بعد پولتون سی برابر شده بود (: بعد نرخ برابری کمی پایین اومد و الان تقریبا روی هر بیت کوین برابر دوازده دلار مبادله می شه و این یعنی در یکسال ارزشش ده برابر شده. بیت کوین خیلی خوب داره می ره جلو.
در سال ۲۰۱۱ شرکت سیمانتک از کرمی نام برد که در شبکه ها پخش می شد و از کامپیوترهایی که تسخیر می کرد به عنوان کارگر برای کار اجباری استخراج بیت کوین استفاده می کرد.
سایت سیلک رود که برای معاملات غیرقانونی استفاده می شه فقط با بیت کوین کار می کنه
بیت کوین رو اولین بار ساتوشی ناکاموتو معرفی کرد و در ۲۰۰۷ شروع به کار روی برنامه اش کرد. در سال دو هزار هشت این زن یا مرد یا هر چی شخصا یک مقاله منتشر کرد که کارش رو توضیح می داد و در سوم ژانویه ۲۰۰۹ پروژه اش رو به شکل اوپن سورس منتشر کرد و اولین بلاک پول رو ایجاد کرد. کسی این فرد رو نمی شناسه و اصلا مشخص نیست یک اسم واقعی است یا مستعار.
کد با سی پلاس پلاس نوشته شده و اگر بخواین باهاش برنامه نویسی کنین باید از libbitcoin یا BitCoinJ استفاده کنین
آدرس کیف پولهای بیت کوین چیزهایی مثل 175tWpb8K1S7NmH4Zx6rewF9WQrcZv245W هستن. رشته های ۳۳ حرفی که همیشه با یک یا سه شروع می شن
در جون ۲۰۱۱ مشهورترین مرکز تبادل پول بیت کوین هک شد و گفته می شه اکانت هایی که مجموعا بیشتر از ۸۷۵۰۰۰۰ دلار پول توشون بود دستکاری شدن. این جریان باعث سقوط شدید بهای بیت کوین توی اون یک سایت شد
در جولای ۲۰۱۱ بیتومات که بزرگترین سیستم کیف پول آنلاین بیت کوین بود گفت که فایل اصلی دیتابیسش خراب شده و ۱۷۰۰۰ بیت کوین از دست رفته. ارزش این بیت کوین ها تقریبا ۲۲۰ هزار دلار بود. گفته شد که سایت فروخته می شه تا این پول از بین رفته جبران بشه.
در آگوست ۲۰۱۱ مای بیت کوین که کارش تبادل بیت کوین و دلار است گفت که هک شده و مجبوره سایت رو ببنده و تنها می تونه ۴۹٪ پولی که کاربران پیشش داشتن رو بده. در این پروسه ۷۸هزار بیت کوین برابر تقریبا ۸۰۰۰۰۰ دلار گم شد.
اینهم از شماره ویزه بیت کوین… اگر خوشتون اومد بگین تا شماره های ویژه بیشتری برگزار کنیم (:
– اگر ناراحتین که نوشته های این کم بودن، مطلب مرتبط من در مورد شخصی سازی توی لینوکس و ویندوز و مک و سنت گذاشتن اسکرین شات رو بخونین (:
– این مطلب منبع مشخص نداره. 9gag منبع نیست بلکه خودش چیزهای جالبی که می بینه رو می ذاره. اگر بخواین خیلی مودب باشین باید بنویسین «از طریق ناین گگ دیدمش» ولی کلا بخشی از ژانر این سبک کارتون ها اینن که حتما نیازی نمی بینن منبع مشخص بذارن براش
– این صورتآخرین مشهوره به یائو مینگ. جزو صورت های Rage Faceی هم هست که درکش با کلمات سخته… باید مثال های متنوع ببینیم ازش تا بدونیم چی می شه (:
– خوش باشین تعطیلات اجلاس رو (:
توی رادیو گیک این شماره، در تقاطع تکنولوژی و جامعه با همه فریاد می کشیم. با داریوش که نخواست .. و عاشق آس تهران شد آسانژ و پوسی رایوتی که توی کلیسا فریاد کشید علیه رییس بزرگ. هفته هفته فریاده. با ما باشین که قبل از رفتن سراغ ماهی سیاه کوچیک، نه فقط بک دور مغز خودمون رو باز می کنیم که حتی با مغز موش اف۲۲ می رونیم.
رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح میدن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغههای انسانیشون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.
واو.. عجب هفته ای است! ظاهرا گرگ ها از خواب بیدار شدن! آسانژ، معدن چی های آفریقای جنوبی و جلاد مردم کشورش همه فعالن و کسی که می درخشه پوسی رایوته با آهنگ ضد دیکتاتوری که توی کلیسا اجرا کرد. رادیو گیک، رادیویی برای هر کسی که دنیا رو عمیق تر می بینه… این هفته هفته خاصیه.. اخبار توی اسم های قدیمی نمی گنجن. همه چیز عوض شده.. شایدم من عوض شدم!
دانشمندان دانشگاه فلوریدا یک «مغز» از سلول های موش درست کردن که می تونه شبیه ساز یک هواپیمای اف.۲۲ رو کنترل کنه! اونها می گن این تحقیق می تونه منجر به هواپیماهای بدون سرنشینی بشه که با سلول مغز پرورش داده شده زنده ولی غیرانسانی کنترل می شن! از اونطرف هم اگر بشه بررسی کرد که این سلول های مغز چطوری دارن هواپیما رو کنترل می کنن ممکنه پیشرفت شگرفی پیش بیاد توی الگوریتم های هوش مصنوعی و کنترل کامپیوتری مون. مشخصه که سریعا توی بوق می شه که بعله حالا عملیات نجات مصدومین و اینها رو می تونیم با این سیستم ها درست کنیم ولی چیزی که من ازش می ترسم یک مغز موشه که بهش گفتن اگر درست بره همه رو بکشه بیاد بهش پنیر می دن!
این سیستم ۲۵ هزار سلول است که روی یک رشته چندالکتروده ۶۰ کاناله نصب شدن که به عنوان ورودی خروجی کار می کنه. این ۲۵ هزار سلول اول نمی دونن چطوری باید یک هواپیما رو کنترل کرد ولی با سیمولیشن های مختلف و طولانی بالاخره اینکار رو یاد گرفتن و حالا… من می ترسم… بریم خبر بعدی
در مجامع ادبی همیشه این بحث بوده که چه نویسندگانی بیشترین تاثیر رو بر رمان نویسی معاصر گذاشتن. اگر به قرن ۱۹ فکر کنیم کسانی مثل دیکنز سریعا به ذهن می یان – انشاء الله – ولی واقعا چه کسانی تاثیر حداکثری داشتن؟ دو هفته قبل سینا برامون از تاثیر الگوریتم پیج رنک گوگل توی فوتبال گفت و این هفته همین الگوریتم استفاده شده برای بررسی تاثیر نویسندگان روی همدیگه. نتیجه؟ جین آستین و والتر اسکات صدرنشین هستن و رمان های غرور و تعصب و ایوانهو. در این تحقیق نسخه های دیجیتال ۳۵۰۰ رمان انگلیسی بین ۱۷۸۰ تا ۱۹۰۰ بررسی شد. یک نرم افزار کلمات رو بررسی می کرد، تعدادشون رو ترکیب شدنشون رو برای پیش بردن رمان و با ایجاد ۶۰۰ داده مختلف، برای هر رمان یک اثر انگشت می ساخت. بعد یک شبکه از رمان های جدید ساخته شد که بر اساس نزدیکی اثر انگشت رمان ها به هم، اونها رو به هم وصل می کرد.
شاید ادبیات برای شما جالب نباشه. برای من هم اینقدر مهم نیست که چنین چیزی برام سوال بوده باشه ولی این بخش خبر برام جالب بود که چجوری یک جامعه اهمیت می ده به داشته هاش و بودن اطلاعات چطوری دست مردم رو باز میذاره برای پیشبردن ایده هاشون. حالا فرض کنین ما می خواستم کتاب های دویست سال گذشته رو بررسی کنیم (: اکثرهم رو باید دست دو با قیمت گرون و یواشکی می خریدیم به امید اینکه چاپی پیدا کنیم که سانسور کمتری داره و بعدش خودمون تایپش می کردیم و … (: آخرش هم سایتمون فیلتر می شد (:
اگر ناراحتین که چرا حجم اخبار کامپیوتر کمه (البته اگر دو تا خبر قبلی رو خبرهای کامپیوتری / تکنولوژیک نمی دونین باید با هم یک صحبتی بکنیم!) بگم که این خبر توی سایت The Gates Notes اومده. بحث اینه که از هر ده نفر در دنیا ۴ نفر نمیتونن به شکلی بهداشتی به دستشویی برن. این یعنی ۲.۵ میلیارد نفر تو دنیا این حق کاملا اولیه رو هم ندارم (منظورم زندان نیست که توش دستشویی رفتن جایزه رفتار خوب می شه، منظورم کشورهایی بدون دسترسی به آب، بدون دسترسی به بهداشت و .. هست). بیل گیتس به عنوان یکی از آدم های پولدار بسیار باشعور دنیا در حال مصرف کردن حجم زیادی از پولش است برای کارهای انسان دوستانه و بهتر کردن شرایط جهان – از مبارزه با مالاریا تا تحول آموزش و پرورش مسخره سنتی ما تا ساخت توالت هایی بهتر. درسته که هر هفته یک مدل سیفون درست می شد ولی واقعیت اینه که ما احتمالا در طول چند هزار سال اخیر هیچ تغییری در مفهوم دستشویی رفتنمون اتفاق نیافتاده: می ریم یک جای تنها، کارمون رو می کنیم و بعد می ذاریم زیر زمین بمونه و خودمون رو با یک چیزی (از سنگ تا آب و با استفاده از دست یا دستمال) تمیز می کنیم… گفتن نداره که یک غربی چقدر منزجر شد… چی می گم؟ یوهاها… خلاصه کنم.. این هفته توی سیاتل جایزه داده شد به سه تا دانشگاه که هر سه تاشون طرح هایی داده بودن برای دستشویی هایی که مدفوع انسان رو تبدیل می کرد به مواد قابل استفاده. مال دانشگاه کالیفرنیا خروجی اش هیدروژن و برق بود، دانشگاهی از انگلیس خروجی های انسان رو به ذغال، مواد معدنی و آب پاک تبدیل می کنه و رتبه هم با ایده ای مشابه در دست دانشگاه تورنتو است.
ندیم کوبیستی تحقیق جالبی روی ویندوز ۸ کرده و متوجه شه که ویندوز ۸ هر نرم افزاری که نصب می کنین رو با آی پی تون همون لحظه به مایکروسافت اطلاع می ده. این جریان بدون رمزنگاری درست انجام می شه و در نتیجه نه فقط مایکروسافت که هر کس شبکه شما رو زیر نظر گرفته باشه می تونه ببینه هر فرد چه برنامه ای رو در چه زمانی نصب کرده. این زیرنظر گرفتن بیشر و بیشتر کاربرها چیزیه که کلی از نوشته های قدیمی در موردش هشیار داده بودن: همه مدعی هستن که می خوان مواظب ما باشین و در نتیجه مجبورن ما رو زیر نظر بگیرن که یکهو اتفاق بدی برامون نیافته. یادمون باشه که مردمی که حاضر باشن آزادی شون رو فدای امنیتشون کنن، لیاقت هیچ کدومش رو ندارن.
اگر هنوز برای کامپیوترتون فلش درایو نخریدین کمی دیگه هم صبر کنین چون کسی چه می دونه شاید کامپیوترها چند سال دیگه کلا از دی ان ای برای ذخیره اطلاعات استفاده کنن. در حال حاضر دانشگاه هاروارد تونسته ۵۳۴۰۰ کتاب، ۱۱ تا عکس جی پگ و یک برنامه جاوااسکریپت – روی هم ۵.۲۷ میلیون بیت – رو روی رشته دی ان ای ذخیره کنه. رکورد قبلی ۷هزار بیت بوده و این پرش بسیار عظیمی است.
از نظر تئوری دی ان ای ابزار فوق العاده برای ذخیره سازی است. هر نوکلئوتیدش nucleotide می تونه دو بیت اطلاعات داشته باشه و این یعنی هر رشته دی ان ای حدود ۴۵۵ اکسترابایت یا ۱۰۰ میلیارد دی وی دی ذخیره سازی داره. از این مهمتر در سطح تئوری اطلاعات روی دی ان ای می تونن هزاران سال عمر کنن. البته تا به حال امکان نوشتن روی رشته های طولانی دی ان ای عملی نیست و تریک چرچ در این تحقیق جدید هم این بوده که از رشته های کوتاهتر استفاده کردن. اونها اول جاوااسکریپت و کتاب ها و عکس ها رو به بیت تبدیل کردن و بعد به شکل سنتیتک یک رشته دی ان ای ساختن که توش پایه های A و C نشون دهنده 0 و G و T نشون دهنده 1 بودن. چون این رشته دی ان ای به شکل سنتیک ساخته شده، قابل دوباره نویسی نیست و کاربرد آرشیو اطلاعات داره. البته محققین گفتن که بازنویسی اطلاعات روی دی ان ای غیرممکن نیست و فقط اونها هنوز سراغش نرفتن. نوشتن روی دی ان ای از نظر ظرفیت و هزینه هنوز قابلیت استفاده عمومی نداره ولی رشد به اندازه کافی سریع هست که ما بتونیم امیدوار بشیم روزی نه چندان دور عملیاتی شدنش رو ببینیم.
بعله! دوباره از خانواده استاکس نت، فلیم و بقیه خبیث ها. ظاهرا یک ویروس ماجولار نوشته شده که با استفاده از ضعف های ویندوز در کشورهای مورد نظر پخش می شه و اجزای مختلف رو حمل می کنه. چیزی مثل یک هسته که می شه بهش چیزهای مختلف وصل کرد. خبر زیادی نداریم، داشتیم هم وارد جزییاتش نمی شدیم چون چه کاریه ولی کسپرسکی گفته نسخه جدید که اسمش کاوس است احتمالا همونجایی ساخته شده که استاکس نت ساخته شده بود و احتمالا می تونه تراکنش های مالی رو زیر نظر بگیره. پخش توی خاورمیانه بود و احتمالا و احتمالا و احتمالا… برو مهرنوش…. و حالا که آهنگه تبلیغ رو هم پخش کنم…
تبلیغ: آیا می دانستید روانشناسان می گویند آدم ها با دیدن آپدیت های دوستانشان در فیسبوک احساس می کنند بقیه از آن ها خوشبخت تر هستند؟ قرص واقع گرایی ما به شما کمک می کنند متوجه شوید که اگر کسی هر هفته از پارک نزدیک خانه عکس گذاشت به این معنی نیست که در زندگی مشکلی ندارد و همیشه در پارک خوش می گذراند. هر بسته به قیمت کمی فکر کردن.
تا امروز گوشی های اندرویدی مون دوربین داشتن، حالا ظاهرا قراره دوربین های عکاسی مون صاحب اندروید بشن. بحث اینه که همه چیز دنیا داره سیستم عاملی می شه. خب چه کاریه ما هی چیپ طراحی کنیم وقتی می شه یک کامپیوتر و سیستم عامل ثابت توی همه چیز گذاشت و فقط برای کاربردهای مختلف براش برنامه نوشت؟ نیکون اولین دوربینش رو ساخته. به زودی تلویزیون هاش خواهد اومد و مایکروسافت و اپل اگر می خوان این بازی رو نبازن باید بجنبن و سیستم عامل های قابل عرضه در دستگاه های گوناگونی ارائه بدن وگرنه قول می دم پنج سال دیگه تلفن ثابت و یخچال و غیره لینوکسی و اندرویدی هم اومده باشه چون حتی برای یک ساعت رومیزی هم راحت تره یک کامپیوتر بیست دلاری توش بذارن با یک برنامه جذاب و دست باز هر کار می خوان بکنن تا اینکه بشینن براش پروسسور طراحی کنن و بسازن.
اگر مثل مجموعه بزرگی از گیک ها فیلم و عکس های کنجکاوی ناسا توی مریخ رو دنبال می کردین، شاید متوجه حجم زیاد بادوم زمینی روی میزهای مهندس ها و اینکه برای خوش شانسی بادوم زمینی می خوردن شده باشین. این یک سنته توی ناسا و بر می گرده به ۱۹۶۴ و درست قبل از پرتاب رنجر ۷ به سمت کره ماه. تا اون موقع پروژه رنجر ناموفق پیش رفته بود و شدیدا مشکل بودجه برای ادامه برنامه داشتن و در پرتاب رنجر هفت این ایده به ذهن مدیر پروژه رسید که به مهندسهای اتاق پرواز در روز پرواز کلی بادوم زمینی بده. ایده اش این بود که جویدن و خوردن و حتی بازی کردن با دونه های بادوم زمینی به مهندس ها فرصت می ده روی چیزی به جز پرتاب تمرکز کنن و از این طریق استرسشون کمتر باشه. تمام رنجرهای قبلی به مشکل برخورده بودن و ناسا به این نتیجه رسیده بود که دانشگاه ها توانایی همکاری در برنامه های فضایی رو ندارن. در این شرایط رنجر ۷ آخرین امید بود. روزهای قبل از پرواز با پیدا شدن یکسری پیچ اضافی توی سیستم تلویزیون و غیره این شایعه به وجود اومد که گروهی می خوان ماموریت سفینه رو با شکست مواجه کنن و بعد از پرتاب ایستگاه کنترل زمینی شانس رسیدن به هدف رو فقط پنجاه درصد می دونست. مهندس ها در حال بادوم زمینی خوردن با کامپیوترهایی ضعیف از چیزی که شما دارین باهاش به رادیوگیک گوش می دین یکسری دستورات برای تنظیم بین مسیر به سفیه فرستادن و گفتن شانس پیروزی رنجر۷ هشتاد درصد شده و به بادوم زمینی خوردن ادامه دادن. روز بعد ساعت ۶ و پنج دقیقه صبح جمعه صدای وسایل تله متری رنجر قطع شد و این یعنی سفیه طبق برنامه به سطح مورد نظر رسیده بود. فریاد شوق هوا رفت و انسان اولین عکس هایی که از فاصله نزدیک از سطح ماه گرفته بود رو دید. ما نمی دونیم چقدر از سهم این پیروزی به بادوم زمینی ربط داشت ولی از اون روز، بادوم زمینی یکی از پیش نیازهای مهم اتاق فرمان سفینه های ناسا شده.
در اعماق
اول این ایمیل رو بخونم:
یه نکته امنیتی کشف کردم تو سرویس outlook.com گفتم شاید برات جالب باشه
میدونی که این سرویس جدید ایمیل ماکروسافت هست و میشه با یوزر پسورد هاتمیل توش لوگین کرد
اما وقتی من خواستم لوگین کنم گفت متاسفانه پسورد هاتمیل شما بیش از ۱۶ کاراکتر هست و برای اوت لوک دات کام باید کمتر از ۱۶ کاراکتر باشه
تا همین جاش هم خیلی جالبه اما وقتی جالتر شد که پیشنهاد داده بود اگه ۱۶ کاراکتر اول پسورد هاتمیلتون رو بزنید وارد میشید! و شد!!!
معنی این موضوع اینه که پسوردها به صورت plain و بدون هش و رمزنگاری ذخیره شده!!
محقق توی کنفرانس Usniex یک اسیب پذیری زیرودی توی مغز انسان رو نشون دادن! این محقق ها با وسایلی که از بازار به شکل مجاز خریدن … خودم می ترسم ببخشید اگر صدام می لرزه… بذار از اینور بگم. برای خوندن اطلاعات از مغز به دو چیز نیاز دارین: خواننده سیگنال های مغزی که معمولا یک ابزار است که به سر یا پوست سر وصل می شه و می تونه امواج مغزی رو ببینه و یک نرم افزار که این ها رو تفسیر می کنه. مثلا می تونین با چهارپونصد تومن یک خواننده امواج مغز بخرین که شبیه یک خرچنگ به سرتون وصل می شه و بعد با تمرکز روی مغز می تونین شکل موج رو توی کامپیوتر ببینین و بعد به کامپیوتر یاد بدین که منظورتون از هر شکل موج چیه و بعد با «فشار به مغز!» اون موج رو تولید کنین و کامپیوتر همون کار رو بکنه. حالا روش کار این هکرها این بوده که این رو گذاشتن روی مغز آدم های مختلف، بهشون چیزهای آشنایی رو نشون دادن و دیدن چیز آشنا پترنش چطوریه. بعد شروع کردن چیزهای مختلفی مثل عددهای چهار رقمی بهشون نشون دادن و اگر همون پترن چیز آشنا رو دیدن فهمیدن که این عدد چهار رقمی برای این دوستمون اشناست پس پسورد بانکشه! بانکش چیه؟ کافیه لوگویهای مختلف بانک ها رو بهش نشون بدین تا مغز با دیدن بانک خودش همون واکنش رو نشون بده و حتی در یک نمایش دیگه با نمایش نقشه و زوم کردن در جاهای مختلف تونستن خونه طرف رو هم پیدا کنن! خدا بیامرزه ابن سینا رو که عشق طرف رو از رو نبضش پیدا می کرد…
ماجرا اینه که گروهی از فعالان حقوق بشر مراکش که یک سایت خبرنگاری شهروندی دارن که اخیرا هم برنده جایزه از گوگل و غیره شده، یک ایمیل دریافت کرد کردن که توش یکی از کانتکتهاشون می گفته یک آبروریزی دولتی رو کشف کرده و فایل اتچمنت رو نگاه کنن که ببین چیه. بقیه اش رو می دونین دیگه. باز کردن فایل همان و نصب شدن یک برنامه جاسوسی در سطح دولتی که کنترل کامل کامپیوتر طرف رو به «دزدها» می ده همان. بررسی کننده ها گفتن که ویروس فوق الذکر بسیار پیشرفته بود و یک چیز معمولی نیست و به طور خاص برای همین هدف طراحی شده. اتفاق مشابهی چند وقت قبل برای مدافعان حقوق بشر بحرین افتاد و نشون داد که شرکت های تجاری کشورهای غربی (در مورد بحرین انگلیس و در مورد مراکش ایتالیا) چطوری دارن به سرکوب حقوق بشر برای سود خودشون کمک می کنن.
سایت آمازون چیزیه که قبلا هم گفتم اگر قراره سهام تکنولوژیک بخرین باید برین سراغش. تفاوت آمازون با بقیه کتابفروش ها، کالا فروش ها و … اینه که آمازون علاوه بر فروش آلاین یک سیستم توزیع خیلی گسترده هم داره. حالا در یک ابتکار عالی قراردادی بسته با پنج هزار بقالی (که خارجی ها بهش می گن corenr shop) و دکه روزنامه فروشی که کالاهاش رو تحویل بدن. بازار آمازون در حال حاضر ۱۰۹ میلیارد است و تبدیل به شعبه پخش کردن بقالی های انگلیس این عدد رو عظیم تر هم خواهد کرد. این دقیقا مشکل خرید آنلاین تو ایرانه: من باید بشینم تو خونه که آقای پستچی یا مسوول توزیع کی حوصله اش می کشه توی وقت کاری زنگ بزنه که امروز تصمیم گرفته بیاد و من یا باید کارم رو ول کنم یا خواهش تمنا کنم که طرف خارج از ساعت کاری بیاد که من خونه باشم و بعد بازم تو خونه منتظرش بمونم. ایده آمازون اینه که من به جای اینکار سر کوچه از روزنامه فروشی یا بقالی که تقریبا همیشه بازه، بسته ام رو تحویل بگیرم. همچنین الان توی انگلیس بخشی از کارفرماها به کارمندان اجازه نمی دن آدرس محل کار رو برای تحویل کالا به آمازون و بقیه بدن و این یک قدم بزرگه و تازه جریان Collect+ هم توش هست که من می تونم چند سایز از یک لباس رو سفارش بدم و هر کدوم رو خواستم بردارم و بقیه رو پس بدم به همین بقالی. خوشحالی بقالی ها هم از این جریان اینه که همکاری با آمازون باعث خواهد شد افراد محل پاشون همیشه توی مغازه اونها باز باشه و خریدهای دیگه شون رو هم کنار تحویل بسته بکنن. آمازون رو دست کم نگیرین که کار و کسب آنلاین رو داره متحول می کنه.
به روبونانت در پنجمین جشنواره ربات شایسته رای بدهید! با سرچ کردن به دنبال 5th robot hall of fame induction ceremony یا دنبال کردن لینک از شو-نوت-های رادیوی شماره ۱۵ به رای گیری انتخاب ربات شایسته بروید و در بخش های مختلف ربات مورد نظر خود را انتخاب کنید. پیشنهاد ما به شما در بخش علمی، روبونانت است: ربات انسان نما و فضانورد ناسا که نه فقط فعالیت های روزمره اش را توییت می کند، که حتی گاهی فیلم عملیاتش را هم به شکل زنده برای ما به زمین می فرستد! روبونانت ، ربات شایسته!
گروه پوسی رایوت که توی یک کلیسا در روسیه اهنگی ضد پوتین خونده بودن به دو سال زندان محکوم شدن؟ جرمشون البته ضدیت با ******** * ***** ******* ** ********* * *** * *** *** ******** * ***** **** پوتین نیست بلکه «اوباشگری و نفرت از دین» است (((: این گروه پانک فمنیست که ظاهرا خیلی رو اعصاب رییس روسیه راه رفتن گفتن که هیچ چیز ضد دینی در کارشون نبوده و اعتراضشون به حمایت کلیسای ارتودوکس از پوتین است. جامعه جهانی از آمریکا و انگلیس و اتحادیه اروپا و غیره از روسیه خواستن این حکم رو متوقف کنه تا نشون بده که در کشورش آزادی بیان هست و اینجوری نیست که هر کس رییس بزرگ رو ناراحت کرده باید بره زندان. صحبت پایان این زن ها در دادگاه این بود که «ما پیروز شدیم. یکبار دیگر دنیا دید که روسیه با چیزی که پوتین ادعا می کند تفاوت دارد».
نمی دوم تبریک است تقبیح است چیه ولی اون صدا و سیمایی که از جیب من و شما می چرخه و هر روز به خودش جایزه می ده که رسانه ملی است و وقتی اینهمه آدم رنج می کشن و می میرن لالمونی می گیره هک شد. البته حالا که مرتبطه اون برداشت مسخره از جنگ سایبری توی ایران رو هم مسخره کنیم که فکر می کنن سایت دیفیس بشه مشغول جنگ سایبری هستن ولی وقتی این اتفاق از طرف کسانی که نون دونی نیست براشون اتفاق می افته جذابتره. مایه خجالت بود صدا و سیما. آما اگر باشا دوش سونن خجالت ینی نه.
تبریک برای دوستان ارمنی مون توی پروژه کنجکاوی ناسا که الان روی مریخ داره چرخ چرخ می زنه: توریان، هارتونیان، قره خانیان، سرکیسیان، خانویان، اوهانیان زادوریان، گرجیان و قاراپتیان.
تبریک و تقیبح هم مال مصدق و کاشانی. مصدقی که نفت رو ملی کرد و کاشانی که پس از کودتا گفت بزرگترین اشتباه مصدق عدم اطاعت از اوامر شاه بوده و تلاش برای برقررای جمهوریت. آیت الله کاشانی که از سرلشگر زاهدی در مقابل مصدق دفاع می کرد گفت: «مصدق برای برقراری جمهوریت میکوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.»
و تبریک می گیم به انسان ها که غذا خوردنشون دوباره آزاد شد و کسی به خاطر غذا خوردن تو وقتی که یکی دیگه معتقده خودش نباید غذا بخوره شلاق نمی خورن. البته معلومه که نوشیدنی هایی که یکی دیگه معتقده نباید بخوره برای بقیه هنوز مجازات…آقا بیخیال… تبریکه مثلا (:
تقبیح برای پلیس افریقای جنوبی که شلیک کرد به معدنچیان و بیش از سی نفر رو کشت. و تشویق به همه با شرف هایی که در ایران دفاع می کنن از حقوق کارگران از جمله حق داشتن سندیکا و اعتصاب. خوش اومدی علی. بسیار با شرفی.
تبریک هم برای کشور میانمار که سانسور از کتاب هاش رخت بر بسته و حالا مردم آزادن در مورد دین و سیاست چیز بنویسنن و بخونن. به امید خودمون (:
بخش آخر
بخش آخر نداریم چون برنامه به اندازه کافی پربار بوده (: می ریم سراغ موزیک آخر برای یک آدم با شرف دیگه … صمد بهرنگی.
موسیقی
سالروز یک انسان با شرف است. صمد بهرنگی. نویسنده کودکان و آدم با شرفی که با دیکتاتور نساخت و گفته شد توی ارس غرق شده. کسی که ماهی سیاه کوچولو رو نوشت و اولدوز رو. ماهی کوچک، در رهت پویان، دل پر از کینه، جان پر از پیکار تا که بگشاید راه دریا را ، می ستیزد با مرغ ماهیخوار… آفرین به شرفت مرد.