کتاب آموزشی دروپال: بازمتن، فارسی و رایگان

خب یک خبر جذاب این بود که رضا سروری و دوستانش کتاب «دروپال در ۲۴ ساعت» انتشارات Sams رو به فارسی ترجمه کرده‌اند و خبر بهتر اینکه این تیم، کتاب آموزشی دروپال در بیست و چهار ساعت رو به شکل یک پی دی اف رایگان (CC) در اینجا برای دانلود قرار داده‌اند.

به نظر من که اتفاق جذابی است. شماره حساب هم دادن برای کمک های مالی احتمالی و خب نفع بعدی‌اش هم بیشتر جا افتادن اسمشون به عنوان متخصصین دروپال در دنیای فارسی زبان است. همونجا گفته شده که نسخه قابل ادیت و آپدیت کتاب (با فرمت ورد) هم به زودی منتشر خواهد شد.


رونمایی از خطایاب املایی فارسی در نمایشگاه الکامپ

به روز رسانی: سنا توی کامنت‌ها یک لینک دیگه گذاشته که احتمالا نویسندگان برنامه سعی کرده‌اند برای حفظ آبرو تفاوت این برنامه با برنامه‌های غلط‌یاب دیکته‌ای رو توضیح بدن. توی اونجا توضیح دقیق‌تری هست از اینکه این برنامه سه کار می‌کنه:

اين خطاياب قابليت تشخيص حدودا ۲۰ نوع خطاي گرامري را داشته و پيشنهاد تصحيح را ارائه مي‌دهد. علاوه بر اين مي‌توان ويژگي‌هايي همچون قابليت تشخيص كلمات جاافتاده در اصطلاحات پركاربرد زبان، تنظيم ميزان حساسيت خطاياب به خطاهاي معنايي، خطاهابي بخشي از متون،‌امكان سفارشي كردن تنظيمات مختلف براي كاربر و همچنين امكان حذف (افزودن) قواعد گرامري،‌حذف (افزودن) كلمان واژگان و فعال و غيرفعال كردن يكايك مراحل خطايابي و تصحيح را براي اين نرم‌افزار برشمرد.

خب اگر اینکارها رو بکنه خوبه (: البته حدس من اینه که فقط برای مایکروسافت آفیس خواهد بود ولی مهم نیست (: در عین حال فکر کنم نویسندگان برنامه در حال حاضر بیشتر از من و شما به خون اون کسی که اینو افتتاح کرده و بهش گفته «غلط‌یاب املایی» تشنه باشن (:


خارجی‌ها یک اصطلاح اینترنتی دارند به نام WTF؟! صوت تعجب است با چاشنی شوک و در عین حال اشاره به چرند بودن یک موضوع. دقیقا در مودر تیترهایی مثل بالا می‌گن. فرض کنید قائم مقام دبیر شورای عالی اطلاع رسانی بیاد بگه که «در حال حاضر فضاهای رایانه‌ای به صورت لاتین است که برای برخی اقشار مردم استفاده از آن غیرقابل انجام است.» (فارسی‌اش اینه که «اکثریت فضاهای رایانه ای انگلیسی هستند که برای مردم قابل استفاده نیست.») و بعد با هیجان اعلام کنه که یک غلط‌یاب زبان فارسی قراره برای اولین بار رونمایی بشه (: اونهم با حجم کوچیک ۶۰ مگ که حتی می‌تونه ی و گ رو هم اصلاح کنه (گاف هم مگه اصلاح می‌خواد؟! کاف دو جور عربی و فارسی داره ولی گ که فقط فارسیه دیگه اگر خدا بخواد).

راستش تنها چیزی که از این خبر دستگیر من می‌شه اینه که دوباره بازار دروغ داغه و یکسری آدم از بی سوادی یک سری دیگه که کلا وظیفه‌اش باسواد بودنه، سوء استفاده می‌کنن و پول‌های کلان به جیب می‌زنن. مشخصا آقای وزیر و وکیل که نیازی به تحقیق کردن ندارن چون به هرحال پول‌ها جابجا شده و پروژه‌ها انجام ولی برای ثبت در تاریخ یک اسکرین شات براتون می‌ذارم از کامپیوتر خودم:

این عکس یک متن ساده رو در یک ادیتور خیلی ساده نشون می‌ده که از سال‌ها پیش با نصب یک بسته ۲ مگابایتی به نام aspell-fa می‌تونسته غلط‌یابی فارسی انجام بده. نصب این بسته باعث می‌شه که نه فقط ادیتورها که هر برنامه دیگه که جعبه تایپ متن داشته باشه هم بتونه غلط‌یابی کنه. همین قابلیت از نسخه ۲ در فایرفاکس هم بوده و شکی ندارم که آفیس هم بسته‌های خودش رو داشته (:

البته اشکالی نداره… به هرحال دوستان هم باید از پول مالیات‌های ما نون بخورن دیگه… و خب چه خبری خوشحال‌کننده‌تر از اینکه نرم افزار ويراستيار به عنوان اولين نرم افزار خطاياب املايي به همت کارگروه خط و زبان فارسي در محيط رايانه اي دبيرخانه شورايعالي اطلاع رساني در سالن دولت الکترونيک شانزدهمين نمايشگاه بين المللي الکامپ رونمايي شد

با کله به سمت سرمایه‌داری ناقص

آقا ما هی سعی می‌کنیم توضیح بدیم این کشور عزیز داره با مغز شیرجه می زنه توی یک سرمایه داری ناقص، یکسری می‌گن «ا ا ا ! نگو…. خود احمدی نژاد گفته عدالت محوره.» ما می‌گیم «بابا! حذف یارانه‌ها که عدالت محوری نیست.» طرف می‌گه « ا ا ا ! نگو… عدالت اقتصادی باید توی ایران به وجود بیاد.» ما می‌گیم «چرا چرند می‌گی؟ خب اینها نیروی کار رو اخراج می‌کنن بهش می‌گن تعدیل…. اسم که نشد حرف. خصوصی کردن بیمارستان ها، ناتوان کردن فقرا است از دسترسی به خدمات بهداشتی.» و باز طرف می گه « ا ا ا ! جون من نگو. اینها هدفشون خدمت به اقشار پایین است.» و بهش که می‌گم « دکتر! استاد! عزیز دل! کدوم خدمت به اقشار پایین؟ الان همه چیز رو دارن مال خصوصی‌هاشون می‌کنن و اینها چیزهایی است که تا دیروز مال تو بود و یکهو فروخته شده به فلان و فلان.. » و طرف عربده می‌کشه «رقابت قیمت‌ها رو پایین می‌یاره» و می‌خوام عربده بکشم که «کدوم رقابت آخه؟ اون سرمایه‌داری خبیث مرده شور آمریکا توش رقابت داره درست. ولی اینا نه سوسیالیسمشون سوسیالیسم بود نه سرمایه‌داریشون سرمایه‌داریه.» که دیگه هیچچی نمی‌گم چون این یکی خبر لالم می‌کنه:

تنها افراد متمکن و متخصص می توانند نهاد مردمی تشکیل دهند. علیرضا افشار، معاون اجتماعی و فرهنگی وزارت کشور می گوید که از این به بعد تنها افرادی می توانند سازمانهای غیر دولتی را تشکیل دهند که تمکن مالی و یا تخصص در حوزه فعالیت همان ( ان جی او) را داشته باشند.

اینها خجالت نمی‌کشن؟ سازمان‌های غیردولتی رو که قلع و قمع کردن و همه رو فرستادن زندان یا خارج. سازمان‌های دولتی خودشون رو جای سازمان‌های مستقل جا زدن تا هم سفر برن و هم در هر جای دنیا بگن که «ما سازمان دولتی ایران هستیم و خیلی هم وضعمون خوبه» و حالا… جدی راست راست می‌گن اگر کسی پول نداشته باشه حق نداره سازمان غیردولتی تشکیل بده؟!! فقط پولدارها می‌تونن سازمان دولتی تشکیل بدن سردار؟ خب من چی بگم دیگه… حداقل بذارین برای سردار توضیح یک خطی بدم که سازمان‌های غیر دولتی برای پیگیری امور مردم درست می شن و مستقل از دولت کار می‌کنن. کلا در غرب کارشون جلوگیری از بروز تنش شدید توی جامعه و کانالیزه کردن خواسته‌ها و حتی بر عهده گرفتن بخشی از وظایف دولت است. برادر من! این سازمان اونجا یک کاربردهایی داره که کشفش کردن. مال پولدارها نیست که باهاش خوش بگذرونن.

گشتی در به اصطلاح نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال

می‌خواستم دوست خوبی رو ببینم و زنگ که زدم گفت در غرفه‌اش در نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال است. اسم این رو شنیده بودم ولی فکر می‌کردم یک نمایشگاه تخصصی است درباره رسانه‌های دیجیتال. متعجب بودم که این دوستم چرا اونجا غرفه داره ولی فرصت رو غنیمت دیدم و گفتم برای دیدنش می‌رم. گفت محلش مسجد / ایستگاه مترو / نمازخونه / آرامگاهی است که وسط شهر ساختن و بهش می‌گن مصلی و تنها کاری که توش نمی‌شه، نماز خوندن دسته جمعی است (:

ورودی عجیب بود.

یک سری میله که مسیر خیلی نازکی رو بینشون باز گذاشته بودن و اگر یک کم قدت بلند بود یا عرضت زیاد، باید کج و کول می‌شدی و داخل می‌شدی.

و البته داخل هم که مسجد (: راستش من از بچگی احساس می‌کنم توی مسجد باید مودب بود و بی سر و صدا و وقتی هم قرآن پخش می‌شه باید گوش کرد و حرف نزد. اما ظاهرا این‌ها حرف اون زمان‌ها است و الان مسجد … بگذریم (:

تو که رفتم اولین چیز که توی ذوق زد، همون جریان مسجد بود. بوی عرق و هوای فوق العاده سنگین و گرفته. از پله‌ها بالا رفتم چون یکسری پرچم کانادا و اینها بهش جو «خارجی» داده بود و گفتم شاید رسانه‌های دیجیتال جهان هم شرکت کردن توی جریان. اما اشتباه می‌کردم…

کل مسجد (نمازخانه؟) دو طبقه است. طبقه بالا کارهای هنری عرضه شده بودن. راستش من زیاد دوام نیاوردم. سری به غرفه حجاب و عفاف زدم ولی چهار پنج تا بچه دبیرستانی که جلوی من بودن اونقدر حرف رکیک زدن در مورد پوسترها که اصولا حتی روم نشد مسیر رو ادامه بدم و اومدم بیرون. بعدش هم کاریکاتورها بودن.

اکثرا در فاز اینکه فضای سایبر چقدر فاسده و چقدر زشته و چقدر کثیفه و چقدر خطرناکه و … یکسری هم غرفه بسیج و سپاه و همین رده‌ها و البته تا حد زیادی خالی. ظاهرا جمعیت اصلی در طبقه پایین بود:

و البته از پله‌ها که پایین رفتم شوک شدم:

این چیه؟ FreeGate؟ FreeGateway؟ سرچ که کردم ظاهرا همون آنتی فیلتر است (: این رو در ابعاد نیمه هیولا زده بودن یک جایی. فکر کنم طرف اینترنت رو سرچ کرده و هر چی کاریکاتور پیدا می‌کرده بدون فهمیدن چاپ می‌کرده برای نمایشگاه (: البته شاید هم معنی دیگه‌ای داره (مثلا پروژه نوشتن یک سافت سوییچ آزاد؟) که من نمی‌دونم. به هرحال من که شوک شدم (:

طبقه همکف، محل فروش سی دی بود. بازهم حجم زیادی نرم افزار مشهور به اسلامی (اکثرهم تصاویر و صداهای یک روحانی و اینجور چیزها) که مشتری کمی داشتن و یک عالمه هم غرفه سی دی های دیگه و البته شلوغ‌ترین بخش، چیزهایی مثل گیم‌نت:

که البته توش دنبال دختر نگردین چون گیم‌نت دخترها یک جای دیگه بود که دورش چادر کشیده بودن و ورود آقایان اکیدا ممنوع بود.

اینهم یک عکس از غرفه بازی Wii که ما هم یک دونه‌اش رو توی خونه داریم و کنسول محبوبمونه.

تقریبا تنها چیزی که توجه من رو جلب کرد (و تنها غرفه‌ای که به جز غرفه دوستم توش داخل شدم) غرفه بازی آسمان دژ بود از شرکت توسعه شبیه‌ساز

این چیزی است که من دوست دارم (: یک بازی دسته جمعی آنلاین (MMO) و خوشحالم که یک نمونه ایرانی داره. منتظرم سفر بعدی برسم یک جایی با اینترنت که بازی رو شروع کنم.

به عنوان نکته آخر هم بگم که به غرفه دوستم که رسیدم، دیدم یک سری ازش چیز می‌خرن با کارت. ظاهرا کارت رو می‌شد با دادن کارت ملی گرفت و مثلا ده تومنی که توش هست رو خرج کرد. تاسف برانگیز بود که صد در صد نرم‌افزارهایی که اکثریت دوست نداشتن بخرن رو می‌شد با این کارت‌ها داد. یعنی اگر کارت داشتید مثلا سی دی سخنرانی‌های آیت الله فلان رو می‌تونستین مجانی بگیرین و شرکت تولید کننده هم همه پولش رو از کارتی که شما مجانی از دولت گرفته بودین می‌گرفت. در مقابل نرم‌افزارهای کاربردی و بازی‌های ایرانی رو نمی‌شد صد در صد با این کارت خرید. معنی؟ مالیاتی که بنده می‌دم می‌ره توی جیب شرکت‌های خصوصی که لینک‌های مناسب دارن و اونهایی که چیزی تولید می‌کنن که اکثریت مردم حاضر نیستن بالاش پول بدن. متاسفانه شروع تاسف بار بود و آخرش هم تاسف بار. وسطش یک چیزهای خوبی بود که تکرار می‌کنم که شاد باشیم: Wii، خنده بازار پوسترها و آسمان دژ و یکسری از بازی‌های ایرانی.

راستی.. برای دیدن یک گزارش شادتر می‌تونید سری بزنید به گزارش عالی کافه نادری از نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال با عنوان: فمنیسم سیخونک به بسیجی و کمی هم رسانه

دوست دارین کیفتون رو کجا بذارین؟

جدیدا توی فیسبوک بازم یک بازی راه افتاده که مبداءاش خیلی دقیق مشخص نیست. سوال اصلی اینه که «ترجیح می‌دین کیف دستی‌تون رو کجا بذارین؟» و جواب‌هاش چیزهایی مثل این است «من روی مبل ترجیح می‌دم»، یا «من روی تخت دوست دارم» یا به قول خارجی‌ها … I like it on.

این بازی قراره آگاهی‌بخش در مورد سرطان پستان باشه (که بعضی‌ها چون نمی‌خوان از لفظ پستان استفاده کنن، بهش می‌گن سرطان سینه). این بازی چند وقت قبل هم به شکلی نسبتا مشابه جریان داشت (که در موردش نوشته بودم) و حالا هم دوباره به مناسبت ماه اکتبر بالا گرفته.

کلیت کار به نظرم خوبه. به هرحال هر شکلی از آگاهی بخشی در مورد هر چیزی خوبه. سرطان پستان هم چیزی است که دونستن در موردش خطراتش رو واقعا کم می‌کنه و اتفاقا بر خلاف دفعه قبل که جریان تبدیل شده بود به یک بازی شیطنت آمیز و نیمه سکسی بین دخترهای هیجان طلب، اینبار تقریبا از هر کس که پرسیدم جریان چیه، با حوصله و دقیق بهم توضیح داد (: این برام هیجان آمیز بود. به نظرم یک حرکت خوب دیگه اینه که یکسری هم شروع کنن به فارسی کردن بازی تا آدم‌های بیشتری رو نسبت به از این بیماری قابل کنترل که حدس زده می‌شه در طول ۲۵ سال آینده، تقریبا ۱۰ میلیون زن رو بکشه، آگاه کنن.

موضوع ساده‌ای بود ولی واقعا خوشحال شدم که از اون بازی تا این بازی، اینهمه تغییر احساس می شه (:

بازهم قصه سیستم‌عامل ملی داغ شد

سردار جلالی، رییس سازمان پدافند غیرعامل کشور گفته:

مثل ‏این که شما خانه‌ای دارید و تمام درب‌های آن را قفل زده‌اید ‏و ایمن کرده‌اید ولی کسی که خانه را ساخته است ‏درب‌هایی برای آن گذشته که هر موقع لازم شد از آن برای ‏ورود به خانه استفاده کند و این باگ‌های ویندوز هم همین ‏اجازه را به عناصر بیرونی خواهد داد چون خود آن‌ها این را ‏تولید کرده‌اند و می‌دانند این باگ‌ها کجا هست و بعد ‏می‌آیند وارد می‌شوند به نظر بنده سیستم عاملی ملی ‏ضرورت بسیاری دارد و حال که ما به این دانش رسیده‌ایم ‏که نسخه اولیه آن را تولید کنیم وظیفه دستگاه‌های اجرایی ‏است که آن را به تولید انبوه برسانند.

(: ظاهرا بازهم یک نفر این‌ها رو پیدا کرده برای فروختن سیستم‌عامل ملی بهشون. خوشحال می‌شم سردار قبل از تخصیص بودجه به دکتر فلان، این نکات رو توجه کنه:

  • لینوکس یک هسته سیستم عامل است که متاسفانه در کشوری توسعه پیدا کرده که عامل اصلی مرگ و میر جوانانش، الکل است: فنلاند
  • گنو/لینوکس یک سیستم‌عامل است که بخش بزرگی‌اش توسط آمریکایی‌های جنایتکار نوشته شده. منظورم بخش گنو است. البته خوشبختانه قهرمان استالمن، علیه ظلم در آمریکا به پا خاسته ولی به هرحال ریشه‌های آمریکایی جنایتکاری گنو/لینوکس رو نمی شه نفی کرد
  • سورس کد کامل لینوکس از اینجا قابل دریافت است: kernel.org
  • یک گنو/لینوکس کاملا فارسی و جذاب با تقویم جلالی و دیکشنری فارسی و امکان تایپ فارسی از اینجا قابل دریافت است: گنو/لینوکس پارسیکس
  • تمام این سیستم‌ها بر اساس منابعشون هر لحظه علیه هر تهدید امنیتی که پیدا بشه، آپدیت و امن می‌شن

ویندوز هم جدا از سوراخ سوراخ بودن امنیتی و جدا از این واقعیت که به نظر من هم ارتش‌های جاسوسی دنیا اگر حفره امنیتی توش پیدا کنن به کسی نمی‌گن و خودشون ازش استفاده می کنن اما:

  • باگ های ویندوز رو مخصوصا نذاشتن توش که بعدا از طریقش نفوذ کنن. کلا باگ چیزی است که ناخواسته ایجاد می شه.
  • اگر از ویندوزهای غیردزدی استفاده کنید، آپدیت می شن و مشکلات امنیتی شناخته شدشون تا حد زیادی رفع می شه (:

و در نهایت هم برای بسته شدن بحث، لازم بگم که:

  • نرم‌افزار صنعت خاصیه. شما که نمونه اولیه رو تولید کرده باشی دیگه برای تولید انبوه نیاز به سرمایه زیادی نداره. لطف کنین همون نمونه اولیه رو یک جایی روی اینترنت آپلود کنید و ما زحمت تکثیر رو می‌کشیم (: من شخصا کاملا علاقمندم یک مدت تست کنم ببینم چجور چیزی تولید شده.

آخرین خبر: همه چی آرومه (:

سایت هم‌سری که سایت تخصصی بحث در مورد شروط ضمن عقد است یک مطلب جالب داره در مورد حرف رییس سازمان ثبت احوال کشور (محمد ناظمی اردکانی) در باب اینکه ارائه آمار طلاق موجب نگرانی و تشویق اذهان عمومی خواهد شد و در نتیجه امسال اعلام نمی‌شه (:

من هم دیدم بد نیست نمودار تعداد طلاق در ده سال گذشته رو بکشم تا «بدون شرح»ی باشه بر حرف رییس سازمان ثبت احوال کشور که باز جای شکرش باقیه رسما اعلام نکرده که دروغ بگن تا مردم امیدوار بشن به زندگی (:

راستی به این هم فکر می‌کنم که چرا در بعضی از کشورها واقعیت که هیچ، انتقاد و تظاهرات هم که هیچ، حتی حرکت تندی در حد آتیش زدن پرچم همون کشور حین جنگ با کشور خارجی و مخالفت با جنگ و حتی نشستن سر کلاس درس با پرچم کشور دشمن هم نمی‌تونه خللی به نظم عمومی یا اتحاد ملی وارد کنه اما در یک کشور دیگه … بگذریم (:

پوپولیست‌ها در اینترنت

پوپولیست‌ها بودن با مردم را دوست دارند. این طبیعی است. اما چیزی که طبیعی نیست، علاقه پوپولیست‌ها است به حضور در فضای اینترنت. فضای اینترنت زمین تا آسمان با فضای فیزیکی فرق دارد. در فضای فیزیکی شما می‌توانید درها را ببندید، مخفی به جایی بروید، مردم خودتان را با اتوبوس به استقبال بیاورید و غیره اما در فضای مجازی این امکان ها محدودتر هستند. درست است که کشورهایی مثل ایران و چین آدم‌هایی دارند که با اتوبوس به فضای مجازی هم آورده می‌شوند اما در نهایت امر، اینترنت جای راحتی برای پوپولیست‌ها و سیاستمداران نیست (و احتمالا به همین دلیل است که www.ahmadinejad.ir نه فقط دیگر آپدیت نمی شود که ظاهرا به کل از اینترنت حذف شده).

این ماجرا را گفتم تا در مورد چاوز بنویسم. چاوز اخیرا تصمیم گرفته به توییتر بیاید. همان سرویسی که برای نوشتن «در همین لحظه مشغول چه کاری هستی» درست و بعدا برای چرخش اخبار و عقاید کوتاه استفاده شد و در نهایت هم به همین دلیل دشمن دانسته شدن خبر و اطلاع، به عنوان ابزار دشمن معرفی شد (: بامزه است که برادر چاوز مارکسیست هم همین ابزار را عامل دشمن دانسته بود ولی حالا خودش در آن عضو شده است.

چاوز در این لحظه ۲۶۲ هزار فالور دارد و تنها پنج نفر را فالو می‌کند و طبق آخرین اخبار هم در حال حاضر ۲۰۰ نفر را استخدام کرده تا به اکانت توییترش رسیدگی کنند و جواب سوالات را بدهند و اینجور کارها (: بامزه نیست؟ (: چرا (: در مجموع همه پوپولیست ها بامزه هستند.