پاسخ به هشت سوال از ده سوال اصلی ایرانیان از گوگل

مهرداد مومنی که یکی از مطرح‌ترین برنامه‌نویس‌های ایران است یک اسکرین شات گرفته از حدس‌هایی که گوگل بعد از وارد شدن «چگونه» در مورد چیزی که می‌خوایم تایپ کنیم می‌زنه. مدتی قبل اسکرین شات مشابهی باعث شد دوستان طرفدار قدرت سیاسی حاکم، شروع کنن به داد و بیداد که گوگل می‌خواد ارزش‌های ما رو از بین ببره و غیره ولی واقعیت اینه که گوگل اینها رو بر اساس بیشترین سرچ‌هایی که هموطنان عزیز می‌کنن، نمایش می‌ده. در اصل وقتی ام.تاکس نوشته «چگونه» گوگل نگاه کرده ببینه قبلا مردم با این کلمه چه چیزهایی رو همراه می‌کردن و پر استفاده‌ترین‌هاش رو نشون داده. اما واقعا پر تکرارترین سوال‌ها چیا هستن؟

و آیا کسی واقعا به جواب درستی می‌رسه؟ بذارین حداقل من جواب‌هام رو بهتون بدم.

چگونه لب بگیریم ؟

بهترین روش لب گرفتن اینه که به زور نباشه. با کشش دوطرف باشه و علاقه. همیشه مسواک بزنین و نخ دندون. هیچ چیز منزجر کننده‌تر از دهنی نیست که بوی بد بده و یکی کشف کنه که اتفاقا طعم بد هم می ده!

برای خوب لب دادن یا گرفتن، ریلکس باشین. کارهای عجیب نکنین. طبیعی رفتار کنین و رمان‌های پورنو رو بندازین دور. لازم نیست زبونتون رو تا حلق بکنین تو دهن طرف یا هر کار دیگه. کارهای پیشرفته تر رو بذارین وقتی یاد گرفتین. کمی رمانتیک باشین و نه گاز بگیرین نه بادکش کنین. راحت و ساده.

چگونه بکنیم ؟

جواب کوتاه اینه: با کاندوم. اما جواب بلند پیچیده‌تر و مبتنی بر این که بدونیم رابطه جنسی، معاشقه یا سکس، یک رابطه دو طرفه است. اینطوری نیست که یکی یک جایی باشه شما برین بکنین و برگردین. باید بذارین کارها پیش برن. عجله نکنین. ابتکار عجیب نزنین. فیلم‌های پورنوی بی معنی رو از فکرتون بیرون کنین و بلوف بیخود هم نزنین که استاد همه چیز هستین و دینامیت و این حرفها. معاشقه جذابه. عجله نکنین. بدونین که تقریبا صد هزار ساله مردم دارن به شیوه‌ای نسبتا مشابه بچه دار می شن. پس شما هم از پسش بر می یان. در مورد سکس چیزهای معقول بخونین. حرف‌های مزخرف رو بریزین دور.. اگر جایی کوچکترین اثری از پورنوگرافی دیدین، بدونین که احتمالا اطلاعاتی که اونجا ارائه می‌شه به درد نمی خوره (مثال نقض؟ ککک). به فروم های پورن توجه نکنین چون اکثر آدم‌هایی اونجا چرخ می‌زنن که دسترسی به سکس درست ندارن و غیره و غیره.

برای یک رابطه خوب، همدیگه رو بشناسین و اعتماد داشته باشین. آروم باشین و بذارین کارها طبق غریزه پیش بره. با هم حرف بزنین و دائما فیدبک بدین. زور نزنین و بدونین که اگر بخواین کارها رو سریع پیش ببرین، اینبار ممکنه به نتیجه برسین ولی طرف علاقه و کشش نسبت به شما رو از دست می ده و منزجر کننده می شین براش. تکرار می کنم: جواب خلاصه اینه: کاندوم. بارداری دردسرهای زیاد داره و بیماری دردسرهایی بسیار بسیار بزرگتر.

چگونه جذاب باشیم؟

با طبیعی بودن. اولا که تمیز و مرتب باشین (عطر بوی جوراب رو از بین نمی بره و رول زیر بغل، بوی حمام نکردن رو). بعد هم اینکه بخش عظیمی از جذابیت به شخصیت بر می گرده. باز باشین، ساده باشین، دوستانه باشین، لبخند بزنین، در مورد چیزهای مهم اطلاعات کافی داشته باشین، دروغ نگین، مهربون باشین،‌ کمک کنین و غیره. اینجا فیلم‌های کمدی خیلی می تونه بهتون کمک کنه. سریال‌های کمدی رو نگاه کنین و ببینین چقدر مسخره است وقتی یکی سعی می کنه مصنوعی خودش رو جذاب نشون بده یا چقدر زننده است وقتی یکی سعی می کنه از طریق شوخی‌های جنسی با یک دختر، باب سکس رو باز کنه. ژست گرفتن مایه خنده است. طبیعی باشین و خوشحال. اگر پسر هستین داشتن شوخ طبعی کمک خوبیه و اگر دختر هستین، تلاش نکردن برای نشون دادن چهره‌ای متفاوت از چیزی که هستین.

چگونه مخ بزنیم؟

مخ زدن رو به معنی علاقمند کردن یک نفر به دوستی با خودمون گرفتم

با احترام گذاشتن. توی ایران باب شده که آدم ها برای «مخ» زدن توهین میکنن. شوخی مرسوم سریال‌های در پیت اینه که «حالا می خوای قبل از خوردن دستپختت زنگ بزنم بیمارستان که آماده باشن» و شیوه آشنایی ما توی خیابون اینکه «چطوری میمون؟» و طرف بگه «خفه شو»‌ و ما بگیم «منظورم گل میمون بود که خب هنوز میمونه» یا چنین چیزهایی. محترم باشین، از زیبایی واقعی تعریف کنین، ریلکس باشین. چشمک بزنین (چشمک عالیه!) و اگر طرف براتون ارزشمنده، براش ارزش قایل بشین.

اگر هم منظورتون از مخ زدن مربوط به همون دو سوال قبلیه که خب چه کاریه وقت و انرژی خودتون رو حروم کنین؟ پنجاه تومن پول خرج کنین و به چیزی که می خواین برسین (: هم راحت تره هم سر راست تر هم بی دردسرتر و بدون شک بسیار کم هزینه تر.

چگونه پولدار شویم؟

از تخصص من خارجه. ولی برای یک شغل معمول، کارهایی که دوست دارین رو خوب یاد بگیرین و داوطلبانه به بقیه کمک کنین تا شناخته بشین.

چگونه چاق شویم؟

از تخصص من خارجه ولی اگر در مناطق ۲ یا ۳ یا ۸ یا ۹ هستین شاید سوپرمارکت اینترنتی اش به دردتون بخوره. در غیر اینصورت هم برین به سوپر مارکت اینترنتی چاره.

چگونه لاغر شویم؟

اولا خوشحالم که این سوال پایینتر از چگونه چاق شویم است، دوم هم جواب کاملا ساده است: یک جوری که اگر پنج کیلو لاغرتر شدین فوت نکنین (: فراموش نکنین که کمی انحنا برای بدن لازمه (:

چگونه حامله شویم؟

حاملگی نتیجه رسیدن اسپرم مرد است به تخمک زن. در زندگی معمول هم فقط و فقط از طریق سیدن منی مرد به داخل مجرای تناسلی زن پیش می یاد. کارهایی مثل سینما رفتن، بوسیدن، بغل کردن و حتی ریختن منی روی بدن باعث بارداری نمی شه ولی مهمه بدونیم که در حین سکس ممکنه کمی منی قبل از ارگاسم خارج بشه و در نتیجه تنها روش معقول پیشگیری از طرف مرد کاندوم است. روش‌های دائمی که به کنار، چیزهایی مثل ارگاسم شدن در خارج بدن، سکس در تاریخ‌های خاص و غیره و غیره هیچ کدوم به طول صد در صد جریان رو امن و راحت نمی‌کنه.

پس برای حامله شدن… سکس کنین (: اگر دارین سعی می کنین ولی حامله نمی شین بیشتر سکس کنین (: مثلا سه بار در هفته. بحث اینه که تخمک بعد از رها شدن تقریبا بیست و چهار ساعته می‌تونه به بچه تبدیل بشه… سه بار سکس در هفته شانس برخورد اون توی این هفته با اسپرم رو بیشتر می کنه. کیت‌هایی هستن به اسم OPK که می‌تونن تخمک‌گذاری رو مشخص کنن ولی با همون توصیه سه بار سکس در هفته احتمالا به راحتی موفق می شین (: در دوره «تلاش» الکل و سیگار رو ترک کنین و سکس‌ها رو رمانتیک‌تر جلو برین و از پوزیشن‌هایی استفاده کنین که باعث می‌شه اسپرم بیشتر و عمیق‌تر توی بدن بمونه. مشخصه که دیدن دکتر زنان و گفتن اینکه می خواین برین سراغ بارداری همیشه توصیه می شه.

چگونه سایت بسازیم؟

یکهو بحث عوض شد! سایت در اصل یکسری فایل است به یکی از زبون‌های قابل فهم در وب (مثلا html یا php). این فایل‌ها باید روی یک هاست قرار بگیرن (که مثل یک هارد دیسک در اینترنت می مونه) و یک اسم باید بهشون اشاره کنه تا از طریق اون بتونین به این سایت وصل بشین (مثلا jadi.net). اگر به یک فروشنده هاست و دامین مراجعه کنید (مثلا پرشین تولز) با قیمتی حدود ۲۵ هزار تومن در سال بهتون اینها رو می فروشه. بعد باید با برنامه‌هایی مثل Microsoft Frontpage فایل‌های سایت رو آماده کنین و از طریق ftp یا ابزارهای دیگه که هاست در اختیارتون گذاشته به روی هاست منتقلش کنین و حالا مردم می تونن سایت شما رو ببینن! سایت‌های پیچیده‌تر نیاز به برنامه نویسی دارن و بانک‌های اطلاعاتی و غیره. گاهی هم می‌تونین برنامه‌های آزادی مثل وردپرس یا دروپال رو دانلود و روی هاست نصب کنین تا بدون دردسر به یک سایت پیچیده و بزرگ برسین.

اما همیشه نیاز به این تیپ کارها ندارین. کارهای بالا مثل ساختن یک خونه است. گاهی فقط کافیه برین و یک اتاق توی یک مجتمع بزرگ اجاره کنین. اصلا هم کار بدی نیست. دردسرش کمتره و احتمالا مردم هم راحت‌تر خونه‌تون رو پیدا می کنن. تازه لوله‌ها هم که خراب بشن، یکی دیگه خودش بدون اینکه شما درگیر بشین تعمیرش می کنه. مثلا می‌تونین به وردپرس دات کام برین و با باز کردن یک اکانت اونجا، برای خودتون یک وبلاگ بسازین که بی دردسر می شه توش نوشت و بعد از مدتی تصمیم گرفت که آیا واقعا لازمه برای خودتون یک سایت مستقل داشته باشین یا نه.

چگونه ایمیل بسازیم؟

برای ساختن ایمیل توی یاهو کافیه به این آدرس برین و فرم رو بر اساس این راهنما پر کنین:

اینجوری یک شناسه براتون ساخته می شه که باهاش وارد یاهو می‌شین. حالا با فشار دادن Mail از ستون دست چپ یاهو (به آدرس www.Yahoo.com)، می‌تونین Mail که معمولا اولی توی لیست است رو فشار بدین و در صفحه بعدی بعد از وارد کردن یوزری که انتخاب کردین (توی مثال من jaditest بود) و پسوردش وارد ایمیلتون بشین.

پایان

هزار و ششصد کلمه نوشتم ولی خوشحالم که به هشت تا از مطرح‌ترین سوال‌های ایرانی‌ها توی اینترنت، جواب دقیق دادم (:

نقص امنیتی فروشگاه: هر کسی می‌تواند خودروی دیگران را زیر نظر بگیرد

دلخوشی‌ها

مرکز خرید Bondi Wsetfield چند وقت قبل اعلام کرد که هر کس می‌تواند با وارد کردن پلاک ماشینش در اپلیکیشن موبایلی فروشگاه، وضعیت آن در پارکینگ را بررسی کند.

برای اینکار کافی است اپ مورد نظر را نصب کنید، وارد آن بشوید و با دادن شماره ماشین، دقیقا ببینید که کجا پارک شده و با دوربین به خودرویتان نگاه کنید. یک ایده جذاب و جالب برای احساس امنیت.

این سیستم با استفاده از چنین دوربین‌هایی ممکن شده:

دوربین‌های پارک اسیست می‌تواند پلاک خورویی که مقابل دوربینشان می‌گذرد را بخوانند و به یک کامپیوتر مرکزی گزارش دهند. بعد کامپیوتر مرکزی با گرفتن شماره پلاک از کاربر، چک می‌کند که این پلاک از کدام پارک-اسیست‌ها رد شده و در نتیجه حالا کجاست و در نهایت دوربین مورد نظر را به کاربر نشان می‌دهد.

دل نگرانگی‌ها

مساله این است که هیچ کس چک نمی‌کند آیا شما صاحب فلان خودرو هستید یا نه. هر کسی می‌تواند هر شماره‌ای را بدهد تا آن را مشاهده کند. هنوز هم خیلی وحشتناک نیست. اما اگر شروع به اسنیف کردن اطلاعات بکنید چنین ارتباطی را در پشت صحنه این برنامه می‌بینید:

و کمی کار بیشتر نشان می‌دهد که کلا یک درخواست JSON به آن آدرس فرستاده می‌شود و اطلاعات برمی‌گردد. مثلا چنین درخواستی می‌تواند نشان بدهد که وضعیت خودرو با پلاک abc123 چیست:

http://120.151.59.193/v2/bays.json?visit.plate.text=abc123~0.3&is_occupied=true&limit=4&order=-similarity

در اطلاعات برگشت داده شده، نه فقط مکان که ساعت ورود و حضور خودرو در پارکینگ هم قابل تشخیص اس تو این کوئری (درخواست) را هر کسی از هر کجای جهان می‌تواند بفرستد.

از یکطرف به دزدی فکر کنید که می‌تواند با یک برنامه بسیار ساده همین که شما پارکینگ فروشگاه را ترک کردید یک اخطار دریافت کند که احتمالا در حال برگشت به خانه هستید تا دوست پسر / دختر مشکوکی که می‌تواند چک کند آیا شما واقعا به فلان جا رفته‌اید یا نه. جامعه پلیسی، جامعه بدی است و عدم درک آدم‌ها از سیستم‌هایی که نصب می‌کنند یا استفاده می‌کنند جامعه را بیشتر و بیشتر پلیسی می‌کند.

در این مورد هم فروشگاه و هم سازنده دستگاه اقدامات لازم برای جلوگیری از این شنود ناخواسته افراد بر همدیگر را انجام دادند ولی فکر می‌کنید چند تا از دوربین‌هایی که دور و بر ما هستند، چنین مشکلاتی دارند؟

منبع اصلی با اطلاعات بیشتر

اولین قدم های من روی یک اندروید تازه

رفتار طبیعی یک آدم طبیعی توی یک کشور طبیعی با حاکمان طبیعی، وقتی یک اندروید می خره ساده است:

  • اول اکانت گوگل، توییتر و فیسبوقش رو به گوشی می ده
  • و در قدم دوم اپلیکیشن هایی که دوست داره رو نصب می کنه

اما ما یک حالت های خاصی داریم. در حال زندگی در یکی از سانسورچی ترین کشورهای جهان، تحت تحریم های بین المللی و کماکان شاد و با روحیه به دنبال بخشی از جهان مدرن بودن. پس قدم های ما فرق میکنه:

دادن اکانت گوگل به اندروید

با اینکه در حکومت دزدهای سرتیفیکیت زندگی می کنیم ولی خب چاره چیه (: لبخند می زنیم و اکانت و غیره رو می دیم به گوشی که روشن بشه و فعال

روت کردن اندروید

روت کردن یک اصطلاح یونیکسی / لینوکسی است. یعنی فعال کردن دسترسی کاربر روت (که بالاترین سطح دسترسی رو داره) روی سیستم عامل. روت کردن تقریبا پایه تمام انگولک‌هایی حساب می شه که بعدا قراره بکنیم.

من یک گوشی سامسونگ گالاکسی اس دارم که آپدیت شده به اندروید 2.3.3 و یک تبلیت ۳۷۵ تومن گالاکسی تب P1010 (که سیم کارت نمی خوره) و اندرویدش 2.2 است. برای اندرویدهای ۲.۲ از z4root استفاده می‌کنم که خیلی ساده است. کافیه روی دستگاه نصبش کنید (مثلا از طریق رفتن با دستگاه به وب سایتش و کلیک و دانلود روش) و بعد از اجرا بگین گوشی رو Permanent (همیشگی)‌ روت کنه.

برای اندروید ۲.۳.۳ روی تلفن همراه گالاکسی اس من، جریان یک هوا پیچیده تره ولی هنوز کاملا عملی. من از راهنماهایی مثل این استفاده کردم که مبتنی بر دانلود یک کرنل روت شده و نصب اون روی گوشی با نرم افزار Odin هستن. راحته و احساس هکر بودن بهم دست داد.

نصب پروکسی

حالا باید از یک پروکسی برای وصل شدن به مارکت استفاده کنیم. من از برنامه ترنسپرنت پروکسی استفاده کردم. این برنامه باعث می شه گوگل خیلی دقیق متوجه نشه که ما از کشوری هستیم که بازرس های اتمی رو توی کشورمون راه نمی دیم و می خوایم یک کشور دیگه رو از روی زمین محو کنیم و غیره و غیره. چون راستش رو بخواین ظاهرا اگر شک داشته باشه که ما از ایران عزیز هستیم، سعی می کنه جلوی دسترسی مون به برنامه‌هایی مثل Plants vs Zombies یا Read it later رو بگیره تا نتونیم بمب اتم بسازیم.

این برنامه رو هم کافیه دانلود و روی گوشی نصب کنین. بعد باید بهش یک پروکسی بدین. نیازی نیست این پروکسی بتونه از سانسور میهن رد بشه. هر پروکسی ای که کار کنه کافیه. فقط لازمه آی پی شما از دید گوگل مخفی بشه. اگر از دوستان صمیمی من هستین، بهم بگین تا چنین پروکسی ای که برای خودم دارم رو بهتون بدم. البته واقعا به هیچ دردی به جز اینکار نمی خوره. تکرار می کنم که فقط اگر از دوستان خیلی صمیمی هستین (:

برنامه هایی که دوست دارین رو نصب کنین

واو! تا حدی شدیم جزو جهان. حالا دیگه فقط کافیه به Flight Mode برین تا از شماره سیم کارت کسی نفهمه در ایران هستین و وارد مارکت بشین. در مورد من در این لحظه که بعد از ورود به مارکت دیگه نیازی به Flight Mode هم نیست و می تونم بیام بیرون و مارکت کماکان کار می کنه. یکی از مهمترین برنامه‌هایی که در این مرحله باید نصب کنیم، SSH Tunnel است. برنامه ای برای رد شدن از سانسور. البته در این مورد لازمه یک اکانت تونل داشته باشین که خب بعضی ها دارن بعضی ها نه. اونهایی که ندارن احتمالا راه حل های معقول تری مثل وی.پی.ان. رو ترجیح میدن ولی خب گیک بازی است و هزار دردسر (:

شما یک جورهای نصفه و نیمه عضو جهان هستین

تبریک می گم. با روت کردن، پروکسی، فلایت مود و تونل شما تونستین در سطح دیجیتال از ایران خارج بشین و حالا اگر اینترنت قطع نباشه و حلقش رو نگرفته باشن فشار بدن و حوصله کافی برای دانلود با سرعت های خنده دار ما داشته باشین، عضوی از جهان هستین (:

رسیدن به کارایی معقول

من توی زندگی طرفدار خوش گذرونی نسبی هستم. مفید بودن و راحت بودن. اصلا به این اعتقادی ندارم که کل توان بشریت باید صرف رسیدن به حداکثر بهره‌وری‌اش بشه (: و اهل دنبال کردن تکنیک‌های تاثیرگذاری روی دیگران، مفید بودن هر لحظه زندگی و غیره و غیره هم نیستم.

اما قبول می‌کنم که مهمه آدم به کارهای مختلفش برسه و حداقل از قول‌هاش عقب نباشه. اینجوری باعث می شه زمان بیشتری برای تفریح و کارهای جنبی‌اش هم به وجود بیاد.

برای اینکار من از چند تکنیک و ابزار مختلف استفاده می‌کنم. اولی روشی است به اسم «Get Things Done»، دومی یک بحث مدیریت زمان است به اسم «پومودورو» و سومی هم تمرکز روی یک کار در هر لحظه (: اینها رو اضافه کنین به توانایی «نه» گفتن و یک سیستم عامل خوب به اسم گنو/لینوکس و حداقل در مورد من که به نتیجه می‌رسین.

کارها رو انجام بده

این یک تکنیک مدیریت کارها بر حسب ToDoList است. یعنی فهرستی از کارهایی که می خوام انجام بدم. اصلا مهم نیست برای اینکار از چه ابزاری استفاده کنین. می تونین برین به سراغ نوشتن کارها روی یک کاغذ و خط زدنشون یا خریدن یک دستگاه الکترونیک مخصوص اینکار یا نصب یک برنامه یا هرچی. چیزی که من این روزها ازش استفاده می‌کنم برنامه ‌Task Warrior است. یک برنامه خط فرمان متنی برای مدیریت وظایف بر اساس ایده تو دو لیست. با این برنامه من میتونم با دستوری ساده مثل task add write about time management یک وظیفه اضافه کنم تحت عنوان write about time management و هر وقت زدم task ls اون رو توی لیست ببینم. کارهایی که می تونم بکنم خیلی زیادن. مثلا الان میتونم بزنم task 6 wait:tomorrow یعنی وظیفه شماره شش باید تا فردا صبر کنه و در نتیجه دیگه لازم نیست توی فهرست دیده بشه.

همینطور می تونم وظاف رو توی پروژه های مختلف بچینم یا به هم وابسته‌شون کنم و حتی زمان بزنم که فلان پروژه الان شروع شده و حالا تموم شده و بعد فهرست زمانی بگیرم و غیره. مثلا فهرست کارهای امروز (الان که یازده و نیم صبح است) اینه:

و همونطور که می بینین وظیفه نوشتن این مطلب و همینطور وظیفه فرستادن عکس میزم برای سالی تاک رو تموم کردم (:‌

من یک برنامه نسبتا مشابه توی موبایلم هم دارم که بعضی چیزها رو اونجا نوشتم. فعلا با هم سینک نمی‌شن ولی برام مهم نیست. در مورد Get Things Done باید بعدا مفصل‌تر بنویسم چون به نظرم یکی از بهترین چیزهای زندگی است. می بینین که من حتی کارهای خیلی کوچیک رو هم اون تو می نویسم. خوبیش اینه که لازم نیست هیچ چیز رو توی فکرم نگه دارم و درگیرش باشم. حتی مثلا زنگ زدن به خاله ام یا سرچ کردن دنبال یک اسم و گوش کردن به برنامه‌هاش. این باعث می‌شه فکر آدم خالی باشه و وقتی مشغول انجام یک کار هستین، فکرتون با چیزهای دیگه شلوغ نباشه.

پومودورو

این تکنیک هم یک چیز دیگه است که من همیشه استفاده می‌کنم و اخیرا هم حضرت مامبوجامبو به خوبی و تفصیل در تکنیک پومودورو نوشته. هسته مرکزی این تکنیک اینه: بیست و پنج دقیقه کار کنین و بعد یک استراحت کوتاه پنج دقیقه ای به خودتون بدین. بعد دوباره بیست و پنج دقیقه کار کنین و یک کم بیشتر استراحت کنین و همینطور ادامه بدین (:

زیادی ساده است؟ ولی دوباره باعث می‌شه ذهنتون راحت باشه و به کارش برسه. در حالت عادی آدم هی به ساعت نگاه می کنه و استرس داره که چقدر کار کرده و ساعت چنده و کی تموم می شه و نکنه اصلا هیچ وقت کار تموم نشه و این حرف‌ها. اما با روش پومودورو شما اون بالا… بذارین اسکرین شات بذاریم از صفحه این لحظه خودم…

می بینین که اون بالا برنامه تومایتی داره زمان بیست و پنج دقیقه ای من برای نوشتن این مقاله رو می‌شماره و من می دونم که الان فقط دارم اینکار رو می کنم و به موقع برنامه بهم اطلاع خواهد داد که استراحت کنم پنج دقیقه یا برم سراغ کارهای دیگه یا تصمیم بگیرم که ده دقیقه دیگه همین کار رو ادامه بدم.

توانایی نه گفتن

مهمه که شما بتونین «نه» بگین. قدیم‌ها اینکار برام خیلی سخت بود ولی الان سعی می‌کنم راحت‌تر «نه» بگم. آدم گاهی به خاطر خجالت نمی‌گه نه و گاهی به خاطر اینکه کاری رو خیلی دوست داره. ولی الان یاد گرفتم که جواب مثبت دادن به همه چیز فقط باعث می شه آدم بدقول به نظر بیاد و استرس زندگی اش هم بره بالا. مثلا اخیرا یک شغل مشاوره‌ای کوتاه مدت خیلی جذاب به من پیشنهاد شد ولی جوابم «نه» بود چون می‌دونستم که اگر قبولش کنم درست و حسابی به اون کار نمی‌رسم و نه فقط سر کارهای دیگه استرسم بیشتر می‌شه، که توی اونکار و پیش اون آدم ها هم بدنام می‌شم.

نکته: الان پومودورو گفت پنج دقیقه استراحت کنم.اینکار رو می کنم، چرخی می زنم، با دوستام خوش و بش می کنم و برمی گردم بقیه این رو می نویسم

تمرکز

مهمه که در هر لحظه یک کار بکنین. یا حداکثر دو تا. حالا سه تا و چهار تا هم قبول ولی واقعا نمی شه در یک لحظه شش هفت تا کار کرد. تکنیک‌های GTD (که اول گفتم) و پومودورو به شما در این مورد کمک می‌کنن. قدم بعدی تنظیم کردن سیستم عامل است. نوتیفیکیشن‌ها باید به خوبی کنترل بشن. در هر لحظه ممکنه یکی توی چت یک چیزی به شما بگه، یکی یک چیزی توییت کنه، یکی از فیدها آپدیت بشن یا خبری بیاد و تلفن زنگ بزنه و اسمس بوق بوق کنه. اگر به همه اینها توجه کنین نمی‌تونین کارها رو پیش ببرین.

اولویت بندی مهمه. من الان سر کارم و اهمیت کارم بیشتر از این پست است. در همین لحظه یکی از دوبی توی چت ازم خواست در مورد یک چیزی از یک کسی یک چیزی بپرسم. مشخصه که اون چت مهمتر از این نوشته است. پس رفتم سراغش. اما وقتی فهمیدم چی می خواد دیدم که می‌تونه تا پایان این نوشته صبر کنه، پس F12 رو زدم که خط فرمان بیاد جلوم و توش تایپ کردم task add folan folan. و اینکار به کارهام اضافه شد و بعد از تموم شدن این نوشته توی دستورات task ls خواهم دیدشون. ایناهاش:

لینوکس

سیستم عامل خوب بخشی از زندگی خوبه. نیاز به تعریف زیاد نداره. من طول روز با ویروس‌ها سر و کله نمی‌زنم، کامپیوترم کند نمی‌شه، کرش نمی‌کنه، نرم‌افزارهاش نیازی به کرک شدن ندارن و اکسپایر نمی‌شن و سریع هستن و غیره و غیره. مشخصه که آخرین چیزی که در دنیا می‌خوام اینه که وقتی مشغول نوشتن این متن هستم یکهو یک صفحه آبی بیاد جلوم یا یکی بگه دارم ویروس می‌گیرم یا یکهو دور پنجره‌ها سیاه بشه یا هر چی.

نمی‌گم با ویندوز نمی‌شه کار کرد ولی در مورد من، سیستم عامل خوبم بخشی از شادی زندگی ام است.

خلاصه

بدونین مشغول چه کاری هستین و مشغول چه کاری نیستین. من دائما مشغول نگاه کردن به فهرست تو دو لیست (کارهای منتظر انجام) هستم و اگر اون لحظه خوب باشه هر کدوم که لازم باشه رو انجام می‌دم و اگر هیچ کدوم مال اون لحظه نباشن، می‌دونم که در این لحظه کاری ندارم و می‌رسم سراغ یک کار دیگه که توی فهرست نیست مثل کتاب خوندن یا چنین چیزی.

همونطور هم که گفتم هیچ اعتقادی ندارم که آدم ها باید تمام وقتشون رو «مفید» پر کنن و شعارم اینه که «وقتی که با لذت تلف شده، تلف نشده». برای من مهمترین نتیجه این تکنیک ها اینه که مثلا الان فکرم درگیر چیزهایی که مال الان نیستن نیست و این خیلی خوبه.

آموزش آفیس مایکروسافت توسط جادی

هاها (: خب چیه؟ این نکته مهمی است که کلی وقت صرفه جویی میکنه و خوبه بدونیمش:

ورد این قابلیت رو داره که متن ها رو خلاصه کنه

اصلا هم جریان پیچیده ای نیست. در ساده ترین حالت کافیه کلمات یک متن رو بشمرین و بعد پر کاربردترین کلمات و عبارات رو پیدا کنین و بعد دوباره به کل متن نگاه کنین و ببینین کدوم جمله ها هستن که بیشترین استفاده رو از پر کاربردترین کلمات یک متن کردن. این جملات مهمترین جملات متن هستن.

برای اینکه به ورد بگین اینکار رو بکنه اول باید یک فایل طولانی داشته باشین که لازم باشه بدونین توش چی گفته ولی حوصله خوندن همه اش رو نداشته باشین. مثل این:

بعد باید بدونین که مایکروسافت این منوی مهم رو کجا قایم کرده. تا این لحظه موفق شده بذارتش اینجا تا خیلی سخت بشه پیداش کرد:

و یکسری گزینه ظاهر می شن. مثلا اینکه می خواین خلاصه کجا باشه؟ می تونین بگین فقط جملات مهم رو هایلایت کنه، یا بذارتش بالای متن اصلی یا کلا یک سند جدید درست کنه که خلاصه سند فعلی است یا سند فعلی رو با خلاصه اش جایگزین کنه. در ضمن می تونین بگین می خواین حجم متن خلاصه شده چقدر باشه؟ بیست و پنج درصد متن فعلی؟ فقط ده جمله؟ بیست جمله؟ یا چی…

و این هم متن نهایی…

البته نه من و نه مایکروسافت مسوولیتی قبول نمی کنیم ها. این سیستم ها با آمار کار می کنن. مثلا اگر براتون نامه اخراج اومده باشه حتی هفتاد و پنج درصد هم خلاصه اش کنین این خواهد بود که شما خیلی خوبین و شرکت شما رو خیلی دوست داره و همه چیز برای همه خیلی خوبه و غیره و فقط اون وسط یک جمله هست که توش می گه لطفا از فردا تشریف نیارین (:

چگونه پادکست بسازیم


اگر فقط یک پادکست باشد که من هیچ قسمتی‌اش رو از دست ندم، لینوکس آوت لاوز است. قبلا در مورد شماره ۱۹۸شان با عنوان بهترین طنز لینوکسی یک مطلب نوشته‌ام و حالا هم یک شماره عالی دارند: شماره ۲۰۰ و تشریح اینکه این دویست شماره چطور تولید شده.

شیوه ساخت پادکست در یک تنظیم لینوکسی

در شماره دویستم، تد و فب بیشتر از اینکه به تاریخچه بپردازند توضیح می‌دهند که از نظر فنی چطور تقسیم کار می‌کنند و پادکست چطور ضبط و ‌آماده می‌شود. یک نکته جذاب این است که این دو نفر در دو کشور مختلف هستند و از طریق اسکایپ و به شکل زنده پادکستشان را برای دنیا پخش می‌کنند. فکر کنم گوش کردن این شماره و نگاه کردن به چارت‌ها و ابزارهای یک پادکست حرفه‌ای برای هر کسی که علاقمند به پادکست سازی و ضبط صدا است و به طور کلی برای هر آودیو گیک، جذاب خواهد بود.

اپت گت کند است؟ اپت فست را امتحان کنید

apt-get برنامه اصلی کم و زیاد کردن بسته‌های روی لینوکس‌های دبیانی (از جمله اوبونتو و پارسیکس و آریوس) است. مثلا اگر من بخوام برنامه اکسل رو نصب کنم، کافیه بزنم

sudo apt-get install axel

و اکسل به شکل خودکار از اینترنت دانلود و نصب می‌شه. حالا می‌خواهم کار رو سریعتر کنم. در حالت عادی اپت از یک دانلود کننده معمولی استفاده می‌کنه. اما اگر بخواین سرعت دانلود رو با یک دانلودمنیجر خوب مثل axel چند برابر کنین (در صورتی که پهنای باندتون محدودتون نکرده باشه)، کافیه این برنامه رو توی یک فایل ذخیره کنید:

# !/bin/sh
# apt-fast v0.03 by Matt Parnell http://www.mattparnell.com, this thing is fully open-source
# if you do anything cool with it, let me know so I can publish or host it for you
# contact me at admin@mattparnell.com

# Special thanks
# Travis/travisn000 - support for complex apt-get commands
# Allan Hoffmeister - aria2c support
# Abhishek Sharma - aria2c with proxy support
# Richard Klien - Autocompletion, Download Size Checking (made for on ubuntu, untested on other distros)
# Patrick Kramer Ruiz - suggestions - see Suggestions.txt
# Sergio Silva - test to see if axel is installed, root detection/sudo autorun

# Use this just like apt-get for faster package downloading.

# Check for proper priveliges
[ "`whoami`" = root ] || exec sudo "$0" "$@"

# Test if the axel is installed
if [ ! -x /usr/bin/axel ]
then echo "axel is not installed, perform this?(y/n)"
    read ops
    case $ops in
         y) if apt-get install axel -y --force-yes
               then echo "axel installed"
            else echo "unable to install the axel. you are using sudo?" ; exit
            fi ;;
         n) echo "not possible usage apt-fast" ; exit ;;
    esac
fi

# If the user entered arguments contain upgrade, install, or dist-upgrade
if echo "$@" | grep -q "upgrade\|install\|dist-upgrade"; then
  echo "Working...";

  # Go into the directory apt-get normally puts downloaded packages
  cd /var/cache/apt/archives/;

  # Have apt-get print the information, including the URI's to the packages
  # Strip out the URI's, and download the packages with Axel for speediness
  # I found this regex elsewhere, showing how to manually strip package URI's you may need...thanks to whoever wrote it
  apt-get -y --print-uris $@ | egrep -o -e "(ht|f)tp://[^\']+" > apt-fast.list && cat apt-fast.list | xargs -l1 axel -a

  # Perform the user's requested action via apt-get
  apt-get $@;

  echo -e "\nDone! Verify that all packages were installed successfully. If errors are found, run apt-get clean as root and try again using apt-get directly.\n";

else
   apt-get $@;
fi

اسم فایل من هست apt-fast و توی bin/~ ذخیره شده که جزو path است. حالا کافیه بهش دسترسی اجرایی بدهید (مثلا با chmod 755 apt-fast) و بعد از مطمئن شدن از نصب بودن axel، درست همونطور که قبلا از apt استفاده می‌کردین، از این استفاده کنین ولی سرعت چند برابر شده باشه. مثلا

apt-fast install nexuiz

و بعد از نصب ۸۰۰ مگ، بازی رو شروع می کنیم:

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم؟ چون می‌تونم آواتارهای فرندفید رو اصلاح کنم

حدود یک هفته پیش سری زدم به فریندفید تا ببینم جایی که اینقدر طرفداراش ازش حرف می زنن چیه (: حالا بحث کاملش نیازمند یک مطلب کامل است اما فقط این رو بگم که وقتی شروع کردم به اضافه کردن دوستان، رسیدم به مهرداد با این آواتار:

خب چه اشکالی داره؟ (: هیچچی. ظاهرا یک نفر که روی مکش ویندوز نصب کرده یا حالا به هر دلیل دیگه این آواتار رو داره. مهرداد بچه باحالی است و به قول فرفری ها (اسم مخفف فریند فید)، سابش کردم (subscribe).

اما مشکل از جایی شروع شد که شب دوم سفر که خواستم برم فریندفید وقت بگذرونم، مهرداد فعال با آواتارش همه صفحه اول من رو کرد ویندوز (: یک راه حل حذف کردنش بود که جذاب نبود چون ازش خوشم می یاد… پس… اوه!

من برای قلقلک دادن فیل، از تور و یک پروکسی به اسم polipo روی کامپیوتر خودم اضافه می‌کنم. کافیه به فایرفاکس با افزونه FoxyProxy که استفاده می‌کنم بگم که آدرس عکس آواتار رو بده به پروکسی. با یک کلیک راست معلوم می شه که آدرس هست:

http://friendfeed-media.com/p-b755d2def9e111dca275003048343a40-medium-1011

و حالا که به فاکسی پروکسی گفتم این رو بده به پروکسی پولیپو، کافیه بزنم man polipo تا تنظیماتش رو یاد بگیرم. اونجا نوشته یک فایل هست به اسم etc/polipo/forbidden/ که هر یو.آر.الی که توش باشه فیلتر می‌شه. پس من آدرس بالا رو توی این فایل می نویسم و پولیپو رو ری‌استارت می‌کنم… از این به بعد صفحه فریندفید برام اینطوری خواهد بود (به فید سوم دقت کنید):

البته شکی نیست که راه حل های خیلی بهتری هم هست.. مثلا اگر گریزمانکی داشته باشین می تونین حتی عکس رو با چیزی که دوست دارین عوض کنین ولی این روش کم هزینه‌ترین و سریعترین راهی بود که من پیدا کردم (: زنده باد گنو/لینوکس، زنده باد آزادی(نرم‌افزار) و زنده باد حق تغییر به شکلی که دوستش داریم (: