یک هنرمند سوئدی یک «کتاب نفسانی بریل» درست کرده؛ مخصوص افرادی که نابینا هستن یا مشکلات بینایی دارن. این کتاب حاوی عکسهای با رتبه بندی ایکسی است که خطوط ساده و قابل تشخیص برای چشمهای کم بینا و حروف بریل برای افراد نابینا دارن. طراح کتاب در واقع کتاب رو در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده اما دوباره توی اخباره چون حالا یک نسخه از اون به کتابخونه ملی سوئد هم اهدا شده.
انگیزه خانم نینا لینده از طراحی این کتاب، مراجعه اش به کتابخونه افراد نابینا و کم بینا و مواجه شدن با این واقعیت بود که اونجا هیچ متن سکسیای وجود نداشت. حرف اصلی این هنرمند این بود که افراد نابینا هم مثل دیگران احساس جنسی دارن و نیازمند محتواهای برانگیزاننده هستن. هاکان تامسون که مدیر فدراسیون ملی افراد با مشکلات بینایی سوئد است هم چنین کتابی رو قدمی مثبت دونسته و میگه «انگار بعضیها فکر میکنن ما سکسوالیته نداریم. این درست نیست. آدمهایی با مشکلات بینایی هم درست مثل بقیه نیازها و علایق جنسی دارن».
راستی! سیستم عامل لینوکس و بخصوص میزکار گنوم هم امکانات بسیاری برای نابینایان و کم بینایان و همینطور همه افراد دیگه ای که مشکلات فیزیکی متنوع دارن داره، در حدی که آدمهای نابینا توش برنامه نویسی شغلی میکنن. یادتون باشه اگر کسی رو میشناختین که به دلایل مشکلات فیزیکی از کامپیوترها دوره، امکانات لینوکس رو براش بررسی کنین. البته تقریبا مطمئن هستم که سیستم عاملهای دیگه هم باید کمابیش از این امکانات پشتیبانی کنن، هر چی باشه استفان هاوکینگ افسانه ای هم ویندوز هفتی داره که روی لپ تاپی مشابه مال من (لنوو X220) ران میشه؛ البته ایشون از نرم افزار خاصی استفاده می کنه که ربطی به امکانات ویندوز نداره (:
در چند هفته اخیر اخبار در مورد آوترنت یکهو خیلی زیاد شده. همه می پرسن چیه و از کجا اومده و عده زیادی هم خوشحالن که قراره یکی بیاد مشکلات ما رو حل کنه بدون اینکه خودمون تکون خاصی بخوریم و سایت های تکنولوژی زیادی هم که طبق معمولا کپی پیست همدیگه هستن و از وایفایهایی می گن که به زودی اینترنت رو به سراسر جهان خواهند رسوند. اما بیاین نگاه کنیم که کلیت داستان چیه و آیا بالاخره کسی پیدا می شه ما رو از دست سانسورچی نجات بده و اینترنت آزاد که به گفته سازمان ملل یکی از حقوق بشره رو دو دستی تقدیم ما کنه؟
من اینجا سعی کردم سوالاتی که در مورد آوترنت به ذهنم می رسه رو جواب بدم. اگر سوال شما اینجا نیست کامنت بذارینش تا اگر عمومیت داشت، به مجموعه سوالات اضافه بشه.
آوترنت از کجا اومده؟
آوترنت یک استارتاپ انتشار اطلاعات است که فعلا صندوق سرمایهگذاریای به اسم MDIF داره ازش حمایت می کنه. این پروژه می خواد اینترنت یک طرفه رایگان رو به همه جهان عرضه کنه. در حال حاضر این سیگنالها از طریق ماهوارههای ارسال سیگنال کلاسیک مثل هات برد به سمت زمین ارسال می شن ولی انتظار می ره در آینده بیشتر پوشش از طریق ماهواره های CubeSat اتفاق بیافته – مینیماهوارههایی با حجم یک لیتر.
هدف از این پروژه چیه؟
همونطور که گفتیم هدف پروژه آوترنت رسوندن [بخشی از] اینترنت به کسانی است که بهش دسترسی ندارن. چرا؟ چون اینکار باعث می شه دنیا جای بهتری برای زیستن همه ما بشه. جالبه که این ایده برای ما به شکل یک بام و دو هوا نقد می شه! از یکطرف می گن «هیچ کس برای شما کار رایگان و انسان دوستانه و … نمی کنه و اگر کسی به جز ما کاری کرد که توش سود مستقیم و سریع نداشت حتما نقشه خبیثی داره» ولی از اونطرف کلی تبلیغ می کنیم که بیاین خیریه و کمک مالی به فلان چیز بکنین و … و از نظرمون خیلی هم طبیعی می شه (: واقعیت اینه که کمک به دیگران لذت بخش و مثبته چون زندگی در یک دنیای بهتر، خوب و لذت بخشه.
مطمئنا نمی گیم گروه ها پولشون رو فقط در راه خیر صرف کردن بلکه حرف اینه که اونها می فهمن که اینکار در نهایت دنیای بهتری می سازه و ممکنه به اشکال مختلف پول خوبی هم به سمتشون سرازیر کنه. فقط به این فکر کنین که کل جمعیت بدون اینترنت دنیا بتونن از کانال شما بخشی از اینترنت رو ببینن…. یک تبلیغ اینجا چند تا لایک داره؟ (:
و البته بخش دیگه ای از ایده می تونه برگرده به اینکه جهانی درس خونده تر، با سوادتر و فهیم تر تضمین کننده زندگی بهتر آدم های درس خونده تر، باسوادتر و فهیم تر هم هست (:
از همه اینها که بگذریم هدف آوترنت به شکل خاص تر، رسوندن اطلاعات مهم روی اینترنت به گروههایی است که الان بهش دسترسی ندارن.
آترنت چه تفاوتی با اینترنت داره؟
اینترنت یک شبکه بسیار بزرگ است شامل میلیون ها سایت و صفحه و فیلم و … شما با اتصال به اینترنت می تونین توش بچرخین و به هر صفحه ای که هر کسی درست کرده برین. حالا در اینترنت ایران وضع چیه؟ یک گروه به خودشون اجازه / حق / مسوولیت داده که حقوق بگیره و تو اینترنت بچرخه و صفحه هایی که شما نباید ببینین رو جدا کنه و دسترسی شما رو بهش قطع کنه. حالا بحث آوترنت درست برعکسه! تصور کنین یک گروه بگن یک سیستم دارن که میتونه حجم محدودی از صفحات، سایتها و فیلمهای اینترنت رو به دست شما برسونه و بشینن تیک بزنن که فلان چیز و فلان چیز و فلان چیز باید به شما برسه. شما هم سیستمی رو راه می ندازین که این صفحات و فایل ها رو می گیره و شما می تونین همونطور که در اینترنت می چرخین توی اونها بچرخین. این میشه آوترنت.
آیا باهاش می شه از فیلترینگ رد شد؟
بله و نه. اگر سایتی که شما می خواین بخونین توسط پروژه آوترنت انتخاب شده باشه، شما می تونین اون رو ببینین ولی اگر اینطور نباشه، امکان دسترسی به اون نیست. در ضمن همه دنیا آوترنت مشابهی دریافت می کنن در نتیجه خیلی بعیده که مسوولین پروژه تصمیم بگیرن جادی.نت رو روش بذارن اما در مقابل به احتمال خیلی زیاد بخش بزرگی از پروژه گوتنبرگ (کتاب های کلاسیک رایگان) یا آکادمی خان (آموزش علوم) روش قابل دسترسی است.
آیا مشکل ما رو حل می کنه؟
احتمالا تا الان جوابتون رو گرفته اید. خب می شه به بخش بزرگی از مواد آموزشی و مفید اینترنت یا اخبار توسط آوترنت دسترسی داشت ولی مشکل من و شما که این نیست (: در واقع مساله همونه: خوشبختانه کسی یکهو ظاهر نمی شه مشکل یکی دیگه رو حل کنه.. اگر کسی می خواد مشکلش حل شه باید یک کمی هم تلاش کنه (:
چجوری باید ازش استفاده کرد؟
اترنت تقریبا شبیه یک سیستم دریافت ماهواره است – با این اختلاف که فایل سرش می شه! شما برای استفاده از آترنت باید سیستمی داشته باشین که بتونه سیگنال های اون رو از ماهواره بگیره. این سیستم منطقا شامل یک مجموعه دیش برای دریافت سیگنال و یک مجموعه الکترونیکی برای تفسیر و ذخیره و بازنمایی اطلاعات است. قسمت اول تقریبا همون گیرنده های مرسوم خودمون است و قسمت دوم می تونه دستگاهی شبیه به این باشه:
که به قیمت صد دلار از خود آوترنت قابل خریدنه یا سیستمی که خودتون با یک رزبری پای میسازین یا هر مکانیزم دیگه که بتونه سیگنال های ماهواره رو تحلیل کنه – مثلا یک گیرنده دیجیتال درست تنظیم شده. این سیستم به طور دائمی در حال دریافت سیگنال ها و ذخیره کردن اونهاست و شما می تونین هر وقت بخواین مثل یک سایت توی چیزهایی که دریافت کردین بگردین. درست مثل اینکه یکی یک دی وی دی به شما داده باشه که کلی چیز با فرمتی شبیه اینترنت و قابل چرخیدن به شکل یک سایت خیلی بزرگ توش باشه.
خیلی جذاب نیست. فرض کنین من عضو آترنت هستم. شما با خوندن این مطلب دقیقا می دونین منی که عضو آترنت هستم الان به چه چیزهایی دسترسی دارم و چه فایده هایی برام داره. حالا کافیه من این اطلاعات رو از طریق یک شبکه بی سیم به بقیه هم بدم. شما اگر نزدیک کلبه من باشین می تونین از گوشی هوشمند به وای فای من وصل بشین و همون چیزهایی که من دارم رو ببینین. به همین سادگی. اگر قراره منتظر باشیم یکی بیاد بگه «خب از امروز مجانی به فلان وای فای وصل بشو و کل اینترنت مال توئه»
چطوری می شه درخواست اضافه شدن چیزی رو داد؟
در حال حاضر یک شورا دارن چیزهایی که مفید می بینن رو به آوترنت اضافه می کنن. در اینترنت هم می شه به صفحات مختلف رای داد تا به پروژه اضافه بشن و در آینده قراره از طریق سرویس های مسنجر هم بتونیم درخواست یک صفحه خاص یا یک مفهوم عمومی (مثلا «آموزش کشاورزی به فارسی») بدیم. معلومه که تصویب و اضافه شدن این درخواست ها به پروژه وابسته به نظر اون شورا است.
خلاصه
آوترنت یک پروژه است برای رسوندن اینترنت به دست کسانی که به اینترنت دسترسی ندارن. این پروژه به شکل یکطرفه بخش بسیار کوچیکی از اینترنت (شامل کتابهای رایگان، اخبار، فیلمهای خبری یا آموزشی، منابع درسی و …) رو از طریق ماهواره به سمت زمین ارسال می کنه و یک دستگاه روی زمین می تونه اینها رو دریافت کنه و به شکل یک وبسایت آفلاین به شما نشون بده. در ضمن اگر بخواین می تونین این منابع رو از طریق وایرلس در اختیار دور و بریها هم بذارین.
سوالی باقی مونده؟
چیزی رو جا انداختم؟ نکته مبهمی هست؟ در کامنت ها بگین تا اگر عمومیت داشت و می دونستم اضافه کنم.
در این شماره جاج می کنیم. به آدم های بد می گیم بد و به کسانی که اشتباه می کنن می گیم اشتباه می کنن! عقیده سانسور اینجا محترم نیست! می بینیم که آیا باید از هوش مصنوعی ترسید و آیا ربات های تلگرام می تونن گربه های خونگی ما رو به قتل برسونن؟ با رادیو گیک شماره ۵۵ نفس ها رو حبس کنین که تکنولوژی خیلی عمیق تر از شایعه فلان اینچ بودن گوشی بهمانه!
ما با نداشتن اینترنت درست و حسابی درگیریم. سانسور و سرعت و بقیه چیزها… ولی آیا فکر کردیم در همین ایران چند نفر هستن که اصولا به اینترنت دسترسی ندارن که هیچ، حتی نمیدونن اینترنت چیه؟ وزیر مخابرات مدعی است که بیشتر از نصف مردم به اینترنت دسترسی دارن ولی اوباما اظهار نگرانی کرده که یک چهارم آمریکایی ها به اینترنت دسترسی ندارن! دلیلش چیه؟ دلیلش اینه که به چیزی که ما اینجا داریم، اونها اینترنت نمی گم (حالا بیا واسه من تبلیغ «اینترنت فوق پر سرعت» پخش کن!). آمار نشون می ده که دسترسی به اینترنت باعث می شه شانس افراد برای موفقیت در جامعه بیشتر باشه و اوباما به این جریان توجه ویزه نشون داده و بخصوص تاکیدش روی اینکه اینترنت در جامعه فعلی یک نیاز پایه ای است نه یک چیز لوکس تفریحی مهمه. [توضیحات خودم]
دولت هند یک اعلام کرد که حدود هشتصد سایت پورنوگرافی رو فیلتر می کنه. هندی ها اونقدر اعتراض کردن که دولت حق نداره مسوول سانسور باشه و در نهایت موفق شدن و دولت عقب نشست. توی هند دادگاه عالی قبلا اعلام کرده بود که سانسور وظیفه اون نیست و اگر دولت می خواد باید خودش این کار رو انجام بده. هند قبلا هم تلاش کرده بود اول به سایت های شبکه اجتماعی فشار بیاره تا مواردی که دوست نداره رو حذف کنن که موفق نشده بود و بعد چند باری چند اکانت توییتر رو حذف کرده بود. در مورد این خبر یکی از سکسولوژیست های مطرح هند گفته که بستن سایت های پورن راه حل نیست و به جای اینکار دولت باید به دنبال آموزش جنسی صحیح به افراد باشه.
یا آسمان های بالای سر. ویندوز ۱۰ یک ابتکار زده که هم جالبه هم ترسناک. ایده اش اینه که همه دنیا نیا یکهو آپدیت هاشون رو از سرورهای مایکروسافت بگیرن. هم اون خسته می شه هم مایی که بیست تا ویندوز توی یک شبکه داریم لازم نیست بیست بار آپدیت رو دانلود کنیم. البته در این مورد که آپدیت دقیقا چطور خواهد بود خود مایکروسافت چیزی نگفته ولی یکسری اسکرین شات که گفته می شه لو رفته نشون می ده که گزینه «دانلود اپ و او اس از منابع مختلف» اضافه شده [توضیحات خودم در خوبی و بدی و امضا و خطر باقی]
[کمی توضیح در مورد اوبونتو و آپدیت و دب]. مشکل اونجا اینه که ۱) برنامه های نصب شده تا حدی با خود اوبونتو قاطی می شن و ۲) ممکنه مشکلات متنوع پیش بیاد ۰ مثلا مشکل بعد از آپدیت یا تداخل و … در مکانیزم جدید قراره snappy جایگزین dpkg بشه. چند تغییر بزرگ هم داریم. برنامه ها دیگه در کل سیستم نصب نمی شن بلکه پایه اوبونتو همونجا و جدا می مونه و برنامه ها در جای دیگه مستقل نصب می شن و کرنل با AppArmor اینو می فهمه. هر دوی این اجزا غیرقابل ادیت / نوشت هستن و کانفینگ های نیازمند تغییر جای دیگه ذخیره می شن. هر بسته اسنپی می تونه حاوی کتابخونه های مورد نیازش هم باشه اما اگر دو بسته کتابخونه های مشترک بخوان، سیستم اینو می فهمه و با مکانیزم deduplication جلوی ایجاد فایلهای تکراری رو می گیره. همچنین قبل از هر آپدیت سیستم بک آپ خواهد گرفت و در صورت هر مشکل سیستم قبلی بر خواهد گشت. در نهایت اینکه از دلتا آپدیت هم کاملا پشتیبانی می شه. اسنپی الان هم روی دیوایس های هوشمند و بخشی از سرورهای کلاود پیاده سازی شده و احتمالا واقعا عملا ظاهر خواهد شد!
کنفرانس بلک هت امسال داستان های زیادی داره که یکی از بزگرترینهاشون مقاله کریستوفر دوما است: اینتلها و احتمالا AMDها از ۱۹۹۷ تا همین اواخر راه نفوذی داشتن که به حمله کننده اجازه می دادن تا پایینترین لایههای فرمور یک پی سی رو در دست بگیره. مشکل در System Management Mode نشون داده شده که بخیش از PC است که ارورها رو هندل کرده، دسترسی به زیرسیستمهای دیگه – مثلا پاور – رو فراهم می کنه. از تخصص من هم خارجه و فقط ترجمه رو می گم. این حمله نیازمند دسترسی کامل است ولی در نهایت می تونه به حمله کننده اجازه پاک کردن یا حتی تغییر و گذاشتن روت کیت در EFI رو بده که احتمالا اکثر اسکنر ها نخواهند تونست هیچ چیزی رو نشون بدن. باید منتظر بک هت باشیم تا دقیق ببینیم ماجرا چی بوده.
یکسری از محققین می گن کشف کردن که چرا بعضی مردها زنان رو در اینترنت آزار می دن: چون خودشون ضایعن… تو بازی! تحقیق بانمکی است از مایکل کاسمویک و جف کوزنکف که خودشون رو زن و مرد جا زدن در بازی و صداها رو ضبط کردن و بازی ها رو دنبال و در نهایت نتیجه شون این بوده که کسانی که در بازی ضعیف تر هستن، رفتار زشت تر یا توهین آمیزتری رو هم با زن ها دارن [کمی توضیح در مورد روش علمی و روایی و اعتبار]. نظریاتی هم براش دارن مثل اینکه این مساله از ابتدا هم در جوامع انسانی رواج داشته و کسی که در سطح بالاتری بوده نیازی نمی دیده «قدرت» خودش رو این شکلی به دیگران نشون بده و در نتیجه اشراف سعی می کردن مودب باشن در حالی که کسانی که دسترسی یا ثروت پایین تری داشتن لات تر هم می شدن – لات به معنی بد! بازی مورد تحقیق هلو ۳ بوده. [کمی توضیح در مورد اینکه خشونت عامل تجاوز است نه شهوت].
در یک خبر جالب هم داریم که نرم افزاری که اینتل برای استفن هاوکینگ ساخته بود که بتونه باهاش صحبت کنه،حالا تحت لیسانس آزاد منتشر شده. این سیستم اجازه می ده کاربران با مشکلات فیزیکی بتونن با کامپیوتر رابطه برقرار کنن. حالا که این برنامه آزاد شده یعنی شما اگر یک کمی تلاش کنین می تونین سیستمی بسازین که صحبت می کنه، به برنامه ها دستور می فرسته و ویلچر احتمالی تون رو کنترل می کنه.. البته مشکلاتی هم هست. این سیستم نیاز به ویندوز ایکس پی یا بالاتر داره و خبری از لینوکس و مک نیست. این برنامه با دیدن چهره تقریبا همه دستورات رو می گیره – د رواقع با دیدن تغییرات عضلات گونه پس با یک وبکم ممکنه کار شما راه بیافته اما اگر دنبال چیز دیگه ای هستین فیچرهای دیگه هم هست که باید اضافه بشن. این فقط یک خبر فان نیست و واقعا ممکنه در زندگی بعضی آدم ها تغییر مثبتی باشه.
لینوس توروالدز می گه که ترس الون ماسک مدیرعامل تسلا رو نمی فهمه و البته وقتی بگیم وزنیاک و استفان هاوکینگز به الون ماسک نزدیکتر هستن، وزنه اونها خیلی سنگین تر می شه. بحث سر هوش مصنوعی است که الون ماسک گفته سراغش رفتن چیزی شبیه به «احضار ارواح» است. توروالدز که توی یک پرسش و پاسخ اسلش داتی گپ می زده می گه «ما مطمئنا به هوش مصنوعی خواهیم رسید و احتمالا از طریق چیزی مثل شبکه های عصبی. این سیستم ها نیازمند یادگیری هستند و مثل کامپیوترهای سنتی قابل «اعتماد» نخواهند بود.. ما دیگه برنامه مبتنی بر قاعده ثابت نخواهیم داشت و آدم ها دیگه نمی تونن مطمئن باشن که یک برنامه هوش مصنوعی چیکار می کنه و این ماجرا رو خیلی پر هیجان می کنه. البته ماجرا پیچیده هم می شه چون ما دیگه نمیدونیم سیستم ها دقیقا چیکار می کنن. چیزهایی مثل تشخیص زبان، تشخیص الگو و اینها مطرح خواهند بود. من اصولا این مساله که که چطور اگر یک روز ماشین ظرفشویی من در مورد سارتر شروع به گپ زدن کند دچار بحران اگزیستانسیالیسمی خواهم شد را نمی فهمم». توروالدز برای اینکه کسی را بدون حمله نگذاشته باشه بحث رو با این تموم می کنه که «این جریان سینگولاریتی دیگه چیه؟ یک جور علمی تخیلی؟ آخه علمی تخیلی خوبی هم نیست – به نظر من! رشد توانی بدون انتها؟ واقعا این آدم ها چی مصرف می کنن؟ جدی میگم.. چی مصرف می کنن؟»
گاردین گزارش می ده از یک مشکل امنیتی دیگه در اندروید گوگل! ظاهرا مشکل stagefright که گوگل حلش کرده بود دوباره ظهور کرده و تعداد عظیمی از گوشی ها رو نفوذ پذیر کرده. مشکل از شیوه ای است که ویدئوها در اندروید هندل می شن و می شه با استفاده از یک باگ توشون کد اجرا کرد. این باگ از اندروید ۲.۳ بوده و تا اندروید ۵.۱.۱. ادامه داشته [بحث آپدیت نکردن بعضی وندورها]. حالا دوباره باگی مشابهی توسط شرکت امنیتی ترند میکرو نشون داده شده و البته مثل قبل صبر کردن تا گوگل کاملا سیستم عاملش رو پچ کنه و بعد اعلام عمومی اش کنن. گفته می شه این باگ جدید اجازه می داده حمله کننده با همون دسترسی ای که پخش کننده مدیا کار می کنه، هر کدی که می خواد رو اجرا کنه و دقت کنین که دسترسی پخش کننده مدیا کم نیست: دوربین، پخش،ضبط و … گوگل هنوز نظری نداده!
یک هک پر سر و صدا که البته صداش خیلی به اینجاها نرسید. چون زیاد دربرگیرندگی نداشت و سایت های گجت و موبایل و اینها هم که نگرانن نکنه در مورد ممنوعه ها حرف بزنن. اشلی مدیسون سایت عجیبی است. یک سایت دوستیابی برای «خیانت»! این سایت به شما می گفت اگر از زندگی خانوادگی خسته هستین، می تونین بیاین و اینجا یک دوست برای رابطه سکسی پیدا کنین! هکرها مدعی شدن که دیتابیس رو دارن و خواستن سایت تعطیل بشه وگرنه… اطلاعات رو منتشر می کنن و الان منتشر کردن! ۳۳ میلیون اکانت، حدود ۱۰ گیگ دیتای فشرده شده، اسم کوچیک، فامیل، پسورد هش شده، بخشی از اطلاعات کردیت کارت و اسم خیابون و تلفن و …. اووف… [توضیحات خودم: استفاده در لاگین های دیگه، امنیت آدم ها و مثلا ۱۵هزار ایمیل از سازمان های دولتی آمریکا، گرایش ها و کسی که دنبالش می گردن.
این جاج کردن لغت جدیده.. یعنی بوده ولی اینطرفها تازه مد شده.. یکی می گه حق نداریم هیچ کس رو جاج کنیم.. خب یعنی چی؟ من یارو رو جاج نکنم بعد یارو.. ؟ بگذریم. حالا کامپیوترها دارن ما رو جاج می کنن. بحث اصلی کمپانی upstart است! یک استارتاپ که به کسانی که تازه وارد بازار کار شدن وام می ده! [توضیح آمریکا و بانک هاش]. این اعتماد به بازپرداخت از چیزهای ساده ای می یاد: چیزی که ما بهش معدل دیپلم و غیره.. چیزی که آقای گو که از موسسین آپ استارتی است که ۱۳۵ میلیون دلار وام داده بهش می گه «کاراکتر» آد مها.. آقای وو که می گم ۲۴ سالشه. آقای وو می گه کامپیوترها باید شخصیت رو بسنجه… «خواستن» رو در حالی که الان الگوریتم های ما «تونستن» رو می سنجن. [کمی توضیحات خودم که کلیت ماجرا مفصله ولی بحث تغییری است که داره اتفاق می افته و زندگی ما که می ره زیر نظر یکسری الگوریتم که حتی دیگه خیلی هامون ازش سر هم در نمی یاریم]
تبریک و تقبیح
تبریک داریم به ناسا که این چند وقت حسابی ترکونده.. تو مدت این رادیو هم کشف اولین سیاره مشابه زمین و همچنین اولین عکس از سمت تاریک ماه در حالی که زمین در پس زمینه اش است. یک عکس عالی. و تعجبی هم می کنیم از بار بمباس که با حل کردن الکل در فضای بار می گه اگر یکساعت توی بار نفس بکشین برابر اینه که یک شات مشروب خورده باشین!
تبریک هم به بچه های کنفرانس پی اچ پی که به نظرم یکی از بهترین کنفرانس های این چند وقت بود و تقبیح برای همراه اول که سرویس هایی داره که هر کس میتونه روشون کوئری بگیره از حساب هر کس دیگه.
تقبیحی هم برای مایکروسافت و جریان ویندوز ۱۰ و مشکلات گسترده پرایوسی توش… و فراموش نکنیم که ما باید رییس و کنترل کننده کامپیوتر خودمون باشیم نه کامپیوتر ما کنترل کننده و رییس ما! و تا بحث تقبیح داغه، یکی هم برای سانسورچی که «اشتباهی زد سایت پی اچ پی رو هم سانسور کرد» ولی بعدش فهمید در این مورد «اشتباه» کرده و اصلاحش کرد ولی تقبیحش مال اینه که هنوز مغزش نکشیده بفهمه هر جور سانسور اشتباهه و نشون دهنده ضعف فکری سانسور کننده و هنوز خیلی از جاهای خوب سانسورن (: خبیثه دیگه.
نامه ها
منصور:
در مورد ویزای H1B که صحبت کردی یه جاهاییش درست نبود. اگه درست متوجه شده باشم گفتی که این ویزا را به افراد میدن که بیان و کار پیدا کنن و اگه پیدا کردن بمونن و اقامت بگبرن. اما اینطور نیست. این ویزا به شرکتها اجازه میده افراد را از بیرون از آمریکا برای کار به داخل کشور بیارن. یعنی تا شما کار نداشته باشی و شرکتی نباشه که sponser بشه نمیتونی ویزا را بگیری. نکته مهمش اینه که برای حفظ موقعیت کاری افرادی که توی آمریکا هستن اولاْ تعداد ویزاهای هر سال محدوده. و ثانیاْ شرکتی که برای شما درخواست H1B میکنه باید ثابت کنه توی آمریکا کسی که بتونه اون شغل را با اون شرایط انجام بده وجود نداره. و خوب همین نشون میده که چرا کار والت دیسنی اینقدر عحیب و اعتراض برانگیز بوده.
و البته منصور در مورد باگ Stagefright هم یادآوری کرده و اینکه جاش تو رادیو خالی بوده. یکی از مهمترین باگ های امنیتی در دنیای اندروید که اخیرا کشف و پچ شده ولی مثل همیشه کاربران باید منتظر باشن که تولید کننده های گوشی، این پچ ها رو روی سیستم عامل های دستکاری شده شون توزیع کنن.
فرض کنین وارد هتلی می شین که در بدو ورود یک دایناسور پشت میز پذیرشش ایستاده و بعد از گپ و گفت به انگلیسی و گرفتن اتاق از شما میخواد بارهاتون رو روی میز چرخداری بذارین که خودش اونها رو به اتاق شما خواهد برد. این هتل عجیب هن نا هتل است و معلومه که در ژاپن. این هتل امروز برای بازدید خبرنگارها باز شد و از جمعه پذیرای مسافرها است. در کنار دایناسور، خانمی که بالا میبینین ایستاده که فقط به ژاپنی حرف میزنه – یک هیومنوید (ربات انسان نما). در این هتل کلید به شما داده نمیشه چون چشم این خانم و اون دایناسور صورت شما رو یاد می گیرن و درهای لازم با تشخیص چهره برای شما باز خواهند شد. یک عروسک کچل می تونه به شما در مورد محوطه اطراف هتل و جاهای جالب برای دیدن و برنامههای هیجان انگیز برای شرکت کردن راهنمایی کنه.
البته در این هتل چند انسان هم هستن. کسانی که تخت ها رو مرتب می کنن و نگهبانهایی که بدون اینکه جلوی چشم باشن، دوربینهای امنیتی رو نگاه می کنن. هزینه اقامت بسیار قابل قبول و در حد شبی ۸۰ دلاره و اگر من روزی از ژاپن رد می شدم حتما یکی دو شب توش می موندم و گپ مفصلی با دایناسور می زدم.
اشاره: این مطلب رو برای بخش «کتاب نارنجی» سایت خوب نارنجی نوشته بودم که قرار بود مرجعی بشه برای فرهنگ و دانش مرتبط با اینترنت. نخواستن سایته باشه و حالا اینجا تکرارش می کنم.
تصویر بالا صحنهای است از کتابهای کمیک سایبرپانک ترنسمتروپولیتن. صحنهای مشهور که قهرمان داستان به پرینتر سه بعدی خود دستور میدهد برایش یک عینک پرینت کند و پرینتر چند لحظه بعد از مواد معلق در هوا عینکی غیرعادی میسازد.
اسپایدر بدون توجه به اعتراضهای دستگاه آن را بررسی میکند و با پیدا کردن یک مدار شبیه سازی توهم برای ماشینهای هوشمند که چیزی شبیه ماده مخدر برای انسانها است، متوجه دلیل رفتار غیرطبیعی دستگاه میشود. اکثر بخشهای این جریان هنوز هم در ژانر سایبرپانک جای میگیرند اما یک بخش آن در حال واقعی شدن است: چاپ سه بعدی.
چاپ سه بعدی یا همان ۳D Printing اصطلاحی است برای اشاره به روند ساختن اجسام سه بعدی از طریق ارسال یک فایل حاوی اطلاعات جسم به یک پرینتر که توانایی ساخت اجسام از موادی مانند پلاستیک یا رزین را دارد. این تکنولوژی اجازه یافته در کتاب فرهنگ اینترنت حضور پیدا کند چرا که معتقدیم به سرعت جای خودش را در زندگی ما باز خواهد کرد.
ایده این دستگاهها دقیقا مانند ایده پرینترهای معمولی است؛ یک فایل حاوی اطلاعات جسم به دستگاه پرینتر داده میشود و نوک پرینتر با حرکت کردن شروع به خلق فیزیکی آن فایل میکند. تفاوت در اینجا این است که فایل ورودی در یکی از فرمتهای سه بعدی داده شده و پرینتر به جای جوهر از مواد حجیم استفاده میکند. این ماده ممکن است خود به خود قابل پرینت شدن باشد یا در مواردی فقط گردی باشد که با مخلوط شدن با چسب، محکم میشود. کار پرینت لایه به لایه شکل میگیرد تا در نهایت جسم به طور کامل ساخته شود.
بیایید نگاهی به یک نمونه واقعی بیاندازیم. فرض کنید یک آچار فرانسه در اختیار دارید:
این آچار باید اول اسکن شود تا یک فایل کامپیوتری بتواند اجزای آن را شرح دهد. این پروسه در گذشته بسیار پیچیده بود اما حالا ابزاری به ارزانی ۳۰۰۰ دلار میتواند اینکار را بر عهده بگیرد:
حتی لازم نیست آچار را به طور کامل از هم باز کنید! فقط کافی است آن را روی صفحه گردان بگذارید و لیزری که از زاویههای مختلف به آن تابانده میشود کاملا میبیند که کجا اتصال وجود دارد و کجا نه! مشخص است که در دستگاههای پیچیدهتر لازم است قطعات را جداگانه اسکن و پرینت کنید و بعد آنها را سرهم نمایید. به هرحال هر چیزی که روی صفحه چرخان بگذارید در کمتر از چند ثانیه، با میلیونها نور لیزر تابانده شده از بخش دوم دستگاه اسکن خواهد شد و تمام جزییات مربوط با ابعاد فیزیکی آن بعد از کشف در یکی از فرمتهای فایلهای سه بعدی (STL, OBJ, VRML, XYZ) ذخیره خواهد گشت. یک نفر ممکن است بخواهد این فایل را در یک نرمافزار سه بعدی باز کند یا آن را به موتور بازی سه بعدی خود بدهد تا یک آچار کاملا دقیق و سه بعدی در بازی به نمایش در بیاید اما نقشه من و شما چیز دیگری است. من و شما میخواهیم این آچار را کپی کنیم پس بعد از اسکن، نیاز به یکی از این دستگاه ها داریم:
نمونه ارزان این دستگاهها کمتر از ۱۵۰۰۰ دلار قیمت دارد که میتواند لایه به لایه یک جسم سه بعدی را پرینت کند. کافی است یک پد مخصوص را در آن بگذارید (که لایه اول روی آن ساخته شود) و بعد نگاه کنید که چطور نازل دستگاه در طول و عرض حرکت می کند و لایه به لایه جسم شما را میسازد و بالا میآید. اگر به جای این مدل که «additive» یا افزایشی خوانده میشود یک دستگاه «subtractive» یا حذفی خریده بودید، دستگاه شروع میکرد به برش دادن یک مکعب بزرگ به منظور رسیدن به شکل مورد نظر شما. چه باور بکنید چه نه، بعد از مدتی کوتاه یک آچار فرانسه دقیقا مثل نمونه اول در دست خواهید داشت که به طور کامل و صحیح باز و بسته هم میشود؛ در این مورد تنها مشکل جنس پلاستیکی آن است اما این مشکل هم با پرینترهای دیگر قابل حل است.
کاربردهای این پرینترها هنوز آنقدر که باید گسترده نشده. تکنولوژی جدید است و شدیدا در حال تغییر اما شکی نداریم که آینده دنیا را تغییر خواهند داد. شما با این پرینترها خواهید توانست قطعات خراب شده ماشینتان را پرینت بگیرید و ماشینهای قدیمی را دوباره زنده کنید. میتوانید لوازم خانهتان را خودتان طراحی کنید. مثل یک سایبرپانک واقعی قاب عینکتان را با پرینتر بسازید یا برای لپتاپ تان یک قاب شخصی شده سفارش دهید. در اصل این دستگاه اجازه خواهد داد ایدههای شما مستقیما به جسم فیزیکی تبدیل شوند. نگران قیمت هم نباشید. درست مانند سرویس های پرینت، در ابتدا سایتهایی مثل i.materialise.com یا shapeways.com جایی خواهند بود برای به اشتراک گذاشتن طرح یا آپلود طرح و دریافت جسم.
شکی ندارم که اگر این آویزطراحی شده توسط خودتان را روی سایت آپلود کرده بودید و فقط با چند ده هزار تومان میتوانستید نمونه واقعیاش را تحویل بگیرید و هدیه بدهید واقعا خوشحال بودید چه برسد به اینکه این حباب زیبا را پرینت میگرفتید و در خانه میگذاشتید:
برای دیدن حجم زیادی از نمونههای دیگر (که با هزینههایی در حد سی هزار تومن نیز قابل دریافت هستند) سری به این آرشیو بزنید و فراموش نکنید که این مطلب را نه به عنوان گجت بلکه به عنوان معرفی یک شیوه زندگی خواندهاید؛ شیوهای که در آن بیشتر و بیشتر شروع خواهیم کرد به سفارشی کردن وسایل دور و اطرافمان و ارزش نهادن به خلاقیت در زندگی. بعضیها آمدن چاپگرهای سه بعدی را با آمدن دستگاههای چاپ مقایسه میکنند و معتقد هستند که بشر به زودی وارد مرحلهای خواهد شد که میتواند هر چیزی که به ذهنش میرسد را واقعی کند. حتی آگر آن چیز این باشد:
ما روزانه ۲.۵ کویینتیلیون بایت دیتا درست می کنیم… اگر نمی دونین کویینتیلیون چقدره بذارین این شکلی بگم: نود درصد کل دیتایی که در جهان هست، در دو سال گذشته تولید شده! سیگنال های جی پی اس، سوشیال مدیا، کلیکها، سنسورها، ویدئوها، عکسها، خریدها، خوش اومدن ها، رفتارها و هر چیزی که فکرش رو بکنین الان دیتا است. این دیتا بزرگه! این دیتا در دست دانشمندهای داده است… رادیو گیک شماره ۵۳ برای شما مساله رو رازگشایی می کنه با ما باشین تا از آر، هدوپ، دانشمند داده، داده های بزرگ، یادگیری ماشینی و هر چیز دیگه مد روز عقب نمونین. در این شماره امیرصدیقی با تلفن ما رو همراهی می کنه.
چیزی که نتونین اندازه گیری کنین رو نمی تونین مدیریت کنین.
سرفصلها:
– حجم اطلاعات
– مثال کتابفروشی
– مثال کشورهایی که سراغش رفتن. از آمریکا تا هند
– مثال شرکت ها
– مثال علم
– در سه بخش حرف می زنیم: بیگ دیتا چیه، دیتا ساینس چیه، یادگیری ماشینی چیه
یادداشت های شخصی
اینها یادداشت های شخصی هستن. شدیدا توصیه می کنم به جاشون از بالای مطلب خود پادکست رو گوش کنین (:
این مفهوم نسبتا جدیده.. مال دهه اول قرن بیست و یک و شرکت ها و دولتهای زیادی هم سراغش رفتن.
اوباما: طرفدارشه. دی جی پاتیل. انتخابات ۲۰۱۲
بیگ دیتایی های هند هم از عوامل موثر پیروزی در انتخابات ۲۰۱۴ هند بودن
اینترنت چیزها
ebay:دو تا دیتاورهاوس داره (انبار داده) که کلا ۴۶ پتابایت است. یک چهل پتابایت هم هادوپ داره برای سرچ
آمازون: دیگه گفتن نداره… مستقل از خریدارها حدود نیم میلیون هم فروشنده داره. بزرگترین کلاستر لینوکس دیتابیسی جهان با حدود پنجاه ترابایت اطلاعات
فیسبوک: ۵۰ میلیارد عکس…
و البته توی علم هم هست
لارج هاردون کلایدر ۱۵۰ میلیون سنسور داره که در ثانیه ۴۰ میلیون واحد اطلاعاتی تحویل می دن.. این سیستم در ثانیه تقریبا ۶۰۰ میلیون برخورد ذرات درست می کنه که بعد از حذف کردن ۹۹.۹۹۹۹۵ تاشون، حدود ۱۰۰ برخورد در ثانیه رو نگه می داره که چیزی است که دانشمندها دنبالشن.
صنایع ای که بیشتر نیازمند داده کاوی و Big Data هستند:
۱- تجارت الکترونیک
شرکت ها با استفاده از آنالیز رفتار مشتریان خود می توانند محصولات بهتری را در اختیارشان قرار دهند که در این زمینه می توان به شرکت آمازون اشاره نمود.
۲-تبلیغات دیجیتالی.
در حوزه تبلیغات کارفرمایان می توانند بر اساس علایق مشتریان خود تبلیغات مناسب را نشان دهند
۳- در صنعت بازی سازی
با استفاده از جمع آوری داده و تحلیل رفتاری جامعه می توان بازی مناسب تولید کرد کنسول هایی مثل ایکس باکس با تعریف یک حساب کاربری آنلاین به تحلیل رفتاری کاربران خود می پردازد.
بیگ دیتا اشاره داره به دیتا ست هایی اونقدر بزرگ که روش های کلاسیک نمی تونن جوابگوش باشن. در اصل ما تعریف دقیقی از بیگ دیتا نداریم و به نظر من قشنگترین تعریف اینه که بگیم بیگ دیتا دیتایی است که روی یک ماشین جا نمی شه. این «جا نشدن» رو با سه تا V نشون می دن: volume, variety, velocity. حجم تنوع نرخ تولید.
حجم
گفتم دیگه.. در دو سال اخیر ما ۹ برابر کل تاریخ بشر اطلاعات تولید کردیم! در واقع ذخیره کردیم. الان می گن در هر ثانیه برابر کل اطلاعاتی که بیست سال قبل روی اینترنت بوده بهش اطلاعات اضافه می شه! ختمین اینه که فروشگاه والمارت ۲.۵ پتابایت اطلاعات مشتریان رو در هر ساعت جابجا می کنه یعنی تقریبا ۲۰ تا کابینت پر از کاغذ…
سرعت
و سرعت این حجم از اطلاعات هم زیاده. گوگل مدعی می شه که با نگاه کردن به سرچهای در حال انجام، سریعتر از سازمان پیشگری از بیماری آمریکا می تونه شیوع بیماریها رو تشخیص بده، تیمی توی ام آی تی به شکل زنده از روی سیگنال های موبایل کشف می کنن که در فروشگاهها چند نفر مشغول خرید عید هستن و HFT رو بگم. اینها مستقیما پول هستن برای کسی که بتونه اطلاعات رو سریعتر جابجا کنه.
تنوع
فقط فکر کنین که چطوری دارین اطلاعاتتون رو با همه به اشتراک می ذارین. من امروز ۳ گیگ آرشیو عکس روی گوگل آپلود کردم. چندین توییت فارسی کردم و یکی دو تا انگلیسی. این متن رو دارم می نویسم و شما صداش رو می شنوین ولی اینها چیزهایی هست که خودم می بینم. بارها توی بانکم لاگین کردم، با گوشی در دستم راه رفتم، با موبایلم بازی کردم، توی گیت برنامه پوش کردم، خرید کردم، اسمس فرستادم، وایبر زدم و ایمیلم رو چک کردم و توی وب چرخیدم. تک تک اینها ذخیره شدن که بعدا … علیه من استفاده بشن! یادتون باشه توییتر تازه ۲۰۰۶ ظاهر شد و فیسبوک تازه ۲۰۰۴ و آی پد ۲۰۱۰ و اینها هر کدوم به یک شکل باعث انفجار ثبت اطلاعات در اشکال گوناگون شدن.
این دیتا از کجا می یاد؟ صفحه ۹ فایل ۴
ما این دیتا رو کجا ذخیره می کنیم؟
تعداد سرورها از اینفوگرافی و اینکه حالا اینا رو چطوری ذخیره کنیم؟
توسعه عمودی و افقی رو بگم
مفهوم Hdfs و بیگ تیبل و مپ ردیوس گوگل در ۲۰۰۴ و بعد تلاش های آپاچی
بعد هادوپ و تکنولوژی های روش مثلا hive
هادوپ: فیسبوک و توییتر و لیندکدین و شرکت هایی مثل کلاودارا یا هورتن ورکز.
حالا چطوری می شه از این دیتاها استفاده کرد؟
مپ ردیوس رو توضیح بدم با یک مثال (چه مثالی به ذهنم می رسه اون موقع یعنی؟)
مفاهیمی مثل هایو و ایمپالا
دیتابیس های noSQL
اما کی با این دیتاها کار میکنه؟
دیتاساینتیست ها! افرادی که مهارتی دارن که قبلا اصولا وجود نداشته.. یا بهتر بگم ترکیب یاز مهارت هایی رو دارن که قبلا متخصصهاش پر بودن ولی هر کدومشون فقط در یک بخش مهارت داشتن. دیتاساینتیست ها در مورد شیوه های استخراج و استفاده از اطلاعات کار می کنن. گاهی کار به مهملی اینه که کلی اطلاعات از یک فایل اکسل با فرمت ناسازگار با فارسی رو بخونین و گاهی به این باحالی است که کشف کنین در این لحظه بهترین ماشین دست دومی که می شه خرید بر اساس اطلاعات فلان سایت چیه. اصطلاح توی ۲۰۰۱ درست شده و برای دانشمند داده بودن یک نفر باید چیزهایی مثل اینها رو بلد باشه:
مفاهیم آمار
برنامه نویسی آماری
برنامه نویسی (پایتون، آر، …)
کارهای مقدماتی با دادهها: خوندن، تمیزکردن، انتقال دادن و …
یادگیری ماشینی
نمایش اطلاعات / ویژوالایزیشن
درست کردن داشبوردها و نشون دادن اطلاعات
دیتابیس (کاساندرا، اچ بیس، مونگو دی بی)
بیگ دیتا
چیکار می کنن؟
گاهی کارهای خیلی ساده. در حد اینکه کیا مشتری ما هستن یا اینکه کی قبلا زنگ زده
گاهی کارهای جالبتر در این حد که چه مثالی بزنم؟ چاره به کیا می تونه چی بفروشه الان و گاهی کارهای خیلی جالبتر مثل اینکه پول های دولت رو شفاف کنیم (آمریکا و گیت هاب یا سوئد و انتشار درآمدها) یا مثلا روشی برای کشف اینکه نویسنده هری پاتر، چه کتاب دیگه ای رو با اسم مستعار منتشر کرده (کمی بحث در این مورد).
و البته این آدم ها کیان؟ هیچکدوم منبع اطلاعاتیشون تلگرام نیست (: و صفحه بیست شش که می گه خیلی خوشحالن و کمی بحث در مورد الگوریتم هایی که باید بلد باشیم
شرکت بوستون دینامیکز متعلق به گوگی است و نقطه اوج داستان اونجایی که دو تا ربات در حال بالا رفتن از تپه به هم تنه می زنن و بعد کم کم دوباره راه های مستقل خودشون رو پیدا می کنن و کنار هم دور می زنن و از تپه پایین می یان. یک جور رفتار اجتماعی که بیننده بیرونی رو کاملا متقاعد می کنه که دو تا ربات زنده هستن و مثل یک موجود زنده رفتارشون رو اصلاح می کنن – حتی اگر در مقایس موجودات زنده، بر اساس الگوریتم های ساده ای باشه.