شبه-اسلحه‌های بادی ارتش روسیه

این خبر به مجموعه چیزهایی که من ازشون می‌نویسم مربوط نیست ولی اونقدر جذاب بود که از کنارش نگذشتم: «ارتش روسیه یکسری هواپیما و تانک و موشک انداز و …. بادی به ارتش اضافه کرده».

این تجهیزات ، بعد از باد شدن ابعاد واقعی پیدا می‌کن و در فاصله بیش از صد متر، قابل تشخیص از اصل نیستن. کاربردش هم مشخصه: گمراه کردن ماهواره‌های جاسوسی، مخفی کردن عملیات لجستیک و … .

تانک بادی در چهار دقیقه و موشک انداز بادی در پنج دقیقه باد می‌شن. نکته جالب اینه که نمونه‌های آینده از خودشون امواج رادیویی و رادار هم ساتع خواهند کرد تا با اصل مو نزنن.

منبع

عضو کنگره، سفر مخفی به عراق را روی توییتر لو داد

احتمالا با توییتر آشنا هستید. در توییتر هر کس در هر لحظه می‌نویسد که مشغول چه کاری است. مثلا اگر به توییتر من نگاه کنید می‌بینید که من در طول روز چه کاری می‌کنم حالا بگذریم از ایرانی بازی ما که فیدهای مختلف را روی توییتر می گذاریم یا پنج تا پست پشت سر هم در مورد عقایدمان می نویسیم و … (:

این ایده کمی عجیب است. در ایران کلی چیز داریم که نباید بنویسیم چون دولت حس می کند که در جنبه‌ای حق دخالت دارد. گاهی هم بحث کاری است. مثلا من گاهی که می‌خواهم چیزی بنویسم کلی باید فکر کنم که مثلا نوشتن «روی سرور فلان نوکیا که داون شده کار می کنم» چقدر احتمال دارد اطلاعات محرمانه را به دیگران منتقل کند.

حالا سوتی جان بوهنر پیتر هوکسترا،‌ عضو کنگره آمریکا را ببینید. جان بوهنر پیتر هوکسترا در ۵ فوریه توییت کرده:

Just landed in Baghdad. I believe it may be first time I’ve had bb service in Iraq. 11 th trip here.

قابل توجه شما که این توییت «تازه در بغداد فرود آمدم» را این عضو جمهوری‌خواه کنگره، از بلک بری‌اش فرستاده. آنهم در سفری که قرار بوده به خاطر مسایل امنیتی به عموم اعلام نشود (:

منبع: سی نت

دونکته

نام نویسنده توییت رو اضافه کردم. پیتر کسی است که توییت کرده و جان کسی است که هیات نمایندگی رو به راه انداخته. با تشکر از رضا شیرزاد عزیز (:

فرهاد برام برام توییت کرده که اگر قرار بود توی توییتر لینک گذاشته نشه، پس دکمه کارنت آدرس را نمی‌ساختند. ربطی هم به فرهنگ ملت‌ها نداره به علایق شخصی مربوط میشه. (: من هم نگفتم نباید توی توییتر لینک داد. حرفم این بود که فید سرویس‌هایی مثل توییتر و فرندفیدز فریندفید و diigo رو نباید به توییتر فرستاد. این، یک جور علاقه مفرط به اجبار دیگر به شنیدن است که در کشورهایی که سانسور حاکمه و آدم‌ها حس می‌کنند حق شنیده شدن ندارند، بیشتر پیش می‌یاد. قبول دارم که علاقه شخصی است ولی علاقه شخصی آدم‌ها دقیقا محصول شرایط اجتماعی اونها است. در مورد فرستادن معقول لینک (در پاسخ به اینکه الان دارم چیکار می‌کنم، خیلی وقت‌ها جواب من اینه که الان دارم فلان صفحه رو می‌بینم) خیلی هم خوبه و اتفاقا فکر کنم من جزو آدم‌هایی هستم که زیاد لینک می‌فرستم (:

بک گراوند جدید علیه مدیر جدید

یک مدیر جدید برای ما اومده. یک خانم بامزه ولی خشن از آفریقای جنوبی. در سخنرانی اولیه گفت که سابقا معلم بوده و باید ببخشیمش اگر گاهی مثل معلم باهامون رفتار کنه.

من فعلا در یک اقدام پیشگیرانه این عکس رو گذاشته ام به عنوان بک گراوند کامپیوتر.. چون ایده بانمکی بود گفتم اینجا هم بذارم شاید کسی خواست مال خودش رو درست کنه:


از مقوا، انقلابی بسازید

ایده خیلی ساده است، یک طرح را دنلود می‌کنید، آن را روی مقوا پرینت می‌گیرید. اطرافش را می‌برید و با یکی دو نوار چسب، یک انقلابی مقوایی درست می‌کنید!

طرح‌ها چیزی مثل این هستند:


و محصول نهایی مجسمه‌هایی مثل این می‌شود:


زیبا نیست؟‌ ما هفته قبل در محل کار، مارکس، اما گلدمن و نوام چامسکی را ساختیم. در اصل من پرینت می‌گرفتم و همکارم می‌برید و رییسم چسب می‌زد! خوبیش هم این است که وسایل روی میز است و هر وقت بیکار شدید می‌توانید یک کم ببرید یا تا کنید و سی ثانیه بعد به کار برگردید.

اما چرا؟

واقعا چرا باید کسی مارکس را روی میزش بگذارد؟ یا اما گلدمن – آنارشیستی که خطرناکترین زن آمریکا لقب گرفت و از آمریکا اخراج شد – را جلوی چشم بگذارد؟ یا نوام چامسکی را چه کسی می‌شناسد که حالا قیافه‌اش را از روی مجسمه مقوایی تشخیص دهد؟

خب دقیقا به دلیل همین سوال‌ها خوب این است اینها روی میزها باشند (: روسیه کمونیستی همانقدر به مارکس ربط دارد که بمب اتمی هیروماشیما و ناکازاکی به آبراهام لینکلن. مارکس پر از نظریه است و برای دنیای امروز ما کاملا کارا. اما گلدمن اولین از اولین کسانی است که در مورد حقوق جنسی (یا حقوق باروری)‌ افراد فعالیت کرده و تلاش کرده تا جا بیاندازد که آدم‌ها حق دارند درباره امور جنسی‌شان خودشان تصمیم بگیرند و کسی حق ندارد کس دیگری را مجبور به اطاعت جنسی کند یا مثلا زنان باید حق داشته باشند در مورد باردار شدن تصمیمگیری کنند. در عین حال همین خانم اما گلدمن از کسانی بوده که برای ۸ ساعت کار روزانه تلاش کرده و موفق شده است. قبل از فعالیت‌های او و همفکرانش، کارفرما حق داشت هر چقدر می‌تواند از یک آدم کار بکشد.

یا مثلا نوام چامسکی زبان شناس، این نظریه زیبا را داده بود که آمریکا پس از فروپاشی شوروی در ذهن مردم – و از طریق رسانه‌ها- برای خودش دشمنان جدیدی خواهد ساخت و به جنگ در جهان دامن خواهد زد.

بحث‌های قشنگی است نه؟ این بحث‌‌ها دقیقا همان‌هایی است که اگر این مجسمه‌ها روی میزتان باشند و کسی از کنار میز رد شود، در خواهد گرفت (:

برای دانلود الگوی دیگر انقلابیون به سایت یک انقلابی دانلود کنید مراجعه کنید. متاسفانه به نظر می‌رسد انقلابی جدیدی به فهرست اضافه نمی‌شود ولی به هرحال همین شش هفت نفر هم جذابند (:

فونتی برای مصرف محیط زیست

ایده فوق العاده است. یک طراح، فونتی آزاد طراحی کرده (یعنی شما حق دارید بدون دزدی آن را نصب کنید یا آن را بهبود بخشید) که در صورت استفاده از آن برای چاپ یک متن، ۲۰٪ جوهر کمتری مصرف خواهد شد. هدف اولیه طراح، حفظ محیط زیست از تخریب و اضافه کردن مواد شیمیایی کمتر به طبیعت است. ایده پشت این صرفه جویی، اضافه کردن نقاط سفید به خطوطی است که نوشته‌ها را تولید می‌کنند. نمونه این فونت را ببینید:


جالب نیست؟ مطمئنا کمی عجیب است ولی در صورت کوچک شدن، این نقاط سفید تقریبا دیده نمی‌شوند و در عوض ۲۰٪ مواد شیمیایی کمتری تولید می‌شود. سایت مربوط به این فونت پیشنهادات زیر را هم برای مصرف کمتر مواد شیمیایی و همچنین حفظ درختان از نابودی، پیشنهاد می‌کنند که کاربران تا جایی که می‌توانند کمتر پرینت بگیرند و فقط در مواقعی کاغذ مصرف کنند که واقعا نیاز به نسخه چاپی چیزی باشد (:

محقق جوان ایرانی به تکنولوژی ساخت نمایشگر شفاف دست یافت

چند وقتی است که کلی عکس دائما رد و بدل می‌شه در مورد مک بوک‌های اپلی که صفحه نمایش شفاف دارن. تا جایی که من می‌دونم، همچنین چیزی وجود بیرونی نداره. یک دوست فنی توضیح می‌داد که از نظر تکنیکی این موضوع قابل اجرا است اما منطقی نیست چون کاربرد صفحه نمایش اینه که یک چیزی رو توش نمایش بدن نه اینکه اونطرفش دیده بشه! اگر قرار باشه نمایشگر شفاف باشه، نقض قرضه و می‌شه داستان مرد نامرئی که به خاطر شفاف بودن شبکیه‌اش، باید کور باشه!

به هرحال… بخشی که من کار می‌کنم اسمش هست «شخصی‌سازی و تطبیق سیستم‌ها». در واقع ما سیستم ها رو نصب و تنظیم می‌کنیم و در صورت نیازی تغییرشون می‌دیم. این شد که تصمیم گرفتیم مک من رو هم به یکی از همون مک‌های شفاف تبدیل کنیم. ساده بود.

 دوربین عکاسی رو جایی ثابت می‌کنیم و از یک منتظره عکس می‌گیریم

 لپ‌تاپ رو به تصویر اضافه می‌کنیم و دوباره دقیقا از همون زاویه عکس می‌گیریم

 حالا دو تا عکس داریم که دقیقا مثل هم هستن به جز اینکه توی یکی لپ تاپ هست و توی یکی نیست

 دو تا عکس رو می‌ندازیم روی هم به شکلی که اونی که لپ تاپ داره، رو باشه

 حالا اگر نمایشگر لپ تاپ رو از روی صفحه اولی ببریم، تصویر زیری که میز پشت اون است از توی ال.سی.دی. دیده می‌شه

 برای اضافه کردن به جو، می‌تونیم تصویر توی ال سی دی رو کاملا حذف نکنیم بلکه کمی شفافش کنیم تا هم لیوان پشت مونیتور دیده بشه و هم بخشی از تصویر روی نمایشگر

تنها مشکل این بود که زمینه پشت لپ تاپ من زیادی ساده بود. اگر کمی آت و آشغال می‌چیدم پشتش، قشنگ‌تر می‌شد. ولی به هرحال این تصویر لپ تاپ مک من است که صفحه شفاف داره:


قشنگ نیست؟ اما فقط مک‌ها نیستن که این قابلیت رو دارن، این هم از لپ تاپ آی بی‌ ام ایریکس:


و البته می‌دونین که من اهل گفتن اینکه برای اولین بار این تکنولوژی در ایران کشف شده و این چیزها نیستم، به همین خاطر عکس این لپتاپ ۱۹۹۷ توشیبا رو هم می‌ذارم (که روش لینوکس DSL اجرا می‌شه) تا کسی ادعا نکنه که این تکنولوژی جدید جهان است و برای اولین بار در ایران اجرا شده (:


پیام به سازمان‌های اطلاعاتی


گاه گداری در اتاق خالی اعلام می‌کنم که «می‌دانم دارید گوش می‌دهید»

اگر اشتباه کرده باشم، کسی نخواهد فهمید. ولی اگر درست گفته باشم، در بدن یک سازمان اطلاعاتی مخففی لرزه خواهم افکند.


ایک کارتون امروز سایت xkcd است. جذاب و مرتبط با وضعیت ایران اسلامی (: اما
جدای از خود کاریکاتور می‌خوام یک نکته دیگه رو هم اضافه کنم. مساله آزادی و دزدی دیجیتال و اینجور چیزها.

زیر سایت xkcd
نوشته که مطالبش تحت لیسانس یا به اطلاح ما با مجور CC منتشر می‌شن. یعنی نقل مطالب با حفظ مرجع و بدون استفاده تجاری آزاده. این یعنی دنیای آزاد. من بازم به فکرم رسید که برای ترجمه به هرحال یک اجازه بگیرم. به سادگی رفتم توی کانال IRC مربوط به این سایت و از نویسنده اجازه خواستم. خودش نبود و به جاش دوستش بهم گفت که مشکلی نیست. نکته قشنگش برای من اولا آزادی ما در استفاده از یک چیز با ذکر منبع است و ثانیا مسطح شدن روابط. یعنی با حضور تکنولوژی من نیازی ندارم برای رسیدن به یک آدم بالا، راه های عجیبی طی کنم. نقاش این کارتون‌ها بدون شک یکی از مشهورترین افراد دنیای کارتون در جهان است ولی با رفتن توی IRC، من به راحتی می‌تونم به شکل مستقیم باهاش صحبت کنم.

این برای من دنیای بهتره (: مطمئن هستم که مثل بقیه چیزها، یکی هم به زودی می‌یاد و اسم سایت من و سایت اصلی رو از کنار تصویر حذف می‌کنه و می‌ذارتش توی سایت خودش یا با ایمیل می‌فرسته برای کسی و شک هم نیست که اگر کمی پر رو تر باشه، حتی مدعی می‌شه که خودش طراحی کرده! غیرممکنه؟ ولی مطمئن باشید سایت‌های مشهور توی مطالبشون می‌یارنش بدون دادن لینک و اگر خیلی لطف کنن، اسم سایت رو می‌نویسن (که در دنیای وب بدون لینک بی ارزش است).

راستش این حرفها رو می‌زنم چون دنیای وب فارسی و افراد حاضر در اون برام مهمه. می‌بینم که سایتی که می‌خواد محل آموزش دیگران باشه، مطلب می‌دزده و با عوض کردن دو سه کلمه به اسم خودش چاپ می‌کنه یا سایتی که دوست داره رنک بالا داشته باشه بهترین مطالب سایت‌های دیگه رو کپی پیست می کنه توی سایتش و ماکزیمم اسمشون رو هم بدون لینک می‌نویسه… اینا ناراحتم نمی‌کنه چون ممکنه رنکش از من بالاتر بره یا خواننده من بره اون سایت. ناراحت می‌شم چون دزدی توی آدم‌هایی که کنار من زندگی می‌کنن مقبول شده و هر روز هم بیشتر بهش دامن زده می‌شه. اونهم دقیقا از طرف آدم‌هایی که می‌فهمن کارشون دزدی است.

زیاد حرف زدم… بخش اصلی این مطلب اون کارتون بالا است (:‌ بقیه‌اش درد دله. نمی‌خوام این کارتون قشنگ تحت الشعاع این حرفها قرار بگیره. پس دوباره ببینینش.


کاغذ خرد کن با نیروی همستر


همستر باید ۴۵ دقیقه روی چرخ بدود تا یک کاغذ آ.۴ به طور کامل خرد شود. بعد کاغذ خرد شده روی کف قفس می‌ریزد و حیوان کوچولوی پشمالو، یک تخت تازه پیدا می‌کند.

این قفس توسط تام بالهاچت(؟) ۲۹ ساله و به عنوان پروژه لیسانس رشته طراحی صنعتی ساخته شده.

این مشاور طراحی می‌گوید «من می‌خواستم به محصولی برسم که خلاقیت افراد را هدف قرار دهد و در عین حال به مسایلی مثل گرم شدن زمین، بازیافت و دزدی هویت هم بپردازد».

او اضافه می‌کند که «کاغذ خردکن همستری به همه این‌ها جواب می‌دهد چون برای تولید انرژی به همستر وابسته است و درعوض، از کاغذهای محرمانه شما برای این حیوان یک تخت خواب گرم و نرم می‌سازد.»

تا به حال چندین شرکت پیشنهاد کرده‌اند که این نمونه اولیه را به تولید انبوه برسانند.

منبع: تلگراف