چرا آزادی بخش مهمی از آینده وب است؛ فیلم سخنرانی

دوستان خوب همایش آینده وب کار مهمی کردن و همه فیلم‌های همایش رو اینجا آپلود کردن منم فیلم خودم رو در کانال خودم منتشر کردم. شاید براتون جالب باشه.

روز خوبی بود و تشکر از شما که اومدین و برگزار کننده ها و لینک یوتیوب سخنرانی در مورد آینده وب هم اینجاست

جادی تی وی ۰۰۸ – ارائه «ما جامعه هستیم» در جشنواره روز آزادی نرم‌افزار تهران

پنجشنبه قبل به مناسب روز جهانی نرم افزار آزاد جشنی توی دانشگاه شریف برگزار شد. من اونجا در این مورد حرف زدم که ما یک جامعه هستیم و خوبه با هم خوب باشیم (: دوست خوبم مسیح لطف کرده و ارائه رو ضبط کرده و برام فرستاده که توی یوتیوب آپلودش کردم:

با تشکر از برگزار کننده‌ها، کلیپ کوتاهی از کل اون روز هم اینجاست.

فیلم ارائه من (آیا ما حرفه ای هستیم) در همایش پی اچ پی ۲۰۱۵ و چند نکته در مورد همایش

حتما یادتون هست که مدتی قبل همایش پی اچ پی ایران ۱۳۹۴ برگزار شد. یک همایش منظم و مرتب که اکثر آدم ها از کلیتش راضی برگشتن. در این همایش من سخنرانی‌ای داشتم در این مورد که «آیا شما حرفه ای هستید؟» که در سایت سکان آکادمی می‌تونین گزارشش رو بخونین و از یوتیوب هم می‌تونین فیلمش رو ببینین:

اما علاوه بر فیلم به نظرم گفتن چند نکته در مورد همایش جذابه:

  • همایش پی اچ پی بسیار منظم برگزار شد. مثل یک همایش رسمی و کاملا برنامه ریزی شده. این اولین همایشی بود که من توش شرکت می‌کردم و از مدتها قبل باهام هماهنگ شده بود که در مورد چی حرف می زنم، خلاصه صحبتم دریافت شده بود، پیش از رفتن روی سن کاملا باهام هماهنگ شد در مورد جزییات اجرا و یک هفته قبل از شروع همایش بهم خبر داده شد. این به نوبه خودش بسیار جالب بود.
  • این همایش اولین همایشی بود که به طور کامل فیلم‌هاش رو روی یوتیوب قرار داد. حداقل تا جایی که من یادم می‌یاد. همچنین کل سخنرانی‌ها به شکل کتاب پی دی اف منشتر شدن. این کار خیلی خوبه و همه هم قبول دارن و می خوان که بکنن ولی در خستگی و افت هیجانی بعد از اجرای همایش، فراموشش می‌کنن.
  • شفافیت مالی همایش خوب بود. به نظرم هنوز می شه وارد جزییات بیشتر در مورد اسپانسرها و غیره شد ولی در نهایت یکی از شفاف‌ترین ها است که گفتن چقدر پول دراومده و چقدر خرج شده که این واقعا مساله رو دوست داشتنی تر می‌کنه
  • اسپانسرها هم خوب بودن و حضورشون پررنگ‌تر از یک بنر بود. آیسی مانکی که در کلش آیسی مانکی می داد (بعدش به من پنج باکس آیسی مانکی دیگه هم دادن چون ازشون تعریف کرده بودم (: )) و حضور کتاب فروشی و دادن کتاب رایگان هم خوب بود به نظرم.
  • بسته تبلیغاتی هم خیلی خوب بود. ماگ گرفتیم و کول دیسک و در نتیجه من الان تو شرکت ماگ پی اچ پی دارم (: البته اگر یادم باشه اونو ببرم شرکت.

همگی خسته نباشن و به نظرم یکی از تجربیات خوب همایش‌های رسمی در ایران بود. توجه هم بکنیم که این همایش‌ها حتی می تونه برای برگزار کننده‌هاش منبع درآمد باشه که خیلی هم خوبه – تا وقتی که شفاف باشه و در نتیجه برگزاری منظم و خوبشون می تونه سیگنالی به بقیه بده که حتی به عنوان یک شغل در طول سال هم به این کار نگاه کنن. امیدوارم همه پی اچ پی نویس‌ها و همه کسانی که از دنیای آزاد لذت می برن و در نهایت همه کسانی که برنامه می نویسن خوش باشن و خرم تا همایش زیکانف که متاسفانه (برای من) من توش نیستم و بعدش جشنواره روز آزادی نرم افزار در تهران.

کاندوم‌هایی که در مقابل بیماری‌های مقاربتی تغییر رنگ می‌دن، نه عملی هستن نه احتمالا مناسب

هفته قبل چند نفری برام ایملی زدن و خبری رو گفته پایه اش چنین چیزی است:

کاندومی که چند نوجوان انگلیسی ابداع کردن و در صورت مبتلا بودن یکی از طرفین به بیماری مقاربتی (شامل اچ پی وی، ایدز، سوزاک، هپاتیت بی و سی و ..) رنگش به سبز و ابی و … تغییر می کنه تا دو طرف متوجه این جریان بشن.

اما آیا این قابل دستیابی است؟ بدون شک حالا حالا ها نه. این بچه‌ها هم این رو فقط «پیشنهاد» کردن و اونهم در سمیناری که قراره بچه ها توش به این باور برسن که دانشمند شدن هم بد نیست ها (: و خب معلومه که ترکیب «دانش آموز» و «اختراع» و «کاندوم» برای خیلی رسانه ها جذابه.

مشکلی اصلی در ساخت تکنیکی چنین چیزی اینه که فعلا همه تست های مرتبط با تشخیص بیماری های مقاربتی بسیار پیچیده تر از اون هستن که بشه روی چیزی مثل کاندوم سوار بشن و حتی د رمواردی بحث پیچیده تر هم هست، مثلا در مورد سوزاک باید دی ان ای باکتری تشخیص داده بشه و نه با یک ماده شیمیایی که در صورت برخورد یک ماده دیگه تغییر رنگ بده. همچنین در اکثر تست ها نیاز به ترشحات بدن هست و نمی شه با برخورد ساده با پوست، تشخیص بیماری داد.

تازه سوالی که باقی می مونه اینه که حتی اگر هم روزی به چنین موادی برسیم آیا امکانش هست اونها رو دو طرف یک کاندوم بذاریم بدون اینکه کسی رو اذیت کنه یا کاربرد اصلی کاندوم مختل بشه…

اما حتی اگر تکنیکی تونستیم، آیا کار خوبیه؟

این بحث خوبیه که نویسنده فوربس مطرح میکنه. فرض کنیم مشکلات فنی حل شده و می تونیم چنین کاندومی بسازیم. آیا خوبه؟

یک بحث اینه که آیا ما باید از همه بیماری ها مطلع باشیم؟ بعضی تحقیقات می گن ندونستن سرطان پروستات در مردان کیفیت زندگی رو بالاتر می بره. درسته که اکثر ما ایرانی‌ها رسم داٰریم برای هر عطسه و سردرد بریم دکتر آنتی بیوتیک بخوریم یا تزریق کنیم ولی در عمل خیلی وقت ها این سطح سلامتی ما رو پایینتر می یاره و کیفیت زندگی رو خراب می کنه. نمونه مرتبط با بحث اچ پی وی است که زنان زیر ۳۰ سال برای اچ پی وی تست نمی شن و گفته می شه تقریبا ۸۰ درصد آدم های فعال از نظر جنسی این ویروس رو دارن. بسیاری موارد دیگه هم فقط در موردی که پزشک لازم ببینه تست انجام می شه.

اما خب اگر واقعا تست راحت، رایگان و سریع باشه هم نباید دائما خودمون رو تست کنیم؟
جواب اینه که خیلی خوبه و باید خودمون رو تست کنیم ولی نه توی خونه و حین سکس (: حداقل در سطح دانش جامعه فعلی، جواب تست باید توسط متخصص خونده بشه که بتونیم راهنمایی و اطلاعات صحیح در موردش بگیریم. همچنین سیستم بهداشتی درمانی هم باید از میزان شیوع و انواع مطلع بشه که بتونه براش برنامه ریزی کنه.

بحث تشخیص های اشتباه هم هست. ما همیشه تشخیص اشتباه داریم که تاثیری منفی توی زندگی می ذاره. اگر طرف خودش رو با کاندوم – که مطمئنا خیلی از تست آزمایشگاهی غیر دقیق تر است – تست کنه و ببینه کلامیدیا داره چی می شه؟ باید بروشور رو بخونه؟ یا تو وبلاگ ها بگرده ببینه کی قراره کور بشه؟ (:

مدیر هات لاین خشونت خانگی هم به نکته دیگه ای اشاره می کنه «مفهوم رابطه سالم داره از بین می ره». آیا من باید با کسی بخوابم که در حین سکس ازش تست سلامت می گیرم؟ آیا اگر در مورد کسی اطلاع ندارم لازمه در لحظه سکس از چنین چیزی مطلع بشیم؟ مطمئنا آگاهی در هر مرحله ای خوبه ولی نباید به شکلی پیش بریم که اگر با کسی اونقدر راحتیم که سکس می کنیم، اونقدر هم راحت باشیم که در مورد سلامت جنسی حرف بزنیم.

در نهایت به پیچیدگی سکس فکر کنین و استرس های همراهش. حاضرم قول بدم که اگر به اکثر آدم ها بگن این کاندوم قراره بیماری شما رو تست کنه، کلا توان فیزیکی گذاشتن کاندوم رو از دست بدن (: چیزی که از کاندوم تست کننده بیماری بهتره، امکان آزمایش سریع و بی دردسر برای تعداد زیادی از بیماری ها با دسترسی به متخصص است است که احتمالا از نظر فنی هم خیلی خیلی نزدیکتر از کاندوم تست کننده است.

رمضان امسال صفحه ویژه رمضان گوگل رو هم به خونه دعوت کنین

دوباره ماه رمضان شده. ماهی که تضادهای عجیبی توی خودش داره. به نظرم در باطن ماه رمضون می تونه قشنگ باشه بخصوص اگر تاکیدش رو روی مسواک، دئودورانت، دوش گرفتن قبل از اذان، مهربون بودن، انصاف، راستگویی و .. بیشتر کنه. اما خب متاسفانه این ماه که می‌تونست خیلی هم معنوی و زیبا باشه،‌ برای ما تبدیل شده به سیستمی که سعی می کنه آخرین بخش های طبیعی انسان ها (شامل غذا و آب) رو به زور پلیس و تعذیرات و ۷۴ ضربه شلاق و این تیپ چیزها ممنوع کنه و چیزی که در دنیای پیروان اسلام یک ماه شاد و پر انرژی و خوب است رو تبدیل کرده به یک فضای خسته، بی حوصله و عصبی در طول روز و البته با تفریح‌گاه‌هایی باز در طول شب (بخونین غذا و استخر و …) که برای مردهایی که در طول سال به دستور حاکم از تفریح شبانه محرومن، تجربه‌ای ناقص از شب‌زنده‌داری فراهم می‌کنن.

صفحه ماه رمضون گوگل

حالا امسال توی این فضای دو گانه،‌ گوگل حرکت بامزه‌ای زده که برای من یادآور فضای ماه رمضان توی کشورهای مسلمونه. گوگل امسال یک بخش مفصل مربوط به ماه رمضان در آدرس g.co/Ramadan داره که توش کلی چیز مرتبط هست؛ از زمان اذان به وقت محلی تا دستور پخت‌های غذاهای این ماه تا آدرس نزدیکترین خیریه و افطاری‌دهنده و ترافیک دم اذان و ویدئوهای یوتیوب مرتبط و نکات پزشکی و بهداشتی. به نظرم برای کسایی که روزه می گیرن سر زدن به بخش رمضان گوگل می تونه فضای معنوی این ماه و بخشی از یک فرهنگ جهانی بودن رو لذت‌بخش‌تر کنه.

کشورهایی با بیشترین فارغ التحصیلی مهندسی در سال:‌ ایران سوم

من همیشه فکر می کردم بقال محل از کجا می فهمه من مهندس هستم که بهم می گه «آقای مهندس چه شیری بدم خدمتون» و از اونطرف هم برام عجیب بود که یک آگهی «استخدام مهندس» با چند ده رزومه مواجه می شه که عملا اکثرشون توانایی‌های لازم رو ندارن. امروز فوربس در مطلب کشورهایی با بیشترین فارغ التحصیل مهندسی که عملا فقط یک اینفوگرافی بر اساس داده‌های فروم اقتصاد جهانی است جوابم رو داده: ایران از نظر تعداد فارغ التحصیل مهندسی در رتبه سوم جهان است! بعد از روسیه و آمریکا و البته حضور کشورهایی مثل اندونزی و ویتنام هم در بین ده کشور اول تعداد مهندس‌هایی که سالانه مدرکشون رو می گیرن، قابل توجه است.

تعداد فارغ التحصیلان مهندسی ایران

بازهم گنو/لینوکس، بازهم دورهمی‌های عالی: اینبار دو روز زنجان با بچه‌های زیکانف

zconf

زیکانف چیز غریبی است. از اون چیزها که توی ایران انتظار نداریم ببینیم و وقتی می بینیم به یک کلیتی امیدوار می شیم. برنامه‌ای که چند ساله داره خوب و عالی اجرا می شه و اسپانسرهای معقول و خوبی داره،‌ بخصوص اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات استان زنجان و آدم رو یاد اتفاقاتی مثل اوگ کمپ می ندازه. من هر سالی که ایران بوده ام با علاقه رفته ام و اکثرا هم لطف داشتن و مقاله ارائه داده ام. یک برنامه دو روزه با خوابگاه و رفت و آمد و گشت در شهر و بستنی و دیدن یه گنبد و رفتن به یک کوه. برای من همیشه خاطراتی عالی داشته. امسال هم حتما می رم و دارم دنبال موضوع مقاله می گردم.

در ضمن در بحث آزاد زیکانف قبلی پیشنهاد کردم که فضاسازی بهتری برای دوستی و گپ و گفت باشه و ظاهرا اینبار خیلی جدی تر جزو برنامه ها است. امیدوارم به پیشنهاد میز هم عمل بشه:

بیرون میزهایی باشه با موضوعات مختلف. مثلا یک تابلو بالای میز بگه «Go» و آدم هایی که می خوان در مورد اون گپ بزنن برون اونجا یا یک میز بگه «Data Science» یا بیگ دیتا یا توزیع های سرور یا هر چیز دیگه. این به بچه‌هایی که جزو هیچ دسته و گروهی نیستن کمک می کنه که راحتتر با جمع قاطی بشن.

ایده من اینه که یک سخنرانی داشته باشم با موضوع «خیلی خفن نباشیم» با محوریت همین که ما باید سعی کنیم بخشی از یک جامعه باشیم و دوست پیدا کنیم و یاد بدیم و یاد بگیریم و با غریبه ها حرف بزنیم و …

خلاصه اینکه زیکانف در راهه،‌ مقاله‌‌ای اگر دارین آماده کنین و بفرستین و سریعتر هم ثبت نام کنین چون با توجه به خوابگاه و دو روز زندگی دور همی، احتمال اینکه بتونین بدون ثبت نام بیاین بسیار پایینه.

اندیشه‌های از داخل تاب: ای بریج برلین، چرا خوب، چرا بد

امروز صبح از وقتی بیدار شدم این آی.بریج از همه جا ظاهر شده؛ بخصوص از توی توییتر. یک هشتم دوستان خوبم یا داخل کنفرانس هستن یا رفتن پوشش بدن یا گزارش می کنن از لایو استریم و این چیزها و یک هشتم هم دارن نقد می کنن و می گن مفید نیست و غیره. خوشبختانه سه چهارم دوستام اصولا ربطی به این جریان ندارن و دارن در مورد خودکشی، فروش نقاشی و رحلت توییت می کنن.

اما …

اما کلا آی بریج چیه

یک گردهمایی – احتمالا سالانه – که سعی می کنه ایرانی‌ها و کارآفرین‌ها و سرمایه‌گذارها و … رو دور هم جمع کنه تا ببینن چیکاره هستن و دنیا دست کیه. این کنفرانس پارسال تو دانشگاه برکلی برگزار شد و الان توی آلمان و مدعی است که بزرگترین گردهمایی ایرانیان در خارج از کشور در سه دهه اخیر است. حالا اینکه این درسته یا نه رو نمی دونم چون کنسرت شاه ماهی موسیقی ایران هم همین ادعا رو داره (: حداقل باید یک قید «فنی» اضافه می شد بهش احتمالا (:

آیا خوبه؟

معلومه که خوبه. یکسری آدم جمع شدن در مورد تکنولوژی بالا در ایران حرف بزنن. حداقلش اینه که آدم هایی که تو دنیا اهل پول خرج کردن روی تکنولوژی هستن (از شرکت‌هایی مثل FI گرفته تا کسانی مثل دیو مک لور) خبردار می شن که جایی به اسم ایران هست که توش آدم های باسوادی داره و اگر توش پول بذاری، پول در میاری. این برای خیلی از ما بهتر از اینه که توی شرکت های کوچیک وطنی… بذارین بولت لیست بنویسم که چرا خوبه.

  • حضور شرکت های بزرگ در ایران، پول‌های بزرگ رو به صنعت می یاره. حتی اگر این پول رو مستقیم به من ندن، این مساله اتوماتیک دستمزدها، کیفیت کار، مدیریت و … رو بالا می بره. ما الان خیلی چیزهامون با هزینه‌های جهانی است! لپ تاپ زیر دست به قیمت جهان خریداری شده، اینترنت سیصد برابر قیمت جهانی خریداری شده، بنزین داره به جهان نزدیک می شه، ماشین دو سه برابر جهان است و… و خب چی می شه استاندارد شرکت ها و مدیریت و حقوق هم بالا بره؟
  • کنفرانس‌های این چنین باعث می شه خارجیها نسبت به ایران دید پیدا کنن. حداقلش اینه که می دونن چه خبره و چیکار داریم می کنیم. به ایرانی‌های خارج نشین هم اجازه می ده مشارکت داشته باشن. مطمئن باشین خیلی‌هاشون دوست دارن کمکی در ایران بکنن و این سیستم ها این اجازه رو بهشون می ده
  • این برنامه‌ها ما رو به جهان وصل می کنه. هر چقدر که ما ایزوله‌تر باشیم وضعمون بدتر و خطرناکتره و هر چقدر که در جهان بازی کنیم، بیشتر و بیشتر مجبوریم با قواعد جهان بازی کنیم و باید بگم که با همه انتقادات به بازی جهانی، من قواعد بازی جهان رو از وضع فعلی ام خیلی بیشتر می پسندم.

و خب این نکته مهم که:

  • یکسری دارن یک کاری می کنن. حتی اگر از نظر من مفید نیست تا وقتی با پول، اسم، زندگی من مشغولش نیستن اوکی است. این مساله در مورد تلویزیون شب خیز هم صدق می کنه، در مورد بنیاد بازرگان هم صدق می کنه، در مورد آی بریجز هم صدق می کنه. خب جمع شدن در این مورد حرف بزنن، از بودجه من که برنداشتن (: من اگر مفید می دونم سعی می کنم برم، اگر مفید نمی دونم نمی رم و حق نقد رو هم در هر دو حالت دارم.

آیا بده؟

بد نیست ولی مثل بالا می تونم اشکالاتی که باعث می شه – به نظرم به حق – برای بعضی ها واپسزننده(؟) باشه رو اشاره کنم:

  • بیشتر ما تو ایران از دکون متنفریم و خب اقلیتی هستن که دکون رو زندگی خودشون کردن. یک دوره هر کس می خواد پول بگیره اسمش رو می ذاره جنبش نرم افزاری و یکی دیگه سانسور اینترنت رو فرصت خودش برای درآمد می دونه. تو این شرایط عملا باید به آدم های مرسوم که چرخ‌دنده‌ها رو می چرخونن حق داد که در برابر هر موتور جدید موضع بگیرن چون تقریبا هر موتوری که دیده ایم، از رو ما رد شده (: از ماشین نیروی انتظامی بگیر تا سیستم عامل و مسنجر ملی (:
  • شوآف در ایران حرف اول رو می زنه. هر کس که می خواد بگه مهمم این روزها یک ربطی به استارتاپ داره و تقریبا تنها استارتاپ های موفقی که ما تا حالا دیدیم، کپی خارجی بودن. اینه که وقتی این آدم ها جایی جمع می شن و نظر تخصصی می دن، منطقا باید در مورد روش سریع کپی ایده در یک کشور بدون کپی رایت و دارای سانسور و مرزهای بسته باشه نه مفاهیم عمیق اقتصادی و فلسفه شرکت سازی و سیاست جهانی در راستای اقتصادی محلی و … (: من کنفرانس رو ندیدم و دوستام توش هستن و استارتاپ های جالبی در ایران هم دیده ام ولی می تونم درک کنم که چرا موضع گرفته می شه. در شرایط ما کپی ذاتا اشکال نداره ولی صاحبش رو متخصص تکنولوژی های های تک نمی کنه (: احتمالا اصلی ترین گیر اینه که «آدم هایی که مدعی این چیزها هستن، واقعی نیستن»
  • بعد از بودجه‌های عظیم تکفا، بودجه‌های عظیم مبارزه با تهاجم فرهنگی، بودجه های عظیم افسری و سربازی و سرجوخگی جنگ نرم، بودجه‌های عظیم فلان و فلان حالا امسال نوبت بودجه‌های عظیم شرکت‌های دانش بنیان است که اصلا هم بد نیست. ولی وقتی می بینیم که عنوان انگلیسی کنفرانس HighTech است و عنوان فارسی دانش بنیان یاد همه دانش بنیان‌هایی می افتیم که امسال تو ایران درست شدن و سال بعد بر اساس بودجه‌ها اسمشون کلا یک چیز دیگه خواهد بود.
  • من محتوا رو دنبال نمی کنم ولی دو تا توییت عجیب / غیرقابل باور دیدم: در مورد تحریم ها حرف زده نمی شه و برای حجاب تعهد گرفته شده. این دو تا عجیبه. اگر قراره در مورد حضور در ایران و فرصت ها حرف بزنیم احتمالا بیشتر از اینکه «چقدر استارتاپ» داریم باید به این برسیم که اصولا ما چند تا شرکت کامپیوتری درست و حسابی داریم که در دنیا یکی از موارد مورد نیاز رشد استارتاپ ها هستن یا مثلا چرا در شاخص‌های انجام بیزنس، پایینترین های جهان هستیم و اینترنت نداریم و زیرساخت داغونه و … اینها اصلی ترین چالش های رشد هستن نه عدم برگزاری استارتاپ ویکند یا نبودن شتاب دهنده ها (: در واقع باید بگم که امیدوارم محتوا واقعی باشه در چنین کنفرانس‌هایی – برنامه اینه که دید در مورد ایران رو واقعی کنیم نه فانتزی.
  • و البته دلایل غیرمنطقی هم هست. آدم ها در برابر موفقیت دیگران مخالفت می کنن. آدم ‌ها در مورد چیزهایی که در موردش نمی دونن مخالفت می کنن. آدم ها در مورد کارهای نکرده خودشون و کارهای کرده دیگران نظرشون اینه که «من اگر می خواستم بهترش رو می کردم» و … به هرحال کنفرانسی است که برگزار می شه و خوبه، آدم هایی هم هستن که پیگیر بودن و می رن ولی گروهی هم سر اینکه «این آدم ها آدم های واقعی نیستن و آدم های خوب بازی داده نشدن» ناراحتن. واقعیت اینه که ممکنه من سواد بیگ دیتای بهتری از کسی داشته باشم که اونجا می ره و اسمش رو «دانشمند دیتا» می ذاره و از خارجی‌ها طلب سرمایه گذاری تو شرکتش رو داره ولی در نهایت خارجی ها دنبال یک شرکت هستن و اتفاقا همون آدم آدمی است که شرکت داره و اگر پروژه رو بگیره اصولا ممکنه بیاد با من کار کنه (:

نکته برای هم‌دوره‌های خودم

ما داریم بزرگ می شیم. الان برامون یک آدم سی چهل ساله یک پیرمرد یا پیرزن عجیب نیست بلکه دوست سابق و فعلی‌مون است. باید قبول کنیم که پوزیشن ها دارن عوض می شن. دوست سابق من کاملا حق داره الان فضای مدیریت یک شرکت بین المللی رو داشته باشه و فقط چون من قبلا باهاش تو پارک سر جلسه فلان تو سر و کله هم می زدیم یا سواد برنامه نویسی نداره معنی اش این نیست که الان حق نداره با سرمایه گذارهای بزرگ حرف های بزرگ بزنه (: من در مورد خودم تصمیم گرفته ام کارآفرین و زوکربرگ بعدی و تحلیلگر و راهنمای شرکت های کوچیک و … و کارشناس استارتاپ و … نشم ولی این دلیل نمی شه که به بقیه که دوست دارن این چیزها باشن، بشن گیر بدم. در نهایت جامعه و سرمایه است که می گه هر کس در راهش موفقه یا نه و اتفاقا پول خیلی توی این موارد دقیق عمل می کنه و هیچکس با عوض کردن عنوان شغلی اش تو لینکدین به Profesional @ facebook پولدار نمی شه.

یک نقل قول خوب هست که به نظرم وقتشه اکثرمون بهش دقت کنیم:

روز وحشتناکی است اون روزی که ببینین همکلاسی های مدرسه شما دارن کشور رو اداره می کنن.

و این نقل قول الان برای من به خوبی قابل حسه. اما واقعا وحشتناک نیست و اتفاقا جالبه و به ما می گه وقتشه تصمیم بگیریم کجای این دنیا می خوایم بایستیم. انتخاب شخصی من یک آدم مستقل شاد و خندون توی این تاب است که تازه تحویلش گرفتم:

اندیشه های تاب

و یکی دیگه هم انتخابش کنفرانس کارآفرینان ایران است. اگر حق من رو خورده باشه باید افشا بشه ولی اگر فقط بحث انتخاب شرافتمندانه است، من به همینی که دارم – و به طور خاص شما دوستان عزیز – راضی ام و خوشحال… البته اینم بگم که ترجیح می دادم آلمان رو می رفتم و با دوستان بعد از کنفرانس سری به شادمانی‌های شهر می زدم ولی خب با این تاب و نوشتن آزاد از خونه خودم ترکیب نمی شه (: