هر دو سه ماه یکبار من یه ایمیل میگیرم با این ترکیب که «جادی فیلم قرص قرمز رو دیدی؟ نظرت چیه؟ چرا ازش نمیگی؟» (:
واقعیت اینه که دو بار دیدم. یه بار قدیمتر و یه بار هفته قبل که دیگه میخواستم این مطلب رو بنویسم. اما قبلش لازمه اینم اضافه کنم که من قرار نیست در مورد همه چیز نظر داشته باشم یا بگم. من معمولا چیزهایی که بدیهی هستن یا همه جا می گن یا نگاهی بهشون ندارم که کمتر گفته شده باشه رو نمیگم ولی در این مورد ظاهرا لازمه نظرم رو بگم، بخصوص با این ماجرای اخیر جانی دپ و امبر هرد (؟).
اگر در آینده این مطلب رو می خونین
یا زیادی تو کامپیوتر هستین خلاصه اش اینه:
جانی دپ یه هنرپیشه مشهوره که زنش
بارها متهمش کرده به خشونت و ضررهای زیادی
هم به این خاطر کرده، حالا یه فایل صوتی
ماجرا رو برعکس کرده و ظاهرا امبر هرد
خشونت زیادی به جانی دپ کرده.
مساله اصلی فیلم «قرص قرمز» یا «Red Pill» خشونت علیه مردان است؛ هم در جنبه سیستماتیک و هم در جنبه فردی. مثلا می گه که در جنگها اکثریت قریب به اتفاق کشته شدگان مردها هستن. یا مثلا کارها سخت زیادی بر دوش مردانه. یا مردهایی هستن که با طلاق از بچهشون دور شدن و … گاهی دوستانی که تازه با مفهوم فمنیسم آشنا شدن و فهمیدن به زنان ظلم میشه با دیدن این فیلم یکهو یه ضربه جدید بهشون وارد می شه. چیزی شبیه به «به مردها که بیشتر ظلم می شه پس باید از مردها دفاع کنیم». اما آیا این استدلال درسته؟ بذارین به چند قسمت بشکنیمش. فیلم بخش های درستی داره شامل اینها:
گزاره مردها هم مشکلات زیادی دارن، خیلی زیاد کاملا درست است. به مردها هم ظلم سیستماتیک میشه (مثلا اجباری بودن سربازی یا فشارهای اجتماعی برای نشون ندادن احساسات یا ختنه اجباری (که البته با ختنه زنان خیلی فرق داره) یا مسوولیت تامین مالی و کلی چیز دیگه). در این شکی نیست.
گزاره مردها هم در معرض خشونت از طرف زنان هستند هم کاملا درسته. شاید تعدادش کمتر باشه ولی شایع است و اتفاق میافته. در ماجرای اخیر، ظاهرا روی بدن جانی دپ آثار سوختگی بوده و حتی گفته می شه انگشتش صدمه جدی دیده یا همسرش تو تختش ریده بوده. بخش زیادی از فیلم ها به تعریف تجربه مردی است که تجربه بدی از ازدواج داره.
گزاره در بعضی موارد زنها دست بالا رو دارن و قدرت و فشار اجتماعی حامی اونها خیلی زیاده هم درسته. مثلا توی همون ماجرای جانی دپ، وقتی زنش می گه «جانی به من زور می گه و خشونت میکنه» باعث می شه جانی دپ به مشکلات بسیار بیشتری بخوره و زن همدلی بیشتری کسب کنه تا وقتی جانی دپ می گه انگشتش قطع شده / صدمه جدی دیده! نمونه دیگه؟ ماجرای استعفای استالمن از بنیاد نرم افزارهای آزاد یا اتهام تجاوز توسط آسانژ یا همین عدم نمایش این فیلم در نتیجه فشار افکار عمومی تو بعضی سینماها که قرار بوده نمایش داده بشه و موارد مشابه که به خاطر ناهمنوایی با نظر عمومی جامعه در مورد حقوق زنان، فشاری غیرقابل تصور به یک مرد وارد شده. در واقع ماجرا مثل حساسیت به برده داری شده که گفتن کلمه N تقریبا ممنوعه. در حوزه زنان هم در بعضی کشورها و در بعضی موارد، کوچکترین ادعایی در مورد ناهمنوایی یک نفر با حقوق زنان یا دفاعش از چیزی که جامعه نمیپذیره، تبعات بسیار سنگینتری از اون چیزی داره که مثلا حرکت مشابه در برابر کارگران کارخونه داره (مثلا اگر بزوس به یک خانم پیشنهاد سکس داده بود احتمالا باید استعفا می داد ولی ندادن حق دستشویی به کل کارگران فقط یه خبره که رد می شه). الان برای خود کشورهایی مثل سوئد هم بحث «تجاوز» اینقدر پیچیده شده که مثلا ادعای تجاوز اینه که «از من نپرسید کاندوم می خوام یا نه» یا «وزنش رو بیشتر از حد معمول انداخت رو من» یا ادعای راحت اینکه فلانی پدر بچه منه با وجود انواع تکنولوژی های اثبات، دردسرهای بزرگی درست میکنه – گاهی هم نمی کنه.
با وجود گزارههای درست و مهم بالا، این اصولا فیلم خوبی نیست. قرص قرمز یا رد پیل دقیقا جایی که میلنگه، ادامه دادن دو قطبی زن در مقابل مرد است. تعریف فیلمساز از فمنیسم یه چیز وحشی است در جهت سرکوب مردها و اعتقادشون به اینکه جنس برتر هستن. خیلی جاها وقتی به فمنیسم اشاره می کنه، همون تعریف خنده دار تبلیغ شده در جمهوری اسلامی رو داره: زن هایی که فکر می کنن مردها پست تر هستن و قانون باید به نفع زن ها باشه. در حالی که حداقل فمنیسم برای من این تعریف رادیکال است که «زن ها هم انسانند». اکثر فمنیستها اصولا قبول ندارن که زنها باید حقوقی بالاتر داشته باشن بلکه حرفشون اینه که حقوق و فرصتها باید برای همه انسانها برابر باشه.. فیلم رد پیل، هنوزم داره سعی می کنه بگه مردها اینطوری هستن و زنها اونطوری و زن ها در مقابل مردها این فرصت رو دارن و مردها اون ظلم بهشون شده که باید جبران بشه. مثلا می گه اگر زن ها معمولا برای کار برابر کمتر از مردها حقوق میگیرن، خب مردها هم زودتر می میرن (: اینجور استدلالها همون بازیای است که سریعا باید در مقابلش بگیم هر وقت به شما گفتن یا این یا اون، احتمالا دارن یه گزینه سوم رو از شما مخفی می کنن. این گزینه سوم احتمالا برابری حقوق و فرصتهای همه مردم مستقل از جنس و سکس و رنگ و نژاد و دین و … است.
در واقع فمنیستهای معقول، برای برتری زنان نمی جنگن بلکه برای این میجنگن که همه انسان ها به حقوق و فرصت های برابر برسن. حالا چرا به سربازی اعتراض نمی کنن؟ چون فرصت محدودی دارن. ولی اگر دیدین فمنیستی هست که معتقده حقوق زن در طلاق باید مساوی مرد باشه ولی معتقده فقط مردها باید ۲ سال برن سربازی اجباری یا وظیفه مرده که نون آور خانواده باشه، از طرف من بهش بگین اسکولی بیش نیست (:
اگر بخوام جمع بندی بکنم، مشکل اصلی فیلم قرص قرمز اینه که:
دوگانه زن و مرد در برابر هم و در برابر قانون رو ادامه می ده در حالی که قانون خوب باید مستقل از جنسیت تعریف بشه (مثلا بگه انسان ها موقع طلاق فلان طور می شن یا هر فردی که سر کار می ره بهمان طور و …)
اینکه در جایی نیازمند بهبود هستیم رو جوری تبلیغ می کنه که انگار اگر کسی از اون دفاع نکرده، مقصره. آدم ها فرصت محدودی دارن و علایق محدودی. استدلال مرسوم دوستان در کوبیدن هر کسی که حرف Y رو می زنه اینه که «پس چرا از X نگفتی؟» (: اگر من در مورد حق شهروندی و تحصیل بهایی ها در وبلاگ نوشتم، جوابش این نیست که «پس چرا از وضعیت ترکمن ها ننوشتی؟ پس قبول نیست!» بلکه اینه که هر کس هم فکر می کنه وضعیت ترکمن ها باید گفته بشه، باید بگه! اگر من ادعا کردم که حقوق مردها پایمال نشده و همه مردها زورگو و خبیثن، خودم خیلی خبیثم (: ولی اگر یکی رفت دم در یه سازمان دفاع از حقوق زنان و گفت «پس چرا از مردها دفاع نکردین» باید بهش گفت «خب برو دفاع کن، به نظر ما هم خیلی لازمه» (:
خلاصه اینکه در این نظام فعلی جهان، همه ما مشکل داریم. تقریبا برای هر چیزی که هستیم. هر کس بر اساس انرژی و فرصت سعی می کنه بخشی از این سیستم رو بهتر کنه و تا وقتی معتقد نیست حقوق پایهای افرادی دیگه باید بدتر بشه تا وضع من بهتر بشه، کارش درسته. اینکه چیزی مغفول مونده از کم کاری همگان است و به جای متهم کردن همدیگه بهتره هر جایی که می تونیم رو بهتر کنیم. ظلم به زنان تاریخی تر و سیستماتیک تر بوده و فعالتر هم ازش دفاع می شه ولی این به این معنی نیست که ظلم به مردان وجود نداره (چه از طرف سیستم چه از طرف زنان) و لازمه که از اون هم دفاع بشه تا در نهایت حقوق انسانها بهتر حفظ بشه؛ چه زن باشن چه مرد. اینم اضافه کنم که مفهوم «جامعه مردسالار» با مفهوم «جامعه ای که مردها اون تو به زن ها زور می گن» متفاوته ولی خب این یه بحث متفاوت است و تو این نوشته شلوغ من جا نمیشه. باید بگم امیدوارم کسی که تا اینجا خونده، نیاد بگه «پس حقوق حیوانات رو چرا نگفتین» (:
این مطلب ترجمه و کمی تلخیص چند بخش از جلسه AMA بیل گیتس است. چیزهایی که به نظرم جالب اومد رو ترجمه کردم تا با شخصیت گیتس بیشتر آشنا بشیم. اینکه می گیم بعضی محصولات مایکروسافت بد هستن معنی اش این نیست که بیل گیتس که قدیم ها مدیر عاملش بوده در همه زمینه ها باید بد باشه (: در واقع درس اصلی اینه «اگر یک جزء از چیزی خوبه معنی اش این نیست که همه اون چیز خوبه و اگر یک جزء از چیزی بده معنی اش این نیست که همه چیزش بده» (: اگر می گیم اینکه موسوی سر حرفش ایستاد و سر خم نکرد و فعلا ۱۰ ساله حبس خانگی است معنی اش این نیست که بهترین گزینه ما است یا در گذشته کار بد نکرده، چیزهای اجزای مختلفی دارن. مثلا بیل گیتس آدم خیلی خوبیه که ویندوزش بعد از ۳.۱ تا قبل از ۱۰ مشکلات بسیاری داشت (: یا مثلا در فلان سخنرانی در مورد لینوکس چرند گفته بود و … ولی معنی اش این نیست که آدم بدیه. دیدگاه های بیل گیتس پیشرو است و سوادش خوب و تلاشش برای بهتر کردن دنیا، خیلی قویه.
چه چیزی خوشحالت می کنه؟
یکی اخیرا گفت که وقتی وقتی موفقیت بچهها رو می بین خیلی خاصه و خیلی خوشحال می شه و من باهاش موافقم. گاهی هم پیگیری کارها یا قول هایی که به خودم دادم خوشحالی ام رو افزایش می ده، مثلا ورزش.
هدفی که هنوز می خوای بهش برسی چیه؟
هدف موسسه اینه که همه کودکان سالم رشد کنن – مستقل از اینکه کجا به دنیا اومدن. این یعنی از دست مالاریا و خیلی بیماریهای رایج دیگه در کشورهای فقیر خلاص بشیم. این باید در طول زندگی من قابل رسیدن باشه.
آخرین باری که نشستی پشت کامپیوتر و کد زدی کی بوده؟
من از تب استفاده می کنم. به سادگی می شه به اسپیس تبدیلش کرد و برعکس. سر این بحث نکنیم. من مدتها است کدی که در یک محصول عرضه بشه ننوشتم اما کدهایی می نویسم برای اینکه ابزارهای جدید رو درک کنم. مثلا تایپ اسکریپت و گیت هاب.
شما رو به عنوان یک کتابخون جدی میشناسن. ممکنه پیشنهادهایی برای خوندن معرفی کنین که تاثیر روی زندگی ما داشته باشه – چه شخصی چه حرفهای؟
من مقدار زیادی کتاب غیرتخیلی می خونم. کتاب هایی عالی ای هستن. اینجا نظراتم رو می نویسم: gatesnotes.com
در حال حاضر دارم Hacking Darwin رو میخونم – در مورد ادیت کردن ژنها و اینکه شیوعش چه تاثیراتی داره و چه قواعدی باید روش بذاریم.
عاشق کتابهایی هستم که چیزهایی رو توضیح می دن مثل Smil’s Energy and Civilization یا همه کتابهای Pinker
کتاب Factfulness از Roslings بسیار خواندنی است – جایی خیلی خوب برای شروع ساختار پیشرفت بشریت.
چه تکنولوژی ای هست که اگر الان می تونستی عملی اش کنی، انکار رو می کردی؟
من شیفته این هستم که چقدر آموزش «خواندن» به ماشینها سخته – به شکلی که محتوا رو بفهمن. مثلا خوندن یک کتاب درسی و قبول شدن در امتحانش. این سوالی است که مایکروسافت و خیلیهای دیگه دارن روش کار میکنن.
البته اگر من فقط یک آرزوی برآوردنی داشتم، راه حل سوء تغذیه رو درخواست میکردم. تقریبا نیمی از بچههای کشورهای فقیر در شرایطی بزرگ می شن که بدن و مغزشون به طور کامل توسعه پیدا نمی کنه و پتانسیل زیادی رو از دست میدن. دومیاش هم واکسن HIV میبود.
سرگرمیهات چیه؟ به جز مسائل کاری
تنیس بازی می کنم و بریج. تنیس ورزش خوبیه. بریج هم بازی خوبیه اما جوونها خیلی اقبالی بهش نشون نمیدن. زیاد هم میخونم ولی مطمئن نیستم جزو سرگرمیها باشه.
اخیرا اینترنت از اینکه می دیدن شما کارهای «معمول» مثل همبرگر خریدن و اینها انجام میدین هیجان زده بود. ولی چه «حالی هست که به خودتون دادین؟»
من توی یه خونه قشنگ زندگی میکنم. شامل یه اتاق ترامپولین (از این فنرها که روش بالا پایین می پرن) که بچههام دوست دارن انرژیشون رو روش خالی کنن. نمی دونم چقدر از اینکه توی یک خونه عالی هستم باید حس مجرم بودن بکنم.
چیز دیگه ای که گاهی استفاده می کنم یه جت شخصی است. کمکم می کنه به کارهای موسسه برسم ولی خب کماکان چیز خیلی خاصی است که یکی استفاده کنه.
عدد اول مورد علاقه ات چیه؟
۲
آیا میلیاردر بودن باعث شده خوشحالتر باشی؟ نسب به اینکه در طبقه متوسط میبودی؟
بله. لازم نیست در مورد هزینه سلامت یا دانشگاه فکر کنم. اینکه از فکرهای اقتصادی راحت باشین موهبت بزرگیه. البته لازم نیست میلیاردر باشین تا به این مرحله برسین. لازمه که خرج این حوزهها رو کمتر کنیم تا در دسترس همه باشن.
اگر می تونستین در زمان عقب برین، چه نصیحتی به بیل گیتس جوان می کردین؟
من زیادی مشتاق روی کار و از نظر اجتماعی ناتوان بودم.
سعی می کردم خودم رو کمتر متمرکز نگاه دارم و بیشتر چیز یاد بگیرم.
فکر می کنید مهتمرین خطر برای بشریت چیه؟
چیزهایی هستن که خیلی محتمل نیستن ولی باید مواظبشون باشیم – بمب های اتمی و بیوتروریسم (از طرف دولت ملت ها یا تروریست ها) یا یک بیماری همه گیر بزرگ. از اینها که بگذریم اصلیترین سوال همکاری بین المللی برای جلوگیری از تغییرات اقلیمی و کم کردن خطر جنگ است. الان می بینیم که کشورهای زیادی توجه بیشتری روی خودشون دارن و از همکاری ای که باعث شده بعد از جنگ جهانی دوم بتونیم جلوی جنگ های بزرگ رو بگیریم غافل شدن.
آیا خوشحالی؟
بله. در دهه سوم زندگی فکر میکردم ۶۰ سالهها خیلی باهوش نیستن یا لذت زیادی ندارن. الان نظرم عوض شده.
۲۰ سال بعد بپرسید و بهتون خواهم گفت که ۷۰ ساله ها چقدر باهوشن.
فکر می کنی خودت در سال باید چقدر مالیات بدی؟
فکر می کنم سیستم ما می تونه خیلی پیشرو تر باشه (یعنی آدم های پولدارتر مالیات بیشتری بدن). […] من ۱۰ میلیارد در سال گذشته مالیات دادم و بر اساس درآمدم باید بیشتر هم می دادم.
برای ما باورش سخته ولی انگلیس در دهه ۵۰ شدیدا درگیر آلودگی هوا بود – خیلی بیشتر از ما. در حدی که آدمها برای راه رفتن در خیابان نیازمند چراغ بودن تا بتونن جلوی پاشون رو ببینن. اما همه چیز قابل حله به شرطی که دولت رو مردم کنترل کنن نه برعکس.
حالا انگلیس بعد از چند دهه برنامه ریزی روی انرژیهای پاک و تجدید پذیر، رکوردی تاریخی رو زده: ۵۵ ساعت زندگی بدون سوزوندن زغالسنگ برای تولید برق. این رکورد از شب دوشنبه تا صبح پنجشنبه به دست اومد که توربینهای بادی قویتر از همیشه میچرخیدن. توربینهایی که انگلیس یکی از اولین کشورهایی بود که سراغش رفت و تعدادشون هم در اونجا از تمام کشورهای دیگه بیشتره. در کنار این توربینها پنلهای خورشیدی زیادی هم هستن که به شبکه برق کمک میکنن و انتظار میره نتیجهشون بسته شدن تمام نیروگاههای پر آلودگی قدیمیتر باشه.
در حالی که منظره توربینهای بادی به یک منظره کاملا عادی در اروپا تبدیل شده، انگلیس داره تلاش میکنه اولین کشوری باشه که تا ۲۰۲۵ به طور کامل شبکه برقش رو از اونها و پنلهای خورشیدی تغذیه میکنه.
اوه.. لازمه یکبار در مورد دوچرخه در لندن هم بنویسم. کشوری که خیابونهاش تفاوت زیادی با مال ما نداشت ولی با چند برنامه منظم، این روزها مسیرهای خوب دوچرخه، چهره قشنگتر و هوای سالمتری بهش دادن. ولی باشه بعدا (:
ما که جوونتر بودیم خیلی چیزها در کشور در حد رایگان بود. آموزش، درمان، غذای اولیه، آب آشامیدنی، هوای پاک (این روزها اگر هوا در جایی پاک بخواین زمینش متری ده میلیون است)، حمل و نقل، آب و برق و گاز و خیلی از خدمات زیرساختی. بخشی از این جریان تاثیر چپها در انقلاب بود که معتقد هستن دولت اصولا دولته که این خدمات رو بده و بخشی هم باقی مانده از زمان شاه و بخشی هم فضای انقلابی ای که قرار بود آب و گاز و برق رو نه فقط نزدیک به رایگان، که کلا مجانی کنه (:
در اون دوران وقتی مشکلی بود هیچ کس صداش در نمی یود چون همه می گفتن «دولت پول نفت رو داره و هرکار بخواد می کنه. هر وقت مالیات می دادیم اون موقع دولت از ما حساب می بره» و اتفاقا خنده دارش هم همین ایده بود که دولت یک چیزی بیرون از ماست که قراره در شرایط خاصی از ما حساب ببره.. خوشبختانه ما هیچ وقت خودمون رو بخشی از دولت ندیده بودیم اصولا.
اما بعد مالیات ها شروع شدن. مالیات ارزش افزوده، مالیات خیابون، مالیات ماشین، مالیات فاضلاب، مالیات بر درآمد، مالیات علی الراس، مالیات شهرداری، مالیات واردات خودرو، مالیات خانه های خالی(؟!)، بیمارستان های خصوصی، آموزش «غیرانتفاعی»، دوره های پولی آموزش عالی، و …. و پول همه چیز رو هم که دیگه خودمون دادیم.. از شیر نیمه واقعی که دیگه تو پلاستیک نمی فروختن تا پول بنزین که با کشورهای اروپایی مقایسه می شد و پول آب که با عربستان برابری می کرد (و کسی نمی گفت تو عربستان بنزین تقریبا مجانی است و تو ایرلند آب تقریبا مجانی). عملا دیگه دولت اون هنر «خرج کردن پول نفت برای راحتی مردم» رو هم نداشت و خودمون هر پولی که قرار بود برای راحتی مون خرج بشه رو باید می دادیم و حتی یک چیزی هم می ذاشتیم تو جیب دولت که بتونه هنرنمایی های مختلف کنه… مثلا ساخت سایت های کاربردی.
و از اینجاست که تازه بحث خلاصه ما شروع می شه. مثلا من دیروز داشتم تلاش می کردم کشف کنم پیش شماره ۴۳۱ که به من زنگ زده و جواب ندادم از کجاست. سرچ منو می رسونه به سایت مخابرات استان تهران و این صفحه مهمل:
که دقیقا برعکس چیزی است که من می خوام و صفحه معکوسی هم وجود نداره. چیزی که من لازم دارم چیه؟ این:
که پایینش همه شهرها و شمارههاشون باشه و من بالا بتونم فیلتر کنم چی می خوام.. یا حداقل حداقل حداقل یک صفحه مشابه همونی که خودشون درست کردن ولی برعکس که توش بتونم پیش شماره رو انتخاب کنم (یا تایپ کنم) و اسم شهر / استان رو بگیرم یا اصولا یک صفحه ساده که همه رو نوشته باشه و من با سرچ خود براوزرم توش بگردم. جالبه که ساخت اچ تی ام ال پنجی این صفحه به شکل ریسپانسیو و هر مد روز و جینگولک بازی دیگه، برای کسی که بلد باشه زیر سه چهار ساعت وقت می بره. بخشی از حرفم اینه که مخابرات استان تهران عزیز، همین الان به یکیت تو بخش آی تی بگو این صفحه رو به شکلی کاربردی تغییر بده و آخر روز هم اگه نه، آخر هفته ازش بپرس ببین تموم شده یا نه! ولی این همه حرف من نیست.
حرف اصلی من اینجا اینه که واقعا توی چه پروسه ای ساخت سایت مخابرات استان تهران داده شده به کسی که این حداقل درک از تجربه کاربری رو نداره. البته الان می شه دیگه مدعی بود که همه اینها شرکت های خصوصی هستن و هر کاری بخوان می کنن ولی کماکان می شه پرسید که چطوری در چه پروسه ای پولی که من دادم تا این شرکت ها تاسیس بشن به یک شرکت خصوصی واگذار شده و چرا هیچ کس دیگه حق نداره باهاشون رقابت کنه و سرویس بهتری بده؟
و البته خوشبختانه شهرداری هنوز شرک خصوصی نشده (: و این سایتشه که چالیست عزیز برام فرستاده:
که اگر طراحی وب بلد باشین می بیینین طراح محترم حتی نمی دونسته که float رو نمی شه اینطوری به td داد و به گفته چالیست «خیلی خیلی غم انگیزه. حس می کنم شاید بشه تو یه مطلب در موردش نوشت و تذکر داد به مترو. پولی که میدن به هرحال از جیب من و شما می ره».
بله. امیدوارم حداقل با مالیاتی که می گیریم اجازه داشته باشیم بپرسیم طبق چه پروسه ای اینهمه برنامه نویس و طراح خوب باید له له پروژه بزنن و بعد پروژه های دولتی چنین کیفیتی داشته باشن. واقعا برام سواله که اینها با مناقصه داده می شن به شرکت ها؟ داخلی انجام می شن؟ یا چی؟ در یک کشور درست باید یک دولت کوچیک تصمیم بگیره که لازمه م یک سایت با فلان کیفیت داشته باشیم و بعد در یک مناقصه بهترین شرکتی که اونکار رو انجام می ده با حداقل هزینه اون کیفیت رو تحویل بده. مطمئن باشین در صورتی که چنین اتفاقی بیافته کلی از آدم هایی که فکر میکنن باید بذارن از ایران برن، فردا می رن شرکتشون رو ثبت و تو این مناقصه ها شرکت میکنن.
،برندان ایچ – مدیر عامل جدید موزیلا – که در سال ۲۰۰۸ حمایت قویای از تلاشهای ضد ازدواج همجنسگرایان کرده بود – بالاخره زیر فشار افکار جمعی از مدیریت عاملی این شرکت که پشت مرورگر محبوب فایرفاکس است استعفا داد.
میشل بیکر از هیات مدیره موسسه موزیلا در وبلاگش نوشته:
موزیلا همیشه افتخار کرده که استانداردی بالاتر دارد و متاسفانه در هفته قبل ما این استاندارد را رعایت نکردیم. ما میدانیم چرا مردم ناراحت و عصبانی هستند و آنها حق دارند؛ ما با خودمان صادق نبودیم.
ما به شکلی که شما انتظار دارید موزیلا عمل کند، عمل نکردیم. ما به هنگام شروع انتقادات به اندازه کافی سریع نبودیم. ما متاسفیم و باید بهتر باشیم.
آقای برندان ایش در سال ۲۰۰۸ هزار دلار کمک مالی کرده بود به سازمانهایی که تلاش میکردن ازدواج همجنسگرایان در آمریکا رو ممنوع کنن و در کنار اعتراض های دیگه، یک سایت دوست یابی بزرگ در اعتراض به این انتخاب به کسانی که با موزیلا فایرفاکس وارد سایتش می شدن می گفت «متاسفم ولی شما با مرورگری به سایت اومدین که مدیر عاملش معتقده ۸٪ از مردمی که در این سایت به دنبال عشق و ازدواج می گردن حق ندارن اینکار رو بکنن، لطفا مرورگرتون رو عوض کنین یا اگر مطمئن هستیم میخواین با این مرورگر به اینکار ادامه بدین دگمه زیر رو فشار بدین».
از عبارت «نیروهای سرکوب» تعجب نکنین. این نیروها کارشون سرکوب مردم است. البته یکی از حربههای سرمایه داری اینه که برای چیزهایی که همه می فهمن بد است، اسم های خوب انتخاب کنن. مثلا به «اخراج گسترده» بگن «تعدیل ساختاری» یا به پول گرفتن از هر کسی که ماشینش رو کنار خیابونی که قبلا آزاد بوده پارک می کنه بگن «عادلانه کردن فضای پارک شهری» یا به سانسور اطلاعات و خرج میلیاردها برای جلوگیری از دسترسی مردم به دانش بگن «پالایش» یا به قانونی که شدیدا علیه منطق و سبک رفتار مردمه رو بگن «قانون حمایت از خانواده» (:
در این شرایط شبه-منطقی است که هر دولتی مدعی بشه که هر تظاهراتی علیه اش کار دشمن یا فواحش یا دیوانه ها است و لازم به سرکوب و نیروهای سرکوب متخصص رو هم داشته باشه و البته بعضی ها هم اصولا نیروهایی که قرار بوده وظیفه شون دفاع از کشور در مقابل خارجی ها باشه رو تبدیل کنن به نیروهای دفاع از خودشون در مقابل مردم (:
به هرحال… این شما و این صحنههایی زیبا از تقابل انسانها و نیروهای سرکوب.
↵ مردی برای پلیس ضد شورش اوکراین پیانو می زنه [اوکراین ۲۰۱۳]
↵ مرد تونسی با یک نون باگت جلوی پلیس ضد شورش که از دیکتاتور کشور دفاع می کنه موضع گرفته [تونس ۲۰۱۰-۲۰۱۱]
↵ کشیش شجاع به عنوان یک سپر انسانی از تظاهرات کنندگان در جلوی پلیس ضد شورش دفاع می کنه [اوکراین ۲۰۱۳]
↵ تظاهرات کنندگان جنبش سبز از جون یک پلیس ضد شورش که به دست مردم افتاده حفاظت می کنن [ایران ۲۰۰۹]
↵ پلیس ضد شورش آلمان برای حرکت در کنار تظاهرات کنندگان «اشغال» کلاههاشون رو برداشتن. [فرانکفورت ۲۰۱۱]
↵ سرباز ارتش مصر از دستور دیکتاتور برای سرکوب مردم خودداری کرده و با مردم دست می ده. در مصر ارتش گفت وظیفه اش دفاع از کشوره و قرار نیست بین دیکتاتور و مردم، از یکی دفاع کنن. همین اتفاق در انقلاب ما هم افتاد. [مصر ۲۰۱۱]
↵ پلیس ضد شورش رومانی قلبی که یک بچه بهش هدیه کرده رو روی سپرش نگه داشته [رومانی ۲۰۱۲]
رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل بهمان چیز فرقش با اون یکی مدل اون یکی کارخونه چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل مثلا خفنترش بیاد نیست و ترجیح میدن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغههای انسانیشون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.
و سورپرایز این هفته: اپلیکیشن اندروید رادیو گیک! با تشکر از احد بیرنگ که براش وقت گذاشته و این رو برامون ساخته و مطمئنا نظرات و پیشنهادهای شما بهترش هم می کنه. از اینجا می تونین کامنت بذارین یا نظر بدین یا مشکلات رو بگین: http://farnabaz.4paye.ir/radiogeek. در ضمن ! من توی رادیو احتمالا گفتم «احمد» که همینجا معذرت خواهی رسمی می کنم.
توی رادیو بارها در مورد آمازون گفتم. شرکتی که معتقدم اگر در دنیایی آزاد زندگی می کردم یا اگر جزو دنیا بودیم، من حتما بخش بزرگی از پس اندازم رو صرف خرید سهامش می کردم. این شرکت با شعبه های واقعی فروش و وبسایت عظیمش شدیدا در حال گسترش و بزرگ شدن است. الان هم صاحبش با ۲۵۰ میلیون دلار، روزنامه واشنگتن پست رو خریده. پولی که تقریبا ۱٪ ثروت شخصی اش است. این خرید اینقدر مخفی بوده که حتی خود کارمندان روزنامه که شغلشون افشا کردن بزرگترین چیزهای مخفی تاریخ است (مثلا ۱۹۷۲ و واترگیت) هیچ خبری ازش نداشتن.
سازمانهای جاسوسی انگلیس، استرالیا، نیوزیلند، کانادا و آمریکا استفاده از پیسیهای لنوو را در داخل این سازمانها و توسط کارکنانشان ممنوع کردهاند. این سازمانها از آسیبپذیریهای امنیتی و رخنههایی که طی بررسیها در این پیسیها پیدا شده است و منجر به دسترسی از راه دور یا ریموت شدن به پیسیهای لنوو میشود، واهمه دارند.
البته کشورهای غربی مدتهاست که دچار فوبیای محصولات چینی شدهاند، پیش از این، آنها شرکتهای هواوی و ZTE را هم متهم کرده بودند.
در حول و حوش سال ۲۰۰۵ بود که بعد از بررسیهای دقیق، پیسیهای لنوو از نظر امنیتی در آزمایشات سربلند بیرون نیامدند و «درهای پشتی» در سختافزار و آسیبپذیریها در نرمافزار آنها پیدا شد.
صحبت در مورد سرمایه داری و دست اهنین ولی نگهداشتن چیزهایی مثل کارخونه های ساخت آی سی در دست های دولت.
ایران دارایکندتریناینترنت در بين۲۴۳کشورجهان!
به گزارش مهر، موسسه آکامی در گزارش جدید ۲۰۱۳ خود درباره وضعیت اینترنت جهانی آورده است که هنگ کنگ، ژاپن، رومانی و کره جنوبی در صدر پرسرعت ترین اینترنتهای دنیا قرار می گیرند و پس از این ۸ مورد ایالات متحده آمریکا در جایگاه نهم قرار دارد که خدمات اینترنتی آن نسبت به سایر کشورهای دارای فناوری با قیمت بیشتر و سرعت کمتر عرضه می شود.
در این گزارش هنگ کنگ بار دیگر با سرعت ۶۳.۶ مگابایت سرعت و افزایش ۹ درصدی نسبت به سه ماه گذشته در صدر جدول قرار گرفت. در سه ماه نخست امسال کره جنوبی با سرعت ۴۴.۸ مگابایت به رده چهارم سقوط کرد و از ژاپن و رومانی با سرعت اینترنتهای ۵۰ و ۴۷.۹ مگابایت در ثانیه عقب ماند. در جدول امسال جایگاه آمریکا و سوئد تغییر کرده است، سال گذشته سوئد در رده نهم و آمریکا در رده هشتم قرار داشت. ما هم که از همه داغون تر. خسته نباشن مسوولین گرامی و همچنان همه جا رو سانسور کنن و وقتی فقط خودشون موندن توضیح بدن که ما چقدر پیشرفته هستیم.
تحقیق جدیدی که موسسه دیپ فیلد انجام داده و مانی.کام منشرش کرده، می گه که یک چهارم ترافیک اینترنت در آمریکای شمالی مربوط به گوگل است و این آمار یعنی گوگل به تنهایی بزرگتر از فیسبوک، نت فلیکس و توییتره. البته در ساعتهای کوتاهی نت فلیکس که ویدئو استریم می کنه از گوگل پیشی می گیره اما در کل روز، گوگل کاملا جلوتره. نکته جذاب دیگه این گزارش اینه که رشد گوگل از رشد اینترنت سریعتره و این یکی نکته که در سال ۲۰۱۰، گوگل تنها صاحب ۶٪ ترافیک کل اینترنت بود. بخش عظیمی از این آمار به دستگاه های پرتابل بر می گرده. از گوشی ها گرفته پخش کننده های ویدئو و کنسول های بازی.
این خبر که گوگل بزرگه خبر قدیمی است ولی حالا که ابعاد بزرگی این شرکت رو می دونیم، منطقی است تعجب کنیم. سخنگوی گوگل در این مورد کامنتی نداده ولی آمار دیپ فیلد نباید اشتباه باشه. خوبه بدونیم که دیپ فیلد تقریبا یک پنجم ترافیک کل اینترنت در جهان رو زیر نظر داره تا بتونه چنین آمارهایی بده.
نویسنده کوچکترین قرآن دنیا ومخترع ایرانی۲۷4 اثر در تبریز از طراحی ماشين بدون سوخت براساس آيات قرآن خبر داد. به گزارش روابط عمومی سازمان جهادکشاورزی استان، دکتر روح الله شریفی مخترع ماشین بدون سوخت و قرآن۷ میلی متری و۲۷۲ اختراع دیگر در جمع کارکنان سازمان، با بیان اینکه ماشين بدون سوخت را براساس يك آيه از قرآن طراحي كرده است گفت: تاکنون 274 اختراع قرآني داشته است كه همگي از قرآن و روايات استخراج شده است. این استاد دانشگاه بابيان اينكه توانسته است قانون تشكيل تصويردر ميكروسكوپ را تغييردهد افزود: ميكروسكوپهاي كنوني با دولنزكار ميكنند، درحالي كه ميكروسكوپ ساخته وی صرفاً با يك لنزطراحی شده که دارای قدرت بسيارعجيبي است. وی با بيان اينكه يكي از شاگردان انيشتن كه هم دوره دكتر حسابي بوده است با وي تماس گرفت و از وجود ميكروسكوپي با يك لنز اظهار تعجب كرد گفت: وي پس از ديدن اين ميكروسكوپ آن را به معجزهاي شبيه دانست واظهار داشت در صورتي كه پشتيباني علمي نياز باشد ما حاضر به خدمت به شما هستيم.من دکترای مکانیک ندارم ولی توانستم ماشینی بسازم که نه آب، نه برق، نه انرژی خورشیدی، هیچ سوختی نیاز ندارد، بلکه براساس انرژی جاذبه زمین حرکت میکند
توی خیابونهای چین غذایی فروخته می شه به اسم Shaobing. یک جور نون پهن خوشمزه و سیر کننده و ارزون که لاش یک چیزی می ذارن و تو چرخ دستی می فروشن. خبر بامزه هفته این بود که یک برنامه نویس بازی در شنزن که مرکز تکنولوژی مخابراتی چین هم به حساب می یاد، کارش رو ول کرده و تو خیابون شائوبینگ می فروشه وبه حقوق رویایی ۳۲۵۹ دلار در ماه رسیده! البته پیروزی ساده نبوده. مدتی طول کشیده که این آقا و دوست دخترش تمرین کنن و یک ترکیب شائوبینگ خوشمزه کشف کنن و بعد دکه خیابونی رو علم کنن و به درآمدی در حد ۱۰ میلیون در ماه برسن! این برنامه نویس می گه «ما تو این مدت برای خرید یک آپارتمان پول جمع کردیم و سال بعد هم ازدواج می کنیم». گفتم اگر برنامه نویس هستین این خبر رو بشنوین شاید خواستین تجدید نظر کنین (:
دیمیتری آگاروو، مرد روس ۴۲ ساله بانک ها رو توی بازی لعنتی خودشون شکست داده. این آقا یک اکانت در یک بانک آنلاین باز می کنه. بعد بانک کل مدارکی که باید امضا کنه رو براش پست می کنه. اونم – بر خلاف اکثر ما – متن رو می خونه و احتمالا به عنوان اولین آدم در دنیا که می بینه متن بده، اسکنش می کنه، تغییرش می ده، امضاش می کنه و پس مفرستدش. اون توی مدارک جدید نوشته بوده که بهره بدهی هاش به بانک صفر درصد است، هیچ محدودیتی در خرج کردن نداره و کار با کارت هم براش هیچ هزینه اضافی نداره. بانک که کاغذها رو می بینه بدون خوندن اون رو امضا می کنه و کارت رو صادر می کنه! بانک بعد از دو سال ماجرا رو می فهمه و کارت رو باطل می کنه و از مرد شکایت می کنه ولی آقای دیمیتری توی دادگاه برنده می شه چون هر دو طرف اسناد مشابهی رو امضا کرده بودن. حالا هم دیمتری از بانک به خاطر عدم رعایت مفاد قرارداد و نقض کردن امضاش ۷۲۷هزار دلار ادعای خسارت کرده (: وکیل این آقا مدعی است که بانک دقیقا در همون تله ای است که همیشه مشتری هاش رو توش اون می نداخت «نخونده امضا کردن اسناد» و چون قاضی هیچ وقت به نفع مشتری هایی که مدعی می شدن قواعد رو نخونده امضا کردن رای نمی داده، در این مورد هم «نخونده امضا کردیم» نباید دلیلی برای عدم محکومیت باشه.
یکی از زیرمجموعههای سازمان ملل در مورد حملههای هکری به سیمکارتهای تلفن همراه هشدار داد. اتحادیه بینالمللی مخابرات نهادهای مسئول و ارائهکنندگان خدمات تلفن همراه در بیش از ۲۰۰ کشور جهان را در جریان امور قرار میدهد.
یک هکر میتواند با سوءاستفاده از حفره امنیتی موجود در سیمکارتهای غیرامن، ارتباط تلفنی برقرار کند، تماسهای تلفنی قربانی را به خط دیگری منتقل کند (دایوِرت) یا به تلفنهای سیمکارت هکشده گوش کند.
واکنش سریع سازمان ملل نسبت به یک گزارش تازه منتشرشده در مورد حفرههای امنیتی در گروهی از سیمکارتها، نشاندهنده ابعاد خطر است.
اتحادیه بینالمللی مخابرات اعلام کرد که به زودی به نهادهای دولتی و ارائهکنندگان خدمات تلفن همراه در نزدیک به ۲۰۰ کشور هشدار خواهد داد. به گفته آمادون توره، دبیرکل اتحادیه بینالمللی مخابرات، بررسیها نشان دادند که چه خطرات بالقوهای در آینده در کمین کاربران هستند.
بر اساس برآوردها، دستکم نیم میلیارد دستگاه همراه در سراسر جهان در معرض خطر قرار دارند. به زعم اتحادیه بینالمللی مخابرات، حقههای امنیتی و جاسوسی راه همواری در پیش دارند.
کارستن نوهل، یک کارشناس امنیتی آلمانی، پیش از این در مقالهای در پایگاه اینترنتی “تسایت آنلاین” در مورد حفره امنیتی سیمکارتها هشدار داده بود. بر این اساس، بسیاری از سیمکارتها از سیستمهای رمزگذاری کهنه و غیر ایمن استفاده میکنند. هکرها میتوانند در بسیاری از موارد به سیمکارت نفوذ کنند، بدون اینکه قربانی کوچکترین بویی از ماجرا ببرد.
در برخی موارد تنها کافی است که هکر یک بدافزار را به قربانی اساماس کند. وقتی سیمکارت هک شد، فرد مهاجم میتواند مانند صاحب سیمکارت تلفن بزند، پیامک بفرستد یا به شماره کارتهای اعتباری ذخیرهشده در دستگاه دسترسی یابد.
این کارشناس امنیتی میگوید همه دستگاههای همراهی که سیمکارت موجود در آنها دادههای الکترونیکی را بر اساس الگوریتم “DES” رمزگذاری میکند، در معرض خطر هستند. این استاندارد توسط شرکت IBM آمریکا در سالهای نخست دهه ۱۹۷۰ ارائه شد.
دستکم یکهشتم از سیمکارتهای فعال – حدود ۹۰۰ میلیون قطعه سیمکارت – همچنان از این استاندارد استفاده میکنند.
امنیت دستگاههای همراه هم کمکی به بستن این حفره امنیتی نمیکند؛ دستگاههای بلکبری یا اپل با سیمکارتهای ناامن به همان اندازه آسیبپذیر هستند که دستگاههای اندروید یا ویندوز-محور.
انجمن مخابراتی “GSMA” که نزدیک به ۸۰۰ ارائهکننده خدمات تلفن همراه در سراسر جهان را نمایندگی میکند، اعلام کرده که نتایج تحقیقات را بررسی خواهد کرد. شرکت هلندی “ژمالتو”، یکی از پیشگامان تولید سیمکارتهای مخابراتی، نیز موضع مشابهی را اتخاذ کرده است.
اگر فکر می کنین یک پسورد چهار رقمی، به خوبی از گوشی شما محافظت می کنه کاملا اشتباه می کنین. اگر شما یک پسورد چهار رقمی داشته باشین تقریبا ۱۰هزار حالت مختلف برای تست کردن هست و استدلال ما هم معمولا اینه «خب آخه کی می تونه همه اینها رو تست کنه؟» جواب معلومه : یک ربات ۲۰۰ دلاری. توی کنفرانس دف کان لاس وگاس دو محقق امنیتی به اسم های جاستین انگلر و پاول وینزیک ربات ساده رو نشون دادن که یک انگشت داره که با حوصله و منظم همه تقریبا ده هزار حالت ممکن رو روی گوشی اندرویدی شما می زنه تا بالاخره وارد بشه. در بدترین حالت، اینکار ۲۴ ساعت طول می کشه. این ربات از سه تا سروو موتور ۱۰ دلاری، یک قلم و میکروکنترل آزاد و بازمتن Arduino درست شده که این اجزا رو یکسری قطعه پرینت شده سه بعدی به هم وصل می کنن. این ربات همچنین چشمی داره که صفحه موبایل رو نگاه می کنه تا اگر لاگین کرد، بفهمه و الکی نگشتش رو خسته نکنه. این دو نفر می گن که ایده اولیه به شوخی این بود که یک نفر رو استخدام کنن که همه این حالت ها رو تایپ کنه و بعد نشون بدن که پسورد چهار رقمی امن نیست اما بعد فهمیدن که ساختن این ربات بسیار گیکی تر و ارزونتر تموم می شه و اونو ساختن.
امید در وبلاگ سرریزهای ذهن من نوشته:
تقریبا از زمان شانون به این طرف، همهی متخصصای رمزنگاری، دارن یه جمله رو داد میزنن:
«خودتون سیستم رمزنگاری طراحی نکنید، حتی اگر سیستمتون رو انحصاری نگه دارید، هیچ امنیتی ندارید. این از اون چیزهایی نیست که بخواید به خاطرش پشیمون بشید.»
تا حالا مثال زیاد داشتیم، CSS، WEP، و خیلی چیزای دیگه. چیزهایی که با کلی ادعا اومدن، و با کلی افتضاح مشخص شد که چه اشتباهات احمقانهای دارن.(اگر وقت شد بعدا در مورد این ۲ تا مینویسم که چقدر احمقانه هستند. در مورد CSS هم خیلی خوشحالم که اینقدر احمقانه بود، کلا DRM چیز مسخرهایه.)
حالا چی شده؟ یه سری خودروساز بزرگ احمق، مثل پورشه و لامبورگینی و چند تا دیگه، اومدن برای سیستم امنیتی خودروهاشون به یه شرکت احمقتر از خودشون اعتماد کردن. اون شرکت احمقتر هم روی سیستمی که مثلا اختراع کرده، اسم Megamos Crypto گذاشته، اینها حتما پیش خودشون گفتن، اسمش که خفنه، پول هم که میگیره، الگوریتمش رو هم که کسی نمیدونه، پس حتما امنه دیگه.
حالا یه استاد دانشگاهی یه مقالهای نوشته، که چطوری میشه این رو شکست. دوستان رفتن شکایت کردن، قاضی هم رای داده که نمی شه منتشرش کنی، چون میلیونها خودرو ممکنه دزدیده بشن. جواب تحلیلگرها هم مسلما اینه:«خب به درک. این همه ما داد زدیم که این کار اشتباهه. نمیشه علم رو متوقف کرد که یک سری احمق سود ببرن. حتما پسفردا هم میخواید طرف رو زندانی کنید که دیگه از این غلطها نکنه!».
حرف آخر این که اگر کسی اومد پیشتون و گفت من یه سیستم رمزنگاری جدید طراحی کردم که بیا و ببین، جواب مسلما اینه: «من راحتترم با استانداردها کار کنم.». اگر جوابتون چیزی غیر از این باشه، مثل همین دوستان خودروساز پشیمون میشید.
بر اساس مصوبه جدید کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، «درج پیوند (لینک) یا تبلیغ تارنماهای فیلتر شده در پایگاههای اینترنتی» جرم محسوب میشود.
براساس اعلام تارنمای کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، این کارگروه طی مصوبهای در پنجاه و پنجمین جلسه خود که چهارشنبه18 بهمن ماه برگزار شد، «درج پیوند (لینک) یا تبلیغ تارنماهای فیلتر شده در پایگاههای اینترنتی» را مجرمانه دانست.
با اضافه شدن این بخش به بند «ج» فهرست مصادیق محتوای مجرمانه، از این تاریخ، لینک دادن به تارنماهای فیلتر شده از جمله شبکههای اجتماعی فیسبوک و گوگل پلاس، مجرمانه است.
براساس این قانون با وبلاگها و پایگاههای اینترنتی متخلف برخورد خواهد شد.
پهپاد و درونها هم همیشه از مباحث مطرح توی رادیو هستن. خوشبختانه اینبار وضع به نفع ما است. شهردار دیرتریل (Deer Trail) گفته که شهرش در ازای ۲۵ دلار در سال، مجوز شکار درونهای پرنده رو برای شکارچیهای درون صادر می کنه. البته شهردار در جواب اینکه «اصولا روی شهر کوچیکتون تا حالا درون دیدین؟» گفته «نه!» ولی توضیح داده که این مجوز یک حرکت سمبلیک است علیه جامعه ای پر از شنود و نظارت دولت بر مردم» [ و البته منظورش تازه یک دولت دموکراتیک منتخب است ]. وکلا می گن احتمالا شکار یک درون جرم فدرال خواهد بود ولی به هرحال اسم این شهر رو مطرح کرده و این ایده رو هم به ذهن آدم ها انداخته که آیا ما نباید در مقابل درون ها حق دفاع ازخود داشته باشیم؟
دیلی بیست مقاله تحقیقی بسیار جالبی داره در مورد دستگاه های iOS اپل و رفتار مشکوکشون در هنگام دیدن غلطهای املایی بسیار بدیهی. چیزی که دیلی بیست می گه اینه که اپل فهرستی از کلماتی داره که هیچ وقت به شما دیکته صحیحش رو تذکر نمی ده یا اونو برای شما کامل نمی کنه. مثلا اگر بخواین بنویسین apple و به جای e آخر، w رو بزنین که کنار اون دگمه است، اپل اینو می فهمه و به شما تذکر می ده، اصلاحش می کنه یا اصولا قبل از تموم شدن کامل تایپ، بهتون می گه اگر می خواین اینو اپل قبول کنم. اما اگر بخواین بنویسین «abortion» (سقط) و به جای n در آخر، m بزنین، هیچ امیدی نیست که اپل این اشتباه رو براتون اصلاح کنه. همین جریان با کلماتی مثل rape, amo, bullet, virginity و .. هم وجود داره که بر خلاف تقریبا ۱۵۰ هزار کلمه دیگه، اپل اصلاح یا کاملشون نمی کنه. بحث rope برای بچه ها. بحث مفید بودن این در شرایطی و بحث حق تصمیم گیری و بدترین چیز: عدم شفافیت و کنترل شدن ما توسط دستگاه هامون.
یکی از کارکنان سابق کمپانی فیسبوک میگوید کارکنان این کمپانی ابَرپسوردی در اختیار دارند که با آن میتوانند به اکانتهای همه کاربران این شبکه اجتماعی وارد شوند. صحت این ادعا فیسبوک را با چالش تازهای روبرو میکند.
سخنرانینگار مارک زاکربرگ٬بنیانگذار فیسبوک٬که پس از پنج سال کار در این کمپانی در سال ۲۰۱۰از سمت خود استعفا داد٬به کاربران این شبکه اجتماعی در سراسر جهان هشدار داد که باید مراقب بهاشتراکگذاری اطلاعات خصوصی خود در فیسبوک باشند٬چون فیسبوک میتواند به سادگی به تمام اطلاعات موجود روی پروفایل آنها دست پیدا کند.
کاترین لوسه با اشاره به ماجرای رسوایی جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا میگوید دیگر در جهان امروز نمیتوان از وجود چیزی به نام «دادههای خصوصی» سخن گفت: «حتی اگر کارکنان سطوح میانی سرویسهایی نظیر فیسبوک به اطلاعات خصوصی کاربران دسترسی نداشته باشند٬باز هم ممکن است این اطلاعات جایی ذخیره شود تا در صورت نیاز در دسترس سازمانهایی نظیر NSAقرار گیرد.»
او که سال گذشته کتاب “پادشاهی پسران” را درباره تکنولوژیهای نوین اجتماعی و تاثیرش بر جهان امروز نوشت٬در زمان پیوستنش به فیسبوک پنجاه و یکمین فردی بود که به استخدام این سرویس درآمده بود. او در ابتدا به عنوان یکی از کارکنان بخش خدمات مشتریان استخدام شد٬اما در ادامه سخنرانینگار شخصی مارک زاکربرگ هم شد.
در زمان استخدام او فیسبوک کمتر از پنج میلیون کاربر داشت و آنطور که او میگوید از همان هنگام هر یک از کارکنان بخش “پشتیبانی کاربران” به یک ابَرپسورد (Master Password) دسترسی داشت تا بتواند با آن به اکانت هر یک از کاربران فیسبوک متصل شود و به پیامهای خصوصی و همه دادههای دیگر دسترسی داشته باشد. به گفته او با تکامل فیسبوک حالا روشهای امنتری برای اتصال به اکانتهای کاربران به وجود آمده است.
اگر تا دیروز فکر می کردین که شارژ کردن گوشی خطری نداره، مجبورین در این مورد هم تجدید نظر کنین. محققین سکیوریتی از دانشگاه جورجیا توی کنفرانس بلک هت حمله ای رو نشون دادن که همه نسخههای iOS فعلی رو هدف قرار می ده و اجازه می ده که حمله کننده از طریق یک شارژر-نما روی گوشی شما برنامه نصب کنه. برای توضیح، بذارین اول روش امنیتی iOS رو بگم. اپل برای اطمینان از امنیت زندان نقره ای که درست کرده، برنامه هایی که روی گوشی ها نصب می شن به شما امضاهایی رو می ده که باید برنامه تون رو با اون امضا کنین. بعد وقتی برنامه امضا شد، همه چیز مورد اعتماده. البته شما بازم لازم دارین که حین برنامه نویسی بتونین برنامه رو روی دستگاه های خودتون نصب کنین پس کافبه کد یونیک هر دستگاه رو داشته باشین تا بتونین بدون اپ استور روی اون دستگاه برنامه نصب کنین. اما این حمله شارژری که اسمش رو گذاشتن Mactan چطوری کار می کنه؟
محققین دانشگاه جورجیا اول ۹۹ دلار پول دادن و یک امضای معتبر دولوپری اپل خریدن. بعد به این فکر کردن که مردم فکر می کنن شارژ کردن موبایل امن است و نمی دونن که هر چیزی که به پورت آیفون وصل می کنین می تونه Universal Device ID (UDID) شما رو بخونه. البته به شرطی که حتی یک لحظه، دستگاه لاک نشده بمونه. مثلا در لحظه وصل کردن یا حین شارژ. اونها این UUID رو در یکل حظه خوندن و بعد با AppleIDی که دارن ادعا کردن که این دستگاه دستگاه تست اونهاست. اپل مکانیزمی علیه این ادعا نداره و چیزی هم به کاربر نشون نمی ده پس از این لحظه به بعد، این دستگاه به عنوان یک دستگاه تست اون توسعه دهنده های خاص شناخته می شه و هر برنامه ای که بهش بدن رو قبول می کنن. این تیم همچنین APIهایی رو پیدا کردن که اپل شخصا استفاده می کنه تا نرم افزارها بدون دیده شدن نصب یا اجرا بشن و حتی توی تسک لیست هم نیان. اینها رو با هم ترکیب کنین و می فهمین که اگر دیوایسی که حتی یک لحظه آنلاک بوده رو به این به شارژر-نما بزنین، می تونه هر چیزی که بخواد رو روش نصب و برای همیشه اجرا کنه بدون اینکه شما هیچ وقت متوجه این جریان بشین.
اپل این حمله رو پذیرفته و گفته که در نسخه ۷ سیستم عاملش جلوی اون رو خواهد گرفت. اونهم با نشون دادن یک پیام روی صفحه که بگه «دستگاهی که بهش وصل شدین مدعی می شه این یک دستگاه تست است. اگر اینطوره لطفا تایید کنید».
خبرگزاری رویترز می گه که آژانس امنیت ملی آمریکا که این چند وقت اینهمه خبر ازش خوندیم و پیمانکار مشهورش اسنودن کلی اطلاعات از شرکتش خارج کرده بود قراره ۹۰ درصد سیستم ادمین هاش رو اخراج کنه تا افراد خیلی کمتری به اطلاعات محرمانه اش دسترسی داشته باشن. Keith Alexander مدیر NSA گفته که این سازمان جاسوسی تقریبا ۱۰۰۰ سیستم ادمین داره که به اطلاعاتش دسترسی دارن ولی قراره تقریبا ۹۰۰ نفر اونها از سیستم حذف بشن. نکته جالب اینجاست که این سازمان گفته اکثر کارهایی که این پیمانکارها می کردن رو اتوماتیک خواهد کرد که اگر موفق بشه خبر بدی است برای سیستم ادمین های بقیه دنیا (:
یک تیم از دانشجوهای دانشگاه آستین تگزاس یک هک بسیار جالب رو نشون دادن که می تونه باعث هول و ولای بزرگی توی دنیای امنیت و حمل و نقل بشه. اونها بدون به صدا در آوردن هیچ آلارمی، یک کشتی تفریحی بسیار گرون قیمت رو جابجا کردن. این آزمایش که با آگاهی صاحب کشتی ۶۵ متری و ۸۰ میلیون دلاری انجام شد، از یک دستگاه به اندازه یک چمدون استفاده می کرد که سیگنال های فیک جی پی اس رو به سمت سیستم ناوبری کشتی می فرستاد. این سیگنال ها آروم آروم از سیگنال های واقعی جی پی اس قوی تر شدن تا جایی که کم کم کشتی اونها رو به جای سیگنال های اصلی قبول کرد. وقتی این اتفاق افتاد چمدون شروع کرد به تغییر آروم آروم سیگنال های جی پی اس از مقدارواقعی و در نتیجه تونست آروم آروم کشتی رو در مورد جایی که هست و سمتی که می ره گول بزنه اونو سه درجه از مسیر اصلی منحرف کنه. تمام سیستم های ناوبری کشتی معتقد بودن که کشتی در مسیر مستقیم است در حالی که کسانی که تو عرشه ایستاده بودن به وضوح می دیدن که کشتی در حال دور زدنه. جالبه که اگر سیگنال جی پی اس قطع می شد یا بلاک می شد کشتی آژیرهای خطرش رو به صدا در می آورد ولی در این مورد کاملا خاموش موند و هیچ وقت نفهمید که چیزی مشکوک در جریانه. این هک رو بذارین کنار این واقعیت که ۹۰ درصد کل حمل و نقل دریایی جهان با جی پی اس های نیمه خودکار انجام می شه تا ببینین که این عمل چقدر می تونه خطرآفرین باشه. محققین می گن که همین هک می تونه در مورد تمام سیستم های نیمه خودکار دیگه مثل هواپیماها و غیره هم مل کنه. اونها می گن که همه دنیا باید در این مورد بدونن و خیلی سریع باید راه چاره ای برای این حمله اندیشیده بشه.
تبریکها و تقبیحها
یک گریه هم به حال خودمون می کنیم که • وزیر ارتباطات و فنآوری اطلاعات در همایش ائمه جمعه کشور اعلام کرد تا پایان سالجاری کلیه امامزادههای کشور به اینترنت پرسرعت مجهز میشوند. رضا تقیپور افزود: تاکنون بیش از 1200 امامزاده به اینترنت پرسرعت یک مگابیت مجهز شدهاند و انتظار داریم این رقم تا شش ماه آینده به بیش از 20 هزار برشد.
و برای مصر هم نمی دونیم چی بگیم… در یک پروسه دموکراتیک یکی انتخاب می شه، بعد شروع می کنه به تخریب همه زیرساخت های دموکراتیک، مخالفین ترور می شن و خونه هاشون آتیش زده می شه و قوانین دموکراتیک تغییر داده می شن و بعد مردم به خیابون می ریزن و ارتش پشت اکثریت مردم می ایسته – همون کاری که باعث شد دیکتاتور اول هم سقوط کنه. اما گروهی طرفدار اون رییس جمهور هستن و می گن تا سر حد مرگ حاضرن از فاشیسم در حال تولد دفاع کنن توسط ارتش قتل عام می شن. یک چیز مزخرف علیه یک چیز مزخرف و خاورمیانه ای که مردمش به چیزهایی که می خوان نمی رسن. لعنت.
و خب تسلیت یاتبریکی هم داریم به لاوابیت، سرویس دهنده ایمیل که حاضر نشد اطلاعاتش رو برای سرویس های جاسوسی جهان افشا کنه و ترجیح داد بسته بشه تا جاسوس. به قول وبلاگ سرریزهای ذهن من (mnzadeh.com) لاوابیت هم به پراگ پیوست. شرافتش همیشه حفظ.
نامه ها
سلام جادی،
نمیخوام سرت رو بخورم.
فقط میخوام ازت بخوام که درد دلی بکنی با اون حیوونایی که برای «اصل» بودن لباسامون، سلاخی میشن.
شاید یک روزی ما رو توی یک فضای کثیف انداختن و بعدش در ۲۰ سالگی پوستمون رو کند , پوست بچههامون رو کندن، برای این که پوستمون اصلتر از ورژن پلاستیکیمونه. نهایتا هم با توجیحی که اسمش رو گذاشتن، قانون طبیعت خودشون رو از عذاب وجدان در بوجود آوردن درد و مرگ غیر ضروری نجات دادن.
فقط همین جادی. فقط از همین دلم پر بود.
امیدوارم به اندازه کافی مینیمال بوده باشه.
احتراما ،
هنردوست
سیاوش در مورد مطلب جی پی اس روسی که شماره قبل داشتیم برامون نوشته:
نکته ای که در مورد ایده ی تعیین موقعیت از روی معلوم بودن مکان ماهواره ها گفتی درسته
اما ماهواره های جی پی اس در مدار زمین آهنگ یا Geostationary نیستند یعنی نسبت به زمین با سرعت یکسانی نمی چرخند (این ویژگی مربوط به ماهواره های تلویزیونی هست که بتونن پوشش همواره ثابتی روی محدوده مشخصی از زمین ایجاد کنند.) ارتفاع ماهواره های جی پی اس حدود 20 هزار کیلومتر هست اما ماهواره های زمین آهنگ تو مدار 36 هزار کیلومتری هستند (اعداد حدودیه!)
در عین حال که پارامتری که مهمه فقط ارتفاع نیست و مختصات سه بعدی ماهوراه (و نه فقط ارتفاع از سطح یا مرکز زمین) در اختیار هست و از روی اون اندازه گیری ها و در ادامه موقعیت گیرنده انجام میشه
در کنارش این موردم هم هست که:
اول خبر بهتر بود به جای سیستم جی پی اس روسیه از “سیستم تعیین موقعیت ماهواره ای” روسیه استفاده می کردی، اگر هم عبارتش طولانیه میتونی به جاش بگی سیستم جی ان اس اس (GNSS) روسیه که همون معنیو میده ولی کوتاه تره
اولین ایده ی عملی این سیستم هارو هم امریکایی ها همون روز پرتاب ماهواره اسپوتنیک روسیه دادند (ممکنه آسیموف هم قبل یا بعدش داده باشه اما از نظر عملی قضیه اینطوری بوده)
ضمنا اون اشارت به “زمان” خیلی تکنیکال و خوب بود. معمولا کسی از نقش بسیار مهم زمان تو این سیستم ها چیزی نمیدونه
محسن: سلام
من مدته زیادیه دارم از یه افزونه (کروم) واسه زوم کردن عکس های فیس بوک استفاده می کنم
و خوب تا قبل اینکه رادیو گیک گوش بدم اصلا به نحوه کارش فکر نکرده بودم. وقتی نشانگر (موس :|)رو یه عکس تو فیس بوک نگه میدارم
این افزونه واسم عکسو در ابعاد اصلی باز یا زوم میکنه که خیلی هم از نظر من باحاله (از اعضای اصلی فرقه گشادیسمم) حالا این موضوع موقعی جالب میشه که اگه
نشانگر رو رو یه عکس لاک شده فرند یا غیر فرند هم نگه داری بازم واست بزرگ می کنه نه قسمتی ازش بلکه کامل.
حالا این افزونه چطور به عکس کامل دسترسی داره در صورتی که واسه من لاکه
شاید چرت باشه این موضوع ولی خوب نغظ حریم شخصی نیست ؟
متن زیر رو بخشی از حکمی است که یک قاضی در مورد یک شهادت خلاف واقع صادر کرده. اسم قاضی هست قاضی کوزینسکی و محل قضاوتش آمریکا. براتون می خونم شاید درک این آدم از سرشت انسان و دیدن سیستم قضایی کشوری که با اونهمه مشکلات میشه مرکز جهان، باعث بشه به خیلی چیزها فکر کنیم. سینا همیشه می گفت اگر قراره کشور اصلاح باشه، اول باید از قوه قضاییه شروع کرد.
قدیسها شاید همیشه حقیقت را بگویند ولی برای ما موجودات میرا زنده ماندن یعنی دروغ گفتن. ما دروغ می گوییم که حریم شخصی و خلوت خود را حفظ کنیم (نه! من این حوالی زندگی نمی کنم)، برای اینکه احساساتمان جریحه دار نشود (شب تعطیل در خانه هستم چون درس دارم)، برای اینکه حس بهتری پیدا کنیم (اوه چقدر لاغر شده ای)، برای اینکه تهمت نخوریم (در پوکر فقط ده دلار باختم)، برای جلوگیری از اندوه (دکتر گفت حالت حتما بهتر می شه)، برای آسودگی در خانواده (این فقط یک دوست است)، ، برای اجتناب از ننگ های اجتماعی (خب من هنوز منتظرم چون زن مناسب خودم رو پیدا نکردم)، برای پیشرفت شغلی (خوشحالم که رییسی به باهوشی شما داره)، برای فرار از تنهایی (آره! اپرا دوست دارم)، برای حذف کردن یک رقیب از بازی (می دونی که دوست پسر داره؟)
برای رسیدن به یک هدف (ولی من واقعا عاشقتم)، برای فرار از یک هدف (به لاتیکس آلرژی جدی دارم)، برای فرار از یک موقعیت سخت (مشکل تو نیستی. منم که مشکل دارم)، برای به عقب انداختن چیزهای بد (شاید ایمیل کرده باشن)، برای نشون دادن ناراحتی (هیچ مشکلی نیست)، برای پیچاندن یک نفر (بعد از ناهار بهتون تلفن می کنم)، برای خلاص شدن از دست کنه ها (مادرم زنگ زده. باید برم)، برای کلاس گذاشتن (با فلانی مدت ها است که دوستم)، برای گرفتن یک جشن سورپریز (امشب یکسری خرید دارم که ممنون می شم بری بکنی)، برای وقت خریدن (دارم می رسم)، برای حفظ ظاهر (اصلا به فکر جدا شدن نیستیم)، برای ماندن در خانه و نگذاشتن آشغال ها سر کوچه (کمرم درد می کند)،برای فرار از یک مسوولیت (سرم درد گرفته)، برای حفظ ظاهر اجتماعی (هر هفته می رم کلیسا)، برای ثابت کردن دادن یک نکته (Ich bin ein Berliner)، برای حفظ شان اجتماعی (زیاد ننوشیدم)، برای شوخی (چقدر محمود بچه باحالیه)، برای جلوگیری از مسخره شدن (من نبودم!)، برای نشون دادن قدرشناسی (من همه کتاب های شما رو تو خونه دارم و خوندم)، برای گرفتن شغل منشی گری دادگاه (شما بهترین ژوری ای هستین که در زندگی دیدم)، برای یک دلار بیشتر (قبلا تو دفتر پولش رو دادم)، برای فرار از مجازات (هشت تا گوزن که رو سقف هستن اینکار رو کردن) و و و
بخش مهمی از استقلال فردی این است که انسانها حق داشته باشند برای حفظ چهره اجتماعی و خصوصی خود انتخاب کنند که چه زمانی راست بگویند، چه زمانی حقایق را مخفی کنند و چه زمانی دیگران را فریب بدهند. شکی نیست که دروغها معمولا یا باور نمی شوند یا کشف می شوند ولی این هم بخشی از جلو و عقب کردنها عشق ورزی متقابل اجتماعی است. اما چیزی که بسیار مهم است این است که جلو و عقب کردنها در اختیار دستهای مستقل و اشخاص باشد که بتوانند دربارهاش تصمیم بگیرند. اگر دروغ گفتن در جامعه ای آزاد نباشد، چطور می خواهیم یک نفر به راستگویی شهره شود؟
خونه رویایی من یک برج بلنده که با اینکه توی مرکز یک شهر شلوغ واقع شده، پنجرههای بلندش به اندازه کافی با خیابونها و کوچهها فاصله دارن. من برای این رویا، دلایل زیادی دارم و یکیش ناامنی و دوست نداشتنی بودن اون خیابونها و کوچهها است. متاسفانه توی کشور / شهر من، خیابونها مال مردم نیستن و جایی شدن برای پلیسی که منو به خاطر شکل لباسم دستگیر میکنه و ازم پول میگیره و تحقیرم میکنه یا مردم فقیری که تنها امیدشون از «پیشرفت» دزدین پول و لپ تاپ و غیره از منه.
استاد جامعه شناسی شهری ما که از با یک تفکر پر هیجان اروپایی بزرگ شده بود و بعد برای «خدمت» به ایران اومده بود تعریف میکرد که وقتی با شهردارهای مناطق و شهردار تهران ملاقات داشته حتی نتونسته این مفهوم رو به اونها توضیح بده که خیابون و شهر چیزی بیشتر از روشی برای اتصال مکانهای خونه و خرید و کار و مجموعهای از مکانهای مورد نیاز سربسته است. میگفت خیلی متعجبه از اینکه حتی شهردار تهران هم درک دقیقی از این نداره که «خیابون» یک مفهومه که توش کنشهای اجتماعی اتفاق میافته و میتونه به شهر یا حتی محلهای که توش واقع شده نه فقط هویت که فرصتی بده برای رشد.
اون خونه رویایی من رو خیلی ها ندارن و اون استاد اینقدر اینجا اذیت شد که از ایران فرار کرد اما دارم دوستانی که میفهمن خیابون چیه و میفهمن یک بچه حق داره توی کوچهاش بازی کنه و یک آدم بزرگ حق داره توی خیابون «قدم بزنه». این دوستانم توی گروه «باهمستان» نگران این هستن که چرا وقتی توی خیابون به آدمها نگاه میکنیم کسی رو نمیبینیم که بخواد بعد از ظهر رو فقط توی خیابون باشه و خیابون و کوچه و پیاده رو براش فقط یک روش دوست نداشتنی برای رسیدن به مقصدی دیگه نباشه. استاد می گفت مسیرهای شهری فقط یک وسیله ناچار برای استفاده شدن به منظور رسیدن به یک مقصد نیستن بلکه خیابون، پیاده رو و کوچه یک موجود زنده است که به شهر حیات میده. اینو وقتی واقعا باور کردم که دیدم کشور امارات برای امارات شدنی که ما رو انگشت به دهن کرده چقدر سرمایه گذاشت روی تعریض پیاده روهای مکانهای تفریحی و برگزاری کارنوال و چیزهای متنوع توی کوچههاش و غصه خوردم که کشورم چطوری خیابون رو برای آدمهای کشورش مخوف تر و مخوف تر می کنه و چطوری کشورم عقب و عقبتر میمونه از بقیه دنیا.
توی این شرایط غنیمته دوستانی مثل این دوستان:
راستش چند ماهی است که من به همراهی عده ای از دوستان دیگر که همشون شهرساز هستند، گروهی راه انداخته ایم به نام “:باهمستان” که می خواهیم آن را ثبت کنیم.
این گروه با ایده حق شهر فعالیت می کند و در حال حاضر محور فعالیت های آن حق کودک در شهر است.
ما از سه ماه پیش به صورت مستمر برای برگزاری یک رویداد یک روزه در محله سلسبیل جنوبی برنامه ریزی و فعالیت کرده ایم. با گروه های مختلف محلی جلسات هفتگی داشته ایم و با گروه ها و افراد خارج از محله نیز همفکری کرده ایم و آنها را به مشارکت در رویداد فرا خوانده ایم.
اسم این رویداد “کوچه بهتر” است و قرار است کوی فرهنگیان -بین مرتضوی و کمیل- توسط اهالی و دیگر شهروندان تبدیل به کوچه بهتری بشه. ما فکر می کنیم که این می تواند تجربه متفاوتی از مشارکت گروه های محلی و متخصصین برای تبدیل یک فضا به فضای بهتری باشه.
این رویداد در روز پنجشنبه 10 اسفند از صبح تا شب در این کوچه برگزار می شه.
و به شما هم پیشنهاد می کنم از این فرصت استفاده کنین و یکی از کوچههای شهرتون که تا دیروز احتمالا نگران میشدین اگر قرار بود ازش بگذرین رو، شاد و پر انرژی و پر از بچه و بدون ترس ببینین.