رادیو گیک شماره ۲۴ – ایستگاه‌های اعداد یا همون جاسوس های دولت های ضاله و پدهای یکبار مصرفشون

بعد از مدتی، یک شماره ویژه داریم برای گیک‌هایی که جاسوسی دوست دارن، برای گیک‌هایی که می دونن رادیو چیه و موج گیرنده رادیوشون رو می چرخونن و به صدای جاسوس های سراسر جهان گوش می دن

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_024_numbers-stations.mp3]

دانلود نسخه ام پی تری
دانلود نسخه آزاد او جی جی

مشترک رادیو گیک بشین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز


توجه: اینها یادداشت های شخصی من هستن… برای اینکه سر و ته پیدا کنن باید به برنامه گوش بدین (:

ایستگاه های اعداد یا ایستگاه های جاسوسی رادیویی


[نمونه ها]

توی دنیا دستگاهی هست به اسم رادیو… رادیوی اینترنتی نه. یک دستگاه فیزیکی که یک پیچ یا تنظیم داره.. اونو که می چرخونین یک سیم پیچ می چرخه و فرکانس های خاصی رو دریافت و دیکد و پخش می کنه.. چیزی شبیه:

[صدای رادیو تنظیم شدن و رسیدن به یک ایستگاه]

ولی اگر رادیو رو روی موج کوتاه تنظیم کنین و پپیچ رو بچرخونین کاملا این احتمال هست که برسین به چنین چیزی:

[نمونه]

و موهای بدونتون سیخ بشه… به اینها می گن Numbers Stationها یا Number Stationها… چیزهایی که هیچ کس نمی دونن چیه. یعنی من و شما نمی دونیم چین و چی می گن ولی چرخوندن یک رادیوی موج کوتاه که کار ساده ای نیست و تقریبا باید مطمئن بود که از ما بهترونن پشت این رادیوها هستن. این ایستگاه های موج کوتاه معمولا برنامه های عجیبی دارن. این رادیوها با پروژه ای به اسم پروژه کونت مشهور شدن.. جایی که فرناندز در شبی که خوابش نمی برد پیچ رادیو رو پیچوند و صداهای عجیبی شنید

[نمونه]

اون شب های بعد رو هم بیدار موند و حتی روزها دستش رو از پیچ رادیو جدا نکرد تا ایستگاه های بیشتر و بیشتری رو کشف کنه. ایستگاه هایی که نمی دونست از کجا پخش می شن.. این ایستگاه ها حتی در فهرست های رسمی تخصیص فرکانس رادیویی هم ثبت نشده بود و ظاهرا برای هیچ مقام رسمی بودنشون اصلا مهم نبود… فرناندز مدت ها به این صداها گوش داد و ضبطشون کرد و بعد مجموعه پنج سی دی ای از اونها رو منتشر کرد که توجه دنیا رو به خودش جلب کرد و صداهای دیگه ای از رادیوهای تمام جهان به سمتش روانه شد…

[صدا]

اکثرا یا یکسری حروف رو می گن. یا یکسری عدد رو پشت هم ردیف میکنن . اونهم با صداهای مونوتون یک خانم، بچه یا گاهی مرد و حتی گاهی صداهای رباتیک. بعضی از این ایستگاه ها برای سال ها فعالیت کردن و بین هر دو تا برنامه رو با یک آهنگ خاص مشخص می کنن… تقریبا همه این ایستگاه ها سر ساعت یا سر نیم ساعت شروع به پخش می کنن. اول یک صدای ورودی پخش می کنن تا بفهمیم که اعداد دارن شروع می شن و بعد خوندن کدها شروع می شه. این کدها گاهی اعداد هستن مثل:

[ یک کد عددی]

و گاهی code nameهای رادیو آلفابت که برای هر هر حرف یک کلمه خاص استفاده می شه. دقیقا همونطور که من بخوام پشت تلفن بگم «ملس» می گم «م مثل من، ل مثل لینوکس، س مثل سلام» یک کد استاندارد هم هست برای تک تک حروف انگلیسی که همیشه با اونها دقیقا می گن منظورش ان است یا ام یا تی یا بی… این ایستگاه ها اینطوری حرف می زنن:

[ یک نمونه آلفا رومئو]

این حروف معمولا توی دسته های پنج تایی یا شش تایی گروه بندی می شن که شنیدنشون راحت باشه و بعد از تموم شد پیام معمولا صدایی پخش می شه که نشون بده پیام تموم شده. مثلا ممکنه یک ایستگاه بگه «end» یا یکی دیگه پنج تا صفر اعلام کنه تا بگه پیامش تموم شده.

مجله تایم می گه که این ایستگاه‌ها بعد از جنگ جهانی دوم ظاهر شدن.

[صحبت های دقیقه سه از فایل سال ۲۰۰۴]

ولی اینا چین؟ تنها استدلال معقول «ارتباط با جاسوس‌ها» است. اول بذارین نگاهی به تاریخشون بندازیم که توسط سایت کونت جمع آوری شده.
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Conet_Project

سایت پروژه کونت سعی کرده حجم زیادی از این ایستگاه ها رو زیر نظر بگیره و صداهاشون رو ضبط کنه و مدعیه که صداهایی رو از زمان جنگ جهانی اول به بعد داره. اگر این واقعیت داشته باشه باید قبول کنیم که این ایستگاه‌های اعداد، جزو اولین رادیوهای موج کوتاه جهان هم بودن. همیشه هم ادعا شده که کاربرد این رادیوها برای جاسوس ها است. یعنی اگر من در یک کشور هستم که جاسوس هایی در کشور دیگه دارم، بهترین شیوه ارتباط یکطرفه با اونها یک رادیو است که براشون پیام بفرسته ولی خب مشکل رادیو رو همه می دونیم: همون داستان که تو فیلم جنگی های ما می گن‌ «حاجی نخود بریز رو سر دشمن». خب واقعا دشمن اگر این جمله رو بفهمه متوجه این تیکه نمی شه که منظور از نخود گلوله / توپ و این چیزها بوده ؟ رادیو خوبه ولی به شرطی که به جز گوینده و مخاطب خاص، کسی متوجه‌اش نشه.

ولی چطور می شه طوری حرف زد که فقط یک نفر بفهمه؟

[نمونه]

جواب چیزی است که بهش می گیم one time pad یا توی فارسی «پد یکبار مصرف». [ توضیح اینکه این چطوری کار می کنه و توضیح اینکه از نظر تئوریک غیرقابل شکستنه اگر درست استفاده بشه و اعدادش واقعا اتفاقی باشه و ذکر سال ۴۴-۴۵ که شکسته شده بود مال آلمان ها به خاطر اعداد غیر اتفاقی و اینکه روش رسمی ارتباط بین آمریکا و روسیه بوده بعد از بحران موشکی کوبا – پد ها در سفارت خونه ها دست به دست می شدن].

پس با داشتن یک پد یکبار مصرف و دادنش به جاسوس، یک کشور می تونه بدون هیچ نگرانی از فهمیده شدن رمزش، برای جاسوسش هر جای دنیا که هست پیامی بفرسته که همه می تونن بشنون ولی فقط اون می فهمه (اینترنت؟ اولا قدیم نبوده بعد ممکنه شنود بشه یا قطع بشه و نیاز به وسایل پیشرفته تری داره که شاید توی یک روستا نباشه و …). یکی از استدلال هایی هم که شدیدا تقویت می کنه نظریه جاسوسی رو، تغییر بسیار مشهود رفتار و تعداد کدهای مخابراه شده توسط این ایستگاه ها است در اتفاقات مهم جهان از جمله کودتای ۱۹۹۱ ماه آگوشت توی شوروی.

البته نظرات دیگه ای هم در مورد این رادیو ها هست. بازم بحثی مشابه چیزی که در مورد جاسوسی گفتیم: ارتباطات یک طرفه رمزنگاری شده که تقریبا هر کسی بتونه در هر شرایطی پیام رو دریافت کنه اما اینبار فرستنده‌ها گروه‌های قاچاق مواد و فعالیت های غیرقانونی هستن که فرستنده هاشون رو وقتی لازمه یا سر وقت های توافق شده با قدرتی خیلی کمتر روشن می کنن و کمی اطلاعات می فرستن و بعد اونو می بندن تا جاشون با مثلث سازی قابل کشف شدن نباشه اما با توجه به تعداد خیلی زیادی ایستگاه‌های فرستنده اعداد که ده‌ها ساله دارن فعالیت می کنن، این نظریه بسیار ضعیف تر از نظریه ارتباط دولت ها با جاسوس هاشون است.

بحث قدرت هم هست.. دولت ها می تونن با قدرت خیلی بیشتری رادیوهاشون رو پخش کنن. البته امواج یک رادیوی قدرت پایین فرکانس بالا (موج کوتاه) هم می تونه به راحتی دور دنیا رو بچرخه و حتی بعد از تداخل امواج و نویز و غیره بازم با یک آنتن مناسب قابل دریافت باشه اما در عمل جاسوس ها یا همکارهای قاچاقچی‌ها دسترسی به رادیوهای معمولی با آنتن های مرسوم خودمون دارن و در نتیجه اگر قراره مطمئن بشیم که هر جاسوسی تقریبا هر جای دنیا با هر رادیوی معمولی می تونه امواج ما رو دریافت کنه باید حداقل نیم میلیون وات قدرت رادیومون باشه که از توان قاچاقچی های مرسوم خارجه (:

اطلاعات رسمی در مورد این رادیوها خیلی کمه ولی در ۱۹۹۸ «دیلی تلگراف» از زبون مسوول دولتی در تخصیص امواج رادیویی گفت «این ایستگاه های اعداد همون چیزی هستن که فکر می کنین. مردم نباید در موردشون خیلی کنجکاو باشن و این هم برای استفاده عموم مردم نیست».

ولی در مورد این رادیوها چی می دونیم؟ آیا کسی جاشون رو پیدا کرده؟ آیا فهرستی ازشون هست؟ ..

[نمونه]

کسانی که جدی تر این رادیوها رو دنبال می کنن سعی کردن لیست هایی ازشون درست کنن و براشون اسم بذارن. مثلا یکی از مشهورترین اونها «لینکلن شایر پوچر» است. این اسم رو روش گذاشتن چون بین کدها دو بار اول آهنگی به همین اسم رو پخش می کنه

[صداش رو بذارم: http://en.wikipedia.org/wiki/The_Lincolnshire_Poacher]

یا مثلا ایستگاهی به اسم مگنتیک فیلد بین کدهاش آهنگ های الکترونیک ژان میشل ژار فرانسوی رو پخش می کنه. مورد جالبتر ایستگاه Atención ه که از ارسال اطلاعاتش رو با کلمه اسپانیایی Atención شروع می کنه.

همیشه تلاش هایی بوده که فرستنده ها از طریق مثلث سازی پیدا بشن. یعنی یک نفر با سفرهای پر هزینه دور دنیا بچرخه و از قدرت سیگنال و غیره سعی کنه محل رو پخش رو تشخیص بده. البته گاهی هم اشتباهاتی چیزهایی لو دادن. مثلا همین ایستگاه Atención که گفتیم یکبار چنین سوتی ای داد. یکبار حین پخش کدها صدای رادیو هاوانای کوبا در پسزمینه شنیده شد و لو داد که احتمالا پخش کننده رادیو داشته به رادیوی کشورش گوش می داده ولی یادش رفته قبل از شروع پخش رادیوی خودش، رادیوی جیبی اش رو خاموش کنه! معلومه که همیشه می تونه نقشه هم باشه. همچنین در طول سال های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ کلی مقاله توی مجله های الکترونیک چاپ می شد که علاقمندها سعی می کردن با سفر در طول آمریکا و دیدن قدرت سیگنال و تکنیک مثلث سازی، مکان دقیق پخش سیگنال های بعضی از این رادیوها رو کشف کنن و اکثرا هم می رسیدن و یک مرکز آموزش نظامی در ویرجینیا به اسم وارنتون.

ولی داستان ما با Atención تموم نشده. یک موزیک گوش بدین تا به سراغ داستان تنها ایستگاهی بریم که رسما متهم شد به وسیله ای بودن برای ارتباط با جاسوس ها.

[موزیک طولانی ]

گفتیم که ایستگاه Atención ایستگاه مشهوری بود. بیشترین شهرت این ایستگاه از دادگهای اومد در سال ۱۹۹۸. در سال ۱۹۹۸ دولت آمریکا اعلام کرد که یک شبکه جاسوسی کوبا رو کشورش دستگیر کرده… مشهور به شبکه wasp. مسوول پرونده در دادگاه مدعی شد که یکی از افراد دستگیر شده با استفاده از یک رادیوی دستی معمولی سونی اعداد و حروف ایستگاه Atención رو گوش می کرده و می نوشته و بعد با وارد کردنشون در یک لپ تاپ، کد اونها رو باز می کرده. نماینده اف بی آی در این دادگاه شهادت داد که در ۱۹۹۵ از خونه این جاسوس برنامه دیکد کردن ایستگاه Atención رو برداشتن و پیام جاسوس ها رو با اون دیکد می کردن. تمام مذاکرات دادگاه اعلام نشد ولی اف بی آی نشون داد که چطوری می تونه با برنامه اطلاعات ایستگاه Atención رو باز کنه و به این سه پیام برسه:

– به دوستی با جو و دنیس اهمیت بیشتری بدین و اونو پیش ببرین
– تحت هیچ شرایطی مامور ژرمن و مامور کاستور نباید در روزهای ۲۴، ۲۵، ۲۶ و ۲۷م با BTTR پرواز کنند.
– روز زن را با به تمام رفقای زن تبریک می گوییم.

با توجه به سرعت اعلام اعداد در ایستگاه Atención، گفتن هر کدوم از این پیام ها بیشتر از یک دقیقه طول می کشیده.

ولی چجوری می شه جلوی این ایستگاه ها از خودمون دفاع کنیم؟ مثلا اگر من یک دولتی باشم که نخوام جاسوس ها توی کشورم از این ایستگاه ها استفاده کنم چیکار می تونم بکنم؟

[موزیک جدا کننده یا صدای کوتاهی]

ظاهرا تنها روش نوز فرستادن است. مثلا کره شمالی از سال ۲۰۰۶ به بعد شروع کرده به پخش کردن رادیوی دولتی اش (صدای کره) روی فرکانس فرستنده اعداد لینکلن که قبلا ازش صحبت کرده بودیم (یعنی ۱۱۵۴۵ کیلوهرتز) و چند سال قبلش هم دقیقا همین اتفاق در مورد رادیوی روسیه و یک ایستگاه اعداد آلمانی افتاد.

اما به این گوش بدین که گفته می شه در اوج جنگ ایران و عراق اتفاق افتاده:

[نمونه جنگ ایران و عراق]

بله! یک کسی تلاش می کنه درست روی همون فرکانس نویز شدیدی پخش کنه تا کسی که قرارهپیام رو بشنونه نتونه اونو به درستی تشخیص بده. اما چرا اینکار بیشتر انجام نشده؟ یک نظریه اینه که فرستادن این امواج پارازیتی هزینه بر و سخته و مثلا ایران ترجیح می ده اونو روی ماهواره ، رادیو به اصطلاح اسراییل و اینجور چیزها مصرف کنه تا غیرقابل شنیدن کردن چیزی که فقط یک نفر مخاطب داره و تازه معلوم هم نیست چی می شه. یک نظریه که چرا کمتر کشوری روی این امواج پارازیت انداخته هم چیزیه که بهش می گن «توافق جنتلمن‌ها». گفتن اینکه «تو روی مال ما نویز ننداز ما هم روی مال تو نویز نمی ندازیم». یک جور توافق شبیه توافقات جنگ سردی..

[صدایی از رادیوها. ترجیحا طولانی و هیجان انگیز و شاید آهنگ مربوط بهشون]

حالا قبول دارین که این رادیوها با رمزهای احتمالا غیرقابل شکستنشون می تونن برای گیک ها منبع الهام باشن؟ درسته که بعضی سوال‌ها رو می تونیم جواب بدیم (مثلا اینکه چرا این رادیوها حتی در عصر اینرتنت و جی پی جی و ایمیل هنوز اینقدر رایج هستن) ولی کلی سوال هست که هنوز کسی بهش جواب نداده. مثلا اینکه چرا تعداد این رادیوها بعد از جنگ سرد چندان کمتر نشد، اینکه چرا هنوزم کشور چک داره یکی از این رادیوها رو پخش می کنه – مگه چند تا جاسوس توی کشورهای دیگه داره و اینکه چرا این رادیوها به خودشون اجازه می دن گاهی روی فرکانس مخابرات هواپیماهای تجاری یا رادیوهای رسمی کشورها پخش بشن…

[نمونه]

پس اگر در این سال ۲۰۱۳ کامپیوتری دیجیتال اینترنتی رادیویی پیدا کردین،‌سری به موج کوتاهش بزنین یا حتی سراغ لیست های اینترنتی مثل پروژه کونت برین و سر ساعت مقرر رادیو به دست بگیرین و با رازهای جهان همراه بشین. دنیا پیچیده تر ، جالب تر و هیجان انگیز تر از اون چیزی است که معمولا به ما گفتن!

رادیو گیک با شماست که نگاهی عمیقتر داشته باشیم به جهانی که لایه‌های جدی تر از لایه‌هایی داره که روزنامه‌ها ازش حرف می زنن و چیزهایی مهمتر از تعداد هسته‌های موبایل بعدی ما.

منابع برای مطالعه بیشتر:
ویکیپدیا
پروژه کونت
آرشیو پروژه کونت

موسیقی

– آهنگ شاید یه روزی یه جایی از گروه بی بند
– آهنگ وسط تیکه ای از IMANY – You Will Never Know

نسخه‌های قدیمی نشریه مخفی و داخلی سازمان امنیت ملی آمریکا روی اینترنت

آرشیو نشریه داخلی سازمان امنیت ملی آمریکا

خیلی کشورها – از جمله آمریکا – قوانینی دارن که جلوی اینکه چیزی در سازمانی برای همیشه مخفی بمونه رو می گیره. دلیل این قانون اینه که مردم می‌دونن اگر به سازمانی / کسی این قدرت رو بدن که کاری رو بکنه که بدونه هیچ زمانی هیچ کس متوجه‌اش نخواهد شد باعث می شه اون سازمان‌/فرد فاسد بشه؛ ضرب المثل قدیمی می گه «قدرت فساد می‌یاره و قدرت مطلق فساد مطلق».

حالا هم سازمان امنیت ملی آمریکا در یک آرشیو بسیار جالب مجموعه بزرگی از نشریه داخلی‌اش به اسم کریپتولوگ‌ رو منتشر کرده که از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۷ رو پوشش می‌ده. هنوز هم بخش‌های زیادی از این مجله‌ها سانسور هستن ولی مطمئنا دیدن نشریه مخفی داخلی و تاپ سکرت سازمان امنیت ملی آمریکای جنایتکار جالبه. اگر لینک اصلی کار نکرد این مجلات از اینجا هم قابل دسترسی هستن.

عیدی: یک دیکتاتور دیگه در دادگاه

Guatemala Genocide Trial

خوزه ارفراین ریوس مونت دیکتاتور سابق گواتمالا امروز توی دادگاهه – جرم؟ نسل کشی.

این دیکتاتور متهمه به نسل کشی مردم کشورش در جنگ داخلی‌ای که توش دویست هزار نفر کشته و ده‌ها هزار نفر ناپدید شدن. سقوط خوزه مونت توسط یک کودتای نظامی اتفاق افتاد و اون چند بار سعی کرد در انتخابات بعدی شرکت کنه و مردم هم بارها سعی کردن اونو به خاطر جنایات زمان حکومتش به دادگاه بکشن ولی هر بار به شکلی از ماجرا فرار کرد و حالا خوشحالیم که یک دیکتاتور دیگه یک جای دیگه دنیا، جلوی هیات منصفه می‌ایسته و حداقل چیزی که اتفاق می‌افته اینه که جنایاتی که انجام داده توسط یک دادگاه بی‌طرف رسما ثبت می‌شن.

عکس‌های روز اول دادگاه رو اینجا ببینین

نکته تکمیلی: مخالفیم با اعدام، حتی اعدام دیکتاتوری که شعار جنگ داخلی اش برای سرکوب مردم این بود «اگر با ما هستید ما بهتون غذا می دیم ولی اگر علیه ما هستین، ما شما رو خواهیم کشت».

مجموعه عکس: سلاح‌های دست‌ساز ارتش آزاد سوریه

ارتش آزاد/شورشی‌ها یا هر اسمی دیگه‌ای که دوست دارین هنوز با رژیم بعثی بشار اسد در جنگ هستن و حمام خون برای حفظ قدرت ادامه داره. این وسط سایت آتلانتیک مجموعه جالبی داره از عکس‌های اسلحه‌های دست ساز ارتش آزاد سوریه. مثلا این:

عکس های باحال سلاح های دست ساز

نگاه کردن به این مجموعه باحاله (: به امید حکومت های دموکراتیک در همه جهان – یعنی حکومت هایی که در پروسه های دموکراتیک با رای مردم بیان و در پروسه های دموکراتیک با رای مردم برن (:

یک چیز عجیب هم اضافه کنم؟ در چنان سیستم‌هایی اصولا مفهوم «بر اندازی» و «شورش علیه حکومت» و «توطئه» و … تقریبا بی معنی می شه چون دیگه کسی جوری به حکومت نچسبیده که ماکزیمم چهار سال بعد نشه خودش و همفکرهاش رو با روشهای مرسوم و دموکراتیک کنار گذاشت (:

اگر نقد معقولی از شرایط سوریه می خواین به پرونده سوریه قسمت اول و دوم رادیو فنگ گوش بدین

رادیو گیک شماره ۲۳ – تجربه قهوه ای تیره

به رادیو گیک شماره ۲۳ خوش اومدین. توی این شماره با اخبار دنیای گیک‌ها شروع می کنیم و بعد به اعماق مغز می ریم تا ببینیم چطوری دانشمندها تونستن احساسات و دستورهای عضلانی دو موش رو به هم وصل کنن تا یکیشون به عنوان کامپیوتر اون یکی کار کنه. آخر برنامه رو هم با دنیایی تموم می کنیم که توش نجارها همونطوری می رم مصاحبه استخدامی که برنامه نویس ها. این شما و این رادیو گیک شماره بیست و سه

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_023_ghahvei_tire.mp3]

مشترک رادیو گیک بشین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

سالن نمایشی که از شما می‌خواد توییت کنین
اکثر تئاترها و سالن‌های نمایش دوست ندارن کسی حین برنامه با موبایلش کار کنه ولی اخیرا مرکز نمایش‌های هنری رود آیلند توی یک برنامه جالب، دو ردیف آخرش رو به اسم «ردیف‌های توییت» نامگذاری کرده و با دادن بلیت‌های مجانی به کسانی که دوست دارن نمایش‌ها و برنامه‌ها رو توییت کنن می‌ده و اینکار رو تشویق هم می کنه. توی هر برنامه هشتگ برنامه اعلام می شه و آدم ها باید با استفاده از اون توییت هاش رو تگ بزنن تا بقیه بتونن پیداش کنن. البته این ایده جدید نیست ولی این سالن اولین سالنی است که صندلی‌ها رو کاملا رایگان می ده. البته در این مورد هم که آیا اینکار خوبه یا نه نظرات مختلفی هست و بعضی کارگردان‌ها یا مسوولین سالن‌های نمایش می‌گن که وقتی کسی می یاد برای دیدن یک نمایش، بهتره که از قبل با توییت‌های کلی آدم کلی ایده در مورد نمایش نداشته باشه و در پروسه‌ای که کارگردان / نویسنده نمایش تصمیم گرفته، اونو ببینه.

پتنت ترول‌ها علیه پادکسترها
لغت ترول رو که بلدین، مزاحمی اینترنتی که هدفش اذیت کردن بقیه است. لغت پتنت هم تقریبا می شه به چیزی مثل مالکیت معنوی یا چنین چیزی ترجمه بشه. پتنت ترول می‌شه شرکتی که با داشتن چند تا پتنت یا حتی با خریدن پتنت از کس دیگه شروع می کنه به پول گرفتن از کسانی که از اون تکنولوژی استفاده می کردن. مثلا اپل می گه باید از سامسونگ پول بگیره چون «کاشف» یک دستگاه با گوشه‌های گرد بوده! خب این یک بحثه ولی فرض کنین یکی بیاد بگه که در سال ۱۹۹۶ پتنتی داشته تحت عنوان «ابزاری برای منتشر کردن چند قسمت از یک فایل صوتی روی اینترنت به شکلی که هر وقت منتشر شد، بیاد توی سیستم شما». این شرکت که این پتنت رو خریده حالا تلاش می کنه از پادکست‌های مشهور دنیا پول بگیره با این عنوان که اونها ایده اش رو کپی کردن. [توضیحات خودم]

خودکار سه بعدی: ایده‌هایی که از کاغذ بیرون می زنن

[پرینترهای سه بعدی] و حالا یک محقق که از دانشگاه ام آی تی می یاد یک خودکار ساخته که می تونین باهاش اجسام سه بعدی بکشین. این خودکار که اسمش 3doodler است، این خودکار به جای جوهر از یک ترموپلاستیک استفاده می کنه که در لحظه خروج از نوک خودکار ۲۷۰ درجه حرارت داره اما سریع خنک می شه و شکلی که دارین می کشین رو توی فضا به خودش می گیره.

سایت مگا و پذیرش بیت کوین
سایت مگا رو در شماره قبلی معرفی کردیم . [کیم دات کام و سایت جدیدش بعد از بسته شدن و این حرفها] [کمی هم بیت کوین] حالا هم سایت مگا، گفته که برای دریافت حق اشتراک، بیت کوین قبول می کنه. این سایت همچنین گفته که به زودی امکان ایمیل، چت، چت صوتی، تصویر و ساپورت از موبایل رو هم به سیستمش اضافه خواهد کرد. خلاصه و عالی. و البته اینو گفتیم اینم بگم که یکی از پیتزا فروشی های مورد علاقه من (دومینوز) رو هم حالا می شه با بیت کوین خرید. البته خود این شرکت بیت کوین قبول نمی کنه بلکه یک استارتاپ باهوش به اسم PizzaCoins کار واسطه رو انجام می ده و با گرفتن بیت کوین از هکرها و گیک های گرسنه، از پیتزا دومینوز براشون پیتزا سفارش می ده (:

تبلیغ
نرد نیوز
نرد نیوز! نرد نیوز… http://nerdnews.ir/ یک سایت نزدیک به اسلش دات یا هکر نیوز که قراره با مشارکت آدم ها توش اخبار گیکی بره. سری بزنین و اگر وقت و حوصله دارین مشارکت کنین تو نوشتن.
تبلیغ

دایناسورا دایناسورا! بالاخره کشف کشد: انقراض به خاطر اثابت سنگ آسمانی
یک گروه از دانشمندهای آمریکایی و اروپایی مدعی شدن که جواب سوال اصلی دوران کودکی ما رو کشف کردن: یک سنگ آسمونی باعث از بین رفتن ۷۵٪ گونه های روی زمین از جمله دایناسورها بوده. این سنگ ناکس که باعث شد ما به جای دایناسور سگ و گربه نگه داریم تو خونه‌هامون، ۶۶ میلیون سال قبل توی مکزیک به زمین خورده و آخرین دوران انقراض رو رقم زده و هومو ساپینس که همین اجداد بیشتر از ما میمون ما باشن رو گونه غالب کرده. این سنگ آسمونی احتمالا تقریبا ۱۵ کیلومتر بوده و برخوردش ۴۲۰ زتاژول انرژی آزاد کرده (تقریبا برابر ۱۰۰ تتراتن تی ان تی) یا اگر راحت ترین برابر دو میلیون برابر قدرت قوی ترین بمب کره زمین که همون بمب تزار روسیه است. تا حالا هیچ کس مطمئن نبود که آیا این واقعه دلیل اصلی انقراض بوده یا نه ولی الان تحقیقات این دانشمندها، انقراض دایناسورهای ناز دوست داشتین رو به گردن این سنگ خبیث انداخته.

کتابچه داوینچی روی اینترنت

کتابخونه بریتانیا توی یک حرکت عالی، شش تا از آثار منحصر بفردش رو با کیفیت بسیار خوب اسکن و برای دسترسی علاقمندان روی اینترنت گذاشته. مهمترین این آثار، کتابچه طرح ها و نوشته‌های لئوناردو داوینچی است که تک تک صفحاتش به شکل تمام رنگی اسکن شدن و با امکان زوم کردن در دسترس علاقمندان هستن. [توضیحات خودم و ارزش علم و غیره]

همه وب در نوزده کلیکی شما
یک تحقیق جدید نشون میده که حداکثر با نوزده کلیک می شه از هر سایتی که در اینترنت انتخاب کردین به یک سایت دیگه رسید. تازه این آمار در حالتیه که سایت های سرچ که همه چیز رو به همه چیز وصل می کنن رو در نظر نگیریم. این تحقیق رو آلبرت لازلو از دانشگاه نورت وسترن انجام داده که تخصص در نظریه شبکه در انسان و تکنولوژی داره. کل صفحات ۱۴ میلیارد تخمین زده شدن. اینکار بیتشر از همه توسط هفت تا سایت ممکن شده که بهترین خبرهای جهان رو جمع می کنن کنار همدیگه (مثلا هکر نیوز، دیگ و چنین چیزهایی).

در اعماق

حمله هکرهایی که به فیسبوک حمله کرده بودن، به اپل

به گزارش رویترز، احتمالا همون هکرهایی که به فیسبوک حمله کرده بودن حالا هم به اپل حمله کردن. این حمله از طریق مشکل جاوای اوراکل بوده. اول یک سایت توسعه نرم افزار آلوده شده و بعد کامپیوترهای اپل بعضی کارمندها که به اونجا سر زده بودن. یک مشاور امنیتی گفته حمله‌ها پیچیده و از چین هستن و هنوز هم دارن از طریق اون سایت توسعه آیفون، کسانی که جاوا رو حذف نکردن رو آلوده می کنن. شرکت اف-سیکیور گفته که نمونه مشابهی از این حمله، کامپیوترهای ویندوزی رو تارگت قرار داده. این شرکت گفته که این بزرگترین حمله تاریخ به مک ها است. حمله‌های سایبری در حال بیتشر شدن هستن و هفته قبل، اوباما دستور جدیدی صادر کرده برای حفاظت بیشتر از شبکه‌های حیاتی کشورش. و البته در همین دو سه هفته هک توییتر رو هم داشتیم که احتمالا اکانت ۲۵۰ هزار کاربرش در دسترس هکرها بوده و ازشون خواسته شده پسوردها رو عوض کنن [مواظب صفحات فیشینگ باشین، از براوزرهای آپدیت استفاده کنین، هیچ جای ناشناسی پسورد واقعی رو ندین، سرتیفیکیت الکی نصب نکنین]

کلاس برنامه نویسی از کلاس اول تا کلاس آخر: ایول استونی

دنیایی رو تصور کنین که توش تقریبا همه کارها وابسته به نرم افزار شده و خیلی از افراد جامعه‌اش به نوعی در طول روز زندگی اشون به نرم افزارهای مختلف ربط داره. آیا در چنین جامعه‌ای اهمیت درک اینکه کامپیوترها چطور کار می کنن اهمیتی شبیه ریاضی و خوندن نوشتن داره؟ اگر نظرتون «بله» است، با مسوولین کشور استونی هم نظر هستین. کشوری که داره سعی می کنه یکی از مهدهای تکنولوژی اطلاعات جهان بشه. این کشور حالا از کلاس اول تا کلاس دوازدهم (یعنی از اول دبستان تا آخر دبیرستان) کلاس برنامه نویسی رو به برنامه مدارس اضافه کرده. این کشور در حال حاضر یکی از سریعترین دسترسی های به اینترنت در تمام جهان رو داره و هدفش اینه که از طریق مجهز کردن همه افراد کشور به برنامه نویسی، استارتاپ ها رو پیش ببره که به نوبه خودشون اقتصاد آینده کشور رو پیش خواهند برد.

دادگاه انگلستان و اجبار حذف سه سایت تورنت
یک دادگاه توی انگلستان رای داده که سه سایت تورنت باید توسط همه آی اس پی های کشور بلاک بشن: به خاطر نقض کپی رایت فیلم‌ها و موسیقی‌ها. بعد از شکایت British Phonographic Industry، که این سایت‌ها ناقض عمده کپی رایت هستن، کیک اس تورنت، H33t و Fenopy از دسترسی مشتری های آی اس پی ها خارج خواهند شد. هین شرکت در سال قبل فشار زیادی به دادگاه‌ها آورده بود تا قانون مشابهی رو برای پایرت بی تصویب کنن [نظرات خودم – بد بودن نقض کپی رایت و بدتر بودن فشارهای این شکلی توسط لابی های بزرگ رسانه ]

هک آوداسیوس و نامه‌های شخصی خانواده بوش
هاهاها… ظاهرا کلی اکانت هک شدن و کلی از ایمیل‌های شخصی خانواده بوش هم به سرقت رفته از جمله خود شخص رییس جهمور سابق. سارق که ایمیل‌ها و تصاویر رو در یک اکانت هک شده دیگه آپلود کرده تا کارش رو اثبات کنه، گفته که به حجم زیادی ایمیل و «مطالب جذاب» دیگه هم دسترسی پیدا کرده از جمله بیماری‌ اخیر جرج دبلیو بوش. در یکی از تصاویر هم بوش برای خواهرش ایمیلی رو فرستاده حاوی نقاشی‌اش که داشته از خودش توی حموم می‌کشیده (: هکر گفته که پلیس ها از مدت ها پیش دنبالش هستن و صدها اکانت رو تا حالا هک کرده.

پتنت دیکتاتوری دیجیتال!
هاها.. از پتنت‌ها در اینجا معمولا بد گفتیم چون بازدارنده خلاقیت و بالا برنده قیمت ها بودن ولی این یکی پتنت خیلی بامزه است: یکی توی آمریکا این رو پتنت کرده «دولتی که توش هر کس بخواد با اینترنت کار کنه باید یک کد مشخص بگیره و فقط از اون طریق به اینترنت وصل بشه. این کد قابل انتقال به هیچ کس دیگه نیست و هر کس بخواد شروع به کار با اینترنت بکنه باید درخواست دریافت کد شخصی اش رو بکنه و نرم افزارهایی که فقط با این کد اجازه ورود به اینترنت رو می دن و دیتابیس اینکه کی کجا به چی وصل شده و چیکار کرده رو در اختیار پلیس‌ها و دولت می‌ذارن» ((((: باحالیش چیه؟ ایده اش اینه که اگر فردا دولت آمریکا هم شروع کرد از این دیکتاتور بازی ها در آوردن، اونها می تونن شکایت کنن که این پتنت رو دارن و به جز اونها هیچ کس حق نداره چنین دولتی تشکیل بده ((((: به این می گن پتنت کردن دیکتاتوری تا دیگ هیچ کس حق نداشته باشه دیکتاتوری کنه (((:

آی آر سی به عنوان چت تاکتیکال ارتش آمریکا


در یک مقاله خیلی جذاب، می تونین بخونین که چطور ارتش آمریکا از آی آر سی به عنوان اصلی ترین روش ارتباطات در میدون های جنگ استفاده می کنه. این سیستم متنی ساده از ۱۹۹۰ در ارتش بوده و حتی الان هم با کنار زدن ارتباطات مبتنی بر صدا و تصویر، به عنوان اصلی‌ترین روش دریافت وضعیت جبهه استفاده می شه. شماره ژانویه ۲۰۱۲ Air Land Sea ارتش می گه که این روش بهترین شیوه ارتباطی میدان‌های با پهنای باند کمه که سربازها توش دائما از خط های ارتباط قطع و وصل می شن. همچنین رساله دکترایی توی ۲۰۰۶ مدعی شده که آی آر سی اصلی ترین روش ارتباطی command and control ارتش آمریکا است هر چند که وزارت دفاع داره روی برنامه ای مبتنی بر پروتکل XMPP کار می کنه تا اون رو جایگزین این کنه. برای اطلاعات بیشتر و یک اسکرین شات باحال از کلی برنام آی آر سی به لینک توی مطلب مراجعه کنین. دیدن آی آر سی هر جایی لذت بخشه.

۴۰۰ میلی ثانیه زودتر


[توضیح معاملات های فرکانس] بحث خبرنامه EIA در مورد وضعیت بازارهای گاز و نفت در ده و نیم منتشر می شه. و شرکتی که ۴۰۰ میلی ثانیه زودتر معامله رو شروع می کنه و پلیس که قبول نمی کنه جریان رو دنبال کنه.

و با دو تا مطلب در مورد مغز این بخش رو تموم می کنیم

مطلب اول که عنوانش هست «مغز ماشینی قابل محاسباتی شدن نیست»‌
توسط یکی از رده بالاترین نوروساینتیست‌های جهان نوشته شده. میگوئل نیکوللیس Miguel Nicolelis, از دانشگاه دوک با انتقاد از سینگولاریتی و عقاید کروزویل می گه که کامپیوتر هیچ وقت نخواهند تونست کارکرد مغز رو شبیه سازی کنن و سینگولاریتی چیزی به جز جو سازی پر هیجان نیست. اون می گه مهندس ها هیچ وقت نخواهند تونست چیزی شبیه مغز بسازن. سینگولاریتی که دیگه برای شنونده ها آشنا است (اگر نیست شماره یک رو گوش بدین! بسیارمهمه!) : لحظه ای که ماشین ها از مغز جلو می زنن و اتفاقات غیرقابل تصور و عجیبی در جامعه ، علم، پزشکی و همه چیزهای دور و بر ما اتفاق می افته. یکی از اصلی ترین شخصیت‌های دنیای سینگولاریتی، ری کروزویول حالا به گوگل رفته تا با داشتن منابع نزدیک به بینهایت، روی پروژه‌هاش کار کنه. البته میگوئل هم خودش از متخصصین بزرگ حوزه خودشه ولی بر خلاف سینگولاریتی دوست ها که می گن ماشین خواهد تونست ما رو شبیه سازی کنه، روی این کار می کنن که ما هر چه نزدیکتر و نزدیکتر ماشین ها رو کنترل کنیم… مثلا اینکه ما بتونیم با ذهن ماشین ها رو کنترل کنیم یا توی فضاهای مجازی زندگی کنیم. دانشگاه دوک توی جدیدترین آزمایشش توی مغز یک میمون الکترودهایی گذاشتن که بهش اجازه می ده یک بدن رباتیک رو کنترل کنه. به عبارت دیگه توی طرح اونها، مغز انسان خواهد تونست مدل ها و ابزارهایی داشته باشه که ماشین ها رو کنترل می کنن و در سطح بعدی با داشتن ایمپلنت های مغزی این کنترل بدون واسطه انجام خواهد شد.

و مطلب دوم مغزیمون هم آزمایشی که همین امروز منتشر شد: اتصال مستقیم مغز موش ها به همدیگه برای اولین بار در تاریخ بشر!
اوه اوه… دانشمندها تونستن با ایمپلنت گذاشتن توی مغز موش اول، خوندن سیگنال‌ها و انتقالشون به مغز موش دوم از طریق ایمپلنت‌های توی مغزش، احساسات سنسوری و دستورات عضلانی موش اول رو به موش دوم منتقل کنن
! این و موش هزاران کیلومتر با هم فاصله داشتن. جزییات توی journal Scientific Reports. منتشر شده.

پروفسور میگوئل نیکولسیس از دانشگاه دوک (آنا نیست؟!) ثابت کردن که مغز دوم واقعا این سیگنال ها رو درک می کنه. اونها اول موشی رو آموزش دادن که با فشار دادن یک اهرم خاص، در لحظه ای که لامپش روشن می‌شه، به کمی‌ آب برسن و تشنگی شون رو برطرف کنن. بعد موش دیکد کننده … [موزیک ترسناک!] که تشنه اش می شده یک احساسی داشته. این احساس توسط سیم از مغزش به موشی که راه حل تشنگی رو بلد بوده منتقل می شده و مغز موش دوم که تشنگی رو حس می کرده دستور فشار دادن اهرم چراغ دار رو صادر می کرده و این دستور از طریق سیمی به ضخامت یک صدم موی انسان به مغز موش دوم منتقل می شده و موش دوم بدون اینکه بدونه چرا، با دریافت دستور فشار اهرم توسط مغز، اون رو فشار می داده و در کمال تعجب تشنگی اش بر طرف می شده! ترسناک نیست؟ اینترنت رو بذارین این وسط تا بشه همین آزمایش رو با هزاران کیلومتر فاصله با دانشگاه وارویک انجام داد… و حالا با داشتن این اینترفیس مستقیم مغز به مغز… شاید روزی بتونیم بدون فشردن یک کلید یا هر چیز مشابه، افکار و احساساتمون رو به میلیون ها نفر منتقل کنیم یا دریافت کننده میلیون ها احساسات آدم های جهان باشیم.

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

ولنتاین رو تبریک می گم! (((: درسته که گذشته ولی خب بدون تبریک که نمی شه همین یک تبریک رو داشته باشین تا برم سراغ نامه‌ها که خیلی طولانیه

نامه ها

[بخونم ]

بخش آخر

داستان کوتاه «اگر نجارها همونطوری استخدام می شدن که برنامه نویس ها استخدام می شن»

این داستان رو من ننوشتم. من ترجمه کردم و کمی تغییر دادم ولی چون نویسنده اصلی اش مشخص نیست لینکی هم ندارم که بهش استناد کنم به عنوان نویسنده. اگر کسی نویسنده رو می شناخت خوشحال می شم بهم معرفی کنه. برای پیدا کردن داستان کافیه گوگل کنین «If Carpenters Were Hired Like Programmers».

[ آهنگ ]

اگر نجارها رو هم مثل برنامه نویس‌ها استخدام می‌کردن

مصاحبه گر: خب… ظاهرا شما یک نجار هستین. درسته؟
نجار: بله. دقیقا من یک نجارم

م: چند وقته که نجاری می کنین؟
ن: ده سال

م: عالیه. این خیلی خوبه. حالا چند تا سوال فنی می پرسم که ببینم برای کار ما مناسب هستین یا نه
ن: بله حتما . با کمال علاقه

م: اول بگم که ما روی تزیینات داخلی کلی ساختمون کار می کنیم که رنگ قهوه ای توشون زیاده. قبلا کار تزیینات داخلی با چوب قهوه ای کردین؟
ن: خب… من یک نجارم و مشخصه که کلی کار چوب کردم. بعدش هم هر کس هر رنگی که بخواد می تونه به کارهام بزنه.

م: بله. متوجه این هستم. ولی ما دقیقا دنبال کسی هستیم که با چوب های قهوه ای تجربه داشته باشه. شما داشتین؟ تقریبا چند ماه کار قهوه ای کردین؟
ن: خب. واقعا دقیق نمی تونم بگم. من معمولا کارهام رو می سازم و مصرف کننده نهاییه که به رنگی که دوست داره رنگش میکنه. اصلا مهم نیست که چه رنگی استفاده می کنن. شاید مثلا شش ماه محصولات من رو قهوه ای رنگ کرده باشن.

م: شیش ماه؟ خب ما دنبال کسی هستیم که تجربه بیشتری داشته باشه اما بذارین کمی مصاحبه رو جلوتر ببریم.
ن: امیدوارم متوجه این جریان باشین که رنگ رنگه. توی نجاری تاثیری نداره

م: بله. ولی رنگ گردویی چطور؟
ن: چی چطور؟ یعنی منظورم اینه که چی رنگ گردویی چطور؟

م: کاری انجام دادین که گردویی رنگ شده باشه؟
ن: بله. من همه رنگ کاری داشتم. گردویی، خرمایی، صورتی، آبی. هر رنگی بگین کارهام رو رنگ کردن

م: ولی دقیقا چقدر سابقه کار گردویی دارین؟
ن: اوه.. واقعا نمی دونم. واقعا باید می‌شمردم که چند تا از کارهام رو گردویی رنگ کردن؟

م: تعداد نه. زمان. می تونین تقریبا بگین که چند ماه کارهاتون گردویی رنگ شده؟
ن: اگر اصرار دارین… مثلا یک سال و نیم.

م: از نظر خودتون توی ارائه کارهای گردویی رنگ، یک حرفه ای هستین یا مبتدی؟
ن: حرفه کار گردویی رنگ؟ یعنی چی؟ خب بله من یکسری از کارهام رو گردویی رنگ کردن و فروختن.

م: یعنی مدعی نیستین که یک گردویی کار حرفه ای هستین.
ن: ببینین.. من یک نجارم. من با همه مدل چوبی کار کردم. چوب ها کمی با هم فرق دارن ولی یک نجار می تونه با همه اونها کار کنه ولی جریان اینکه آخرش چه رنگی به کار بزنن یک سماله…

م: بله بله.. ولی ما گردویی کار می کنیم. این از نظر شما مشکلی نداره؟
ن: نخیر. از نظر من خوبه. من یک نجارم و رنگ به من ربط چندانی نداره

م: گردویی تیره چطور؟
ن: چی گردویی تیره چطور؟

م: خب ما توی مصاحبه های قبلی به کسایی رسیدیم که تجربه زیادی با گردویی داشتن ولی متاسفانه هیچ کدوم قبلا کاری رو به رنگ گردویی تیره نفروخته بودن. شما هیچ تجربه ای با گردویی تیره دارین؟
ن: بله. تا حدی. رنگی نیست که همه بخوان ولی به هرحال من چند تا کار داشتم .. تو رزومه ام هست.

م: پس یک لحظه صبر کنین من بنویسم که با گردویی تیره کار کردین
ن: بفرمایین

م: و یک نکته دیگه. ما اینجا از سنگ نسخه ۵.۱ برای میخ کوبیدن استفاده می کنیم. شما هیچ وقت با قلوه سنگ نسخه ۵.۱ میخ کوبیدین؟
ن: [سعی در کنترل صدا] خب… من می‌دونم که کسایی هستن که میخ رو با سنگ می کوبن ولی اگر بخوام راستش رو بگم من همیشه از چکش و این اواخر از چکش بادی استفاده کردم و می کنم. با سنگ ممکنه به انگشت‌هامون صدمه بزنیم. حتی اگر روی انگشت هم نزنیمش چون گرفتنش راحت نیست دستی که باهاش میخ رو می کوبیم حتما ناراحت می شه.

م: ولی ما شرکت‌های خوبی رو می‌شناسیم که با سنگ میخ می کوبن. شما می‌گین سنگ کار نمی کنه؟ یا شما بلد نیستین با سنگ کار کنین؟
ن: نه نمی گم کار نمی کنه. فقط می گم چکش یا چکش بادی راحت تر و بهتره.

م: همه سیستم آنالیست‌های ما میخ‌هاشون رو از همون اول با سنگ کوبیدن و الان هم باهاش راحتن و می‌گن خوبه.
ن: بله. ممکنه برای بعضی ها راحت باشه. بخصوص اگر با چیز دیگه کار نکرده باشن یا هفته ای فقط یکی دو تا میخ بکوبن ولی من که کارم در طول روز کوبیدن میخه،… [زمزمه با خود که کار رو می خوام]… ببینین… من مشکلی با کوبیدن میخ با سنگ ندارم. اگر شما اینو ترجیح می‌دین من هم می‌تونم با همین تکنولوژی کار کنم.

م: بسیار خوب. خوشحالم که هماهنگ هستین و انعطاف پذیر. ما چند تا کاندیدای دیگه هم داریم. خوشحال شدم از وقتی که به ما دادین و حتما تا یک هفته بعد باهاتون تماس می‌گیریم
ن: ممنون و متشکر. منتظر تماس شما هستم.

[صدای ساعت]

دو هفته بعد

[زنگ تلفن]

م: سلام بفرمایین
ن: سلام. من نجاری هستم که برای مصاحبه اومده بود پیشتون. چون تماسی نگرفتین گفتم خودم یک پیگیری بکنم برای اون شغل مربوط به کارهایی که قرار بود گردویی تیره رنگ بشن. در این مورد تصمیمتون رو گرفتین؟

م: اوه بله بله. چطورین؟ راستش در اون مورد.. بله تصمیم گرفتیم
ن: اوه خوشحالم. خب چه کسی رو انتخاب کردین

م: در واقع ما از شما راضی بودیم. در کل انتخاب خوبی بودین ولی در نهایت تصمیم گرفتیم با کسی کار کنیم که تجربه اش با رنگ گردویی خیلی زیاد بود و بهمون هم گفت که همیشه در زندگی میخ رو با سنگ کوبیده.
ن: واقعا؟ پس من کار رو نگرفتم. چون به اندازه کافی رو قهوه‌ای تجربه نداشتم؟

م: خب بله تا حدی. ولی کسی رو که گرفتیم حقوق خیلی کمتری از شما هم درخواست کرده بود.
ن: با وجود تجربه زیادش؟

م: بله. یک فروشنده جای شناسنامه که توی مترو کار می کنه رو استخدام کردیم. دوازده ساله اونجاست.
ن: فروشنده دوره گرد توی مترو به عنوان یک نجار؟

م: بله بله. ولی کلی تجربه فروش قهوه ای داره. حتی گفت که در سی درصد موارد مشتری ها به جای قهوه ای ازش درخواست قهوه ای تیره دارن. دقیقا کسی بود که ما لازم داشتیم. آخه ما هم کمدهای قهوه‌آی لازم داریم
ن: [قطع کردن تلفن]

حیوونکی ما برنامه نویس ها

موسیقی

Sea Cruize از خانم لا دی رو می ذارم براتون که بهمون اجازه داده آهنگش رو استفاده کنیم و با افتخار پخشش می کنیم

رادیو گیک شماره ۲۲ – دوست دختر مصنوعی

در شماره بیست و دومم رادیو گیک در خدمت شما هستیم با عنوانی به جذابی: دوست دختر مصنوعی. در این شماره راه حلی کشف می کنیم برای اینکه شما دوست پسر / دختر ندارین، نگاهی می کنیم به دستگیری هکری که توی فهرست ده تایی اف بی آی بود و می بینیم که بعضی مدرسه ها توشون بازی با کامپیوتر اجباریه. راستی! اگر این شماره با ما باشین، باور می کنین که دسترسی به اینترنت یکی از حقوق شهروندی است و لازمه یک زندگی طبیعی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_022_doost-dokhtar-masnooei.mp3]

مشترک رادیو گیک بشین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

واحد اجباری ماین کرفت در مدرسه

ماین کرافت اجباری در مدرسه

یک مدرسه سوئدی خبر ساز شده: به خاطر اجباری کردن گذروندن یک واحد بازی ماین کرفت برای بچه‌های سیزده ساله. این بازی فوق العاده مشهور در دنیا،‌ از بازی کن ها می خواد که با حوصله و وقت و دقت و پشتکار از قطعات مختلفی که در دنیاش وجود داره، سازه‌های مثل خونه و غیره بسازن. در نسخه های جدی شب ها خرابکارها می یان بیرون و خونه ها رو خراب می کنن ولی در نسخه هایی هم فقط ساخت سازه های زیبا و مفید هدفه و همکاری آدم ها با هم و خلاقیتشون باعث علاقه شون به بازی می شه. مدرسه گفته بازی کردن این بازی چندین نفره آنلاین باعث می شه دانش آموزها در مورد شهرسازی، برنامه ریزی، مسائل محیط زیستی و به پایان رسوندن کارهایی که شروع می کنن چیز یاد بگیرن و حتی بتونن برای آینده برنامه بریزن. مدیرهای مدرسه گفتن که این بازی از نظرشون تفاوت بخصوصی با درس هایی مثل هنر و نجاری نداره. اونها اضافه کردن که اوائل بعضی والدین با این واحد مشکل داشتن اما موفقیت این واحد باعث شده مدرسه تصمیم بگیره که در سال های آینده هم این درس اجباری رو در فهرست برنامه‌های بچه ‌های سیزده ساله، بذاره.

دستگیری مرد کالیفرنیایی برای اذیت و آزار آنلاین ۳۵۰ زن

اذیت و آزار رو رسانه های ما مجبورن به جای تجاوز استفاده کنن ولی اینجا منظور واقعا همینه. این مرد با درست کردن هویت های مختلف برای خودش با زن ها دوست می‌شد، بعدا براشون یکسری فایل و غیره می فرستاد که باعث می شد بتونه پسوردهاشون رو بدزده و بعد از این طریق بهشون فشار می‌آورد. مثلا در یک مورد این مرد خودش رو جای مرد الف ای جا زد و خواست با زنی صحبت کنه. این زن که شک کرده بود به مرد اصلی زنگ زد و وقتی مطمئن شد که طرف مقابلش مرد الف نیست، این رو بهش گفت اما این مرد بهش گفت که عکس بدون بلوز این زن رو در اختیار داره و اگر همین الان جلوی وبکم برهنه نشه، اونو می ذاره توی فیسبوک زن که پسوردش رو هم داره. وقتی زن مقاومت کرد، عکس برای چند ثانیه روی فیسبوکش رفت و غیره و غیره. خوشبختانه آدم ها با پلیس تماس گرفتن و حالا این مرد ۲۷ ساله دستگیر شده به اتهام آزارها و بهره کشی های مشابه از ۳۵۰ زن و پرونده‌ای بسیار قطور. ماجراش برای ما؟ سوادمون از اینترنت و هویت رو بالاتر ببریم و بدونیم که پلیس موظفه از ما دفاع کنه.

گفتن اینکه در ایران هم وضع بدک نیست و ذکر مورد رم موبایل و پلیس و رفتن سراغ مغازه و شاگردش.

گالوپ و نظرسنجی در مورد دسترسی به اینترنت

گالوپ که یکی از بزرگترین سازمان‌های نظر سنجی جهانه، گزارشش رو منتشر کرده. طبق اون سال ۲۰۱۱ ۳۲٪ مردم بالغ جهان گفتن که به اینترنت در خونه دسترسی دارن. این عدد برای سال‌های قبل ۲۹ و ۲۵٪ بوده. از ۱۴۸ کشور حاضر در نظر سنجی، در ۴۱ کشور کمتر از ده درصد جمعیت به اینترنت دسترسی داشتن و در مقابل در ۴۸ کشور بیشتر از ۵۰٪ آدم های بالغ به اینترنت در خونه دسترسی داشتن. کشورهای اول عبارت بودن از سوئد و سنگاپور با ۹۳، دانمارک با ۹۲ و هلند با ۹۱ درصد. بعدش هم نیوزلند، استرالیا، کانادا، تایتوان، ایرلند، کره جنوبی، لوکزامبورگ،‌اسراییل و فرانسه و امارات.. جالبه که کشورهایی مثل بحرین و کویت هم با ۸۴ و ۸۳ در بالاهای فهرست هستن. آمار برای ایران ۳۸٪ بوده که باعث شده همسایه اوروگوئه، آلجریا، کاستاریکا و موروکو باشیم (:‌

کیم دات کام و سایت جدیدش: مگا

من آدم‌هایی که روابط معمول جهان رو هک می کنن رو دوست دارم. کسانی مثل موسس ویکیلیکس یعنی آسانژ و کسانی مثل کیم دات کام. کیم دات کام درست یکسال بعد از اینکه پلیس به سایت اولش یعنی مگا آپلود حمله کرد و اون رو بست ،‌سایت دومش رو راه انداخته: مگا دات کو دات ان زد. این سایت به هر کس به شکل رایگان ۵۰ گیگ فضای ذخیره سازی می ده و اگر بین ۱۳ تا ۴۰ دلار در ماه هم پول بدین می تونین ۵۰۰ گیگ تا ۴ ترا فایل توش ذخیره کنین.

دات کام باهوشه و سایت جدیدش قراره با رقبایی مثل دراپ باکس، گوگل درایو و رپید شر رقابت کننده و در ضمن جلوی بسته شدن توسط پلیس عصبانی رو بگیره. این سایت همه فایل هاش رو با یک کلید آر اس ای دو کیلوبایتی حفاظت می کنه که یک معنی بیشتر نداره: حتی خود دات کام هم نمی دونه چه سایتی روی این استوریج آنلاین ذخیره شده و فقط و فقط کاربر است که میدونه چی روش آپلود کرده. البته شما می دونین لینک فایل هاتون رو به بقیه هم بدین (یا از طریق دادن کلید به اونها یا با گذاشتن کلید توی یو آر ال) و خب توی قرارداد سایت هم نوشته شده که شما مسوول نقض کپی رایت توش هستین و جریان به سایت ربطی نداره (: یک کلک دیگه که پلیس نتونه سایت رو پایین بیاره. پیشنهاد می کنم سریعا یک تستی بهش بزنین.. پنجاه گیگ کم چیزی نیست (: مگا دات کو دات ان زد. به افتخار نیوزلند.

البته اینم اضافه کنم که دیروز کیم دات کام در جواب به کسایی که می گفتن فلان و فلان گفت هر کس بتونه سایت رو هک کنه، ده هزار یورو جایزه داره و .. هنوز کسی نتونسته (: مشخصه که سریعا در حال رشده، در روز اول یک میلیون کاربر رجیستر کردن و پنجاه میلیون فایل روش آپلود شد و یک سایت جدا به وجود اومد که فایل های پابلیک رو ایندکس می کرد ولی این سرویس سریعا از طرف مگا بلاک شد. در ضمن کیم گفته که بیست وکیل تمام وقت، وظیفه پاسخ دادن به مدعیان نقض کپی رایت در این سایت جدید رو بر عهده دارن و این سایت هیچ مشکل قانونی نداره.

دستگیری حمزه بندالعاج

نه (: فعال حقوق بشر یا طرفدار آزادی بیان یا چنین چیزی نیست. حمزه بندالعاج هکریه که اف بی آی مدت ها دنبالش بود و بالاخره توی فرودگاه تایلند خوش و خندون دستگیر شد. این پسر ۲۴ ساله متهمه که با هک کردن بانک‌ها، چندین میلیون دلار پول دزدیده و وقتی بهش دستبند می‌زدن شوخی می کرد و حسابی می خندید. پلیس تایلند هنگام دستگیری بهش گفته که در لیست FBI 10 most wanted است و اون خندیده و گفته که اینطور نیست و شاید توی لیست بیست تا یا پنجاه تا باشه. این هکر آلجریایی ۲۱۷ مورد هک بانک تو حسابش داره و ظاهرا با پولی که می دزدیده حسابی خوش می گذرونده. پلیس فرودگاه ازش دو تا لپ تاپ، یک تبلت، یک تلفن ماهواره ای و کلی هارد دیسک اکسترنال گرفته و گفته که «اون با یک ترنزکشن می‌تونست ۱۰ یا ۲۰ میلیون دلار در بیاره.. اون با بلیت های فرست کلس دنیا رو می چرخید و لوکس زندگی می کرد». اگر بخش اول خبر براتون هیجان انگیز بود و دوست داشتین جاش باشین، بگم که تایلند حمزه رو به آمریکا پس خواهد داد و احتمالا زندانی خیلی خیلی طولانی در انتظارشه. دزدی در هیچ حالتی اش هیجان انگیز و خوب نیست. هکرها چون اول نفوذ براشون جالبه وارد کارهایی می شن که از اول انتظارش رو نداشتن و بعد توش پیش می رن (: سالم و معقول باشین و سوادتون رو افزایش بدین اما بدون افتادن تو دام کارهایی که اگر از اول بهش فکر میکردین سراغش نمی رفتین.

خرید دوست دختر مصنوعی توی فیسبوق

فیسبوک باعث شده دوستی‌ها و برک آپ های ما از یک موضوع شخصی به یک موضوع عمومی بدل بشن. دوست دخترهای بقیه براشون لایک می زنن و کامنت می نویسن و بوس می ذارن و اونوقت پروفایل‌های ما رو تنها کسی که لایک می کنه هم رادیویی‌هامون هستن! چاره چیه؟ بریم سراغ شرکت برزیلی NamoroFake.com.br و با دادن چهل دلار (بعله چهل دلار!) شرکت پروفایلی با کامنت و عکس و ریلیشن شیپ استتوسی که لازم دارین رو باز می کنه و سی روز توی فیسبوک مثل دوست دختر شما عمل می کنه! و البته اگر نمی خوان چهل دلار رو بدین می تونین فقط ۱۹ دلار خرج کنین و یک پروفایل دریافت کنین که مثلا دوست دختر سابق شما بوده! هاها.. سایت می گه استخدام یک پروفایل فیک که مثلا دوست دختر شما است چند تا فایده داره. اول اینکه باعث میشه خانم های دیگه دید بهتری نسبت به شما و توانایی هاتون داشته باشن، بعدش اینکه بعضی ها لازم دارن یک دوست دختر مصنوعی داشته باشن که حرص دوست دختر قبلیشون رو در بیارن یا نشون بدن که شاد هستن و بهترین روش برای اینکار … به قول این سایت خاص دادن چهل دلار در ماهه! و البته دلیل بعدی که می گه اینه که خانواده و دوستان بیخیال شما بشن و هی اصرار نکنن با یکی دوست بشین. و البته اگر شما یک دختر هستین که میتونین از عهده این نقش بر بیاین و برای یک ماه دوست دختر یکی باشین، وبسایت دعوت به کارتون میکنه و پنجاه درصد سود هم مال شماست! فعلا دوست پسر مصنوعی قابل اجاره نیست ولی شاید در آینده باشه!

توصیه های جادی: مثبت باشین، دروغ نگین، مودب باشین و صادق و کمی بانمک و نیازی به دادن چهل دلار در ماه ندارین.. هیچ چیز برای یک آدم بدتر از این نیست که تظاهر کنه چیزی است که نیست. دروغ نگین.. از همه به خودتون (:

در اعماق

حمله هکرهای چینی به نیویورک تایمز و ضعف سیمانتک

فوربس مطلب جالبی داره در مورد حمله هکرهای چینی به نیویورک تایمز بعد از اینکه این روزنامه گزارشی رو در مورد ثروت شخصی نخست وزیر چین (ون ژیابائو) منتشر کرده. این گزارش که در مورد ثروت شخصی نخست وزیر حزب کمونیست حرف می زده، به مزاق دوستان خوش نیومده و در نتیجه هکرهای چینی به روزنامه حمله کردن تا احتمالا منابع این گزارش رو به دست بیارن. اونها در طول چهار ماه نفوذ به سیستم‌ها، چهل و پنج نوع بدافزار مختلف رو روی کامپیوترهای روزنامه نصب کردن تا احتمالا بتونن اطلاعات متنوعی از کارکرد روزنامه، مقاله نویس ها و غیره رو به چنگ بیارن. نکته آبروریزی جریان این بوده که بزرگترین شرکت آنتی ویروس جهان یعنی سیمانتک، مسوولت حفاظت از کامپیوترهای روزنامه رو بر عهده داشته ولی به گفته شرکت مندیانت که بعد از کشف نفوذ، وضعیت رو بررسی کرده، آنتی ویروسهای سیمانتک فقط تونستن یک بدافزار از چهل و پنج بدافزار نصب شده رو کشف و خنثی کنن. جواب سیمانتک رو بگم.

برنامه نویسی که یواشکی کارش رو به چین آوت سورس کرده بود

هاهااه… یک برنامه نویس آمریکایی که به جای اینکه خودش برنامه بنویسه، بخشی از حقوقش رو به برنامه نویس های چینی می داد که برنامه‌هاش رو بنویسن و خودش فقط حقوق می گرفت و پاش رو می نداخت رو پاش و تو اینترنت می چرخید دستگیر شد! ((: گفته نشده ماجرا مربوط به کدوم شرکت بود اما همینقدر می دونیم که یک شرکت حساس زیرساختی کشف می کنه که یکسری آی پی چینی دائما به سیستمش وصل هستن و برنامه ها رو دستکاری می کنن. فکر کردن هک شدن و کمک امنیتی گرفتن. شرکت امنیتی وریزون کشف کرد که یک چینی همیشه در ساعات اداری به سیستم وصله و خیلی هم فعال کار می کنه. برای بررسی بیشتر یک ایمیج از کامپیوتری که اون بهش وصل بود گرفتن و بعد از ریکاوری اطلاعات به قصد پیدا کردن سرنخ های احتمالی کلی پی دی اف کشف شد که مربوط می شد به حقوق های دریافتی یک برنامه نویس چینی!در نهایت معلوم شد که یکی از برنامه نویس‌ها بخش کوچیکی از حقوقش رو به یک برنامه نویس چینی می ده که به سیستم وصل بشه و به جاش کار کنه و خودش بیکار و خوشحال می چرخه (: جالبه که کسی که این کار رو کرده سال گذشته از طرف مدیر شرکت تقدیر نامه ای گرفته بود که توش گفته می شد به خاطر کد تمیز، خوب نوشته شده و تحویل شده بر اساس زمانبندی مشخص لایق تشویقه (((:

کراود سورس شدن قانون کپی رایت فنلاند

فنلاند یک دموکراسی است. توش آدم ها حق دارن امضا جمع کنن و خواسته‌هاشون رو توی مجلس مطرح کنن. حالا هم یک گروه حقوق بشری تصمیم گرفته طبق قانون با جمع کردن پنجاه هزار تا رای از شهروندهای فنلاند، از مجلس بخواد که در قانون کپی رایت بازنگری کنه. اونها می گن قوانین کپی رایت توی فنلاند مناسب نیستن و باید تغییر کنن. مشکل فنلاندی‌ها قانون خیلی محدود کننده شون است در حدی که توی نوامبر گذشته پلیس به یک خونه حمله کرد و لپ تاپ با لوگوی وینی د پو یک دختر نه ساله رو توقیف کرد چون روش تلاش شده بود یک آلبوم دانلود بشه. کسانی که می خوان قانون تغییر کنه و از طریق مکانیزم تعبیه شده دموکراتیک جمع کردن پنجاه هزار امضا در شش ماه براش تلاش می کنن می گن که طرفدار کپی غیرقانونی نیستن ولی در یک جامعه سالم نقض انفرادی کپی رایت هرچند که غیرقانونیه اما نباید جرم منجر به زندان قلمداد بشه و در عین حال افراد باید حق داشته باشد از موارد دارای کپی رایت استفاده منصفانه کنن مثلا برای دست انداختن، آموزش و غیره.

دادگاه فدرال آلمان: دسترسی به اینترنت برا زندگی روزمره لازمه

دادگاه فدرال آلمان توی یک پرونده رای داده که «چون ارتباط با اینترنت کالایی لازم برای زندگی روزمره است، کسی که اینترنتش قطع شده یا مشکل داشته باید از مقصر غرامت دریافت کنه». این اولین باره که یک دادگاه در این مورد تصمیم گرفته و گفته اینترنت چیزی شبیه تلفن در زندگی است و قطع شدنش ارتباطات طبیعی آدم ها رو قطع می کنه. بنا به گفته سخنگوی دادگاه، هر روزی که شرکت مخابراتی ای که اسمش در رای نهایی برده نشده، باعث بوده که دی اس ال کاربر قطع باشه باید ۵۰ یورو خسارت به اون کاربر پرداخت کنه. [آهنگ اسمم داره یادم می ره]

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

یک تقبیح برای هر کسی که اینترنت براش خطرناکه چون خودش می دونه که آگاهی مردم به ضررشه و یک تقبیح برای کشوری که توش برای رفتن به کافی نت باید شماره ملی بنویسیم تا نکنه کاری بکنیم که رییس دوست نداره.

یک تشکر ویژه هم داریم از کابل کشتی و باله کوسه که بدون اعتراض و گناه اینهمه فحش می خورن (:

و نمی دونم.. تسلیت است یا تبریک به آرون سواترز.. فعال آزادی در اینترنت و نابغه ای که خودکشی کرد. قضاوت غیر ممکنه چون سوارتز از من بسیار باهوش تر بود و نمی تونم در مورد کارهایی که می کرد نظر چندانی بدم. خودش انتخاب کرد و .. محترمه ولی تسلیت به ما که سوارتز رو نداریم.

نامه ها

امیرحسین: می‌خواستم ببینم چرا برای رادیو امکان دونیت کردن نمی‌ذاری؟ اینطوری هزینه‌ی خیلی چیزا جبران میشه و فکر کنم خیلی‌ها دوست داشته باشن به رادیو کمک کنن… در ضمن گفته که متن اول خیلی تکراریه و توش کلمه فلان زیاد به کار رفته و بهتره شعارها رو عوض کنم.. جواب خودم: کلمه فلان رو کم کردم و این مال کسایی است که تازه با رادیو آشنا شدن. شنونده های دائمی همیشه از اینتروهای تکراری شاکی هستن.. حالا مدتی بعد عوضش می کنم.

محمد ویسی: اون وقت‌هایی که کاربر ویندوز بودم خیلی با نرم افزار اف ال استودیو (برای
آهنگسازی) حال می‌کردم
فکر می‌کردم توی لینوکس هیچ مشابهی براش پیدا نخواهم کرد تا وقتی که با lmms
آشنا شدم
قوی هست و البته به قدرت اف ال استودیو نیست ولی چون از دل میاد به دل
میشینه!
یه آهنگ ساده و مبتدیانه رو که باهاش ساختم برات ضمیمه کردم (بهمراه فایل
سورس)
دلم میخواست آدم‌های بیشتری به سمتش بیان، و البته کسی رو بهتر از خودت برای
تبلیغش پیدا نکردم
البته خودش سمپل‌های بسیار شنیدنی داره، ولی خواستم نشون بدم یه مبتدی مثل من
هم می‌تونه باهاش به راحتی ارتباط برقرار کنه

و البته این همین آهنگی است که در پس زمینه بخش نامه‌ها دارین می‌شنوین.

بخش آخر

آقای بعضی ها معیندفعه پیش که در مورد شاپرک که همون سیستم جدید پرداخت بانکی یا کارت به کارت یا چنین چیزیه صحبت کردم کلی فیدبک های متنوع گرفتیم.. خوشبختانه دوست قدیمی من گیلاندخت متخصص این حوزه است و برامون مرتب و منظم و خیلی باحال کل جریان رو توضیح میده (: برو گیلاندخت جان که خوب می ری (: اسم بانک دقیقه دو و نیم تا سه و نیم رو حذف کنم…

موسیقی

چشم! حرف حساب جواب نداره…. شاد باشین و خوش بگذرونین و به افتخار احسان تا هفته بعد شما رو به هنرمند محبوب دل ها و کمرها می سپارم….

معرفی فیلم: کودکانی سرشار از زندگی

بچه های زندگی شاد

هدف ما از این سال تحصیلی چیه؟

دوران مدرسه من افتضاح بود. شاید بدترین دوران عمرم تا به امروز که بعید می دونم به هیچ شکلی بتونه تکرار بشه. معلم‌های بی علاقه، موضوعات درسی بی سر و ته و بی‌ربط به زندگی و علایقم و تاکید کل نظام آموزشی به حفظ کردن و یاد گرفتن و مسابقه دادن و تظاهر کردن. شاید کمی اغراق می کنم. مدرسه روزهای خوب هم داشت ولی همه روزهای خوب یا ساعت‌های شاد مربوط می‌شد به زمان‌هایی که مدرسه در روال عادی‌اش جریان نداشت. من فقط دو سه تا معلمم رو دوست داشتم ولی در عوض فهرست بلندی یادمه از معلم‌ها و مدیرها و ناظم‌هایی که هنوزم معتقدم بیمار روانی بودن. تمام تلاش مدرسه، کشتن زندگی توی من بود و اصلی‌ترین راه در روی من، جدی نگرفتن نظام آموزشی. سعی می‌کنم اغراق نکنم ولی نمی‌شه.

این خاطراتم به مناسبت دیدن فیلم «Children Full Of Life» زنده شدن. این فیلم رو به توصیه یک دوست خیلی خوب یعنی نسیم نوروزی دیدم که توی کانادا فلسفه آموزش پرورش می خونه / درس می ده و واقعا ازش لذت بردم. ماجرا تفاوت نگاه به مدرسه توی ژاپن و غرب است و البته ما هم که می‌دونیم تفاوت‌های جدی هم با ژاپن داریم هم با غرب (: این فیلم مستند رایگان در پنج قسمت ده دقیقه‌ای نشون می‌ده که چطور بچه‌های این مدرسه به سادگی از مرگ حرف می زنن و برای دوستی که پدرش مرده نامه می‌نویسن و چطور یاد می‌گیرن با هم همدلی کنن و هدف مدرسه رو شادی بدونن. فیلم یک شوک است. چه برای یک غربی چه برای من. وقتی معلم تصمیم می‌گیره که یکی از بچه‌ها به دلیل عدم توجه‌اش در طول سال، حق نداره توی بهترین کارگروهی مدرسه شرکت کنه دوستای اون بچه علیه معلم استدلال می‌کنن و می‌گن که اشتباه می‌کنه چون نوع مجازات ارتباطی با جرم نداره و این حق هر بچه است که از این روز خاص لذت ببره و اگر فلانی نباشه، تیم معنی نداره و اونها هم نمی‌خوان باشن. و معلم استدلال رو می‌پذیره.

بچه های زندگی و معلم

به نظرم اگر دوست دارین پنجاه دقیقه لذت ببرین و ذهنتون با تفاوت‌های نظام آموزشی و ساختاری ما و غرب و ژاپن درگیر بشه، دنبال Children Full Of Life بگردین، دانلودش کنین و نگاهش کنین. ارزشش رو داره. من فیلم کودکان سرشار از زندگی رو از یوتیوب دانلود کردم و اگر علاقمندین، پنج قسمتش رو تا مدتی توی دراپ باکس (که یک سایت عالی برای نگهداری فایل و شر کردن با بقیه است) نگه می‌دارم تا اگر خواستین از اونجا دانلود کنین:

– کودکانی سرشار از زندگی قسمت یــک از پنج
– کودکانی سرشار از زندگی قسمت دو از پنج
– کودکانی سرشار از زندگی قسمت ســه از پنج
– کودکانی سرشار از زندگی قسمت چهار از پنج
– کودکانی سرشار از زندگی قسمت پنـج از پنج

توجه: دراپ باکس هم گفت که این داره خیلی زیاد دانلود می شه و به خاطر پهنای باند حذفش می کنه. از توی کامنت ها بگیرین یا از یوتیوب (:

و البته دوستمون هرتکلف هم چند تا لینک مستقیم توی کامنت ها گذاشته که می تونین از اونها هم استفاده کنین.

آرون سوارتز: فعال و طرفدار آزادی انسان

این روزها آرون سوارتز مده (: وبلاگ‌های بزرگ خارجی در موردش کلی کلی نوشتن. دلیلش هم ساده است: اونها این نابغه رو می شناختن و براشون مهم بود.

توی ایران معلومه که چندان شناخته شده نبود. من حتی مطمئن نیستم خبر بزرگ زندگی اش رو بالاخره نوشتن یا نه: «سرقت» تقریبا یک میلیون سند علمی و انتشار آزاد اونها در اینترنت در مخالفت با محدودیت‌های دسترسی به منابع علمی برای عموم.

نمی خوام براتون زیاد حرف بزنم. احتمالا کلی جا زندگی نامه و غیره رو نوشتن. من فقط خلاصه براتون می گم که سوارتز یک نابغه بود که توی بچگی در بزرگترین گروه‌های کاری اینترنت مشارکت کرد و از کسانی بود که در نوشتن RSS نسخه اول مشارکت داشت و کسی بود که توی همون سن کم چیزهایی مثل web.py و کتابخانه آزاد رو طراحی و در واقع خلق کرد و توی جاهای بزرگی مثل Reddit و حتی Wikipedia نقش بسیار پر رنگ داشت.

اما چیزی که من می خوام براتون پر رنگ کنم اینه:

آرون سوارتز، ضد سانسور اینترنت بود.

آرون سوارتز سخنرانی علیه پیپا و سوپا

مهمترین فعالیت‌هاش سخنرانی‌هایی بود که کرد و راهپیمایی‌هایی بود که توشون شرکت کرد تا داد بکشه:

[قوانین جدید] و تکنولوژی‌های جدید به جای زیادتر کردن آزادی‌های ما، حقوق اولیه‌ای که همه ما حق مسلم خود می‌دانیم را از ما خواهد گرفت.

آرون سوارتز می‌گفت اینترنت جایی آزاده چون:

  • کسی مالک اون نیست
  • همه می تونن ازش استفاده کنن
  • هر کسی می تونه بهترش کنه

اینترنت چیزی نیست که کسی ادعای تصاحبش رو داشته باشه یا توش برای بقیه تصمیم بگیره که حق دارن چی بخونن و چی نخونن.

آرون سوارتز شریف بود و تمام تلاشش رو کرد که اینترنت رو از چنگ سانسورچی ها حفظ کنه. گاهی روش‌هاش عالی بود و گاهی قابل مناقشه ولی چیزی که هست این بود که نیتش حفظ یک حق پایه‌ای برای همه انسان‌ها بود: حق دسترسی آزاد به اطلاعات و انتشار آزاد عقاید.