رادیو گیک شماره ۷۹ – آراش بالاخره آزاد

گاهی اینقدر حرف زدن عقب افتاده که دیگه حرفی برای زدن نمی مونه. این از اون رادیوها است. آرش آزاده. کلی آدم کشته شدن. کمی از حرف‌هامون رو می زنیم تا بتونیم برگردیم روی مسیر مرسوم. ظاهرا اگر کلی حرف نزده بمونه، حرفی برای زدن نمی مونه

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

ایالت های آمریکا قانون کردن بی طرفی شبکه رو در دستور کار قرار می دن

[ اف سی سی رای به حذف بی طرفی داد. توضیح بی طرفی. اینکه چند ایالت از جمله کالیفرنیا و نویورک دارن قانونی می ذارن که طبق اون هیچ ارائه دهنده ای حق نداره سرویسی رو بلاک کنه یا کندتر کنه ]

صحبت های وزیر ارتباطات در مورد سرمایه گذاری روی استارتاپ ها

بپرسیم آیا آمریکا هم وزارت ارتباطات داره که با وزارت اقتصاد با وزارت کار هماهنگ کنن سعی کنن گوگل بسازن؟ یا چیزهای دیگه (آزادی/ زیرساخت/ حقوق فردی / ..) باعث شده؟
و جا داره اشاره کنیم به فیلتر جابینجا که استارتاپ موفق بود
و البته بحث اینکه چرا شرکت هایی کها از سوراخی شروع به پول درآوردن می کنن رو سریعا می دوشیم تا جایی که بتونیم؟ چرا مخابرات می گه باید ۳۰٪ سهام شرکت هایی که با زیرساخت های مخابرات پول در میارن به اون منتقل بشه و کلی سوال دیگه.
و البته حین این بحث های من و شما ترامپ با همه عجیبی اش فرمانی رو امضا کرد که توش شرکت ها اجبار می شن به مکان های دور افتاده آمریکا هم اینترنت پر سرعت برسونن. چون حق هر آدم و پیش نیاز پیشرفت است.

سوتی های مسوولین رو داشتیم که گریه داره نشستن رییس ما شدن (: از اون که مسوول پرورش کودکان است و صبح می گه زن ها که می رن سر کار ناراحتش می کنه تا اون که می گه بیت کوین یعنی ملکه بیت ها تا اون که می گه می گه بچه ده ساله اش رو تسلا می خواد استخدام کنه تا اونکه پول می گیره ما رو دارای فرهنگ کنه بعد توضیح یم ده که استارتاپ ویکند یعنی استارتاپ آزاد تا اون احمقی … لعنت به همه اینهمه بی سواد و بخصوص اونهایی که با این سوادهاشون برای ما تصمیم می گیرن. برو شیرازی رو که خنده بر لبانمان بنشانی.

در اعماق

باگ سخت افزاری عمیق اینتل: ملت داون و اسپکتره
که البته این دو تا هم نبودن. بیشتر هم شد. ماجرا این بود که در سطح سخت افزاری (سی پی یو) می شد بخشی دیگه از حافظه رو خوند. چه توی آرم چه توی ای ام دی و چه توی اینتل. توضیح خودم. بحث بامزه که گوگل کشف کرد و به مدیر عامل اینتل گفت و اونم ۲۴میلیون سهامش رو فروخت. یعنی صد در صد چیزی که می تونست بفروشه ((:

بیت کوین رو داشتیم
چند بحث باید بشه
۱- شما احتمالا پولدار نمی شدین: ۱- فقط اونی که مشهور شد رو می بینیم ۲- از دست می دادیمش
۲- ارزش معامله داره ولی ارزش مصرفی نداره +‌ پیچیدگی های نقد کردن اگر پولدار بودین
۳- وقتی یک چیزی مد می شه دیگه خوب نیست. نمی شه اکثریت سود کنن
۴- تکنولوژی رو بچسبین
۵- زندگی رو فروختن یک بحث است و هزار دلار خریدنش یک بحث دیگه

روبات ها علیه بیخانمان ها

شرکت کینگ اسکوپ این ربات ها رو می سازه. این ربات های تخم مرغی که شغلشون نگهبانی توی پارکینگ ها و مکان های ورزشی و محوطه شرکت های تکنولوژیک است اخیرا شروع کردن به مقابله با آدم های بیخانمانی که سعی می کنن اینجاها استراحت کنن. مثلا اخیرا شرکت SPCA که از عجب روزگار یک شرکت حمایت از حقوق حیوانات است یکی از این ربات ها رو استخدام کرده تا مواظب باشن که نکنه آدمی بدون خونه توی محوطه اونها اطراق کنه. درست یک هفته قبلتر شورای شهر سانفرانسیسکو اعلام کرد که این ربات ها حق ندارن در سطح شهر راه برن و هر روز راه رفتن اونها ۱۰۰۰ دلار جریمه داره. ادعای SPCA اینه که کارمدانش نمی تونن به خاطر بی خانمان ها رفت و‌آمد کنن و در نتیجه این شرکت مجبوره جلوی اونها رو بگیره. این ربات (مشهور به کی ۹)عکس یک سگ قشنگ جلوش داره و یه گربه ملوس پشتش و با لیزر و چشم الکترونیک اگر کسی رو ببینه که مشکوک به هوم لس بودنه، به مسوولین اطلاع می ده. اجاره چنین رباتی ساعتی ۷ دلار است که پایینتر از حداقل حقوق یک نگهبان انسانیه و به اوبر و مایکروسافت و جونیپر فروخته شده. البته معمولا عکس العمل آدم ها به این ربات ها خیلی مثبت نیست. تا اینجا موارد زیادی بوده که بهشون لگد زد. سنسورهاشون رو خراب کردن و اینجور چیزها. کسی دوست نداره همیشه یک پلیس بالا سرش باشه. پرایوسی آدم ها مهمه بخصوص و ظاهرا خیلی ها علاقمند هستن ازش دفاع کنن.

قسمت آخر

تلگرام

بحث رفتن همه ایران به سمت تلگرام و اشکالاتش (مهمترین اینکه نمی شه سرچش کرد)
بحث فیلتر شدن و ارتباط به خیزش مردمی (دلیلش فقر است و نارضایتی از شما نه تلگرام (: ))
اما یک خبر مهم بلاک چین بود و اینها. ماجرا چیه؟
اولا که در چند توییت بالاخره فیلتر شد. تلگرام گفت که حضار نیست سانسور رو قبول کنه و اگر کانالی با قوانینش (شامل عدم تبلیغ خشونت و نفرت و ..) تضاد داشته باشه اونو می بنده نه فقط با درخواست یک دولت. در این حین توییتی هم اومد که توش Durov می گفت به زودی بلاک چین به تلگرام اضافه می شه و این تکنولوژی قابل فیلتر شدن نیست.
اما ماجرا چیه! بذارین بریم سراغش. تلگرام می گه یک شبکه به اسم Telegram Open Network راه می ندازه که بلاکچینی با قابلیت های پیشرتفه تر است. به قول خوش نسل سوم! (بعد از بیت کوین و اتر). برای شروع هم ICO داره یا همون Initial Coin Offering که توش گروه ها / شرکت ها یا سازمان ها ها حاضر می شن پول بدن برای خریدن سکه ها. از اونجایی که در حال حاضر این برنامه حدود ۱۶۰میلیون کاربر داره و یکی از ابزارهای دست همه کسانی است که توی دنیای کریپتوکرنسی هستن، احتمالا اینجا هم موفق خواهد بود. راه انداختن این شبکه به تلگرام اجازه می ده سیستم پولی خودش رو راه بندازه و سکه هاش (که بهش می گه گرام) رو دست به دست کنه. این ممکنه به شکل پول سنتی باشه (یک مرکز که توش می گه هر کس چقدر پول داره) یا یک بلاک چین.. یا ادعایی که تلگرام کرده: ترکیبی از هر دو که البته توش بلاک چین می تونه چند شاخته هم بشه. احتمالا اینه که تحت عنوان «غیرقابل فیلتر» ازش حرف می زنن.

شایعات می گن که احتمالا تلگرام دنبال حدود ۵۰۰میلون دلار درآمد از فروش اولیه است و احتمالا ارزش کل سکه هاش سریعا به حدود ۳ تا ۵ میلیارد می رسه. این اتفاق احتمالا در حدود عید بیافته و ممکنه واقعا بزرگترین آی سی اوی تاریخ باشه. کسی که وارد این پروسه می شه، برای سرمایه گذاری اولیه احتمالا حداقل به ۲۰ میلیون دلار نیاز داره.

کاربردها احتمالا این می شه که من بتونم تو کانالم یک دگمه دریافت پول بذارم یا برای شما پیام رسمی «یک صدم سکه به من بده» بفرستم و شما بتونین اگر تو حسابتون این هست به من بدین. بحث بلاک چین هم در کنار سیستم مرکزی مطرح می شه [ایده خودم از این دو تا کنار هم رو بگم و در عین حال ۲ به توان ۹۲ بلاک چین ممکن رو].

تمام اینها در یک وایت پیپر ۱۳۲ صفحه ای تشریح شده که در چهار بخش توضیحات رو می ده:
۱. تون سرویس: پلتفرم 3rd partyها از هر نوعی که بتونن اپ های غیرمتمرکز یا قراردادهای هوشمند بنویسن
۲. تون دی ان اس: که بتونه به حساب ها و قراردادها و نود های شبکه اسم های آدم فهم بده
۳. تون پیمنت: پلتفرمی که انتقال پول رو ممکن کنه – چه بین آدم ها چه بین ربات ها
۴- تون بلاک چین: که ازش حرف زدیم و می تونه در سطحی بسیار گسترده حساب ها رو نگه داره که شامل چیزی به اسم تن هایپرکیوبت روتینگ هم هست که تضمین می کنه در صورت رشد زیاد، سیستم به مشکل نخوره.

همچنین این سیستم به جای پروف آو ورک از چیزی به اسم پروف آو استیک استفاده می کنه و می گه می تونه به یک میلیون تراکنش در ثانیه برسه! اوه.. و یادمون باشه که ۴ درصد کل سکه ها قراره به تیم توسعه تلگرام اختصاص پیدا کنه و کل سیستم هم حدود ۵۲درصد رو دستش نگه می داره تا مطمئن باشه که سیستم امن است و هیچ گروهی نمی تونه توش دستکاری کنه. انتظار می ره اواخر سال ۲۰۱۸ آدم ها بتونن ولت هاشون رو بسازن و واقعا پول جابجا کنن.

راستی! برادران دورف سایتی رو ساختن که به فیسبوک روسیه تبدیل شد اما بعدا با فشار آدم های متصل به پوتین مجبور شدن اونو خیلی ارزونتر از قیمت اصلی بفروشن و از روسیه تقریبا در برن. دورف ما با ۳۰۰میلیون دلار و ۲۰۰۰ بیت کوین اومد بیرون و پاسپورت سنت کیتس و نویس رو خرید که تو ماهواره تبلیغ می کنه (: الان در دوبی و لندن زندگی می کنن و گاهی روسیه و احتمالا این ماجرای بلاک چین و پول در تلگرام، سود سرشار دومی بهشون خواهد رسوند.

تبریک ها و تقبیح ها

تقبیح برای سانسورچی که از همیشه هارتر داره هر چی به دستش می رسه رو سانسور می کنه. امروز جابینجا فیلتر شد! قبلش تلگرام و اینستاگرام و سوتی های پی در پی دوستی که رییس شورایی است که حقوق می گیره برای ما فرهنگ سازی کنه و می گه ویکند یعنی باز (:
ابراز خوشحالی از آزادی آرش زاد مون و امید به آزادش دن هر کس که به خاطر عقیده و تبلیغ عقیده و دین و گرایش و هر چیز مشابه در بند است
ناراحتی از اینکه اینهمه آدم خوبی از پوینده تا مختاری بعد از مثله شدن راهی اون دنیا شدن و ابراز ناراحتی از کشوری که آدم هاش از زور خفقان و گرسنگی باید حرفشون رو با فریاد توی خیابون بزنن و بمیرن
و تسلیت به همه مون که بازم آدم هامون مردن. اینبار نه تو خیابون که تو نفتکشی که پنج روز سوخت تا بالاخره ظریف با چین صحبت کنه که اونها جعبه سیاه رو بردارن.. و البته با یک کشتی چینی تصادف کرده بودیم
و تسلیتی هم به تلگرام به معنی اون سیستم قدیم یارسال پیام با کاغذ چون بلژیک بالاخره تصمیم گرفت کلا سرویس تلاگرام دولتی اش رو جمع کنه (:
و گفتم ظریف.. تبریک به زنان عربستان که بعد از مبارزات طولانی حالا حق رانندگی دارن و حق استادیوم رفتن و یادآوری متلک ظریف که «زنان شما حتی حق ندارن رانندگی کنن» و یادآوری اینکه اصلاحات یعنی امسال از پارسال بهتر باشیم. یه چیز نام ببرین که بهتر شده؟ [کمی توضیح]

موسیقی

  • ۲۵بند – انقد بخند
  • درنگ – سنت رباتیک
  • علی سورنا – طوفان
  • ترانه شیرازی ‘زیر پیرهنو’ – منتجم شیرازی

زلزله و جنبش های خیابانی، سه شباهت و یک تفاوت

این روزها ما با دو تا چیز درگیر هستیم: زلزله و آدم هایی که توی خیابون دارن با زندگی شون بازی می کنن تا بتونن فریاد بکشن که چی می خوان؛ از سقوط رژیم تا نان. این دو تا شباهت ها و تفاوت های زیاد دارن. بذارین یه نگاه بندازیم:

  • زلزله و جنبش خیابانی از این نظر شبیه هستن که امکان وقوع هر دو رو می شه سنجید ولی زمان دقیق وقوع هیچ کدوم رو نمی شه پیش بینی کرد. تو تهران بالاخره زلزله خواهد اومد چون روی گسل است و در ایران حتما جنبش های خیابانی خواهیم داشت چون شکاف هایی مثل فقر و نبود آزادی های مدنی و عدم دخیل بودن مردم در تصمیم گیری و فساد و … هست و دائما بزرگتر می شه. اما هیچ کس نمی تونه بگه دقیقا چه روزی زلزله اتفاق می افته؛ زلزله سورپریز می کنه؛ درست مثل جنبش خیابانی که یکهو اتفاق می افته و همه از خودشون می پرسن «اینها از کجا هماهنگ شدن؟»
  • یک شباهت دیگه هم اینه که وقتی علم پیش می ره، آدم ها می فهمن که جنبش زمین، نتیجه اتفاقات زمین شناسی است نه نفرین علیه مردم. علم هم که پیش بره آدم ها می فهمن جنبش خیابانی محصول شرایط محیط است نه دستور یک نفر یا یک گروه.
  • و در نهایت می رسیم به شباهت نهایی: برای مقابله با زلزله می شه برنامه داشت و هم برای مقابله با جنبش خیابانی هم همینطور. حالا در کشور ما برای یکیش میلیاردها خرج شده و کلی آدم پرورش پیدا کردن و حقوق گرفتن و وسیله خریداری شده و براش تو خیابون خط ویژه کشیدن و پادگان کنار جاهای مهم گذاشتن و … ولی برای یکیش بیشتر متمرکز بر دعا و تند به بیرون دویدن و رفتن زیر مثلث هستیم

اما فرق..

  • فرق زلزله و جنبش خیابانی اینه که وقتی روی گسل هستین، تقریبا هیچ کاری به جز آماده شدن برای زلزله احتمالی نمی تونین بکنین. اما وقتی بحث از جنبش خیابانی باشه، به راحتی امکان پیشگیری داریم. برای جلوگیری از جنبش خیابانی، کافیه شکاف ها رو کم کنیم یا اجازه ندیم شکاف های مختلف (مثلا فقر، نداشتن حقوق مدنی، نداشتن حقوق فردی، عدم مشارکت سیاسی، …) روی هم بیافته. مثلا الزاما خودی های هم فکر ما پولدار و غیرخودی ها فقیر نباشن. یا الزاما حق تحصیل و آزادی مدنی و آزادی بیان و کار رو از یک گروه خاص نگیرن و این شکاف ها رو تقسیم کنن بین افراد مختلف. حکومت با شعورتر هم برای غیرلازم کردن جنبش خیابانی،‌ می‌ره به این سمت که به همه اجازه مشارکت بده. مثلا یکی از رهبران جنبش خیابانی آلمان بعدها از طرف حزب سبز،‌ وارد مجلس می شه و خواسته هاش رو اونطوری پیگیری می کنه. وقتی در یک حکومت همه حق نظر دادن پیدا کنن – به اندازه رای شون – اصولا جنبش خیابانی غیرمحتمل می شه. «براندازی»‌ اصولا مربوط به شرایطی است که فقط یک ایده حق اظهار نظر داشته باشه؛ به فکرتون می رسه مثلا کسی بخواد حکومت آلمان رو براندازی کنه؟ نه؛ چون اگر رای داره حکومت رو برای مدتی که رای داره، می دن دستش. به این می گن دموکراسی که البته به ما گفتن ترسناکه و شبیه زلزله؛ ولی واقعیت اینه که خیلی فرق داره.

رادیو گیک شماره ۷۸ – جوراب شلواری ۳ – ال جی بی تی ایکس وای زی

در این قسمت از رادیو گیک جوراب شلواری، سراغ چیزی می ریم که بخش قابل توجهی از ما رو درگیر خودش می کنه: جنس، جنسیت، هویت جنسی و گرایش جنسی. در یک برنامه بالای ۱۳ سال، از تفاوت سکس و جنسیت می گیم و ربط اونها به جامعه و برداشت خودمون از خودمون. در این شماره کلماتی مثل اندام جنسی، لیدی بوی و غیره استفاده می شه و اگر باهاش راحت نیستین، بهتره بهش گوش ندین. اطلاعات عجیبی هم رد و بدل نمی شه، فقط گپی کوتاه می زنیم در مورد این مفاهیم تا با خودمون راحتتر باشیم و زندگی مون سالمتر باشه.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

موسیقی

  • آهنگ با چشمانم از فرجام سعیدی تقدیم به کیوان – برای تولدش – از طرف دوست خیلی خوبش احسان… با یک ماه تاخیر (:
  • آهنگ هایی مریمو و کولی از طریق فواد تقدیم به مریم ستاره
  • صدای اول از گلشیری با موضوع قتل های زنجیره ای روشنفکران
  • آهنگ No HOMO – The lonely Island
  • صدای فیلم Interview
  • Spinvis – Bagagedrager-5i0duYakqLY
  • احمد مهدی. هیپی ها

به روزرسانی مهم

این شماره اشکالات عمده داره! من شرمنده. خوشبختانه یک دوستم توضیحات خوبی بهش اضافه کرده که باید حتما همراه ماجرا باشه:

تعرفه های جدید اینترنت می تونه به شکل یک مکانیزم بسیار خشن سانسور هم عمل کنه

وزارت مخابرات [و بقیه چیزها] به شدت داره فشار میاره که تعرفه های به اصطلاح نامحدود‌ جدید رو به همه شرکت ها و مشتری ها اجبار کنه. این فشار تا جایی زیاده که وزیر شخصا در نقش روابط عمومی دو سه شرکت بزرگ، فهرست تعرفه هاشون رو توی صفحه اینستاگرامش منتشر می کنه در حالی که هنوز خود این شرکت دارن سعی می کنن به راه حل معقولی برای کنار اومدن با این اجبار برسن.

این تعرفه ها که مثلا قراره نامحدود‌ باشن همه شون سقفی دارن که اتفاقا چندان هم بالا نیست و عملا فقط به درد کاربران خانگی مرسوم می خوره و مثلا اگر مشتری های وب باشین، در کل امکان داشتن اینترنتی بیشتر از ۱۶۰ گیگ در ماه رو ندارین، یعنی روزی حدود ۵ گیگ که اگر بذارینش مثلا کنار ۲۰ نفر آدم شرکت یا ۵ گیگ آپدیت های سیرا معلومه چه وضعی پیش میاد.

اما چرا؟‌ تقریبا مدت ها بود که همه بدون غر زدن داشتن سرویس های اینترنتشون رو استفاده می کردن و هر کسی کشف کرده بود چی براش مناسبه. این سرویس های جدید چی ممکنه داشته باشه که یکهو کل وزارت خونه بسیج شده تا اجبارش کنه؟ اگر قرار بود واقعا اینترنت نامحدود باشه که همه خوشحال می شدیم ولی الان چیزی که داره اجبار می شه، اینترنت با سقف مصرف ماهیانه محدود‌ است که فقط تو سیستم های تحت ریاست می شه بهش گفت نامحدود (:

این حجم محدود ماهیانه قراره بین ترافیک داخلی و ترافیک خارجی تقسیم بشه. یعنی مثلا اگر شما ایکس تومن پول بدی در ماه، حق داری آ گیگ ترافیک سایت های تایید شده توسط دوستان رو استفاده کنی و ب گیگ ترافیک بقیه اینترنت رو. و حالا غول نقض کننده شبکه بی طرف ظاهر می شه: وزارت خونه می گه اگر از سایت های مورد تایید ما استفاده کردی، ما برات نصف حساب می کنیم ولی اگر رفتی سراغ سایت هایی که ما شخصا تاییدشون نکرده ایم، دو برابر سهم ازت کم می کنیم.. اینطوری در واقع دارن به ما می گن که «پول ثابتی می دین ولی اگر شروع کردین به استفاده از اینترنت جهانی، زودتر اینترنت شمار و قطع می کنیم» و خب معلومه که من مجبورم برای رسوندن اینترنت به آخر ماه برم سراغ چیزی که دوستان تایید کردن که اتفاقا «سایت های داخلی» هم نیست و دقیقا «سایت های مورد تایید خودمون» است. فرض کنین دو ماه بعد بگن

ایران خودرو و سایپا رو دیدین که محصولاتشون چقدر با کیفیت و ارزونه؟‌ برای رسوندن شرکت های آی تی ایرانی به همون سطح، لازمه ازشون حمایت بشه پس از این ماه نسبت ترافیک سایت های مورد تایید به نسبت اینترنت واقعی رو ۴ به یک می کنیم.

و این یعنی اگر کسی خبط کنه و از اینترنت واقعی استفاده کنه، سهم استفاده از اینترنتش خیلی خیلی زودتر از کسی تموم می شه که فقط از سایت های مورد تایید استفاده کرده و هیچ روشی هم برای دادن پول بیشتر و گرفتن سهم بیشتر وجود نداره. چه سانسوری کاراتر از این؟

تشدید سرکوب آزادی بیان در اینترنت چین: نوشتن بدون اسم ممنوع

در جهان کشورهای خیلی کمی هستن که اینترنت رو به شکل گسترده سانسور می کنن. چند کشور مثل کره شمالی و کوبا اصولا اینترنت عمومی ندارند و چند کشور هم مانند ایران و چین به شکل گسترده با سانسور و محدود کردن دسترسی جلوی دسترسی شهروندان به اطلاعات رو می گیرن. حالا چین یک قدم برداشته که حداقل تا چند وقت اونو در صدر سانسورچی ها نگه داره: قانون ممنوعیت ارسال بدون اسم.

طبق این قانون سرویس‌ها موظف می شن که کامنت یا پستی رو بدون اسم واقعی افراد منتشر نکنن. بر اساس این قوانین شرکت های اینترنتی مسوول چک کردن هویت تک تک کاربران هستند و باید هر پست غیرقانونی اونها رو گزارش کنن. این قانون رو اضافه کنین به قانونی که کمی پیش تصویب شد که طی اون همه سرویس دهنده ها مجبور هستن اطلاعات گسترده ای از فعالیت کاربران رو ضبط کنن. با اینکار کسانی که از طبق قانون سال ۲۰۰۰ مجرم شناخته می شن، به راحتی قابل تعقیب و شناسایی خواهند بود. قانون سال ۲۰۰۰ می گه:

موارد زیر اجازه ندارند در شبکه های کامپیوتری توزیع شوند. ۱) مواردی که قانون اساسی را زیر سوال برند ۲) مواردی که امنیت ملی را به خطر بیاندازند ۳) مواردی که افتخار یا منافع ملی را به خطر بیاندازند ۴) نفرت ملی یا نژادی تبلیغ کنند یا وحدت ملی را زیر سوال ببرند ۵) سیاست های دینی کشور را نقد کنند ۶) شایعه بسازند یا نشر اکاذیب کنند یا نظم اجتماعی را به هم بزنند ۷) پورنوگرافی، قمار، … ۸) توهین به دیگران ۹) هرچیز دیگری که طبق قانون ممنوع باشد.

اگر به نظرتون خیلی شبیه است دلیلش اینه که چین کشور دوست و برادر و همدین ما در دنیای سانسور است (: و خب مشخصا اینها یعنی «حرفی به جز اونی که ما میزنیم نباید باشه».

حالا باید منتظر باشیم ببینیم در دوران اعتدال،‌ این بخش از سانسور چین رو هم کپی خواهیم کرد یا باید بیشتر صبر کنیم تا به «ممنوعیت ارسال هر مطلب بدون اسم حقیقی» یا «شناسه ملی اتصال به اینترنت» برسیم (:

برندگان جایزه پیشگامان ای اف اف ۲۰۱۷: چلسی منینگ، مایک منسیک و آنی گیم

موسسه ای اف اف یکی از اصلی ترین محافظان آزادی دیجیتال در دنیاست. جایزه پیشگامان این موسسه که به پیش برندگان آزادی اهدا می شه امسال به سه نفر داده شده؛ مطلع ساز مشهور چلسی منینگ، ادیتور تک درت مایک منسیک و مدافع آزادی بیان آنی گیم.

چلسی منینگ متخصص امنیتی است که با انتشار اسناد جنگ عراق، فساد دولت آمریکا و رفتارهای ضد حقوق بشری ای رو افشا کرد. چلسی بعدها در زندان تغییر جنسیت داد و از این نظر هم خبرساز بود و مقاله هاش در نیویورک تایمز هم حقوق این اقلیت رو دفاع کرد و هم حق شهروندان از رفتارهای حاکمانشان رو.

مایک مسنیک هم موسس و نویسنده بلاگ تک درت و فعال حقوق دیجیتال است. کسی که ۲۰ سال تقاطع تکنولوژی، سیاست و حقوق شهروندی رو مطرح کرد و صدایی قوی علیه قوانین از بین برنده حقوق مردم نسب به شبکه جهانی اینترنت بود.

انی گیم هم مدیر آیفکس است که شبکه ای از ۱۱۵ سازمان خبرنگارانه یا آزادی های مدنی است و سعی می کنه از حقوق خبرنگاران در جهان دفاع کنه یا حداقل فشارهای اونها رو نشون بده. انی برای ۱۰ سال آیفکس رو رهبری کرد تا شهروند خبرنگارها و گزارشگرهای کشورهای مختلف احساس امنیت بیشتری بکنن.

جایزه شون مبارک باشه و لذت بخشه دیدن آدم های خوب.

محدودیت ها در شرکت های نرم افزاری و راه های مقابله

هانی یک ایمیل مفصل زده و خاطره اش رو گفته از اولین و آخرین روزش از کار در یک شرکت نرم افزاری. بعد از همه مصاحبه ها و مراحل اداری در نهایت رفته اون شرکت و لپ تاپش رو گرفته. لپ تاپ ویندوزی بدون پسورد ادمین و نیازمند مجوز برای نصب هر برنامه اضافی. به گفته خودش حدود ۱۵ نفر دیگه بدون هیچ مشکلی اونجا کار می کردن ولی هانی مجبور شده همون روز بگه که دیگه نمی یاد.

این شرایط برای خیلی از ما غیرعادی نیست. اینترنت محدود. کامپیوترهایی که دوست نداریم. سیستم عامل نخواستنی. اجازه نداشتن برای نصب برنامه و … جزو فضاهای کاری خیلی از شرکت ها هستن. حتی چیزهای حادی تر مثل دوربین یا عدم اجازه صحبت با موبایل یا حتی چک کردن اون در پشت میز تا مجوز تنها دو تا چایی سر ساعت معین در طول روز.

با اینها باید چیکار کرد؟ هانی استعفا داده. بقیه کار کردن. من الان در شرکت جدیدم با مک کار می کنم چون نیاز شرکت است ولی مثلا تو شرکتی که دوربین کار گذاشتن، استعفام رو همون روز دادم. اینجا دو جور جواب می شه داد:

انتخاب های شخصی هر فرد

اون پونزده نفری که راحت اونجا کار می کردن واقعا شاید هیچ مشکلی حس نکنن. یکی هست با ویندوز راحته. یکی هست که اصولا ساعت کاری براش ۸ ساعتی است که می فروشه که حقوق بگیره و اینکه اینترنت داره یا نه اصلا براش مهم خاصی نیست. من که تو شرکت جدید باید با مک کار کنم اینو یه فرصت می بینم برای طرفدار افراطی چیزی نبودن و تجربه کردن و دیدن تکنولوژی ها (حین غر زدن!) و همین غر من شاید برای یکی دیگه فرصت باحالی باشه که فکر کنه «ایول این شرکت مکبوک می ده!».

انتخاب های شخصی افراد به خودشون مربوطه و ممکنه برای بعضی هامون بسیار عجیب باشه و برای بعضی هامون اصلا به چشم نیاد. مثلا من اگر مجبور بودم با ویندوز هم کار می کردم ولی غیر ممکن بود روی پیشرفته ترین لینوکس حاضر باشم کار کنم بدون اینکه پسورد ادمین بهم بدن یا مثلا محدودیتی روی نصب برنامه که هیچ، روی انتخاب تم برام بذارن.

من شخصا در این موارد خط قرمزهام مشخصه. محدودیت اینترنت، نظارتی مثل دوربین یا نرم افزار چک کردن مصرف و …، محدودیت دیوایس، نداشتن کنترل صد در صد روی کامپیوترم و .. باعث می شه همون روز تصمیم بگیرم از جایی که هستم برم.

در چنین مواردی اولین قدم مطرح کردن مشکل است. گاهی در سازمان ها پذیرفته است که سیاست ها مورد علاقه من نباشن ولی بتونن تغییر کنن. مثلا در یک سازمان ۳۰۰ نفری من انتظار ندارم که آی تی به همه پسورد ادمین بده ولی انتظار دارم به بخش فنی یا حتی کسی که درخواست کنه اینو بده. مثلا در نوکیا اینطوری بود که شما در حالت پسورد ادمین نداشتین و فقط اجازه نصب برنامه های مرسوم از طریق پورتال بود. ولی خب این امکان هم وجود داشت که یکی بگه خودش مسوولیت رو قبول می کنه و هر چی می خواد نصب می کنه؛‌ مثلا من می تونستم لینوکس نصب کنم ولی دیگه آی تی شرکت فقط در حد مسائل کلی مثل تعریف ایمیل و اینها پاسخگو باشه نه تنظیمات و مشکلات روزمره من.

انتخاب های گروهی

اینجا مساله فرق می کنه. ما به عنوان مهندس کامپیوتر،‌ برنامه نویس،‌ آی تی کار یا هر چی که هستیم باید یکسری حمایت های گروهی از هم بکنیم. مثلا می شه گفت اگر کسی جایی کار می کنه اونجا باید ابزار کار در اختیارش بذاره. ایده اینکه «لپ تاپ خودت رو میاری دیگه؟» مثل اینه که به یک کارگر کارخونه بگیم موقع اومدن باید آچار فلان رو بخره بیاره سر کار یا اگر قراره من از خونه کار کنم باید شرکت هزینه اینترنت خونه رو بده یا اگر قراره با تلفن با من تماس بگیرن اصلا غیرعادی نیست که هزینه های تلفن رو بتونم بگیرم. این هنوز به اندازه کافی جا نیافتاده تو ایران و لازمه روش کار کنیم.

در واقع بازهم یم گم که ما توی ایران باید چیزی داشته باشیم به اسم سندیکای برنامه نویسان و مدیران سیستم که به شکل جمعی توش عضو باشیم و حق عضویت بدیم و در مقابل حمایت های حقوقی و غیره بگیریم. مثلا ما نیازمند یک شکل از قرارداد هستیم که یک وکیل از طرف ما تاییدش کرده باشه و هر کس عضو اتحادیه است با اون قرارداد استخدام بشه. در چنین قراردادی درخواست سفته موقع استخدام ممنوعه منطقا و توش اضافه کاری و کار از خونه و تلفن نصفه شب که می گه سرور خراب شده لطفا ریستش کن و … دقیقا بر اساس قانون کار حقوق میگیره. چنین سندیکایی می تونه علیه کارفرمایی که بالا سر برنامه نویس ها دوربین نصب می کنه شکایت کنه و سعی کنه تو دادگاه برنده بشه و اگر شد اینکار همه جا غیرقانونی باشه و این حرفها.

به نظرم این تیپ چیزها یک گروه جدا هستن که باید در موردشون به بلوع برسیم و در نهایت بپذیریم که فلان چیز خط قرمز همه برنامه نویس ها است و مثلا اگر شرکتی هست که می گه باید لپ تاپ خودتون رو برای کار بیارین،‌ ما توش کار نمی کنیم. حتی اگر بعد از گرفتن لپ تاپ هم به دلایل بسیار متنوع تصیمم بگیریم با لپ تاپ خودمون کار کنیم (کاری که من معولا می کنم).


چیزی مثل امضای سفته در مقابل استخدام برای منم پیش اومده و بسیار برخورنده بوده ولی در نهایت قبول کردم چون به نظرم چاره ای دیگه ای نبود. اینه که می گم خوبه با هم حرف بزنیم سر این چیزها. حداقلش اینه که می تونیم بگیم تا شنیده بشه یا کارفرماها شناخته بشن. گفتن تجربیات و خوب و بد اولین قدم درمان یک چیزه. شما چطور؟‌ چیزی هست که حس کنین لازمه به این متن اضافه بشه؟ شرط عجیبی که تجربه کرده باشین؟ شیوه برخوردتون باهاش چی بوده؟ برام جالبه مجموعه ای جمع کنیم که حداقل به بقیه ایده بده.

کتابی برای کودکان: دانشنامه قاعدگی

وقتی رادیو گیک سری جوراب شلواری مربوط به پریود رو منتشر کردم چندین بازخورد داشتم. یکی از دقیق هاش این بود که «بالا پایین شدن هورمون» یک اصطلاح م رسومه و از نظر فنی درست نیست. یکی دیگه این بود که «کلیت پی ام اس از نظر علمی زیر سواله» که خب درسته و در بخشی از رادیو در موردش حرف زدیم و یک فیدبک مهم دیگه هم این کتاب بود:

که توی نگاهی که من بهش انداختم که به نظر تا حد خوبی قابل قبول بود. البته کماکان در ترجمه به موهای زنان گفته زائد و به موهای مردان کاری نداره که تو رادیو جوراب شلواری دیگه ای در موردش حرف زده ایم.

خلاصه اینکه پیشنهاد می کنم چه بچه ای در اطرافتون هست که این کتاب رو لازم داره چه بچه ای نیست که این کتاب رو لازم داره، کتاب کودکان – دانشنامه پریود و قاعدگی رو دانلودی بکنین و ورقی بزنین. احتمالا به شکلی به دردتون خواهد خورد.. چه اطلاعاتش، چه سبکش، چه بودنش و چه دونستن اینکه هست و می شه به کسی معرفی اش کرد.