«کمک! هاردم رو فرمت کردم» – بازیابی اطلاعات از هارد دیسک خراب

hard_problem

خراب شدن هارد یکی از وحشتناکترین سناریوهایی است که برای هر کاربر کامپیوتر ممکن است پیش بیاید. در تئوری قرار است همه از اطلاعات مهمشان بک آپ داشته باشند ولی در عمل خراب شدن یک هارد معمولا به معنی استرسی عظیم است.

اگر هارددیسک رایانه‌تان خراب شده و دارید این مطلب را می خوانید به این نکته ها توجه کنید:

  • هیچگاه روی هارد دیسکی که مشکل پیدا کرده، به اشتباه فرمت شده، فایل هایش پاک شده و … چیزی ننویسید و اگر حرفه ای نیستید سعی نکنید با سعی و خطا مشکل را حل کنید. حتی اگر فایل ها پاک شده باشند یا هارد فرمت شده باشد، اطلاعات توسط یک حرفه ای قابل بازیابی هستند – به شرطی که خودتان تخریب را بیشتر نکنید.
  • در صورتی که از پی سی استفاده می کنید ممکن است مشکل از کابل ها باشد. اتصالات (شامل برق و کابل نواری مربوط به اطلاعات) را چک کنید که محکم باشند.
  • از نظر فنی بسیاری از هاردها در سرما بهتر جواب می دن. حتی خیلی ها در صورت مشکل در هارد اونو می ذارن تو یخچال و بعد تا سرده کپی می کنن یا حتی مثلا لپ تاپ رو می ذارن تو فریزر و از لای در با کابل شبکه بهش وصل می شن.
  • گاهی فشار دادن هارد جواب می ده! اگر چیزی شل شده و هارد درست کار نمی کنه ممکنه اگر حین فشار دادن وصلش کنین همه چیز درست کار کنه و دوستتون بتونه حینی که شما هارد رو دو دستی فشار می دین (بدون اینکه کج بشه یا بشکنه!) فایل ها رو کپی کنه.
  • و خب برنامه های زیادی هم هست که می تونن به شما کمک کنن. ممکنه به سادگی وصل کردن هارد به لینوکس باعث بشه این سیستم عامل بتونه فایل ها رو بخونه یا اصولا بتونین از سیستم عامل هایی که برای بازیابی اطلاعات درست شدن کمک گرفت.
  • هارد دو بخش فیزیکی و الکترونیکی داره. مثلا اگر مدار الکترونیکی هاردتون سوخته باشه، می تونین بخش فیزیکی هارد خراب که اطلاعات روش هست رو باز کنین و روی مدار مشابه از یک هارد دیگه ببندین و انتظار داشته باشین همه چیز کاملا اوکی پیش بره.

اما اگر اطلاعات واقعا براتون مهمه

واقعیت اینه که اگر اطلاعات واقعا براتون مهمه بهتره مستقیم به یک متخصص مراجعه کنین. شرکت ها و افراد زیادی مدعی تعمیر حرفه ای هارد هستن و تقریبا هم همین کارها رو می کنن (بعلاوه باز کردن هارد در فضایی کاملا بدون گرد و غبار و رفع مشکلات فیزیکی اون) اما خب هم از شما تجربه بیشتری دارن هم وسایل و ابزار بهتری.

در اینترنت جستجو کنین یا از دوستان یا حتی از نیجای تکنولوژی بپرسین و هاردتون رو به یک شرکت معتبر بدین. اگر اطلاعات واقعا مهمه، به قیمتش می ارزه.

چجوری شروع کردن – ۴۰ عکس کلاسیک از شرکت‌های تکنولوژی که خوشحالتون خواهد کرد – قسمت دوم

در قسمت قبلی این پست، ۲۰ عکس کلاسیک رو دیدیم از روزهای اولیه شرکت‌های بزرگ تکنولوژی. اونجا گفتیم که این عکس‌ها به ما می گه باید تلاش کنیم و قدم به قدم رشد کنیم و البته یادآوری می کنه که ایده رشد باید از اول در شرکت‌ها باشه.

اونجا گفتم و اینجا هم می گم که عبارت «هر کس تلاش کنه بزرگ/موفق/پولدار می شه» اشتباهه. پیروزی شدیدا وابسته به کلی زیرساخت و شرایط اجتماعی است و دنیا مثل یک مسابقه برابر بین آدم‌هایی با شرایط برابر نیست ولی به هرحال می شه این تیکه رو واقعی دونست که هیچ کس بدون تلاش، موفق نخواهد شد. پس خوبه اگر کاری رو شروع می کنیم توش تلاش کنیم.

این شما و این سری دوم عکس شرکت‌های بزرگ دور و اطراف ما، در روزهای اولیه شون.

موسسین اینتل و اولین استخدامشان، ۱۹۷۸. اندی گروو اولین استخدام اینتل بود که اینجا در سمت چپ ایستاده. روبرت نویس و گوردون مور هم در عکس هستن و از اونها مهمتر یک طراح از پردازنده ۸۰۸۰ اینتل که یکی از اولین کامپیوترهای پی سی بر اساس اون ساخته شد. گروو شنیده بود که این دو نفر از شرکت فیرچایلد سمی‌کونداکتور (جایی که هر سه شون با هم کار می کردن) جدا شدن و اونم تصمیم گرفت بهشون بپیونده. در این لحظه بزرگترین درسش برای من اینه که از جدا شدن از شرکت ها و تاسیس شرکت خودم نترسم!

intel

مرکز سانتاکلارای اینتل، ۱۹۷۰. کارمندان بیرون مرکز سانتار کلارای اینتل ایستاده اند. جایی که اینتل ۴۰۰۴ که یک سی پی یوی ۴ بیتی بود ساخته شد. در ۱۹۷۲ پروسسور هشت بینی ۸۰۰۸ ساخته شد. این پروسسور برای استفاده در ماشین حساب ها ساخته شده بود و در دهه ۱۹۹۰ برای ساخت کنسول های بازی مورد استفاده گرفت و بعد در ساخت کامپیوترهای شخصی.

intel-employees

رییس و نایب رییس IBM در کنار یک آی بی ام ۳۶۰، حوالی ۱۹۷۰. آی بی ام به ناسا کمک کرد انسان را به ماه بفرستد و در ۱۹۷۱ واتسن که در تصویر زیر در سمت چپ ایستاده استعفا داد و نیم قرن ریاست خانواده واتسن پایان یافت. رییس بعدی فرانک. ت. کری بود.

ibm

کامپیوتر آی بی ام ۷۰۹۰، ۱۹۶۱.‌ آی بی ام ۷۰۹۰ یک مین‌فریم بود با قیمت ۲.۹ میلیون دلار (اگر می خواهید به قیمت امروز برسید باید با توجه به تورم عدد را ده برابر کنید). این کامپیوتر سریعتر از قبلی‌ها بود و نسبت به آن‌ها ارزان به حساب می‌آمد. آی بی ام ۷۰۹۴ حین فرود به روی ماه در ۱۹۶۹ استفاده شد.

ibm-computer

موسسین اچ پی، ۱۹۶۳. این تصویر بیل هیولت و دیو پاکارد را نشان می دهد – در کارخانه‌شان. هیولت پاکارد یا همان HP برای ساخت انواع وسایل الکترونیک تاسیس شد ولی بعد تمرکزش را بیشتر به سمت کامپیوتر سوق داد.

hp

دفتر مرکزی سامسونگ، دهه ۱۹۳۰. سامسونگ در ۱۹۳۸ توسط لی بیونگ چول تاسیس شد. این شرکت که در آن زمان سامسونگ شونگوی نامیده می شد تجارت مواد غذایی انجام می داد و نودل خودش را می‌ساخت. شرکت بعد از جنگ کره به سراغ عرضه پشم رفت و بعد از مدتی خدماتی مثل بیمه، پارچه و حتی سرویس‌های امنیتی را هم به محصولات خود افزود. از ۱۹۶۰ سامسونگ به سراغ الکترونیک، نیمه رساناها، نمایشگرهای ال سی دی و گوشی‌های موبایل رفت و در ۲۰۱۲ به بزرگترین عرضه کننده گوشی موبایل جهان تبدیل شد).

samsung-hq

لی بیونگ چول موسس سامسونگ، ۱۹۷۶. لی بیونگ چول که در مرکز تصویر دیده می شود در حال گوش دادن به توضیحات یک کارمند در مورد سیستم کامپیوتری است. عکس در ۱۹۷۶ گرفته شده و فرزند لی در سمت چپ تصویر ناظر ماجراست. سامسونگ امروزه توسط بسیاری از ورثه لی اداره می شود و می گویند که شخص لی در مصاحبه استخدام بسیاری از صد هزار کارمند سامسونگ شخصا حضور داشته. لی در ۱۹۸۷ در سن ۷۷ سالگی درگذشت.

samsung-founder

پنج میلیون‌مین تلویزیون سامسونگ، ۱۹۷۸. امروز سامسونگ هنوز هم در حال رکورد شکستن است. این عکس در ۱۹۷۸ برداشته شده؛ زمانی که سامسونگ رکورد ساخت پنج میلیون تلویزیون را شکسته بود. این روزها این شرکت از ۸۰ شرکت دیگر تشکیل شده و تقریبا ۴۲۷هزار کارمند دارد. درآمد سامسونگ تشکیل دهنده ۱۷٪ تولید ناخالص ملی کل کره است.

samsung-1

موسسین اوراکل در جشن یکسالگی این شرکت، ۱۹۷۸. در این تصویر موسسین اوراکل یعنی اد اوتز، باب ماینر و لری الیسون اولین سال تاسیس شرکتشان را به همراه اولین کارمند جشن گرفته‌اند. اد اوتز و این کارمند بعدا شرکت را ترک کردند و در ۱۹۹۳ باب ماینر از سرطان ریه درگذشت. اوراکل در حال حاضر دومین شرکت نرم افزاری بزرگ جهان بعد از مایکروسافت است و مدیر عامل آن یعنی لری الیسون به یکی از پولدارترین افراد دنیا تبدیل شده.

oracle-founders

مایکل دل، حوالی ۱۹۸۷. مایکل دل سر هم کردن و فروختن کامپیوترهای پی سی را در ۱۹۸۴ شروع کرد؛ آنهم در اتاقش در دانشگاه تگزاس. او سریعا دانشگاه را ترک کرد تا به فروختن کامپیوترهای شخصی ادامه بدهد. در ۱۹۸۵ «توربو پی سی» اختراع شد و ارزش شرکت را تا پایان سال به ۷۳ میلیون دلار رساند. در ۱۹۸۸ بود که کمپانی به نام دل نامگذاری شد.

dell

کارخانه دل، حوالی ۱۹۸۹. در اینجا مایکل دل را در شرکتش مشاهده می‌کنید. شرکت در ۱۹۸۸ سهامی عام شد و سریعا تبدیل به یک شرکت چند میلیارد دلاری شد. مایکل دل که شرکت را در ۱۹ سالگی شروع کرده بود در نهایت در سال ۱۹۹۲ به عنوان جوانترین مدیرعامل یک شرکت فورچون ۵۰۰ شناخته شد.

michael-dell

موسسین گوگل، کالیفرنیا، ۱۹۹۹. پدر و مادر لری پیج هر دو علوم کامپیوتر خوانده بودند و در دانشگاه میشیگان تدریس می‌کردند پس عجیب نیست که پسرشان راه آن‌ها را ادامه داد و دکترایش را در کامپیوتر ساینس گرفت. او و سرگئی برین که دانشجوی دکترا بود روی بک‌راب کارمی کنند که پروژه ای تحقیقاتی بود برای «شمردن و ارزشدهی به بک‌لینک‌های اینترنت». در این عکس این دو را در منلو پارک می‌بینید که دفتر اول آن‌ها بود تا بعد در همان سال به پائو آلتو نقل مکان کنند.

google

سرورهای اصلی گوگل، ۱۹۹۸. این جایی است که گوگل آغاز شد؛ چند کامپیوتر سطح پایین در دانشگاه استنفورد. برین و پیچ الگوریتم امتیازدهی به صفحه‌ها (پیج رنک) را اختراع کرده بودند که می توانست به هر صفحه وب بر اساس لینک‌هایی که دریافت کرده امتیاز بدهد. این سیستم در نهایت تبدیل به مغز متفکر سیستم جستجوی وب آن‌ها شد و گوگل به دنیا آمد.

google-original-setup

تیم گوگل، کالیفرنیا ۱۹۹۹. این عکس اولین گروه کارمندان گوگل در دفتر پالو آلتو را نشان می دهد. ماریسا مایر می‌گوید که آن بنر گوگل توسط او و پاول بوچیت نصب شده. از این گروه تنها ۷ نفر در شرکت مانده‌اند: لری پیج و سرگئی برین، امید کردستانی، خوان بردی، سوزان وجین، اورس هولزله و سالار کمانگر.

google-employees

مایر به گوگل می پیوندد، ۱۹۹۹. ماریسا مایر قبل از اینکه به مدیرعاملی یاهو انتخاب شود، برای ۱۳ سال در گوگل بود. او حالا در حال ایجاد تغییرات عمده در یاهو و خریدن چیزهای جدید برای شرکت است از جمله تامبلر به قیمت ۱.۱ میلیارد و ساملی به قیمت ۳۰ میلیون دلار. این زن توسط نشریه فوربس به عنوان یکی از قوی‌ترین زنان دنیای تکنولوژی شناخته شده و در حال حاضر ۳۸ سال دارد.

marissa-mayer

موسسین یاهو، حوالی ۱۹۹۴. «راهنمای جری برای شبکه جهانی وب» عملا چیزی شبیه دفترچه تلفن سایت‌های اینترنتی بود و نه یک موتور جستجو. اما این سیستم سریعا محبوبیت به دست آورد و در مدتی کوتاه همه برای رسیدن به وبسایت‌های مورد نظر و حتی به عنوان اولین صفحه ورود به اینترنت از یاهو استفاده می کردند. در ۲۰۰۸ مایکروسافت به یاهو پیشنهاد ۴۴.۶ میلیارد دلار برای خرید داد که رد شد. امروزه ارزش سهام یاهو در حدود ۳۴ میلیارد دلار برآورد می‌شود.

david-filo-jerry-yang2

جف بزوس، موسس آمازون، ۱۹۹۴. در ۱۹۹۴ جف بزوس شغلش را به عنوان نایب رییس یک شرکت وال استریت ترک کرد تا سعی کند آنلاین چیز بفروشد. او فهرست اولیه فروشش را از بیست مورد به پنج مورد تقلیل داد: سی دی، سخت افزار کامپیوتر، نرم افزار، فیلم و کتاب. در ۱۹۹۵ آمازون دات کام شروع به فروش کتاب کرد و در نظریه ای عجیب در تجارت اعلام کرد که تا نیمه چهارم سال ۲۰۱۱ به دنبال سود کلان نیست! امروزه آمازن ۶۰ میلیارد دلار در سال سوددهی درآمد دارد و بیشتر از ۱۰۰هزار کارمند در سراسر دنیا را مدیریت می کند.

amazon

موسس و مدیر عامل اول eBay، حوالی ۱۹۹۸. eBay که اول AuctionBay نامیده می شد سایت شخصی یک ایرانی آمریکایی به نام پیر امیدیار بود. قبل از اینکه سرویس دهنده هاست از امیدیار بخواهد به خاطر درخواست زیاد وبسایتش به اکانت سطح بالاتری سوییچ کند ، امیدیار مجبور شده بود یک نفر را استخدام کند تا به چک‌هایی که به آدرسش می‌رسید رسیدگی کند. در ۱۹۹۸ شرکت سهامی عام اعلام شد و در ۲۰۰۲ پی‌پل را خرید و بعد در ۲۰۰۵ اسکایپ را. شرکت در ۲۰۱۲ چهارده میلیارد دلار سود داشته و تقریبا ۲۷هزار کارمند دارد.

ebay

موسسین فیسبوک، ۲۰۰۴. داستین موسکویتز، کریس هاگز و مارک زوکربرگ سه هم اتاقی در دانشگاه هاروارد بودند که فیسبوک را در همان اتاق ساختند. سایت اول تنها برای دانشجویان هاروارد طراحی شده بود ولی بعد در سپتامبر ۲۰۰۶ برای همه در دسترس قرار گرفت. گفته می‌شود تا ۲۰۱۲، فیسبوک حدود یک میلیارد کاربر فعال دارد. موسکویتز فیسبوک را ترک کرد تا آسانا را راه اندازی کند و هاگز در حال حاضر ادیتور نیو ریپابلیک است.

facebook-founders

موسسین یوتیوب، ۲۰۰۵. چاد هارلی، استیو چن و جاوید کریم اول کارمند پی‌پل بودند اما از آن‌جا جدا شدند تا سایت اشتراک ویدئو در وبی به نام یوتوب بسازند. اولین ویدئوی یوتوب با نام من در باغ وحش توسط جاوید کریم در ۲۳ آوریل ۲۰۰۵ آپلود شد. تا جولای همان سال سایت روزانه به ۱۰۰ میلیون بازدید صفحه رسیده بود و چهار ماه بعد گوگل یوتوب را به قیمت ۱.۶۵ میلیارد دلار خرید.

youtube

پیروزی مطلق لینوکس در دنیای سوپرکامپیوترها

امسال هم فهرست ۵۰۰ سوپرکامپیوتر سریع جهان اعلام شد و لینوکس که همیشه پیشتاز بوده، نه فقط به پیشتازی ادامه داد که بقیه رو هم کنار زد.

در این فهرست لینوکس ۴۵۷ کامپیوتر از ۵۰۰ کامپیوتر برتر جهان رو راه می‌ندازه که می‌شه ۹۱.۴٪. رتبه بعدی سیستم‌عامل در دست یونیکس است با ۳۰ کامپیوتر و ۶٪ و بعد سیستم‌عامل‌های ترکیبی (۲.۲٪) و در انتهای جدول سیستم‌عامل هم ویندوز مایکروسافت رو می‌بینیم که فقط یک کامپیوتر از ۵۰۰ سوپر کامپیوتر برتر جهان ازش استفاده می‌کنه.

نگاهی کمی عمیق‌تر به ۹۱.۴٪ لینوکسی‌ها بهمون نشون می‌ده که ۴۱۴ کامپیوتر در این مجموعه توزیع‌های شخصی شده هستن و بعدش توزیع لینوکس AIX آی بی ام ایستاده و بعدش هم انواع لینوکس‌های مبتنی بر زوزه یا ردهت.

تصویر بالای متن، سریعترین سوپرکامپیوتر جهان یعنی K computer, SPARC64 VIIIfx 2.0GHz ژاپنی است با سیستم عامل لینوکس، ۷۰۵۰۲۴ هسته و مصرف ۱۲ مگاوات برق و ۱۴۱۰۰۴۸ گیگا حافظه!

نصب لینوکس روی نتبوک ان ۲۰۸ سامسونگ

این یک لپ تاپ جمع و جور و راحته. خیلی‌ها بهش می گن نتبوک ولی به نظر من این روزها دلیل خاصی نداره که بر اساس ابعاد، اسم چیزها رو عوض کنیم (: این دستگاه یک کارت گرافیک اینتل داره (که برای لینوکسی ها خوشحال کننده است) و کارت شبکه برودکام.

هدف من تست لینوکس روشه و خب همیشه اولین انتخاب برای نصب لینوکس روی یک سخت افزار قبلا استفاده نشده، اوبونتو است:‌ به دلیل راحتی، خوش دستی، جامعه بزرگ و پشتیبانی خوب سخت‌افزاری که تقریبا می شه: به دلیل آویزون بودن به دبیان.

البته اول بذارین کامپیوتر رو بوت کنیم ببینیم خودش چی می گه (:

هاها.. ویندوز سون! ظاهرا نفر قبلی به قدرت سخت افزاری سیستم اعتماد داشته. من از یک سی پی یوی دوال کر اتم و یک گیگ رم انتظار زیادی ندارم راستش. هارد هم به شکل پیش فرض ۲۵۰ است که البته همه اینها در نهایت تغییر خواهند کرد.

نت بوک رو شات داون می کنم و یک عکس از دو طرفش می‌گیرم. راستش پورت‌های یک دستگاه برای من حتی مهمتر از سی پی یوش است.

اینجا تقریبا همه چیز راضی کننده است. سه تا پورت یو اس بی یعنی همزمان می تونم ماوس و تلفنم رو به کامپیوتر وصل کنم و یک پورت یو اس بی خالی هم داشته باشم و خروجی مانیتور هم معنی اش اینه که توی جلسه‌ها می‌تونم ازش استفاده کنم. زیر مچم هم یک کارت خون همه چیز خون هست که یک نکته جذاب دیگه است.

دستگاه به شکل کاملا معقولی مثل بقیه نت بوک‌ها / لپ تاپ های ده اینچ به پایین سی دی نداره و من هم مدت طولانی است که برای تست لینوکس با سی دی طبیعت رو آلوده نمی کنم. ایمیج اوبونتو رو دانلود می کنم و با برنامه unetbootin (نسخه آخر دریافت شده از سایت خودش چون نسخه توی منابع قدیمی شده) یک کول دیسک بوت کننده اوبونتو می‌سازم و دستگاه رو بوت می کنم.

تلاش اول شکست می‌خوره چون توی بایوس، به دستگاه گفته شده که از هارد بوت بشه. ری استارت می کنم و با زدن Esc به سیستم می‌گم از یو اس بی بوت بشه…

بعله (: اوبونتو با خوشحالی بوت می‌شه، بالا می‌یاد و نصب می‌شه. بدون هیچ مشکلی. البته واقعا انتظار مشکل خاصی هم نمی‌رفت. بعد از بوت نوبت به تست اجزا است که ببینیم کدومشون با لینوکس سازگارن و کدوم نه. کارت شبکه شناخته شده و در مورد کارت شبکه بی سیم (Broadcom) هم اوبونتو خودش پیغام داده:

و کافیه من کامپیوتر رو با کابل به اینترنت وصل کنم و بگم که شروع به نصب درایورهای بکنه که بسته هستند ولی لازم برای سخت افزار من:

تا اینو نصب می‌کنه، بگم که دلیل این جریان اینه که اوبونتو به شکل پیش فرض، درایورهای بسته رو نصب نمی‌کنه اما اگر اونها رو پیدا کنه، به من خبر می‌ده و در صورت توافق من، سیستم پاک و آزاد رو تا حدی آلوده به درایورهای بسته‌ای می‌کنه که برای کار سخت افزار من لازم هستن (:

کار نصب که تموم می‌شه، کارت شبکه بی سیم من حتی بدون ری استارت، راه افتاده (: این جذابه. برای تست دوربین هم کافیه برنامه cheese رو نصب کنم و تست کنم:

بدون مشکل و عالی. صدا هم کار می‌کنه که قابل اسکرین شات گرفتن نیست.

اما مشکلاتی هم هستن. حداقل من به دو مورد خاص برخوردم:

  • نور مانیتور با استفاده از دگمه‌های پیش فرض کم و زیاد نمی‌شه. این می‌تونه آزار دهنده باشه. نور در گراب (لحظه اول بوت) قابل تنظیم است اما لینوکس که کنترل رو در دست می‌گیره، دیگه نمی‌شه نور رو کم و زیاد کرد. البته این مشکل هم مثل اکثر مشکل‌ها در خط فرمان قابل حله: sudo setpci -s 00:02.0 f4.b=66 . این دستور نور رو توی مقایس ۰ تا ۲۵۵، روی ۶۶ تنظیم می‌کنه. جالبه که اگر به جای ۶۶، صفر وارد کنم کلا صفحه سیاه می‌شه (: وقتی هم در خط فرمان بشه چیزی رو حل کرد، یعنی حل کردنش در محیط گرافیکی راحته ولی من سراغش نمی‌رم.
  • مشکل جدی دوم، عدم ساسپند است: سیستم به خواب نمی‌ره. البته خواب زمستونی (هایبرنیت) درست کار می‌کنه اما هر بار که سیستم رو توی رم به خواب می‌برم، موقع برگشت صفحه تصویر کار نمی‌کنه. این مشکل دردسرزایی است. من که بیشتر از یکی دو یا حداکثر سه روز نمی‌خوام با این سیستم کار کنم، از خیر ساسپند می‌گذرم و هر بار که لازمه، هایبرنیت (خواب روی دیسک) می‌کنم ولی در صورت نیاز به استفاده دائمی از این سیستم، حتما این مشکل رو باید حل می‌کردم.

اینهم بگم که نمی شه کامران جایی باشه و یک دستگاه جدید ببینه و پیچ گوشتی به دست نشه. اینهم نتیجه‌اش:

من واقعا تخصص سخت افزاری ندارم ولی کامران معتقده که این لپ تاپ بسیار خوش ساخت است و قرص و محکم. از طراحی مادربورد و کیفیتش تعریف می‌کنه. همینطور از بدنه. برای من به هرحال بخش جذاب کیبرد دستگاه است که کلیدهای جدا از هم داره و زیر دست واقعا راحته و جذاب. در حدی که تصمیم می‌گیرم حالا که لپ تاپ کاملا باز شده، آخر هفته به عنوان سیستم اصلی ازش استفاده کنم. هاردم رو از لپ تاپ خودم باز می کنم و می‌ذارمش توی این بدنه. همینکار رو با رم هم می‌کنم و از یکی از بهترین خواص لینوکس لذت می‌برم:

عدم نیاز به درایور به مفهوم ویندوزی، باعث می‌شه که بستن هر لینوکس نصب شده روی هر سخت افزار جدید، اون رو بدون مشکل بوت کنه. سیستم رو توی دبیان خودم بوت می‌کنم و وضعیت شبیه قبل است: همه چیز کار می‌کنه به جز ساسپند و کلیدهای کم و زیاد کردن نور. برای آخر هفته مشکل خاصی نیست (: لپ تاپ بزرگ خودم رو می‌ذارم توی کشوی محل کار و با یک کوله پشتی که از شدت سبکی به نظر خودم خالی به نظر می‌رسه، راه می‌افتم برم خونه.

نکات مثبت:

  • ‌ وزن کم
  • صفحه کلید عالی
  • کارت گرافیک اینتل
  • داشتن پورت‌های مناسب:‌ سه یو اس بی، خروجی مانیتور و کارت خوان
  • شناخته شدن اکثر بخش ها توسط گنو/لینوکس بدون نیاز به هیچ تنظیم اضافی
  • بدنه قرص و محکم
  • باتری قوی که با کار خیلی شدید، چهار ساعت رو کامل دوام آورد. احتمالا در یک استفاده عادی به شش ساعت باتری هم باید برسیم
  • هارد ۲۵۰ گیگ

نکات منفی:

  • کار نکردن ساسپند به رم و نیاز به تنظیمات اضافی برای اینکار که من سراغش نرفتم و ممکنه دردسرزا باشه
  • کار نکردن کلیدهای کم و زیاد کننده نور نمایشگر (به نظر به راحتی قابل حل می‌رسه)
  • رم ۱ گیگ. من همیشه حداقل دو گیگ برای کارهای روزانه لازم دارم

سایتی بر روی ساعت

چامبی یکی از اون وسایل جذاب است. یک ابزار کامپیوتری کوچک که می‌تونین ازش استفاده‌های مختلف بکنین. مثلا یک نوع ساده اون ساعتی است که با وای-فای به اینترنت متصل می‌شه و بدون شک می‌تونه چیزهایی مثل دمای هوا رو به شما نشون بده. جالبی این وسیله به نیمه-باز بودنش است: یک لینوکس، یک نمایشگر و یک وای-فای که می‌تونین برنامه‌ریزی‌اش کنین.

خب ممکنه خیلی چیزها به عقل ما برسه. گرفتن آخرین اخبار، فرستادن توییت ساعت زنگ زدن و غیره و غیره اما یک نفر ایده‌ای حتی عجیب‌تر داشته: هاست هوست کردن یک سایت !

بعله… سایتی که بالا می‌بینین روی همون ساعتی که می‌بینین هوست شده. طرف کل مراحل هوست کردن یک وب سایت ساده و سبک روی ساعتش رو هم اینجا به طور کامل توضیح داده.

شاید بعضی‌ها بپرسن «چرا چنین کاری کرده؟» جواب گیکها همیشه ساده است: «چون می‌تونه (:».

سریعترین کامپیوترهای دنیا، چیزی هستند شبیه کامپیوترهای ما

یک زمانی برای ساختن «سریعترین کامپیوترجهان» یک سخت افزار تخصصی و یک سیستم عامل تخصصی می‌ساختند و می‌نوشتند. اما حالا فکر می‌کنید مغز متفکر و روح کامپیوترهایی که در فهرست پانصد تایی سریعترین کامپیوترهای جهان در ماه ژوئن قرار گرفته‌اند چیست؟ در مورد سیستم‌عامل که حدستان درست است: لینوکس. در مورد سخت‌افزار هم جالب است که در لیست شش ماه اخیر، اکثریت معماری با یک معماری بسیار معمول است: اینتل x86 یعنی همین کامپیوتری که من و شما پشتش نشسته‌ایم (:

عجیب نیست؟ نزدیک به هشتاد درصد سوپر کامپیوترهای جهان از معماری ای مشابه معماری لپ تاپ و دسکتاپ من و شما استفاده می‌کنند. حالا نگاهی بیندازیم به سیستم عامل:

نود و چهار درصد! قشنگ نیست؟ نه فقط به این دلیل که لینوکس زیاد است بلکه به دلیل انعطاف پذیری یک سیستم عامل برای قرار گرفتن از روی یک روتر ساده تا یک لپ تاپ تا یک سرور تا یک سوپر کامپیوتر (:

سی پی یوی خانگی؛ مشهور به آشفتگی عظیم سیم‌ها

اگر چیزی راجع به علاقمندی آدم‌ها به فعالیت‌های خاص باشه من در موردش می‌نویسم. همینطوره وقتی که مطلبی مربوط به تاریخچه کامپیوتر بشه، حالا این دو تا به هم گره خوردن: استیو چمبرلین در طول ۱۸ ماه و خرج هزار دلار، ۱۲۵۳ رشته سیم رو به هم وصل کرده یک سی پی یو خانگی بسازه. اسمش رو هم گذاشته «Big Mess of Wires».

اون می‌گه «کامپیوترها مثل جعبه‌های سیاه می‌مونن. ما نمی‌دونیم توشون چی می گذره. درک می‌کنیم که چیکار می‌کنن اما نمی‌فهمم چطوری اینکارو می‌کنن.» برای جوابگویی به این سوال، اسیو هر وقت که از سر کار به خونه برمی‌گشت، مشغول می‌شد به وصل کردن ترانزیستورها به هم. اون هم بر اساس طرح یک سی پی یو هشت بیتی که خودش ریخته بود.

حالا کارش تموم شده و کامپیوتر در نمایشگاه چیزهایی که خود مردم ساختن به نمایش در اومده.

این آشفتگی عظیم سیم‌ها، خیلی شبیه به پردازشگر MOS Technology 6502 است که توی اپل ۲، کمودور ۶۴ و آتاری‌های اولیه به کار رفته بود. این سی پی یو، سه تا رجیستر ۸ بیتی دیتا داره، یک آدرس ۲۴ بیتی و ۱۲ مد آدرس دهی.

برای اتصال اجزا به همدیگه از وایرپ استفاده شده که با وجود وقت گیر بودن، از لحیم مطمئن تر هستن.

آشفتگی عظیم سیم‌ها، فقط یک سی پی یو نیست. این کامپیوتر دارای کیبورد، یک خروجی ال سی دی (که یک خط متن رو نشون می ده)، یو اس بی، صدا و خروجی وی.جی.ای هم هست. البته اینها اجزایی هستن که کنار سی پی یو ساخته شده نصب شدن.

و فکر می‌کنین استیو چمبرلین چرا اینکار رو کرده؟ خودش می‌گه «نمی‌دونم… ولی واقعا مفرح بوده».

منبع

مروری بر مک بوک اپل


زیبا نیست؟ این لپ‌تاپ جدید من است: یک MacBookاپل با سیستم عامل Mac OS X مشهور به Leopard. این سیستم‌عامل کاملا با استانداردهای POSIX سازگار است و این یعنی از لینوکس، یونیکس‌تر است. هسته این سیستم‌عامل BSDاست و پوسته‌اش زیباترین رابط گرافیکی که من تا به حال دیده ام.

مک زیبا است. سفید است با دگمه‌های بسیار راحت و مشخصا طراحش به آهنربا علاقه خاصی دارد. بسته شدن در لپ‌تاپ، با یک آهنربا تضمین شده و حتی رابط برق هم به شکل آهنربایی جذب سوکت مخصوصش می‌شود. با یک گیگابایت رم و یک پروسسور دو هسته‌ای واقعی، به راحتی ده برنامه مجزا را اجرا می‌کند و به هیچ شکلی کم نمی‌آورد. در طول چهار روز اخیر حتی یک کرش هم نداشته‌ام و آپ‌تایم سیستم تا وقتی است که به خاطر آمدن پچ جدید برای سیستم عامل آن را ری‌استارت کنم.


این لپ‌تاپ و سیستم‌عامل جذاب، ارزان هم هست. من از بازار ایران یک میلیون و سیصد هزار تومان خریدمش که نسبت به خیلی از کامپیوترهای دیگر، ارزان است. احتمالا بعدها هم درباره‌اش خواهم نوشت اما فعلا این خلاصه را داشته باشید:

نکات مثبت

 کیفیت بسیار بالای سیستم عامل

 یکپارچگی سیستم‌عامل به این معنا که همه چیز در آن با هم هماهنگ است

 فلسفه متفاوت از لینوکس و ویندوز در طراحی رابط کاربری که نتیجه‌اش، رابطی کاربردی، زیبا و راحت است

 کیفیت بالای سخت‌افزار

 دارا بودن تمام نرم ‌افزارهای مورد نیاز من از آفیس گرفته تا کلاینت سیسکو و … با کیفیتی بهتر از ویندوز و لینوکس

 هسته یونیکسی مبتنی بر BSD که اگر نبود هیچ وقت حاضر نبودم سراغ سیستم‌عاملی بروم

 به خاطر هسته یونیکسی، این سیستم برنامه‌های گنو را هم دارد و در نتیجه تقریبا تمام حرف‌هایی که من در مورد لینوکس می نوشتم، اینجا هم صادق است

 زیبایی در کنار پایداری

نکات منفی

 سازگاری کمتر با فارسی. ویندوز تا حد خوبی با فارسی سازگاری دارد و لینوکس هم که بسیار بهتر از ویندوز با فارسی سازگار می‌شود ولی در اینجا حداقل در در ادیتور پیش‌فرض من باید جهت نوشتن راست به چپ را از منو انتخاب کنم ولی در کل با فارسی نوشتن و خواندن تا حالا که مشکلی نداشته ام.

 بخش‌های زیادی از سیستم مورد استفاده من آزاد نیست. مثلا رابط گرافیکی مورد استفاده من «آزاد» نیست و من نمی‌توانم کد آن را بخوانم یا تغییر دهم یا به کس دیگری بدهمش.

نکته بینابین

 نمی‌دانم خوب است یا بد ولی به هرحال نام تجاری اپل به عنوان یک کالای بسیار لوکس و باکلاس در رفته که درانحصار عده‌ای خاص است. دیدن لوگوی درخشان و بسیار زیبای اپل در پشت لپ‌تاپ فعلی من باعث می‌شود آدم‌ها بدون توجه به ارزانتر بودن این لپ‌تاپ از IBMهای یک و نیم میلیونی بگویند «اوه اوه چه بچه پولداری!». البته شکی نیست که این لوگوی درخشان زیبا، دوست داشتنی هم هست (:

چرا؟

ما همیشه از خریدن اپل می‌ترسیم چون احساس می‌کنیم گران است، کارهای ما را راه نمی‌اندازد و با فارسی مشکل دارد. این مک از بقیه کامپیوترها ارزان‌تر بود، کیفیت نرم افزارهایش بالاتر بود و در کتاب ۲۰ نکته که هر کاربر ایرانی مک بهتر است بداند، علی رستگار برایم نوشته بود که با فارسی مشکل خاصی نداریم (: این شد که تصمیم گرفتم این مک را بخرم. البته این داستان فرعی بود.

روایت مستندتر این است که در شرکت کسی را دیدم که مک داشت و uptimeش از من بیشتر بود. این شد که من هم بعد از کسب اطمینان از توانایی فارسی، مک خریدم.