رادیو گیک شماره ۲ – از فضا و فراسوی فضا

آماده باشین که اگر برنامه رو گوش می دین دوبار توش قراره سر پا بایستیم به احترام انسان هایی که از ما با شرف تر هستن و یکبار چشم هامون رو به زمین می دوزیم از بی حیایی توروالدز. با ما باشین…

شماره دو رادیو گیک (بیست و سه مگ و سی و سه دقیقه) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_002_space-and-beyond.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

توروالدز می گه «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین!»

در میلینگ لیست کرنل اریک بیدرمن پچی فرستاده بوده که توروالدز رد کرده… طرف توی ایمیل بعدی نوشته که نباید این پچ رد بشه چون قرار نیست نرم افزارها با کل سی سال قبل خودشون هم سازگار باشن و حتی اگر برنامه باعث کار نکردن بعضی نسخه های قدیمی می شه توروالدز باید نترسه و اون رو قبول کنه.

توروالدز جواب داده «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین… بحث سر سازگاری با سی سال قبل نیست. بحث اینه که پچ تو باینری های فعلی رو خراب می کنه پس این فاکینگ چرندیات رو متوقف کن. نشون دادم که پچ مشکل سازگاری داره پس دیگه مزخرف نگو.

داستا تمام! کامپتیبیلتی باینری از هر کاری که پچ تو می کنه مهمتره. اگر حرف زدن رو ادامه بدی از آدم ها خواهم خواست که کلا پچ های بعدی ات رو هم ندیده بگیرن.

جدی می گم! سازگاری باینری اونقدر مهمه که ما هیچ کاری با هر دیولوپر کرنل که این اهمیت رو درک نکنه نداریم. اگر بازم غر بزنی فقط نشون دادی که این اهمیت رو درک نمی کنی. اینکار رو نکن.

لعنت! هی سورپرایز می شم با احمق هایی که نمی فهمن باینری کامپتیبلیتی بالاترین اولویت کرنل است. تنها دلیلی که کرنل یک سیستم عامل وجود داره، خدمت کردن به یوزر اسپیسه. سازگاری باینری رو می شکنی؟ این وحشتناک ترین کار ممکنه چون نشون می ده که اصلا نفهمیدی کرنل برای چی اینجاست. ما اینجا با کرنل نوشتن خودارضایی نمی کنیم و پروژه تحقیقاتی هم نداریم. از اولش هم همین بوده. ما می خواستیم یک چیزی داشته باشیم که سیستم قابل استفاده بهمون بده و برای همین هم هست که یه میکروکرنل ناشی از مصرف مواد مخدر یا یک چیز عجیب و غریب دیگه نداریم.
جدی می گم
لینوس

کره جنوبی به دنبال کلون کردن ماموت

پارسال محققین روس اعلام کردن که یک استخون نسبتا سالم ماموت پیدا کردن و حالا یک قرارداد بستن با موسسه سوام بیوتک ریسرچ کره جنوبی برای کلون کردن یک ماموت پشمالوی واقعی از اون. داستان تقریبا شبیه کتاب جذاب ژوراسیک پارک شروع می شه. در ابتدا نوکلئوس ماموت پشمالو به تخمک یک فیلم تزریق می شه و بعد جنین در رحم یک فیل قرار می گیره. احتمالا در آینده خبرهای تکمیلی بیشتری ازش خواهیم شنید.

کاندیداتور آسانژ برای سنای استرالیا
جولیان آسانژ رهبر و موسس ویکی لیکس که کلی خبر ازش در طول امسال داشتیم یک هکر واقعی است. سال ها پیش سیستم های کامپیوتری رو هک کرد. در دو سه سال قبل کل سیستم دیپلوماتیک دنیا رو به هم ریخت و حالا با درک خوب از قوانین طبق رای دادگاه استرالیا که گفته در استرالیا مجرم نیست،‌ کاندیدای سنای استرالیا شده. آسانژ در حال حاضر طبق وثیقه از زندان آزاد شده تا انگلیس احتمالا اون رو به سوئد تحویل بده به خاطر یک پرونده شکایت جنسی ازش. خود آسانژ این اتهام رو رد می کنه و چنین جدیتی در پیگیری یک شکایت ساده جنسی (عدم استفاده از کاندوم در رابطه‌ بدون توجه به خواست زن برای استفاده از کاندوم) رو مرتبط می دونه با اینکه سال قبل حجم عظیمی از ارتباطات دیپلماتیک آمریکا رو روی سایتش افشا کرده.

دوران پی سی ها به انتها رسیده

این رو من نمی گم. ری اوزی می گه که جانشین بیل گیتس در مایکروسافت شده در سمت آینده نگر شرکت. اون می گه که دوران پی سی ها به پایان رسیده و حتی شاید دوران بزرگترین شرکت نرم افزاری جهان یعنی همون مایکروسافت.

پی سی پایه رشد شرکت ماکروسافت بود و هنوز هم اصلی ترین منبع درآمد این شرکت آفیسی است که برای این کامپیوترها عرضه می کنه. روز چهارشنبه اوزی در یک کنفرانس گفت که «مردم می پرسن که آیا ما در دوران پست-پی سی هستیم؟ این چه بحثیه؟ معلومه که در دوران پست پی سی هستیم. این معنیش این نیست که پی سی می میره بلکه معنی اش اینه که کاربری اش عوض می شه و ما دیگه بهش نخواهیم گفت کامپیوتر شخصی بلکه اسم های دیگه ای پیدا می کنه». برنامه نویس ۵۶ ساله که شخصا برنامه لوتوس نوتز رو نوشته توسط بیل گیتس به شرکت دعوت شد تا مشکلات رو کشف کنه و راه آینده رو پیش پای مایکروسافت بذاره حرفش رو با این جمله تموم می کنه: «ویندوز هشت شاید کمک کنه تا ما پلی بزنیم به دنیای پست-پی سی اما به هرحال مردم دارن به دستگاه های قابل حمل غیر ویندوزی بیشتری رو می یارن و دوران دوران تلفن ها و پد ها است و دستگاه های همه منظوره – کامپیوترهای رومیزی – در حال کم رنگ شدن هستن».

امنیت

و اگر فکر می کنین دستگاه هاتون امن هستن چون رمزنگاری شدن لازمه این صحنه رو که هفته پیش اتفاق افتاد براتون مجسم کنم: فرض کنین توی کنفرانس RSA هستین. گری کن ورتی از کریپتوگرافی ریسرچ می یاد روی سن. یک آی پاد تاچ می ذاره روی میز . به یک آنتن تلویزیونی در سه متر اونطرفتر اشاره می کنه و بعد نشون می ده که آنتن به یک آمپلی فایر وصله و خروجی آمپلی فایر که سینگال دریافتی توسط آنتن تلویزیون رو تقویت کرده به یک کامپیوتر داده. کامپیوتر برای چند لحظه کار می کنه و بعد کلید رمزی که برنامه آی پاد تاچ اطلاعات شخصی شما رو باهاش رمزنگاری می کنه رو روی صفحه نشون می ده. داشتن این کلید یعنی یک حمله کننده می تونه اطلاعات روی آیپاد تاچ شما رو بخونه و اونها رو به زبان آدمیزاد ترجمه کنه.

اما ماجرا چیه؟ آنتن تلویزیون سیگنال هایی رو می خونه که ترانزیستورهای چیپ‌های داخل گجت «نشت» می کنن. به هرحال در یک جایی کلمه رمز داره از داخل یک چیپ رد می شد و این یعنی یک جایی صفر و یک های کلمه رمز دارن به شکل ولتاز وارد یک ترانزیستور می شن که تشعشعات خودش رو داره. اگر آنتنی رو در جای صحیح بذارین و بدونه که باید به چی نگاه کنه و خروجی رو تقویت کنین و بدین به یک نرم افزار که می تونه به شکل آماری دنبال الگوهایی که از پیش می شناسه بگرده، اصلا کار سختی نیست اگر بتونین صفر و یک های ورودی به یک چیپ رو بیرون بکشین و بعد ببینین که کجای الگو شبیه ورود و خروج کلید به ترانزیستور است. همینکار بعدا روی یک تلفن اچ تی سی اوو چهار جی نشون داده شد که از رمزنگاری RSA استفاده می کرد.

البته نترسین.. هنوز کسی توی خیابون اطلاعات شما رو نمی خونه…

اخبار رو تموم می کنیم و می ریم سراغ بخش در اعماق که نگاهی داره به چیزهایی کمی عمیق تر

در اعماق

این هفته سه تا خبر داریم. دو تا بد و یکی اونقدر زیبا که باید به افتخارشون ایستاد.

خبر اول در باره تی اس ای است (سازمان حفاظت حمل و نقل آمریکا یا چنین چیزی که مشهورترین جایی که ظاهر می شه در فرودگاه ها و ایکس ری است). این سازمان اخیرا کلی قانون مسخره تصویب کرده. مثلا همه باید از زیر اسکنرهایی رد بشن که بدن شما رو بدون لباس به کسی که پشت مانیتور نشسته نشون می ده یا قانونی که می گه طرف حق داره به جاهای حساس و خاص شما دست بزنه برای اطمینان از اینکه چیزی اونجا قایم نکردین و غیره و غیره. بحث این نیست که امنیت بده، بحث اینه که اینکارها در این چند سال هیچ امنیتی به ارمغان نیاورده و فقط باعث مسخره امنیتی ها شده. مثلا در موردی که تی اس ای اجازه نداده بود یک نفر یک ژ۳ اسباب بازی ده سانتی متری رو بیاره توی هواپیما چون خیلی شبیه اسلحه واقعی بود یا موردی که یک بچه شش ماهه رو اجازه نددن سوار بشه چون اسمش شبیه یک آدم در فهرست ممنوع الپروازها بود (بعله! ممنوع الپرواز که هم پ داره هم ال). به هرحال.. ابتکار جدید این سازمان اینه: ما می دونیم که گشتن های زیاد ما باعث شده صف ها طولانی تر بشن و سوار شدن به هواپیما در آمریکا سخت تر پس ما یک راه حل خوب به شما معرفی می کنیم: هر کس صد دلار بده خارج از صف می تونه سوار بشه!!! درست مثل قصه ایران ما است که می گن مرکز شهر هواش آلوده است پس ماشین ها نباید بیان تو و بعد می گن حالا هر کس پول بده می تونه بیاد تو.

و خبر عمیق تر دوم، درمورد CCTV است. جامعه پلیسی و همه که زیر نظر هستن. اصل خبر اینه: توی انگلستان توی پمپ بنزین ها دوربین مدار بسته نصب می شه. خب تا اینجا عجیب نیست.. حداقل برای مایی که وقتی می ریم پمپ بنزین تا حلقمون تابلو می بینیم که «اینجا شلوغ نکنید چون دوربین های پیشرفته داریم و همه رو می کشیم» اما جایی جریان دیگه برای ما هم عجیب می شه که خبر اضافه می کنه این دوربین ها به شکل خودکار پلاک ماشین ها رو می خونن و در دیتابیس چک می کنن و اگر کسی خودرو اش رو بیمه نکرده بود، پمپ بنزین براش قفل می شه و نمی تونه بنزین بزنه!!! وات د فلان! واقعا داریم می ریم سمت ۱۹۸۴؟

و البته خبر بزرگمون برای روحیه گرفتن ! این همون خبری است که قرار بود براش به پا بایستیم! بازهم از رفقامون در حزب دزدای دریایی. قبلا هم از این حزب گفته بودم. داستان این بود که با دیدن قوانین به اصطلاح حمایت از کپی رایت یک حزب تشکیل شد تا از حقوق مردم و هنرمندها در مقابل حقوق یکسری اقلیت که می خوان از دلالی هنر سودهای کلان ببرن و به خاطر لابی های قدرتمند و پول های زیاد می تونن اینکار رو بکنن حفاظت کنه. این حزب به شکلی ابتکاری اسم خودش رو گذاشت حزب دزدهای دریایی تا تاکیدی باشه روی غیرجنایی بودن کپی غیرقانونی محصولات دیجیتال. دقت کنین که می گم غیرجنایی! اینکار ممکنه غیرقانونی باشه ولی با آدمکشی و قتل و دزدی مسلحانه فرق داره.

این حزب رابطه نزدیکی داره با سایت پایرت بی که می شه لنگرگاه دزدهای دریایی و اصلی ترین سایت دانلود تورنت است و یکی از لنگرهای امن دزدهای دریایی (چند مثال بزنم)… این سایت چند وقت پیش اعلام کرد که تمام لینک های تورنتش رو تبدیل به لینک مگنت می کنه و با اینکار کل سایت رو تنها در نود مگابایت جا می ده! غیرقابل باوره. کل تورنت های جهان در نود مگ! حالا این سایت یک حرکت عجیب زده! اعلام کرده که:

ما امروز چند ساعت داون بودیم. پلیس حمله نکرده بود بلکه آخرین مرحله از تماما مگنتی کردن سایت رو انجام دادیم. مشکل همیشگی ما این بوده که ماشین های حاوی سایت رو کجا بذاریم که از یورش پلیس در آمان باشن. اینها ماشین هایی هستن که موقع درخواست یک تورنت، شما رو به مکان نامعلومی که فایل اصلی اوجاست هدایت می کنن. حالا یک چیز خارق العاده ساخته ایم..

[موزیک ورود!]

با توسعه هواپیماهای بدون سرنشین (درون های)‌ قابل کنترل با جی پی اس، چیپ های رادیویی برد دور و کامپیوترهای جدیدی مثل رزبری پای مشغول آزمایش فرستادن چند هواپیمای کوچک بی سرنشین به چند کیلومتری بالای زمین هستیم. اینگونه اگر پلیس بخواهد سرورهای ما را خاموش کند، باید از نیروی هوایی کمک بگیرد.

ما تازه کار را شروع کرده ایم و همه مشکلات حل نشده اما نمی خواهیم دیگر محدود به هاست کردن تورنت ها روی زمین باشیم. این سرورهای فضایی مدار پایین قدم اول هستند. با فرستنده های رادیویی مدرن ما می تونیم با یک نود در فاصله پنجاه کیلومتری، با سرعت صد مگ ارتباط داشته باشیم وبرای پروکسی ای که ما مشغول ساختنش هستیم، این زیاد هم هست.

زمانیش که بیاید، ما در همه کهکشان هاست خواهیم داشت و تک تک اجزای این سیستم هم برای همه قابل دانلود خواهد بود.

حرف بزرگیه ولی جا داره براش به احترام ایستاد. در ضمن این حرف یک سایت نیست. حرف حزبی است که در پارلمان سوئد و پارلمان اروپا صندلی و نماینده داره. در کامنت ها بحث زیاد است. بعضی ها اشاره می کنن به بالون هایی که کاربردشون ساده تره و بعضی ها به هواپیماهایی که می تونن با انرژی خورشیدی تا ابد پرواز کنن و بعضی ها هم به راه حل های دیگه مثل منتقل کردن سرورها به آب های بین المللی که هیچ کشوری مالکیتش رو نداره. به هرحال برای ما بعد از همه خبرهای بد، نوید بخش دنیای شادیه که توش مردم حق دسترسی به اطلاعات دارن.

هکرها

هکر این هفته لری وال است. خز ترین هکر جهان که هر کاریش بکنین سیبیل و لباس های طرح بامشادی رو از خودش جدا نمی کنه ولی به هرحال نه آقامون که آقای همه گیک های عالمه. برنامه نویس و نویسنده که بیشترین شهرتش بعد از سبیل و بلوز بامشادی، مربوط به طراحی زبان پرل است. توی یک ویدئو ازش می پرسن در پنج دقیقه مبانی برنامه نویسی رو توضیح بده و تلاشش رو می کنه. گوش کنین یا از توی لینک ها ببینین:

خب مطمئنا می تونم سعی کنم. برنامه نویسی کامپیوتر تا حد زیادی شبیه نوشتن دستور آشپزیه. اگر برنامه آشپزی رو خونده باشین ساختارش رو می دونین. موارد لازم بالا نوشته شدن و پایینش روش استفاده از اونها است. در برنامه کامپیوتری هم اتفاق مشابهی می افته. اول چیزهای مختلفی که قراره باهاش کار کنین رو دارین و بعد دستورات رو مثلا اینکه باید با اون مواد چیکار کنین. پس اگر دستور آشپزی رو می فهمین و می تونین ازش استفاده کنین تو آشپزخونه، پس برنامه نویسی رو هم می فهمین در همون سطح اما می تونین جلوتر هم برین. مثلا مطمئن هستم که برنامه آشپز آهنین رو دیدین بخصوص مواقعی که بهشون مواد اولیه عجیبی داده می شه و یکی از اتفاقاتی که اونجا می افته اینه که آشپز همه کار رو نمی کنه بلکه یکسری دستیار آشپزی داره که می تونه کار رو به اونها بده و اونها کارهای وقت گیر رو می کنن. برنامه نویسی هم تقریبا همینطوره. شما سرآشپز هستین و اون بیرون کامپیوترهایی هستن که بخشی از کارها رو بر عهده می گیرن. البته دقیقا شبیه برنامه آشپز آهنین نیست چون اونجا کمک آشپزها بسیار باهوش هستن و بلدن چطوری باید تخم مرغ رو هم بزنن یا ماهی رو خورد کنن ولی کامپیوتر بیشتر شبیه یکسری ربات خیلی موثر اما خیلی خنگ هستن که فقط یک زبون رو می فهمن پس شما در سطحی باید به اونها دقیقا بگین چیکار کنن و چیزی که به اونها گفتین رو دقیقا می تونن هی تکرار کنن و دقیقا مشابه دفعات قبل.
کامپیوترها از همین نظر خوب هستن و دقیقا همینه که باعث شده دنیا رو بر دارن. بعد می تونین یک مرحله هم جلوتر برین و به جای فکر کردن به خودتون مثل یک سرآشپز و مراحل آشپزی به این فکر کنین که غذا واقعا چطوری به غذا تبدیل می شه . شاید بهتره به یک کارخونه غذا فکر کنین که مواد خام توش وارد می شه و از مسیرهای مختلف جلو می ره و خورد می شه توی ماشین ها و یک مسیری هست که مواد توش حرکت می کنن و در نهایت در یک محصول کنار هم جمع می شن که ما بهش می گیم غذا. پس زبون هایی هستن که بیشتر اینطوری کار می کنن یعنی می گن که داده ها چطوری بچرخن. برای مثلا صفحه گسترده اینجوری کار می کنه که شما یکسری سلول دارین که توش اطلاعات می ریزین و بعد شروع می کنین به گفتن اینکه محتویات فلان سلول رو بردار و جمع بزن با محتویات این یکی سلول و بذارشون فلان جا. در اصل دارین برنامه نویسی می کنین و ماکرو می نویسین اما انگار توی یک کارخونه روی دسکتاپتون.
از اینهم که جلوتر بریم، روش های مختلفی هست که می تونین به سراغ یک جور چیز سطح بالاتر برین مثل چیزهایی که اگر مدرک کامپیوتر ساینس بگیرین یاد می گیرن. ایده اینجا اینه که شما یکسری چیز انتزاعی می گین و این حرف یک سری چیز دیگه رو کنترل می کنه. پس قدم بعدی که اتفاق می افته اینه که به جای فکر کردن فقط به دیتا به عنوان اجزایی که باهاش کار می کنین (مثلا استرینگ ها یا شماره تلفن ها) شروع می کنین به اجزای اون دستور آشپزی به عنوان دیتا فکر می کنن که می شه خودشون رو روی نوارنقاله های اون کارخونه اینطرف و اونطرف فرستاد. پس این مثل اینه که اگر یک کافه می خواین یک دستور می دین که کافه درست می شه پس اگر شروع کنین به فکر کردن به کارها به عنوان داده، می تونین اونها رو توی حلقه بندازین که تکرار بشن و این عمل ممکنه یک عمل دیگه رو شروع کنه که اون عمل خودش یک عمل دیگه رو استارت بزنه که این آخری به عمل اول برگرده و به یک طرح فراکتالی یا برخالی ریکرسیو (بازگشتی) می رسین پس اینها پایه های ریاضی برنامه نویسی هستن اما .. می دونین… از اول لازم نیست همه اینکارها رو بکنین. کافیه با همون دستور آشپزی شروع کنین و جلو برین و چیزها رو اضافه کنین و یاد بگیرین و همه چیز خوب پیش می ره.

و حرف آخر.. موسیقی…

من بالاخره یکروز این «خراج ملک ری پرداخت می کردم به زلفانت» رو می ذارم به عنوان موزیک برنامه ولی فعلا می ایستیم به افتخار هر کسی که در سال نود زندگی رو لاجرعه سر کشید و به احترام تک تک ستارگانی که برای بیدارباش گفتن در گوشه های دور، به بستر خون خفتن. سر خم می کنیم می شینیم با سرود پویندگان.


شماره دو رو از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

نمودار ارسال متوسط تعداد پیام کوتاه ارسال شده روی برخی اپراتورهای خاورمیانه در سه سال گذشته

آمارش توی یک مجله مخابراتی بود. گفتم نمودار درست کردن ازش جالبه.. نشون می ده که هر نفر خاورمیانه ای تقریبا در ماه چند تا اسمس یا همون پیام کوتاه می فرسته. حتی می تونه به شکلی یک شاخص باشه برای استفاده از سیستم های مخابراتی. (1Q10 یعنی سه ماهه اول سال ۲۰۱۰)

اینهم اطلاعات خام.

Country

Population

Operator

SMS

3Q10

4Q10

1Q11

2Q11

3Q11

Afghanistan

24.4

Afghan Wireless

SMS

169.12

177.77

186.31

195

203.78

Bahrain

1.2

Bahrain Batelco

SMS

161.12

151.77

143.17

142.21

142.91

Iran

76.2

Iran TCI

SMS

3776.11

4014.05

4511.56

4492.16

4725

Jordan

6.2

Jordan Zain

SMS

346.21

347.96

338.18

352.49

415.62

Kuwait

2.8

Kuwait Wataniya

SMS

147.43

147.46

154.08

164.9

167.81

Lebanon

4.2

Lebanon MTC

SMS

181

189.26

193.98

202.48

211.05

Oman

2.7

Oman Omantel

SMS

82.19

89.65

82.07

75.03

94.63

Palestine

4.1

Palestine Cellular

SMS

138.71

141.79

146.23

153.92

147.21

Saudi Arabia

27.1

Saudi Telecom

SMS

1452.93

1523.27

1544.38

1557.35

1585.25

UAE

8.2

UAE Etisalat

SMS

702.45

707.81

683.55

671.85

677.43

Yemen

23.8

Yemen Mobile

SMS

1001.16

1101.6

1135.39

1202.33

1284.43

Source: Informa, Telecoms. By Jadi.net

دستگیری هکرهای لالز

ظاهرا یک دوران طلایی دیگه هکرها در حال پایانه. دیروز پلیس دو قاره با حمله به خونه اصلی‌ترین اعضای گروه LulzSec یا همون لالزسک که به همون سبک هکرهای ناشناس چندین و چند هک جذاب انجام داده بودن و اطلاعات پر و سر و صدایی رو منتشر کرده بودن حمله کرد و همه رو دستگیر کرده. این حملات ظاهرا توسط اطلاعاتی که سر دسته این گروه هکری در اختیار پلیس قرار داده بود برنامه ریزی شده. این عضو، به گفته بعضی منابع ماه‌ها است که با پلیس مشغول همکاریه.

دستگیر شده‌ها که بنا به گزارش انحصاری فاکس نیوز از بریتانیای کبیر، ایرلند و ایالات متحده آمریکا هستن پنج یا شش نفر اعلام شدن که به گفته از سران این سازمان خرابکار به شمار می‌رن.

این عملیات با اطلاعاتی که خاویر مونسگور که تحت عنوان Sabu رهبری لالزسک رو در اختیار داشت به پلیس داده هدایت و برنامه‌ریزی شده. گفته می‌شه که سابو که بیکار و پدر دو فرزند است، از ماه جون گذشته، با پلیس مشغول همکاری بوده.

نمایندگان مجلس بلغارستان هم در مقابله با اکتا ماسک ناشناس به صورت زدند

چند نفر از نمایندگان بلغارستان هم به دعوت یک وبلاگ و پس از همکاران لهستانی‌شان با ماسک ناشناس در جلسه مربوط به بررسی معاهده اکتا ظاهر شدند تا مخالفت خود را با این موضوع نشان داده باشند.

این نمایندگان گفتند که با کپی رایت مشکلی ندارند اما از آنجایی که اکتا چیزی خلاف آزادی بیان و روشی برای کنترل اینترنت و مانعی برای گردش آزاد اطلاعات در جامعه است، با آن مخالفند.

اکتا از کشورهای عضو می‌خواهد که اعمالی مانند دانلود غیرقانونی موسیقی و فیلم را جرم بشناسند. بر اساس این قانون این جرم باید چیزی در رده جعل یا تقلب باشد و به مجازات‌هایی از جمله ضبط اموال منجر شود. این پیمان همچنین از کشورهای عضو می‌خواهد تا از آی.اس.پی. بخواهند که اطلاعات مربوط به ترافیک کاربران را ذخیره کنند.

نماینده های مجلس لهستان با ماسک انانیموس در اعتراض به اکتا

چپ‌گراهای مجلس لهستان در اعتراض به تصویب قانون اکتا (ACTA) با ماسک کاغذی انانیموس / ناشناس در مجلس حاضر شدن.

منبع

نقطه اشتراک سوریه، ترکمنستان، کره شمالی و اریتره را نام ببرید

نقطه اشتراک سوریه، ترکمنستان، کره شمالی و اریتره اینه که در گزارش امسال وضعیت آزادی بیان در جهان، از بین ۱۷۹ کشور کره زمین، تنها چهار کشوری هستن که از ایران پایین تر هستن. به عبارت دیگه چیزی که این چهار اسم رو به هم پیوند می ده اینه که تنها کشورهای جهان هستن که توشون آزادی بیان بیشتر از ایران تحت فشار است.

اینترنت را نکشید آقایان

همچنین چاپ شده در روزنامه روزگار ۲۸ دی ۱۳۹۰

هفته گذشته یکی از فعالیترین هفته‌ها برای هر کسی بود که سعی می‌کرد اخبار دنیای دیجیتال را دنبال کند. از یکطرف بزرگترین نمایشگاه ابزارآلات تکنولوژیک در جریان بود و از یک طرف لایحه دولت آمریکا برای حذف سایت‌های نقض کننده کپی رایت از فضای مجازی و در نهایت هم وضعیت اسف بار اینترنت در ایران.

نمایشگاه پر زرق و برق گجت‌ها در لاس وگاس امسال به نام سی.ای.اس. یک ویژگی خاص داشت؛ دلزدگی خبرنگاران و شرکت کنندگان از تکنولوژی. خیلی از خبرنگاران از این گفتند که قدم زدن در سالن‌هایی انباشه از میلیون‌ها دلار تلویزیون سه بعدی که کسی علاقه‌ای به خریدن آن‌ها ندارد و دیدن رقابت تولید کننده‌ها برای ساختن بلندگوهایی که برای اتصال به پخش کننده نیازی به سیم ندارند و لپ‌تاپ‌های جدیدی که برای جو سازی در بازار اسم اولترابوک روی آن‌ها گذاشته شده در حالی که به سنت هر ساله، فقط کمی سبک‌تر و کوچک‌تر هستند فقط و فقط خسته کننده است. اکثر آدم‌ها هیجان عجیبی برای این نداشتند که ببینند قرار است امسال چطور خوشبخت شوند و شنیدن حرف مدیران شرکت‌ها که قول می‌دادند تا پایان امسال از فلان محصولشان یک میلیون خواهند فروخت حداقل امسال و در فضای پر التهاب سیاسی و رخوت آلود اقتصادی آمریکا و اروپا برای کسی هیجان خاصی نداشت.

این تلاش تولیدکننده‌ها برای ایجاد هیجان از طریق کالاهای جدیدی که تا دو سال قبل کسی نیازی به آن‌ها احساس نمی‌کرد، همزمان شده است با تصویب قانونی به اسم سوپا در آمریکا. این قانون با لابی موسسات بزرگ پخش فیلم و موسیقی به کنگره رفته و در صورت تصویب، به دولت اجازه خواهد داد تا سایت‌هایی که قوانین کپی رایت را نقض می‌کنند یا به این سایت‌ها لینک می‌دهند را از اینترنت حذف کنند. برای توضیح فنی این اشتباه، ۸۳ نفر از کسانی که پایه‌های اینترنت را طراحی و اجرا کرده‌اند نامه‌ای به کنگره نوشته‌اند و تذکر داده‌اند که این قانون در صورت تصویب نه فقط ضربه بزرگی به حقوق بشر بلکه در تناقض با مفهوم اینترنت و از آن بالاتر، از نظر فنی غیرقابل اجرا خواهد بود. علاوه بر این مردم آمریکا مشغول نوشتن نامه به مجلس‌نشینانشان برای متوقف کردن این قانون هستند و امروز هم قرار است سایت‌های بسیار بزرگی مثل ویکیپدیا، بوئینگ بوئینگ و ردیت برای جلب کردن توجه عمومی به این جریان، صفحه‌های خود را سیاه کنند.

و ما همه این اخبار را با اینترنتی دنبال می‌کنیم که تقریبا در ایران وجود ندارد. کماکان یک جستجوی ساده در گوگل گاهی غیرممکن می‌شود و استفاده از سایت‌های مطرح دنیا تقریبا به تصوری محال تبدیل شده‌ و ما هنوز با لبخند منتظر نشسته‌ایم تا شاید وقتی کسی جایی احساس کند خوب است توضیح بدهد که آیا قرار است وضع اینطور بماند، قرار است بدتر بشود یا شاید هم این احتمال را مطرح کند که ممکن است لنگر کشتی پایش را از روی کابل زیردریایی بردارد.

اینترنت یعنی زندگی

همچنین منتشر شده در روزنامه روزگار

من در یک شرکت مخابراتی کار می کنم و کارم این است که از لحظه ورود به شرکت وارد وی پی ان اختصاصی شرکت بشوم و با دسترسی به فایل‌های سازمانی‌ام، ایمیل‌هایم را دریافت کنم، بخوانم، جواب بدهم و در صورت بروز مشکلی روی یک سرور مخابراتی، از طریق پروتکل‌های امن به سرور لاگین کرده، مشکل را حل کنم. بنا به قانون کاری، من باید بتوانم هر مشکل را در چهار ساعت حل کنم اما حالا باید خوشحال باشم اگر اصولا موفق شوم به وی پی ان شرکت وصل شوم و در طول هشت ساعت حضورم در دفتر، ایمیل‌هایی که قدیم در دو دقیقه دانلود می‌کردم را دریافت کنم و به بعضی از آن‌ها جواب دهم. سوالم این است که آیا من قربانی چیزی هستم که به شکل غیرفنی، اینترنت ملی نامیده می‌شود؟

زمزمه اینترنت ملی سال‌های سال مطرح بود. از زمان پروژه‌های پرهزینه تبیان و شارع حرف از اینترنت ملی بود و از همان زمان هم افراد فنی سعی می‌کردند توضیح بدهند که اینترنت، ذاتا یک شبکه واحد جهانی است و چیزی به اسم «اینترنت ملی» از نظر مفهومی متناقض است. حدس ما این بود که چیزی که تحت عنوان اینترنت ملی تبلیغ می‌شود یک شبکه داخلی است که مهندسان شبکه به آن «اینترانت» می‌گویند. متاسفانه تا این لحظه هم هیچ کس احساس نکرده وظیفه دارد در مورد چنین پروژه عظیم و پرهزینه‌ای اطلاعات فنی منتشر کند یا حداقل منظور نهایی از این برنامه بزرگ را توضیح بدهد. البته گاه گداری بعضی از دست‌اندرکاران در گوشه‌هایی از صحبت‌هایشان توضیحات مبهمی در مورد این جریان داده‌اند و مثلا پایگاه اطلاع‌رسانی دولت گفته است که یکی از اهداف مهم این پروژه ایجاد امنیت و مصون ماندن از حملات اینترنتی و مقابله با آمریکا در جنگ نرم است. در این شرایط اگر ما بخواهیم در مورد این پروژه حرف بزنیم تنها راهمان این خواهد بود که که با دیدن شرایط اسف بار اینترنت خودمان و مرتبط کردن آن با صحبت‌های مبهم و غیر فنی مسوولان، حدس‌هایی در مورد آینده بزنیم.

از یک طرف می‌شود خوشبین بود. شاید واقعا اینهمه هزینه مادی و معنوی فقط برای ساختن یک شبکه داخلی سریعتر است. شبکه‌ای که بتواند تلویزیون ملی را به کامپیوترهایمان بیاورد یا باعث شود تمام دانشگاه‌ها، مراکز صنعتی و تحقیقی و دولت و تک تک ساختمان‌های کشور بتوانند اگر بخواهند با هزینه‌ای نسبتا کم به همدیگر وصل شوند و با نگه داشتن ترافیک ایران در داخل کشور باعث پایین آمدن هزینه‌های تحمیل شده به سیستم‌های مخابراتی و بالا رفتن امنیت آن‌ها شوند.

اما راستش را بخواهید حتی برای آدم خوشبین مثل من هم، وزنه بدبینی به شبکه اینترانت ملی بسیار سنگین‌تر از وزنه خوشبینی به آن است. واقعیت این است که تقریبا تمام کشورهای جهان خطوط پر سرعت داخل کشور خود را توسعه داده‌اند تا به ارتباطات داخلی امن و ارزان دسترسی داشته باشند اما به جز کره شمالی و کوبا و چین هیچکدام نیازی ندیده‌اند که اسمی به جز «اینترنت» روی این شبکه بگذارند. در این کشورها حضور این خطوط پر سرعت داخلی از دید کاربران معمولی مخفی مانده و خود این خطوط تبدیل به بخشی از اینترنت جهانی در آن کشور شده‌اند. اما در کشور من دائما از اینترانت داخلی و شیوه ارتباط آن با اینترنت صحبت می‌شود و از طرف دیگر هم سرعت و کیفیت غیرقابل استفاده اینترنت در این روزها و قطع بیشتر و بیشتر ارتباط من با سرویس‌هایی که نقش پررنگی در زندگی هر انسان مدرن دارند (از ایمیل تا سرچ و دسترسی به شبکه‌های اجتماعی و چت و …)‌ و مرتبط کردن اینها با هم، متاسفانه کفه بدبینی را سنگین و سنگین‌تر می‌کند. مسوولان در جاهایی سعی کرده‌اند بگویند که «اینترنت در کنار شبکه ملی به همان شکلی که وجود داشته همچنان باقی خواهد ماند» اما حقیقت این است که این حرف برای من هیچ دلداری‌ای در پی ندارد. من هم می‌دانم که اینترنت در سر جای خودش باقی خواهند اما سوالم این است که دسترسی من به آن اینترنت چگونه خواهد بود؟ آیا مثل این روزها؟ به قول دوستان، این اینترنت نیست که قطع شده بلکه این دسترسی ما به اینترنت است که روز به روز کندتر، محدودتر و در یک کلام اسف بار تر شده.

اینترنت یک ابزار لوکس نیست. درست است که اینترنت اصلی‌ترین ابزار چرخش اطلاعات است اما این ابزار کاربردهایی آنقدر متنوع در زندگی مدرن دارد که قطع آن می‌تواند تاثیرات بسیار جدی در شکل حیات اجتماعی جوامع بگذارد. بی‌تعارف چیزی هم به اسم اینترنت ملی در جهان مهندسی وجود ندارد. یک کامپیوتر یا به اینترنت وصل است یا به آن وصل نیست و اینترنت هم یک چیز واحد در تمام جهان است. باید بدانیم که اینترانت داخلی، اینترنت نیست و اگر واقعا قرار نیست وجود «اینترنت ملی» تهدیدی برای ارتباط ما با اینترنت باشد، خوب است مسوولان به شکل شفاف توضیح بدهند که مشغول چه کاری هستند و از نظر فنی این پروژه را برای جامعه‌ای که مشغول پرداخت هزینه آن است تشریح کنند. اگر هم قرار است ارتباط خجالت آور فعلی ما با اینترنت ادامه پیدا کند یا حتی بدتر شود و واقعا کسانی هستند که فکر می‌کنند این به نفع کلیت جامعه است، بازهم خوب است این مطلب را به شکل صادقانه با مردم در میان بگذارند و بگویند که به خاطر سلامت خود آنان قرار است قطعی کامل اینترنت ادامه پیدا کند تا منی که برای زندگی روزمره ام وابسته به شبکه‌های کامپیوتری هستم، با چشم‌هایی اشک بار از همین حالا به فکر منتقل کردن زندگی‌ام به اینترانت داخلی باشم تا حداقل کارم را از دست ندهم.