کتاب راهنمای آنارشیستها یا Anarchists Cookbook یکی از چیزهایی است که باید توی موزه اینترنت جا بگیره. یک کتاب کوتاه که در سال ۱۹۷۱ نوشته شده و از اولین روزهای اینترنت روی اون پخش شد و در فصل های مختلف درباره مفهومی از آنارشیسم که طرفدار انقلاب خشن و شکستن عامدانه قوانین است بحث می کنه و راهکار می ده (البته این روزها خیلی ها چنین آرناشیستی نیستن و آنارشیسم (مخالفت با اقتدار) تعاریف جذابتری هم داره). این کتاب راهنماهای مختلفی برای ساخت بمب، باز کردن قفل و اینجور چیزها داره و بیشتر از اونی که واقعا یک راهنما باشه، یک حرکت اعتراضی است؛ از نظر من مثل گذاشتن ریشهای عجیب و غریب در جامعه (:
حالا یک سناتور آمریکایی بعد از دستگیری دو زن که که سعی کرده بودن بمب بسازن، در وبلاگش نوشته:
من تعجب می کنم که این که بمبگذارها سعی کرده اند از راهنماهای اینترنتی مثل کتاب آنارشیست کوک بوک و اینسپایر مگزین برای ساخت بمب استفاده کنند. این اسناد به هیچ وجه شامل الحاقیه اول (آزادی بیان در آمریکا) نمی شوند و باید از اینترنت حذف شوند.
نگرانی سناتور از اینکه چرا دو نفر بمب درست کردن کاملا بجا است ولی کلا سوراخ دعا رو گم کرده – درست همونطور که ما توی کشورمون فکر می کنیم اگر آدم ها رو اعدام کنیم به امنیت و آرامش و در عین حال سکوت مورد نظر حکومت می رسیم ولی در عمل سال هاست که دومین کشور اعدام کننده انسان ها در جهان هستیم و ناامنی و بقیه چیزهایی که دولت دوست داره سر و صداشون در نیاد هم هی در حال افزایش.
قضیه وقتی خنده دار تر می شه که بدونیم کتاب در آمریکا روی آمازون قابل خریدن است چون روش حفظ امنیت، ناآگاهی نیست بلکه اتفاقا آگاهی باعث امنیت می شه. یعنی کسی به خاطر دونستن شیوه ساخت بمب تصمیم نمی گیره جایی رو منفجر کنه یا کسی به خاطر ندونستن شیوه ساخت بمب از تروریسم منصرف نمی شه و اتفاقا حکومتی امن تر است که با آگاهی به جنگ تروریسم بره نه با سانسور. درسته که من هم ترجیح می دم یک تروریست روش ساخت بمب رو بلد نباشه ولی دنیا در این حد قابل کاستمایز و انتخابی شدن نیست که من بگم فلان چیز رو فلان گروه ندونه بهتره چون دقیقا یکی دیگه هم نظرش اینه که من هم بهتره فلان چیز رو ندونم و در نهایت کلا می رسیم به اینکه به نفع همه است که هیچی ندونه در حالی که معلومه که این گزینه جذابی نیست. انتخاب ما بین سانسور و آزادی بیان است و انتخاب من بین سانسور و آزادی گردش اطلاعات است، جامعه ای است که توش گردش اطلاعات آزاده و آدم حق دارن نظر داشته باشن و نظرشون رو تبلیغ کنن.
در نهایت هم نکته بامزه اینه که سناتور عزیز آمریکایی نمی دونه که چیزی که روی اینترنت پخش شده تقریبا غیرقابل حذف شدن از اینترنت است، بخصوص کتابی که از اولین روزهای اینترنت روی اون زندگی کرده.
بالاخره رای حساس داده شد و دولت آمریکا اعلام کرد که در کشورش، اینترنت باید در زمره «سرویسهای مخابراتی تایتل ۲» طبقه بندی بشه، یعنی چیزی شبیه تلفن.
این رای به این معنی است که از این به بعد ISPهای آمریکایی اجازه ندارن هیچ محتوایی رو فیلتر کنن یا به صلاحدید خودشون حذف کنن، اجازه ندارن به عمد سرعت یا کیفیت سرویسی خاص رو پایین بیارن یا به یک دستگاه یا شرکت خاص سرویسی بهتر بدن فقط چون محتوا چیز خاصی است (مثلا بگن ویدئویی که از گوگل می گیرین کیفتی بهتر از ویدئوی vimeo داره یا مثلا فلان چیز چون توی امریکا هاست شده، دسترسی بهش باید راحتتر باشه و چیزهایی که بیرون آمریکا هستن باید کندتر بشن).
در واقع این رای بسیار مهم باعث می شه اینترنت در همه آمریکا دقیقا چیزی باشه که توی ایران نیست: بی طرف. اینترنت باید مثل یک لوله باشه که مستقل از اینکه کی چی می خواد توش انتقال بده، اونو انتقال بده. طرفداران بستن اینترنت آزاد و شرکت های تجاری که می خواستن از طریق سریعتر کردن بعضی سرویس ها، از صاحبانشون پول بگیرن یا مثلا اینترنتی بفروشن که ویدئو نداشته باشه و بعد برای ویدئو پول جدا بگیرن اصلی ترین نیروهای فشار به سمت عدم تصویب این قانون بودن.
در رادیوگیک شماره ۴۷، شب یلدا دور هم جمع می شیم تا در میان دو شعر، از پایرت بی بگیم، از هکرها بگیم، از هوش مصنوعی ای بگیم که مواظبه رفتار ماست و در مورد آیپاد حرف می زنیم: از تلاشش برای انحصار تا فازهای رترو و هیپستر . با ما باشین چون جهان باید تکون بخوره!
““
با عشق طلسم گرگ را می شکنیم
شب این قفس سترگ را می شکنیم
هرچند تبر به دوشمان نیست ولی
یک روز بت بزرگ را می شکنیم
(جلیل صفر بیگی)
““`
اون آیپاد کلاسیک باحالها یادتونه؟ که یک صفحه نمایش کوچیک داشت و یک کلید لمسی دایره ای ؟ ظاهرا مردم خیلی دوستش دارن و دوست ندارن کنارش بذارن یا داشتنش یک تیریپ باکلاس پیدا کرده و همه می خوان بگن رترو هستن! یک گزارش جالب می گه که این دستگاه ۱۲ ساله که چند وقت است بدون سر و صدا حتی از سایت اپل هم حذف شده هنوز طرفدارهایی داره که حاضرن سه باربر قیمت واقعی داستگاه پول بدن تا یکیش رو بخرن. اگر مغازه دار هستین و ته انبارتون چند تا از اینها مونده، رو ای بی بذارین چون بیشتر از ۵۰۰ دلار دارن خرید و فروش می شن!
اچ پی که مثل همه غولهای تکنولوژی قدیمیتر در غول موندش با مشکل مواجهه، گفته در ۲۰۱۵ قدم بزرگی بر خواهد داشت. با ارائه یک سیستم عامل جدید برای کامپیوترهاش! بخش تحقیقاتی این شرکت گفته اچ پی کامپویتری به اسم The Machine ساخته که نمونه جدیدی از نسل کامپیوترهای بهینه از نظر مصرف است و یکی ازتفاوت های جدی اش در حافظه ای است که استفاده می کنه. کرک برسنیکر (معمار ارشد د ماشین) می گه که مدل فعلی حافظه کامپیوتر که دائما اطلاعات رو بین دو مدل حافظه جابجا می کنه از ۱۹۴۰ با ماست و لازمه تغییر کنه. این پروژه تقریبا یک سوم تیم تحقیقاتی اچ پی رو درگیر خودش کرده و این حافظه ها از یک قطعه الکترونیک به اسم memristor استفاده می کنن. گفته شده نمونه اولیه د ماشین در ۲۰۱۶ ساخته می شه ولی در جون ۲۰۱۵، سیستم عاملش به اسم Linux++ آماده خواهد بود و شبیه ساز سخت افزارنهایی هم منتشر می شه تا برنامه نویس ها بتونن پیشاپیش برنامه هاشون رو برای د ماشین آماده کنن. البته در نهایت لینوکس پلاس پلاس هم با سیستم عامل اختصاصی د ماشین که اچ پی بهش می گه کربن جایگزین خواهد شد. تفاوت اصلی هم اینه که د ماشین فقط یک حافظه خواهد داشت: هم برای کارهای بلند مدت و هم کوتاه مدت (برابر هارد و رم فعلی) و از اونطرف از فیبرنوری به جای مدارهای مسی در اون استفاده شده… اچ پی مدعی است که د ماشینی که بر اساس طراحی یک کامپیوتر کلاسیک ساخته شده باشه، تقریبا شش برابر قوی تر و ده برابر کوچیکتر است و فقط ۱.۲۵٪ کامپیوتر کلاسیک برق مصرف می کنه و معلومه که چنین چیزی حسابی مورد توجه شرکت هایی مثل فیسبوک و گوگل خواهد بود. یا اسمان های بالای سر!
و خب فایرفاکس ۳۴ رو هم داشتیم که دیفالت سرچ انجینش یاهو است
توضیحات خودم. مدل درآمدی گوگل. فایرفاکس و کروم و ..
تبلیغ وسط برای کمپین فونت فارسی
چرا به فونت نیاز داریم. چرا فونت آزاد نداریم؟ کی باید پولش رو بده؟ با اینهمه سازمان عریض و طویل ظاهرا خودمون باید بدیم (: و می دیم! ترس نداره که.. من که حمایت کردم شما هم بکنین
وال استریت ژورنال گزارش می ده که گوگل داره دفترهاش در روسیه رو می بنده . به طور خاص به خاطر سرکوب اینترنت در این کشور و قوانینی که می گن شرکت ها باید اطلاعاتشون رو به دولت بدن. این گزارش می گه که گوگل بعضی کارمندها رو که مرتبط با فروش ، ساپورت و ارتباطات و این تیپ چیزها هستن د رکشور نگه می داره. در ماه جولای که می شه تقریبا شش ماه قبل، پارلمان روسیه قانونی تصویب کرد که سایت های اینترنتی که اطلاعات شهروندان روسی رو نگه می دارن باید داخل روسیه باشن.. که حمله ای است علیه آزادی های شهروندان در اینترنت. همچنین قانون دیگه ای می گه سایت هایی که بیتر از ۳ هزار بازدیدکننده روزانه دارن باید خودشون رو ثبت کنن و دولت هم می تونه تعطیلشون کنه – حتی بدون رای دادگاه.
جمعه، یک مهندس سابق اپل که روی آیتونز کار می کرد در دادگاهی علیه این شرکت شهادت داد که شغلش «block 100% of non-itunes clients» بوده و «keep out third party players»ی که با آیپاد اپل رقابت می کردن. راد شولتز گفته که اپل سعی می کرده رقبا رو تضعیف کنه و پایین آوردن قیمت از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ باعث شده انتظار ضرری ۳۵۰میلیون دلاری داشته باشن ولی اینکار رو کردن. اون که با لباس چرم و بلوز با دگمه های باز تو دادگاه حاضر شده بود گفت که دوست نداشته جزو پروژه «آبنبات» باشه ولی خب اونجا بوده. اپل اما می گه هدف این نبوده و تغییرات آیتونز و پروژه ای که شولتز روش کار میکرده مرتبط با امنیت بیشتر اپل و کاربران بوده تا سیستم ها ها توسط پخش کننده های دیگه یا فرمت های متفرقه دستکاری نشن. [توضیحات خودم در مورد آنتی تراست]
فیسبوک می گه با ترکیب هوش مصنوعی و image recognition، می تونه بین عکس های مستی و غیرمستی فرق بذاره و از شما بپرسه «آیا مطمئن هستین که رییس و مادرتون هم این عکس رو ببینن مشکلی نیست؟». این خبر رو مدیر تیم هوش مصنوعی فیسبوک گفته. یان لکان Yann LeCun گفته که فیسبوک به دنبال ساخت یک پیشکار شخصی است و حتی در آینده ممکنه تشخیص بده عکسی که داره آپلود می شه رو شما آپلود نکردین و یکی داره از اکانت شما سوء استفاده می کنه. الان اصلی ترین استفاده فیسبوک از هوش مصنوعی، تشخیص چهره و کمک به شما در تگ کردن عکس ها است یا پیشنهاد هشتگ های صحیح بر اساس متن وارد شده یا حتی mediate کردن رابطه شما با دوستانتون. معلومه که خیلی ها نگران هستن و می گن این مسیر خوبی نیست و اگر هم کسی اینها رو می خواد باید خودش اونها رو فعال کنه.
تبریک و تقبیح
یک تسلیت هم داریم به Blake Benthall، موسس سیلک رود ۲ [کمی توضیح] که سرورها رو با ایمیل Blake@benthall.net سفارش داده بود! آخه قاچاقچی اینقدر داغون؟
تبریک هم به جادی داریم برای اینکه تلاش می کنه تلویزیونش رو جدی کنه.
و یک خنده هم برای سونی که بار پنجم ششم هک شد.. اینبار از طریق یک فایل متنی که پسوردها توش بود و اسمش بود پسورد تی اکس تی! آخه چرا سونی؟!
و یک تقدیر خوب از آقامون ابی! که لینک دانلود آلبومش رو توییت کرده و گفته برای عزیزانی است که در ایران امکان خرید ندارن.
نامه ها
آیتک
امیدوارم که حالت خوب باشد. در مورد اون مطلبی که راجع به گارانتی ایسوس توی رادیو گیک گفتی، خواستم تجربه خودم رو بگم اگه این موضوع اخیر هست شاید بتونی به اون شخصی که برات نامه نوشته اطلاع بدی و شاید کارش راه بیوفتد. من یه لپ تاپ ایسوس داشتم 2-3 سال پیش، وقتی برای مشکلی که داشت با شرکت پشتیبانی (فکر کنم اسمش * * * * * * بود.) پیگیری کردم اونا گفتن که گارانتی دستگاه من تموم شده و حاضرنشدن حتی با دریافت هزینه لپ تاپ رو تعمیر کنند و قطعه لازم رو براش سفارش بدهند.
خلاصه من هم ازشعبه ایران نا امید شدم و با پشتیبانی ایسوس توی دوبی تماس گرفتم. اونا بهم گفتن که همون شعبه ایران این کارو باید انجام بده و وقتی گفتم که چه برخوردی باهام شده ، گفتن که پیگیری می کنند و بهم اطلاع می دهند.
2-3 روز بعد یکی فکر کنم به نام آقای * * * بهم زنگ زد و گفت که یکی از مدیران اون شرکت ایرانیه و شخصا مشکل منو پیگیری کرد و همه چیز حل شد . البته من چون گارانتی ام تموم شده بود هزینه رو دادم ولی خوب لاقل لپ تاپم درست شد و توی کل این پروسه خیلی محترمانه با من برخورد شد.
در مورد گارانتی خب هم سپهر از دیجی کالا گفته که یک نقص خیلی ریز توی هدفون گرون قیمتش رو پذیرفتن و کل هدفون رو عوض کردن. آیتک از ایران رهجو گفته که محترمانه و خوب پیگیری کردن و سپهر هم در مورد سازگار ارقام نوشته که با اینکه هارد مشکل دار بهش فروخته بودن که شماره سریالش با شماره سریال روی گارانتی نمی خوند ولی سازگار مشکل رو پذیرفت و هارد رو عوض کرد
امیر
شاید من یک هکر و گیک باشم!
شاید این را تعریف از خود بدونی ولی بیش از 10 سال هست توی دنیای وب هستم و کار تجاری میکنم.
گیک و هکر بودنم را با توجه به تعاریف خودت متوجه شدم. چون روی نکات ریز و مواردی که بقیه اهمیت نمیدن فوکوس میکنم و یا وقتی به مسئله یا
موردی مواجه میشم، تا از توش یک آدم همه جیز دان بیارم نیام دست بر دار نیستم. دوستانم من را ویکی آفلاین صدا میکنند :)
مسعود
در ادامه اون پست های وایبرت: من چند وقت پیش توی یکی از گروه های واتس اپ عضو شدم که مربوط به همکارهای یکی از جاهایی بود که کار میکردم. یک موسسه آموزشی بزرگ و مشهور. توی این گروه از اساتید عضو بودن تا مسولین اداری و آبدارچی و . . . و این گروه فقط برای یک هدف تشکیل شده بود: اشتراک ویدیوهای پورن.
من به این که آدم ها بخوان پورن ببینن یا نبینن کاری ندارم و از دید من یک مساله شخصی و طبیعیه. اما آیا این که طیف وسیعی افراد متاهل توش باشن و ویدیوهایی هم که توش گذاشته میشن بیشتر انواع اکستریم باشن تا پورن معمولی هیچ نشونه جامعه شناسی محسوب نمیشه؟ من می دونم که خیلی ها به سادگی و با استفاده از فیلترشکن های متعدد و سرعت بالایی که امروز به هر حال بیشتر از قبل هست، به راحتی به محتوای پورن حتی به صورت استریم هم دسترسی دارن. همون طور که گفتم نگاه کردنش هم از دید من چیز بدی نیست. ولی این که بخوای این موضوع خصوصی رو با بقیه هم شیر کنی چی؟ طبیعیه؟ این که تمام تلاشت این باشه که با آپلود ویدیوی خفن تر جلب توجه کنی چی؟ آیا جاهای دیگه هم که محدودیت های شرعی و مدنی ما رو ندارند چنین چیزهایی عرف و طبیعی محسوب میشن؟
بخش آخر
توضیحات خودم در مورد پایرت بی تو پادکست بی نام.
موسیقی
پیشنهاد مایند فکتوری Papa Roach – Broken As Me ولی احتمالا چیزی مرتبط تر با یلدا (:
فوربس گزارش جالبی داره از اینکه گوگل و فیسبوک چطور دارن سعی می کنن اینترنت رو به نفع خودشون مهندسی کنن. مقاله می گه شرکت های بزرگ شبیه زیردریایی هستن که آروم و بی صدا یک جاهایی می چرخن و گاهی فقط رادار یک جایی اونها رو می بینه و مردم خبر دار می شن فلان چیز فلان جا بوده و بعد دوباره غیب می شه. حالا این رادار بخش شغلیابی گوگل است. مثلا یک شغل مربوط به «معمار آی پی» می گه دنبال مهندس هایی هست که بتونن شبکههایی رو مدیریت کنن که بیشترین حجم ترافیک جهان قراره از اون عبور کنه و تحلیل این شبکه رو بر عهده داشته باشن. همچنین توی یک شغل دیگه «مدیران شهری» قراره استخدام بشن که بتونن فیبرهای گوگل رو به شهرهای مختلف ببرن و در رابطه با منابع شهرهای مختلف باشن تا بتونن بهترین سرویس رو به مردم بدن. و همزمان فیسبوک هم دنبال چند «نتورک پلنر» است که بتونه توجیه های تجاری برای گسترش شبکه تهیه کنه و اینترنت اج فیسبوک رو به داخل آی اس پی ها گسترش بده و به مدیران محصولات کمک کنه که با همکاری آی اس پی ها و فیسبوک، سیستم های توزیع محتوا ایجاد کنن».
ماجرا کلاسیک است دیگه.. یک دولت تمامیت خواه که حاضر نیست دموکراسی رو بپذیره و با رای مردم کنار بره، کشف کرده خیلی فاسده و حتی می گه که بقای حزب کمونیست چین رو فساد تهدید به فروپاشی می کنه ولی … یک سایت درست کرده برای گزارش فسادها و مردم معترض هستن که درمواردی که فساد مقامات رو گزارش کردن دچار مشکلات فردی و اداری شدن و حالا دولت می گه که مواظبه کسی رو به خاطر گزارش اذیت نکنن ولی در عین حال هیچ کس حق نداره به جز اینجا، در جای دیگه به فساد اعتراض کنه یا فاسدها رو افشا کنه (: خسته نباشین (:
یکسال قبل بزرگترین سایت زیرزمینی جهان یعنی سیلک رود با عملیات پلیسی عجیب و هیجان انگیزی – در حد فیلم های هالیوود – توسط اف بی آی نابود شد و حالا همین اتفاق سر پسر خلف این سایت، یعنی سیلک رود ۲ اومده. اف بی آی در اطلاعیه گفته که «دفکان» ۲۶ ساله رو در سانفرانسیسکو دستگیر کرده که اداره کننده سیلک رود ۲ بوده. این در حالی است که مدیر سایت قبلی هم هنوز منتظر دادگاهش است. این اتفاق همزمان بود با بسته شدن حدود چهارصد سایت دیپ وب دیگه (کمی توضیح) که حتی بعضی ها رو به شک انداخت که شاید مشکلی در تور کشف شده باشه که باعث این دستگیری های گسترده شده. اف بی آی می گه سیلک رود دو در این یکسال باعث شده ۱۰۰هزار معامله غیرقانونی مواد مخدر صورت بگیره و تقریبا ماهانه ۸ میلیون دلار درآمد نصیب مدیرش کنه. بنتال ۲۶ ساله متهم است به چندین مورد قاچاق، یک مورد توطئه، یک مورد هک کامپیوتری و یک مورد جعل مدارک شناسایی و چندین پرونده پولشویی که حداقل زندان برای این جرایم ۱۰ تا بیست سال زندان خواهد بود.
یک گزارش جدید پنتاگون در مورد وضعیت زیرساخت جنگ افزارهای هسته ای آمریکا یک نکته جالب توش داره: مشکلات سیستماتیک. گزارش به نظر کمدی است ولی توش نوشته «مسوولان مجبور هستند ۴۵۰ موشک قاره پیمای بالستیک را تنها با یک آچار که به کلاهک می خورد، تعمیر می کنند. آنها شروع به پست کردن این آچار به پایگاه های مختلف کردند و در این چند سال هیچ کس بررسی نکرده که آیا آچار مشابهی در تجهیزات ذخیره وجود دارد یا خیر.» اونوقت گیر می دن به ما (: خبیث ها!
و حالا که بحث به خنده و شوخی کشیده شد این خبر رو هم ببینین که توش مردی با یک دوچرخه راکت دار تونسته به 330 کیلومتر در ساعت سرعت برسه! به قول خارجی ها شما آخر هفته چیکار می کردین؟ (گفتن ماجرای یاروی گوگل)
دو سال قبل همه با خبرهای CERN در مورد کشف ذره هیگز بوسون که به ذره خدا مشهور شده بود هیجان زده شدن و دو موسسه مستقل دیگه هم این کشفیات رو تایید کردن. اما حالا بعضی دانشمندها به محاسبات و دقت اونها شک می کنن و می گن ممکنه ذره کشف شده همون هیگز بوسون افسانه ای نباشه.
یه خوبی این خارجی های خبیث اینه که از اول یاد می گیرن چی کلاه برداری است! یعنی یکسری پترن بهشون نشون می دن می گن هر وقت اینو دیدین بدونین که فلان مدل از کلاه برداری است. (توضیح هرمی). یک مدل از این الگوهای کلاه برداری هم کلاه برداری پانزی است. این یوزر که با پایرتیت۴۰ توی فروم های بیت کوین فعالیت می کرد، وعده می داد که اگر بیت کوینتون رو بهش منتقل کنین، هفته ای ۷٪ بهتون سود می ده! دقیقا نمونه هاش رو اطرافمون هم می بینیم.. (توضیح اطرافمون و سودهای مطمئن و دیده شده ماهیانه عجیب غریب و بعد پانزی). حداقل شده بود ۱۰۰ دلار و می تونستین سود رو دوباره سرمایه گذاری کنین. ماجرا ادامه داشت تا ۲۰۱۲ که پایرتیت۴۰ اعلام کرد به دلایل مشکل در شرایط سود کمی کمتر شده و ۳.۹ درصد سود خواهد داد و بعد هی بدقولی کرد تا بالاخره شکایت ها زیاد شد و شکایت کلاهبرداری و بعد از دستگیری مقامات می گن یک پانزی کلاسیک بوده: گذاشتن یک سرمایه اولیه برای دادن سودهای خوب و بعد گرفتن ۷۰۰هزار بیت کوین از مردم به خاطر اعتماد اولیه و بعد بالا کشیدن پول ها. برای ما هم مهمه که این الگوهای کلاه براری رو یاد بگیریم و بشناسیم: پانزی و هرمی.
شماره قبل رادیو گیک در مورد برج های مخابراتی ای گفتیم که کسی نمی دونه کی نصبشون کرده و این هفته وال استریت ژورنال خبری داره در مورد تجهیزاتی که در هواپیماها نصب شدن تا حین عبور از آسمون با تظاهر کردن به اینکه یک برج مخابراتی هستن، اطلاعات هزاران گوشی همراه رو جمع آوری کنن. این مقاله مدعی شده که از سال ۲۰۰۷، چندین هواپیمای کوچیک سسنا با تجهیزاتی مشابه تجهیزات برج های مخابراتی در اسمان شهرهای مختلف آمریکا پرواز کردن تا بتونن مشخصات گوشی مظنونهای جنایتکار رو جمع کنن ولی مشخصه که در این روند اطلاعات خیلی از شهروندان غیرمتهم هم جمع آوری شده. نهادهای آمریکا این اخبار رو نه نقض کردن نه قبول. گفته شده که این دستگاه که سطح مقطعی حدود نیم متر مربع داره، می تونه خودش رو به جای یک دکل خیلی نزدیک / قوی هر کدوم از شرکت های مخابراتی بزرگ جا بزنه و از گوشی ها بخواد که اطلاعات شناسایی شون رو به اون بفرستن و این اطلاعات رو ذخیره کنه و اینکار بسیار دقیق تر و سریعتر از درخواست دادن به شرکت های مخابراتی برای در اختیار گذاشتن اطلاعات کاربران عمل کرده.
قاضی فدرال آمریکا رایی داده که می گه عموم باید اجازه داشته باشن به دیتابیس تشخیص چهره اف بی آی دسترسی پیدا کنن. این یک موقیت بزرگ است برای مبلغان Open-Government. دلیل رای این عنوان شده که با توجه به عظمت این پروزه و توان خیلی بالاش در زیر نظر گرفتن کل جمعیت، لازمه مردم به شکلی روش کنترل داشته باشن و بدونن چه چهره ها / افرادی در دیتابیس هستن و چگونه داره از دیتابیس استفاده می شه. بحث اینه که اگر دولتی واقعا دنبال امنیت است باید بخشی از مردم باشه وکلا مفهوم «دولت /مردم» نباید چیزی خیلی جدا از هم باشه و اگر مردم کاملا خارج از پروسه کنترلی بر چنین دیتابیس هایی باشن، کسانی که قدرت دارند همیشه در قدرت خواهند موند. در ضمن یک تحقیق مستقل ۲۰هزار دلاری روی این سیستم می گه که احتمال اشتباه این سیستم تقریبا یک پنجم موارد است که عدد کمی نیست. اسناد اسنودن نشون می دادن که NSA روزانه میلیون ها تصویر رو شنود می کرده و تقریبا روزی ۵۵هزار تصویر برای تشخیص چهره جدا می کرده. در حین شهادت دادگاه، مسوول سیستم این گزاره که «اطلاعات جمع آوری شده توسط این تصویر به سازمان های دیگه هم داده می شوند» رو رد نکرد.
امروز EFF که سازمان مدافع آزادی های دیجیتال است پروژه ای رو معرفی کرد به اسم Lets Encrypt! در این پروژه یک CA جدید با همکاری موزیلا، سیسکو، آکامای، ایدن تراست و مرکز تحقیقاتی دانشگاه میشگیان ثبت می شه که تلاش می کنه کل وب رو از HTTP به HTTPS منتقل کنه. با اینکه http بسیار موفق بوده ولی مشکل ذاتی اش اینه که امن نیست و می شه راحت توش اطلاعات اینجکت کرد یا شنودش کرد و … و بهترین راه هم انتقال به https است و این CA جدید قراره خود به خود برای وبسایت ها مجوز رایگان منتشر کنه و با یک کلیک یا یک دستور بشه اونو فعال کرد چون در حال حاضر اصلی ترین دلیلی که خیلی سایت ها اچ تی تی پی اس ندارن، روند پیچیده و هزینه بالا و کارهای اداری حقوقی است (مثال از ایران و شیراز).
و توضیحاتی جالب و فشرده و منظم از امین در مورد ورود دو مرحله ای گوگل در مورد بحثی که شماره قبل داشتیم در این مورد که آیا خوبه ورود دو مرحله ای رو فعال کنیم یا نه.
باز هم سازمان خوب EFF امروز درخواستی رو به دادگاه عالی آمریکا داده که با امضا و مشارکت ۷۷ دانشمند علوم کامپیوتر، سعی می کنه توضیح بده که چرا APIها باید غیرقابل کپی رایت شدن باشن. امضا کننده ها بسیار قابل توجه هستن از جمله پنج برنده جایزه تورینگ، چهار برنده مدال ملی تکنولوژی و تعداد زیادی آکادمیسینها، هنرمندها و دانشمندهای مطرح. این داکیومنت همچنین حاوی کدهایی به سی پلاس پلاس، داس، لوتوس ۱-۲-۳، جاوا، هسکل، AWK، TCP?/PI، اسمال تاک، پایتون، اپل اسکریپت و … است و سعی می کنه توضیح بده تصمیمی که باعث شده یک ای پی آی کپی رایت داشته باشه اشتباه است و رابط های برنامه نویسی باید از شمول انحصار خارج باشن. نکته اینه که ای پی آی ها روشی هستن که برنام ها بتونن با هم و با دنیای خارج حرف بزنن و نیاز پیشرفت تکنولوژی اینه که ای پی آی ها بتونن توسط افراد دیگه توسعه داده بشن یا جایگزین بشن. درست همونطور که در همه این سال ها باعث شدن علم کامپیوتر پیش بره و مثلا هنوزم ما بتونیم با نوشتن یک کلمه در وردپرسوسسو و زدن کلید پرینت، به درایور پرینتری که یکی دیگه نوشته خبر بدیم که می خوایم فلان چیز از فلان داکیومنت رو پرینت کنیم. چند وقت قبل با شکایت اوراکل از گوگل برای استفاده از ای پی آی های جاوا در اندروید بحث بالا گرفت و در ۲۰۱۲ قاضی ویلیام آلپوس رای داد که چون دادن کپی رایت ای پی آی های جاوا به اوراکل به معنی محدود کردن مجموعه ای از علامت های کاربردی به یک شرکت است، این مجموعه نباید کپی رایت داشته باشن ولی دادگاه بالاتری این رای رو شکست و گفت باید مساله دوباره بررسی بشه چون اوراکل شاید حق داشته باشه مالکیت ای پی آی هایی که خودش نوشته رو حفظ کنه و مساله رو به دادگاه عالی آمریکا ارجاع داد. حالا این داکیومنت مفصل و دقیق سعی می کنه برای رای مهم بعدی، از نظر درست دفاع کنه و به گفته متخصص حقوقی ای اف اف، «امیدواریم دادگاه عالی رای اول را تایید کند و باعث ادامه پایه هایی شود که چندین دهه باعث پیشرفت و گسترش دنیای تکنولوژی شده است».
تبریک و تقبیح
یکسری تقبیح ها که همیشگی هستن و فراموش نشدنی.. مثلا به عاملان اسید. به اعدام کننده های انسان ها به خاطر عقاید و نظراتشون و به کسانی که نارنجی رو از هم پاشیدن… اما … رشتههای شبکه و امنیت از آی-تی به مهندسی کامپیوتر منتقل شده. یه درس حذف شده و ۵ تا درس بی ربط اضافه شده !!!! و همهی اینها به جای اینکه مثلا یک سال قبل اعلام بشه، سه ماه قبل از آزمون اعلام شده !
یادآوری ۲۵ نوامبر که روز جهانی حذف خشونت علیه زنان است و کل ماه نوامبر و سرطان های مردانه توش بعضی مردها اصلاح نمی کنن تا هر کس پرسید «چرا ریش / سبیل گذاشتی؟» بگن به خاطر آگاهی بخشی در مورد سرطان های مردانه.. اگر مرد هستین حواستون باشه که لازمه در مورد سرطان های مردانه اطلاعات داشته باشین. دنبال « خود آزمایی برای سرطان بیضه» بگردین و تست کنین.. بخصوص اگر بین چهارده تا سی و پنج سال هستین.
یک خسته نباشید هم می گین به کدشکنهای انیگما که الان بعد از کلی سال تعریف کرد نکه در زمستون های سرد لندن جنگ جهانی، لباس زیرهاشون رو روی کامپیوترهای جنگ جهانی که کارشون شکستن کدهای انیگما بود خشک می کردن
تبریکی هم داریم به حسین درخشان که آزاد شده با همه حرف و حدیث هاش و همزمانی همه ای که در زندان هستن یا حتی محکوم به اعدام ولی خب معتقدیم هیچ کس نباید به خاطر نظر و عقیده اش مجازات بشه.
و البته تبریک خوبی هم به حسین علیزاده که فرانسه خواسته بهش نشان شوالیه بده (که مثلا لیلا حاتمی، لیلی گلستان، شجریان و شهرام ناظری و … گرفتن) واولی علی رهبری آهنگساز و رهبر ارکستر گفت تامل بیشتری داشته باشن در دریافت این نشان دلیلش هم این بود: “افرادی کاملا استثنایی هستند که تجلی نامشان چنان جلوه و شکوهی دارد که لقب شوالیه نمیتواند به درخشش نامشان کمکی بکند.” و بعد هم خود علیزاده گفت «به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود.»
نامه ها
کلی نامه داریم درباره ایرانسل عزیز و کیلو کیلو اسپم که می فرسته.. با فلش اسمس و هر تکنولوژی کشف شده و نشده دیگه حتی وقتی بعد از تماس می گه اینقدر مصرف داشتین تهش می نویسه به فلان اسمس بزنین که فلان (: آقا چه وضعیه؟! ((: پول گوشی رو کامل دادیم پول هر ثانیه مکالمه رو هم به خون پدر حساب می کنیم و هر سیم کارت رو هم خریدیم و آخرش هم این فیلم ها آخه؟
حسین هم خاطره اش رو از گارانتی نوشته. یک سیستم ایسوس آل این وان خریده نزدیک چهار میلیون که یک مشکل داره و بعد از همه پیگیری هاش یا بوق آزاد تلفن های مرسوم به پشتیبانی رو شنیده که هیچکس جواب نمی ده، یا به ۱۱۸ و اینترنت شماره های اصلی رو پیدا کرده و داد و بیداد شنیده یا داخلی گرفته و مغازه هم که فقط می ندازه و فرار می کنه. در نهایت با شرکت پر اهن و تلپ فلان «برای گارانتی تماس گرفتم اما تمام واحد ها بجز فروش تعطیلبودن و کار نمیکردن، اون خانمی هم که از تیم فروش جواب تلفن رو داده بود در کمال بی احترامی صداش رو برد بالا کلی بد و بیراه گفت و بعدم گوشی رو قطع کرد.
یه دوستی حرف قشنگی بهم زد، گفت: “تو انگار معنی گارانتی رو تو ایران نمیدونی ؟!”
این شرح دقیق اتفاقاتی بود که افتاد، هیچ توضیح اضافه ای نمیدم، دیگه قضاوت با خودت.
خواهش اولی که ازت دارم اینه که اگه خواستی این مطلبو منتشر کنی اسم شرکت *** رو حذف نکنی. خواهش دومم اینه که این نکته رو یادآوری کنی: دزدی فقط از دیوار مردم بالا رفتن نیست!
[کمی توضیح از خودم]
پوریا هم پیگیری خوبی داره از پارس آنلاین که گفته از ۱۰ آذر تعرفه های شبانه اش یک سوم بهای ساعت های عادی خواهد بود یا چنین چیزی و گفته پارس آنلاین مدعی است که اینکار برای جلب رضایت مشتریان است (: قبلا هم اتفاق مشابهی در مبین افتاده بود که در وسط قراردادها اعلام شد قیمت شبانه به شرطی رایگان است که مصرف بیشتر از فلان مقدار نباشه. خوشبختانه پوریا تلاش می کنه ماجرا رو پیگیری کنه. درسته که قرارداد ترکمانچای است و هیچ سیستم رگولاتوری یا حمایت از مصرف کننده های دولتی که درست شدن طرف مردم رو نمی گیرن و از نظر قانونی شرکت ها حق دارن اینکار رو بکنن، ولی این قانون ها اشتباهن. قراردادی که من می بندم تا وقتی تموم نشده باید کلیاتش ثابت بمونه. نمی شه من سرویسی بخرم و طرف حق داشته باشه هر وقت خواست بدون هیچ دلیلی سرویس رو عوض کنه یا اصلا قطع کنه (مثلا الان پارس آنلاین بخش رایگانی سرویس شبانه رو کلا قطع کرده). امیدواریم روزی چیزی به اسم اتحادیه مصرف کنندگان هم ایجاد بشه و واقعا مردمی باشه نه ادای حمایت در بیاره و مشخصا اگر شرکتی می خواد چنین تغییری بده باید در قراردادهای جدید بده. دقیقا پوریا هم میگه «من تو لحظه بستن قرار داد با شرابطی سرویس های شما انتخاب کردم که در حال حاضر این شرایط وجود نداره !!!»
بخش آخر
خبری بود در مورد بوزون هیگز که سعی کردم بگم بعد دیدم بهتره به یک فیزیکدان زنگ بزنم… آرش بدیع مدیری برامون خود بوزون هیگز و خبری که الان اومده رو توضیح می ده و به این دو ویدئو هم اشاره می کنه و در مورد کنفرانسی حرف می زنه که روز سه شنبه در همین مورد برای عموم برگزار می شه. پوسترش اینه و اگر فیزیک دوست دارین و وقت می کنین، احتمالا بهتون خوش خواهد گذشت. متاسفانه من نمی تونم برنامه ام رو برای شرکت تنظیم کنم ولی اگر رفتین بهتون خوش بگذره (:
موسیقی
یک پیشنهاد آهنگ Mike Oldfield به نام Nuclear که ویراکس درخواست کرد و پیشنهاد دیگه از طرف سلمان، The Handsome Family Far From Any Road است. بنا به حال و هوای لحظه ادیت یکی از این دو تا رو انتخاب می کنیم که شانس با The Handsome Family بود.
هلند یک قانون مهم رو تصویب کرد که دیوار دفاعی محکمیه برای حفظ آزادی های مردم: بی طرفی شبکه. بی طرفی شبکه یعنی ارائه دهنده اینترنت نباید در ترافیک شبکه من دست ببره. ارائه دهنده اینترنت باید مثل ارائه دهنده سیم برق باشه که سیم رو به خونه من می رسه و بعد من هر دستگاهی رو می خوام باهاش روشن می کنم. این کاملا مخالف با این ایده است که به یک نفر سیم برق بدین ولی بگین فقط وسایل ال جی رو می تونه با این روشن کنه یا حق نداره هیچ سیستم گرمایشی رو باهاش راه بندازه. اگر شبکه بی طرف نباشه ممکنه مثلا فیسبوک رو خیلی راحت تر از یوتوب لود کنه تا شما رو سوق بده به سمت استفاده از ویدئوهای روی فیسبوک به عنوان یک مثال دیگه ممکنه در یک شبکه غیربی طرف سایت های طرفدار فلان سیستم خیلی سریع و راحت لود بشن و در مقابل کسی که دوست نداره مردم خبرهای واقعی رو بخونن دستش رو بذاره رو حلق هر سایتی که به شکل مستقل خبر منتشر می کنه و اونها رو کند و کند و کندتر کنه. هلندی ها همچنین بر اساس این قانون حفاظت شدن در برابر شنود و ابزارهای شنودی که ممکنه سرویس دهنده های اینترنت سر مسیر ارتباطی اونها نصب کنن و در ضمن تاکید شده که به خاطر اهمیت اینترنت، قطع کردن اینترنت یک انسان فقط و فقط در شرایط بسیار خاص قابل توجیه است و شرکت ها حق ندارن اینترنت کسی رو قطع کنن.
شماره چهل و پنجم رادیو گیک برای گیک هایی که درک می کنن یک جامعه چه زمانی امن است و چه زمانی ناامن. با اخباری از دوبی، اپل و آمازون و نگاهی عمیق تر از تعداد سی پی یو ها و رم گوشی بعدی فلان کارخونه به تکنولوژی. انتشار رادیو، بهترین حمایت شماست (:
سایت نیویورک تایمز گزارش داده که گوگل بهش خبر داده که از این به بعد چند تا از مقاله های قدیمی این نشریه در سرچهای اروپایی گوگل نشون داده نمی شن. این مساله به خاطر هماهنگ شدن با قانون «حق فراموشی» است که اتحادیه اروپا تصویب کرده و به آدم ها اجازه می ده در مواردی بتونن درخواست بدن که سرچ اینجین ها نتایج مربوط به اونها رو مخفی کنن تا در سرچ ها دیده نشه – در اصل آدم ها حق پیدا کردن که چیزهایی رو د رمورد خودشون مخفی کنن. این مقاله ها چیزهای عجیبی نبودن، یک گزارش عروسی و یک خبر چاپ شده در مورد مرگ و دو تا گزارش تحقیقی اما نکات جالبش اینه که هم می تونه مثبت باشه هم منفی. سیاستمدارها آیا می تونن سوتی هاشون رو مخفی کنن؟ روشی که روسیه داره سعی می کنه بکنه و آیا قراره دیگه بر اساس اینکه کجا زندگی می کنیم، نتایج جستجومون تغییر کنه؟
اگر کارگر بسته بندی آمازون هستین و اگر قرار باشه هربار موقع خروج از شرکت آمازون ۳۰ دقیقه توی صف واستین که از خط سکیوریتی رد بشین که چک می کنه چیزی ندزدیده باشین آیا این زمان باید جزو ساعت کاری شما باشه یا نه؟ یعنی باید انگشت بزنین و بعد تو صف خروج بایستین یا آخر صف و بعد از سرچ انگشت بزنین و از کارخونه بیرون برین؟ [ماجرای خودم و دور شدن مبین و قواعد مربوط به کار شبانه در شرکت]. روز دوشنبه دادگاه عالی آمریکا قبول کرده که این مساله رو بررسی کنه. از دید کارگردها این زمان باید حقوق داشته باشه و از نظر آمازون این چیزی است شبیه تو صف ایستادن برای انشت زدن یا پیاده رفتن از جای پارک تا ساختمون و .. و بخشی از ساعت کاری نیست. البته در آخرین آپدیت آمازون اعلام کرده که طبق بررسی انجام شه افراد تقریبا هیچ زمانی رو در این صف صرف نمی کنن. امیدوارم این شرکت بزرگ و نمونه ای که من دوستش دارم مثل دوستان نزدیک نباشه که کلا مدعی خواهند شد اسید پاشی اعتقادی ای در جریان نبوده (:
خب یکی از پیش بینی های فنی قدیم من بالاخره درست شد. انانسمنت جدید اپل می گه که سیم کارتی به ابزارهاش اضافه شده که می تونه بین سه شرکت AT&T – Sprint – T-Mobile سوییچ کنه. نه به شکل رومینگ و نه با عوض کردن و خریدن سیم و این چیزها. بلکه فقط با تغییر یک تنظیم می تونین بگین از این به بعد می خواین مشتری یکی از این سه شرکت باشین. مطمئنا قدم بعدی اینه که شرکت های دیگه ای هم اضافه خواهند شد و شما با خریدن یک «تلفن» امکان دارین از هر شبکه معتبری در مثلا اروپا استفاده کنین و از اون بالاتر در مرحله بعدی احتمالا کلا سیم کارت فیزیکی از بین می ره و تبدیل می شه به یک مشخصه نرم افزاری در سیستم عامل. [بحث در مورد درآمد اپراتورهای موبایل و شاید هم پروتکل ایپ سیم و آوتنتیکیشن از رو اپراتور موبایل]
پلوتو دوباره متولد شد! این سیاره یا سنگ اسمانی که در ۱۹۳۰ کشف شد و به جمع سیاره ها پیوست، در ۲۰۰۶ با رای اتحادیه ستاره شناسان بین المللی به «سیاره کوتوله» تبدیل شد و از جمع سیاره های واقعی خارج! این توده یخ که سطحش رو متان پوشونده و پنج شش میلیارد کیلومتر از خورشید فاصله داره حالا داره به جمع سیاره های مهربون منظومه شمسی برمیگرده. بحث هم سر اینه که مدیرکل سیاره ها یا چنین چیزی می گه که پلوتو نباید سیاره باشه چون تو تعریف رسمی که می گه «سیاره باید دور خورشید بچرخد. سیاره باید تقریبا گرد باشد. اطراف سیاره باید خلوت باشه یعنی دورش پر خورده ریز شبیه خودش نباشه» نمی گنجه اما رییس انجمن می گه که «سیاره مفهومی فرهنگی است که در طول زمان تغییر می کند». حالا این جنگ که ظاهرا در ۲۰۰۶ با این ادعا که چون اطراف پلوتو کلی «کوتوله» دیگه هست، پس پلوتو خودش هم کوتوله است تموم شده بود بازم باز شده و امیدواریم پلوتوی بیچاره به جمع سیاره ها برگرده.
دوبی که پلیسش ظاهرا وظیفه ای بیشتر از پلیس بودن بر عهده داره و باید به رخ همه بکشه که چقدر این کشور خفن است (مثلا پورش سوار شدنشون) حالا یک پله هم جلو رفته و قراره مجهز بشه به گوگل گلس ۱۵۰۰ دلاری که نرم افزار تشخیص چهره روشه. روش هم اینجوری است که چهره «تحت تعقیب»ها به یک دیتابیس داده می شه و همینطو رکه پلیس داره می چرخه، عینک دنبال آدم ها می گرده. ایده عجیبی است چون معقولتره این رو به دوربین های مکان های عمومی مجهز کنن نه عینک پلیس و ایده بیشتر به همین «خفن بودن پلیس» است به نظرم. بحث امنیت و آزادی. جورج اورول در رمان ۱۹۸۴ نوشته «خیلی خطرناک بود که افکارتان در محدوده عملکرد «ذهن خوان» یا هر جای عمومی به گردش در بیاید. کوچکترین فکری می تواند باعث شود شما را ببرند. یک تیک عصبی، یک نگاه مضطرب و حتی عادت به اینکه با خودتان حرف بزنید. داشتن حالتی غیرعادی در چهره (مثلا خوشحال نبودن وقتی پیروزی مجدد حکومت در امری اعلام شده) یک جرم قابل پیگیری بود.»
این مساله مدتی است که هی بدون سر و صدا در گوشه کنار اخبار امنیتی ظاهر می شه ولی مطمئنا اهمیتش باید خیلی خیلی بیشتر باشه. داستان اینه که یکسری دکل موبایل در آمریکا کشف شدن (در طول چند هفته) که همه نرم افزار یک شرکت آلمانی به اسم GSMK رو اجرا می کردن و شکی نیست که می تونستن IMSI گوشیها رو بخونن و احتمالا ممکنه تونسته باشن به تلفنها، اسمسها و ارتباطهای اینترنتی گوشی های هوشمند هم دسترسی داشته باشن. یک مقاله در واشنگتن پست به طور خاص به چند دکل اشاره می کنه که در جاهای حساس از نظر سیاسی نصب شده بودن. یک متخصص امنیت در این مورد می گه که توسعه یک زیرساخت شنود مشکلش اینه که دیگه نمی تونیم کنترل کنیم که کی ازش استفاده می کنه و مثلا بخشی از کدی که در این سیستم ها استفاده شده دقیقا چیزی است که اف بی آی مثل یک راز نگهش می داشته ولی الان همه بهش دسترسی دارن. به عبارت دیگه نمی شه دنیایی داشت که توش فقط دولت آمریکا بقیه رو شنود کنه و اگر این ابزارها مجاز باشن همه ازشون استفاده خواهند کرد [بحث قدیمی اینکه کی مواظب مواظبان است]
تبریک و تقبیح
برزگترین تقبیح تمام تاریخ مال کسی است که فکر می کنه اگر یکی دیگه بنا به سلیقه اون لباس نپوشید اجازه داره شلاقش بزنه یا زندانی اش کنه یا روش اسید بپاشه.
و … متاسفانه اینقدر غمگینه که چیز دیگه ای نمی تونیم بگیم.
نامه ها
آوا ماجرای کلاه بردارهایی رو گفته که اخیرا در اینترنت و چت روم ها می چرخن و می گن از فلان سایت هستن و آف خورده و پنجاه درصد تخفیف است ولی هنوز طراح تنبل بنرش رو نذاشته و می تونین همینجا پول بریزین به فلان حساب و اکانت بخرین ولی در واقع بعد از پول ریختن غیب می شن و حداقل در مورد شکایتی که آوا تو پلیس فتا کرده با وجود معلوم بودن حساب بانکی و غیره، … حواسمون باشه اگر پولی جایی می ریزیم که نمی دونیم طرف کیه و چیه، همیشه احتمال خورده شدن پول هست (:
فاطمه نوشته:
سلام
وقت بخیر
راستش یه مشکله نمیدونم بگم عجیب, خنده دار یا اعصاب خورد کن برای من پیش اومده :دی :|
با تعدادی از دوستام مشورت کردم اما به نتیجه ی معقولی نرسید گفتم اینجا هم مطرح کنم که هم کمکی گرفته باشم و هم اینکه شاید برای بقیه یه پیشگیری باشه!
اما ماجرا:
منم مثل خیلی های دیگه برای بالابردن امنیت اکانت هام (در سایت های مختلف) از تایید صحت دو مرحله ای استفاده میکردم. (البته به خاطر مسائلی یهویی (شکستن و….) که برای گوشیم قبلا پیش اومده بود به جای استفاده از نرم افزارهایی مثل google authenticator یا … به همون دریافت sms اکتفا کرده بودم.
همه چی خوب بود تا اینکه چند وقت پیش کلا هارد لب تابم و فرمت کردم و…
بعد از راه اندازی مجدد سیستم, وقتی اومدم مرورگر و باز کردم که به اکانتهام یه سری بزنم
طبیعتا به تایید صحت مرحله ی دوم رسیدم اما پیامکش نیومد. تلاش مجدد, پیامکش نیومد…اکانت بعدی پیامکش نیومد, تلاش مجدد , پیامکش نیومد….اکانت بعدی… .
(فراموش نشه این وسط به طرز ناباورانه ای پیامک گوگل اومد :دی)
حالا اینکه چی شده sms ها به من نمیرسه نمیدونم ( چون هنوز اون سرویس ها ایران و توی لیست ساپورتشون دارن و…)
اما عواقب:
قید گیت هاپ و همجبور شدم بزنم (چون کد ریکاوریش و پیدا نکردم -مجبورم به امان خدا رهاش کنم و ) احتمالا یه اکانت جدید بسازم
یاهو با دردسر درست شد اما چون فقط تماس تلفنیش اوکی بود مجبود شدم تایید صحت دو مرحله ای و غیرفعال کنم.
و البته توی چندتا سایت دیگه هم که ابزار هایی مثل google authenticator و ساپورت نمیکردن مجبور شدم تایید صحت و غیر فعال کنم.
اما جالب تر از همه linkedin بوده و بهشون ایمیل زدم و پاسخ جالبی گرفتم (که ضمیمه ایمیله) و در این مورد راهنمایی لازم دارم.
طبق پاسخ یا باید یه چند وقت برم شهروند آمریکا بشم :دی
یا باید بهشون اعتمادکنم و براشون گذرنامه ای, گواهینامه ای و… ای بفرستم.
فقط دو مشکل وجود داره
۱- اینکه به غیر از پاسپورت و گواهینامه بین المللی همه مدارک ما فارسی هست :|
۲- چطوری میتوانم به حرفشون اعتماد کنم, فرض کنم به linkedin اعتماد کنم به یاهو و گوگل چطور اعتماد کنم و … :/
(البته هنوز برای گواهینامه معمولی اقدام نکردم چه برسه به بین المللی)
به نظر خودم تنها گزینه عاقلانه اینکه طی یکی دو سال سال اینده مواظب گوشیم باشم نرم افزار linkedin گوشیم خراب نشه, آنستال نشه, گوشیم فرمت نشه, تعویض نیشه (از طریق گوشی هنوز متصلم) تا اینکه طی این مدت برای گواهینامه و بعد از اون گواهینامه بین المللی اقدام کنم . ( قابلیت دیلیت کردنش و ندارم از طرفی نمیتوانم به امان خدا رها کنم و یکی دیگه بسازم چون به اسم خودمه و …)
نظر شما چیه ؟! به نظرتون میشه اعتماد کرد و اسکن پاسپورت و فرستاد ؟!
مرسی که تا اینجا خواندید و بخشید خیلی طولانی شد :(
با احترام
پ.ن: قبلا همین مشکل برای فیس بوکم پیش اومد (که فهمیدم یه مشکل همه گیر برای خط تلفن های ۱۲ بوده, البته حدودا ۱ سال بعد هم پیامک و ایرانسلی ها دریافت نکردن و …)
علی:
سلام جادی
من یه کافی نت خیلی پرسابقه و معروف توی شهر یزد دارم. اینجا سرعت اینترنتم 10 مگابیت برثانیه هستش. خیلی از مشتریایه ما از سرعت اینترنت ما متعجب میشن. البته حق هم دارن. چون وقتی شرکتهای مختلف با کلی منت و بعضا قراردادهای پر غل و غش اینترنت 2مگابیت بر ثانیه عرضه می کنن سرعت یک تا یک و نیم مگا بایت اونم توی کافی نت اونم در یزد اونم بدون هزینه اضافی کمی زیادی عجیبه!
یه روز از یکی از مشتریا شنیدم که میگفت من در منزلم ویدیوها رو با همین سرعت اینجا میبینم با اینکه سرعتم 2 مگابیت بر ثانیست. و بعدش بحثی داشت در ارتباط با کیفیت اینترنت که وابستست به زیرساختهای شرکتای سرویس دهنده. اینطور که بعدش مطالعه کردم لود شدن ویدیوها وابستگی شدیدی داره به رسیدن منظم پاکتهای داده ها. مثلا اگر یه ویدیویه 15 ثانیه ای رو با اینترنت پرسرعتم بخوام ببینم باید داده های مربوط هر ثانیه از اون ویدیو پشت سرهم بیاد تا این سرعت بدرد بخوره. اما اگر ثانیه یک پاکتش لاست بشه 14 تای بعدی برسن من هنوز دارم علامت بافرینگ رو میبینم!
اگر دستت آزاد شد ازت میخوام درمورد کیفیت اینترنت باتوجه به دانش و تجربه ای که داری کار کن. فک میکنم فقر دانش در این زمینه بیش از تصوره. اونم جایی که هنوز باید فرق بین بیت و بایت رو در سرعت نت و سرعت دانلود توضیح داد!
و البته وقتی گفتم آدرس رو بگه گفت: مغازه من جاييه كه ميتونم از مريخ هم آدرس بدم! ببين: كره زمين ايران يزد ميدان باهنر كافي نت عدالت :-)
مهدی غیاثی:
من دیروز تلاش کردم که با پشتیبانی ویندوز صحبت کنم، بلکه بتونن یه باگ ریپورت بفرستن به تیم مورد نظر و این قضیه ساعت ویندوز رو حل کنن. ولی در کمال ناباوری، دیدم تاریخی که ویندوز میخواد این دفعه ساعت رو بکشه جلو، دقیقن درسته.
اولش فکر کردم آپدیتی چیزی دادن و این مشکل حل شده، از پشتیبانی تشکر و خداحافظی کردم.
اما موضوع وقتی عجیبتر شد که دیدم لپتاپ قدیمیای که روش ویندوز ۷ داره و آپدیت هم نشده، اون هم قصد داره دقیقن به موقع ساعت رو بکشه جلو!
شروع کردم به تغییر تاریخ ویندوز، تا ببینم در هر سالی چطور میخواد ساعت رو جلو و عقب بکشه.
دیدم ظاهراً هر سال یک روز میفته عقبتر. یعنی سال ۲۰۱۵ کاملاً درسته، بعد سال ۲۰۱۶ یک روز عقبتر میاد، سال ۲۰۱۷ یک روز بیشتر و …
و جالبه که دوباره در سال ۲۰۲۰ درست میشه. ظاهراً سال ۲۰۱۰ هم همینطور بوده.
انگار الگوریتمی که سعی میکنه تاریخ شمسی رو منطبق کنه بر میلادی و به دست بیاره که چه روزی باید این تغییر رخ بده، یه باگ داره که هر سال یک روز میفته عقب، و در سالهای مضرب ۵ دوباره درست میشه و سالهای بعدش دوباره یکی یکی میره عقب!
حالا، نمیدونم برای ریپورت باگی چنین عجیب و غریب چه کار کنم مناسبه. فهموندن چنین چیزی به بخش پشتیبانی مایکروسافت که تقریباً غیرممکنه، اون windowsphone.uservoice.com هم اخیراً پر از چرت و پرت شده و احتمال عدم موفقیت توش زیاده.
یک بخشی داره مایکروسافت برای ریپورت باگها: https://connect.microsoft.com/directory/accepting-bugs
اما متأسفانه در این بخش هم برای خود ویندوز نمیشه باگ ریپورت کرد.
بنابراین دو روش میمونه، یکی اینکه در فرومهای answers.Microsoft.com گزارش بشه، و از مردم دعوت کنیم بیان اون جا و I have this question too رو بزنن. بلکه یک نفر از مایکروسافت اونجا پیداش بشه، مشکل رو ببینه و گزارش کنه.
روش دوم هم اینکه از ابزارهای فیدبک موجود در ویندوز ۱۰ تکنیکال پریویو گزارش بدم این مشکل رو.
امروز تلاش کردم برای بار دوم با پشتیبانی مایکروسافت ویندوز صحبت کنم. اپراتوری که امروز باهاش صحبت کردم نسبت به دیشبی خیلی بهتر بود، به جای چکهای الکی، خیلی قشنگ گوش کرد و گفت که باگ ریپورت رو انجام میده. :)
البته ازش در مورد answers.microsoft.com هم پرسیدم، گفت بهتره اونجا هم ریپورت کنم. بالاخره دو تا راه بهتر از یه راهه! اگر اونجا فرستادم، لینکش رو برات میفرستم، که اگر خواستی توی توییتر یا وبلاگ مردم رو دعوت کنی بیان اون دکمهاش رو بزنن :)
فایلی که پیوست کردم متن چت هست، گفتم شاید علاقه داشته باشی بخونی.
اما به ذهنم این سوال خطور کرد که چرا تا حالا کسی اقدام نکرده برای ریپورت از این طریق؟
شاید به این خاطر باشه که پشتیبانی ویندوز نیاز به ویندوز اصلی داره که از مایکروسافت خریداری شده باشه، در غیر اینصورت رایگان نیست.
تقریباً همهی ویندوزهای اصلی که در ایران ممکنه کاربرها داشته باشن هم از اول روی لپتاپها بوده، که اونها نسخهی OEM دارن و پشتیبانیشون به عهدهی سازنده سختافزار است نه مایکروسافت.
حالا کامپیوتر من سازندهی سختافزارش هم مایکروسافته، احتمالن به همین دلیل تونستم باهاشون رایگان صحبت کنم.
به هر حال، امیدوارم این آقاهه واقعاً باگ ریپورت رو درست انجام بده، و این باگ رفع بشه. (البته ۲۰۱۵ که مشکلی نداره، از ۲۰۱۶ به بعد هم امیدوارم بی مشکل بشه با آپدیت)
آرش رسول زاده هم یک دردسر با همراه اول عزیز داره:
سلام
خسته نباشی جادی
امروز پیامکی داشتم با این متن :
مشترک گرامی نظر به اینکه مبلغ میاندوره جنابعالی از سقف مجاز افزایش یافته، ارتباط شما به مدت دو هفته یکطرفه میگردد. جهت جلوگیری از قطع کامل نسبت به پرداخت قبض به روز به مبلغ 609000 ریال صرفاً از طریق سامانه 9990 اقدام فرمایید. همراه اول
بعد یعو خطم یه طرفه شد.بعد اینترنت من که بسته داشتم هم قطع شد…
پس چرا بسته زدم؟بعد این فاصله زمانی که از بسته ام رفته چی میشه؟
محمد:
دلیلی که باعث شد بهت میل بزنم یه مشکل مسخره و البته به نظر خودم عجیبه
از وقتی که سی پلاس پلاس یاد گرفتم درگیر باگ ها و مشکلات در محاسبه و مقایسه اعداد اعشاری بودم کدم رو درست مینوشتم ولی جواب اشتباه برمیگردوند !
الان که دارم با سی شارپ کار می کنم می بینم همون مشکلات اینجا هم وجود دارن !
یه فایل ضمیمه کردم که یه تکه کد داخلشه و دو نمونه از این باگ ها رو داره که خروجی اشتباه برمیگردونه می تونی با این سایت آنلاین اجراش کنی: http://rextester.com/runcode [2] [1]
باید چیکار کنم؟ چجوری به مایکروسافت بگم که اصلاحشون کنن؟ و البته خودش کلی پیش رفته و دیده بقیه هم همین مشکلات رو دارن و غیره و غیره
سلام عرض میکنم خدمت جادی عزیز وحید حق خواه هستم دانشجوی نرم افزار مقطع کارشناسی که در کنار درس به ترجمه متون تکنولوژی مشغول هستم.
از تاریخ تیرماه 93 به عنوان نویسنده در سایت به اصطلاح تکنولوژی ترنجی مشغول به کار بودم که بعد از چند ماه به دلیل اختلاف نظر با مدیران سایت مذکور، اخراج شدم !
من اعتراضی به اخراج شدن ندارم تنها موضوعی که من رو آزار میده این هست که حدود 80 مقاله ای که بنده نوشتم و ترجمه کردم، بعد از اخراج شدنم تماما به نام مدیر سایت یعنی ” سینا آرامیان ” تغییر داده شده در حالی که اگر به کامنت ها توجه کنید متوجه میشید که کاربران از من یعنی ” وحید حق خواه ” به خاطر مقاله تشکر کردند در حالی که الان به نام سینا آرامیان ثبت شدند و این یعنی 80 مقاله ی من رو رسما دزدیدند و تماما به نام مدیر سایت درج شدند.
به نظر شما این انصافه؟ این اخلاق حرفه ایه؟
من هیچ تریبونی برای اعتراض در اختیار نداشتم تا اینکه یکی از دوستانم پیشنهاد داد که این مطلب رو با شما در میون بزارم تا شاید شما صحبت من رو از طریق بلاگ و پادکست هاتون به گوش طرفداران تکنولوژی برسونید که چطوری حق من خورده شد و مقالات من رو دزدیدند. به این نکته هم توجه داشته باشید که 80 مقاله رو کاملا رایگان و بدون دریافت حتی 1 ریال دستمزد برای سایت ترنجی نوشتم و در آخر اینجوری جواب یک تابستون زحمت کشیدن من رو دادند.
جادی جان، ازت خواهش میکنم که داستان من رو به گوش طرفداران تکنولوژی برسونی تا همه متوجه بشن که مدیران سایت های تکنولوژی حق ندارند به این شکل حق نویسنده ها رو ضایع کنند.
لینک یکی از مقالات بنده که به نام سینا آرامیان ثبت شده رو در ادامه براتون قرار میدم، لطفا به کامنت اول دقت کنید که ” وحید حق خواه ” مورد خطاب قرار گرفته و در کامنت دوم هم بنده پاسخ کاربر رو دادم.
امیدوارم که صدای من رو به گوش طرفداران تکنولوژی برسونید.
ارادتمند،
وحید حق خواه
بخش آخر
موسیقی
مهدی I’d loved to change the world رو پیشنهاد کرده و سجاد با تذکر این نکته که انیمه ناروتو رو دنبال می کنه و پیشنهادش کرده، گفته یک آهنگ ژاپنی بذاریم که حال و حوای انیمه رو هم بگیریم… آهنگ انتخاب یاز ناروتو و بلوبرد است. اما من در نهایت آهنگی از گروه
No Blues گذاشتم به اسم Wayak.
نکته حساس این سوال اینه که اصولا گروههای وایبری محبوب نیستن، بلکه محتوای توشونه که محبوبه. گروههای وایبری یک مشکل بزرگ دارن: قاطی کردن شبکههای قوی و شبکههای ضعیف. بذارین اول به این دو تا نگاهی بندازیم.
شبکههای ضعیف شبکههایی هستن شامل آدمهایی که ما تو زندگی دیدیم، اسمشون رو شنیدیم یا باهاشون همکلاسی و همکار بودیم و حتی دوستای دوستامون بودن. درست همونهایی که احتمال داره توی فیسبوک شما «دوست» باشن. در مقابل شبکه های قوی شبکههایی هستن شامل آدمهایی که شما حاضرین به خاطرشون مثلا دست به جیب بشین یا یک کار مثبت انجام بدین یا وقت واقعی صرف کنین. اینها معمولا یک مشخصه دارن: شماره تلفنشون تو تلفن شما ذخیره شده. همکار نزدیکتون، پارتنرتون، دوستی که تو پارتیهاش شما رو دعوت میکنه و دوستانی که چهره به چهره باهاشون برخورد دارین. این آدمها شبکه قوی شما رو تشکیل می دن.
آدمها بارها با قاطی کردن این دو شبکه، تحلیلهای اشتباه دادن. مثلا فکر کردن که هشتگ زدن می تونه باعث اجرای عدالت توسط یک حکومت ظالم بشه یا فلان بیماری رو درمان کنه. این چیزها نیاز به حضور فیزیکی یا پول واقعی داره که معمولا از شبکههای ضعیف ایجاد نمی شه. در مقابل شبکههای قوی در این چیزها خیلی خوب هستن و میتونن واقعا باعث راه افتادن یک حرکت بشن چون اگر من توی یک سایت بگم لینوکسی ها بیان برای نشریه سلام دنیا پول بدن آدم ها واقعا می دن چون همدیگه رو شخصی میشناسن.
دقیقا همین مورد است که باعث می شه هرچقدر هم فیسبوک پول بالای واتس اپ بده، نتونه ازش چیزی رو که می خواد در بیاره چون واتس اپ شبکهای مبتنی بر رابطههای قوی است در حالی که فیسبوک ذاتا در تلاش ییوند زدن ما به شبکههای ضعیف.
حالا وضعیت وایبر و گروههاش این وسط چیه؟ وایبر شروع کرده به قاطی کردن این دو شکل از لینک. من اول با تمام دوستانی که تلفن من رو دارن در ارتباط قرار گرفتم که خوب بود اما بعدش عضو گروههایی شدم که کافی بود فقط یکیشون شماره من رو داشته باشه. این در طولانی مدت یک اشتباه استراتژیک است که آدمهایی که پرایوسی و حریم شخصی شون براشون مهمه رو از وایبر دور می کنه و از اونطرف من نمی دونم که آیا اینجا با دوستان در رابطه هستم یا با دوستای دوستام و دقیقا به همون دلیل که واتس اپ به درد فیسبوک نخورد، وایبر هم آدم هاش رو از دست خواهد داد.
اما چرا گروههای وایبر جذابن؟ همه غر می زنیم که خیلی بده که بیخودی ما رو عضو گروهها کردن ولی گاهی بیرون هم نمی یایم و چندان هم ناراضی نیستیم. یک دلیل سادهاش «تحریکهای کوتاه مدت» است. یادتونه قبلا گوشی رو آنلاک می کردیم و بیخودی صفحه هاش رو چپ و راست می رفتیم؟ حالا وایبر بهمون اجازه داده همیشه یک شات هیجان داشته باشیم – تصور کنید یک سرنگ که به شکل موقت آدم رو سرگرم می کنه، تحریک جنسی می کنه، به خنده می ندازه، افتخار برانگیز می شه یا هر چیز مشابه. در خیلی از جوامع برای اینکار ما نیازی به وایبر و گروه هاش نداریم و مثل آدم اجازه داریم خودمون انتخاب کنیم که در اون شات سریع، می خوایم چی ببینیم. مثلا یکی عضو ناین گگ می شه یا یکی دیگه می ره ردیت و هر بار که سری به گوشی می زنه یک شات هیجان به خودش تزریق می کنه و لحظاتی سرگرم می شه ولی خب اینجا که سانسورچی تصمیم می گیره آدم ها چی نبینن، آدم مجبوره به شبکههای ضعیفش پناه ببره و در شرایط سانسور، اختیار هیجانش رو بده دست دوستای دوستاش.
گروههای وایبر ایران رو ورداشتن چون
۱) سانسورچی سایتهای اخبار رو بسته
۲) سانسورچی سایتهای هیجان انگیز رو بسته
۳) سانسورچی سایتهای سکسی رو بسته
۴) ما آدمیم و برای زنده بودن و سالم بودن نسبی نیازمند ورودی جنسی، خبری، هیجان انگیز و .. هستیم
۵) ما آدمیم و نیاز به خوداظهاری داریم و گروههای وایبر برای گروهی فرصتی هستن تا نشون بدن که چقدر در سلسله مراتب چرخش جوک و خبر بالاتر از بقیه هستن
اگر سانسور نبود مطمئن باشین کپی پیست کنندگان وایبر الان گروه های فعال در ۹گگ داشتن و تو ردیت مطلب می نوشتن یا اصولا رفته بودن دنبال این چیزها به عنوان حرفه و خوانندهها هم خودشون تصمیم می گرفتن چه سرنگ هیجان موقتی به خودشون تزریق کنن.
خوشبختانه جواب این سوال هم مثل سوال قبلی بسیار ساده است: «آخه من از کجا بدونم؟» (: مگه من سانسورچی هستم؟ (:
البته واقعیت اینه که حتی اگر من مغزم نیمه-تعطیل بود و شغلم تعطیل کردن مغز بقیه و سانسورچی می شدم، بازم دقیق نمی دونستم که آیا در آینده وایبر قراره فیلتر بشه یا نه. حتی کمی قدیمتر که معاون اول قوه قضاییه به وزیر مخابرات اولتیماتوم بستن سرویس ها رو نمی داد حرف زدن از این بحث کمی راحتتر بود و همونطور که واتساپ و اسکایپ و غیره بسته شدن، می شد گفت وزارت مخابرات و دولت عزیز از سانسور شدن سرویس های مکالمه اینترنتی (چه مسیج چه صدا) خوشحال می شه؛ دلیلش هم اینه که این سرویسها پول بزرگی رو از جیب یک گروه که کل درآمدشون وابسته به انحصار مخابراتی است، خارج کردن.
اما حالا دیگه غول از چراغ آزاد شده و می دونیم که غولی که از چراغ آزاد بشه رو راحت نمی شه دوباره کرد تو بطری. الان دیگه مردم یاد گرفتن که برای سمس بازی شبانه با دوست دختر یا پسرشون لازم نیست برای هر ۱۴۰ کاراکتر ۱۰ تومن پول به حکومت بدن و پدر مادر ها هم یاد گرفتن که برای حرف زدن با بچهشون که به آرزوی بزرگ «خروج از ایران» رسیده، لازم نیست ماهانه شاهد صورتحسابهای چند صد هزار تومنی باشن. این رو دیگه با سانسور کردن یک سرویس و دو سرویس نمی شه برگردوند (: پس فاکتورها هم پیچیده تر می شن. در این مطلب به جای دادن یک جواب «نه» یا «آره» به این سوال که «آیا وایبر فیلتر می شه»، سوال رو عوض می کنیم به «نیروهای حکومتی موافق و مخالف سانسور شدن وایبر کیا هستن؟»
نیروهای موافق سانسور شدن
هر کی با ارتباط مردم با هم مخالفه
خب این که احتمالا اصلی ترین گروه موافق سانسور است. به هرحال هر جور ارتباط باعث شکل گیری افکار مشترک یا در سطحی بالاتر درک حضور افکار مشترک می شه. مطمئنا کلی آدم در سیستم هستن که دوست دارن تو پیاده روها میله بکشن، بر خلاف نص قانون اساسی هر تجمعی رو ممنوع بدونن، دانشگاهها رو از شهر بیرون ببرن و پراکنده کنن و پادگانها رو به شهرها بیارن و خوشحالها رو دستگیر کنن و آب بازی گروهی رو توطئه علیه خودشون بدونن (: اصلا عجیب نیست که این آدم ها از چیزی مثل وایبر که اجازه می ده گرهی بزرگتر از آدم ها با هم حرف بزنن و در رابطه باشن، منزجر باشن (:
نیروهایی که فرق محتوا و وسیله رو نمی فهمن
یکسری هم هستن که تفاوت بین وسیله و شکل استفاده رو نمی دونن. این گروه می گن اگر در وایبر چیزی به اشتراک گذاشته شد که اینها دوست نداشتن، پس خود وایبر باید تعطیل بشه (: درست همون گروهی که قبلا فکر می کردن دستگاه ویدئو باید ممنوع باشه و الان با ماهواره می جنگن و قبلا معتقد بودن بلندگو ابزار شیطانه. استدلال اینها در مقابل وایبر و نسل سوم موبایل درست مثل اینه که بگن چون یکی با تلفن حرف های بد می زنه باید دستگاه تلفن رو ممنوع کرد.
نیروهایی که از هر چیز جدید می ترسن
جامعه در حال تغییره و خیلی آدم ها نونشون در «وضع فعلی» است. در لایهای دیگه، آدم ها به شکلی بیولوژیک با تغییرات مقابله می کنن چون هر تغییر، تهدید است. فکر کنم حضرت علی می گه «مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند» و همین می شه که آدمها دشمن نسل سوم و وایبر و … می شن یا تلاش می کنن با ممنوع کردن و بلند کردن صدای بلندگو و … بهشون غلبه کنن.
گروهی که از مسیج پول در میارن و هنوز آپدیت نیستن که دنیا عوض شده
و در نهایت در بحث اقتصادی که این روزها مهمترین فاکتور گردش کشور و تحلیل وضعیت ماست، کسانی هستن که نونشون در اسمس است. اولین حضور برنامههای مسیجینگ یک شوک عظیم بود به کسانی که زمانی که حقوق در رده ۲۰۰ هزار تومن بود، سیم کارت ۴۰۰ هزارتومنی ثبت نام می کردن که سال دیگه با قرعه کشی تحویل بدن و با این پول بادآورده، خدایی می کردن. در آمد ثابت چند سال اخیر این آدمها اسمس بازی شبانه و تلفنهای راه دور و عشق و عاشقی بازی آدمها با تلفن بود. معلومه که هیچ نوجونی دوست نداره هر جمله اش ۱۰ تومن آب بخوره و هیچ پدر و مادری دوست نداره برای حرف زدن با بچه ای که توی آمریکا دنبال آرزوهاش می گرده ماهی ۲۰۰هزار تومن قبض تلفن بده. اینه که یکهو همه گوشی دست می گیریم و لاین و وایبر و واتساپ و .. نصب می کنیم و اینها می رن زیر حمله سانسورچی و … و این (چون مساله مالی است) به نظر من یکی از محکمترین فشارها برای سانسور این تیپ چیزها است.
اما…
غول آزاده شده و نیروهای مخالف سانسور شدن
کسانی که ماجراها رو با وایبر اوکی کردن
وقتی غول از چراغ آزاد شده، دیگه مردم در حال ارتباط با هم هستن و اگر هم مثل واتساپ و غیره سراغ فیلترکردنش بریم، مردم به یک چیز دیگه مهاجرت می کنن. یا باید کل اینترنت رو بست یا راهی برای حرف زدن پیدا می شه. خب در این شرایط حداقل بذاریم همه از یک چیز ثابت و شناخته شده استفاده کنن که ما هم بدونیم چیکارهایم. استدلال معقولی نیست؟ اگر من توی یک شهر دیگه نمی تونم قانون بذارم که «همه باید یک نسخه از کلید خونه شون رو تحویل حاکم شهر بدن» خب حداقل با همین راضی هستم که «به شرطی که از حسن آقا قفل خریده باشین، لازم نیست کلیدها رو به ما بدین». البته این فقط یک مثال است ولی مفهوم رو می رسونه: حق دارین آزادانه برین بچرخین ولی از گله جدا نشین.
کسانی که از دانلود اطلاعات توسط من و شما پول در میارن
این به نظرم یکی از مهمترین فاکتورها است. در حال حاضر کشور ما با سرعتی دیوانه وار در حال رفتن به سمت یک سرمایه داری است و تقریبا همه تناسبات کشور رو کشمکش اقتصادی نیروها تعیین می کنه. در این شرایط مطمئنا یکی از بزرگترین دیوارهای دفاعی سانسور نشدن سیستمی مثل وایبر، گروههایی هستن که پول عظیمی از قبل وایبر به جیب می زنن. مثلا همین ویدئوی لامپ رو مثال می زنم. من هرگز چنین چیزهایی رو نمی بینم ولی فرض کنیم حجم ویدئو یک مگ باشه. از اونجایی که هزینه ایرانسل برای gprs، پنج ریال برای هر کیلوبایت است، هربار دریافت این ویدئو توسط هر فرد در وایبر برای ایرانسل پونصد تومن درآمد داره (غیرقابل تصوره! اشتباه نمی کنم؟). یعنی کپی پیست این ویدئو در یک گروه وایبری با صد عضو، در لحظه برای ایرانسل پنجاه هزار تومن درآمد درست می کنه.
همین اتفاق در مورد همراه اول هم صادقه و هر روش دیگه ای که شما توی این میهن عزیز به اینترنت بسیار گرون دسترسی دارین. به گفته (احتمالا مهمل) یک نفر در حکومت، ۴۰ میلیون ایرانی وایبر دارن و فقط تصور کنین همین یک ویدئو چه پولی برای این شرکت ها جابجا می کنه. در اصل تمام چرندیاتی که داریم در طول روز می گیریم و می فرستیم منبع درآمد عظیمی برای شرکت هایی است که به پول خون پدر دارن اینترنت می فروشن و حسرت می خورن که چرا ما نمی تونیم پهنای باند رو توی یوتوب و هولو و ۹گگ و .. به فنا بدیم و احتمالا خوشحالن که هر نفر که تلفن هوشمند می خره بدون اینکه حتی یک کلیک برای عضویت هم بکنه ده بار هر عکس و ویدئوی مهملی رو از چند تا گروه مختلف دانلود می کنه (:
اینه که در نسل جدید سرویسهای مخابراتی، چیزی مثل وایبر به یک گاو شیرده عالی تبدیل می شه، بخصوص که این نرم افزار بر خلاف چیزی مثل لاین، هر ویدئو رو در هر بار آپلود و دانلود به تک تک افراد می فرسته و اصولا نمی فهمه که این همون ویدئو است و دیگه نفرستمش یا آپلودش کنم و به همون قبلی ارجاعشون بدم.
آدم های سالمی که مخالف هر شکلی از سانسور هستن
سانسورچی دو جور است:
– کسی که مطمئنه عقایدش اینقدر داغونن که تنها امید زنده موندنش سانسور کردن بقیه است
– کسی که فکر می کنه عقایدش شاید بدک هم نباشن ولی اینقدر کوته فکره که فکر می کنه سانسور کردن بقیه باعث رشد عقاید خودش می شه
امیدوارم توی حکومت واقعا کسی باشه که جزو دو گروه بالا نباشه و کلا مخالف سانسور باشه (:
نتیجه گیری
در کشور عزیز، احتمالا هیچ کس نمی دونه چی، چرا و در چه زمانی سانسور می شه. هر گوشه و کنار یکسری سانسورچی نشستن و سعی می کنن یک چیزهایی رو ببندن و یکسری هم سعی می کنن مقاومت کنن. احتمالا دو تا از اصلی ترین فاکتورها، امنیتچیها و اقتصادچیها هستن که نزدیک شدنشون به هم ماجراها رو پیچیده تر هم می کنه. در حال حاضر وایبر از نظر امنیتی خطر بزرگی نیست (حداقل در مقایسه با آلترناتیوها یا بدتر از اون پخش شدن آدم ها در سیستم های متنوع) و از نظر اقتصادی هم که شدیدا به نفع کسانی است که دارن التماس می کنن یک جوری ما اینترنت گرونشون رو مصرف کنیم (بخصوص روی موبایل و gprs). اما از اونطرف گروههای سنتی تر احتمالا شدیدا مخالف وایبر و دوستاش هستن و هنوز درست درک نکردن که وقتی خمیردندون از تیوپش بیرون میریزه، برگردوندنش به اون تو خیلی خیلی سخته.