جمعه‌ها: اینفوگرافی در مورد واژن

زندگی من بیش از حد شلوغ بود ولی خوشبختانه وب فارسی دلیور می کنه. برای جمعه‌های این هفته نگاهی بندازین به این اینفوگرافی جالب و ترجمه شده با عنوان واژن قهرمان از این پست وبلاگ. من منابعش رو یک به یک چک نکردم ولی به عنوان یک اینفوگرافی مطمئنا ارزش نگاه کردن و نقد کردن رو داره.

جمعه‌ها: پورن بد نیست. پورن خوب نیست.

اولین برخورد من با پورن به معنی امروزی‌اش، دستگاه‌های ویدئویی بودن که می‌تونستن روی تلویزیون فیلم پخش کنن. من و علی و شهرام سال دوم دبیرستان بودیم و طبق سنت قدیمی درسخون‌های شیطون، ردیف یکی مونده به آخر کلاس می‌نشستیم. فرشاد به شهرام پونصد تومن بدهکار بود و گفت به جاش می تونه فیلم پورنی که داره رو یه روز به اون قرض بده. شهرام قبول کرد و ما همه بعد از مدرسه با یک فیلم وی اچ اس به خونه شهرام رفتیم که پدر و مادرش هر دو شاغل بودن و دیرتر به خونه می‌اومدن.

روی فلیم نوشته بود xyz و چند دقیقه اول تام و جری کلاسیک پخش کرد. دلیلش این بود که اگر کسی فیلم رو گرفت و تست کرد سریع متوجه نشه چیه. اما بعد از ده دقیقه تام و جری دیدن، فیلم پشه شروع شد. پشه‌ای که هر کسی رو نیش می‌زد اون آدم شروع می کرد به سکس با هر کسی که دور و برش بود. این فیلم اون زمان‌ها بسیار مشهور بود و اولین فیلم بلندی شد که من دیدم؛ غیرقابل مقایسه با عکس‌های پورنوگرافیک کاغذی یا عکس‌هایی که روی فلاپی دیسک‌هایی که ۳۶۰ کیلوبابیت بیشتر ظرفیت نداشتن یا حداکثر «فیلم»های چند ثانیه‌ای که روی دیسک‌های ۱.۴ مگابایتی ذخیره‌شون کرده بودم.

تقریبا تا آخر فیلم مبهوت بودم و در یک جور شوک ناشی از تعجب، کشف کلی چیز جدید و در عین حال در تلاش برای کم نیاوردن پیش دوستانی که احتمالا اونها هم تجربه اولشون بود. فیلم که تموم شد خیلی جدی و تیریپی که «همه چیز اوکی است» خداحافظی کردیم و هر کس اومد خونه‌اش. یادمه توی تاکسی و خیابون یک جور عجیبی بودم و حس می کردم همه دارن بهم نگاه می کنن.

این تجربه اول برام بسیار عجیب بود و چند روزی طول کشید تا از شوکش بیرون بیام و در عین حال باعث شد همه چیزهایی که دیده یا خونده بودم (از رساله فرهنگ‌نامه تا کتاب‌هایی مثل جنس دوم که یواشکی از کتابخونه بزرگترها کش می رفتم و می خوندم) برام معنی دقیق‌تر، واقعی‌تر و دم‌دست‌تری پیدا کنن. کاملا هم یادمه که هیچ احساس بدی نداشتم. نمی‌دونم چرا دوستانم معمولا بعدش احساس گناه داشتن اما من فقط حس می کردم کلی چیز فهمیدم.

احتمالا تجربه اول اکثر شما با من بسیار متفاوته – شاید هم سن‌تون ولی شکی نیست که در نبود هیچ شکلی از آموزش صحیح جنسی و بسته بودن تمام کانال‌هایی که سعی می‌کنن در مورد ابتدایی‌ترین رفتار بشر توضیحات معقولی بدن، پورن برای اکثر ما یک کانال «اطلاعاتی» بسیار قوی و صوتی تصویری است و خب تلاش ظاهری سیستم هم در سرکوب اون.

پورن بد نیست

اما آیا پورن چیز عجیبی است؟ آیا پورن مال مریض‌ها است؟ آمار می گه تقریبا ۷۰٪ مردهایی که به اینترنت دسترسی دارن و ۱۸ تا ۳۴ سال سن، در ماه حداقل یک بار به سایت‌های پورن مراجعه کردن (منبع) و این دو نتیجه بیشتر نمی تونه داشته باشه: یا واقعا ۷۰٪ جامعه منحرف و مریض هستن یا رفتن به پورنوگرافی ربطی به انحراف نداره و می‌تونه هر شکلی از مخاطب رو شامل بشه. از اونطرف هم دائما تبلیغ می شه که پورنوگرافی به جرایم ارتباط داره و کسی که پورن ببینه لابد خلاف های سنگین هم می کنه. این برداشت اشتباه به دو شکل مدعی این ارتباط می‌شه:

– ادعای اشتباه نوع اول: پورنوگرافی باعث وقوع جرم توسط بیننده می شه
– ادعای اشتباه نوع دوم: پورنوگرافی باعث وقوع جرم توسط تولید کننده می شه

اولی طبق آمار اشتباه بوده. حتی جالبه که پروفسور تاد کدنال از دانشگاه کلمسون کاریلونیای جنوبی نشون می ده که اگر بحث آمار باشه، دیدن پورنوگرافی با تعداد تجاوز رابطه معکوس داره (فراموش نکنیم که تجاوز معمولا نتیجه شهوت نیست، بلکه نتیجه علاقه به خشونت ورزی (مثلا به خاطر تحقیرشدگی) است) – در ضمن من و شما می دونیم که پورن بر خلاف معمولا منجر به خودارضایی و تخلیه شهوت می شه و نه تجمع اون.

ادعای دوم هم از نظر عقلی اشتباهه. پورن ساخته می شه که در روابطی معقول فروخته بشه پس منطقا توش نباید هیچ جرمی اتفاق بیافته. تمام فیلم‌های پورن بدون شک از هنرپیشه‌هایی استفاده می کنن که راضی به کاری که می کنن هستن (حداقل در سطحی که یک معدنچی راضی به کارش است) و هجده سال به بالا دارن. بحث قاچاق انسان و غیره مال فحشای غیرقانونی است نه پورنی که قراره در نهایت در تمام فروشگاه‌های معتبر با اسم و رسم فروخته بشه. حتی اگر قانون تصویب شده کشوری خیلی هم مسخره باشه، سازنده‌های پورن کاملا اونو رعایت می کنن. مثلا توی ژاپن اعضای جنسی نشون داده نمی شن (اما عجیب‌ترین پورن‌ها از این کشور بیرون می یاد) یا در کشور کانگرو پرور استرالیا طبق قانونی که قراره نذاره هیچ پورنی شبیه سکس کودکان بشه، هیچ هنرپیشه‌ زنی که پستان‌های خیلی کوچیک داشته باشه، اجازه کار نداره و با وجود مسخره بودن جریان، شما واقعا پورنی پیدا نمی کنین که در استرالیا ساخته شده باشه و توش هنرپیشه‌ای بازی کنه که قفسه سینه صافی داره.

پورن خوب نیست

اما آیا این حرف‌ها به این معنی است که پورن خوبه؟ مطمئنا نه. پورن اصولا نه «خوب» است نه «بد». مثل اینه که بگیم کتاب خوبه یا بد. فیلم خوبه یا بد. این چیزها وجود دارن و ما حتی اگر هم بتونیم، لازم نداریم اونها رو در «خوب» و «بد» طبقه بندی کنیم و اگر هم واقعا تصمیم بگیریم این کار رو بکنیم نمی تونیم جمله کلی بگیم و باید براش شرایطی بذاریم. یا باید بریم سراغ موارد خاص و مثلا بگیم فلان فیلم به فلان دلیل بده یا جملات کلی بگیم و مثلا مدعی بشیم که «پورن بد، بد است» یا اگر بخوایم ظاهرش رو قشنگتر کنیم بگیم «پورن بد، خوب نیست». و بعد بریم سراغ نام بردن از مشخصه‌های پورن بد.

پورن بد پورنی است که بی‌موقع باشه. مثلا مطمئنا سنی وجود داره که توش پورن مناسب نیست. از نظر قانونی این عدد روی ۱۸ سال گذاشته شده ولی من شخصا اولین پورنم رو در ۱۵ سالگی دیدم و بعید می دونم شما هم (بخصوص اگر مرد هستین) تا ۱۸ سالگی منتظر مونده باشین. از طرف دیگه پورن بد، پورنی است که خارج از علاقه شما باشه. ما ده‌ها طبقه‌بندی از پورن داریم و مطمئنا لازم نیست شما با چیزی برخورد کنین که بهش علاقه ندارین. اما بالاتر از همه یک جور دیگه پورن بد داریم: پورنی که به شما آموزش بده.

پورن یک منبع آموزشی نیست. درسته که ما در شرایط فعلی امکان آموزش دیدن صحیح و به موقع رو نداریم و پورن و سایت‌های مهمل اینترنتی یکی از منابع اطلاعاتی‌مون حساب می شن ولی باید حداقل این رو بدونیم که این منابع، منابع خوبی نیستن. متاسفانه برخلاف بسیاری از کشورها ما چیزی به اسم آموزش همگانی جنسی نداریم. از اونطرف هم از ۷ سالگی یک تفکیک جنسیتی بسیار شدید راه می ندازیم و هر جور موضوع مربوط به امور جنسی رو هم با گناه قاطی می کنیم و اصولا کسی به شکل سالم رشد جنسی نداره و به موقع نمی تونه از منابع معتبر و درست اطلاعات معتبر و درست کسب کنه. در این شرایط قابل درکه که ما از هر چیزی که به دست می یاریم (چه قانونی و اخلاقی مثل کتاب های پزشکی چه چیزهایی که قانون سعی کرده تقبیحشون کنه مثلا داستان ها و پورن تا چیزهایی که هم در اخلاق دیدنشون محکومه هم در قانون مثل فیلم‌های خصوصی مردم) شروع می‌کنیم سکس یاد بگیریم و تا وقتی هم منبع صحیح‌تری دستمون ندادن کسی حق نداره ما رو تقبیح کنه که تلاش می کنیم در مورد پایه‌ای ترین چیز بشری اطلاعات کسب کنیم اما دونستن این واقعیت که فیلم پورن منبع آموزشی جنسی نیست، برامون بسیار مهمه. مثلا حداقل چیزی که باید بدونیم اینه که چیزهایی که توی پورن می بینیم «سطح متوسط جامعه» رو تعیین نمی کنن. وقتی پورن می بینیم نه داریم به متوسط قیافه و هیکل و اندازه و ابعاد جامعه نگاه می کنیم و نه به متوسط اعمالی که در یک رابطه جنسی مرسوم اتفاق می افته. تکرار مثل قدیمی ام مهمه که «یاد گرفتن سکس از پورن درست مثل یاد گرفتن ورزش‌های رزمی از فیلم‌های جکی چان است».


پورن، نه جنایتکارانه است، نه مخصوص خلافکارها. برخورد انسان‌ها با پورن متفاوته. مردها بیشتر می‌بینن تا زن‌ها و یک انسان تنها بیشتر می‌بینه تا یک انسان دارای پارتنر. بعضی ها ژانر خاصی رو دوست دارن و بعضی‌ها از همون ژانر متنفر هستن و غیره و غیره. نگاه کردن به پورنوگرافی در تمام جوامع رفتاری طبیعیه و تا وقتی با رفتارهای طبیعی دیگه تداخل نکنه (مثلا به اعتیاد تبدیل نشه) خطر خاصی هم نداره ولی لازمه که این رفتار در سن مناسب و آگاهانه و با انتخاب صحیح باشه و امیدواریم شرایطی درست بشه که پورن فقط پورن بمونه و نه جایگزین یک آموزش صحیح.

بهانه این نوشته، درخواست کاوه محمدی بود که خودش در این باره نوشته و از من هم خواسته نظر بدم. خاطره‌های خودش از پورن رو بخونین که جالبه.

سوال و جواب‌های جمعه‌ای: این فتیشی که برادرم داره خطر نداشته باشه!

جای من چند وقت برگشتم خونه و دیدم برادر کوچکیم داره با هدفون روی گوشش پشت کامپیوتر خودارضایی می کنه! اومدم بیرون ولی بعدا بهش گفتم که خودارضایی طبیعی است و ببخشید که وارد اتاقت شدم ولی مساله اصلی این بود که نوع پورنش خیلی عجیب بود: [ادیت جادی: یک شکل خاص از فتیش اینجا بود که برای لینک ندادن به سایت‌های سکسی، حذفش کردم]. من خودم ۲۵ سالمه و کمی از این مسایل اطلاعات دارم ولی این اولین باری که بود که با یه همچین چیزی روبرو میشدم!! تا حالا ندیده بودم! و صادقانه اینکه بشدت وحشت کرده بودم! وقتی کمی سایت رو زیر و رو کردم دیدم که این نوع از فتیش جنسی زیاد هم کم نیست و نمونه های دیگه ای هم ازش تو اینترنت پیدا کردم. مساله اینه که این شکل از فتیش هیچ ربطی به سکس نداشت و نگرانی من از اینه که اینجور فتیش ها جنبه سادیسم یا چیزی نداشته باشن و توی روحیه آینده برادرم چه تاثیری میتونه داشته باشه؟

خب باعث افتخاره که از من پرسیدی و برخوردت با برادر گرامی بسیار بسیار باعث افتخار تر. همونطور که گفتی خودارضایی یک حرکت کاملا طبیعی است و تقریبا همه انسان‌ها انجامش می‌دن. بخصوص مردهای پونزده سال به بالا همه سراغش رفتن و می‌رن و در یک جامعه سالم هیچ نیازی نیست آدم‌ها به خاطرش احساس گناه کنن. تنها مشکلی که خودارضایی ممکنه درست کنه اینه که به یک اعتیاد تبدیل بشه: چیزی که بقیه رفتارهای یک انسان رو تحت تاثیر قرار بده و مثلا به خاطر خودارضایی نتونی تو جامعه حاضر بشی یا به درس هات برسی یا … که خب در مورد من و تو و احتمالا برادرت صادق نیست.

برخوردت با خودارضایی کاملا معقول بوده؛ اما بحث دوم «موضوع خود ارضایی» است. اولین سوالی که مطرح می شه اینه که اصولا چیزی که برادرت داشته باهاش خودارضایی می کرده، سلیقه قوی، ریشه‌ای، پایدار و تثبیت شده ای است؟ احتمالا خودت هم مثل اکثر آدم ها این تجربه رو داری که گاهی با چیزهای عجیبی که معمولا سلیقه اصلی ات نیست تحریک شده باشی. کاملا ممکنه یک نفر یک سکس کاملا معمولی و طبیعی رو داشته باشه اما گاهی تمایلاتش اونو به سمت چیزهای غیرمرسوم‌تر ببره (چند وقت پیش نویسنده‌ای در گاردین نوشته بود که چطور یک دارو باعث شده با نمونه عطر توی یک مجله خودارضایی کنه). بخصوص برای یک پسر شونزده ساله استفاده موردی از یک پورن خاص اصلا معنی اش این نیست که طرف در اکثر مواقع و برای همیشه اون سلیقه خاص رو داره و خواهد داشت. پس با یک نمونه نمی تونی بگی «فلانی فلان فتیش رو داره». این چیزها خیلی وقت ها از سر کنجکاوی است و تنوع و نه یک سلیقه دائمی و همیشگی. این نکته هم مهمه که ما باید تفاوت فانتزی و واقعیت رو بدونیم. کاملا ممکنه چیزی برای یک نفر فانتزی باشه ولی دنبال اجرای اون در دنیای واقعی نباشه. ما باید بتونیم این خط مرز رو بکشیم و بدونیم آیا چیزی برامون فانتزی است، فقط کنجکاوی است یا یک گرایش ریشه‌ای. برای مثال می تونم بگم که مثلا رابطه با همجنس یا تبدیل شدن به جنس مخالف در سکس ممکنه برای یک نفر فقط یک کشش فکری باشه و مثلا باهاش خودارضایی کنه اما اصولا دردنیای واقعی به دنبال اجرای واقعی ‌اش بر نیاد.

این رو گفتیم که دیدن یک چیز الزاما به معنی داشتن فتیش اون چیز نیست. اما حالا اگر یک فتیش کشش و علاقه دائمی و همیشگی باشه چی؟ یا حتی اگر یک سلیقه جدی باشه چطور؟ جواب ساده است: تا وقتی خطر نداره هیچچی! فتیش به چیزی می گیم که در دید عموم جنسی نبوده ولی برای یک آدم خاص جنبه جنسی پیدا کرده. مثلا نمونه مشهورش چرم و لاتکس است که ذاتا چیز جنسی‌ای نیست ولی برای خیلی از آدم‌ها تحریک جنسی به همراه داره. همینطوره پا و مثلا سیگار یا تو جامعه ما چادر. واقعیت اینه که هر نوع فتیش یک جور «انحراف از معیار آماری» است؛ درست مثل قد بلند بودن که انحراف از معیار جامعه است. فتیش چیزی است که اکثر آدم ها اونو ندارن چون اگر همه با همون تحریک می شدن اون چیز رو ذاتا یک چیز جنسی تعریف می کردیم (مثلا ما فتیش معمولی پستان نداریم چون همه قبول کردیم که پستان عضوی جنسی است) اما لازمه بدونیم که تقریبا هر چیزی که بتونی تصورش کنی حتما یک جایی فتیش یک گروهی از آدم‌ها هست. این آدم ها صد سال قبل به هم وصل نبودن و در نتیجه وقتی مثلا مازوخ توی قرن نوزدهم کتاب یک حکایت گالیسی رو می نویسه یکهو گروه عظیمی کشف می کنن که لذت جنسی از آزار دیدن یک مریضی نیست که شخص اونها داشته باشه بلکه افراد زیادی همین گرایش رو دارن اسمش رو هم به افتخار اون آقا می‌ذارن مازوخیسم. مدتی طول می کشه تا روان شناسی هم قبول کنه که این یک «بیماری» نیست و تا وقتی صدمه ای به کسی نزده و تا وقتی توی یک سکس سالم جواب می گیره، هیچ مشکلی نداره…. جلوتر به مفهوم سکس سالم خواهیم رسید.

همونطور که گفتم مرسوم‌ترین فتیش‌ها چیزهایی مثل چرم یا پا هستن ولی طبق قانون ۳۴ اینترنت که می گه «اگر می تونینش تصورش کنین، پورنوگرافی‌اش هم درست شده» به تعداد آدم‌های دنیا، فتیش هست. فتیش‌هایی مثل «ترکیدن بادکنک تو صورت یک دختر» تا «عطسه کردن» تا «له کردن مورچه‌ها توسط یک دختر» تا «ترکوندن آدامس بادکنکی» و .. کلی کلی چیز دیگه. دلیل به وجود اومدن فتیش در یک نفر چندان شاخته شده نیست ولی نکته ای که الان روش تاکید هست اینه که چنین چیزی رو نمی شه سرکوب کرد یا محو کرد یا فراموش کرد. فتیش‌ها باید شناخته بشه و بهشون احترام گذاشته بشه. اینجوری کنترل هم می شن. فرض کن یک نفر فتیش «تحقیر شدن» داشته باشه. این آدم اگر فتیشش رو بشناسه می تونه در یک رابطه سالم و معقول باهاش کنار بیاد ولی اگر سعی کنه سرکوبش کنه یا ازش خجالت بکشه یا یک عمر به لذت جنسی‌ای که ازش خواهد برد نخواهد رسید یا اینکه در شرایط نامناسبی این رو ارضاء خواهد کرد و برداشت خودش از خودش دلچسب نخواهد شد- مثلا در شرایطی خطرناک یا در شرایطی که این فتیش از زندگی واقعی اش مستقل نیست و اگر جایی تحقیر بشه این توهم برای طرف به وجود بیاد که این آدم در دنیای واقعی هم مستحق تحقیره (در حالی که معمولا آدم‌های متعادلتر با ذهنی سالم‌تر دنبال فتیش‌های اینچنینی می رن).

بذار برای باز کردن بحث یک مثال دیگه بزنم. فتیشی هست تحت عنوان قلقلک دادن که اتفاقا – ملایمش – طرفدارهای زیادی هم داره. در این فتیش آدم از قلقلک دادن یا قلقلک داده شدن لذت می بره. بسیاری از زوج‌ها به عنوان یک یک فورپلی (foreplay یا مغازله؟) از قلقلک دادن استفاده می کنن و از ترکیب بازخورد غیرارادی ولی در عین حال اجتماعی شده خندیدن همراه با احساس کنترل / عدم کنترلی که بهشون دست می ده لذت می برن. این ممکنه مرحله تحریک کننده یک سکس باشه یا اصولا کم کننده تنش بین دو بدن یا حتی یک فتیش مستقل که خودش برای یک نفر ارضا کننده بشه. آیا این بده؟ جواب بر می گرده به یک قاعده قدیمی:

سکس سالم سکسی است که حاوی سه عنصر باشه:
    ۱- اختیار: افراد با اختیار واردش شده باشن و اونو بخوان
    ۲- عقل: افراد مشارکت کننده در اون عاقل باشن و رفتارهای غیرعقلانی نکنن (مثلا کسی رو نکشن یا صدمه جدی به کسی نزنن)
    ۳- بلوغ: افراد در اون، بالغ باشن یعنی بیشتر از هجده سال داشته باشن.

می بینیم که نه فقط این فتیش مهربون و دوستانه بلکه حتی BDSM (بستن، سلطه، سادیسم، مازوخیزم) هم می تونه کاملا سالم و مورد تایید باشه. اینکه یک سکس خوبه یا نه کاملا وابسته به رعایت شروط بالا است. مشخصه که اگر یک کشش جنسی یکی از شروط بالا رو نقض کنه (مثلا انسان طرفدار تجاوز به معنی واقعی در دنیای واقعی باشه یا واقعا احساس کنه که ممکنه با یک بچه (زیر ۱۸ سال) سکس کنه) لازمه که به سراغ گرفتن کمک از یک حرفه ای بره و اتفاقا در اینصورت که باید بدونه که اگر گرایشی به چیزی داره که اصول سه گانه بالا رو نقض می کنن خطرناکترین کار اینه که تلاش کنه کلا جریان رو سرکوب کنه و اونو به لایه‌های پایین شخصیت پس برونه. در غیر اینصورت فتیش هر کس برای خودش محترمه و نه فقط خطری نداره که می تونه سکسی فان و جذاب رو هم در یک رابطه سالم تضمین کنه.

با همه این حرفها می رسیم به اینکه:

  1. فتیش‌ها انتخابی نیستن و در نتیجه ما باید بتونیم باهاشون رفتار مسالمت آمیز داشته باشیم – سرکوب اشتباهه
  2. هر جور علاقه و کشش الزاما کشش و علاقه دائمی و ریشه‌ای نیست. ممکنه کنجکاوی باشه یا فقط برای فانتزی
  3. اگر چیزی زندگی عادی انسان رو مختل کنه و به روابط اجتماعی یا کار یا درسش صدمه بزنه اون چیز شکلی از اعتیاده و باید باهاش برخورد حرفه ای بشه. می خواد خود ارضایی باشه، سکس معمول باشه، سکس خاص باشه، اینترنت باشه، درس خوندن باشه، کافی شاپ رفتن باشه یا ورزش کردن یا هر چیز دیگه.
  4. سکس سالم سکسی است که سه اصل مختار بودن، عاقل بودن و بالغ بودن رو داشته باشه و اگر کسی گرایش شدیدی داره به سکسی که سالم نیست، باید دنبال کمک حرفه‌ای باشه
  5. فتیش‌ها بسیار مرسوم‌تر از چیزی هستن که ما فکر می کنیم. اصل ۳۴ اینترنت می گه هر چیزی که فکرش رو بکنین، ازش پورنوگرافی هم درست شده. اگر فهرستی از فتیش ‌ها بخونین یا حتی فتیش دوستان خیلی نزدیکتون رو بدونین احتمالا سورپریز خواهید شد
  6. اگر فتیشی دارین سعی کنین باهاش عاقلانه برخورد کنین و اگر خطری برای کسی نداره ، آدم بالغی رو پیدا کنین که توی اون با شما جور باشه و دوست هم داشته باشه که با شما باشه و یک عمر از دنیا لذت ببرین
  7. لبخند بزنین

برخوردت به نظرم عالی بوده. اگر تونستی با برادرت حرف بزنی بخشی از این حرفها رو با تغییراتی که فکر می کنی مفیده بهش بگو و بذار خودش رو آگاهانه کشف کنه و راهش رو بشناسه. دونستن فرق بین کنجکاوی و علاقه ریشه دار، فرق بین خواستن در فانتزی و خواستن در دنیای واقعی، و فرق بین سکس در پورن و سکس در دنیای واقعی به هر کسی کمک می کنه زندگی سالم و شادی داشته باشه.

جمعه‌ها: خوراکی‌ها تفاوت سکس در پورن و زندگی واقعی رو توضیح می دن


سکس در زندگی واقعی و و پورن، با هم فرق داره. این پیامی است که ویدئوی بالا در هفته گذشته داد و اینترنت رو پر کرد از بحث در این مورد. من همیشه گفتم که یاد گرفتن سکس از پورن، مثل اینه که بخواین از دیدن فیلم‌های جکی چان، دعوا کردن تو مدرسه رو یاد بگیرین. اگر اینترنت اسلامی عزیز دست و پاتون رو نبسته، فیلم یک دقیقه ای و خورده‌ای بالا رو ببینین یا عکس‌های پایین رو نگاه کنین:

بذارین اول نگاهی بندازیم به سایز پورن استارهای مرد:

pvsspp

۱۵ تا ۲۲ سانتی‌متر! اما در دنیای واقعی:

pvssps

۱۲ تا ۱۷ سانتی‌متر! همچنین توی پورن موی خیلی کمی اون پایین هست در حالی که در زندگی واقعی ۶۵٪ زن‌ها و ۸۵٪ مردها مو دارن.

pvsshair

همچنین در پورن ظاهر وجاینای واژن همه زن‌ها تقریبا شبیه همدیگه است اما در دنیای واقعی تفاوت خیلی زیاده:

pvssvag

بحث تحریک شدن هم هست. آدم‌های واقعی برای شروع به ده تا دوازده دقیقه وقت نیاز دارن که در مقابل پورن استارها که قارتی شروع می کنن بسیار زیاده:

pvsstahrik

همچنین پورن استارهای مرد می تونن دقیقه‌ها، ساعت‌ها و روزها جلو عقب کنن در حالی که ۷۵٪ مردها در سه دقیقه به ارگاسم می‌رسن.

pvsspump

اینهم هست که با اینکه تمام پورن استارهای توی فیلم‌ها ظاهرا فقط با دخول ارگاسم می‌شن، در زندگی واقعی ۷۱٪ زن‌ها این شرایط رو ندارن.

بقیه چیزها چی؟

– فقط یازده و نیم درصد زن‌ها در دنیای واقعی رابطه جنسی با جنس موافق رو تجربه می کنن.
– فقط ۴۰ درصد سکس آنال اِیْنال (مقعدی) رو تجربه می کنن.
– فقط ۲۰ درصد سکس سه نفره رو تجربه کردن.
– و فقط ۴۰ درصد بستن‌های سَبُک رو تجربه کردن.. فقط؟! ظاهرا درصد بالایی است.

pvssbondage

و این ترجمه کامل نبود پس خوبه برگردین به بالا و تلاش کنین فیلم رو ببینین. اگر کسی زحمت آپلود در جایی رو کشید بگه تا من به لینک مطلب اضافه کنم.

آپدیت: برای دانلود به این کامنت و این کامنت نگاه کنین یا تا هفت روز آینده از اینجا بگیرین.

جمعه‌ها: طرفداران BDSM نسبت به پیروان روابط کلاسیک ساده وضعیت ذهنی متعادلتری دارن

مقاله‌ای از هلند که توی ژورنال پزشکی جنسی منتشر شده می گه کسانی که توی سکس به روابط BDSM (همراه با بستن، تسلط، سادیسم و مازوخیسم) گرایش دارن «با خصوصیت شخصیتی‌ای مستقل، متعادل و مفید مشخص می‌شن».

بنا به این گزارش طرفداران BDSM در مقایسه با پیگیری کننده‌های سکس‌های مرسوم و سنتی و تکراری ، «سلامت و رفاه گزارش شده بالاتری دارن».

این شکل از روابط تا مدت‌ها به آدم‌های ناسالم و حتی «روانی» نسبت داده می شد. اما این مقاله با نفی کردن این موضوع می گه که در بسیاری از تحقیقات جدید دیده می شه که کسانی که توی روابط عاشقانه‌شون نگاهی هم به بستن، تسلط و سادومازوخیسم دارن معمولا دارای سطح سلامت روانی بالاتری هستن.

در مقایسه با گروه کنترل، نتایج [سلامت] شخصیت روانی فرد، به نفع علاقمندان BDSM است. این افراد کمتر عصبی بودند، برون‌گراتر بودند و از تجربه‌های جدید استقبال می کردند و وظیفه‌شناس‌تر بودند. طرفداران BDSM همچنین کمتر نسبت به طرد شدن حساسیت نشان می دادند و سطح سلامت و رفاه بالاتری را گزارش می کردند اما در همین حال، کمتر می شد با آن‌ها به توافق رسید.

نتیجه نهایی: BDSM یک تفریح بازسازی کننده است و نه یک مریضی روانی.

توضیح اضافه: البته به شرطی که شروط همیشگی توش رعایت شده باشه: آدم‌های عاقل، بالغ و علاقمند به مشارکت.

منبع

نکته علوم انسانیایی: در علوم انسانی، علیت چیز راحتی نیست. اینجا می گه این دو مجموعه متغیر با هم «وابسته» هستن. یعنی داشتن اولی (علاقه به بی دی اس ام) می تونه باعث بشه ما با حدسی قوی بتونیم احتمال دومی رو پیش بینی کنیم (سلامت روانی، برون گرایی، …). این اصلا معنی اش این نیست که اگر بریم سراغ این چیزها، سلامت روانی مون می ره بالا بلکه همونطور که یکی از دوستان تو کامنت گفته نشون می ده که این دو عامل با هم همبسته هستن (و احتمالا ممکنه وابسته باشن به یک متغیر مستقل دیگه). مثلا به راحتی می شه گفت کسانی که سلامت روانی / اعتماد به نفس / … بالاتر دارن ممکنه برن دنبال این شکل از سکس چون نگران این نیستن که برچسب بخورن یا مثلا اگر شخصیت من نزد خودم محکم نباشه نمی تونم سلطه یکی دیگه رو حتی در شرایط خاص بپذیرم چون باعث میشه فکر کنم «کوچیک» شدم و این تیپ چیزها.

خجسته باد چهارم سپتامبر، روز جهانی سلامت جنسی

امروز چهارم سپتامبره و روز جهانی سلامت جنسی. سلامت جنسی فقط بحث بهداشت و بیماری نیست (که بسیار هم مهمه! به کلی نوشته جمعه‌ها در مورد کاندوم رجوع کنین) بلکه موارد بسیار مفصل‌تری داره از جمله حق آموزش دیدن و حق تشکیل رابطه و خارج شدن ازش… سایت سلامت جنسی این حقوق رو تبلیغ می کنه:

  • حق آزادی جنسی: افراد حق دارن سکشوالیته خودشون رو ابراز کنن و این نباید سر کوب بشه. مشخه که این ربطی به اجبار دیگران به رابطه نداره
  • حق استقلال جنسی و امنیت بدنی. هرکس حق داره در مورد روابطش خودش تصمیم بگیره و هیچ کس نباید در مورد دیگران تصمیمی بگیره
  • حق خلوت جنسی. هر کس حق پرایوسی داره و در خلوت خودش تا وقتی حقوق دیگران رو زیر پا نذاشته حق داره تصمیم‌هاش رو بگیره
  • حق لذت جنسی. لذت جنسی یک حق است و تا وقتی حقوق دیگران نقض نشه نمی شه افراد رو از این لذت ممنوع کرد یا اونو بد جلوه داد.
  • حق ابراز عاطفی. لذت جنسی فقط یک رابطه فیزیکی تولید مثلی نیست و افراد باید بتونن به اشکال مختلف از جمله تماس، صحبت و غیره از اون بهره‌مند بشن.
  • حق وابستگی. افراد حق دارن به هر شکلی که می خوان به هم وابسته بشن. می تونن ازدواج کنن یا نکنن یا بعد از ازدواج از هم جدا بشن.
  • حق انتخاب در مورد توالد. افراد حق دارن انتخاب کنن که می خوان بچه دار بشن یا نه. این حق شامل حق دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری هم می‌شه.
  • حق داشتن دانش جنسی مبتنی بر علم. افراد حق دارن اطلاعات جنسی صحیح کسب کنن .
  • حق آموزش جنسی. افراد باید آموزش جنسی ببینن و این آموزش لازمه توسط نهادهای اجتماعی ارائه بشه
  • حق سلامت جنسی. افراد حق سلامت بودن دارن و لازمه اینکار دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی است.

مشخصه که اگر کسی به خاطر باورهاش به یکی از اینها اعتقاد نداره (مثلا پیشگیری از بارداری) می تونه اون رو برای خودش انجام نده اما اینکه من به خاطر باور خودم، دسترسی به وسایل پیگشیری از بارداری برای بقیه رو هم ممنوع کنم کاملا بی معنیه (:

راستی! اگر این حقوق از نظرتون مفصله، در شرایط فعلی‌مون می تونین به یک فرمول ساده‌تر اکتفا کنین: «رابطه جنسی‌ای صحیح است که بین افراد بالغ،‌ عاقل و بدون اجبار برقرار شده باشه».

جمعه‌ها با کاندوم: پرونده تا اطلاع ثانوی تعطیل

همین هفته قبل خبرگزاری فارس برای خبری در مورد تروجان‌های کامپیوتری، عکس کاندوم تروجان گذاشته بود (که برای من به این معنی است که نویسنده یا پیدا کننده عکس اصولا با کاندوم و شکلش آشنا نبوده و نمی دونسته که این کاندوم است و مال سکس و نباید توی یک مطلب کامپیوتری خبرگزاری فارس استفاده بشه). جامعه به هرحال هنوز نسبت به کاندوم ناآگاهه. اما این دیگه با وبلاگ من و روز جمعه هاش رفع نمی شه.

ایده جمعه ها با کاندوم این بود که یک حرفهایی رو بزنیم که اگر کسی بین خواننده‌های من هست که نگرانه از این موضوع یا نسبت بهش استرس داره یا نگرش منفی، در سطح تئوریک نگرانی‌هاش مرتفع بشه.

ایده این بود که یکسری اطلاعات اولیه شر بشه که شد.

و ایده این بود که شاد و سالم باشیم که هستیم (:

نوشتن مطلب جمعه‌ها با کاندوم رو دیگه قطع می کنم به این امید که همه دنبال زندگی سالم‌تر و شادتر باشیم بدون ترس و نگرانی از چیزهایی بسیار طبیعی و لازم. درسته آدم‌های خجالت آور زیادن ولی آدم بودن به صرف خودش خجالت نداره (:

آخرین توصیه در مورد کاندوم؟ یک پیشنهاد حساس است. همه نخستی‌ها‌ (از جمله آدم‌ دوپای صحبت کننده) خودارضایی می کنه. خجالت هم نداره (: لازم نیست همه جا در موردش حرف زده بشه ولی به هرحال یک موضوع طبیعی است.

یک روزی پیش خواهد اومد که سکس کنین. منظورم سکس کامل کلاسیک است. سعی کنین اولین تجربه اون و اولین تجربه کاندوم رو با هم همزمان نکنین که مشکلات اون گردن کاندوم نیافته (: آدم ها طول می کشه به هم عادت کنن. اولین تجربه‌های اینترکورس هم پیچیده است. با وارد کردن یکسری متغیر جدید، پیچیده‌ترش نکنین.

کاندوم رو توی خودارضایی تست کنین (: کارکردش رو یاد بگیرین. اگر هم ازدواج می کنین از روش های دیگه برای اولین پیشگیری‌ها استفاده کنین (یعنی قرص! روش‌های طبیعی واقعا برای پیشگیری مناسب نیستن) و بعد که کل جریان رو یاد گرفتین برین سراغ کاندوم.

با این آخرین توصیه،‌ خوش باشین و بخندین و جمعه‌ها رو بدون جادی.نت سر کنین تا روزی بیاد که شاید دوباره پرونده‌ای رو برای جمعه‌ها باز کنیم.

پ.ن. یک روز که برم خرید یک راهنمای خرید می ذارم (: ولی پرونده اصلی دیگه به آخر نیازش رسیده (:

چی جریان گلشیفته اینقدر هیجان داره؟

یک نفری از یک حکومت بسته رفته توی یک کشور آزاد و به هر دلیلی تصمیم گرفته عکس های نیمه لخت بگیره. خب؟ من باید مخالف باشم؟ من باید موافق باشم؟ من اصلا باید نظر داشته باشم؟ راستش وقتی گلشیفته ایران بود و اجبارا حجاب سرش می کرد من هیچ وقت فانتزی لخت دیدنش رو نداشتم که الان هیجان زده بشم. اینکه گلشیفته با من توی یک مرز قراردادی جغرافیایی متولد شده هم باعث نمی شه حس کنم بدن لختش یک چیز خیلی متفاوتی از بقیه بدن ها است. در ضمن اگر فقط بحث تولد در این محدوده قردادی جغرافیایی جریان رو هیجان انگیز می کنه خب نمونه های لخت تری هم هستن (مثلا آیلار دیانتی یا نیلوفر نشاط) که همینجا متولد شدن و کماکان برای من هیجان خاصی ندارن.

راستش اگر کسی اینقدر هیجان زده برهنگی یک نفر دیگه است تنها برداشت من علاقه شخصی‌اش به این جریانه. مثلا وقتی طرف رو با لباس می دیده فکرهایی بیشتر از فیلم و هنرپیشگی طرف داشته و حالا که می شنوه طرف به هر دلیلی که هست، برهنه شده هیجان غیرطبیعی نشون می ده (چه در موافقت چه در مخالفت). قبوله که یک بخش هم فضولی عمومی است ولی به نظرم علاقه شخصی خیلی مهمتره. موافق و مخالف هم فرق خاصی ندارن در این مورد به نظرم. مخالف ها هم اگر نگران تولد طرف در ایران هستن (چه ربطی؟!) باید مخالفت بیشتری داشته باشن با پورن استارهای ایرانی و بحث تجاوز در ایران و انواع بیماری های جنسی رایج. اگر کسی واقعا می خواد غیرت نشون بده یا بحث اخلاق رو مطرح کنه و رگ گردنش بزنه بیرون و اینها حق نداره جلوی تجاوز گروهی و وضعیت زندان ها و بازداشتگاه ها و انواع و اقسام انحراف‌های رایج های جنسی اینطرف و کشته شدن زن ها توی خیابون و … ساکت باشه بعد سر اینکه یک نفر آزادانه تصمیم گرفته لخت عکس بگیره اینقدر هیجان نشون بده.

خلاصه می کنم… یک آدمی یک جایی به یک دلیلی می خواسته عکس لخت بگیره. اگر برای من دیدنش هیجان داره می بینم اگر نداره نمی بینم. اینکه ذهن کسی دائما درگیر این موضوع باشه فقط برام نشوندهنده علاقه شخصی اش است و به نظرم بهتره دلایل فلسفی و تاریخی و دینی و غیره براش پیدا نکنه. یک نفر آدم رو تا حدی می شناختیم و حالا یک عکس نیمه برهنه ازش هست. ممکنه کشش داشته باشین ببینینش ممکنه کشش نداشته باشین. چیش مهم یا عجیبه؟


مصطفی محمدی توی کامنت ها گفته:

حتی با فرض محال اینکه ما پسرهای ایرانی به هیچ فیلم یا عکس پورنو ای دسترسی نداریم (!) به این فکر کن که چند نفر پیدا میشن که اون همه بازیگر سکسی هالیوودی رو ول کنن و بیان با یه بازیگر ایرانی فانتزی کنن؟ بعد به این فکر کن که چند نفر از اونها میان از بین بازیگر های ایرانی گلشیفته فراهانی رو انتخاب کنن. البته واژه “سکسی” برای هرکسی یک معنی ای داره ولی فکر می کنم، کم نباشند آدم هایی که قبول داشته باشن که گلشیفته فراهانی گرچه خوشگل‌ه ولی آنچنان “سکسی” نیست.

یک طرفدار گلشیفته توی کامنت ها گفته:

من نه طرفدارش بودم و نه هیچ وقت فانتزیش رو داشتم ولی وقتی این کار رو کرد-حالا به هر دلیلی- خبرش رو دنبال کردم و به اشتراک گذاشتم. برام خیلی جذاب بود و از این کارش خیلی خوشم اومد. نه به خاطر اینکه لخت شد. به خاطر اینکه تابوشکنی کرد. به خاطر اینکه از این افکار احمقانه و تند ایرانی ها نترسید و نشون داد که بدنش برای خودشه.