دوربین راه حل نیست

همچنین چاپ شده در روزنامه روزگار روزنامه روزگار توقیف شد

به نظر من، اگر کسی دوست دارد در شهر دوربین داشته باشد، بهتر است ایده‌اش را این روزها مطرح نکند و منتظر شود تا دو سه ماهی از وقایع لندن بگذرد. هنوز یک هفته هم از شورش‌های انگلیس نگذشته و لازم به یادآوری نیست که لندن شهری است با بیشترین میزان دوربین کنترلی پلیس در تمام جهان. در انگلستان چهار میلیون و دویست هزار دوربین نصب شده وجود دارد که می‌شود یک دوربین به ازاء هر هفده شهروند. بنا به گفته رییس پلیس انگلستان، تنها سه درصد جرایم توسط دوربین‌های نظارتی حل شده‌اند؛ ادعایی که بسیاری جرم‌شناسان و جامعه‌شناسان حتی آن را هم رد کرده‌اند. اضافه می‌کنم که در سال ۲۰۰۸، پلیس متروپل لندن، گزارش داد که به ازای نصب هر هزار دوربین در شهر، توانسته در هر سال فقط یک جرم را کشف کند. حتی پلیس هم اذغان دارد که هرچند دوربین می‌تواند کاربردهای امنیتی متنوعی داشته باشد، اما در پیشگیری از جرم ناتوان است.

دوربین‌هایی که در حال حاضر در تمام بریتانیا پخش شده‌اند تکنولوژی‌ای بسیار پیشرفته دارند. بعضی‌ از آن‌ها توان دید در شب دارند، می‌توانند حرکات را تعقیب کنند، از راه دور کنترل شوند، کانال‌های صوتی در آن‌ها تعبیه شده‌اند و زومی دارند آنقدر قوی که می‌توانند علامت مشخصه چهره یک نفر را حتی از فاصله صد و پنجاه متری نمایان کند. در بریتانیا،‌ پلیس‌ها به جای گشت زنی در خیابان، در اتاق‌های کنترل مرکزی مستقر هستند و به تصاویر این دوربین‌ها نگاه می‌کنند و در صورت مشاهده جرم یا احساس احتمال وقوع آن، نزدیکترین گروه را به منطقه اعزام می‌کنند. گفته می‌شود که این دوربین‌ها به زودی به میکروفون‌هایی مجهز خواهند شد که می‌توانند به گفتگوهای افراد در پارک‌ها، مترو و دیگر مکان‌های عمومی گوش بدهند و دست پلیس را برای تلاش در کشف یا احیانا پیشگیری از جرم از قبل هم بازتر بگذارند. اما آیا این سیستم‌ها موفق بوده‌اند؟

تحقیقی که اخیرا در مرکز جرم‌شناسی اسکاتلند انجام شده نشان می‌دهد که تمام ادعاهای کارا بودن دوربین برای پیشگیری از جرم، غیرواقعی است. مجرمین احساسی، تحت تاثیر مواد روانگردان و فقرایی که چیزی برای از دست دادن ندارند، اهمیتی به دوربین‌ها نمی‌دهند و جرایم سازمان یافته و دیگر مجرمان حرفه‌ای هم با دانستن جای دوربین‌ها، خلاف خود را به چند متر آنطرف‌تر منتقل می‌کنند. تحقیق مشابهی در مرکز سیاستگذاری سلامت و جامعه دانشگاه برایتون نیز همین نظر را تقویت می‌کند. این تحقیق به شکل تجربی نشان می‌دهد که بر خلاف ادعای دوربین‌دوستان، خشونت و ناامنی و بی‌نظمی در مناطقی که دوربین در آن‌ها کار گذاشته شده نه فقط کم نشده که در حال افزایش نسبی هم هست.

اما مخالف من با نصب دوربین در شهر توسط پلیس، تنها ناظر به ناکارایی آن برای کشف یا پیگشری از جرم نیست. بحث مهمتری هم مطرح است. چه کسی تعیین می‌کند که دوربین‌ها چگونه مورد استفاده قرار خواهند گرفت و چه کسی به ناظران دوربین‌ها، نظارت خواهد کرد؟ کشورهای دیگر دنیا و در راس آن‌ها انگلستان، این تجربه را از سر گذرانده‌اند. چند سال قبل یکی از کاربران دوربین‌های پلیس میدگلامورگان انگلستان، به دلیل بیش از دویست مورد استفاده از دوربین برای دید زدن زنان و ایجاد مزاحمت برای آن‌ها دادگاهی شد. چه کسی تضمین می‌دهد که اتفاق مشابهی نیافتد؟ بحث حریم شخصی بسیار مهم است. آیا پلیس حق دارد هر گوشه از حرکات یک شهروند را که خواست زیر نظر بگیرد تا شاید بتواند جرمی را کشف کند؟ آیا حق دارد به مکالمات دو نفر در یک رستوران حتی پیش از اینکه به چیزی متهم شده باشند گوش بدهد؟ آیا حق دارد برای خواندن پیامک‌های دریافتی و ارسالی افراد منتظر برای مترو، روی صفحه گوشی افراد زوم کند تا شاید بتواند از یک جرم احتمالی پیشگیری کند؟

خوشبختانه در بسیاری کشورها دادگاه‌ها رای داده‌اند که مردم در فضای عمومی هم حوزه شخصی‌ای دارند که باید توسط دولت رعایت شود. علاوه بر خصوصی شمردن حریم افراد در محیط‌های عمومی، برای نمونه قانون حفاظت از داده‌های ۱۹۹۸ انگلستان می‌گوید که دسترسی گروه‌های مختلف به اطلاعات دوربین‌ها باید کاملا تحت نظارت مراجع دموکراتیک قرار بگیرد و بنا به این قانون، هر گروهی که بخواهد به تصاویر سطح شهر دسترسی یابد، ملزم به دریافت مجوز از آژانس حفاظت داده‌ها است. قوانین تکمیلی هم روی نصب دوربین در سطح شهر محدودیت اعمال می‌کنند و آن را منوط به کسب مجوز می‌دانند و تاکید می‌کنند که هر فیلم ضبط شده از سطح شهر، بعد از چه مدتی باید از آرشیو حذف گردد. این ایده برای پیشگیری از وضعیتی است که با داشتن آرشیوی عظیم از تصاویر و اتفاقات تمام شهر در تمام زمان‌ها، گروه مسلط بتواند همیشه رقیبانش را به بهانه‌های مختلف از میدان به در کند یا تک تک حرکات آن‌ها را زیرنظر قرار بدهد بدون اینکه کسی بر ناظران، نظارت کند.

برای من کاملا قابل درک است که کسی بخواهد در شهر تهران، دوربین کار بگذارد. کاملا هم مثبت می‌دانم اگر کسی به دنبال کاهش جرم در این شهر بی اخلاق باشد. اما چیزی که درک نمی‌کنم عدم مراجعه به تجربیات دیگر کشورها، عدم استفاده از تحقیقات علمی انجام شده جهانی و عدم سفارش تحقیق به نهادهای تحقیقاتی کارا و بی طرف محلی است. چیزی که مشخص است این است که کاهش جرم در یک جامعه وابسته است به پیروی اعضای آن از قرارداد اجتماعی جاری؛ اگر مردم به قوانین نوشته و نانوشته‌ای که باعث اتصال آن‌ها به یکدیگر می‌شوند معتقد باشند و وجدان و آگاهی خود را بر آن ناظر ببینند، جرم در جامعه کاهش می‌یابد. در مقابل اگر فقر، اعتیاد، عدم امید به آینده، بی‌ثباتی، بی‌اعتقادی به اخلاق و غیره در جامعه گسترده شود یا قوانین بدون توجه به الگوهای رفتاری پذیرفته شده و مرسوم تعریف شوند، میزان وقوع جرم هم در جامعه زیاد می‌شود. در چنین شرایطی، تاکید بر دوربین یعنی تضعیف باور به وجدان و تلقین این واقعیت که در این جامعه افراد جرم مرتکب نمی‌شوند چون پلیس در این لحظه مشغول نگاه کردن آن‌ها است. حداقل تا وقتی صحبت از پیشگیری از جرایم خیابانی باشد، این مخرب‌ترین تبلیغ است و بر اساس تحقیقات و تجربیات، کاملا ناکارا.

مرتبط انگلیسی: مقاله عالی کوری دکترو در گاردین

کافه پراگ، کافه محبوب من


درسته. فلسطین برای یکسری نون دونی است و برای یک سری دیگه بهانه که چماق بگیرن دستشون (: اما خود فلسطین گناه چندانی نداره. حتی اونایی که توش پول مفت مالیات و نفت ما رو می گیرن خودشون انتخاب نکردن (: پول مفت توی ایران هم پخش می کردن خیلی ها می گرفتن.

فلسطین حق داره توی سازمان ملل حاضر باشه و من خوشحالم براش که تا اینجای راه رو اومده و خوشحالم که کافه محبوبم یعنی کافه پراگ هم دوستش داره.

تجاوز در غرب… پس ما خوبیم!

راستش من نمی دونم از کجا ولی یکی از همین خبرگزاری-طوری هایی که اصلا مهم نیست چیزی که می نویسن راسته یا دروغ نوشته که توی بی بی سی فارسی یکی به یکی تجاوز کرده.

الان هم که خود کسی که گفته بودن بهش تجاوز اومده گفته «از این خبرها نیست»، افترازنندگان حتی یک معذرت خواهی هم از دروغشون نمی کنن (مرتبط: مطلب نیوزبان در این مورد)

اما… یک چیز رو باید سعی کنیم بفهمیم. حتی اگر تجاوزی هم شده باشه، حتی اگر یک مامور پلیس آمریکا با گلوله یکی رو کشته باشه و حتی اگر فلان آدم در فلان چیزی که ما باهاش مخالفین، یک کار زشت کرده باشه، معنی اش این نیست که ما خوبیم.

جدیدا یکی از طرفداران رژیم در مقابل خبر دزدی‌ها و فساد می گفت که خب زمان اصطلاحات اونطرفی ها دزدیدن، حالا اینطرفی ها (: برای من این حرف یعنی دقیقا آدم هایی که بیشتر از همه حرف از دین و خدا و وااسلاما می زنن، فساد براشون کاملا پذیرفته است و این یعنی دیگه خودشون هم با خودشون صادق نیستن.

دو تا نکته رو بگم و برم..

  • غرب خوب نیست چون آدم هاش خوبن. اونجا هم فساد هست، دزدی هست، آدم مریض هست، تجاوز هست و غیره و غیره. اما تا وقتی اینها به قدرت وابسته نیستن و روابط قدرت باعث نمی شه این آدم ها در امان بمونن و تا لحظه ای که دادگاهی هست که من حق دارم توش آزادانه علیه یکی دیگه اعلام جرم کنم و دادگاه مستقل و خارج از چارچوب سیاسی رسیدگی می کنه و تا زمانی که رسانه‌ها آزادن در این موارد چیز بنویسن یا تحقیق کنن، غرب خیلی خیلی بهتر از ما است
  • شکنجه بده. کشتن آدم ها هم بده. سرکوب آزادی بیان هم بده. چه غرب چه اینجا. الگوی من غرب نیست ولی ظاهرا الگوی خیلی خیلی از بچه های طرفدار حکومت شده غرب. تا می گی چرا سانسور کردین می گن خب غرب هم اون گوشه کوچولو رو سانسور کرده. تا می گی چرا شکنجه هست می گن خب توی غرب هم فلان مدل شکنجه علیه فلانی استفاده شده… رفیق جان! غرب برات الگو نشه. کار بد همه جا بده

این دقیقا ذهنیت دیکتاتوری است که تصور کنیم یک نفر آدم خوب باید بشه رییس و مواظب بقیه و بعد بحث کنیم که «اوهو!‌ دیدین فلان پلیس فرانسه آدم بدیه؟ پس فرانسه جای بدیه؟» .. به قول دکتر مجد .. عموجان! غرب از ما بهتره چون توش قانون بیشتر از اینجا با توجه به خواسته مردمش وضع شده و خیلی بیشتر از اینجا برای همه به شکل مساوی رعایت می شه. چه دوست داشته باشی چه دوست نداشتی باشی (:

برادر بشار اسد رو هر چقدر زودتر از برادری خلع کنین بهتره

دزدان دریایی در ۱۴ صندلی از پارلمان کلان شهر برلین

واووو! پایرت پارتی یا حزب دزدان دریایی یک حزب آزادی خواه دیجیتال است. با تمرکز روی جلوگیری از نقض حقوق انسان‌ها به اسم کپی رایت و در تلاش برای محبوس نکردن خلاقیت. کشورهای مختلف این حزب رو دارن ولی خب مشخصه که هنوز رای دهندگانشون در مقایسه با احزاب کلاسیک زیاد نیست و به همین خاطره هر صندلی که توی هر جایی می گیرن برای من هیجان داره.

بنا به تخمین‌های اولیه، این حزب در پارلمان کلان-شهر برلین، چهارده صندلی خواهد داشت و کدوم شهر در دنیا بهتر از برلین برای یک حزب آزادی خواه خیلی پیشرفته (:

ایول دارن و به امید تشکیل و موفقیتش در بقیه اروپا و جهان . در ضمن منتظر اصلاحات دوستانی که آلمانی بلدن، برلین و اطراف هستن یا سیستم انتخاباتی آلمان رو می تونن درست تر توضیح بدن.

نکته جانبی

سبک انتخاباتی آلمان اگر اشتباه نکنم اینطوریه که مردم رای می دن و بعد صندلی‌ها بر اساس درصد رای‌ها تقسیم می‌شن. مثلا اگر من یک حزب داشته باشم که فقط پنج درصد مردم بهش رای می دن خب کاملا منطقیه که من توی مجلس پنج درصد صندلی‌ها رو داشته باشم چون مجلس قراره نمونه عقاید افراد مختلف باشه. حتی اگر درست و واقعی اجر ابشه، سبک ما کماکان خیلی عجیبه: اکثریت مردم همه نماینده‌ها رو انتخاب می کنن و اگر شما اقلیت باشین، حرفتون هیچ جایی توی قوه قانونگذار نداره.

وضعیتی که ممکنه دولت به وظایف قانونی عمل و به مردم اطلاع رسانی کنه

مملکته داریم واقعا؟ رییس دولت می گه اگر به دستگیری دوستانش به اتهامهای متنوع از جنگیری و فساد مالی و غیره ادامه بدن، مجبور می شه به قانون عمل کنه و مسایل رو هم با مردم در میون بذاره. مملکته داریم؟

محکومیت هشت فعال حقوق بشر در بحرین به حبس ابد

دادگاه نظامی امروز بحرین، هشت فعال حقوق بشر رو به حبس ابد و سیزده نفر دیگه رو به حبس‌های متنوع محکوم کرد. جرم؟ براندازی مشهور خودمون و همکاری با دشمن و این حرفها.

زینب الخواجه (@angryarabiya) که دختر یکی از مشهورترین فعالان حقوق بشر بحرینی یعنی عبدالهادی الخواجه است جریان رو توییت کرده.

مایه خجالته و این واقعیت که من در کشوری زندگی می کنم که بیشترین نسبت اعدام انسان ها در تمام جهان رو داره و گزارشگران سازمان های بین المللی رو هم به کشور راه نمی ده چیزی از حق من برای عصبانی بودن از دیکتاتوری بحرین کم نمی کنه.

تکرار می کنم: لیبی، بحرین، سوریه و هر دولت دیگه که با شکنجه و زندان و اعدام مردم سعی می کنه قدرتش رو حفظ کنه مایه خجالته. هرچقدر هم بیشتر ادعای اخلاق و معنویت کنه، مسخره تر و مسخره تر می شه.

تلنگر: انتشار انحصاری اسناد ویکیلیکس در مورد پاکستان در خود پاکستان

چند وقت قبل تصمیم گرفتم برای یک دوره دو ماهه کار برم پاکستان. جالبه که تقریبا به هر کس که می‌گم عکس العمل غیرمعمول نشون می‌ده و می گه چرا پاکستان و این داستان‌ها. همکارهای پاکستانی هم تجربیات مشابهی اینجا دارن. ما احساس می‌کنیم پاکستان یک کشور داغونه با حکومت دیکتاتوری و مردم متحجر.

مطمئنا بخشی از برداشت ما صحیحه ولی به جای تکرار همیشگی اینکه «ما از همه بهتریم ولی دارن به زور ما رو بد می‌کنن» بهتره دنیا رو نگاه کنیم و فکر کنیم و برنامه بهتر شدن برنامه ریزی و تلاش کنیم.

بهانه این نوشته این خبره:

در یک قرارداد با موسسه انتشاراتی داون پاکستان، تمام اسناد درز پیدا کرده آمریکایی در مورد پاکستان، به شکل انحصاری اول به این انتشاراتی داده می‌شه تا قبل از هر جا در خود پاکستان چاپ بشه. دقت کنید که اونجا پاکستانه و این‌ها همون اسنادی هستن که در ایران کسی حق نداره حتی ازشون حرف بزنه بدون اینکه بگه «همه خوب هاش واقعی است و همه بدهاش جعلی و دروغ»

نمی‌خوام زیاد داستان بگم ولی برای تلنگر یک نگاه هم به سایت داون بندازین یا به صفحه ویژه اسناد درز کرده آمریکا برین و ببینین کشور همسایمون چقدر توش آزادی بیان جلوتر از کشور ما است.

می‌دونم اکثرمون هزار جور دفاع و استدلال و غیره داریم ولی به نظر من در کنار همه اون حرف‌ها، واقعا هم به اینجور تلنگرها نیاز داریم (: