در این شماره از رادیو گیک، من که آزاد شده ام بعد از شش ماه رادیو میدم! خبرها اینقدر زیاد هستن که پوشش دادنشون کار با معنیای نخواهد بود. اینقدر هم حرف برای زدن هست که نمیدونیم از کجا شروع کنیم. پس بیاین یه گوشه رو بچسبیم و از همونجا بیایم جلو! و چه گوشهای پر هیجان تر و مهمتر از سیستم جدید هوش مصنوعی چت جی پی تی که میتونه برامون سرچ کنه، جمع بندی کنه، سس پیدا کنه و صدها کار عجیب دیگه! اونهم به همه زبون ها.
در این شماره میبینیم که چت جی پی تی چطوری میتونه با خوندن گیگابایتها متن و تحلیل کلماتشون، برامون جادوگری کنه.
یا توی برنامه های پادکست دنبال «کیبرد آزاد» یا «جادی» یا «رادیوگیک» یا jadi یا radiogeek بگردین. هر کسی رادیوگیک رو پیدا نمی کنه، شانس می خواد و البته آنتی فیلتر خوب (: چون فیلترچی به طور خاص رادیوگیک رو دوست نداره (:
و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم:
در آخرین شماره از سال ۲۰۲۰، خبرهای کمی داریم ولی یه خبر بسیار مهم داریم که شاید واقعا لبه ای از تکنولوژی باشه: پرینتری که می تونه واکسن پرینت بگیره. بر خلاف واکسن های سنتی که باید از ویروس اصلی استفاده می کردن و خطر و احتمال کشف سخت تر و .. داشت، حالا پرینتری داریم که می تونه مستقیما یه برنامه رو بگیره و واکسن رو قطره قطره پرینت کنه! البته قبلش به شکایت از فروشنده چیت ها، هکرهای رابین هودی و یه حذف کوکیها از گیتهاب هم می رسیم. با ما باشین!
یا توی برنامه های پادکست دنبال «کیبرد آزاد» یا «جادی» یا «رادیوگیک» یا jadi یا radiogeek بگردین. هر کسی رادیوگیک رو پیدا نمی کنه، شانس می خواد و البته آنتی فیلتر خوب (: چون فیلترچی به طور خاص رادیوگیک رو دوست نداره (:
و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم:
توی این شماره از سورس کد ویندوز ایکس پی میگیم، از زنان فضانورد، اینکه دیگه صاحب نرم افزارهامون نیستیم و مشکل حاد امنیتی واتساپ و موارد مشابه، ولی اپیکترین صحنه این شماره، بحث شکایت اپیک است از گوگل و اپل، اونم نه برای پول! برای حق! برای آزادی!
در این شماره از رادیو گیک، به سراغ یکی از قدیمی ترین بحث هایی می ریم که برای این رادیو تو فکرم بود: فلسفه علم. اینکه علم چیه، چه چیزی می تونه ادعای علمی بودن بکنه و آیا حوزه عمل علم کجاست. معلومه که مثل هر رادیوی دیگه، سری به اینترنت می زنیم و لعنتی به سانسور می فرستیم و با گذاشتن هدفون-مانندی ساخته شده از نارگیل، منتظر می مونیم هواپیماها برامون خوراکی بیارن!
یا توی برنامه های پادکست دنبال «کیبرد آزاد» یا «جادی» یا «رادیوگیک» یا jadi یا radiogeek بگردین. هر کسی رادیوگیک رو پیدا نمی کنه، شانس می خواد (:
فلسفه علم
دانشی در مورد تفکر در مورد مسائل بنیادین و اساسی جهان و زندگی . مثلا اینکه هستی چیه. واقعیت چیه. آگاهی چیه. ارزش چیه. ذهن چیه یا زبان چیه. به همین شکل، فلسفه علم در مورد پایه ها، شیوه ها و مفاهیمی که با علم همراه می شن صحبت می کنه. در واقع داریم می پرسیم چه چیزی علمی است، کدوم نظریه علمی قابل اتکا است و شایدم در این مورد حرف می زنیم که هدف نهایی علم چیه. می بینین که یه رادیوگیکی باید اتفاقا این رو دقیق بدونه. هم به این خاطر که بتونیم علم و غیر علم رو جدا کنیم، هم برای اینکه اگر لازم نیست نگران علمی بودن چیزها نباشیم و هم برای اینکه بتونیم در مورد آینده هوش مصنوعی و کلونینگ و کریسپر از نظر اخلاقی نظرات بهتری بدیم، هرچند که این آخری احتمالا وارد فلسفه اخلاق و خود اخلاق و مطالعات علم می شه ولی خب … ترس نداره (:
این رو هم بگم که اکثر فلاسفه هم در مورد این چیزها توافق کامل ندارن پس داریم مغزمون رو به چالش می کشیم… بحث این نیست که جواب اصلی ای وجود داره که من دارم بهتون می گم. اون کلا کار کلاس درس رده پایین است… اینجا اومدیم که فکر کنیم. می شنویم و انتخاب می کنیم.
این رو هم اضافه کنم که درسته که از زمان ارسطو فلسفه داریم، اما فلسفه علم به عنوان یه رشته جدا، از حوالی قرن ۲۰ درست شد. بخصوص با «پوزیتیویسم منطقی» بعد هم افرادی مثل پوپر ایده های جدیدی دادن و بعد هم کتاب ۱۹۶۲ توماس کون (توضیحات) به اسم «ساختار انقلابهای علمی» بحث رو به سطح دیگه ای بردن و مفوم پارادایم رو مطرح کردن که حرف اصلی اش اینه که در هر دوره، سوال ها، مفاهیم و کارهایی هست که اصولا دیسیپلین علمی اون دوره رو تعریف می کنه و البته جزییات زیاده اما من آخرش اشاره ای هم به نویسنده مورد علاقه ای فایرابند می کنم با کتاب بر ضد روش که اصولا استدلال می کنه ما نباید در مورد روش علمی صحبت کنیم چون هر روشی در علم، باید مجاز باشه. بحث پیشتر هم می ره و خب خیلی جاهاش هم از سواد عمومی من هم خارجه، ولی خوبی علوم اجتماعی اینه که هر کس حق نظر دادن داره و شنونده است که باید درک کنه به چی گوش بده و بعد از این سراغ چی بره. معلومه که اگر خوشتون اومد، بیشتر می خونین. مثلا در این باب که آیا علوم رو می شه به هم تبدیل کرد، آیا شیمی قابل تقلیل به فیزیک هست؟ آیا جامعه شناسی رو می شه از روانشناسی استنتاج کرد و آیا تحقیق در مورد انسان، می تونه در مورد ارزشها هم به ما اطلاعاتی بده؟ با ما باشین…. با این چیزها می شه پرواز کرد، البته در ذهن… فعلا بیرون از ذهن فقط با فیزیک می شه پرواز کرد… شایدم شیمی (((:
اما اول ببینیم علم چیه
تعریف قدیمی ارسطو می گفت و نزدیک که امروزه هنوز هم، به کار میرود، متعلق به ارسطو است و دانش علمی را مجموعهای از آگاهیهای قابل اتکا میداند که از لحاظ منطقی و عقلانی، قابل توضیح باشند. ما از حوالی ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد به این معنا علم داریم که حاصل تجربه و تکرار پدیده ها و غیره بودن. حتی تا مدتی به چنین چیزها و اکتشافاتی فلسفه طبیعی می گفتن چون عملا فلسفه پشت دنیا رو کشف کرده بودن (:
الان علم به معنی اقدام قاعدهمند در جهت توسعه و سازماندهی هدفمند اطلاعات با ارزش جهان شمول است که در قالب تفسیرهای قابل آزمایش و پیشبینیهایی دربارهٔ جهان، صورت میگیرد. در این مورد توی تاریخ فلسفه علم بیشتر حرف می زنیم ولی گفتم یه توضیح ریز در مورد علم مورد بحث بدم. ما در دنیای علم ، اونو به سه طبقه تقسیم می کنیم : علوم طبیعی (مثلا فیزیک، شیمی، …)، علوم اجتماعی (اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی، ..) و علوم صوری (منطق، ریاضیات، آماری و علوم کامپیوتر). دو تای اولی مبتنی بر مشاهده و قابل آزمایش و بررسی مجدد هستن ولی آخری (صوری) با اینکه مبتنی بر روش های دقیق مرتبط با دانش هستن، نیازی به شواهد تجربی ندارن و روی مفاهیم آبسترکت کار می کنن و به همین دلیل بحث هست که جزو علم هستن یا نه. عملا اونها کشف شدن و درست شدن تا بتونن بقیه علوم رو پیش ببرن، مثلا نیوتن برای توضیح حرکت نیازمند کشف مشتق بود (:
اما در نهایت اینکه چی علم است و چی علم نیست هنوزم مورد بحثه و خب وابسته به دیدگاه. به پوزیتیویسم (همونم مثبتگرایی) سعی کردن بگن چیزی که قابل مشاهده است علم و چیزی که قابل مشاهده نیست، بی معنی (: [مفهوم کلی از مشاهده رو توضیح بدم با گپ د رمورد امکان سنجش]. اما بعدا تعریف جالب و بسیار متواضعی از سمت کارل پوپر اومد که می گفت گزاره علمی گزاره ای است که ابطال پذیر باشه (Falsifiability).
قبلا می گفتن که با استقراء (induction) من می تونم به قانون برسم. اگر هی قوی سفید ببینم می تونم نتیجه بگیرم که همه قوها سفید هستن. اما دیوید هیوم و کانت و بعد پوپر دیدن که این شکل از استدلال مشکل داره و با استنتاج در تضاده (deduction). شاید جالب باشه که بعدا با کشف قوی سیاه استرالیایی، این مثال معنی جالبتری گرفت. افرادی مثل هیوم و کانت سعی کردن جواب هایی برای این مساله پیدا کنن ولی بعد پوپر ایده هاشون رو کاملتر کرد و گفت اصولا ما نیازی به پذیرش پیشینی این ایده ها نداریم. بلکه ما می تونیم گزاره هایی بدیم که قابل رد شدن باشن و بعد ببینیم رد کردن اونها چقدر سخته! این احتمالا یکی از جهش های بسیار بزرگ فلسفه علم بود. پوپر می نویسه:
I shall require that [the] logical form [of the theory] shall be such that it can be singled out, by means of empirical tests, in a negative sense: it must be possible for an empirical scientific system to be refuted by experience.
— Karl Popper, Popper 1959. p 19
مثال همه قو ها سفید هستن یا «ظلم منجر به فروپاشی حکومت می شه» که ابطال پذیر نیست.
در واقع پوپر علم رو اینطوری تعریف کرد که قابل رد شدن باشه! نه قابل اثبات شدن و بعد از تلاس بسیار برای ردش و شکست خوردن، تقویت بشه نه اثبات!
اما آیا با مشاهده به نتیجه می رسیم؟
مثال جوجه ها اینجا خیلی مشهوره [مثلا رو بگم]. در واقع ما فقط با پشت هم چیدن مشاهداتمون نمی تونیم به علم برسیم. ریچارد فاینمن اصطلاح کارگو کالت ساینس رو کشف کرده [توضیح بدم و اینکه فرم رو حفظ کردن، ما رو به محتوا نمی رسونه]. این مساله می گه که ما باید بتونیم یه چیزی رو برای دفاع از علم، به مشاهدهاضافه کنیم. در واقع از مشاهده خالص ظاهرا نمی شه به علم رسید. البته اگر بخوایم عام تر نگاه کنیم، این بحث نسبی است. بستگی داره به تعاریف علم. گاهی ممکنه بگن استقراء احتمال چیزی رو تقویت می کنه و جوجه ها اتفاقا اشتباه نمی کردن و نظریه شون با علم سازگار بوده.
بعضی ها هم ممکنه بگن کلا استقراء روش اصلی علم نیست و با استنتاج است که به علم می رسیم. در واقع می گن باید مشاهده کنیم و بعد سعی کنیم توضیحبدیم. بعدش هم یه چیزی به اسم تیغ اوکام (استره اکام، اصل امساک، اصل اختصار تبینن: موجودیتها یا وجودها (نهادها) نباید بدون ضرورت افزایش یابد. یا در توضیح و توصیف، بخش های ناضروری را حذف کن) رو برداریم و هر چیزی از توضیحمون زیادی است رو حذف کنیم و برسیم به ساده ترین توضیح ممکن مشاهده.
اینجاست که به بحث تئوری می رسیم
تئوری علمی
تئوری علمی شرح منطقی و عمومیت دادن یه یک ذهنیت است.در علوم طبیعی باید بتونیم این نظریه ها رو بسنجیم، آزمایش کنیم و تکرار کنیم. – اونهم با یک روش پذیرفته شده. اینطوری می تونیم توضیح بدیم که چرا هر بار آب رو می ذاریم روی آتیش جوش میاد. در واقع تونستیم ذهنیت مولکول رو بفهمیم و هر چند بار می خوایم تکرارش کنیم و دقیقا بگیم بقیه چطوری می تونن روش ما رو پی بگیرن تا دقیقا به نتایج ما برسن.
همچنین تئوری می تونه از مشاهده هم جلو بیافته. مثلا انیشتین می تونه در مورد اجسام نزدیک به سرعت نور یک تئوری بده که سال ها بعد از مرگش امکان آزمایش پیدا کنه. معلوم هم هست که وقتی تئوری داریم می دونیم باید به کجای آزمایش نگاه کنیم و حتی چه آزمایشی طراحی کنیم.
و حالا می بینین چقدر خوب می شه برگشت به همون بحث گزاره های علمی که قابل نقض شدن هستن و وقتی آزمایش اونها رو نشون می ده، تقویت می شن. [اگر اسکینر رو نگفتم بگم اینجا و نیاز به نظریه حین مشاهده و اینکه چی علمی است و چی نه].
و بحث آخرمون… هدف و ارزش در علم
هدف و ارزش
حالا سوال مهم دیگه ای داریم: آیا علم به حقیقت پی می بره؟ یا سوال هایی هستن که علم قادر به پاسخ به اونها نخواهد بود؟ هیچکس نمی دونه. رئالیسم علمی می گه هدف علم رسیدن به حقیقت است یا حداقل تا حدی رسیدن به اون یا چیزی که به حقیقت نزدیکه. در مقابل مخالفین می گن که پدیده هایی هست که قابل مشاهده نیستن و در نتیجه علم نمی تونه ادعا کنه که به دنبال رسیدن به حقیقت جهان است. از اونطرف ابزارگرایان می گن وظیفه علم، مفید بودن است و سنجش علم باید بر اساس فایده اون باشه و کلا حرف زدن از حقیقت بی معنیه.
همچنین توی ارزش، دو بحث نتیجه گیری ارزشی باید از ربط ارزشی جدا بشه [توضیح خودم]
اما هر چی که باشه، علم متواضعترین منبعی بوده که بشر بهش دسترسی داشته چون همیشه داشته تلاش می کرده خودش رو رد کنه! و ازاونطرف مفیدترین هم بوده چون عملا تنها چیزی بوده که از نتایجش همگان فایده بردن و هیچ وقت هم نه باعث کشتار بوده نه شکنجه نه هیچچی ولی خب ابزار بوده (: اما دلیل نبوده… می بینیم که حتی کسانی که دلایل غیرعلمی برای این چیزها دارن هم در نهایت وقتی می خوان به هدف برسن، ابزار علمی رو انتخاب میکنن..
پس وقتی چیزی شنیدیم به این فکر کنیم که چقدر منطقی است، چقدر قابل دفاع است،آیا قابل سنجش هست؟ آیا قابل مشاهده هست؟آیا قابل تکرار هست؟ و از همه مهمتر آیا قابل رد شدن هست؟ و اگر رد بشه می گیم علم پیش رفته؟ (: اگر اینطوره بهش به عنوان علم احترام بذاریم.
تقبیح ها و تشویق ها
تشکر از عباس مهدیه که دوست رادیو گیک است. تشکر از محمد نشاط خو که یه ایمیل باحال بهم زده بود و چند نکته جالب رو گفته بود.
میلاد هم یهه تیکه از That’s My Heart از Lindemann تقدیم به خودش
hymn for missing از red رو از طرف مصطفی به سیما
ایمان یا ایتوماسن؟
حال و هوای میامی رو داره. البته ما که هیچ وقت نرفیم اما با فیلما و بازیهاش انگار اونجا بودیم قبلا :))
فایل نمی فرستم، اسمش اینه jan hammer crockett’s theme
موسیقی
آهنگ آریان به اسم گمشده من رو از طرف رضا تقدیم می کنیم به عل یپهلوان تو استرالیا
در شماره قبلی رادیو گیک، از کامپیوترهای کوانتومی گفتیم و تاثیرشون در آینده تکنولوژی، تاکید من بر نقل قول فاینمن بود که کسی کوانتوم رو نمی فهمه ولی معنی این نقل قول نیست که همه ما نفهم هستیم (: بعضی از ما کمتر می فهمیم و بعضی ها بیشتر. دو سه نفری بهم ایمیل زدن و توضیحاتی تکمیلی دادن و توی این شماره مصاحبه ای تقریبا ۴۰ دقیقه ای رو با بهمن قندچی می شنوین. بهمن با پشتوانه ریاضی در این رشته است و در کنار اصلاح و تکمیل و تدقیق بحث های قبلی من، از دکترا خوندن و پروژه اش هم صحبت می کنه. با رادیو گیک باشین که جهان نیاز به دانش و شادی بیشتری داره.
Nielsen, M., & Chuang, I. (2010). Quantum Computation and Quantum Information: 10th Anniversary Edition. Cambridge: Cambridge University Press. doi:10.1017/CBO9780511976667 – کتاب مرجع نیلسن چانگ مناسب برای کساییکه پایهی ریاضی دارن و خیلی عمیقتر از منبع قبلی



گاهی گفته میشه از نقاط مهم در مغز انسان، درک مفهوم صفر بوده. الان تحقیقی در دانشگاه RMIT ملبورن مدعی است که زنبورها هم این توانایی رو دارن. اگر اینطور باشه، این اولین نمونه از حشرهای است که مفهوم «مجموعه خالی» رو درک میکنه. مقاله مدعی درک صفر توسط زنبورها در مجله ساینس منتشر شده و از یک روش حل دیداری مسائل ریاضی استفاده میکند. شامل پلاکاردهای سفیدی که چند شکل سیاه روشون بوده.
روش آزمایش اینطوری بوده که از طریق جایزه غذایی، به گروهی از زنبورها آموزش داده شده که بین چند پلاکارد، به سمت اونی پرواز کنن که تعداد اشکال سیاه بیشتری داره و به تعدادی دیگه هم یاد دادن که به سمت پلاکاردی پرواز کنن که تعداد کمتری شکل سیاه روی اونه. وقتی زنبورهای «کمتر رو انتخاب کن» کشف کردن که با رفتن به سمت اعداد کوچیکتر، میتونن جایزه بگیرن، تیم تحقیق پلاکاردی با صفر نقطه رو بهشون نشاد داد.
بنا به گفته محققین زنبورها درک کردن که این پلاکارد «صفر» رو نشون میده که کمتر از یک است و با صحت ۸۰٪ به سمتش رفتن. طبق نتایج، زنبورها وقتی صفر رو با یک مقایسه میکردن (مثلا در مقابل صفر در برابر چهار) براشون سخت تر بود جواب درست رو کشف کنن. ما به این پدیده «تاثیر فاصله اعداد» میگیم که توی بچههای کوچیک و اجداد میمون پرایمیت ما هم صادقه و احتمالا میشه حضورش در زنبورها رو هم به این نشونه گرفت که واقعا درک اونها از تعداد نقطهها، در یک پیوستار عددی اتفاق میافته.
کشفیات ما نشون میده که زنبورهای عسل میتونن مفهوم بزرگتر و کوچیکتر رو بفهمن و تابلوی خالی رو با مفهوم صفر ببینن و اون رو در مقایسه با بقیه اعداد، بسنجن. با توجه به این مساله، میتوانیم سطح زنبور رو در درک صفر با نخستیهای (پرایمیتهای) غیرانسان مشابه بدونیم چون اونها هم درک میکنن که صفر از یک کمتر است.
قبلا هم نشون داده شده بود که دلفینها و طوطیها میتونن مفهوم صفر رو به همین شکل بفهمن ولی جالبی این کشف اینه که مغز زنبورها تنها ۱ میلیون نورون داره که در مقایسه با ۸۶ میلیارد نورون ما، بسیار کمتره. البته همین محققها میگن احتمالا دلیل توانایی بینظیر مغز زنبورها در اینه که شرایط زندگی اونها ایجاب میکنه دائما در حال مسائل باشن و مکانها رو به خاطر بسپارن و ظاهر گلها رو از هم تفکیک کنن.
به گفته مدیر تحقیقات IBM کامپیوترهای کوانتومی با توجه به سرعت رشدشون، به زودی خواهند تونست رمزنگاریهایی که ما الان باهاشون اطلاعات حساسمون رو امن میکنیم، بشکنن. به گفته آرویند کریشنا، این اتفاق تقریبا در ۵ سال آینده خواهد افتاد. و «هرکسی که میخواد اطلاعاتش رو بیشتر از ۱۰ سال امن نگه داره، باید از تکنولوژیهای جدیدتر رمزنگاری استفاده کنه».
البته این حرفها مربوط میشه به یک پنل در مورد کامپیوترهای کوانتومی در صنعت و در نتیجه بعید نیست که کمی هم تبلیغات آی بی امی قاطیش شده باشه. کامپیوترهای کوانتومی میتونن در شکلهای خاصی از مساله، جوابهایی تقریبا آنی به مسائلی بدن که برای کامپیوترهای ما میلیونها سال طول میکشه. در همین پنل، یک متخصص فیزیک از دانشگاه استنفورد می گه از نظر اونهم هر رمزنگاریای که ما الان داریم در طول چند سال آینده با کامپیوترهای کوانتومی قابل شکستن خواهد بود و «من فکر می کنم این ترسناکه».
البته از دهه ۸۰، این مساله رو می دونستیم که مساله ای که الان رمزنگاری بهش وابسته است، در دنیای کوانتوم به راحتی قابل شکسته ولی خب اون زمان ساخت کامپیوترهای کوانتومی چندان نزدیک به نظر نمیرسید. اما حالا با پیشرفت در مواد بی اثر و فیزیک دمای پایین، رشد خیلی سریع شده و در طول پنج سال آینده کامپیوترهای کوانتومی در بازار شرکتهای بزرگ خواهند بود.
البته بحث فقط هم سر رمزنگاری نیست. بحث انرژی هم هست. به گفته آی بی ام، کامپیوترهای کوانتومی مصرف برق بسیار کمتری خواهند داشت و جوابی خواهند بود به مشکلاتی که الان با چیزهایی مثل بیت کوین داریم: مصرف برق بسیار عظیم و در حال رشد. البته کریشنا (مدیر تحقیقاتای بی ام) گفته که هنوز همه مسائل حل نشدن و هرچند آی بی ام داره تلاش می کنه یک سیستم تجاری مبتنی بر کوانتوم بده (عکس بالا به اسم ای بی ام کیو)، هنوز نیاز به پیشرفتهای علمی دیگه ای هم هستیم اما به هرحال قدم در راه گذاشتهایم. توی همین پنل یک روش رمزنگاری به Lattice Field هم اسم برده شد که انتظار می ره در مقابل حملاتی که توسط کامپیوترهای کوانتومی انجام میشه، مقاوم است (اگر خواستین سرچ کنین، من براتون کردم).
جمعه این هفته از ساعت ۲ تا ۶ بعد از ظهر، سار بهار اجرا می شه. ایده های برای دنیای نو. سار توسط موزه علوم و فناوری برگزار می شه و معرفی ایده ها و افراد خلاق است و گپ و گفتی در مورد دنیای جدیدی که پیش روی ماست.
سخنرانی های فصل بهار این دوستان هستن.
صالح برادران امینی؛ طراح خدمات دیزاین و آینده های مشترک: آیا ما یک آینده داریم یا چند آیندهی محتمل؟ آیا آینده از آن ماست یا آن را شریک هستیم؟ چگونه آیندهای مطلوب را دیزاین کنیم و در جهت تحقق آن گام برداریم؟ فرصتی کوتاه برای تفکر جمعی در مورد این سؤالها خواهیم داشت.
دکتر رضا کلانتری نژاد؛ موسس و مدیرعامل شتاب دهنده شزان شزان، خانهای برای توسعه کسب و کار در حوزه فناوریهای همگرا: فناوریهای همگرا، به مجموعه ۴ فناوری اطلاعات، زیستی، شناختی و نانو گفته میشود که در همافزایی و یکپارچگی با هم قادرند به نیازهایی از آدمی پاسخ گویند که تاکنون فناوریهای دیگر قادر به آن نبودهاند بطوریکه انتظار میرود این فناوریها، بنیان یک ابرفناوری را بگذارند که تمدن آدمی را به کلی تحت تاثیر قرار دهد.
آیدین یاسمی؛ تسهیل گر توسعه سازمانی: زندگی بدون مرز؛ کاربرد نظریه انتگرال (Integral Theory ) در توسعه فردی، سازمانی و اجتماعی: تفکیک بیش از حد حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و معنوی منجر به بخشی نگری در همه سطوح شده. برای درک منحنی زندگی آنقدر مشتق گرفته ایم، که زندگی شقه شقه شده است! حال نیاز به انتگرال گیری داریم، یعنی هنر ترکیب جزء و کل، فرد و جمع، مدیریت و رهبری، طرح و اجرا، اقتصاد و اکولوژی، مادیات و معنویت.
بهزاد خرم؛ معمار اتوپيا : عجيب مثل تهران: پروژه «تهران فاسادز» در فاز اول به بازنمایش نماهای شاخص شهری تهران پرداخت. بازی اتوپیا، به عنوان فاز دوم پروژه، پلتفرمی است برای مستندسازی معماری شاخص و حائز اهمیت تهران با هدف فرهنگ سازی و افزایش آگاهی عمومی جامعه نسبت به ظرفیت های معماری موجود در بستر شهر تهران.
غزل اسماعیلی؛ طراح اسباب بازی اسباب بازی های ماژولار: با تغییرات سریع تکنولوژی در سال های اخیر، تصور ما از واژه «آینده» تغییر کرده است و آماده کردن کودکانمان برای دنیای آینده، یعنی آماده کردن آنها برای دنیایی در همین نزدیکی. تنها راه مواجه شدن با آینده این است که ذهن های خود را منعطف و مولد نگه داریم. اسباب بازی های ماژولار راهی هستند برای رسیدن به همین هدف.
ایونت بسیار ارزونی است و خب بیشتر ثبت نام داره برای نظم بخشید ولی کماکان توی ثبت نام سار بهار میتونین با کد تخفیف jadi پنجاه درصد تخفیف بگیرین. اگر علم و حرف های تازه دوست دارین معمولا سارها برنامه خوبی برای عصر یک جمعه هستن.