یک طنز فوق العاده: صحنه‌هایی متحرک از زندگی برنامه نویسان – قسمت دوم

وقتی چیزی که چهارشنبه آخر وقت کار می کرد، شنبه اول وقت از کار می افته

وقتی که بعد از چند ماه بر می‌گردین سر کدی که قبلا نوشتین اما روش کامنت نذاشتین:

وقتی هنگام نمایش محصول به مدیر، کسی به جز خودتون متوجه باگ نرم افزار نمی شه:

چون این مطلب پر از عکسهای سنگین است، اگر می خواین بقیه اش رو بخونین روی ادامه مطلب کلیک کنین.
ادامه خواندن “یک طنز فوق العاده: صحنه‌هایی متحرک از زندگی برنامه نویسان – قسمت دوم”

یک طنز فوق العاده: صحنه‌هایی متحرک از زندگی برنامه نویسان

آپدیت ۱۴ اسفند: با تشکر از امیر توی کامنت ها، مرجع اصلی این عکس ها اینجاست: www.thecodinglove.com

من همیشه افسوس می خورم که چرا دوران درخشان طنزهای گیکی افول کرده.. اما گاهی جرقه هایی عالی هم توی دنیای طنز گیکی دیده می شن – از جمله این مجموعه فوق العاده از گیف‌های متحرک (یادگار اینترنت دهه نود) که گوشه‌هایی از زندگی کد نویس‌ها رو نشون می ده… از اونجایی که این عکس‌ها خیلی سنگین هستن و من نمی خوام با هر بار ورود به سایت، پهنای باند گرون، سانسور شده و کند دوستان داخل ایران به فنا بره، فقط یک عکس رو گذاشتم در صفحه اول و برای دیدن بقیه مجموعه صحنه‌هایی متحرک از زندگی برنامه نویس هامی تونین روی ادامه مطلب کلیک کنین:

وقتی می خوام فیچر جدیدی رو به مدیرم نشون بدم:

ادامه خواندن “یک طنز فوق العاده: صحنه‌هایی متحرک از زندگی برنامه نویسان”

گانگنام استایل به سبک دانشگاه ام.آی.تی

اگر ویدئوی گانگنام استایل رو ندیدین یعنی توی اینترنتی که جهانیان توش هستن، نیستین. این ویدئو و رقص عجیب اسب‌سواری مانند خواننده کره‌ای اش به شکل غریبی مشهور شده و تا این لحظه توی یوتوب نزدیک ۶۵۰ میلیون بار (بله درست خوندین! ۶۵۰ میلیون بار!) دیده شده و کلی گروه دیگه از این PSY تقلید کردن و ماسک‌های اسب توی ویدئو ساخته شده و غیره و غیره.

اون بحث یک طرف.. این بحث یکطرف: ویدئوی تقلیدی دانشجوهای کره‌ای (و غیر کره‌ای) دانشگاه ام آی تی از این ویدئو با حضور نوام چامسکی!

ویدئو خیلی شاده و کلی چیز رو یاد ما می‌یاره. اینکه آدم‌ها چطوری شاد و با حوصله کارهایی که دوست دارن رو می کنن. اینکه چه پهنای باند خوبی دارن، اینکه چطوری اینهمه گروه و سازمان هست توی یک داشگاه (از موسسه آسیایی آمریکایی‌ها تا تیم فوتبال زنان تا پروفسور اریک لاندر تا باشگاه قایق‌رانی تا سازمان دانش‌اموزان آسیای جوبی تا موسسه دانش‌اموزان کره‌ای و … تا شخص نوام چامسکی.

این برای ما یک آموزش شادی است (: نه فقط به خاطر امکانات مادی بیشتری که دارن بلکه به خاطر آزادی‌هاشون و راحتی‌شون با خودشون است که شادن (: ایول بهشون و از اون بالاتر ایول به پروفسوری که در عکس داره می رقصه و ایول به نوام چامسکی باشرف بزرگ چپ (:

پ.ن. دوستان توی کامنت اشاره می کنن به این ویدئو که پی اس وای به بان کی مون دبیرکل سازمان ملل داره رقص گانگنام استایل یاد می ده. واقعا هم چیز عجیبی نیست. این آدم ها به خاطر شایستگی‌هاشون در این مقام‌ها هستن و مثلا چامسکی بیاد تو ویدئو حرف بزنه یا استاد ریاضی با دانشجو برقصه و چهار میلیون نفر هم ببینن، احساس نگرانی خاصی ندارن چون دلیل رسیدن به اوج افتخارشون یک امر واقعی بوده نه ایجاد یک توهم از خودشون تو ذهن بقیه که با یک «جلف بازی» از هم بپاشه (:

چرا بهتر از است از شر (همه) تبلیغات مزاحم خلاص نشویم

رایت وب یک مطلب خوب و مفصل داره در مورد خلاص شدن از شر تبلیغات مزاحم در صفحات وب. افزونه Adblock Plus رو معرفی می کنه و اینکه چطوری می شه باهاش مستقل از تبلیغاتی که خودش حذف می کنه،‌ تبلیغات دهه نودی سایت هایی مثل سایت تابناک رو حذف کرد.
همین افزونه و کلی از نمونه های مشابه‌اش روی فایرفاکس و گوگل کروم هم هستن… صفحات رو هم با حذف تبلیغاتی که وبلاگ ها و وب سایت ها به خودشون اضافه کردن خیلی قشنگ تر می کنن.

من هم مدت ها از این تبلیغات-کش‌ها استفاده می کردم اما الان غیرفعالشون کردم. چرا؟ چون تبلیغات یکی از معدود راه های یک درآمد حداقلی برای یک سایت هستن.

بخصوص تبلیغات توی وبلاگ ها چیزی هستن که خیلی از وبلاگ نویس ها رو زنده نگه داشته. توی ایران این جریان کمتره و تبلیغات توی ایران هم اکثرا زشت تر و مزاحم تر ولی بعد از یکباری که دیدم یک وبلاگ نویس نوشته بود لطفا از این افزونه ها استفاده نکنین چون خرج هاست من از همین تبلیغ ها در می یاد و من نمی خوام برای این وبلاگ مستقل از وقت و غیره از جیبم هم پول خرج کنم به این نتیجه رسیدم که شخصا ترجیح می دم اگر وبلاگنویسی به این نتیجه رسیده که برای اون درآمد کوچیک توی وبلاگش تبلیغ بذاره، من هم بپذیرم که اگر خواننده اش هستم اون تبلیغ ها رو ببینم و حتی اگر وبلاگش رو دوست دارم گاهی روشون کلیک کنم تا به نتیجه دلخواهش برسه.

پتیشن و طومار ابزار همه کار نیست:‌ مورد نارنجی

چند وقت پیش بود که یکی از خوانندگان نارنجی برام ایمیل زد و درخواست کرد که از کار سایت زومیت حمایت کنیم. پرسیدیم کارش چیه و گفت که یک تومار درست کردن تا از گوگل بخوان که یکسری از سرویس‌ها از جمله افزونه‌های کروم رو برای ایرانی‌ها باز کنه.

من با اون دوستمون توی چند تا ایمیل بحث کردم و گفتم که اینکار معقول نیست. گفتم که گوگل به خاطر قوانین این چیزها رو می بنده و بر اساس یک تومار اینترنتی نمی‌یاد بازشون کنه. تنها راه بازشدنش اینه که ساز و کارهای قانونی‌اش نشون داده بشه و در عین حال باید مودب بود و عنوانی مثل «گوگل شر نباش» عنوان خوبی نیست برای یک درخواست.

بعدش به همین فکر می کردم که چرا ما ایرانی‌ها یاد گرفتیم برای هر چیزی یک تومار درست کنیم ؟ (: حدسم اینه که چون راحته و هیجان فعال بودن و تلاش رو هم می ده. از صبح که بلند می شیم تا شب می ‌تونیم چند تا مشکل دنیا رو حل کنیم و جهان رو به پیش ببریم. امن و امان و بی دردسر از توی خونه.

نمی‌گم تومار همیشه بده. به همون دوست هم گفتم که انجام اینکار بهتر از هیچ کاری نکردن است اما همیشه باید دنبال ابزارهای دقیق تر رفت. مثلا یک ایمیل معقول بررسی شده به بخش حقوقی گوگل ممکنه جواب بهتری بده تا یک تومار امضا شده اینترنتی.

این ماجرا از ذهنم خارج شده بود تا دیروز که نارنجی یک کار فوق العاده کرد! یکی از بچه‌های نارنجی که در سخنرنی اریک اشمیت بود، آخر سخنرانی از مدیر عامل سابق و ریس هیات مدیره گوگل سوال کرد که چرا ابزارهاش برای ایران بسته هستن. اریک اشمیت معذرت خواهی کرد، با وکیل صحبت کرد و امروز محدودیت دانلود اکستنش‌های کروم برای ایرانی‌ها برداشته شده (:

ابزارها در دنیا مختلف هستن و ابزارهای مختلف برای مقاصد مختلف کارایی‌های مختلف دارن. امضا جمع کردن همیشه بهترین کار نیست. درسته که اینترنتی اش آسون‌ترین کاره ولی همیشه بهترین کار نیست.

پی.نوشت. تکرار می کنم که پتیشن بد نیست. من یکی از هجده میلیون عضو Care2 هستم و در هفته چند تا پتیشن در حوزه هایی که برام مهم هستن امضا می کنم (: اما بحث اینه که موقع انتخاب ابزار، به تنوع اونها فکر کنیم و از فیسبوک درخواست نکنیم که به گوگل بگه که قوانین آمریکا رو رعایت نکنه.

پ.ن. میم بالا، اسمش هست دختر اعصاب خورد کن فیسبوک (:‌ از همون ها که می گه «دارم گریه می کنم» و زیرش می گه «نمی خوام بگم چرا. لطفا نپرسین» (:

نشستن کشنده است

میز کار ایستاده برای هکر ها

رسما اعلام شده که نشستن بد است.

نشستن باعث چاقی می‌شود.

نشستن باعث ضعف است.

و نشستن مرگ را نزدیک‌تر می‌کند.

البته صحبت سیاست نیست. صحبت بدن انسان است و رشته‌ای به اسم محققین عدم فعالیت. آن‌ها با این سوال شروع کردند که چرا بعضی‌ها زیاد می‌خورند و چاق نیستند و بعضی‌ها کم می‌خورند ولی دائم چاق می‌شوند و به این نتیجه رسیدند که تفاوت این دو گروه در فعالیت‌های جزیی روزانه است. کارهایی مانند بستن بند کفش، خم شدن برای برداشتن کیف، کش و قوس دادن به عضلات حین کارهای دیگر و از همه مهمتر ننشستن.

بنا به تحقیق جیمز ولاهو در نشریه نیویورک تایمز نشستن باعث می‌شود:

فعالیت الکتریکی عضله افت کند – و «عضله به وضعیتی مشابه عضله یک اسب مرده برود.». [حین نشستن] عضله شما تنها یک کالری در دقیقه مصرف می‌کند که یک سوم وضعیتی است که بلند شوید و راه بروید. این موضوع باعث بالا رفتن احتمال دیابت نوع دو و همچنین چاقی می‌شود. آنزیم‌های شکننده لیپید و تریگلیسیرین که وظیفه جمع کردن چربی از سیستم خون را دارد نیز شدیدا سقوط می‌کنند که به نوبه خود باعث پایین آمدن سطح کلسترول خوب می‌شود.

[متخصص عدم تحرک مارک] هامیلتون در آخرین کار خود نشان می‌دهد که چطور عدم تحرک اجباری در موش‌ها به سرعت باعث کم شدن هفتاد و پنج درصدی توان عضلات مرتبط با ایستادن در حذف لیپوپروتئین‌های خون می‌شود. برای نشان دادن تاثیر مشابه در انسان‌ها، از چهارده داوطلب جوان و سالم خواسته شد تا بیست و چهار ساعت بی تحرک باشند و اینکار باعث افت چهل درصدی توان انسلولین در شکستن گلوکز شد.

طبق تحقیقات مشابه، یک عمر روزانه شش ساعت پشت میز نشستن می‌تواند در مردان باعث ۲۰٪ افزایش احتمال مرگ در مقایسه با کسانی شود که روزانه تنها ۳ ساعت پشت میز می‌نشینند.

همین مجموعه تحقیقات باعث شده یک مد در بین هکرها شایع شود: ایستاده کار کردن. این روزها اصلا غیرعادی نیست وارد دفتری بشوید و ببینید که یک نفر صندلی‌اش را روی میز و کامپیوتر را روی آن گذاشته و مشغول کار است یا اصولا میزهای بلندی ویژه ایستاده کار کردن در دفاتر کار گذاشته شده.

بخصوص اگر توجه کنید که طبق این تحقیقات، تمرینات ورزشی جلوی صدمات ناشی از نشستن طولانی را نمی‌گیرند، راحت‌تر عکس بالا را به عنوان چیزی فراتر از یک مد برنامه‌نویسی، درک می‌کنید.

منابع: بیزنس اینسایدر و بویینگ بویینگ.

عشق میان بعدی

مقاله این هفته اعتماد

خانمی تنها وارد رستوران می‌شود و درخواست یک میز رمانتیک دو نفره می‌کند. بعد از نشستن کیف دستی نسبتا بزرگش را باز می‌کند و یک تکه مقوای لوله شده بیرون می‌آورد. یک طرف این مقوای یک متری، تصویر کامپیوتری یک مرد چاپ شده شده و زن تنها پس از گذاشتن مقوا روی صندلی مقابل و کسب اطمینان کامل از اینکه پاها در شرایط راحتی قرار دارند و بالا تنه کاملا به پشتی صندلی تکیه داده است، خودش روی صندلی می‌نشیند و منوی رستوران را باز می‌کند. ژویل پیشخدمتی است که مسوولیت سرویس دادن به این میز را بر عهده دارد. او بعدها به مطبوعات آمریکا می‌گوید که آن زن تقریبا چهل ساله و رفتارش کاملا معمولی بوده. ژویل اضافه می‌کند که زن برای هر دو نفر غذا سفارش داده، با دوست پسر مقوایی صحبت کرده و یکی دو بار هم دستش را برای گرفتن دست عشقش یا تنظیم کردن مقوا، به سمت صندلی مقابل دراز کرده.

وقتی صحبت از ابعاد متفاوت عشق می‌شود، ما معمولا به سراغ ابعاد بالاتر (مثلا میان ابرها)‌ می‌رویم اما کسانی هم هستند که عشق میان‌بعدی برایشان عشق به ابعاد پایینتر است. نمونه‌ای که هفته گذشته اتفاق افتاده را خواندید: قرار عشقی یک زن میانسال به یک تصویر مقوایی کوچک در سانفرانسیسکو یا در موردی مشابه، حضور یافتن یک دختر آمریکایی دیگر در ساحل دریا به همراه ماکت مقوایی نامزدش که در آن زمان در عراق در حال جنگ بوده.

اخباری که خواندید، مربوط به آمریکا بود اما مرکز واقعی این عشق دو بعدی، کشور آفتاب تابان و نقاشی‌های دو بعدی مانگا است؛ ژاپن. در مشهورترین مورد که در سال گذشته اتفاق افتاد، مردی میان سال تصمیم گرفت با شخصیت مورد علاقه اش از یک کتاب مصور، ازدواج کند. او درخواستی اینترنتی نوشت و گفت که دیگر به دنیای سه بعدی علاقه‌ای ندارد و دوست دارد اگر بتواند به دنیای دو بعدی برود و در آنجا زندگی کند. او در متن درخواستش، ادامه داده بود که چون این امر با تکنولوژی امروزی بشر ممکن نیست، در حال حاضر،‌ درخواست حداقلی‌اش قانونی شدن ازدواج بین انسان‌ها و شخصیت‌های دو بعدی است. شخصیت مورد علاقه این مرد «آشینا میکورو» از مجموعه داستان‌های «سودای سزومیا» است.

این مفهوم تازه تا حد زیادی با درک متقابل در جامعه ژاپن روبرو شده است. ژاپن پر از خرده فرهنگ، حالا خرده فرهنگ اوتاکو را هم به فهرست بزرگ رفتارهای پذیرفته شده و بی خطر در جامعه اضافه کرده است. اوتاکوها سینه چاکان مانگاها یا همان نقاشی‌های ژاپنی و بازی‌های کامپیوتری مرتبط با آن‌ها هستند. بر اساس گفته کسانی که روی این پدیده تحقیق می‌کنند، ظهور گسترده این مفهوم در دهه اخیر، نمایانگر ناتوانی بخش بزرگی از جوانان ژاپنی برای کنترل یک زندگی عشقی در شرایط پیچیده امروزی است. بنا به یک تحقیق دولتی، بیش از یک چهارم افراد ازدواج نکرده ژاپنی در سنین ۳۰ تا ۳۴ سال هرگز رابطه جنسی نداشته‌اند و این موضوع به عنوان یکی از از دلایل گرایش افراد میانسال به پناه بردن به عشق‌هایی در ابعاد کمتر ذکر شده است.

منابع

عشق دو بعدی / نیویورک تایمز

مبارزه برای حق ازدواج میان بعدی

درخواست اینترنتی مرد ژاپنی برای ازدواج با شخصیت مانگا

صرف ناهار زن آمریکایی با مرد مقوایی