کنسرت راک گروه موسیقی فضانوردان

پایین بروشور نوشته:

آهنگ‌ها و ترانه‌ها ساخته خود ما هستند. البته گاه گداری از ملودی‌ها و ابیات آشنا استفاده می‌کنیم، آن هم فقط به این دلیل که خیلی خیلی دوستشان داریم. مضامین و سازبندی کارهای ما ترکیبی هستند از عناصر دنیای درندشت راک و دنیای ناشناخته‌ی یک ایرانی. از این رو شاید بتوان گفت سبک موسیقی ما در جرگه‌ی راک عامیانه (Folk Rock) قرار می‌گیرد. امیدواریم به مذاق‌تان خوش بیاید.

توی زیرزمین یک مرکز موسیقی هستیم. اجرای پژوهشی فضانوردان طهران و حومه. ردیف ۷ صندلی ۵. شروع ساعت ۱۸.

هفته قبل با اشتباه گرفتن تاریخ همینجا بوده‌ایم و یک گروه سنتی-طوری برنامه داشته‌اند. مسوول سالن ما رو می‌شناسه و اشاره می‌کنه که فقط من می دونم چه اسکول‌هایی هستن که هفته قبل هم با همین بلیت اینجا بودین. بلیت رو پونزده تومن خریده‌ایم و سالن تقریبا صد نفر ظرفیت داره. صندلی‌ها بیش از حد به هم چسبیدن، سالن مسطح است (در نتیجه از ردیف وسط به بعد چیز خاصی از سن نمی‌بینن) و فاصله ردیف‌ها از هم کمه. نفر جلویی من صندلی‌اش رو هل می‌ده عقب که جای پاش راحت باشه. یک خانم تقریبا ۵۰ ساله.

بیست دقیقه‌ای طول می‌کشه تا سالن کاملا پر بشه. جای سوزن انداختن نیست. سن قشنگه. بیس، پرکاشن، گیتار، میکروفون برای دو نفر خواننده و کمانچه. بعله. کمانچه به نوازندگی آوا که فکر کنم در حد استادی است اما متاسفانه اونقدر پایین نشسته که اصولا از ردیف سه و چهار به بعد نه فقط درست دیده نمی‌شه که حتی متوجه حضور فیزیکی اش شدن هم سخته. حیفه.

تیپ آدم‌ها هم توی فاز فضانوردی است. موهای فر مدل لامپی، موهای بلند، کلاه‌های هنری و ریش. مسوولین صدا ته سالن نشستن. با مک بوکی که لوگوی سیب گاز زده پشتش رو به علامت صلح ( ☮ ) تبدیل کردن.

خواننده‌های که می‌یان روی صحنه عــــالی هستن. در فضا و تیپ‌های باحال. بخصوص ممدو خواننده دوم (بک وکال؟) که مسوول جو سازی تصویری هم هست؛ از کلاهش گرفته تا عکس‌هایی که در می یاره و با گیره لباس وصل می‌کنه به کتی که پشت صحنه آویزون شده.

خواننده اصلی بهرنگ است که با پرفمنس عالی کلی به صداش اضافه می‌کنه – بعدا هم به من گفته شد که خوش تیپ و جذابه. آرش گیتار آکوستیک و در یک آهنگ هارمونیکا می‌زنه و همزمان هم می‌خونه (یک سولو هم اجرا می‌کنه به نام همشهری‌ها). مهرداد پرکاشن که من تقریبا نمی‌بینمش از جایی که نشستم ولی معلومه که تلاش می‌کنه صدا رو خیلی بالا نبره و توی آهنگ Me Dustas tu یک تیکه سولوی عالی هم می‌ره. البته تمرکز اصلی من روی امید است که با گیتار بیس فوق العاده است (: در فضای واقعی و مشخصه که تمرکز خاصی هم به مهرداد و نادی داره که اونم گیتار می‌زنه با عینک استکانی و جدیت خاص. نفر آخر هم که چون پایینتر نشسته من نمی‌بینمش، نوازنده کمانچه است. آوا از یک نظر نقطه عطف گروه است چون هم واقعا تو نوازندگی کمانچه حرفه ای به نظر می رسه و هم و هم این گروه راک رو با بقیه گروه‌ها متفاوت می‌کنه و به گفته خودشون نزدیکش می‌کنه به راک عامیانه یا فولک راک (Folk Rock). ناگفته نمونه که اولین دفعه‌ای است که احساس می‌کنم یک گروه موسیقی سبک غربی، به خوبی و به اندازه جریان رو با ابیات کلاسیک ایرانی ترکیب کرده.

اما همه این بچه‌های عالی یکطرف، آهنگ‌ها یکطرف. آهنگ‌ها عالی هستن. به نظرم ضعیفترین آهنگ اولی است: دوره گرد. شعر به خوبی بقیه نیست هرچند که ایده فوق العاده خوبی داره اما به نظرم چند تا بیت دیگه می‌خواد که اول و آخرش قرص و محکم‌تر به بقیه‌اش بچسبه. البته به قول رها، همیشه آهنگ اول ضعیفتر به نظر می‌یاد چون فضا هنوز گرم نشده. اما آهنگ دوم می‌ترکونه جمع رو: فضانوردان. با محوریت فضانوردی. از این حرف می‌زنه که چند تا فضانورد اومدن باهامون دوست بشن. سفینه‌شون دود بالای سرمونه و غیره و غیره. برای اهل دل است و تشویق اهل دل و خنده‌هاشون کلا فضا رو آماده می‌کنه برای یازده تا آهنگ بعدی که یکی از یکی بهتر هستن.

برامون آهنگ آنارشیسم (عالی)، من و خودم و دوستم، انزوای ما (که به نظرم یکی از بهترین‌ها بود)، مش حسین (با تم اسپانیولیش کلی فضا سازی کرد) رو می‌خونن. بعد به قول خودشون مثلا برای آنتراکت،‌ آرش همشهری‌ها رو می‌خونه؛ بامزه است ولی من کلا از لغات کثیف توی هنر معمولا خوشم نمی‌یاد و به نظرم شعر خوب هنرش اینه که بدون کمک از کلمات رکیک بتونه ضربه‌اش رو بزنه اما به هرحال بد هم نبود. در ادامه هم آهنگ جاماییکا خنده و تشویق و لذت و فضانوردی برای اونهایی که فعلا توی فضا هستن رو به اوج می‌رسونه. آهنگ دلت هیچی نمی‌خواد کمی آرومتر است و اتوبوس یک دکلمه کوچیک بامزه داره با خط اصلی یک نفر که ساعتش زنگ زده و بدو بدو جوراب به دست داره می‌ره که برسه به اتوبوس و سعی می کنه خوابی که داشته می‌دیده یادش بیاد. سه آهنگ آخر، مخ‌کُشی هستن و دنیای دیوونه (برای دوستشون یاشار که زنده است ولی بین ما نیست و توی شعرش کاملا به جا و مناسب کلمه کثیف / رکیک داشت به اون چیزی که باید) و در نهایت Me Gustats Tu (که به اسپانیایی یعنی «من از تو خوشم می‌یاد» و توش از ابیات کهن فارسی هم استفاده شده و نمی‌دونم به ناین.گگ اشاره داره یا نه). مشخصه که آخرش کلی دست می‌زنیم. اونهایی که فشردگی صندلی‌ها بهشون اجازه می‌ده بلند می‌شن و دست زدن اونقدر ادامه پیدا می‌کنه که مطمئن بشیم گروه موسیقی راک زیرزمینی فضانوردان طهران و حومه یکبار دیگه آهنگ فضانوردان رو برامون اجرا می‌کنن.

سالن کمی گرم بود و نداشتن شیب باعث می‌شد چیزی نبینیم. میکروفون‌ها گاهی سوت می‌کشیدن و یکبار هم صندلی – یا جای نشستن یا هر چی که بود – گیتار آکوستیک در رفت و آرش خورد زمین اما فدای سرمون، همین‌ها بود که موسیقی رو تبدیل کرده بود به یک موسیقی هیجان انگیز جذاب. امیدوارم چند تا ترکشون بیرون بیاد و اگر یک نتیجه‌گیری از این متن بخواین بکنین اینه: اگر جایی اسم گروه موسیقی فولک راک فضانوردان رو شنیدین، در خریدن بلیت یک لحظه هم شک نکنین!

پیروزی مطلق لینوکس در دنیای سوپرکامپیوترها

امسال هم فهرست ۵۰۰ سوپرکامپیوتر سریع جهان اعلام شد و لینوکس که همیشه پیشتاز بوده، نه فقط به پیشتازی ادامه داد که بقیه رو هم کنار زد.

در این فهرست لینوکس ۴۵۷ کامپیوتر از ۵۰۰ کامپیوتر برتر جهان رو راه می‌ندازه که می‌شه ۹۱.۴٪. رتبه بعدی سیستم‌عامل در دست یونیکس است با ۳۰ کامپیوتر و ۶٪ و بعد سیستم‌عامل‌های ترکیبی (۲.۲٪) و در انتهای جدول سیستم‌عامل هم ویندوز مایکروسافت رو می‌بینیم که فقط یک کامپیوتر از ۵۰۰ سوپر کامپیوتر برتر جهان ازش استفاده می‌کنه.

نگاهی کمی عمیق‌تر به ۹۱.۴٪ لینوکسی‌ها بهمون نشون می‌ده که ۴۱۴ کامپیوتر در این مجموعه توزیع‌های شخصی شده هستن و بعدش توزیع لینوکس AIX آی بی ام ایستاده و بعدش هم انواع لینوکس‌های مبتنی بر زوزه یا ردهت.

تصویر بالای متن، سریعترین سوپرکامپیوتر جهان یعنی K computer, SPARC64 VIIIfx 2.0GHz ژاپنی است با سیستم عامل لینوکس، ۷۰۵۰۲۴ هسته و مصرف ۱۲ مگاوات برق و ۱۴۱۰۰۴۸ گیگا حافظه!

نگاهی به کتاب زندگی‌نامه استیو جابز

دقیقا یک ماه قبل با کلی سر و صدا کتاب زندگی‌نامه استیو جابز منتشر شد. از مدت‌ها قبل با تیم نارنجی تمرین کرده بودیم برای ترجمه سریعش و حتی شاید انتشار کاغذی‌اش. اما بعدا که بخش‌های مختلف کتاب قبل از انتشار کتاب اصلی در اومد، به دلایل مختلف از اینکار منصرف شدیم.

الان هم مطمئن هستم که کلی آدم مشغول ترجمه کردنش هستم و واقعا تعجب می‌کنم که چرا یکماه طول کشیده. به هرحال هر کس اولین ترجمه رو از سانسورچی‌های دولتی رد کنه و بده به بازار، سود مالی خوبی کسب می‌کنه؛ البته یادش باشه که باید توی ترجمه دقت کنه چون نقد ترجمه‌اش – مثل خود جابز – بی‌تعارف خواهد بود.

این کتاب رو والتر ایزاکسون نوشته و نتیجه بررسی بیشتر از چهل تا مصاحبه مختلف خود جابز و افراد مرتبط دیگه است. زندگی جابز بالا و پایین زیاد داشته و کتاب نسبتا جذابه.

دید اول من این بود که کتاب برای جلب رضایت و پول فن بویهای اپل نوشته شده اما بعد از گذروندن دو سه فصل دیدم که واقعا اینطور نیست. کتاب تا حد زیادی صادقانه است؛ بدی‌ها و خوبی‌ها رو نوشته و اتفاقا بسیار بسیار خوشحال می‌شم طرفدارهای جابز بخونن و جابز رو از روش بیشتر بشناسن.

کل کتاب چهل و دو فصل است (که عددی مقدس برای گیک‌ها است) و بخش ‌های الحاقی بزرگی در مورد منابع، نکات و عکس‌ها داره. فصل‌های اول در مورد کودکی جابز هستن و بعد همکاری‌اش با وزنیاک و رفتنش به هند و تغییر دینش به بودیسم که تا آخر زندگی‌اش به همون دین باقی می‌مونه. بعد بزرگ شدن اپل، مدیریت بد جابز و اخراجش از اپل که خبرش باعث می‌شه سهام اپل ۷ درصد افزایش قیمت پیدا کنه و دوره نکست و پیکسار و در نهایت برگشت اون به اپل و دوران طلایی اپل در کشف نیازهای کاربران که خودشون هم از اون خبر نداشتن و جواب دادن به اون‌ها.

توی کتاب روابط جابز با بیل گیتس و وزنیاک به خوبی تشریح شده و جالبه که علاوه بر اپل، دیدی در مورد مایکروسافت هم به خواننده‌ها داده می‌شه. همینطور زندگی شخصی جابز و در نهایت ابتلا به و مبارزه‌اش با سرطان هم بخش‌هایی از کتاب هستن که ممکنه برای خیلی‌ها جذاب باشن.

خلاصه اگر به کتاب دسترسی دارین، خوندنش پیشنهاد می‌شه. من نسخه دزدی پیدا کردم و خوندم ولی توصیه می‌کنم اگر کسی می‌تونه، کتاب رو بخره که کار درست‌تری است.

در طول زمانی که منتظر بیرون اومدن ترجمه‌های متنوع خوب و بدش هستیم، بخش‌هایی که بوکمارک کردم رو آروم آروم براتون ترجمه می‌کنم و توی وبلاگ می‌ذارم.

کتاب فارسی رایگان وردپرس

سایت کسب و کار اینترنتی، با گذاشتن کلی وقت یک کتاب خوب درست کرده در مورد وردپرس و در یک کار خوب، اون رو به شکل رایگان برای دانلود سایتش گذاشته.

برای دانلود کتاب رایگان وبلاگنویسی آسان با وردپرس اینجا رو کلیک کنید

کتاب فصل بندی خوبی داره و با عکس و مرحله به مرحله کارهای مختلف رو توضیح داده. احتمالا برای سطح مبتدی و متوسط و کاربر معمول وردپرس، کاملا خوندنی و ورق زدنی است. البته از نظر من صفحه بندی می تونست کاملا بهتر باشه: صفحات آ۴، فونت‌های ریزتر و غیره ولی به هرحال محتوای کتاب برای هر کسی که با وردپرس سر و کار داره یا می خواد در موردش شروع به تحقیق کنه، بسیار مفیده.

یک پیشنهاد هم برای نویسنده اینه که کتاب رو روی اینترنت هم قابل خوندن بکنه. یعنی به شکل یک سایت یا حتی یک ویکی با دسترسی محدود به چند نفر. الان این پی دی اف دست به دست می شه ولی بعد از مدتی کم رنگ می شه اما اگر یک ویکی با دسترسی محدود باشه می تونه همیشه به عنوان یک مرجع روزآمد به بقیه توصیه بشه. مشخصه که تحقیق و بررسی نکردم روی جریان و فقط نظر، سلیقه شخصی ام است (:

جامعه شناسی احساسات

اینترنت و وب پر است از مطالب ساده برای خوندن. ما عادت می‌کنیم به خوندن سرسری چیزهایی که پنجاه درصدشون رو قبلا می‌دونیم و بیشتر برامون حالت خبر یا بیان شفاف‌تر چیزهایی رو دارن که قبول داریم. کمتر پیش می‌یاد چیز واقعا جدیدی بخونیم یا به مفهوم واقعی کلمه «مطالعه کنیم». اگر می‌خواین این عادت رو امروز بشکنین، سری بزنین به این مقاله جذاب که سینا قسمت به قسمت داره ترجمه می‌کنه: چرا عشق دردناک است؟ مصاحبه با اوا ایلوز. مطلب از حوزه جامعه‌شناسی احساسات است که من امروز به افتخار سینا و مقاله‌اش به ویکیپدیای فارسی اضافه‌اش کردم.

مقاله سخته و نسبتا سنگین و سرعت خوندنش شاید برای من یک سوم سرعت خوندن متن‌های دیگه اینترنتی بود. دقیقا همین ثاب تمی‌کنه که باید بخونیمش (حتی توی تم افتضاح وبلاگ سینا).

اشپيگل: شما می گویید، ما دیگر نمی توانیم یک نفر را انتخاب کنیم. این تردید از کجا ناشی می شود؟

ایلوز: ایجاد قید و پیوند همیشه ناشی از یقین و باور است – انسان نمی داند که آیا عشق چنین کارکردی دارد و آیا باید خود را نسبت به کسی متعهد کرد که ممکن است بهترین گزینه نباشد. اگریستانسیالیست ها حق دارند: انسان با تصمیم هایی که می گیرد، تعریف می شود. نکته این که روزبروز تصمیم گیری سخت تر می شود. در دنیای امروز، با توجه به گستردگی امکان انتخاب به ابهام و چندارزشی رسیده ایم: نه تنها آمال و آرزوها مفقود شده اند، دیگر از اشتیاق و تشنگی هم اثری وجود ندارد.

اشپيگل: چنان که نوشته اید، یکی از اهداف کتابتان کاستن از دردهای عشق است. چگونه می خواهید این کار را انجام دهید؟

ایلوز: من می خواهم که زنان، وقتی عاشقی آنها را ترک می کند، خود را مسوول پایان رابطه ندانند و خود را بی ارزش احساس نکنند. در حقیقت قسمت زیادی از رنج های رمانتیک دلایل نهادی دارد. در دوره مدرن، ما تا حد زیادی تأیید را به واسطه رابطه عاشقانه بدست می آوریم. این موضوع هم برای مردان و هم برای زنان صادق است؛ برای زنان شدت بیشتری دارد، چون زنان هم چنان در عرصه عمومی کمتر وارد و تأیید شده اند. پایان یک رابطه معمولا برای آنان بسان دفن ارزش های شخصی است. در این مورد عدم تشابه میان دو جنس، نه حاصل ضعف زنان، که به دلیل ساز و کارهای اجتماعی است. به عنوان یک فمینیست در پی آنم که مکانیسم این ناهمگونی احساسی را نشان دهم.

خواندن مصاحبه کامل / قسمت اول

راستی! سینا همه مطالب وبلاگش عالیه هرچند که اون تم خاص تمام تلاشش رو می‌کنه که شما نخونیدش (: این وبلاگ تنها نوشته‌های فوتبالی رو داره که من می‌خونم و این روزها تقریبا تنها نوشته‌های جامعه ‌شناسی غیرسایبری رو. بگم که اگر کسی می خواد جامعه شناسی رو ادامه بده، این وبلاگ یکی از بهترین ها برای خوندن است.

یک تذکر مهم:‌ سینا علاوه بر اینکه یکی از مورد اعتماد ترین آدم های زندگیه منه، مهندس مخابرات، دانشجوی دکترای جامعه شناسی، کمک داور فوتبال توی اتریش، ساکن غیرقانونی خوابگاه و از همه حساس‌تر، در عین اخلاقی‌ترین آدمی که من دیدم بودن، به معنی عامیانه اش بی ادب هم هست (: از لغات خاص استفاده می کنه و اگر حساسیت دارین به این موضوع، از خوندنش (مثلا از خوندن مطلب گیر کردنش تو آسانسور) محروم کنین خودتون رو (:

پاسخ به هشت سوال از ده سوال اصلی ایرانیان از گوگل

مهرداد مومنی که یکی از مطرح‌ترین برنامه‌نویس‌های ایران است یک اسکرین شات گرفته از حدس‌هایی که گوگل بعد از وارد شدن «چگونه» در مورد چیزی که می‌خوایم تایپ کنیم می‌زنه. مدتی قبل اسکرین شات مشابهی باعث شد دوستان طرفدار قدرت سیاسی حاکم، شروع کنن به داد و بیداد که گوگل می‌خواد ارزش‌های ما رو از بین ببره و غیره ولی واقعیت اینه که گوگل اینها رو بر اساس بیشترین سرچ‌هایی که هموطنان عزیز می‌کنن، نمایش می‌ده. در اصل وقتی ام.تاکس نوشته «چگونه» گوگل نگاه کرده ببینه قبلا مردم با این کلمه چه چیزهایی رو همراه می‌کردن و پر استفاده‌ترین‌هاش رو نشون داده. اما واقعا پر تکرارترین سوال‌ها چیا هستن؟

و آیا کسی واقعا به جواب درستی می‌رسه؟ بذارین حداقل من جواب‌هام رو بهتون بدم.

چگونه لب بگیریم ؟

بهترین روش لب گرفتن اینه که به زور نباشه. با کشش دوطرف باشه و علاقه. همیشه مسواک بزنین و نخ دندون. هیچ چیز منزجر کننده‌تر از دهنی نیست که بوی بد بده و یکی کشف کنه که اتفاقا طعم بد هم می ده!

برای خوب لب دادن یا گرفتن، ریلکس باشین. کارهای عجیب نکنین. طبیعی رفتار کنین و رمان‌های پورنو رو بندازین دور. لازم نیست زبونتون رو تا حلق بکنین تو دهن طرف یا هر کار دیگه. کارهای پیشرفته تر رو بذارین وقتی یاد گرفتین. کمی رمانتیک باشین و نه گاز بگیرین نه بادکش کنین. راحت و ساده.

چگونه بکنیم ؟

جواب کوتاه اینه: با کاندوم. اما جواب بلند پیچیده‌تر و مبتنی بر این که بدونیم رابطه جنسی، معاشقه یا سکس، یک رابطه دو طرفه است. اینطوری نیست که یکی یک جایی باشه شما برین بکنین و برگردین. باید بذارین کارها پیش برن. عجله نکنین. ابتکار عجیب نزنین. فیلم‌های پورنوی بی معنی رو از فکرتون بیرون کنین و بلوف بیخود هم نزنین که استاد همه چیز هستین و دینامیت و این حرفها. معاشقه جذابه. عجله نکنین. بدونین که تقریبا صد هزار ساله مردم دارن به شیوه‌ای نسبتا مشابه بچه دار می شن. پس شما هم از پسش بر می یان. در مورد سکس چیزهای معقول بخونین. حرف‌های مزخرف رو بریزین دور.. اگر جایی کوچکترین اثری از پورنوگرافی دیدین، بدونین که احتمالا اطلاعاتی که اونجا ارائه می‌شه به درد نمی خوره (مثال نقض؟ ککک). به فروم های پورن توجه نکنین چون اکثر آدم‌هایی اونجا چرخ می‌زنن که دسترسی به سکس درست ندارن و غیره و غیره.

برای یک رابطه خوب، همدیگه رو بشناسین و اعتماد داشته باشین. آروم باشین و بذارین کارها طبق غریزه پیش بره. با هم حرف بزنین و دائما فیدبک بدین. زور نزنین و بدونین که اگر بخواین کارها رو سریع پیش ببرین، اینبار ممکنه به نتیجه برسین ولی طرف علاقه و کشش نسبت به شما رو از دست می ده و منزجر کننده می شین براش. تکرار می کنم: جواب خلاصه اینه: کاندوم. بارداری دردسرهای زیاد داره و بیماری دردسرهایی بسیار بسیار بزرگتر.

چگونه جذاب باشیم؟

با طبیعی بودن. اولا که تمیز و مرتب باشین (عطر بوی جوراب رو از بین نمی بره و رول زیر بغل، بوی حمام نکردن رو). بعد هم اینکه بخش عظیمی از جذابیت به شخصیت بر می گرده. باز باشین، ساده باشین، دوستانه باشین، لبخند بزنین، در مورد چیزهای مهم اطلاعات کافی داشته باشین، دروغ نگین، مهربون باشین،‌ کمک کنین و غیره. اینجا فیلم‌های کمدی خیلی می تونه بهتون کمک کنه. سریال‌های کمدی رو نگاه کنین و ببینین چقدر مسخره است وقتی یکی سعی می کنه مصنوعی خودش رو جذاب نشون بده یا چقدر زننده است وقتی یکی سعی می کنه از طریق شوخی‌های جنسی با یک دختر، باب سکس رو باز کنه. ژست گرفتن مایه خنده است. طبیعی باشین و خوشحال. اگر پسر هستین داشتن شوخ طبعی کمک خوبیه و اگر دختر هستین، تلاش نکردن برای نشون دادن چهره‌ای متفاوت از چیزی که هستین.

چگونه مخ بزنیم؟

مخ زدن رو به معنی علاقمند کردن یک نفر به دوستی با خودمون گرفتم

با احترام گذاشتن. توی ایران باب شده که آدم ها برای «مخ» زدن توهین میکنن. شوخی مرسوم سریال‌های در پیت اینه که «حالا می خوای قبل از خوردن دستپختت زنگ بزنم بیمارستان که آماده باشن» و شیوه آشنایی ما توی خیابون اینکه «چطوری میمون؟» و طرف بگه «خفه شو»‌ و ما بگیم «منظورم گل میمون بود که خب هنوز میمونه» یا چنین چیزهایی. محترم باشین، از زیبایی واقعی تعریف کنین، ریلکس باشین. چشمک بزنین (چشمک عالیه!) و اگر طرف براتون ارزشمنده، براش ارزش قایل بشین.

اگر هم منظورتون از مخ زدن مربوط به همون دو سوال قبلیه که خب چه کاریه وقت و انرژی خودتون رو حروم کنین؟ پنجاه تومن پول خرج کنین و به چیزی که می خواین برسین (: هم راحت تره هم سر راست تر هم بی دردسرتر و بدون شک بسیار کم هزینه تر.

چگونه پولدار شویم؟

از تخصص من خارجه. ولی برای یک شغل معمول، کارهایی که دوست دارین رو خوب یاد بگیرین و داوطلبانه به بقیه کمک کنین تا شناخته بشین.

چگونه چاق شویم؟

از تخصص من خارجه ولی اگر در مناطق ۲ یا ۳ یا ۸ یا ۹ هستین شاید سوپرمارکت اینترنتی اش به دردتون بخوره. در غیر اینصورت هم برین به سوپر مارکت اینترنتی چاره.

چگونه لاغر شویم؟

اولا خوشحالم که این سوال پایینتر از چگونه چاق شویم است، دوم هم جواب کاملا ساده است: یک جوری که اگر پنج کیلو لاغرتر شدین فوت نکنین (: فراموش نکنین که کمی انحنا برای بدن لازمه (:

چگونه حامله شویم؟

حاملگی نتیجه رسیدن اسپرم مرد است به تخمک زن. در زندگی معمول هم فقط و فقط از طریق سیدن منی مرد به داخل مجرای تناسلی زن پیش می یاد. کارهایی مثل سینما رفتن، بوسیدن، بغل کردن و حتی ریختن منی روی بدن باعث بارداری نمی شه ولی مهمه بدونیم که در حین سکس ممکنه کمی منی قبل از ارگاسم خارج بشه و در نتیجه تنها روش معقول پیشگیری از طرف مرد کاندوم است. روش‌های دائمی که به کنار، چیزهایی مثل ارگاسم شدن در خارج بدن، سکس در تاریخ‌های خاص و غیره و غیره هیچ کدوم به طول صد در صد جریان رو امن و راحت نمی‌کنه.

پس برای حامله شدن… سکس کنین (: اگر دارین سعی می کنین ولی حامله نمی شین بیشتر سکس کنین (: مثلا سه بار در هفته. بحث اینه که تخمک بعد از رها شدن تقریبا بیست و چهار ساعته می‌تونه به بچه تبدیل بشه… سه بار سکس در هفته شانس برخورد اون توی این هفته با اسپرم رو بیشتر می کنه. کیت‌هایی هستن به اسم OPK که می‌تونن تخمک‌گذاری رو مشخص کنن ولی با همون توصیه سه بار سکس در هفته احتمالا به راحتی موفق می شین (: در دوره «تلاش» الکل و سیگار رو ترک کنین و سکس‌ها رو رمانتیک‌تر جلو برین و از پوزیشن‌هایی استفاده کنین که باعث می‌شه اسپرم بیشتر و عمیق‌تر توی بدن بمونه. مشخصه که دیدن دکتر زنان و گفتن اینکه می خواین برین سراغ بارداری همیشه توصیه می شه.

چگونه سایت بسازیم؟

یکهو بحث عوض شد! سایت در اصل یکسری فایل است به یکی از زبون‌های قابل فهم در وب (مثلا html یا php). این فایل‌ها باید روی یک هاست قرار بگیرن (که مثل یک هارد دیسک در اینترنت می مونه) و یک اسم باید بهشون اشاره کنه تا از طریق اون بتونین به این سایت وصل بشین (مثلا jadi.net). اگر به یک فروشنده هاست و دامین مراجعه کنید (مثلا پرشین تولز) با قیمتی حدود ۲۵ هزار تومن در سال بهتون اینها رو می فروشه. بعد باید با برنامه‌هایی مثل Microsoft Frontpage فایل‌های سایت رو آماده کنین و از طریق ftp یا ابزارهای دیگه که هاست در اختیارتون گذاشته به روی هاست منتقلش کنین و حالا مردم می تونن سایت شما رو ببینن! سایت‌های پیچیده‌تر نیاز به برنامه نویسی دارن و بانک‌های اطلاعاتی و غیره. گاهی هم می‌تونین برنامه‌های آزادی مثل وردپرس یا دروپال رو دانلود و روی هاست نصب کنین تا بدون دردسر به یک سایت پیچیده و بزرگ برسین.

اما همیشه نیاز به این تیپ کارها ندارین. کارهای بالا مثل ساختن یک خونه است. گاهی فقط کافیه برین و یک اتاق توی یک مجتمع بزرگ اجاره کنین. اصلا هم کار بدی نیست. دردسرش کمتره و احتمالا مردم هم راحت‌تر خونه‌تون رو پیدا می کنن. تازه لوله‌ها هم که خراب بشن، یکی دیگه خودش بدون اینکه شما درگیر بشین تعمیرش می کنه. مثلا می‌تونین به وردپرس دات کام برین و با باز کردن یک اکانت اونجا، برای خودتون یک وبلاگ بسازین که بی دردسر می شه توش نوشت و بعد از مدتی تصمیم گرفت که آیا واقعا لازمه برای خودتون یک سایت مستقل داشته باشین یا نه.

چگونه ایمیل بسازیم؟

برای ساختن ایمیل توی یاهو کافیه به این آدرس برین و فرم رو بر اساس این راهنما پر کنین:

اینجوری یک شناسه براتون ساخته می شه که باهاش وارد یاهو می‌شین. حالا با فشار دادن Mail از ستون دست چپ یاهو (به آدرس www.Yahoo.com)، می‌تونین Mail که معمولا اولی توی لیست است رو فشار بدین و در صفحه بعدی بعد از وارد کردن یوزری که انتخاب کردین (توی مثال من jaditest بود) و پسوردش وارد ایمیلتون بشین.

پایان

هزار و ششصد کلمه نوشتم ولی خوشحالم که به هشت تا از مطرح‌ترین سوال‌های ایرانی‌ها توی اینترنت، جواب دقیق دادم (:

تنوع صوتی در اینترنت: معرفی رادیوی اینترنتی فارسی: رادیو آنلاین

من کلا با صدا رابطه خوبی دارم. معمولا تلویزیون رو روشن می ذارم تا یک صدایی باشه یا تقریبا هر جایی که تنها باشم و حداقل تمرکز رو هم داشته باشم، پادکست گوش می دم.

رادیو رو هم دوست دارم. از قدیم زیاد گوش می کردم. از داستان شب تا کتاب شب تا راه شب. این روزها هم به رادیو آنلاین گوش می‌دم که بر خلاف پادکست‌ها، بیست و چهار ساعته برنامه پخش می کنه… آهنگ های متنوع (که معمولا انتخاب های خوبی هستن) و بینشون اخبار یا خوندن مطالب از وبلاگ‌ها و وبسایت‌ها.

به شکل مشخص سعی می‌کنه اصلا سیاسی نباشه ولی در عوض همینکه از داخل ایران پخش می‌شه جذابش می کنه. در ضمن خیلی هم انتقاد پذیرن (: مثلا من گفتم چون توی شرکت نمی تونم با پروکسی به آهنگها گوش بدم یک پخش کننده فلش اضافه کردن به سایت و هر بار هم که غلط تلفظی گرفتم با علاقه گوش دادن و یک اخیرا یک مجری نسبتا حرفه ای هم به سیستم اضافه شده.

پیشنهاد بعدی براشون اینه که بیشتر و بیشتر پادکست‌ها یا داستان‌های صوتی یا هر چیزی که توی اینترنت پخش می شه رو بین برنامه‌هاشون بذارن یا مثلا وبلاگ‌های بیشتری رو بخونن و معرفی کنن و از همه مهمتر به کار ادامه بدن. گرفتن اینجور چیزها زمان می خواد و آروم پیش می یاد ولی در آینده موفق کسی خواهد بود که زودتر و بهتر شروع کرده. راستی! دو طرفه کردن ارتباط هم خیلی خوبه. ایمیل ها رو بخونین یا یک اکانت توییت تعریف کنین برای رابطه سریع و توییت ها رو بخونین و کلا اجازه بدین مشارکت مردم بیشتر و بیشتر بشه تا بمونن با رادیوتون.

راستی! این سیستم نیازی به پهنای باند خیلی زیاد هم نداره و احتمالا می شه حتی با اون اینرنتی که فرمودن برای هر کاربر ایرانی کافیه، بهش گوش کرد – خودشون می گن دوازده مگ در هر ساعت. خودتون امتحان کنین:

www.RadioOnline.ir

محاسبه عدد π تا ۱۰۰۰۰۰۰۰۰ رقم اعشار با پایتون در زیر ده دقیقه

نمی دونم خواننده گیک ریاضی هم داره کیبرد آزاد یا نه، ولی برای خودِ فراری از ریاضیاتم هم این مطلب جالب بود: تلاش برای محاسبه عدد پی تا صد میلیون رقم اعشار با یک برنامه پایتون.

اون لینک بخشی از مطلب تفریح با ریاضی و پایتون است که توش یک نفر سعی می‌کنه با پیوند این دو تا به هم، از زندگی لذت ببره.

مقاله رو حتی اگر نخونین اسکرول کردنش جالبه چون آدم وقتی از روی فرمول‌ها بدون اینکه بخونتشون رد می‌شه، حداقل برای من که خیلی لذت بخشه. این دوستمون در تلاش چهارم، با استفاده از الگوریتم چادنوسکی (؟) با یک کامپیوتر i7 و ۶ گیگ رم خالی و یک لینوکس ۶۴ بیتی در ۵۴۲ ثانیه موفق می‌شه عدد π رو تا ۱۰۰ میلیون رقم حساب کنه و نمودار خوشگل زیر رو از مجموعه تلاش‌های چهار قسمتی‌اش تولید کنه…. راستش رو بگم تنها مشکل این صفرهای زیاد است که من این روزها با دیدنشون نمی دونم چرا استرس می گیرم (: به هرحال.. این می تونه پایه یک مقاله خوب هم باشه اگر کسی از دوستان رشته ریاضی درس می خونه (: