اپت گت کند است؟ اپت فست را امتحان کنید

apt-get برنامه اصلی کم و زیاد کردن بسته‌های روی لینوکس‌های دبیانی (از جمله اوبونتو و پارسیکس و آریوس) است. مثلا اگر من بخوام برنامه اکسل رو نصب کنم، کافیه بزنم

sudo apt-get install axel

و اکسل به شکل خودکار از اینترنت دانلود و نصب می‌شه. حالا می‌خواهم کار رو سریعتر کنم. در حالت عادی اپت از یک دانلود کننده معمولی استفاده می‌کنه. اما اگر بخواین سرعت دانلود رو با یک دانلودمنیجر خوب مثل axel چند برابر کنین (در صورتی که پهنای باندتون محدودتون نکرده باشه)، کافیه این برنامه رو توی یک فایل ذخیره کنید:

# !/bin/sh
# apt-fast v0.03 by Matt Parnell http://www.mattparnell.com, this thing is fully open-source
# if you do anything cool with it, let me know so I can publish or host it for you
# contact me at admin@mattparnell.com

# Special thanks
# Travis/travisn000 - support for complex apt-get commands
# Allan Hoffmeister - aria2c support
# Abhishek Sharma - aria2c with proxy support
# Richard Klien - Autocompletion, Download Size Checking (made for on ubuntu, untested on other distros)
# Patrick Kramer Ruiz - suggestions - see Suggestions.txt
# Sergio Silva - test to see if axel is installed, root detection/sudo autorun

# Use this just like apt-get for faster package downloading.

# Check for proper priveliges
[ "`whoami`" = root ] || exec sudo "$0" "$@"

# Test if the axel is installed
if [ ! -x /usr/bin/axel ]
then echo "axel is not installed, perform this?(y/n)"
    read ops
    case $ops in
         y) if apt-get install axel -y --force-yes
               then echo "axel installed"
            else echo "unable to install the axel. you are using sudo?" ; exit
            fi ;;
         n) echo "not possible usage apt-fast" ; exit ;;
    esac
fi

# If the user entered arguments contain upgrade, install, or dist-upgrade
if echo "$@" | grep -q "upgrade\|install\|dist-upgrade"; then
  echo "Working...";

  # Go into the directory apt-get normally puts downloaded packages
  cd /var/cache/apt/archives/;

  # Have apt-get print the information, including the URI's to the packages
  # Strip out the URI's, and download the packages with Axel for speediness
  # I found this regex elsewhere, showing how to manually strip package URI's you may need...thanks to whoever wrote it
  apt-get -y --print-uris $@ | egrep -o -e "(ht|f)tp://[^\']+" > apt-fast.list && cat apt-fast.list | xargs -l1 axel -a

  # Perform the user's requested action via apt-get
  apt-get $@;

  echo -e "\nDone! Verify that all packages were installed successfully. If errors are found, run apt-get clean as root and try again using apt-get directly.\n";

else
   apt-get $@;
fi

اسم فایل من هست apt-fast و توی bin/~ ذخیره شده که جزو path است. حالا کافیه بهش دسترسی اجرایی بدهید (مثلا با chmod 755 apt-fast) و بعد از مطمئن شدن از نصب بودن axel، درست همونطور که قبلا از apt استفاده می‌کردین، از این استفاده کنین ولی سرعت چند برابر شده باشه. مثلا

apt-fast install nexuiz

و بعد از نصب ۸۰۰ مگ، بازی رو شروع می کنیم:

نصب لینوکس روی نتبوک ان ۲۰۸ سامسونگ

این یک لپ تاپ جمع و جور و راحته. خیلی‌ها بهش می گن نتبوک ولی به نظر من این روزها دلیل خاصی نداره که بر اساس ابعاد، اسم چیزها رو عوض کنیم (: این دستگاه یک کارت گرافیک اینتل داره (که برای لینوکسی ها خوشحال کننده است) و کارت شبکه برودکام.

هدف من تست لینوکس روشه و خب همیشه اولین انتخاب برای نصب لینوکس روی یک سخت افزار قبلا استفاده نشده، اوبونتو است:‌ به دلیل راحتی، خوش دستی، جامعه بزرگ و پشتیبانی خوب سخت‌افزاری که تقریبا می شه: به دلیل آویزون بودن به دبیان.

البته اول بذارین کامپیوتر رو بوت کنیم ببینیم خودش چی می گه (:

هاها.. ویندوز سون! ظاهرا نفر قبلی به قدرت سخت افزاری سیستم اعتماد داشته. من از یک سی پی یوی دوال کر اتم و یک گیگ رم انتظار زیادی ندارم راستش. هارد هم به شکل پیش فرض ۲۵۰ است که البته همه اینها در نهایت تغییر خواهند کرد.

نت بوک رو شات داون می کنم و یک عکس از دو طرفش می‌گیرم. راستش پورت‌های یک دستگاه برای من حتی مهمتر از سی پی یوش است.

اینجا تقریبا همه چیز راضی کننده است. سه تا پورت یو اس بی یعنی همزمان می تونم ماوس و تلفنم رو به کامپیوتر وصل کنم و یک پورت یو اس بی خالی هم داشته باشم و خروجی مانیتور هم معنی اش اینه که توی جلسه‌ها می‌تونم ازش استفاده کنم. زیر مچم هم یک کارت خون همه چیز خون هست که یک نکته جذاب دیگه است.

دستگاه به شکل کاملا معقولی مثل بقیه نت بوک‌ها / لپ تاپ های ده اینچ به پایین سی دی نداره و من هم مدت طولانی است که برای تست لینوکس با سی دی طبیعت رو آلوده نمی کنم. ایمیج اوبونتو رو دانلود می کنم و با برنامه unetbootin (نسخه آخر دریافت شده از سایت خودش چون نسخه توی منابع قدیمی شده) یک کول دیسک بوت کننده اوبونتو می‌سازم و دستگاه رو بوت می کنم.

تلاش اول شکست می‌خوره چون توی بایوس، به دستگاه گفته شده که از هارد بوت بشه. ری استارت می کنم و با زدن Esc به سیستم می‌گم از یو اس بی بوت بشه…

بعله (: اوبونتو با خوشحالی بوت می‌شه، بالا می‌یاد و نصب می‌شه. بدون هیچ مشکلی. البته واقعا انتظار مشکل خاصی هم نمی‌رفت. بعد از بوت نوبت به تست اجزا است که ببینیم کدومشون با لینوکس سازگارن و کدوم نه. کارت شبکه شناخته شده و در مورد کارت شبکه بی سیم (Broadcom) هم اوبونتو خودش پیغام داده:

و کافیه من کامپیوتر رو با کابل به اینترنت وصل کنم و بگم که شروع به نصب درایورهای بکنه که بسته هستند ولی لازم برای سخت افزار من:

تا اینو نصب می‌کنه، بگم که دلیل این جریان اینه که اوبونتو به شکل پیش فرض، درایورهای بسته رو نصب نمی‌کنه اما اگر اونها رو پیدا کنه، به من خبر می‌ده و در صورت توافق من، سیستم پاک و آزاد رو تا حدی آلوده به درایورهای بسته‌ای می‌کنه که برای کار سخت افزار من لازم هستن (:

کار نصب که تموم می‌شه، کارت شبکه بی سیم من حتی بدون ری استارت، راه افتاده (: این جذابه. برای تست دوربین هم کافیه برنامه cheese رو نصب کنم و تست کنم:

بدون مشکل و عالی. صدا هم کار می‌کنه که قابل اسکرین شات گرفتن نیست.

اما مشکلاتی هم هستن. حداقل من به دو مورد خاص برخوردم:

  • نور مانیتور با استفاده از دگمه‌های پیش فرض کم و زیاد نمی‌شه. این می‌تونه آزار دهنده باشه. نور در گراب (لحظه اول بوت) قابل تنظیم است اما لینوکس که کنترل رو در دست می‌گیره، دیگه نمی‌شه نور رو کم و زیاد کرد. البته این مشکل هم مثل اکثر مشکل‌ها در خط فرمان قابل حله: sudo setpci -s 00:02.0 f4.b=66 . این دستور نور رو توی مقایس ۰ تا ۲۵۵، روی ۶۶ تنظیم می‌کنه. جالبه که اگر به جای ۶۶، صفر وارد کنم کلا صفحه سیاه می‌شه (: وقتی هم در خط فرمان بشه چیزی رو حل کرد، یعنی حل کردنش در محیط گرافیکی راحته ولی من سراغش نمی‌رم.
  • مشکل جدی دوم، عدم ساسپند است: سیستم به خواب نمی‌ره. البته خواب زمستونی (هایبرنیت) درست کار می‌کنه اما هر بار که سیستم رو توی رم به خواب می‌برم، موقع برگشت صفحه تصویر کار نمی‌کنه. این مشکل دردسرزایی است. من که بیشتر از یکی دو یا حداکثر سه روز نمی‌خوام با این سیستم کار کنم، از خیر ساسپند می‌گذرم و هر بار که لازمه، هایبرنیت (خواب روی دیسک) می‌کنم ولی در صورت نیاز به استفاده دائمی از این سیستم، حتما این مشکل رو باید حل می‌کردم.

اینهم بگم که نمی شه کامران جایی باشه و یک دستگاه جدید ببینه و پیچ گوشتی به دست نشه. اینهم نتیجه‌اش:

من واقعا تخصص سخت افزاری ندارم ولی کامران معتقده که این لپ تاپ بسیار خوش ساخت است و قرص و محکم. از طراحی مادربورد و کیفیتش تعریف می‌کنه. همینطور از بدنه. برای من به هرحال بخش جذاب کیبرد دستگاه است که کلیدهای جدا از هم داره و زیر دست واقعا راحته و جذاب. در حدی که تصمیم می‌گیرم حالا که لپ تاپ کاملا باز شده، آخر هفته به عنوان سیستم اصلی ازش استفاده کنم. هاردم رو از لپ تاپ خودم باز می کنم و می‌ذارمش توی این بدنه. همینکار رو با رم هم می‌کنم و از یکی از بهترین خواص لینوکس لذت می‌برم:

عدم نیاز به درایور به مفهوم ویندوزی، باعث می‌شه که بستن هر لینوکس نصب شده روی هر سخت افزار جدید، اون رو بدون مشکل بوت کنه. سیستم رو توی دبیان خودم بوت می‌کنم و وضعیت شبیه قبل است: همه چیز کار می‌کنه به جز ساسپند و کلیدهای کم و زیاد کردن نور. برای آخر هفته مشکل خاصی نیست (: لپ تاپ بزرگ خودم رو می‌ذارم توی کشوی محل کار و با یک کوله پشتی که از شدت سبکی به نظر خودم خالی به نظر می‌رسه، راه می‌افتم برم خونه.

نکات مثبت:

  • ‌ وزن کم
  • صفحه کلید عالی
  • کارت گرافیک اینتل
  • داشتن پورت‌های مناسب:‌ سه یو اس بی، خروجی مانیتور و کارت خوان
  • شناخته شدن اکثر بخش ها توسط گنو/لینوکس بدون نیاز به هیچ تنظیم اضافی
  • بدنه قرص و محکم
  • باتری قوی که با کار خیلی شدید، چهار ساعت رو کامل دوام آورد. احتمالا در یک استفاده عادی به شش ساعت باتری هم باید برسیم
  • هارد ۲۵۰ گیگ

نکات منفی:

  • کار نکردن ساسپند به رم و نیاز به تنظیمات اضافی برای اینکار که من سراغش نرفتم و ممکنه دردسرزا باشه
  • کار نکردن کلیدهای کم و زیاد کننده نور نمایشگر (به نظر به راحتی قابل حل می‌رسه)
  • رم ۱ گیگ. من همیشه حداقل دو گیگ برای کارهای روزانه لازم دارم

چطور هکر بشوم – اسلایدشو

دلیلی که دیروز مقاله چگونه هکر شویم از اریک ریمود رو توی سایت گذاشتم، این بود که می‌خواستم امروز این رو بذارم:

یک اسلاید شوی عالی از یک سایبرپژمان / یک وجب خاک اینترنت عالی در مورد همون مقاله. به نظرم هم اون مقاله یک اثر کلاسیک لازم‌الخوندن است و هم این اسلاید شو یک نمونه کلاسیک از طراحی خوب پرزنتیشن.

حتی اگر حوصله خوندن اون مقاله رو نداشتین، پیشنهاد می‌کنم گشتی توی اسلایدهاش بزنین و اگر خوشتون اومد به اشتراک بذارینش تا دید مردم در مورد هکرها و هکر شدن کمی دقیق تر بشه (:

هدایایی از لینوکس شاپ

آپدیت: پین‌ها و برچسب‌ها از فروشگاه سیتو هستن و ماگ ها از فروشگاه لینوکس شاپ. چون اونها رو توی یک روز دریافت کردیم به اشتباه فکر کردم همه از لینوکس شاپ هستن (:

توی عصر دیجیتال، معمولا عادت به دریافت بسته‌های پستی فیزیکی نداریم. بخصوص اگر بسته سورپرایز باشه. اما امروز از پذیرش شرکت زنگ زدن و گفتن جادی جان یک بسته پستی دارین! رفتم پایین و گرفتم. پست واقعی!‌ حتی پیک هم نه. پست واقعی، اونهم از مشهد. سریع و ارزونتر از پیک توی تهران. خیلی کیف داد.

بازش که کردم کیفش بشیتر هم شد (: دو تا لیوان عالی از لینوکس شاپ. لینوکس شاپ مرکز فروش سی‌دی‌های لینوکس و هدایای تبلیغاتی است. مشخصه که سی دی های لینوکس با تنوع زیاد و سرعت پستشون به درد خیلی‌هایی که به اینترنت سریع دسترسی ندارن می‌خوره ولی من همیشه به شکل جدی‌تر طرفدار کالاهای تبلیغاتی از جمله تی شرت و ماگ لینوکسی بوده و هستم. توی این بسته این دو تا ماگ باحال بود:

سریع ماگ قدیمی دبیان رو به یکی از دوستان هدیه دادم و خودم اون ماگ گنو/لینوکس رو برای قهوه و ماگ Eat, Sleep, Linux رو برای چایی اختصاص دادم (: در عین حال اگر بخواین ظاهرا این امکان هم هست که طرح‌های خودتون رو هم چاپ کنین. به من که حسابی خوش گذشت، بخصوص با برچسب‌ها و پین‌های اوبونتویی که کنارش گذاشته بودن… بذارین یک عکس هم از پینی که زدم به کیفم‌ بگیرم و بذارم:

ممنون از لینوکس شاپ و مستقل از هدیه‌شون، پیشنهاد می‌کنم شما هم اگر اهل لینوکس و آزادی نرم افزار هستین، سری به سایتشون بزنین. در مقابل شیش تومن می‌ارزه آدم یک بسته پستی واقعی دریافت کنه، چه برسه به اینکه توش یک ماگ لینوکسی یا تی شرت کی دی ای، گنوم یا حتی جنتو هم باشه.

هکر ماهیانه – شماره هشت

شماره هشتم مجله هکرماهیانه هم منتشر شده. می‌دونین که این یک مجله پولی است از بهترین مطالبی که در طول ماه در سایت‌های خبری هکرها منتشر می‌شه و من هر شماره، براتون مطالبی که به نظر خودم جذاب‌تر می‌یاد رو لینک می‌دم. در شماره هشتم، مطالبی که توجه من رو جلب کردن اینها بودن:

  • مطلب خیلی جذاب این هفته، آزمایشگاه همبرگر است. یک نفر عاشق همبرگرهای Ins-n-Outs است ولی توی بخشی از آمریکا که زندگی می‌کنه، این همبرگرها پیدا نمی‌شن. به شاگردش سفارش می‌ده چهار تا از اینها رو بخره، فریز کنه و پست کنه براش. بعد اونها رو تکه تکه می‌کنه و با کلی محاسبه مبتنی بر کالری اعلام شده و تفاوت کالری‌ها و وزن و این چیزها در می‌یاره که چطور باید یک همبرگر دقیقا به همون شکل پخت. این یک هک است. مهندسی معکوس روی یک محصول نهایی و عمیق شدن توش تا جایی که می‌شه و رسیدن به نتیجه‌ای که غیرممکن تصور می‌شده.
  • بدیهی برای تو، اعجاب‌انگیز برای دیگران مطلب بعدی هکرنیوز است. یک مطلب جالب در این مورد که چرا کارهای بقیه به نظرت اعجاب انگیز و پر از ایده و جذاب می‌یان ولی پروژه‌های خودت، عادی و پیش پا افتاده.
  • در حوزه برنامه‌نویسی هم مقاله طولانی به پایتون مربوط می‌شود. ۱۰ دلیلی که چرا پایتون برای کارهای تحقیقاتی فوق العاده است.
  • یک مطلب به روز در مورد سرورهای ابری آمازون وبحثی در این مورد جالب که چرا آمازون در سیستم‌های کلاود امکان استفاده از GPU های ابری را هم فراهم کرده: برای شکستن پسورد و توضیح نصب برنامه‌های مورد نیاز برای اینکار.
  • مطلب طولانی دیگر این شماره، تقلب گوگل برای استارت آرام است. یک مقاله کاملا فنی و بسیار سطح پایین (از نظر لایه بندی البته) در این مورد که چرا صفحه گوگل اینقدر سریع لود می‌شود. بحث از اینکه وزن صفحه چقدر است و اینها بسیار جدی تر شده و به لایه‌ TCP/IP می‌رسد.
  • چرا باید یک کمی Awk بلد باشید هم مقاله جالبی است. راستش را بخواهید Awk من هم چندان خوب نیست و همیشه هم دیده‌ام که باید بلدش باشم. این مقاله مدعی می‌شود – به نظرم به درستی – که هر کسی باید تا حدی با این ابزار آشنا باشید و بعد در پنج دقیقه به مقدار نیاز آن را یاد می‌دهد. خواندنش به هر کسی که به این ابزار دسترسی دارد – مشخصا لینوکسی ها – توصیه می‌شود
  • و البته هک فقط کامپیوتر نیست و مقالات هکر ماونتلی هم فقط در مورد هک. این را مطلب راهنمای چای برای هکرها و زندگی و چگونگی دوام آوردن در آن ثابت می‌کند. اولی خلاصه بامزه‌ای است از اطلاعاتی جذاب در مورد این نوشیدنی مرسوم و دومی هم که از اسمش مشخص است.

میزهای کار سال ۲۰۱۰

چاپ شده در عصر ارتباط

به آخر سال میلادی که نزدیک می‌شویم، مجلات و سایت‌های خارجی به سراغ معرفی «بهترین توزیع‌های سال ۲۰۱۰»، «خبرسازترین‌های ۲۰۱۰» و غیره و غیره می‌روند. بگذارید به این بهانه نگاهی بیندازیم به میزکارها و تغییر و تحول آن‌ها.

دوازده ماه گذشته، از نظر میزهای کار سال جالبی بود. شاید فکر کنید مهمترین چیزی که باید از آن حرف بزنیم کی دی ای باشد و فراز و نشیب‌های نسخه جدیدش یا با یک درجه ارفاق، گنوم و بحث‌های مربوط به نسخه سه و گنوم شل و این روزها یونیتی. اما راستش را بخواهید برای من بامزه ترین جریان مربوط به میزکار در طول سال ۲۰۱۰ – با یکی دو ماه اینطرف و آنطرف – جریای زوبونتوی ۹.۱۰ بود. همانطور که می‌دانید زوبونتو نسخه‌ای از اوبونتو است که به جای گنوم از ایکس اف سی ای به عنوان میزکار استفاده می‌کند. این میزکار نوشته شده تا با وجود ظاهر زیبا، از منابع سیستم استفاده کمتری کند و در نتیجه برای کامپیوترهای رده پایین یا کسانی که نمی‌خواهند حافظه و سی پی یو را صرف چشم‌نوازی‌های میزکار کنند، مناسب است. اما بامزه‌ترین اتفاق امسال این بود که بنا به بررسی‌های نشریه لینوکس، نسخه ۹.۱۰ زوبونتو در یک نصب تمیز حافظه بیشتری از اوبونتوی مبتنی بر گنوم استفاده می‌کرد – حداقل در نسخه بتا.

اما برگردیم به دو غول میزهای کار: کی دی ای و گنوم. کی دی ای که به قول خودمان شهره آفاق است. با پشت سر گذاشتن نسخه ۳.۵ و حرکت به سمت چهار و بعد قدم به قدم پیش رفتن تا رسیدن به ورژن ۴.۵، هنوز هم که هنوز است با روزهای اوج فاصله دارد و تقریبا فقط طرفداران قدیمی به امید روزهای روشن آینده در حال استفاده از آن است. درست است که نسخه‌های آخر بسیار پایدارتر شده‌اند اما مشخص است که هنوز تغییرات زیادی لازم است تا کی دی ای، بشود همان میز کار قرص و محکم سابق.

گنوم اما از برادر بزرگترش درس گرفته و دائما انتشار نسخه ۳ را عقب می‌اندازد، آنقدر عقب که پوسته‌های ساده‌تری مثل گنوم شل یا یونیتی مجبور می‌شوند پا پیش بگذارند و جوابگوی هیجان‌های طرفدارانش شوند. هنوز کسی از تغییرات رادیکال گنوم ۳ حرفی نمی‌زند و نظر من را بخواهید، حتی اگر در سال ۲۰۱۱ هم هیچ توزیع بزرگی از آن استفاده نکند نباید متعجب شویم.

مطلب را با صحبت از ایکس اف سی ای و ایده میزکارهای سبک شروع کردم و گفتم که ایکس اف سی ای در این ایده موفق عمل نکرده. اما نگران نباشید. امسال واقعا سال موفقیت میزکارهای سبک بود. نسخه پایدار آوسام در ماه اکتبر عرضه شد که شاید با مفهوم عمومی ما از میزکار فرق داشته باشد اما ال ایکس دی ای هم که تقریبا دوازده ماه بیشتر از عرضه نسخه نهایی اش نمی‌گذرد با سوار شدن روی اوپن باکس یک محیط کار بسیار قابل تنظیم و به معنی واقعی سبک به وجود می‌آورد. راستش را بخواهید من مدت‌های مدید است که از این محیط خارج نشده‌ام. شاید شخصی و تنظیم کردن و اولیه و یادگیری شیوه کار با این محیط در یکی دو روز اول کمی سخت ساخت باشد اما قول می‌دهم اگر سراغش بروید و به آن عادت کنید، حداقل برای مدتی با خودتان خواهید گفت که واقعا برای چه ممکن است کسی در خارج از چنین محیطی کار و قدرت کامپیوتر را به با جای کار واقعی، صرف افکت‌های تصویری حوصله سر بر کند.

کتاب آموزشی دروپال: بازمتن، فارسی و رایگان

خب یک خبر جذاب این بود که رضا سروری و دوستانش کتاب «دروپال در ۲۴ ساعت» انتشارات Sams رو به فارسی ترجمه کرده‌اند و خبر بهتر اینکه این تیم، کتاب آموزشی دروپال در بیست و چهار ساعت رو به شکل یک پی دی اف رایگان (CC) در اینجا برای دانلود قرار داده‌اند.

به نظر من که اتفاق جذابی است. شماره حساب هم دادن برای کمک های مالی احتمالی و خب نفع بعدی‌اش هم بیشتر جا افتادن اسمشون به عنوان متخصصین دروپال در دنیای فارسی زبان است. همونجا گفته شده که نسخه قابل ادیت و آپدیت کتاب (با فرمت ورد) هم به زودی منتشر خواهد شد.


چوب سخنگو

چوب سخنگو، چوبی نیست که حرف می‌زنه بلکه چوب کسی است که حرف می‌زنه. این یک رسم قدیمی در بین سرخپوست‌های آمریکای شمالی است که در نشست‌های قبیله استفاده می‌شده.

من هم شدیدا این مشکل رو دارم. موقع گفتگو درست به حرف طرف مقابل گوش نمی‌دم و شروع می‌کنم به جواب دادن. ظاهرا این اتفاق در نشست‌های قبیله‌های سرخپوست هم می‌افتاده و به همین دلیل براش این راه حل رو پیدا کردن:

این یک چوب معمولی است. می‌تونه هر چیزی دیگه‌ای هم باشه. البته مثل خیلی چیزهای دیگه، برای مهم جلوه دادنش بهش یکسری ستاره و پر و این چیزها وصل کردن تا آدم‌ها باور کنن که واقعا قدرتی داره. در نشست های قبیله برای جلوگیری از آشوب، فقط کسی حق داشته حرف بزنه که این چوب دستش بوده. اون حرفش رو می‌زده و وقتی حس می‌کرده بقیه حرفش رو فهمیدن و حرف دیگه‌ای نداره، چوب رو به نفر بعدی می‌داده.

در هفت عادت مردمان بسیار موثر هم این مفهوم در عادت «اول بفهم بعد سعی کن بفهمونی» استفاده شده. اینها یک مجسمه شخصی برای خودشون دارن که شبیه یک عقاب روی یک توتم یا چنین چیزی است. شما وقتی حس می‌کنید نمی‌تونید با یک نفر به شکل معقول حرف بزنید، این مجسمه رو بهشون بدین و ازشون بخواین حرفشون رو بزنن. وقتی حرفشون تموم شد، حرفشون رو براشون با عبارت‌های خودشون تکرار کنید تا مطمئن بشن که شما فهمیدین چی می‌گن و بعد چوب سخنگو رو بگیرین و خودتون حرف بزنین و وقتی تموم شد طرف حرف شما رو تکرار کنه و اگر می‌خواست چوب رو بگیره و …

توضیح لازم هم اینه که من طرفدار این روش‌ها در زندگی نیستم. من ساده‌تر زندگی می‌کنم و بدون تکنیک (: ولی از این عادت یاد گرفتم که بهتر گوش بدم و سعی کنم واقعا اول بفهمم و بعد نظرم رو بفهمونم (:‌