آخر این هفته کنفرانس پایکان در تهران

در ادامه معرفی برنامه های اردیبهشت پر بار دنیای آزادمون،‌ آخر این هفته یعنی همین فردا پس فردا هم کنفرانس پایتون یا همون پایکان برگزار می شه. چه پایتون ۲ کار می کنین و چه ۳ و چه علاقمند هستین که پایتون رو شروع کنین (با ۳!) پیشنهاد می کنم سری به سایت پایکان بزنین و تو کنفرانس هم شرکت کنین. فعلا ظاهرا امکان ثبت نام نیست و امیدوارم با تخمینی دقیق این امکان باز بشه یا حداقل یکی از بچه های کنفرانس بهمون بگه که وقتی امکان ثبت نام نیست، تبلیغ کردن من چه معنی ای داره (: در ضمن خودم متاسفانه نیستم چون خوشبختانه می رم اهواز.

همایش‌های پیش رو: جشن انتشار اوبونتو و کنفرانس دولوپرها

poster
همونطور که گفتم من دو سه هفته آینده رو آن و آف تو اهواز هستم ولی این همه برنامه های ماه پرکار اردیبهشت در دنیای برنامه نویسی نیست. اگر حوالی اصفهان هستین ۳۰ ام اردیبهشت همایش گنو/لینوکس و نرم افزارهای آزاد در اصفهان برگزار می شه و آخرین پنجشنبه مرداد هم گردهمایی بزرگ برنامه نویسان ایران است. راستش من خیلی دوست دارم تو همایش اصفهان باشم ولی شاید نشه چون جای دیگه قول داده بودم و نمی تونم اصفهان باشم (هرچند که گفته بودم میام) ولی شما برین و جای ما رو هم خالی کنین. در همایش برنامه نویسان ولی به احتمال زیاد هستم و شاید حتی … نمی دونم… یک ارائه هم داشتم. به هرحال هر دو رو سریعتر ثبت نام کنید،‌ چه برای شرکت چه برای ارائه.

لینک‌های شاد دوشنبه‌های آخر ماه فروردین ۹۵، وبلاگ‌ها، پروژه‌ها، تلگرامی‌ها و خیلی چیزهای دیگه

bookcity

مثل هر دوشنبه آخر ماه دیگه، زیر تیغ سانسورچی عزیزمون جادی.نت رو می‌کنیم جایی برای معرفی کارهای دیگران و تلاش برای دیده شدن چیزهای خوب. معلومه که اگر کنار همدیگه بایستیم به نفع همه ماست (: این ماه این پروژه‌های شرکتی و شخصی و وبلاگ ها و خیلی چزهای دیگه مهمون ما هستن.

پروژه‌ها

  • خوشبختانه بچه‌های می‌بینیم و گولاخ جدا جدا سایتشون رو راه انداختن تا شاید چیزی نزدیک به ۹گگ ایران باشن. پر بیننده و سرگرم کننده برای عموم. خوشبختانه اش مال اینه که سایت است (:
  • یک هاستینگ جدید هم هاست سرور ساز است که وی پی اس و سرویس های دیگه ای رو می ده و مدعی است سعی می کنه بالاترین کیفیت رو حفظ کنه تا تو این بازار شلوغ بتونه مشتری جذب کنه. در ضمن اگر از عبارت Jadi برای کد تخفیف استفاده بشه، ۲۵٪ تخفیف هم می ده! به وبلاگشون هم می تونین سر بزنین. امیدوارم کارشون خوب پیش بره.
  • پروژه کافه یاب هم چند سالی هست که کار می کنه و امیدوارم بازدید کننده بیشتر و موفقیت عالی تری داشته باشه (: بخصوص که سورسش هم در گیت‌هاب آپلود شده.
  • و برای کسانی که لباس و مد و اینها دوست دارن هم پوشانو یک شبکه اجتماعی ویژه مزون ها و لباس فروشی ها است. ایده جالبیه. کارهای تخصصی خوبن (:
  • کار اداری؟ ثبت نام؟ فرم؟ یک عالمه عکس سه در چهار مهمل که باید بدین براتون چاپ کنن و دونه ای ازتون پول بگیرن؟ سه در چهار رو امتحان کنین که براتون عکس سه در چهارتون رو به بهترین قیمت چاپ می کنه.

پروژه‌های شخصی

وبلاگ‌ها

  • حرف هایی هم هست که باید گفت، این عنوان وبلاگ مایند اف اس است؛ ترکیبی از لینوکس، دنیای دیجیتال و خیلی چیزهای دیگه. دیدنش خوبه.
  • وبلاگ هادی هم به نظرم مطالب خوبی داره، از جمله مطلب درس‌هایی که از سریال های کره ای می‌شود گرفت.
  • وبلاگ یا وبسایت تهران پادکست سعی می کنه مجموعه ای باشه از پادکست های خوب برای کسانی که دوست دارن موقع راه رفتن (یا کارهای دیگه)‌ پادکست گوش کنن و دنبال جایی می گردن برای کشف کردن این پادکست های خوب.

توجه: دوستان رادیو روغن حبه انگور تذکر می دن که سایت اونها تشابه اسمی بسیار نزدیکی با این سایت داره یعنی www.tehranpodcast.com و کانال های تلگرامش هم @soundly و @radioangoor است که اولی موزیک می ذاره و دومی خود رادیو است. راستش من نمی دونم از نظر حقوقی ماجرا چطوری باید باشه ولی حداقلش اینه که الان به تهران پادکست آی آر می گم که لینک به سایت هایی که صداها ازشون برداشته شده رو اضافه کنه و توجه کنه که اگر پادکستی رو می ذاره، باید اجازه بازنشر اون رو داشته باشه. منطقا اگر این اجازه داده نشده باشه،‌ صداها باید حذف بشن.

تلگرامی‌ها

  • علی حسینی هم یک کانال تلگرام شروع کرده برای آموزش سی از پایه. البته من هنوز نفهمیده ام چرا چنین چیزی باید تو تلگرام باشه و مثلا اگر کسی یکسال بعد خواست توی یک وبلاگ یا پی دی اف آموزش ها رو ننوشته باشن و حتما باید الان عضو بشه که از پایه پیگیری کنه یا کلی اسکرول کنه به بالا ولی خب دور دور تلگرام است دیگه (:
  • یک گروه تلگرامی هم هست به اسم بامزه همکتابی که توش هر روز پنج صفحه ای زک کتاب رو میگیرین و می خونین و بقیه اش روز بعد؛ کتاب خوندن خورد خورد. البته به نظر من باید یک سایت باشه که بشه کتاب رو انتخاب کرد و هر روز چند صفحه اش رو گرفت چون در حالت فعلی احتمالا اکثرا کتاب رو نمی خونن و اگر هم بخونن و دوست داشته باشن اکثرا می رن سراغ خریدنش و نمی تونن به روزی پنج صفحه قناعت کنن. به هرحال تا سایتش بیاد، کانال تلگرام همکتابی جای خوبیه برای یک آب باریکه کتاب در روز (:
  • محمد هم یک کانال تلگرام راه اندازی کرده با عنوان ضد سرطان که توش در مورد سرطان اطلاعات می ده. من هنوز نفهمیدم چرا نباید اینها روی وب باشن (: ولی خب فعلا دور دور تلگرام است (:
  • بات تلگرام getmedia هم می تونه علاوه بر پادکست ها و فیلم و تصویرهایی که خودش داره، از خیلی منابع مرسوم هم مدیاها رو بگیره و برای شما بیاره. راستی! رادیو گیک هم داره.

کنفرانس‌ها

  • و اگر در شیراز هستین، یک کنفرانس براتون داریم: سومین کنفرانس تجربه کاربری در بیست و دوم و بیست و سوم. اون تاریخ من احتمالا برای یک دوره دیگه در اهواز خواهم بود ولی اگر در شیراز یا اطرافش هستین، پیشنهاد می کنم به کنفرانس تجربه کاربری شیراز بپوندین.

بازار کار

  • شرکت جنگل یک مجموعه نرم افزاری به فرم استارتاپ است که دنبال همکارهایی می گرده که تیم رو تقویت کنن و خودشون بخوان بخشی از شروع یک سیستم باشن. آگهی همکاری جنگل در نوع خودش جالبه به نظرم – بخصوص که در رشت فعالن.
  • ما توی شرکت پاسکال سیستم که همه با موس و کیبرد میشناسنش ، دنبال برنامه نویس های خلاق با ذهن باز برای توسعه یک وب اپلیکیشن سازمانی می گردیم. درسته یکم قدیمیه ولی ما اینجا هستیم که دستی به سر و گوش محصولات سازمانی بکشیم ، پس اگه دوس دارین تو این تغییرات با ما همراه بشین این فرم رو پر کنید یا به این آدرس ایمیل بزنید: 1saeedsalehi at Gmail.com
  • تاد میگه یک گروه با تجربه با اعضای جوان و مشتاق است که همگی از حرفه‌ی خود، لذت میبرند​. ما ​بازی ها و ​نرم افزارها و بازیهایی ​در سطح جهانی ​تولید میکنیم که صدها هزار کاربر از آنها استفاده کرده​ اند.​ ​​جستجوی ما برای استعدادهای برتر همیشگیست. به دنبال برنامه نویس های پی اچ پی، زند فریمورک از شهر تهران. رزومه ها رو بفرستین به jobs@todco.ir
  • لحظه نگار یه پلتفرم پخش زنده موبایلی هست که به تازگی راه اندازی شده و به دنبال گسترش تیم خودش از افراد حرفه ای و اجایل دعوت به همکاری میکنه. ما دو موقعیت شغلی باز «برنامه نویس PHP با حداقل چهار سال سابقه کار» و «مدیر سرور Linux» داریم. دفتر ما ونک هست و ساعات کاری منعطفی داریم. از طرفی همه توی کار شریک هستن و اگر اتفاق خوبی می افته همه شاد میشیم. ارسال رزومه انگلیسی به hi at lahzenegar.com

شما هم اگر علاقمند هستین در ماه بعد جزو این لیست باشین، وبلاگ پروژه یا پیشنهادتون رو به JadiJadi روی جیمیل بفرستین.

برنامه‌نویس‌ها در نقاشی‌های نقاشان کلاسیک

تامبلر نقاشی‌های کلاسیک از برنامه‌نویسان ایده جالبی داره که مطمئنا می تونه برای اکثر مخاطب‌های من بامزه باشه: تفسیر مرتبط با دنیای امروز برنامه نویسان نقاشی های کلاسیک. مثلا اینها:

ruby

«کارگران برنامه نویس در حال نگهداری اپلیکیشن مبتنی بر روبی آن ریلز»
– ارو یارنفلت. رنگ روغن روی بوم. ۱۸۹۳

return

«مدیر بخش مهندسی از جلسه بودجه باز می‌گردد»
– ایلیا رپین. رنگ روغن روی بوم. ۱۸۸۸

emacs

«ایمکس علیه ویم»
– گویا. ۱۸۲۰ تا ۱۸۲۳

javautil

«java.util.Date»
– سالوادور دالی. رنگ روغن روی بوم. ۱۹۳۱

root

«مدیر سیستم به یکی از توسعه دهندگان وب بر روی سرور پروداکشن دسترسی سودو می‌دهد»
– آندرآ دل وروچیو و لئوناردو داوینچی. رنگ روغن روی بوم. ۱۴۲۵ تا ۱۴۷۵

scala
«بازنمایی تصویری زبان برنامه نویسی اسکالا»
– هیرونیموس بش. رنگ روغن روی چوب بلوط. ۱۴۹۰ تا ۱۵۱۰
(پنل سمت چپ نمایشگر قابلیت‌های فانکشنال زبان، پنل اصلی سیستم تایپ و پنل سمت راست اجزای شئی گرای زبان را نشان می‌دهند)

توصیه می کنم بقیه تامبلر برنامه نویس ها در نقاشی های کلاسیک رو هم نگاه کنین. هم برای دیدن نقاشی های معروف خوبه هم برای لبخند زدن و یک لحظه گفتن «آره واقعا اینطوریه!».

نکته تکمیلی اینکه گفتن «آره واقعا اینطوریه» نشون دهنده چیزی بسیار جالبه: تکرار اتفاقات به شکل های مختلف در طول دوران های مختلف، جاهای مختلف و زمان‌های مختلف. انسان‌ها احساساتی پایه دارن مثل ترس، غم، نگرانی، اعتلا، شادی و … که در طول دوران ها ثابت بودن ولی به چیزهای مختلفی نسبت داده شدن. بازگشت مدیر بخش از جلسه تصویب بودجه همون ترکیبی از نگرانی و اضطراب و اشتیاق رو توی من به وجود می یاره که یک غارنشین موقع بازگشت هم گروهی اش از شکار داشته. ایلیا رپین دقیقا همون ترکیب های احساسی رو توی تابلوی زیر کشیده:

return

توی این تابلو (که پس از چهار بار تلاش رپین موفق شده چیزی که می خواسته رو توش نشون بده) یک تبعیدی سیاسی به خونه اش برگشته و توی چهره افراد مختلف ترکیب‌های متفاوتی از احساسات انسانی رو می بینین. بچه ها کودکانه تر هیجان زده یا متعجب و مشکوک هستن. بزرگترها کمی نگران ولی خوشامدگو و همراه. مستخدم ها منتظر دیدن نتیجه و تاثیر ماجرا بر زندگی‌شون و خود فرد بازگشته، منتظر تقدیر شدن و در عین حال دارای پرسش‌ها و شک‌های زیاد در فکر در مورد آینده و حرف‌هایی که باید بزنه. این ترکیب احساسات چیزی هستن که انسان ها رو در لایه پایین تشکیل میدن و در طول قرن‌ها هم تغییر خاصی نداشتن و در نتیجه پاراگراف بالا که تفسیر نقاشی بالاست رو می تونین در مورد مدیر بخش که از جلسه بودجه بندی برگشته رو هم صادق بدونین. تازه کارترها هیجان زده و خوشحال، بزرگترها پرسشگر و خیر مقدم گو و خود فرد درگیر با چیزهایی که قراره به زبون بیاره.

همینه که خوندن رمان و دلسپردن به هنر ارزشمند خونده می شه: آشنا شدن با لایه ای عمیق از روابط انسانی.

یادتون نره که از نقاشی ها و شوخی های تامبلر برنامه نویس ها در نقاشی های کلاسیک لذت ببرین (:

هواشناسی در ترمینال: مثل اینکه تا یکشنبه هم فضای بارونه

سایت wttr.in یک هواشناسی تحت ترمینال است. جذابیت خاص؟ با curl که یک ابزار بسیار قدرتمند لینوکسی برای دریافت یو آر ال‌ها با تکنیک‌ها و مکانیزمهای و گزینه‌های مختلف است هم می تونین بهش درخواست بدین. مثلا اگر لینوکس (یا کرل) دارین کافیه این دستور رو بزنین:

curl http://wttr.in/tehran

قدم دوازدهم چالش کتابخوانی: شب ممکن

book1394_12

در آخرین قدم چالش کتابخوانی ۱۳۹۴ رفتم سراغ یک رمان ایرانی جدید؛ شب ممکن نوشته محمد حسن شهسواری از نشر چشمه. این کتاب در سال ۱۳۸۸ (همون ۸۸ مشهور) منتشر شده؛ در دوران احمدی نژاد و مرزهای عجیبی رو شکسته. منظورم مرز چاپ نیست. درسته که کتاب به چاپ پنجم رسیده ولی خب اصل ماجرا این نیست. اصل ماجرای متعجب کننده در این کتاب بخش هایی از کتاب است که مرزهای سانسور ایران رو رد کرده. مثلا در صفحه ۱۱۴ می خونیم:

بدی هاله این است طوری شوخی می کند که سخت می شود فهمید جدی نیست. هاله دست می برد گل سر بزرگ مشکی اش را باز می کند، موهای پرکلاغی‌اش افشان می‌شود روی گردن و سینه و بعد خیلی سریع مشت‌شان می‌کند و دوباره گل‌سر را پشت سر سفت می‌کند و گردن بلندش دوباره توی چشم… به سمت جعبه‌ی سیگارش می‌رود، یک نخ سیگار روشن می‌کند، می‌دانم می‌داند منتظر کلامش هستم، اما طول می‌دهد به اندازه‌ی دو پک با حوصله: «مشکل من این است که ذهن خرابی دارم.»

این توی کتاب‌های ایرانی بسیار دور از ذهن است. انتظار کلمه پستان رو که نداریم ولی جایگزین کم معنی ترش سینه هم تا به حال همیشه با سانسور روبرو بوده – بخصوص در مورد زن ها. و بسیار عجیبه جایی اشاره بشه که زنی موهاش رو باز می کنه و می ریزه رو سینه اش و بعد گردنش و … یا مثلا جایی که یک مرد رفته خونه دوستِ دوست دخترش که در معیارهای مرسوم حتی دوران عزیز خاتمی، حرام اندر حرام بوده:

پس چرا هر سه بار وقتی سارا نیست من را کشانده خانه‌اش؟ او که نگفته، من خودم آمدم. اما نه، همه‌اش نقشه است. مردها مگر غیر از خوابیدن، چیز دیگری از زن‌ها می‌خواهند؟ این یکی فقط صبرش بیشتر است،. خواننده‌ی Cranberies چه‌قدر خوب می‌خواند. […] من چرا این قدر مطمئنم که اگر همین الان خودم را بکشانم طرف لیلا و سرم را بگذارم روی پاهایش، او هم دستش را حلقه می‌کند دور گردنم.

و خیلی جاهای کتاب هم پر است از همین اشاره ها به کلمات انگلیسی و به رخ کشیدن دونستن موسیقی و فرهنگ خارجی. یک جاهایی توی ذوق می خوره و یک جاهایی نویسنده اشاره می کنه که دلیل اومدن اینها همین است که توی ذوق بخورن. اما من که خوشم نیومده. ولی کشش کتاب باقیه:

چشم‌هایش تنگ می‌شود و وقتی دست تیکه داده به چهارچوب در را پایین آورد شال از روی گردنش کنار می‌رود و هفت کوچک و سفید زیر گردنش پیدا…دست‌هایم را بلند می‌کنم. با چشمک سوم، اول چین پیشانی‌اش باز می‌شود، بعد گونه‌ها جمع… و دست آخر لب‌هایش از هم باز… «مسخره، عوضی، نکبت…» و فحش‌های دیگر و پشت سر هم. تو اتاق که می‌آید، هفت کوچک و سفید بزرگ می‌شود، سد.. هوف..

پاراگراف بعدی این متن در مورد این بحثه که زن نگرانه که مرد سرما بخوره و نظرش که «دوست ندارم خیس از خانه بیرون بروم». سانسورچی رو نمی دونم ولی من مطئن هستم که اول با کنار رفتن شال، شکاف پستان دیده شده، بعد لب ها برای بوسه جمع شدن و بعد باز شدن و اون هفت سفید زیر گردن توی اتاق بازتر شده و بعدش دوش و نگرانی از سرما خوردن (:

البته مطمئنا با یک رمان اروتیک طرف نیستیم. کتاب شب ممکن یک داستان – برای من – یک داستان پیچیده با شخصیت هایی در هم گره خورده است که مثل همه نمونه‌های مشابه‌اش من رو یاد این می‌ندازه که نویسنده از سطحی بالاتر رفته که بهش اجازه می ده رمان های جذاب بنویسه اما هنوز به جایی نرسیده که برای ایجاد جذابیت مجبور نباشه موقعیت های خیلی عجیب و دور از ذهن خلق کنه. محمد حسن شهسواری داستانی جذاب طرح کرده که اگر بر خلاف من ذهن‌تون بتونه آدم ها رو یادش بمونه و صحنه‌های مقطع رو به هم پیوند بزنه و بفهمه هر فصل از زبون کدوم یکی شخصیت گفته شده، ازش لذت خواهید برد اما خب ظاهرا نویسنده هنوز راه داره تا بتونه بدون ایجاد فضاهای دور از ذهن و غیرقابل تصور در جامعه ما، رمانی اجتماعی بنویسه که جذابیتش نفوذ به عمق روابط باشه.

جالبترین بخش این کتاب برای من دیدن این بود که در سال ۸۸ و حین قدرت مطلق دوست سابق دوستان، چطور رمانی چاپ شده که توش یک زن برای اینکه ماشینی مدل بالا به دست بیاره اینطور توصیف شده:

سمیرا تقریبا تا وسط خیابان رفته بود و خودش را یک‌بری گرفته و کم کم داشت در آن شب برفی، راه بندان درست می‌کرد. از دور که می‌دیدمش، تنها، و آن طور کنار خیابان که اندازم لاغر مثل مارش را توی ویترین گذاشته بود، با آرایش و لباس‌هایی که از تو داشت، فکر می‌کردم راه‌بندان حقش است. بیشتر از این هم حقش است. طره‌های نمناک مو به صورت سرخش چسبیده بود و چشم‌های سیاهش، نور چراغ ماشین‌های را که از روبرو می‌امدند، منعکس می‌کرد. پالتو آبی‌اش دویده بود توی سفیدی برف. سرخی لب‌ها و صورتش با زبان حتما داغی که گاهی به لب پایین می‌کشید، سرما را پس می‌زدند تا دایره‌ی سرخ و گرمی بسازند، تا دست‌های انبوهی برای گرما گرفتن به طرفش دراز شوند.

متاسفانه ویراستار نشری مثل چشمه هم هنوز به شیوه اشتباه از «ی» برای عبارت‌هایی مثل «دایره‌ی سرخ و گرم» استفاده می کنه شدیدا توی ذوق می زنه و همراهی اش با جملات طولانی و نامنوس و گاهی پر طمطراق در شرح روابط پیچیده نویسنده ها و روسپی ها و هنری ها و … خوندن این رمان رو برای من کمی سخت می کنه ولی کماکان توصیه ام اینه که کتاب خوبیه برای خوندن؛‌ حتی اگر سبک چیزی که من معمولا می خونم نباشه.

لینک های شاد دوشنبه‌های آخر ماه اسفند ۱۳۹۴ – از بهترین پادکست‌ها تا بازار کار

TOPSHOT - An eagle of the Guard from Above company, grasps a drone during a police exercise in Katwijk, on March 7, 2016.  The bird of prey can get drones from the air by catching them with his legs. / AFP / ANP / Koen van Weel / Netherlands OUT        (Photo credit should read KOEN VAN WEEL/AFP/Getty Images)

به یک دوشنبه دیگه آخر ماه رسیدیم و زمان لینک های شاد دوشنبه‌ها. در این پست آدم هایی که دوست داشتن پروژه شون دیده بشه حضور دارن. این سیستم رایگان و دوستانه است و دلیلش اینه که اگر ما به همدیگه کمک کنیم، جامعه بهتری خواهیم داشت. اگر علاقمند هستین معرفی بشین به jadijadi روی جیمیل خبر بدین.

صورتی تصویری

  • پروژه جالبی هم شروع شده برای رسوندن آفلاین فایل های صوتی تصویری به آدم ها از طریق ماهواره! هم دونستن در مورد تکنولوژی اش جذابه و هم دریافت کردن فایل های باحال آفلاین و بعد پخش کردنشون. تلگرام پروژه توشه، توییتر توشه و اینستاگرام توشه.
  • یک ایده خوب هم پادکستی است که مقاله های بلند و جالب رو به فارسی تعریف کنه. چیزهایی مثل چگونگی عملیات فراری دادن یک زندانی تا ماجراهای فرار ال پاچو و روایت معدنچیان محبوس شیلی. پادکست کانال بی رو در ساوندکلاود و فیسبوک پیگیری کنین. به نظر من یکی از بهترین پادکست های فارسی است که شنیده ام، البته معلومه که در سبک خودش.

پروژه‌ها بزرگتر

پروژه‌های شخصی

تلگرام

  • یکی از دوستای خوبم هم یک کانال لینوکسی شروع کرده به اسم نکات لینوکسی و توش از پایه در مورد لینوکس می نویسیه. اگر علاقمند هستین خوبه عضو بشین. البته به نظر من این چیزها باید تو وب باشه نه تو چت ولی خب .. ایران است و فیلترینگ و داستان هاش. کانال لینوکس نوتز منتظر شماست.
  • یک گروه خوب تلگرامی هم گروه پاد کچ است که به شکل منظم بقیه پادکست های خوب رو بازنشر می کنه. البته رادیو گیک رو فقط در صورت انتشار شماره جدید منتشر می کنه، هرچند که به نظر خودم شماره های ویژه واقعا تاریخ ندارن. ولی خب مهم اینه که چیزهای خیلی خوب خیلی زیادی داره و دنبال کردنش هیجان انگیزه.

بازار کار

  • شرکت وادا که میزبان ما توی جشن انتشار گو بود (همچین شرکت باحالیه!) دنبال یک لینوکس ادمین نسبتا حرفه ای می گرده. کسی که بتونه کار رو دست خودش بگیره و حداقل چند سالی سابقه داشته باشه. بیشتر کارها دبیان است ولی انتظار می ره یک آدم حرفه ای بتونه هر چیز جدیدی رو با داکیومنت خوندن یاد بگیره و پیش ببره. محیط کارش دوستانه است، با فرود همکار می شین و مدیرها هم خوبن و ساعت کاری هم انعطاف پذیره. اگر مدیر سیستم لینوکسی هستین و devops و علاقمند یک محیط باحال، برای اپلای کردن ایمیل بزنین به jobs@vada.ir
  • تیم آیرین (واقع در شیراز)، محصولاتی در حوزه وب و ویدیو با تعداد مخاطبین بین المللی بالا توسعه می ده و گفته که سال جدید، پروژه هایی با چالش های شیرین و لذتبخش توسعه خواهد که نیاز به نیروهایی آشنا به مهارت های Java Script , HTML , CSS یا PHP, WordPress داره. خیلی روی حرفه ایی بودن تاکید ندارن، هرچند که اگر باشین، عالی تره. تماس بگیرین با hiring@airinmedia.com

قدم یازدهم چالش کتابخوانی ۱۳۹۴ – شطرنج برای ببرها

book1394_11

راستش انتخاب اینکه در قدم یازدهم چه چیزی رو بنویسم سخت بود. این چند وقت چند تا کتاب خوندم و خب در نهایت با توجه به علاقه فعلی به شطرنج، به نظرم معرفی کتاب شطرنج برای ببرها از سیمون وب در رده بندی «کتابی که به خاطر روی جلد انتخابش کرده باشم» از همه بامعنی تر بود؛ این کتاب رو واقعا فقط به خاطر عنوان عجیب و عکس عجیب روی جلدش انتخاب کردم؛ که البته از عکس روی جلد چاپ انگلیسی زشتتر و بی معنی تره.

babrha webb

نویسنده این کتاب کوتاه سیمون وب است و عزیزالله صالحی‌مقدم ترجمه اش کرده. کتاب مثل بسیاری کتاب‌های شطرنج دیگه چاپ انتشارات فرزین‌ است. با اینکه مثل هر کتاب شطرنج دیگه ای توی این کتاب هم بازی و کدنویسی و نوتیشن وجود داره (تو فارسی بهش چی می گیم؟) ولی در نهایت این کتاب یک کتاب است که می تونین تو تخت یا مبل لم بدین و از راست به چپ بخونینش. کتاب نگاهی روانشناسی داره به مسابقات شطرنج و مثلا بهتون توصیه می کنه که اگر با بازیکنی ضعیفتر بازی می کنین احساس نکنین که باید برای بردن هنر خاصی به خرج بدین یا اگر با بازیکنی خیلی قویتر بازی می کنین، پیگیری یک خط خیلی منطقی تقریبا به شکل یقین منجر به شکست شما می شه.

خوندن این کتاب لذت بخش بود و اگر علاقه ای به شطرنج دارین حتما توصیه می شه. دوست شطرنجی ام هم گفت که توی فارسی به این کتاب می گن «شطرنج برای بِبَرها» (:

شاید خلاصه کتاب این باشه که «علیه بازیکن بازی کنین نه علیه صفحه شطرنج»! این توصیه مرسومی در شطرنج نیست و منطقا هم کسی نمی تونه فقط با خوندن این کتاب و به موقع پا شدن از پشت میز و قدم زدن و نگاه کردن به طرفش و ورزش کردن و … در هیچ تورنمنت شطرنجی به نتیجه فوق العاده ای برسه اما مطمئنا هر کسی که شطرنج بازی کنه، می تونه از این کتاب لذت ببره و ایده بگیره.