هفته وایبر: منحنی نرمال، اسید پاشی و اینکه چرا گروه‌های وایبری ترسناک می‌شن

در ادامه هفته وایبر

منحنی‌ای است به اسم منحنی توزیع نرمال که اینکاره‌ها بهش می‌گن منحنی گاوسی و اونکاره‌های بهش می‌گن توزیع زنگوله‌ای – به خاطر شکلش:

normal_dist

از اونجایی هم که این منحنی با بسیاری از پدیده‌های «طبیعی» سازگاره، بهش منحنی توزیع نرمال هم می‌گن. مثلا قد آدم‌ها در یک جامعه تقریبا شبیه این منحنی است:

ghad

یعنی تعداد بسیار کمی هستن که ۱۳۰ سانت باشن و اکثریت ۱۶۵ سانت هستن و تعداد خیلی کمی هم هستن که ۲ متر و بیشترن. یا مثلا در مرد گرایش جنسی:

scale

که می گه درصد کمی از مردها هستن که کاملا همجنسگرا هستن، درصد بیشتری تا حدی دوجنسگرا، اکثریت زن و مردهای با گرایش به جنس مخالف و طرف راست طیف هم دوباره زن هایی هستن با گرایش به جنس موافق اما درصدشون کمتر از متوسط ها است. این منحنی توضیح دهنده بخش بزرگی از پدیده‌های اطراف ما است و به همین دلیل در علوم انسانی و شناخت و بررسی جوامع بسیار مهم. مثلا فرض کنین من بخوام ببینم وضع چاقی در ایران چطوریه، کافیه چند نمونه گویا داشته باشم تا بتونم با استفاده از منحنی نرمال به شما بگم که در ایران به احتمال زیاد چند نفر بالای ۲۰۰ کیلو وزن دارن.

حالا اینها چه ربطی پیدا می کنه به وایبر و اسید پاشی؟ اونجا هم بخشی از جامعه است و مثل هر چیز دیگه تابع یک منحنی نرمال. یعنی در هر جامعه ای کسی رو داریم که معتقده باید کسی که طبق میل اون لباس نمی پوشه، طبق میل اون رفتار نمی کنه، مثل اون حرف نمی زنه، رنگش با رنگ اون فرق داره و … رو از بین برد یا شکنجه کرد یا شلاق زد یا ترسوند یا بیرون کرد یا به گوشه خونه روند. اما اینها چند نفر هستن؟ اونم توی کشور عزیزی که از انواع تریبون هاش خشونت و عدم پایبندی به قانون تبلیغ و دیده می شه.

بذارین ببینیم تو جامعه در مقابل چنین چیزهایی، کیا رو داریم و با چه نسبتی:

normal_society

یعنی تعدادی به شکل فعال برای برابری تلاش کنن، اکثریت بفهمن که زن ها و مردها فرصت ها و حقوق برابر دارن و تعداد کمی رفتارشون بگه که زن ها خنگ هستن و در انتهای طیف هم دیگه تعداد خیلی خیلی کمی باشن که معتقد باشن باید زنی که مثلا طبق نظر اونها لباس نپوشیده رو تنبیه بدنی کرد یا شلاق زد. در ضمن ما چیزی داریم به اسم گرایش به سمت نرمال که باعث می شه آدم ها ناخودآگاه رفتارشون به سمت وسط اینن نمودار بکشن.

حالا اینجاست که وایبر ترساناک می شه، نه خودش ذاتا بلکه مثل پنجره ای که برو به جامعه ای مریض باز شده.

نگاهی سریع به شوخی‌ها، رفتارها، حرف‌ها و نمودهای بیرونی اعتقادات ما توی وایبر به سادگی به ما می گه که اتفاقا نقطه متوسط جامعه وایبری ما جایی است که توش خیلی راحت احمق گفتن به زن ها به نظرمون بامزه می‌یاد، یک موضوع جنسی طبیعی برامون پیک هیجان جنسی کل هفته است و هیچ ابایی از این نداریم که چند قومیت کشور رو موضوع مسخره دائمی خودمون بدونیم و از خودمون هم سوال نکنیم که چرا اینقدر از نظر سطح زندگی پایینتر از ما هستن. در اصل دلیلی که دیدن وایبر یک جامعه شناس رو ناراحت می کنه اینه که فریاد بلندی است که داره بهمون می گه جامعه ما اینه:

viber_society

و مشخصه که توی این جامعه کسی که اسید می پاشه هم حضور پررنگ تری داره. اگر متوسط جامعه من از نظرش زن بودن موضوع تمسخر است و مثلا صفحه بامزه اش چیزی به اسم «زن باس» است که توش به خنده می نویسه «زن باید خوشگل باشه، بقیه اش رو با کتک درست می کنم» اصلا نباید تعجب کرد که یک آدم تندرو هم – که شکی نیست جاسوس غرب و شرق و شمال و جنوب است و بازیچه انواع شاخه های مذهبی غیرشیعه است- روی زنی که حس می کنه «مناسب» نیست اسید بریزه.

راه حل چنین موضوعاتی در جوامع، تشدید قوانین و شکنجه بیشتر و اعدام و اینها نیست. قابل توجه است که ما در حال نه فقط یکی از چهل کشور باقی مونده هستیم که آدم ها رو اعدام می کنن که بین این چهل کشور، رتبه دوم رو هم از نظر کشتن آدم ها توسط دولت کسب کرده ایم و همه شاهد وضعمون هستین. راه حل چنین چیزهایی برابر دیدن انسان ها است تا توش «زن» دیگه یک «دیگری» نباشه که «مرد باس اصلاحش کنه». و خب معلومه که هم من و شما توش دخیلیم هم حکومتی که کل رسانه‌ها، سیستم آموزشی، قانونگذاری و … رو زیر کنترلش گرفته. پس حداقل به نوبه خودتون دفعه بعد که زن‌ها رو در گروه وایبری مسخره کردن، به این فکر کنین که در اسید پاشی تا حدی سهیم هستین. دردناکه ولی واقعیه؛ همه ما در شرایط جامعه مون سهیم هستیم و اتفاقاتی که در جوامع تکرار می شن، محصول تک تک افراد اون جامعه هستن و نه یک دونه جاسوس و دو تا دیوانه.

هفته وایبر: ابر کلمات تشکیل شده از پرکاربردترین کلمات گروه «جوک‌کده»

خوشبختانه دوستام اینقدر معقول هستن که من فقط دوبار در گروه‌هایی با اسم‌هایی مثل «جوک‌کده» و «بالای ۱۸» عضو شدم و خوشحالم که عضویتم توی یکیشون رو با همه اعصاب خوردی اش نگه داشتم تا الان بعد از دو ماه که از عضویتم گذشته این تگ کلاود رو ازش درست کنم.

اینها کلماتی هستن که یک برنامه کامپیوتری بعد از نگاه کردن به همه کلمات رد و بدل شده، حذف کلمات مرسومی مثل «و» و «یا» و تعیین سایز فونت بر اساس تکرار هر کلمه ساخته و کنار هم چیده. در موردش خیلی حرف نمی زنم چون دوست دارم از شما بشنوم. خیلی کامنت ها می شه گذاشت. فقط چون جمعه است بگم که بعدا در مورد ممه در پستی جداگانه ولی مرتبط با هفته‌ وایبر حرف خواهیم زد.

tagcloudofjokestan

مطلب مهمان هفته وایبر – ده فکری که وایبر به ذهن متبادر می کند

در ادامه هفته وایبر و مطالب مرتبط با وایبر، مطلب مهمان زیر رو دریافت کردم که به نظر مناسب انتشاره.

viber2

اولین باری که به یک گروه وایبری دعوت شدم برمی‌گردد به بهمن سال گذشته، موضوع گروه شرکت در یک مهمانی بود، آدمها به سرعت در گروه اضافه می‌شدند، آدم‌هایی که نه من می‌شناختمشان و نه متوجه می‌شدم از طریق چه کسی اضافه می‌شوند، سیل عکس‌ها و شماره‌ها و صدای نوتیفیکیشن وایبر بود که روانه می‌شد. از آن تاریخ به بعد گروه‌های وایبری بخشی از ارتباطات روزانه‌ام شد، گروه همکاران، گروه دوستان، هم‌مدرسه‌ای‌ها، هم محله‌ای‌ها، خانواده، گروه‌های تخصصی‌تر برای بحث در مورد موضوعات خاص و…حجم بزرگی از حافظه گوشی همراه پر شد از عکس‌ها و ویدئوهای وایبری، از آدمهایی که در بیشتر مواقع نمی‌دانستم چه کسانی هستند و مثلا چرا فلان موضوع برایشان آنقدر جذاب بوده که برای گروهی از آدمها بفرستند. اولین سوالی که در این مدت از خودم پرسیدم این بود که «وایبر» به عنوان یک «شبکه اجتماعی متفاوت و پویا» دقیقا جای چه چیزی را پر کرده است؟ می‌گویم «پرکرده است» چون فکر میکنم یک جای خالی بود که وایبر به سرعت آن را گرفت، برای خودش جایی باز نکرد، ناگهان همه‌گیر شد و حالا هر روز کنار هرکسی در مترو یا اتوبوس هم بایستی صدای نوتیفیکیشن وایبر است که می‌آید و سرهایی که در میان پیام‌های رنگ و وارنگ وایبر می‌چرخند. سوال بعدی این بود که محتوایی که وایبر منتقل می‌کند از کجا می‌آید و نشان‌دهنده چیست؟ آیا می‌شود به صرف بررسی محتوای رد و بدل شده در وایبر ارزیابی سریعی از مطلوبات یا نیازهای ارتباطی و اجتماعی آدمهای ایرانی داشت؟ این ده مورد، مسائلی است که در این چند ماه به مرور به آنها فکر کرده‌ام شاید بشود به این لیست ده یا دهها مورد دیگر هم اضافه کرد.

۱- آیا وایبر جای خالی ارتباطاتی که نداریم را پر می‌کند؟ محیط اجتماعی فعلی (جاری/ایران) به شکلی است که هیچ فضایی برای ارتباطات اجتماعی تصادفی وجود ندارد، نقشی که شاید قدیم‌ترها بازار و سرگذر بر عهده داشتند و در کشورهای دیگر امروز کافه و بار آن را بر عهده دارند. محیط‌های اجتماعی بسته و تفکیک‌شده که دنیای اجتماعی آدم‍ها را به محیط کار، خانه-چهاردیواری، بخش مجردی، بخش خانواده و یا حتی محیط‌های تفکیک شده جنسیتی در وسایل حمل و نقل تا پارک و سینما تقسیم می‌کند و تا حد زیادی حتی آن را هم محدود و مدیریت می‌کند، هیچ فضایی برای تنفس آدمها، برای برقراری ارتباطات گاه و بیگاه و اصلا تصادفی آنها باز نمی‌گذارد. وایبر مثل چتری مجازی این جایگاه را پر می‌کند، آدمها را به هم وصل می‌کند و برای آنها فرصت معاشرت فراهم می‌کند.

۲- آیا ما تا این حد سکسیست هستیم؟ اولین دفعاتی که پیغام‌های سکسیستی را روی گوشی موبایلم و از کسانی که می‌شناختم دیدم، باور نمی‌کردم، دفعات بعدی عصبانی بودم و یکی دو بار دعوا کردم، اما به تدریج آنقدر تکرار شد که برایم این سوال مطرح شد که آیا واقعا ما تا این اندازه سکسیست هستیم؟ پیامهایی که هر بار با موضوع خنگی دختران، خشونت‌هایی که به نظر فرستنده بامزه می‌رسید، تکرار کلیشه‌های جنسیتی در قالب طنز یا پیام‌های پند و اندرز در گروه‌های وایبری این شک را برایم به وجود آورد که شاید ما در بعضی زمینه‌ها نه تنها پیش نرفتیم که فرو رفتیم. خندیدن به هر قیمتی و به هر چیزی قهقرایی بود که تصورش روزهای اول برایم سخت بود و این روزها امیدی برای بیرون رفتن از آن ندارم.

۳- چرا گفته‌های آدم‌های معروف را تکرار می‌کنیم؟ بعد از فیس‌بوک، وایبر دومین شبکه اجتماعی است که گفته‌هایی از آدم‌های مشهور در آن به وفور به اشتراک گذاشته می‌شود، این پیامها از «امیدواری به زندگی» تا «توصیه رفاقت»، «نادیده گرفتن دنیا»، «چگونه شاد باشید؟» گسترده است. بیشتر وقتها نمی‌شود نسبت بین فرستنده و متن را به درستی دریافت؟ آیا این گفته‌ها که اینقدر بین کاربران شبکه‌های اجتماعی در ایران محبوب هستند در واقعیت رفتاری آنها هم تغییری ایجاد می‌کند؟ اصلا میان آن طنز سکسیسیتی و این گفته‌های انسان‌دوستانه و برابری‌طلب چه نسبتی برقرار است؟

۴- آیا از برقراری هر شکلی از رابطه اجتماعی ناتوانیم؟ ما دوستان نزدیکی بودیم، تا قبل از گروه وایبری «دوستان» از هم حال و احوالی می‌پرسیدیم یا گپ می‌زدیم. روزی که گروه دوستان را در وایبر درست کردیم فکر کردیم که این ارتباط بیشتر می‌شود، از حال هم بیشتر خبر خواهیم داشت و با هم در مورد مسائل مختلی گپ خواهیم زد؛ اما اینطور نشد، گروه بعد از مدتی تبدیل به محل رد و بدل شدن جک‌های روزانه، اخبار و در بیشتر موارد سکوت‌های طولانی شد، این اتفاقی بود که برای گروه همکاران، دوستان دیگر و حتی گروه‌های تخصصی‌تر هم افتاد. گاهی سلام و علیکی و رد و بدل کردن اطلاعاتی که در بسیاری مواقع با رگبار جک و پیام‌های عمومی دیگر قطع می‌شوند، گم می‌شوند، ارتباطی شکل نمی‌گیرد.

۵- حرفی برای گفتن نداریم؟ همیشه فکر میکردم که ما آدمهایی هستیم محروم از فضاهایی که دیالوگ در آن شکل بگیرد، وقتی با گروههای وایبری روبرو شدم تصورم این بود که این فضای مجازی در حدی قادر است این فضا را بسازد، اما سوالم امروز این است که آیا واقعا ما حرفی برای گفتن داریم؟ یا تصور من از ابتدا اشتباه بود

۶- در آرزوی یافتن شخص مورد نظر؟ شما هم حتما تجربه‌هایی نظیر این را دارید که کسی را که هرگز یک بار هم ندیده‌اید و دیالوگی نداشته‌اید تنها به دلیل بودن در یک گروه فکر کند شما شخص مورد نظر زندگیش هستید، دریافتی که بیشتر از سر استیصال در برقراری رابطه و راضی شدن به حداقل شرایط رابطه یعنی جنسیت و عضویت در یک گروه به نظر می‌رسد.

۷- آیا وایبر می‌تواند ابزاری سیاسی باشد؟ جواب این سوال را نمی‌دانم، شاید بشود سوال را اینطور پرسید :«آیا فرستادن جک‌های سیاسی در گروه‌های وایبری به معنای سیاسی بودن آن است؟» یا شاید باید اول تعریفمان را از سیاست مشخص‌تر کنیم.

۸- آیا وایبر ما را به هم نزدیکتر کرده است؟ به خاطر کار و مشغله روزانه، یا به خاطر ناامید شدن از گرفتن پیام‌هایی که شاید در ابتدا انتظار یا آرزویش را داشتم، دیگر وایبر را در طول روز نگاه نمی‌کنم، شبها وقتی عدد نسبتا بزرگ پیامهای وایبری را می‌بینم، بیشتر مواقع رغبتی برای خواندن آنها ندارم، به این فکر میکنم که آیا وایبر ما را به هم نزدیکتر کرد؟ چقدر سخت است که در میان آن عدد بزرگ بی‌معنا، یک پیغام احوالپرسی فرستاد و چقدر عجیب است که وقتی به ظاهر با کسانی در ارتباط روزانه‌ای تلفن را برداری و حالشان را بپرسی.

۹- آیا وایبر محیط خوبی برای شناخت نسبی از فضای اجتماعی ایران است؟ اولین بار زمانی این سوال به ذهنم رسید که اعلام شد وایبر متعلق به اسرائیل است و هرچه در آن رد و بدل می‌شود تحت نظارت آنهاست. از خودم پرسیدم اطلاع از آنچه در وایبر می‌گذرد چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ اگر بخواهم فردی به این سوال پاسخ دهم، پاسخم این است که هیچ معنایی. چند درصد مردم ایران دسترسی به گوشی‌های هوشنمند دارند؟ چند درصد دسترسی به اینترنت دارند؟ از این مجموعه چند درصد وایبر دارند؟ چند درصد از کسانی که وایبر دارند در این گروه‌ها فعالیت می‌کنند؟ شاید پاسخ دقیق به این سوالات بتواند مشخص کند که چرا فکر میکنم این اطلاعات جز برای سطح خرد امنیتی در داخل کشور معنا و ارزش خاصی ندارد.

۱۰- آینده گروه‌هایی نظیر گروه‌های وایبری چه خواهد شد؟ وقتی من تازه اینترنت را کشف کرده بودم، گروه‌های چت در یاهو رونقی داشتند، از بحث و تبادل نظر تا هیجان معاشرت با جنس مخالف. اما بعد از مدتی بر سر آنها چه آمد؟ مطمئنم که هجده ساله‌های فعلی هیچ تصوری از آن چت‌روم‌ها ندارند، شاید یک حدس معقول این باشد که بر سر گروههای وایبری هم همین بلا بیاید، اما سوال مهم‌تر این است آیا بین محتوایی که در چت‌روم‌های یاهو رد و بدل می‌شد با این محتوا تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟ راستش را بخواهید من فکر میکنم جواب این سوال هم منفی است.

هفته وایبر: آیا وایبر امن است

جواب کوتاه به این سوال بسیار ساده است. در اصل جواب دادن به هر سوال با الگوی «آیا فلان امن است» بسیار ساده است. جواب کوتاه، قاطع، دندان شکن و راحت به همه سوال‌های کامپیوتری به شکل «آیا X امن است» این است که «خیر» و اگر بخواهیم کمی هم توضیح بدهیم می توانیم بگوییم «خیر! در دنیای کامپیوتر و در فضای دیجیتال هیچ چیز کاملا امن نیست».

بله درست متوجه شدید. اینجا کلمه پیچاننده بحث، کاملا است. می تونیم اصولا مدعی بشیم که منظور ما هم کاملا امن نبوده بلکه می خواستیم بدونیم وایبر تا چه حد امنه. اصلا بذارید سوال رو با خط مرزهای مشخص بپرسم:

۱- وایبر در کجاها امن است
۲- وایبر در کجاها امن نیست

وایبر در کجاها امن است

وایبر برای انتقال پیام های متنی از رمزنگاری استفاده می کنه و در نسخه های جدیدتر روی بعضی سیستم عاملها اینکار رو برای پیام های تصویری و نقشه و غیره هم انجام می ده. معنی این حرف اینه که مثلا مدیر شبکه شما یا یک دزد اطلاعات که داره به خط شما گوش می ده یا آدم خبیثی که توی همون شبکه ای که شما باهاش به اینترنت وصلین حضور داره یا رییس کشوری که فکر می کنه باید کل اینترنت مردم رو شنود کنه، نمی تونه مستقیما پیام های شما رو از روی کابل های اینترنت بخونه و ببینه چی می گین – مگر اینکه بتونه رمز وایبر رو بشکنه.

از این نظر وایبر نسبت به چیزهای مهملی مثل یاهومسنجر یا یک سایت آنلاین که یک باکس چت گذاشته و چیزهای مشابه، مزیت خوبی داره و می تونین مطمئن باشین که وقتی دارین با وایبر چت می کنین، همسایه ای که پسورد وایرلس شما رو دزدیده، همکارتون که روی همون شبکه است و مسوول شبکه با اینکه می بینن شما از وایبر استفاده می کنین، نمی تونن محتوای پیام‌های شما رو بخونن. اما وایبر کجاها امن نیست؟

وایبر در کجاها امن نیست

وایبر روی تلفن شما اجرا می شه

وایبر روی تلفن شما اجرا می شه، کیبورد شما توش اطلاعات وارد می کنه و آرشیوش هم روی تلفن شما ذخیره می شه. منطقا اگر کسی به تلفن شما دسترسی (فیزیکی یا از طریق یک برنامه دزدی اطلاعات) داشته باشه، مکالمات، عکس ها و همه چیزهای دیگه نه فقط وایبر که هر چیز دیگه رو هم می بینه. این اتفاق اخیرا با لو رفتن عکس‌های اسنپ‌چت توسط یک اپلیکیشن اضافی که مردم روی موبایلشون نصب کرده بودن، صورت واقعی تری به خودش گرفته.

وایبر از طریق سرورهاش کار می کنه

وایبر چند سرور مرکزی داره که هر چیزی اول به اونجاها مخابره و بعد از اونجاها به مخاطبین فرستاده می شه – حداقل آخرین باری که من چک کردم به نظرم اینطور بود. در این وضعیت قابل پذیرش است که کل اطلاعات شما روی اون سرورها موجود باشه و اگر روزی اون سرورها به مشکل بربخورن، اطلاعات شما دیگه امن نخواهد بود. این مساله شاید دور از ذهن باشه ولی دور از ذهن‌تر از فپینینگ‌دی نیست که توش عکسهای خصوصی یکسری از هنرپیشه‌ّای مشهور از روی سرورهای آی‌کلاود اپل لو رفت.

وایبر توسط شرکتی قانونی اداره می شه که شغلش پول درآوردنه

وایبر یک شرکت خصوصی است. اوائل ترکیبی از یک شرکت آمریکایی/قبرسی/اسراییلی و این روزها خریده شده به قیمت ۹۰۰ میلیون دلار توسط یک شرکت ژاپنی. این شرکت لازمه پول در بیاره و فعلا استراتژی اصلی اش فروش استیکر است! این شرکت در هر کشوری تابع قوانین است و احتمالا اگر قانون اون کشور بهش بگه باید اطلاعات فلانی رو به ما بدین، مقاومت خاصی نمی کنه. از اونطرف شغل این شرکت در آوردن پول است و من اصلا تعجب نمی کنم اگر مثلا حکومت گواتمالا که رو الماس نشسته بره بهشون بگه «من یکمی از این الماس ها رو بهتون می دم به شرطی که اطلاعات هر کسی خواستم رو به من بدین» و اونها هم بگن «باشه ولی صداش رو در نیار». این اتفاق با توجه به هویت ژاپنی این شرکت احتمالش کمتر شده ولی هنوز هم غیر ممکن نیست.

وایبر نگفته از چه الگوریتمی استفاده می کنه

وایبر یک برنامه متن بسته است و حداقل من ندیدم جایی بگه دقیقا از چه الگوریتم رمزنگاری استفاده می کنه. حمله هایی مثل MITMA (بخصوص اگر پول کافی داشته باشین که از شرکت های مشکوک سرتیفیکیت بخرین) به خوبی می تونن علیه اش کار کنن و از اونطرف کامپیوترهای عجیب غریب که می شه با پول خریدشون هم می تونن خیلی رمزها رو بشکنن – گفته می شه حتی NSA سخت افزارهای مخصوص شکستن رمزهای مرسوم رو داره و در این چند وقت باگ های امنیتی الگوریتم های رمزگزاری هم کم نبودن.

و البته بعد از همه اینها، بحث اصلی اینه که:

جریان اون آپدیت عجیب چی بود؟

به نظر من اون لینک واقعا از شرکت وایبر بود. تماس ها نشون می داد که خود وایبر باهاش اوکی است و معتقده خودش اونو داده ولی هیچ توضیحی نمی دادن که «چرا؟!». نکته عجیب این بود که آدرس خوب bit.ly/getviber برای اون استفاده شده بود در حالی که اگر برای کشورهای دیگه هم اینکار می شد باید چیزی مثل bit.ly/getviber_persian می بود مثلا. در ضمن نقشه زیر که آمار اون صفحه است می گه تقریبا همه مراجعین این صفحه ایرانی های عزیز بوده اند:

viberdlmap

من این نسخه رو با نسخه اندروید تست نکردم ولی یکی دو نفر که تست کرده بودن بهم گفتن که شبیه هستن. منم دقیق نمی دونم این کار عجیب چی بود و ترجیح می دم همیشه فقط گوگل پلی رو داشته باشم و کل برنامه هام رو از اونجا نصب و آپدیت کنم و سراغ بازارهای متفرقه و نسخه های عجیب غریب نرم هرچند که در صورت یک توافق جذاب، گوگل پلی هم می تونه برام نسخه مخصوص ایران رو آپدیت کنه (:

برای بحث بیشتر در مورد این لینک اینجا رو هم ببینین

جمع بندی

گفتیم که هیچ برنامه کامپیوتری امن نیست و اتفاق‌های اخیر هم اینو تایید می کنن؛ از لو رفتن عکس هنرپیشه‌ها در آی کلاود تا افشا شدن عکسهای خصوصی مردم در اسنپ‌چت به خاطر نصب یک برنامه اضافی و باگ‌هایی مثل خونریزی قلبی و …

اما اینم گفتیم که وایبر در حد معقولی شما رو در مقابل یک مدیرسیستم بی اخلاق و همخونه‌ای فضول و بچه اسکریپتی توی یک کافی شاپی که نشستین حفاظت می کنه.

و در نهایت تذکر دادیم که اگر دولتی بخواد اطلاعات رو بدزده کاملا این امکان رو داره (بخصوص اگر کل اینترنت شما رو هم مال خودش بدونه) و از اونطرف هم اطلاعات شما روی کلی جای دیگه مثل سرورهای وایبر و موبایل خودتون ذخیره می شن و همیشه ممکنه لو برن یا فروخته بشن.

اما باید این رو هم اضافه کنم که «امنیت برای چی؟». اگر بحث حفظ خلوت شخصی / پرایوسی است وایبر خیلی بد نیست ولی مثلا اگر قراره کاری امن از نظر دولت‌ها‌ بکنین معلومه که حماقت باره از یک برنامه تجاری استفاده کنیم که کاملا طبیعی است طبق یک قرارداد هر مکالمه ای حاوی کلماتی مثل انفجار رو سریعا به سازمان امنیت ملی هم بفرستن یا مثلا یک کارمند ناراضی شون کل مکالمات رو یک روزی به یک تبلیغات چی بفروشه و با پولش بره کانادا پیش مفسدان اقتصادی زندگی شادی رو بگذرونه (: