مثل همیشه بلاگنوشت رو داریم و بازیهای وبلاگی. شب یلدا است و پیشنهاد داده وبلاگ رو عکس بارون کنیم برای یک شب شاد. عکس از هر چیزی… اینم عکس بازی من.
[nggallery id=3]
در دفاع از آزادی کیبرد
مثل همیشه بلاگنوشت رو داریم و بازیهای وبلاگی. شب یلدا است و پیشنهاد داده وبلاگ رو عکس بارون کنیم برای یک شب شاد. عکس از هر چیزی… اینم عکس بازی من.
[nggallery id=3]
سایت کسب و کار اینترنتی، با گذاشتن کلی وقت یک کتاب خوب درست کرده در مورد وردپرس و در یک کار خوب، اون رو به شکل رایگان برای دانلود سایتش گذاشته.
برای دانلود کتاب رایگان وبلاگنویسی آسان با وردپرس اینجا رو کلیک کنید
کتاب فصل بندی خوبی داره و با عکس و مرحله به مرحله کارهای مختلف رو توضیح داده. احتمالا برای سطح مبتدی و متوسط و کاربر معمول وردپرس، کاملا خوندنی و ورق زدنی است. البته از نظر من صفحه بندی می تونست کاملا بهتر باشه: صفحات آ۴، فونتهای ریزتر و غیره ولی به هرحال محتوای کتاب برای هر کسی که با وردپرس سر و کار داره یا می خواد در موردش شروع به تحقیق کنه، بسیار مفیده.
یک پیشنهاد هم برای نویسنده اینه که کتاب رو روی اینترنت هم قابل خوندن بکنه. یعنی به شکل یک سایت یا حتی یک ویکی با دسترسی محدود به چند نفر. الان این پی دی اف دست به دست می شه ولی بعد از مدتی کم رنگ می شه اما اگر یک ویکی با دسترسی محدود باشه می تونه همیشه به عنوان یک مرجع روزآمد به بقیه توصیه بشه. مشخصه که تحقیق و بررسی نکردم روی جریان و فقط نظر، سلیقه شخصی ام است (:
در زمانهای خیلی خیلی دور، من یک تست ترجمه کرده بودم. اسمش بود تست سلامت فلسفی. چند وقت پیش یکی از بچهها سراغش رو گرفت و در فایلهای قدیمی که گشتم پیداش کردم و خوشحال شدم و گذاشتم توی برنامه که دوباره به عنوان یک خاطره و به عنوان بهانهای برای تفکر دوباره، راهش بندازم و حالا بالاخره اینکار انجام شده:
تست سلامتی فلسفی حاوی ۲۰ تا سوال است که میتونین بهش با «موافقم» یا «مخالفم» جواب بدین. برنامه بر اساس اعلام نظر شما، تخمینی میزنه از تنش فلسفی ذهنتون و بهتون کمی مواد خام میده برای فکر کردن.
نکته مهم اینه که حواسمون باشه تست معنای عجیب و غریبی نداره. سوالها هم «درست» و «غلط» ندارن. راحت نظرتون رو بگین و جواب ها رو بخونین و اگر لازم بود فکر کنین و اگر لازم بود لبخند بزنین.
بحثها، سوالها و حرفهای مربوط به اون تست رو هم توی کامنتهای همین مطلب در میون بذارن.
مهرداد مومنی که یکی از مطرحترین برنامهنویسهای ایران است یک اسکرین شات گرفته از حدسهایی که گوگل بعد از وارد شدن «چگونه» در مورد چیزی که میخوایم تایپ کنیم میزنه. مدتی قبل اسکرین شات مشابهی باعث شد دوستان طرفدار قدرت سیاسی حاکم، شروع کنن به داد و بیداد که گوگل میخواد ارزشهای ما رو از بین ببره و غیره ولی واقعیت اینه که گوگل اینها رو بر اساس بیشترین سرچهایی که هموطنان عزیز میکنن، نمایش میده. در اصل وقتی ام.تاکس نوشته «چگونه» گوگل نگاه کرده ببینه قبلا مردم با این کلمه چه چیزهایی رو همراه میکردن و پر استفادهترینهاش رو نشون داده. اما واقعا پر تکرارترین سوالها چیا هستن؟
و آیا کسی واقعا به جواب درستی میرسه؟ بذارین حداقل من جوابهام رو بهتون بدم.
بهترین روش لب گرفتن اینه که به زور نباشه. با کشش دوطرف باشه و علاقه. همیشه مسواک بزنین و نخ دندون. هیچ چیز منزجر کنندهتر از دهنی نیست که بوی بد بده و یکی کشف کنه که اتفاقا طعم بد هم می ده!
برای خوب لب دادن یا گرفتن، ریلکس باشین. کارهای عجیب نکنین. طبیعی رفتار کنین و رمانهای پورنو رو بندازین دور. لازم نیست زبونتون رو تا حلق بکنین تو دهن طرف یا هر کار دیگه. کارهای پیشرفته تر رو بذارین وقتی یاد گرفتین. کمی رمانتیک باشین و نه گاز بگیرین نه بادکش کنین. راحت و ساده.
جواب کوتاه اینه: با کاندوم. اما جواب بلند پیچیدهتر و مبتنی بر این که بدونیم رابطه جنسی، معاشقه یا سکس، یک رابطه دو طرفه است. اینطوری نیست که یکی یک جایی باشه شما برین بکنین و برگردین. باید بذارین کارها پیش برن. عجله نکنین. ابتکار عجیب نزنین. فیلمهای پورنوی بی معنی رو از فکرتون بیرون کنین و بلوف بیخود هم نزنین که استاد همه چیز هستین و دینامیت و این حرفها. معاشقه جذابه. عجله نکنین. بدونین که تقریبا صد هزار ساله مردم دارن به شیوهای نسبتا مشابه بچه دار می شن. پس شما هم از پسش بر می یان. در مورد سکس چیزهای معقول بخونین. حرفهای مزخرف رو بریزین دور.. اگر جایی کوچکترین اثری از پورنوگرافی دیدین، بدونین که احتمالا اطلاعاتی که اونجا ارائه میشه به درد نمی خوره (مثال نقض؟ ککک). به فروم های پورن توجه نکنین چون اکثر آدمهایی اونجا چرخ میزنن که دسترسی به سکس درست ندارن و غیره و غیره.
برای یک رابطه خوب، همدیگه رو بشناسین و اعتماد داشته باشین. آروم باشین و بذارین کارها طبق غریزه پیش بره. با هم حرف بزنین و دائما فیدبک بدین. زور نزنین و بدونین که اگر بخواین کارها رو سریع پیش ببرین، اینبار ممکنه به نتیجه برسین ولی طرف علاقه و کشش نسبت به شما رو از دست می ده و منزجر کننده می شین براش. تکرار می کنم: جواب خلاصه اینه: کاندوم. بارداری دردسرهای زیاد داره و بیماری دردسرهایی بسیار بسیار بزرگتر.
با طبیعی بودن. اولا که تمیز و مرتب باشین (عطر بوی جوراب رو از بین نمی بره و رول زیر بغل، بوی حمام نکردن رو). بعد هم اینکه بخش عظیمی از جذابیت به شخصیت بر می گرده. باز باشین، ساده باشین، دوستانه باشین، لبخند بزنین، در مورد چیزهای مهم اطلاعات کافی داشته باشین، دروغ نگین، مهربون باشین، کمک کنین و غیره. اینجا فیلمهای کمدی خیلی می تونه بهتون کمک کنه. سریالهای کمدی رو نگاه کنین و ببینین چقدر مسخره است وقتی یکی سعی می کنه مصنوعی خودش رو جذاب نشون بده یا چقدر زننده است وقتی یکی سعی می کنه از طریق شوخیهای جنسی با یک دختر، باب سکس رو باز کنه. ژست گرفتن مایه خنده است. طبیعی باشین و خوشحال. اگر پسر هستین داشتن شوخ طبعی کمک خوبیه و اگر دختر هستین، تلاش نکردن برای نشون دادن چهرهای متفاوت از چیزی که هستین.
مخ زدن رو به معنی علاقمند کردن یک نفر به دوستی با خودمون گرفتم
با احترام گذاشتن. توی ایران باب شده که آدم ها برای «مخ» زدن توهین میکنن. شوخی مرسوم سریالهای در پیت اینه که «حالا می خوای قبل از خوردن دستپختت زنگ بزنم بیمارستان که آماده باشن» و شیوه آشنایی ما توی خیابون اینکه «چطوری میمون؟» و طرف بگه «خفه شو» و ما بگیم «منظورم گل میمون بود که خب هنوز میمونه» یا چنین چیزهایی. محترم باشین، از زیبایی واقعی تعریف کنین، ریلکس باشین. چشمک بزنین (چشمک عالیه!) و اگر طرف براتون ارزشمنده، براش ارزش قایل بشین.
اگر هم منظورتون از مخ زدن مربوط به همون دو سوال قبلیه که خب چه کاریه وقت و انرژی خودتون رو حروم کنین؟ پنجاه تومن پول خرج کنین و به چیزی که می خواین برسین (: هم راحت تره هم سر راست تر هم بی دردسرتر و بدون شک بسیار کم هزینه تر.
از تخصص من خارجه. ولی برای یک شغل معمول، کارهایی که دوست دارین رو خوب یاد بگیرین و داوطلبانه به بقیه کمک کنین تا شناخته بشین.
از تخصص من خارجه ولی اگر در مناطق ۲ یا ۳ یا ۸ یا ۹ هستین شاید سوپرمارکت اینترنتی اش به دردتون بخوره. در غیر اینصورت هم برین به سوپر مارکت اینترنتی چاره.
اولا خوشحالم که این سوال پایینتر از چگونه چاق شویم است، دوم هم جواب کاملا ساده است: یک جوری که اگر پنج کیلو لاغرتر شدین فوت نکنین (: فراموش نکنین که کمی انحنا برای بدن لازمه (:
حاملگی نتیجه رسیدن اسپرم مرد است به تخمک زن. در زندگی معمول هم فقط و فقط از طریق سیدن منی مرد به داخل مجرای تناسلی زن پیش می یاد. کارهایی مثل سینما رفتن، بوسیدن، بغل کردن و حتی ریختن منی روی بدن باعث بارداری نمی شه ولی مهمه بدونیم که در حین سکس ممکنه کمی منی قبل از ارگاسم خارج بشه و در نتیجه تنها روش معقول پیشگیری از طرف مرد کاندوم است. روشهای دائمی که به کنار، چیزهایی مثل ارگاسم شدن در خارج بدن، سکس در تاریخهای خاص و غیره و غیره هیچ کدوم به طول صد در صد جریان رو امن و راحت نمیکنه.
پس برای حامله شدن… سکس کنین (: اگر دارین سعی می کنین ولی حامله نمی شین بیشتر سکس کنین (: مثلا سه بار در هفته. بحث اینه که تخمک بعد از رها شدن تقریبا بیست و چهار ساعته میتونه به بچه تبدیل بشه… سه بار سکس در هفته شانس برخورد اون توی این هفته با اسپرم رو بیشتر می کنه. کیتهایی هستن به اسم OPK که میتونن تخمکگذاری رو مشخص کنن ولی با همون توصیه سه بار سکس در هفته احتمالا به راحتی موفق می شین (: در دوره «تلاش» الکل و سیگار رو ترک کنین و سکسها رو رمانتیکتر جلو برین و از پوزیشنهایی استفاده کنین که باعث میشه اسپرم بیشتر و عمیقتر توی بدن بمونه. مشخصه که دیدن دکتر زنان و گفتن اینکه می خواین برین سراغ بارداری همیشه توصیه می شه.
یکهو بحث عوض شد! سایت در اصل یکسری فایل است به یکی از زبونهای قابل فهم در وب (مثلا html یا php). این فایلها باید روی یک هاست قرار بگیرن (که مثل یک هارد دیسک در اینترنت می مونه) و یک اسم باید بهشون اشاره کنه تا از طریق اون بتونین به این سایت وصل بشین (مثلا jadi.net). اگر به یک فروشنده هاست و دامین مراجعه کنید (مثلا پرشین تولز) با قیمتی حدود ۲۵ هزار تومن در سال بهتون اینها رو می فروشه. بعد باید با برنامههایی مثل Microsoft Frontpage فایلهای سایت رو آماده کنین و از طریق ftp یا ابزارهای دیگه که هاست در اختیارتون گذاشته به روی هاست منتقلش کنین و حالا مردم می تونن سایت شما رو ببینن! سایتهای پیچیدهتر نیاز به برنامه نویسی دارن و بانکهای اطلاعاتی و غیره. گاهی هم میتونین برنامههای آزادی مثل وردپرس یا دروپال رو دانلود و روی هاست نصب کنین تا بدون دردسر به یک سایت پیچیده و بزرگ برسین.
اما همیشه نیاز به این تیپ کارها ندارین. کارهای بالا مثل ساختن یک خونه است. گاهی فقط کافیه برین و یک اتاق توی یک مجتمع بزرگ اجاره کنین. اصلا هم کار بدی نیست. دردسرش کمتره و احتمالا مردم هم راحتتر خونهتون رو پیدا می کنن. تازه لولهها هم که خراب بشن، یکی دیگه خودش بدون اینکه شما درگیر بشین تعمیرش می کنه. مثلا میتونین به وردپرس دات کام برین و با باز کردن یک اکانت اونجا، برای خودتون یک وبلاگ بسازین که بی دردسر می شه توش نوشت و بعد از مدتی تصمیم گرفت که آیا واقعا لازمه برای خودتون یک سایت مستقل داشته باشین یا نه.
برای ساختن ایمیل توی یاهو کافیه به این آدرس برین و فرم رو بر اساس این راهنما پر کنین:
اینجوری یک شناسه براتون ساخته می شه که باهاش وارد یاهو میشین. حالا با فشار دادن Mail از ستون دست چپ یاهو (به آدرس www.Yahoo.com)، میتونین Mail که معمولا اولی توی لیست است رو فشار بدین و در صفحه بعدی بعد از وارد کردن یوزری که انتخاب کردین (توی مثال من jaditest بود) و پسوردش وارد ایمیلتون بشین.
هزار و ششصد کلمه نوشتم ولی خوشحالم که به هشت تا از مطرحترین سوالهای ایرانیها توی اینترنت، جواب دقیق دادم (:
من کلا با صدا رابطه خوبی دارم. معمولا تلویزیون رو روشن می ذارم تا یک صدایی باشه یا تقریبا هر جایی که تنها باشم و حداقل تمرکز رو هم داشته باشم، پادکست گوش می دم.
رادیو رو هم دوست دارم. از قدیم زیاد گوش می کردم. از داستان شب تا کتاب شب تا راه شب. این روزها هم به رادیو آنلاین گوش میدم که بر خلاف پادکستها، بیست و چهار ساعته برنامه پخش می کنه… آهنگ های متنوع (که معمولا انتخاب های خوبی هستن) و بینشون اخبار یا خوندن مطالب از وبلاگها و وبسایتها.
به شکل مشخص سعی میکنه اصلا سیاسی نباشه ولی در عوض همینکه از داخل ایران پخش میشه جذابش می کنه. در ضمن خیلی هم انتقاد پذیرن (: مثلا من گفتم چون توی شرکت نمی تونم با پروکسی به آهنگها گوش بدم یک پخش کننده فلش اضافه کردن به سایت و هر بار هم که غلط تلفظی گرفتم با علاقه گوش دادن و یک اخیرا یک مجری نسبتا حرفه ای هم به سیستم اضافه شده.
پیشنهاد بعدی براشون اینه که بیشتر و بیشتر پادکستها یا داستانهای صوتی یا هر چیزی که توی اینترنت پخش می شه رو بین برنامههاشون بذارن یا مثلا وبلاگهای بیشتری رو بخونن و معرفی کنن و از همه مهمتر به کار ادامه بدن. گرفتن اینجور چیزها زمان می خواد و آروم پیش می یاد ولی در آینده موفق کسی خواهد بود که زودتر و بهتر شروع کرده. راستی! دو طرفه کردن ارتباط هم خیلی خوبه. ایمیل ها رو بخونین یا یک اکانت توییت تعریف کنین برای رابطه سریع و توییت ها رو بخونین و کلا اجازه بدین مشارکت مردم بیشتر و بیشتر بشه تا بمونن با رادیوتون.
راستی! این سیستم نیازی به پهنای باند خیلی زیاد هم نداره و احتمالا می شه حتی با اون اینرنتی که فرمودن برای هر کاربر ایرانی کافیه، بهش گوش کرد – خودشون می گن دوازده مگ در هر ساعت. خودتون امتحان کنین:
میخواستم آکادمی فانتزی و نشریه عالیشون شگفتزار رو معرفی کنم. مجموعه ای عالی از دوستان علاقمند به علمی تخیلی و فانتزی و انیمه و کتابهای کمیک و مانگا که علاوه بر سایت خوب و ویکی جذابشون، مجله شگفتزار رو هم در می یارن. یک ماهنامه با موضوعات مورد علاقه شون.
شماره ۹ و ۱۰ این ماهنامه (شهریور و مهر) در مورد خوناشامها است؛ ومپایرها (: با اینکه من احتمالا شماره بعدی که در مورد رباتها است رو بیشتر ترجیح میدم ولی این شماره هم برام بسیار جذاب بود. ترجمههای عــــالی، مطالب جذاب و یک صفحه بندی عالی که کاملش کرده. اونقدر قشنگ بود که معرفی متنی اش کم بود به نظرم.. براتون یک داستانش رو خوند: داستان فاکس ترات در نیمروز (فاکس ترات ظاهرا یک جور موسیقیه یا رقص) نوشته سرگئی لوکیاننکو و ترجمه شیرین سادات صفوی. داستان اصلا پر از خون و هیولا نیست… من ازش خوشم اومد (:
به داستان صوتی خون آشام های نیمروز با کیفیت بالا گوش کنید:
[audio:shegeftzar.9.10.khoonasham.sample.story.mp3]
به داستان صوتی خوناشام های نیمروز با حجم کمتر گوش کنید:
[audio:shegeftzar.9.10.khoonasham.sample.story_low.mp3]
فایل پی دی اف شماره نه و ده شگفتزار با تمرکز روی خوناشامها رو از اینجا بگیرین و از اینجا به شکل آنلاین بخونینش.
فقط … نترسید!
همچنین چاپ شده در اعتماد ۷ سپتامبر
این هفته در دنیا و ایران هفته وبلاگها است. روز جهانی و روز ایرانی وبلاگستان تقریبا روی هم افتادهاند و جماعتی به این دلیل مشغول تفریح و تحلیل. من هم در این مورد مینویسم تا از غافله عقب نمانده باشم – با اینکه کلا علاقه چندانی به سالگردها ندارم چون به نظرم چیزهایی هستند مثل این قرارداد که «همین که خورشید به فلان جا رسید، همه در مورد بهمان چیز حرف بزنیم».
اما نوشتههای چاپ شده ریز در زیر صفحات تقویم، کاربردهای مثبت هم دارند. مثلا خوب است همه با هم به اولین روزهای اینترنت ایران و اولین وبلاگ نویسیها نگاه کنیم یا یادی کنیم از کسانی که این تکنولوژیها را در ایران ترویج کردند. به هرحال جذاب و کمی عجیب است اگر به روزگاری برگردیم که اینترنت تازه وارد ایران شده بود و اشتراک اطلاعات برای کسی تهدید به حساب نمیآمد. در آن زمان اینترنت چیزی بود برای مصرف و مطلقا تمام سایتهای موجود قابل دسترس بودند. داشتن یک سایت و حتی یک آدرس ایمیل شما را در زمره هکرها قرار میداد و کار کسانی که به اینترنت دسترسی داشتند، دانلود متونی مثل آهنگ ترانهها یا مجلات متنی هکرها و به اشتراک گذاری آنها بود با دیگران – البته از طریق کپی روی دیسک و دست به دست کردن دیسک حاوی اینترنت!
یکسال بیشتر طول نکشید تا وضع کاملا عوض شود. اینترنت و بخصوص وب به هر خانه دارای تلفن و کامپیوتر راه پیدا کرد و از هر دکه روزنامه فروشی و بقالی میشد یک شناسه ده ساعته اینترنت خرید. مصرف اطلاعات برای هر کسی که کمی انگلیسی میدانست فرصتی غیرقابل باور بود اما عدهای هم تشنه تولید بودند. عصر وبلاگنویسی شروع شده بود. من جزو آنهایی بود که میپرسیدم واقعا فایده وبلاگ چیست؟ مگر چند نفر حرفی ارزشمند برای عرضه دارند و میتوانند هر روز تولید محتوای مفید کنند؟ اما جوانهایی که هر کدام چندین وبلاگ داشتند، خیلی زود ماهیت این پرسش را زیر سوال بردند. وبلاگ وسیلهای برای تولید و به اشتراک گذاشتن فکر نبود، وبلاگ روشی بود برای اعلام موجودیت اندیشه و سبکهای زندگی متفاوت از روایت رسمی.
دخترها شاید بشیترین نقش را در این موضوع داشتند. نوشتههایشان عمیقا برای کسانی که سالها تصورات عجیب و غریب از مفهوم جنسیت در ذهنشان کاشته شده بود بسیار جذاب بود و هنوز هم صرف دختر بودن، ضریبی است با معنا برای پیشبینی احتمال موفقیت یک وبلاگ. به جرات میشود گفت که وبلاگها جامعه ایران را تغییر دادند. یا بهتر بگویم برداشت جامعه ا زجامعه را متحول کردند. گفته میشد که ایران یکی از پنج کشوری است که بیشترین وبلاگهای جهان را دارند. شاید هم واقعیت داشت. ما میخواستیم بگوییم که هستیم. هر وبلاگی که در آن دوران شروع کرد، خوانندگانی داشت که با هر پست میگفتند «چه جالب! منهم با شما همعقیدهام ولی تا دیروز تصورم این بود که هیچ کس مثل من فکر نمیکند». غول از چراغ آزاد شده بود و ضرب المثلی در اینترنت هست که میگوید «چیزهایی هست که وقتی آنها را دیدی، دیگر نمیتوانی آنها را ندیده باشی».
رادیو بیست و چهار وبلاگینا یکی از اون کارهای خوب وبلاگستان است. من مدت ها بود می خواستم در موردشون بنویسم ولی اینقدر تنبلی کردم که رسید به حالا که خودم میهمان دوشنبه هاشون هستم.
این رادیو به شکل عجیب و غیرقابل باور در هفتاد و هشت شماره منتشر شده. هر روز ساعت نه صبح با پنج دقیقه اخبار تکنولوژی. کسانی که پادکست درست کردن می دونن که اینکار واقعا سخته. خیلی سخت.
من هم افتخار دارم که از این به بعد دوشنبهها در دو سه دقیقه آخر برنامه اخبار دنیای آزاد رو می گم. ببخشید که در این شماره صدام ضعیفتر از صدای گوینده اصلی است (: اگر دو سه هفته ادامه بدم باید یک میکروفون بخرم (:
این شما و این شماره پانزدهم آگوست ۲۰۱۱ رادیو بیست و چهار و این هم فید اصلی این رادیو برای کسانی که می خوان هر روز صبح ساعت نه، آخرین اخبار فن آوری رو در پنج دقیقه بشنون.