بچههای سیتو گفتن که اگر ۲۴ میلیون تومن جمع کنن، با استفاده از بهترین و شناخته شدهترین بچههای دنیای گنو/لینوکس ایران برای یکسال یک مجله با کیفیت بالا در مورد دنیاهای آزاد رو منتشر خواهند کرد. اونها برای رسیدن به مبلغ مورد نظر سایتی راه انداختن و با قدرت تلاش می کنن براش پول جمع کنن.
این ایده مشکلاتی داره. می شه بحث کرد که آیا ۲۴ میلیون تومن برای یک نشریه دیجیتال یکساله پول زیادی است یا نه. می شه در این مورد بحث کرد که چرا با نویسندهها صحبتی نشده که اصولا قراره چقدر مطلب بدن و چقدر پول بگیرن یا می شه گفت که چرا حقوقی که خود چرخوننده مجله از این پول بر می داره جایی عنوان نشده و غیره و غیره. کاملا درسته که اینها اشکالاتی هستن که وجود دارن و می شد شفاف تر و بهتر بشه؛ درست همونطور که این اشکال رو گرفتیم که «اگر پول کافی جمع نشد چی؟» و الان صریحا اعلام شده که در این صورت پولهای جمع آوری شده پس داده می شه.
اما من همین الان به سهم خودم به این کمپین کمک مالی می کنم. چرا؟ چون این سیستم رو «کثیف» یا «سوء استفادهچی» ندیدم. من آدمهای پشتش رو می شناسم و می دونم که تا الان کارهای خوبی برای لینوکس در ایران کردن و از اونطرف استدلالی دارم تحت عنوان «گر تو بهتر می زنی بستان بزن»!
استدلال ها به این شکل که «این کار بهترین کاری نیست که می شه کرد» استدلالهای چندان مورد توجهی نیستن. الان جنبش زنان در ایران فعاله و مسخره ترین شکل استدلال اینه که بگیم «چرا این گروه به جای اینکه بیانیه فلان رو بدن نرفتن جلوی مجلس به اینکه ایران تنها کشور با حجاب اجباری است اعتراض کنن». جواب اینکه «چرا به جای فلان کار بهمان کار رو نمی کنن» اینه که «خب شما برو بکن» (: یا مثلا اگر بگیم «۲۴ میلیون برای نشریه خیلی زیاده و با ۱۲ میلیون هم می شه در آورد» منطقا باید جواب بگیریم «خب اگر می ارزه شما با ۱۲ میلیون در بیار و همه هم خوشحال می شن».
در نهایت باید به این توجه کنیم که به دلایل نامشخص -برای من- در ایران ما گرفتار چیزی هستیم که شاید بهش بگیم «سخت گیری افقی». من با آدمهای افقی خودم سختگیری می کنم. من اتفاقا باید بسیار خوشحال بشم که یک مهندس مثل من در یک شرکتی مثل شرکت من به خاطر استحقاقش حقوقی خیلی بیشتر از من بگیره چون معنی اش اینه که سال دیگه حقوق من هم بالاتر خواهد رفت. همین جریان در مورد لینوکس صادقه. من باید بسیار خوشحال بشم که یک نفر در ایران از لینوکس پول در بیاره. از تی شرت چاپ کردنش، از ساپورت دادنش به شرکت ها، از پروژه انجام دادنش و از مجله ساختن و سی دی فروختنش. بهترین چیز برای یک جامعه اینه که افرادی که توش کار مثبت می کنن به اندازه کافی از این کار مثبتشون پول در بیارن. در این مورد بعدا حتما بیشتر می نویسم ولی خلاصه اش اینه که به ما یاد داده شده فکر کنیم کارهای «خوب» حتما باید «ضرر دهنده» باشه.
برای خاتمه اینو بگم که صداقت مهمه و پاکی. مطمئنا منظور این نیست که هر کس هر طور پول در بیاره باید خوشحال باشیم. اتفاقا وظیفه ما است که اگر می دونیم بنیادی دورغ می گه یا پولشویی میکنه و از حقوق واقعی هیچ کودکی دفاع نمی کنه ولی اسمش رو جوری مطرح می کنه که انگار قهرمان کودکان ایرانه باید اینو به بقیه بگیم و به چنین بنیادی کمک کنیم یا مثلا اگر می دونیم که سازمان خیریه ای هست که نصف بیشتر «کمک های مردمی» رو صرف حقوق دادن به هیات مدیره اش می کنه مشخصه که وظیفه داریم جلوش رو بگیریم (بخصوص اگر غیرشفاف باشه و اینو از دیگران مخفی کنه) ولی وقتی یک نفر هست که می گه با ۲۴ میلیون برامون یک نشریه خوب درست می کنه من مشکلی در این نمی بینم که بهش کمک مالی کنم و مطمئنا دوست دارم در هر شماره دقیقا خرج ها رو ببینم و اتفاقا خیلی هم خوشحال می شم ببینم زندگی این آدم از مجموعه همین چیزها گذشته چون منو به این باور می رسونه که توی این کشور هم می شه از لینوکس و نشریه زندگی کرد.
همین الان با افتخار ۵۰ تومن به این کمپین کمک کردم و از شرکتم هم خواسته ام که تا جایی که براش ممکنه به عنوان پشتیبان مالی در این نشریه حضور داشته باشه.