ظاهرا توییت @aaryo007 واقعیت داره و سایت پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران در بخش تاریخچه انگلیسی توضیح داده که دانشکده با تلاشهای پروفسور محمود اکانت (که در فارسی همون دکتر محمود حسابی است) تاسیس شده! اینا چی می زنن سایت درست می کنن؟ به نظرم یک نفر باید یکبار درست توضیح بده که یک کار جدی با چه مراحلی باید انجام بشه (نکته کنکوری: یکیش دو بار دقیق خوندن محتویات سایت است). به هرحال.. برای شادی روح دکتر حسابی این شما و این دکتر اکانت:
بازهم یک گول اینترنتی و میلیونها جوونی که سر کار میرن. نه ویروسه و نه هک. یک کلاه برداری بانمک است از دوستانی که مشکلشون فقط نداشتن سواد فنی نیست. خلاصه داستان اینه که پیامی در فیسبوک دست به دست می شه به این مضمون:
بشتابید! یک روش پیدا شده که پسورد هر کس که می خواین رو باهاش به دست می یارین و مهندس های فیسبوک هم هنوز نتونستن جلوش رو بگیرن و خیلی هم ساده است و من با عکس و فیلم و غیره بهتون می گم باید کجا چه کدی رو کپی پیست کنین تا پسورد هر کسی که می خواین رو به دست بیارین
کسانی که این رو تست کردن رو نمی شه فقط به خاطر تلاش برای به دست آوردن پسورد من و شما، تخطئه کرد یا کنار گذاشت یا مسخره کرد. ما یک عمر در مورد «هکرها» و قدرت های جادویی شون حرف زدیم و حالا به یک نفر گفتیم «می خوای هکر بشی؟ بدو بیا اینکارها رو بکن» و دور از ذهن نیست که طرف قلقلکش بیاد. ولی به این دلیل می شه به درک صحیح این آدمها از دنیا شک کرد: نداشتن تفکر انتقادی.
ندونستن و درک نکردن تکنولوژی یک چیزه و نداشتن تفکر انتقادی یک چیز دیگه. مثلا اگر ما بخوایم داستان اون بچه سوری که قبل از مرگ گفته بود «همه چیز رو به خدا می گم» رو به این شکل تعریف کنیم که «ارتش آزادی بخش سرش رو بریده و قبلش اون بچه اینو گفته» نشون می دیم که تفکر انتقادی نداریم و نمی فهمیم که یک بچه قبل از بریده شدن سرش جمله قصار نمی گه و اگر بگه اون قاتل بیرحم نمی یاد اینو تعریف کنه و اگر هم جلوی کس دیگه ای بوده کل اونها هم قتل عام شدن و فرصت نداشتن از بچه پیش از بریده شدن سرش عکس بگیرن و ثبت کنن که چی می گفته. چنین آدمی که تفکر انتقادی براش ممنوع بوده نمی تونه بفهمه که داستان توی ذهنش، قلب ماجرای واقعی است. این آدم همون آدمی است که زیر یک عکس تار عدد ۶۹ رو کامنت می ذاره تا شاید تغییر کنه بدون اینکه فکر کنه آیا تا به حال در فیسبوک عکسی دیده که بنا به کامنت خاص، تغییر کنه و اصولا اگر تغییر کنه فقط برای من عوض می شه یا برای همه و چطور تا الان عوض نشده؟ عجیب هم نیست. ما نباید تفکر انتقادی داشته باشیم چون وظیفه ما این بوده که قبول کنیم یک نفر می تونه هاله نور داشته باشه و دانش آموز تو زیرزمین انرژی هسته ای بسازه و بچه تو بغل مادرش به اسپانیایی بگه این محمودی احمدی نژاده. مشخصه که نباید تفکر انتقادی داشته باشیم وگرنه الان که اعلام شده اون آدم بده و اصلا انحرافی بوده ممکن بود بپرسیم «پس چطور شد که در خواب مقدسین ایشون تایید شده بودن؟»
ماجرای فیسبوک هم دقیقا همینه. ما تفکر انتقادی رو یاد نگرفتیم. ما حق داریم تکنولوژی رو بلد نباشیم. همه قرار نیست مکانیک ماشین باشن ولی انتظار می ره هر کس که ماشین سوار می شه در مقابل این ادعا که «یک روش اومده که هنوز کارخونه سایپا نتونسته جلوش رو بگیره و خیلی هم تعجب کردن که چطوری ممکنه. روشه اینه که اگر بری تو فلان صندوق پنجاه هزار تومن بندازی شب یه پراید جلوی خونه ات ظاهر می شه» موضع بگیریم. این ادعا درست مثل اینه که بگیم «یک روش پیدا شده که می شه باهاش پسوردهای فیسبوک رو دزدید و همه هم بلدن» و طرف به ذهنش نرسه که :
اگر همه بلدن و دوستانم منو دعوت کردن و بهم خبر دادن پس چطوریه که هنوز می تونم به فسبوک لاگین کنم؟
مگه فیسبوک اداره است که مثلا الان وقت اداری تموم شده و رفتن چنین باگی رو فردا سر فرصت حل کنن؟ خب فیسبوک رو کلا خاموش می کردن
اگر اصولا چنین چیزی هست اصلا چرا اومدن به من می گن؟ من خیلی مهمم؟
اصلا یعنی چی هنوز نتونستن جلوش رو بگیرن؟ مگه اسکولن؟! مگه خودشون اینو ننوشتن؟ مگه نمی شه حداقل این تیکه اش رو قطع کنن که اصلا کار نکنه؟
و درنهایت اگر چنین چیزی کار کنه چطوری سنگ رو سنگ فیسبوک بند شده؟
و کلی سوال دیگه که فقط فکر کردن به یکیشون می تونه باعث بشه اصولا این جریان رو جدی نگیریم.. اما ما تفکر انتقادی نداریم و همیشه فکر می کنیم یک چیز بسیار هیجان انگیز در جریانه و ما به شکل اتفاقی یا بر اساس یک سرنوشت تاریخی خاص، درست در مرکزیت جهان قرار گرفتیم و فرصت عجیبی داریم که نصیب هیچ کس دیگه نشده (:
اوه! و البته نقش پستان های بزرگ رو هم دست کم نگیرین.. اکثرمون با خودمون می گیم اگر بالای این روش هک یک خانم است که پستان های بزرگی داره، احتمالا من باید هر کاری که این پست می گه رو بکنم چون همه می دونن که وقتی یک جنسی خیلی خوب باشه یا صفحه ای لازم باشه لایک زیادی بخوره یا هکری بخواد به من فرصت بده پسورد دوستام رو پیدا کنم، حتما فروشنده اون جنس، مدیر اون صفحه و شخص اون هکر باید یک خانم با پستان های بزرگ باشن؛ مثل همین ماجرای دزدی پسورد دوستان (:
موخره: هیچ روشی در جهان برای پیدا کردن پسورد هیچ سایت مشهوری وجود نداره که توی وب نوشته باشن. تنها روش اینه که طرف رو گول بزنین و پسورد رو بده یا اینقدر کتکش بزنین که پسورد رو بده یا پسورد رو از طریق یک برنامه مخرب یا مدیر سیستم دزد یا چنین چیزی اش بدزدین.
موخره جمعهای: بدن طبیعی زیباست. زشت ترین چیز در یک بدن تلاش برای اجرای افکتهای فتوشاپ در دنیای واقعی است.
چاپ شده در اعتماد امروز به مناسبت کاندیداتوری اسنودن برای صلح نوبل ۲۰۱۴. خیلی سریع نوشته شده بود و به نظرم باید خیلی بهتر باشه اما خب روزنامه ها با کلمه کار می کنن و وقتی به پونصد رسیدین و هنوز حرف های اصلی موندن یا باید ببندین یا باید وقت داشته باشین برگردین قبلی ها رو کوتاه تر کنین و بخش های مهم رو طولانی تر.
دیروز دو سیاستمدار نروژی اعلام کردند که به شکل مشترک ادوارد اسنودن را به عنوان کاندیدای جایزه صلح نوبل سال ۲۰۱۴ معرفی می کنند. این دو سیاستمدار حزب چپ سوسیالیست در بیانیهشان اعلام کردند که اعلام خطر اسنودن نسبت به شنودهای گسترده و جمع آوری اطلاعات غیرقابل باور آژانس امنیت ملی آمریکا؛ دنیایی امنتر خلق کرده و باعث پایدارتر شدن مناسبات جهانی شده است.
اسنودن پیش از این هم در رقابتی مشابه شرکت کرده و در میان تعجب بسیاری از پیشبینیکنندگان، رقابت بر سر دریافت «تاثیرگذارترین شخصیت سال ۲۰۱۳ جهان» را به پاپ فرانسیس باخته بود. در آن جریان ادعای مجله تایم این بود که عکس روی جلد متعلق به تاثیرگذارترین «شخصیت» است و کمیته داوری رای داده بودند که اسنودن تنها اطلاعاتی بد حفاظت شده را منتشر کرده و در نقش یک «شخصیت» به اندازه پاپ تاثیرخبری نداشته است.
اما آیا اسنودن به عنوان یک شخصیت استحقاق دریافت جایزه نوبل را دارد؟ بله. اطلاعاتی که اسنودن منتشر کرد جهان را تکان داد و این تکان بدون شک تاثیری بسیار مهم در صلح و پایداری سیاره ما خواهد داشت. چهار سال پیش استدلال در این مورد که انتشار اطلاعات محرمانه دولت آمریکا می تواند باعث صلح شود کاری بود بسیار دشوار اما حالا با داشتن نمونهای مشابه، دفاع از ادعای «افشای اطلاعات منجر به صلح می شود» بسیار ساده تر شده. چهار سال قبل سایت ویکیلیکس به همراه گاردین قدم به قدم و به شکل انتخابی و سانسور شده شروع به افشای اسناد محرمانه ای از جنگهای عراق و افغانستان کرد. واکنش دولت آمریکا بسیار منفی بود و ادعا میشد که این اسناد باعث خشونتهای بیشتر و ضربان جبران ناپذیر به صلح و امنیت این دو کشور خواهد شد. چند ماهی نگذشته بود که یک اشتباه غیرقابل باور امنیتی از طرف یک روزنامهنگار، نسخه کامل و بدون سانسور کل ربع میلیون سند را در اختیار همگان گذاشت و ادعاهای «خطر تروریسم» به اوج رسید و حتی کسانی در آمریکا مدعی بودند که افشای این اسناد ضربههای غیرقابل باور تروریستی و نظامی به پایگاههای آمریکا وارد خواهد کرد و درخواست مجازات اعدام برای افشا کننده داشتند. اما حالا با گذشت چند سال شاهد هستیم که این حجم از اطلاعات نه فقط هیچ صدمهای به صلح نزد و هیچ منبع افشا شدهای را مورد هدف تروریستی قرار نداد، که با نشان دادن واقعیت جنگ به مردم جهان و رایدهندگان آمریکا، باعث شد سیاستمداران تا حدی مجبور به تغییر روشهای خود بشوند.
به ادعای سیاستمدارهایی که نام اسنودن را فهرست قراردادهاند، همین روند در مورد ماجرای اسنودن نیز اتفاق خواهد افتاد – حتی شاید قویتر. چرا که گستردگی شنود انجام شده و تلاش غیرقابل تصور آمریکا برای دسترسی به اطلاعات حتی شهروندان کشورهای دیگر باعث خشم عمومی مردم و سیاستمدارهای کشورهایی چون آلمان شده است. نتایج اولیه این نارضایتی را در سخنرانی دو روز قبل اوباما شاهد بودیم. آمریکا زیر فشار دیگر کشورها و رایدهندگان داخلی تا حدی عقب خواهد کشید و کم شدن کنترل یک دولت بر ارتباطات جهانی با کمی متعادلتر کردن ساختار قدرت، صلح را به پیش خواهد برد و اسنودن حق دارد به عنوان نماد انتشار این اطلاعات، کاندیدای صلح نوبل ۲۰۱۴ باشد.
سلام به رادیو گیک شماره ۳۵ خوش اومدین – داش مشتی ترین شماره ای تا به حال هر رادیوی مرتبط با تکنولوژی داشته… این رادیو بامرامترین رادیویی در تمام خاورمیانه و غرب آفریقا است که حینی ضبط می شه که آقای روحانی در داووس داره با ام الخبائث و مجانین و شیاطین اقتصاد جهان گپ و گفت می زنه و توضیح می ده که درهای همه ما به روی اونها بازه و همزمان بچه های خوب وبلاگنویس نارنجی برای ۵۵مین روز در زندان هستن به اتهام ارتباط با بیگانه… این رادیو داش مشی ترین شماره رادیو گیکه نه برای اینکه اگر خود داش آکل بود الان یک کاری کرده بود بلکه برای اینکه … آهنگ های مشتی می ذاره… با رادیو گیک باشین که می خواین دنیا رو نجات بدیم…
اوپن بی اس دی دو هفته قبل اعلام کرد که اگر منابع مالی اش تامین نشه مجبور خواهد بود پروژه رو متوقف کنه و همه رو در شوک فرو برد. اما فقط چند ساعت طول کشید تا یوزر mircea_popescu در آی ار سی بنویسه «برای حل مشکل اوپن بی اس دی باید با کی تماس بگیرم؟» – با تئو. -ایمیلش چیه – فلان – اوکی و مشکل ۲۰ هزار دلار کمبود بودجه اپن بی اس دی برای امسال حل شد! بنگ! طرف یکی از پولدارهایی بوده که اخیرا به دنیا اومدن: پولدارهای بیت کوین. در واقع یک میلیاردر رومانیایی! در حالی که هر بیت کوین داره هی از هزار دلار بالا و پایین می ره، این آدم فقط با دادن بیست تا بیت کوین مشکل این توزیع پر خاطره و دلیل رو حل کرده و درسش برای ما اینه که توی آی آر سی باشیم! توی آی آر سی خبرهایی هست.
گزارش سالانه سیسکو می گه که جاوای شرکت اوراکل یکی از منابع بزرگ ناامنی دیجیتال در جهان بوده. گزارش ۲۰۱۴ سیسکو مدعی شده که ۹۱ درصد تمام مشکلات امنیتی که در جهان پیش اومدن، با جاوا مرتبط بودن. سیسکو این گزارش رو بعد از خرید شرکت Sourcefire Vulnerability Research Team (VRT) به قیمت ۲.۷ میلیارد دلار و به دست آوردن اطلاعات اون منتشر کرده. جالبه که این گزارش علاوه بر اشاره به عدد عجیب ۹۱ درصد می گه که با وجودی که خیلی از حملات با زیرو دی ها انجام شدن (توضیح خودم) ولی بسیاری از اونها هم با استفاده از مشکلات امنیتی شناخته شده جاواهایی بودن که مدیرهای سیستم زحمت آپدیت کردنشون رو نکشیده بودن. گزارش های اچ پی و کسپرسکی (آهنگ ابی!) موضوع مشابهی رو اعلام می کنن. سخنگوی این تحقیق گفته که «۲۰۱۳ سال غم انگیزی برای دنیای امنیت بوده و اگر به جریانات نگاه کنیم بیشترین چیزی که یاد می گیریم اینه که اگر بهترین ابزارها رو هم داشته باشین، بدون داشتن نیروهای انسانی متخصص کارتون بسیار سخت خواهد بود.»
بعله دیگه.. آخر سال میلادی بوده و همه رفتن به کار آمار. این یکی می گه بر خلاف روندی که الکترونیک داره دنیا رو بر می داره، در سال گذشته ۳۵هزار شغل از مشاغل مهندسی برق در آمریکا کم شدن و میزان بیکاری بین مهندس های برق از ۲۰۱۲ تا الان از ۳.۴درصد به ۴.۸ درصد رسیده. بر اساس آمار دپارتمان کار آمریکا، ۳۰۰هزار مهندس برق اونجا کار م یکنن در حالی که بنا به آمار IEEE-USA امسال در آمریکا ۳۸۵۰۰۰ مهندس برق بوده. رون هیرا که پروفسور سیاستگذاری عمومی در موسسه روچستر است می گه «مهندسی برق قلب تپنده اختراعات و تکنولوژی های ما است ولی مثل همه صنایع آمریکا این حوزه هم تحت تاثیر جهانی سازی و آف شورینگ قرار گرفته». آمار فقط این نیست. از اونطرف رشد بزرگترین بخش آی تی آمریکا یعنی برنامه نویسی و توسعه نرم افزار فقط ۱.۷۵درصد رشد داشته و به ۱.۱ میلیون رسیده – یعنی امسال آمریکا فقط ۱۹هزار نفر توسعه چی نرم افزار اضافه کرد و بیکاری در این گروه هم ۲.۷٪ است… یادم باشه اینو بفرستم اخبار ساعت ۹ اعلام کنه که آمریکا در حال از هم فروپاشیدنه ((:
معمولا رد هت که شرکت پشت سر فدورا است سالی دو تا اسم باحال برای لینوکسش انتخاب می کنه.. البته ردهت که نه. مردم پیشنهاد می دن و بعد رای گیری می شه و یک اسم انتخاب می شه. قواعد هم در همین حد ساده هستن که اسم باید با اسم سال قبل یک ربطی داشته باشه. اما سال ۲۰۱۴ قراره وضع کلا فرق کنه! ولی نگران نباشین. جامعه لینوکس فدورا در ۱۰مین سالگرد جمع شدنشون تواق کردن که برای سال ۲۰۱۴ فدورا رو یک قدم به پیش ببرن و برای اینکار تغییراتی رو لازم دادن. اولی اینکه فدورای ۲۱ بر خلاف سیستم گذشته در اوایل بهار منتشر نخواهد شد و طرفدارها برای گرفتن اون باید تا آگوست ۲۰۱۴ منتظر بمونن .. حوالی شهریور. قدم بعدی هم بحث نامگذاری است. بعد از اون اسم مزخرف «معجزه سوسیس» برای فدورای ۱۷ و «گاو کروی»! برای فدورا ۱۸، اسامی فوق العاده گربه شرودینگر برای ۱۹ و بعد هایزنبرگ هایزنباگ رو داشتیم اما فدورای ۲۱ دیگه اسمی نخواهد داشت. به سادگی null! نه اینکه یه استرینگ نول اسمش باشه.. بلکه اصولا اسم نخواهد داشت. مثل همیشه منتظر می شیم ببینیم چی می شه.
امسال برای اولین بار در تاریخ، تعداد اسمس های فرستاده شده از پارسال نسبت به امسال در انگلستان کاهش پیدا کرده. این نتیجه آمار سالانه دلتویت است و اضافه می کنه که پارسال تعداد اسمس های فرستاده شده ۷ میلیارد تا کمتر از سال قبل بوده. این شرکت پیش بینی می کنه انگلستانی ها در سال ۲۰۱۴ تقریبا ۳۰۰ میلیارد اسمس بفرستن و شما اصلا تعجب نکنین اگر در کشورهای اطرافتون کسی که از اسمس میلیاردره، وایبر رو قطع کنه یا سراغ وی چت بره یا هر چی… جنگ با تکنولوژی همیشه سخت بوده و شعارش هم که معلومه نمی تونه «آقا پولم کم شده» باشه پس چه شعاری بهتر از «و اسلاما! وا مصیبتا! وا اخلاقا.. آقا ببندین این چیزهایی که در رقابت با اسمس هستن رو!»
حالا که از جوون ها گفتیم اینم بگم که سه سال قبل در ۲۰۱۱ فیسبوک آمار دموگرافیکش رو معرفی کرد. این آمار حاوی جنسیت، مکان، تحصیلات، سن و چیزهای دیگه ای در مورد کاربرها بودن. حالا اگر در ۲۰۱۴ به این آمار نگاه کنیم، چند تا چیز جالب به نظر می رسه که عظیم ترینش اینه: تعداد جمعیت ۱۳ تا ۱۷ ساله فیسبوک نسبت به سه سال قبل ۲۵ درصد کم شده! معنی اش اینه که دیگه تینیجرها به فیسبوک نمی یان و در مقابل تعداد ۵۵ سال به بالاها، ۸۰ درصد زیاد شدن. از ما گفتن بود! فیسبوک دیگه کول نیست و اگر می خواین مثل بابای آمرین پای کول به نظر برسین، سریع برین اسنپ چت نصب کنین.
خب ما درست نمی دونیم کیم دات کام کیه و چیه.. سرمایه گذار، جنگجو، قهرمان آورنده اینترنت، مبارز کپی رایت در چهره خبیثش… نمی دونم چی! امروز آلبوم Good Time رو منتشر کرد که توش دیدگاه ضد موسساتی خودش رو مطرح می کنه و مثلا می گه «من دنبال کت شلوار و کراوات نیستم / من دنبال کار تا مرگ نیستم / من دنبال اداره رفتن صبح تا شب نیستم / من فقط و فقط و فقط می خوام زندگی ام رو بکنم» و نکته مهمتر از موسیقیش اینه که این آلبوم روی سایت Baboom منتشر شده که قراره در طول سال آینده واقعا فعال بشه و موزیک بفروشه و کیم دات کام اینطوری هم انگولکی به بقیه بکنه.. توضیح اینکه چرا خبر کیم دات کام باید در در اعماق باشه. مثلا کشیدن خط اینترنت زیردریایی به کشورش و حمله پلیس بهش و ..
تقریبا ۴۰ سال قبل ای تی ها درست شدن و خیلی هم چیز خفنی بودن… یک تکنولوژی جدید و عجیب اما امروزه ای تی ام ها یکی از آخرین دستگاه هایی هستن که هنوز با ویندوز ایکس پی کار می کنن.. سیستم عاملی که به زودی ساپورتش تموم می شه و ۴۲۰هزار ای تی ام آمریکا رو یتیم می ذاره. Retail Banking Research می گه در تمام دنیا تقریبا ۳ میلیون دستگاه ای تی ام هست اکثر اونها به خاطر عدم اتصالشون به اینترنت و عدم سرویس های دوره ای، حاوی نسخههای قدیمی ویندوز هستن که منطقا باید به نسخه های بعدی ویندوز مهاجرت داده بشن یا از سیستم عامل های مناسب تری برای اینکار – مثل لینوکس – استفاده کنن. قابل ذکره که قبلا هم در آمریکا دو بار بانک ها همه ای تی ام هاشون رو آپگرید کردن. یکبار در ۲۰۰۲ که رمزنگاری های جدیدتر برای انتقال و نگهداری اطلاعات در بانک ها اجباری شدن و یکبار در ۲۰۱۱ که بانک ها مجبور شدن به همه ای تی ام هاشون امکان استفاده از پیام های صوتی رو اضافه کنن تا همه آمریکایی ها (حتی ناشنوا یا نابینا) بتونن با اونها کار کنن. [توضیح در مورد ایران و ناشناخته بودن امنیتش و پیام های اینکه بیخودی دگمه ها رو فشار ندین و جایزه نمی دیم و … و سکوت خبری در مورد اسکیمرها]
حالا یک چیز عمیق! رائفی پور رو برین … فکر می کنم استالمن رو می گه که اکثرا تو چته (: [خدا منو قربونت کنه ایشالله]
در یک کوهپیامه و تقریبا در فاصله سه چهار کیلومتری از مرز کره شمالی بالن های هوای گرم کم کم دارن اوج می گیرن و توی باد سر به سمت شمال حرکت می کنن. این ها شبیه بالن های کلاسیک نیستن بلکه سیلندرهای شفافی هستن به ارتفاع پنج متر که روشنون به کرهای چیزهایی نوشته می شه مثل اینه «رژیم باید سقوط کنه». آدم هایی اینجا هستن (خیلی هاشون از ناراضی های کره شمالی که تونستن از اونجا با شنا فرار کنن) تا با این بالن ها برای کره شمالی که یکی از بسته ترین دیکتاتوری های جهانه، چیزهای «خطرناک» بفرستن. بعضی از این چیزهای خطرناک اسکناس های یک دلاری آمریکایی هستن، بعضی هاشون دی وی دی، بعضی هاشون رادیو ترانزیستوری و ده هزار تا اطلاعیه و اعلامیه اما چیزی که برای ما هیجان داره اون یو اس بی دیسک ها است که حاوی اطلاعات متنوع و فیلم و غیره است. انتظار می ره تعداد بیشتر و بیشتری از آدم ها در کره شمالی از طریق قاچاق از مرزهای چین به دی وی دی پلیر و لپ تاپ دسترسی داشته باشن و این اطلاعات براشون مفید واقع بشه… اینم بگم که اینکار از طرف کره جنوبی هم ممنوع اعلام شده و یک عملیات زیر زمینی است و شاید دلیلی بشه برای ما که کم کم مهاجرت کنیم به یک شهر مرزی که شاید تونستیم گاه گداری از طریق دود علامت بدیم (:
وال استریت ژورنال خبر می ده که آمازون یک پتنت جدید ثبت کرده «خرید زودرس یا خرید پیش از موعد یا همون خرید پیش از سفارش» یا چنین چیزی. بر اساس این پتنت آمازون مدعی شده که اونقدر دقیق می دونه مشتری ها چی خواهند خرید که حتی قبل از سفارش می تونه کالا رو دلیور کنه! این تکنیک می تونه زمان ارسال سفارش رو پایین بیاره و همچنین باعث بشه که مشتری ها به مغازه های فیزیکی سر نزنن. در داکیومنت ثبت پتنت آمازون گفته که فاصله بین سفارش و تحویل کالا ممکنه باعث بشه مشتری ها خرید آنلاین نکنن و این روش پیش بینی خرید این مشکل رو حل می کنه هرچند که ممکنه باعث برگشت خوردن کالاها بشه. پنت حتی میگه ممکنه آمازون در مواردی کالاهایی که ارسال شدن ولی درخواست نشده بودن رو به عنوان هدیه به آدم ها بده.
شما هشت برابر بیشتر احتمال داره توسط پلیس کشته بشین تا توسط تروریست ها
تیتر خبر کافیه [توضیحات خودم در مورد چند وجهی بودن. ادعای کنترل شدن تروریست ها توسط پلیس – حضور پلیس با ادعای خطر تروریست ها. اصولا هدف تروریست ها کشتن مردن نیست بلکه ایجاد جامعه وحشت محور است و اتفاقا پلیس دقیقا کارش همینه و … ]
منظورم از ایده بیت کوین، پذیرش پول بیت کوین که الان رو ۸۰۰ دلار است نیست. منظورم مفهوم فلسفی پشت اونه. یکسری از طرفدارهای بیت کوین اعلام کردن که دارن روی پروژه ای به اسم بیت کلاود کار می کنن که توش شبکه p2p (نقطه به نقطه ای) مانند معماری بیت کوین ایجاد می شه تا آدم های مستقل بتونن کارهای مربوط به شبکه رو برای همدیگه انجام بدن. کارهایی مثل روتینگ، نگهداری، لوک آپ، محاسبه و .. و همه اینها در مقابل میزان خیلی کمی پول.
بیت کلاود از یک پروتکل مشابه بیت کوین استفاده می کنه تا بتونه حساب ها و میکروترنسفرها رو نگه داره و همینطور برای اثبات کار هم همون مکانیزم بیت کوین رو بدراشته (اسمش رو گذاشتن proof of bandwidth). نویسنده های این برنامه مدعی می شن که بازدهی مالی احتمالی این سیستم برای افراد اونقدر هست که این سیستم بتونه بخش های بزرگی از اینترنت که توسط شرکت های تجاری سرویس دهی می شه رو جایگزین کنه (از یوتوب و دراپ باکس و فیسبوک گرفته تا حتی اسپاتیفای و خود آی اس پی ها). اونها از اصطلاح «شرکت های عظیم مستقل و توزیع شده» اسم می برن که نیاز به تمرکز مدیریت واحد در یک مکان رو از بین می بره و سرویسی تقریبا رایگان و پایدار رو به مردم می ده.
که ادامه داده: در حال حاضر اینترنت فراگیر شده و در همه سطوح خانوادهها، شهرستانها به صورت گسترده وجود دارد. پهنای باند ۷۱.۶ گیگابایت بر ثانیه بود که با برنامهریی صورت گرفته ۴۰ گیگابایت بر ثانیه در این ۱۰۰ روز اضافه شد و الان ۱۰۰ گیگابایت بر ثانیه است.
تقسیم بکنیم به مثلا ۳۵میلیون جمعیت که اینترنت می خوان می شه نفری ۲.۸ بایت در ثانیه. حالا تازه به این فکر کنین که خود دوستان چه سهمی از این ۱۰۰ بر می دارن و منم این اسکرین شات رو می ذارم [از مبین یک چیزی بگیرم] و قیمت یک خط ۱۰۰ گیگ رو اگر در http://fiber.usinternet.com/plans-and-prices/ بگیرم به عنوان یک آمریکایی کلا هزینه اش می شه یازده هزار دلار در ماه. یعنی اگر یک آمریکایی خبیث در ماه ۱۱ هزار دلار بده، به اندازه کل اینترنت ایران بهش پهنای باند می دن.
و در نهایت هم تبریکی برای مکینتاش که امروز ۳۰ سالش شده.
نامه ها
از بهناز می خونم که این تیکه رو از تلویزیون نقل کرده: یه زن شکاک دیوونه ای رو آوردن تلویزیون به صورت شطرنجی، داره میگه عکسای شوهرش خیلی لایک میخوره اکثرن هم لایک زننده ها از جنس مخالف هستن و این حرفاش با اول آشنایی مون تناقض داره، چون به من گفته خیلی آدم تنهاییه ولی این همه لایک میگیره یا اصطلاحن کامنت براش میذارن. خب من خودم هم عضو شبکه اجتماعی هستم ولی اون طور نیست که عکسم رو بذارم و جنس مخالف اصطلاحن برام کامنت بذاره. اینه که شدیدن به مشکل خوردیم و تو همین مدت کوتاه کلی بحث کردیم با هم. خانوم دکتر فردوسی(؟) هم نشسته رو به روش و سر تکون میده به نشانه ی تایید و بمیرم برات که تو این دام افتادی. دام مردی که لایک میگرفت!
پارادوکس دوستی مشاهده تجربی این موضوعه که دوستان شما همیشه دوستانی بیشتر از شما دارن! حالا دانشمندهای شبکه بهش اضافه کردن که احتمالا دوستان شما همیشه از شما پولدارتر و خوشحالتر هم هستن.
در سال ۱۹۹۱ جامعه شناسی به اسم اسکات فلد در حوزه جامعه شناسی شبکه ای یک کشف عجیب و هیجان انگیز کرد. فلد تعداد میانگین دوستانی که یک نفر در یک شبکه دوستی داره رو حساب کرد و اون رو با میانگین تعداد دستانی که این دوستان دارن مقایسه کرد! بر خلاف همه انتظارت کشف شد که عدد دومی همیشه بزرگتر از عدد اول است یا به عبارت دیگه دوستان شما همیشه تعداد دوستایی بیشتر از شما دارن!
تا به حال این جریان در موضوعات بیشتری هم نشون داده شده. مثلا توی فیسبوک معمولا دوستان یک نفر از خود اون نفر دوستان بیشتری دارن. در توییتر فالوئرهای شما فالوئرهای بیشتری از شما دارن و در زندگی واقعی پارتنرهای جنسی شما پارتنرهای جنسی بیشتری از شما دارن! حداقل به شکل میانگین. دانشمندهای شبکه گفته اند که این جریان وابسته به شکل توپولوژی گراف های شبکه ها است و در نتیجه مستقل از اینکه در مورد دوستی باشن، در مورد دوستان فیسبوک باشن یا در مورد فالوئرها.
حالا یانگ هو اوم از دانشگاه تولوز فرانسه و هانگ هین جو از دانشگاه آلتو فنلاند همین موضوع رو در مورد خوشحالی و پولداری بررسی کردن و بر اساس نمودارهای مختلفی از رفتارهای اجتماعی افراد و تطبیق اون با شرایط محاسباتی آماری ثروت و خوشحالی افراد رو سنجیدن و سعی کردن کشف کنن که اون پارادوکس در این شرایط هم حاکمه یا نه. جواب کوتاه اونها به این سوال این بوده: بله! دوستان شما احتمالا از شما پولدارتر هستن.
اما چرا این پاردوکس رو همه جا مشاهده می کنیم؟ دلیل این جریان اینه که تعداد دوستانی که یک نفر داره بیشترش شبیه یک توزیع توانی است تا یک توزیع طبیعی خطی. در نتیجه بیشتر مردم فقط چند تا دوست دارن و کمی از مردم کلی دوست. این گروه کوچیک است که باعث می شه تعادل به هم بخوره یعنی فقط چون مثلا چند نفر هستن که چند هزار دوست دارن، میانگین تعداد دوست می ره بالا و در نتیجه تقریبا هر کس که خودش رو با میانگین مقایسه کنه حس می کنه از میانگین کمتره [خاطره مدیر علامه حلی] ولی بقیه ماجراها هم همینه. مثلا ثروت. [ در مورد جامعه حرف بزنم] و خب همین در فیسبوک هم صادقه. اوم و جو برای اینکه بتونن این مفهوم در چیزهای دیگه بررسی کنن به سراغ مقالات علمی رفتن. مقالاتی که توش دانشمندها به شکل مشترک مقاله چاپ می کنن. اونها هر دانشمند رو یک نود در نظر گرفتن در شبکه و به لینک های بین اونها نگاه کردن. مشخصه که پارادوکس اینجا هم ظاهر شد. اگر شما یک دانشمند هستند که مقاله ای رو با کسی نوشته احتمالا اون آدم مقالات بشتری از شما منتشر کرده! حتی در مورد تعداد ارجاعات هم اینطوره و شما احتمالا از تعداد ارجاعات میانگین دوستان، ارجاعات کمتری دارین. [ همه از میانگین پایینتر هستن.. در اصل اکثریت از میانگین پایینتر هستن].
اوم و جو به این «پارادوکس عمومی دوستی یا مثلا پارادوکس دوستی عمومی شده» می گن و از نظر ریاضی برری اش می کنن. اونها می گن اون پاردوکس حاصل شیوه ای است که نودها به هم وصل می شن.
نتیجه برای ما؟ دونستن این چیز جالب و از اون مهمتر درک این نکته که منطقا (ثابت شده از نظر ریاضی) اکثریت آدم ها توی یک شبکه باید از زیر وضع میانگین باشن! به عبارت دیگه اکثر دوستان شما دوستانی بیشتر از شما دارن و این جای نگرانی نداره. خود این نویسنده ها تذکر می دن که شاید موفق شده باشن نشون بدن که چرا آمار خوشحال نبودن در بین کاربران جدی شبکه های اجتماعی بالا است. [ توضیح آتش نشانی ] اما فراموش نکنین که اگر فعال شبکه های اجتماعی هستین و نگران اینکه چرا دوستاتون همه از شما دوست های بیشتری دارن یا عکس رستوران های بیشتری می ذارن یا عکس … بیخیال بابا خوشحال باشین (: [ آهنگ شاد که وسطش قطع کنیم بگیم آهنگ چیه ]
موسیقی
فولک تهرانی
ساقی امشب مثل هر شب اختیارم دستته / یه چشمم به چشمتو و چشم دیگه ام به دستته
امشب که مست مستم دست و پای غم رو بستم / امشب که لول لولم از من نپرس کی هستم
آپدیت هایی مهم
جاوید می گه: فدورا بیست اسمش هایزنبرگ نیست، اسمش هایزنباگه ;-)
علی و علی ارغوان می گن: کپل محبوب (کیم دات کام) قبلا meguupload رو داشت که بستن و بعد مگا (mega.co.nz) رو باز کرد
بیل گیتس با داشتن مایکروسافت یکی از نوابع دنیای تکنولوژی است و با زندگی اش یکی از الگوهای خیلی از انسانها. گیتس شاید از دانشگاه اخراج شده باشه ولی با امتیاز ۱۵۹۰ از ۱۶۰۰ امتیاز SAT ثابت کرده که جزو ۰.۵ درصد بالای جامعه است (این تست در بسیاری از دانشگاه ها مورد نیازه و چیزهایی مثل درک ریاضی، نوشتن، خواندن منتقدانه و استفاده از ماشین حساب رو می سنجه). گیتس کارهای زیادی کرده (مثلا از وضعیت ایستاده از روی یک صندلی کامپیوتر پریده) اما کاری که هیچ ادعایی توش نداره شطرنجه.
فیلم بسیار کوتاه زیر مسابقه بیل گیتس است با کسی که بهش لقب جاستین بیبر شطرنج رو دادن (حیوونی!) ؛ یک پسر ۲۳ ساله به اسم ماگنوس کارلسن که از سیزده سالگی استاد بزرگ شطرنج هم هست. گیتس توی این برنامه تلویزیونی در فقط ۷۱ ثانیه مغلوب می شه و ظاهرا هم فقط وقتی قهرمان بزرگ دستش رو برای دست دادن دراز می کنه متوجه مات بودنش شده. گیتس در مجموع ۲ دقیقه برای فکر کردن وقت داشته و ماگوس سی ثانیه.
اگر اینترنت خبیث استکباری دارین حتما ویدئوی دو سه دقیقه ای زیر رو ببینین و به این فکر کنین که آخرین باری که توی رسانه های خودمون دیدین یک آدم مهم قبول کنه وارد رقابتی بشه که ضعفش رو نشون می ده، کی بوده و به اخلاق بیل گیتس افرین بگین (:
امیدوارم با مجموعه تلویزیونی سیمپسونها آشنا باشین. انیمیشن کمدی تلویزیونی آمریکایی که موضوعش یک خانواده متوسط و معمولی آمریکایی است که تا حالا حدود ۵۵۰ قسمت ازش پخش شده. اما در هفته نوشتن در مورد کپی رایت می خوام یک شماره اش رو توصیه کنم: سیزن بیست و پنج، اپیزود نه. یا اونطوری که تورنتی ها می گن S25E09 (اصلاح کردم) و حتما متوجه شدین؛ من هم برای دیدنش اونو از تورنت دانلود کردم و نگاه کردم. شماره ای در مورد نقض کپی رایت توسط پدر خانواده و راه انداختن یک سینمای محلی و اهمیت غیرعادی پلیس در این مورد که در حالی که فقط یکی دو اتاق داغون برای مبارزه با مواد مخدر و این چیزها داره، عریض و طویل ترین سازمان ممکن برای مبارزه با «دزدی» رو تشکیل داده. پیشنهادم اینه که اگر به کپی رایت علاقمند هستین حتما این شماره رو ببینین و بخندین و فکر کنین.
در ضمن ehsan توی کامنت ها اشاره می کنه که «اگه علاقه مند به جاسوسی اینترنتی و nsa هستین south park s17e01 رو ببینین ، خیلی باحاله».
بخش آی تی شهرداری پولداره و خوب و پروژههای قابل قبولی رو هم پیش می بره. جدیدترینش این نقشه کامل شهر تهران است که چندان دور از ذهن نبوده ولی یک جنبهاش می تونه همه ما رو هیجان زده کنه: نمای شهری یا همون Street View گوگل. در این نقشه می شه با انداختن یک فلش کوچیک در هر جای نقشه، نمای شهری رو مشاهده کرد. مشکلات فنی متنوعی هست مثلا اینکه در تک تک عکس ها سقف ماشین قابل دیدنه که سعی شده با گذاشتن یک لوگوی گوگل جبران بشه یا بعضی جاها که ترافیک بوده عکس ها شدیدا به هم نزدیک هستن و جاهایی که اتوبان بوده فاصله عکس ها زیاد شده.
اما.. یک تفاوت بزرگ دیگه این پروژه با پروژه گوگل، پرایوسی است. در اینجا اتوموبیل فقط راه رفته و عکس گرفته. مردم، نوشته ها، تبلیغ ها، پلاک ماشین ها و … همه و همه هنوز اونجا هستن. ظاهرا یک الگوریتم (یا آدم؟!!) داره تیکه تیکه پلاک ماشین ها رو محو می کنه ولی به نظرم حذف کردن کل پلاک ها و مناطق عکس برداری ممنوع (که فعلا تو نقشه قشنگ و دوستانه متر به متر دیده می شن) کلی کلی کار می بره و تازه بعدش اینکه نقشه سوراخ سوراخ رو بذاریم جلومون یک جورهایی تابلو می کنه که کدوم کوچه ها اجازه ورود نداشتن و این خودش ماجرا رو یک پله ناامن تر می کنه… و برای ما مردم معمولی هم این سوال هست که آیا پرایوسی ما مهم نیست؟ گوگل الان صورت ها رو هم حذف می کنه اما اینجا تک تک آدم های توی خیابون که جای خود، پنجره ها و حیات های نرده دار و .. هم معلوم هستن و آیا قراره برای این فکری بشه؟
اما مسابقه! از الان تا یک هفته اسکرین شات به همراه ذکر محل دقیق بهترین عکس هایی که می تونین ببینین رو برام ایمیل کنین به آدرس jadijadi@gmail.com تا من در یک پست ویژه این عکس ها رو با حفظ پرایوسی نشون بدم (منطقا نباید توش چیز غیر قابل نشون داده باشه ولی اگر بود اینکار رو میکنم) و در دو بخش «خنده دار / جالب» و «نقض حریم شخصی» به بهترین هاش جایزه بدم! این شما و این منبع مسابقه: http://map.tehran.ir/streetview/