تا حالا چند تا ایمیل دریافت کردم که درباره آزادی بچههای نارنجی چیزی بنویسم. به نظرم عجیبه… چرا؟ چی بنویسم خب؟ راستش با وجود اینکه هیچ کار مثبت واقعی نکردیم، من یک کوچولو از خودم راضی هستم که در این مدت در مورد این جریان در هر جایی که حرف زدم گفتم و همیشه چه تو رادیو گیک ها چه جاهای دیگه سعی کردم یادآوری کنم. ولی راستش در کل، کل جریان باعث خجالت همه ما بود و بخصوص کسانی که … بگذریم و یادمون باشه که این «آزادی» نیست بلکه بیرون بودن با قید وثیقه است و ممنون باشیم از تک و توک آدم هایی که سعی کردن این اسم ها همیشه سربلند باشن؛ بطور خاص به نظرم بودن کسی مثل امین ثابتی در این روزها حداقلی از امید رو زنده نگه داشت. ببخشید که شاد و قهرمانانه نبود ولی نگران نباشین چون دنیا هر روز داره از روز قبل بهتر می شه حتی اگر اینطور به نظر نرسه.
ماه: سپتامبر 2014
هنر گیکی – اسباببازیها زیر اشعه ایکس
برندان فیتزپاتریک هم مجموعه جالبی داره از اسباب بازیهای بچهها زیر اشعه ایکس که بخصوص کیفیت خوبشون باعث می شه آدم با دقت نگاه کنه و سری هم به منوی دست راست بزنه.
تابو (Taboo يا Tabu)
من در سایت قدیمیام مجموعه ای داشتم در مورد ادیان، اساطیر و نمادها که با پاک شدن سایت، اونم از دست رفت. حالا یکی از خوانندههای قدیمی بخشی از اونها رو برام فرستاد که دارم بازنشرشون می کنم.
تابو یک منع قوی اجتماعی مرتبط با هر یک از حوزه های فعالیت های انسان یا رسوم اجتماعی است که مقدس و ممنوع شناخته می شوند. شکستن تابو با مقاومت و حتی تکفیر جامعه روبرو می شود. این عبارت از زبان تونگان (Tongan) گرفته شده که در بسیاری از فرهنگ های پولینزی مرسوم است. در آن جوامع، تابو ماهیتی مذهبی دارد. اولین کاربرد این عبارت در انگلیسی به نوشته های جیمز کوک در ۱۷۷۷ باز می گردد.
هنگامی که چیزی یا عملی تابو محسوب شود، در اطراف آن یکسری منع ها و ممنوع ها به وجود می آید، درست مثل خط کشی دقیق بین مقدسین و مجرمان. بعضی رسوم یا کنش های تابو حتی طبق قانون نیز مورد حراست قرار می گیرند و نقض آن ها با مجازات های سنگین پاسخ داده می شود.
تابوها می توانند شامل اعمال و اشیاء باشند. مثلا ممنوعیت های غذایی (غذای حلال در اسلام و کاشر در یهودیت، گیاه خواری مذهبی و ممنوعیت آدم خواری)، ممنوعیت های مرتبط با فعالیت های جنسی و روابط انسان ها (ممنوعیت ازدواج سفید پوستان با افراد رنگین پوست، همجنس گرایی، زنای با محارم، روابط جنسی میان انسان و حیوان، کودک خواهی و روابط جنسی با جسد مرده ها)، زشت دانستن عملکردهای طبیعی بدن (مثل باد معده)، محدودیت ها درباره مصرف مواد روان گردان، موارد مربوط به اعضای جنسی (ختنه کردن، تغییر جنسیت)، نمایش اعضای بدن (قوزک پا در انگلستان زمان ملکه ویکتوریا، صورت زنان در عربستان صعودی و افغانستان و برهنگی در آمریکا) و ممنوعیت در استفاده از زبان گستاخانه باشد.
هیچ تابویی جهانی نیست اما بعضی از تابوها (مثلا ممنوعیت روابط جنسی با کودکان) در اکثریت جوامع معتبر هستند. تابو ممکن است دارای کارکرد اجتماعی باشد ولی معمولا حتی پس تغییر وضعیت اجتماعی و برطرف شدن پشتوانه هایش نیز به زندگی ادامه می دهد. بنا بر همین استدلال، برخی باور دارند که به هنگام نبود شواهد تاریخی، می توان از بررسی تابوها به وضعیت اجتماعی دوره های تاریخی پی برد.
تابو معمولا شامل صحبت درباره تابو نیز می شود. این مساله باعث تغییر شکل تابو یا حتی تعویض لغات مرتبط با تابو می شود. مثلا در پاراگراف های قبلی استفاده از کلمه “باد معده” واکنش منفی جامعه را بر نمی انگیزد در حالی که عبارت “گوز” هنوز به عنوان یک تابوی اجتماعی محسوب شده، در ایران قابل پذیرش نیست. ماروین هریس، شخصیتی برجسته در بررسی ماتریالیستی فرهنگ، تلاش کرده است تا تابوها را محصول شرایط بوم شناختی و اقتصادی جامعه شان معرفی کند. همچنین زیگموند فروید تحلیلی درباره رفتارهای مرتبط با تابو ارائه داده است که طی آن به مشخص کردن محرک های غیرارادی این ممنوعیت ها پرداخته است. در این سیستم که در مقالات Teotem and Taboo معرفی شده است، فروید رابطه ای بین رفتارهای ممنوع و تقدیس بعضی اشیاء در گروه های خانوادگی خاص را مدعی شده است.
بعضی از مشهورترین تابوهای جهان به قرار زیر هستند :
استرالیا نام بردن از درگذشتگان توسط بومیان
تقریبا در همه جای جهان رابطه جنسی با کودکان، آدم خواری
یهودی ها و مسلمان ها خوردن گوشت خوک
بعضی فرهنگ های غربی نشان دادن کف پا، لمس کردن کفش، غذا خوردن با دست چپ
مردان آمریکایی نشان دادن احساسات در محیط عمومی، گریه کردن
هند نشان دادن احساسات در محیط عمومی، بوسیدن در جمع، نام بردن از افراد مسن تر با نام کوچک، سیگار کشیدن یا مشروب خوردن جلوی افراد مسن تر
چین (تا یکی دو نسل قبل) بوسیدن در جمع، نام بردن از افراد مسن تر با نام کوچک، ظاهر شدن زن در ماه های آخر حاملگی جلوی دیگران
کوه نوردان پا گذاشتن روی طناب کوهنوردی حتی وقتی از آن ها استفاده نمی شود
یهودی ها نام بردن اسم شخصی خداوند
مسیحیان و یهودی های متعصب سکس از مقعد
هلال ماه و ستاره (Star and crescent / Moon and Star)
من در سایت قدیمیام مجموعه ای داشتم در مورد ادیان، اساطیر و نمادها که با پاک شدن سایت، اونم از دست رفت. حالا یکی از خوانندههای قدیمی بخشی از اونها رو برام فرستاد که دارم بازنشرشون می کنم.
این نماد در سطح جهان معمولا به عنوان نماد «اسلام» شناخته می شود و حتی تعدادی از کشورهای اسلامی، آن را بخشی از پرچم ملی خود اعلام کرده اند (از جمله ترکیه و پاکستان). این نماد از دو بخش تشکیل شده است. یک هلال ماه و یک ستاره پنچ گوشه. ترکیب این دو به عنوان یک نماد مستقل، به دوران سومرهای باستان بر می گردد که در آن تمدن از این نماد به عنوان هماهنگی خدای خورشید و خدای ماه استفاده می شده (اولین آثار مشاهده شده بر می گردد به سالهای ۲۱۰۰ قبل از میلاد). در موارد دیگر این نماد نشان دهنده الهه های تانیت (الهه اصلی کارتاژها) و حتی دایانا (خدای حیوانات وحشی و شکار در میان رومیان) بوده است.
در دوران گسترش اسلام، نماد هلال ماه ( به شکل ) به عنوان علامت شهر کنستانتیپول، مرکز امپراتوری روم شرقی استفاده می شد. وقتی که مسلمانان در ۱۴۵۳ این شهر را فتح کردند، علامت آن را نیز برای خود برگزیدند و تنها آن را چرخاندند تا نمایاننده یک ماه رو به افول (در نیمکره شمالی) باشد. بعدها این علامت به عنوان نماد عثمانی ها پذیرفته شد و از آنجایی که در آن دوران سلسله عثمانی سردمدار سیاسی اسلام بود، در جهان این نماد به عنوان نماد اسلام شناخته شد. در اوائل قرن ۱۹، یک ستاره در کنار این ماه قرار گرفت و بعد از چندی به یک ستاره دقیقا پنچ گوش تغییر کرد. از ابتدای قرن بیستم، کشورهای اسلامی دیگری نیز این نماد را در پرچم خود قرار دادند.
ستاره پنج گوشه در این نماد، به تعبیر عده ای نشان دهنده پنج رکن دین اسلام است ولی همانگونه که دیده شد، این نماد چندان ریشه در باورهای اسلامی ندارد و در قرآن یا سخنان پیامبر اسلام نیز از آن سخنی به میان نیامده است. به همین دلیل بعضی از مسلمانان آن را به عنوان نماد دین خود قبول ندارند و حتی عده ای آن را علامتی کفر آمیز می دانند. امروزه در مواردی (از جمله پرچم ترکیه) فاصله ستاره با ماه بیشتر شده است تا ظاهر نماد با قوانین ستاره شناسی مطابقت داشته باشد
وَر رفتن با اعداد، نور خورشید و نموداری که شاید باعث بشه استعفا بدین
برای من اینطرف کشیدن ساعت معنی اش اینه که دیگه نمی تونم لای پرده رو باز بذارم و به موقع با نور آفتاب بیدار بشم. الان نور افتاب منو ساعت شش بیدار خواهد کرد. اصولا این ساعت رو اینطرف و اونطرف کشیدن چه تاثیری توی نور روز داره و در سطحی بالاتر، من که این روزها از هفت از خونه بیرون می رم در بهترین حالت شش و ربع می رسم، چقدر از سال تو تاریکی می یام بیرون و تو تاریکی بر می گردم. بذارین به پیروی از این مقاله که کار مشابهی کرده با بسته نرم افزاری جادویی R، با اعداد ور بریم.
مشخصه که نیاز به کتابخونه ای داریم که فانکشن های sunrise و غیره رو دارن پس:
> library(maptools)
و کافیه لت و لانگ تهران رو بهش بدیم:
> portsmouth <- matrix(c(51.4231, 35.6961), nrow=1)
و تاریخ:
> for_date <- as.POSIXct("2014-09-25", tz="Asia/Tehran")
و ازش بخوایم ساعت طلوع خورشید امروز رو بده:
> sunriset(portsmouth, for_date, direction="sunrise", POSIXct.out=TRUE) day_frac time newlon 0.2460366 2014-09-25 05:54:17
بله ظاهرا درسته ! خورشید ما رو ساعت ۵ و ۵۴ دقیقه صبح بیدار می کنه که مثل گرگ پاشیم بریم سر کار. این کتابخونه همچنین می تونه به ما زمان غروب، طول روز و ظهر رو هم بده و از اون باحالتر می تونه ورودی هایی به فرم بردارهایی از روزها قبول کنه. پس این تابع:
# adapted from http://r.789695.n4.nabble.com/maptools-sunrise-sunset-function-td874148.html ephemeris <- function(lat, lon, date, span=1, tz="UTC") { # convert to the format we need lon.lat <- matrix(c(lon, lat), nrow=1) # make our sequence - using noon gets us around daylight saving time issues day <- as.POSIXct(date, tz=tz) sequence <- seq(from=day, length.out=span , by="days") # get our data sunrise <- sunriset(lon.lat, sequence, direction="sunrise", POSIXct.out=TRUE) sunset <- sunriset(lon.lat, sequence, direction="sunset", POSIXct.out=TRUE) solar_noon <- solarnoon(lon.lat, sequence, POSIXct.out=TRUE) # build a data frame from the vectors data.frame(date=as.Date(sunrise$time), sunrise=as.numeric(format(sunrise$time, "%H%M")), solarnoon=as.numeric(format(solar_noon$time, "%H%M")), sunset=as.numeric(format(sunset$time, "%H%M")), day_length=as.numeric(sunset$time-sunrise$time)) }
می تونه لت و لانگ (طول و عرض) یک مکان رو بگیره و به اندازه date روز بعد از تاریخی که بهش گفتیم، به ما بگه که وضعیت نور روز چطوریه (اونم توی تایم زون مورد نظر):
> ephemeris(35.6961, 51.4231, "2014-09-25", 10, tz="Asia/Tehran") date sunrise solarnoon sunset day_length 1 2014-09-25 554 1156 1757 12.05001 2 2014-09-26 555 1155 1755 12.01276 3 2014-09-27 555 1155 1754 11.97550 4 2014-09-28 556 1155 1752 11.93826 5 2014-09-29 557 1154 1751 11.90104 6 2014-09-30 558 1154 1750 11.86384 7 2014-10-01 558 1154 1748 11.82666 8 2014-10-02 559 1153 1747 11.78952 9 2014-10-03 600 1153 1745 11.75241 10 2014-10-04 601 1153 1744 11.71535
جالبه ولی نه به اندازه کافی. مغز اکثر ما نمودارها رو بهتر از جدول ها می فهمه. پس ما با توابع ggplot دو تا نمودار می کشیم. یکی نمودار نواری که نشون بده چه بخشی از روز نور آفتاب داره و چه بخش هایی تاریکه و یک نمودار دیگه که به سادگی بگه هر روز از سال چند ساعت نور داره.
library(ggplot2) library(scales) library(gridExtra) # create two formatter functions for the x-axis display # for graph #1 y-axis time_format <- function(hrmn) substr(sprintf("%04d", hrmn),1,2) # for graph #2 y-axis pad5 <- function(num) sprintf("%2d", num) daylight <- function(lat, lon, place, start_date, span=2, tz="UTC", show_solar_noon=TRUE, show_now=TRUE, plot=TRUE) { stopifnot(span>=2) # really doesn't make much sense to plot 1 value srss <- ephemeris(lat, lon, start_date, span, tz) x_label = "" gg <- ggplot(srss, aes(x=date)) gg <- gg + geom_ribbon(aes(ymin=sunrise, ymax=sunset), fill="#ffeda0") if (show_solar_noon) gg <- gg + geom_line(aes(y=solarnoon), color="#fd8d3c") if (show_now) { gg <- gg + geom_vline(xintercept=as.numeric(as.Date(Sys.time())), color="#800026", linetype="longdash", size=0.25) x_label = sprintf("زمان در لحظه ترسیم نمودار: %s", format(Sys.time(), "%Y-%m-%d / %H:%M")) } gg <- gg + geom_hline(yintercept=as.numeric("0700"), color="#1000F6", linetype="longdash", size=0.25) gg <- gg + geom_hline(yintercept=as.numeric("1815"), color="#1000F6", linetype="longdash", size=0.25) gg <- gg + scale_x_date(expand=c(0,0), labels=date_format("%b ")) gg <- gg + scale_y_continuous(labels=time_format, limits=c(0,2400), breaks=seq(0, 2400, 200), expand=c(0,0)) gg <- gg + labs(x=x_label, y="", title=sprintf("طلوع و غروب خورشید در %s\n%s ", place, paste0(range(srss$date), sep=" ", collapse="تا "))) gg <- gg + theme_bw() gg <- gg + theme(panel.background=element_rect(fill="#525252")) gg <- gg + theme(panel.grid=element_blank()) gg1 <- ggplot(srss, aes(x=date, y=day_length)) gg1 <- gg1 + geom_area(fill="#ffeda0") gg1 <- gg1 + geom_line(color="#525252") if (show_now) gg1 <- gg1 + geom_vline(xintercept=as.numeric(as.Date(Sys.time())), color="#800026", linetype="longdash", size=0.25) gg1 <- gg1 + scale_x_date(expand=c(0,0), labels=date_format("%b ")) gg1 <- gg1 + scale_y_continuous(labels=pad5, limits=c(0,24), expand=c(0,0)) gg1 <- gg1 + labs(x="", y="", title="طول روز به ساعت") gg1 <- gg1 + theme_bw() if (plot) grid.arrange(gg, gg1, nrow=2) arrangeGrob(gg, gg1, nrow=2) }
و حالا می تونیم هر چیزی بخوایم بکشیم.. مثلا برای تهران:
daylight(35.6961, 51.4231, "Tehran", "2014-03-21", 365, tz="Asia/Tehran")
باعث می شه به این برسیم:
نمودار بالا نشون می ده چه ساعت های از روز صبح است و چه ساعت هایی شب و نمودار پایینی نشون دهنده ساعت های روشنایی است که در هر روز داریم و توش به راحتی می تونین تاثیر اینطرف اونطرف کشیدن ساعت رو ببینین.
خط عمودی در نمودار بالا مشخص کرده الان کجای سال هستیم و دو خط نقطه چین افقی می گن اگر یک نفر لازم باشه از هفت صبح از خونه بره بیرون و شش و ربع برگرده، چه زمانهایی از نور آفتاب در زندگی اجتماعی دور است. این نمودار ممکنه باعث بشه شما از کارتون استعفا بدین.
می بنین اعداد چقدر قشنگن؟
رادیو گیک شماره ۴۴ – گجت سازان بی گجت
اسم این شماره رو با یادآوری رنج بچه هایی که در کارخونه های غیراستاندارد چین و بقیه جاها گجت هایی رو می سازن که ما افتخار می کنیم آخرین مدلمون رو با آخرینترین مدلشون عوض کنیم. به افتخارشون
- دانلود نسخه ام پی تری
- دانلود نسخه او جی جی
-
و محمد هم مدیرسیستمش عوض شده و دیگه نیاز نیست براش نسخه فشرده بذاریم، آفرین به ادمین باشعور جدید
آر اس اس رادیو گیک |
اپلیکیشن اندروید رادیو گیک |
رادیو گیک در آیتونز |
رادیو گیک در ساوند کلاود |
اخبار
مسوولین سوییسی به شکلی سربسته گفتن که اگر مشکلات سطح بالاتر پیش نیاد، علاقمند هستن به ادوارد اسنودن افشاگر ان اس ای پناهندگی بدن در مقابل اینکه اون بتونه در دادگاه در مورد این اتفاق شهادت بده. وکیل اسنودن نگفته چه شکلی از «مشکلات سطح بالاتر» ممکنه پیش بیاد ولی منطقا منظور فشار سیاسی آمریکا بر این کشوره. یکی از دوستان هم توی توییتر گفته بود که اگر بهش پناهندگی بدن حاضره مطلقا هر چیزی رو شهادت بده تو دادگاه (: [صحبت در مورد کتاب no where to hide]
اندروید وان
اندروید وان هم بالاخره اومد. این گوشی هیجان انگیز رو قبلا در خبرها دیده بودیم ولی الان تو هند عرضه شده. حرف گوگل اینه که در حال حاضر ۱.۷۵ میلیارد نفر در جهان گوشی هوشمند دارن و این یعنی ۵ میلیارد نفر گوشی هوشمند ندارن. مشکل هم سه تا است: قیمت بالای گوشی ها، دسترسی نداشتن مردم به ۳جی و ۴جی حتی جاهایی که عرضه شدن و دسترسی نداشتن به سیستم عامل اندروید نسخه جدید. گوشی اندروید وان مدعی است که به این سه مشکل جواب می ده و اسپک های معرفی شده و بخصوص قرارداد خوب با شرکت Airtel جای امید باز می کنه. کشورهای بعدی که قراره شاهد تلفن باشن فیلیپین، اندونزی، پنگلادش، نپال، پاکستان و سری لانکا هستن.. توضیحات خودم در مورد علاقه گوگل به این جریان.
ارتباط تله پاتی مغز به مغز از فاصله ۵۰۰۰ مایلی
معلومه که موبایل وسیله باحالی است که بتونین باهاش با هر کسی هر کجای دنیا حرف بزنین ولی ظاهرا دانشمندها به این هم راضی نیستن.. اصولا دانشمندها رمز موفقیتشون اینه که به چیزهای کوچیک راضی نیستن و فکر می کنن همیشه باید پیش برن و این دقیقا تفاوتشون است با دوستانی که می گن از فلانجا به بعد ما حق نداریم جلو بریم (: به هرحال… دانشمندهای عزیز با استفاده از TMS یا تحریک حوزه الکترومغناطیس مغز یا چنین چیزی تونستن کلمات رو از مغز یک نفر به فاصله ۵۰۰۰ مایل اونورتر جابجا کنن. نترسین… ولی آزمایش این شکلی است: چهار نفر رو آوردن که یک نفر فرستنده بود و سه نفر گیرنده. به نفر اول که قرار بود فرستنده باشه کلمات Ciao و Hola نشون داده شد.. البته به شکل باینری روی صفحه کامپیوتر و بهش گفتن که با دیدن هر صفر به تکون دادن پاش فکر کنه و با دیدن صفر به تکون دادن دستش.. البته لازم نبود واقعا دست و پا رو تکون بده، قرار بود فقط فکر کنه! بعد سیگنال های خونده شده از مغزش با اینترنت به سه نفر دیگه که ۵۰۰۰ مایل فاصله داشتن (حالا شما بگو تو ایستگاه فضایی بودن! فرق خاصی نداشت چون الان ایستگاه فضایی هم اینترنت بدون فیلتر داره) منتقل شد و از طریق همون سینگال های مغزی به مغزشون فرو شد (چی بگیم؟ از مغزشون گذر کرد؟ به مغزشون تابانده شد؟). انداختن این TMS روی کورتکس بینایی باعث شد سه نفر بتونن بر اساس چیزی که نفر اول فکر کرده، لکه های نوری رو ببینن که بر اساس فکر نفر اول در جاهای متفاوتی برای صفر و یک قرار می گرفت. تبدیل کردن این صفر و یک ها تونست کلمه اولیه رو بسازه؛ اونم با موفقیت! هوم… چی بگم حالا من؟
چالش معرفی ده کتاب
توضیحات خودم
اینترنت شبانه در ایران و مشکلاتش
اشاره به مساله اینترنت شبانه و مشکلاتی که برای آی اس پی ها و بقیه درست کرده
امیر گفته که صبا نت یک اطلاعیه داده که از این به بعد رایگان نیست و فقط به شکل «منصفانه» می تونین دوبرابر حجمی که خریدین رو مجانی استفاده کنین و بعدش جریمه می شین! مبین هم کار مشابهی کرده. بحث سر اینکه مجازه یا نه و چطوری باید باشه (بر اساس قرارداد. از این به بعد یا توی قرارداد جدید. …)
در اعماق
دختری که به شکل دروغین به آسیای جنوب شرقی سفر کرد
خبر رو حتما شنیدین. یک دختر هلندی در یک «سفر» ۴۲ روزه به جنوب شرقی آسیا، کل دوستاش رو اسکل کرد و از خونه کلی عکس و متن سفرگونه درست کرد و گذاشت فیسبوک و همه معتقد بودن داره نصف قاره اسیا رو می چرخه و حتی با تزیین کردن اتاقش به شکل یک معبد، گپی اسکایپی هم با رفقا زد که دیگه هیچ شکی در جریان نمونه! حرفش اما بسیار معقول بود. آخرش گفت که «اینکار رو کردم تا نشون بدم که ما چیزی که در رسانه های اجتماعی منتشر می کنیم رو فلیتر می کنیم و تغییر می دیم تا چیزی به نظر برسیم که دوست داریم و دنیای آنلاین ما گاهی ربطی به زندگی واقعی مون نداره. هدف من این بود که نشون بدم چقدر راحت می شه واقعیت رو انگولک کرد. همه می دونن که تصویر مدل ها ادیت شده است و ما معمولا فراموش می کنیم که توی زندگی خودمون هم تصویر رو دستکاری می کنیم».
ناتو و حمله نظامی در صورت حمله جدی سایبری به اعضا
بحث حمله سایبری یک نکته عجیب داره: اینکه معلوم نیست چه زمانی و چه سطحی از حمله «جنگ» حساب می شه یا مثلا آیا کاشتن یک بمب ساعتی در زمان صلح و منفجر کردنش چه حکمی داره (بحث کنم در مورد توربین ها) و سال ها بود گروهی از مقامات ناتو درخواست می کردن که آمریکا اعلام کنه که در مقابل حمله گسترده سایبری، پاسخ کینتیک خواهد داد (جنگی کلاسیک). این اتفاق حالا افتاده و «ناتو اعلام کرد حمله سایبری گسترده علیه یک کشور عضو میتواند به عنوان حمله علیه کل این سازمان دفاعی تلقی گردد و باید با آن برخورد نظامی شود. ناتو میگوید برای دفاع از اعضای خود این تصمیم را اتخاذ کرده است. » بحث انتقال موشک ها به کوبا بعد از خلیج خوکها و اعلام کندی در مورد اعضا و پاسخ به دشمن !
It shall be the policy of this nation to regard any nuclear missile launched from Cuba against any nation in the Western Hemisphere as an attack by the Soviet Union on the United States, requiring a full retaliatory response upon the Soviet Union
امنیت آی مسنجر
[آهنگ عزا بزنم؟] بعد از جریان لو رفتن عکس ها که بعدا بیشتر در موردش حرف می زنیم ومشکلاتی که تیر پیکانشون به سمت iCloud است، تیم کوک سی تی اوی اپل گفت امنیت برای این شرکت بسیار مهمه و تمرکز کرد روی آی.مسیج و گفت تمام ارتباطات این برنامه کاملا رمزگزاری می شن و حتی خود اپل هم کلیدهاش رو نداره. حالا اینکه چطوری می تونن با ان اس ای کنار بیان یک بحث است ولی این بدون شک تلاشی است برای اعاده حیثیت مردمی که حالا دعوت شدن از طریق سرویس Apple Pay کردیت کارت هاشون رو هم به اپل بسپرن. در مورد این در قسمت آخر بیشتر حرف می زنیم.
تبریک و تقبیح
تقبیحی داریم برای ایرانسل که داره با تبلیغ ما رو خفه می کنه (توضیح یو اس اس دی و پلن و …)
تشویق و خسته نباشید داریم برای بچه های زیکانف و داورهای خوب که یک زیکانف عالی دیگه برگزار کردن
تشویق و سوت و هورا برای خودم که …
نامه ها
لاله گفته میدونم خیلی از سایت ها امکاناتشون رو برای ایران محدود کردن اما تو حوزه نرم افزار های آزاد دیگه چرا؟
می خواستم نرم افزار simon رو از sourceforge دانلود کنم می گه کشورتون تحریمه. واقعا بد بختیم دیگه اوپن سورس ها رو هم به ایرانیا ندن
بنیامین برامون نوشته:
رفته بودیم یکی رو برسونیم فرودگاه و احتمالا اگه لاری باشید میدونید که
اکثریت مردم این منطقه توی کشور های حوزه خلیج فارس کار میکنند حالا
بگذریم چون طرف پرواز خارجی داشت دو ساعت قبل پرواز در فرودگاه حظور
داشتیم و من گوشیم رو در اوردم و شبکه های بی سیم رو چک کردم تا بلکه
فرجی بشه وای فای رایگانی چیزی باشه که هیچی هم نبود … ولی یه چیز
هیجان انگیز تر اونجا وجود داشت یه پرینتر بی سیم که هیچ رمزی هم نداشت
نمیدونم مربوط به کدوم بخش بود ولی خلاصه هر بخشی بود چند صد صفحه
اخطاریه براشون چاپ کردم اونم که برگه های پرینتر تموم شد ظاهرا توی
اتاقی بود که اون ساعت از روز کسی درش حضور نداشت یا شایدم طرف نفهم
بود… و این قضیه تموم شد و رفت
تا اینجا میگیم شاید من اولین نفری بودم همچین حمله وحشیانه ای انجام
دادم و کس دیگه ای این کار رو نکرده بوده و گفتم حتما رمز گزاریش میکنن
…
ولی در کمال ناباوری یک ماه بعد که مراجعه کردم هم همون پرینتر با شبکه
بی سیم بدون رمز وجود داشت ولی این دفعه بعد از پرینت گرفتن حدود 4 صفحه
پرینتر رو از دست رس خارج کردن و ظاهرا راه حلشون شده همین که هر وقت
دیدن الکی داره پرینت میاد پرینتر رو خاموش میکنن
بعد بگین چرا هوا پیما سقوط میکنه :-/
بخش آخر
فپنینگ دی
اتفاق رو که همه می دونیم چی شد… یک هکر / شاید هم یک گروه هکری شروع کردن به انتشار عکس های شخصی تعدادی از افراد مشهور (به طور خاصتر ستاره های هالیوودی و این تیپ ها) در اینترنت.
- از کجا اومده بود؟
- آیا قابل جمع است؟
- برخوردهای متفاوت (شکایت، دوستانه، نفی)
- زندگی طبیعی سلبریتی ها
- بدن طبیعی متفاوت است با چیزی که ما می بینیم
- و یادمون باشه که اینترنت حافظه عجیبی داره ولی ما حافظه خاصی نداریم
- همه دنیا تقریبا شبیه همدیگه است.. هیجان عجیب نداره چیزی (:
موسیقی
به پیشنهاد خوب ارشیا، something to remind you از گروه Staind. اجرای زنده.
پروژه گیکی درآمد زا برای گیکهای پردازش تصویر و دارای پنجره مناسب: عکاسی و جدا کردن پلاک
راستش من عاشق پروژههایی هستم که با کمی کار، یک ربات شروع می کنه پول در آوردن برای من! اصولا این شیوه محبوب درآمدم است (: حالا هم یک شرکت که روی تشخیص پلاک و چنین چیزهایی کار می کنه و من هم می شناسمشون دنبال جمع کردن تعداد خیلی زیادی عکس از پلاک ماشینها هستن. عکس هایی واضح که دورشون بریده شده باشه.
این شرکت برای هر عکس ۵۰ تومن می ده. مطمئنا برای یک گیک نمی ارزه با دوربین بیافته توی خیابون و احیانا توسط برادران که به زمین و زمون شک دارن دستگیر هم بشه ولی دقیقا یک گیک تخصصش توی راحت کردن کارهای تکراری است!
اگر من بودم و حوصله داشتم و اتفاقا پنجره ای داشتم که به جای معقولی دید داشته باشه، یک دوربین می ذاشتم پشت پنجره که مثلا هر ده ثانیه یکبار یک عکس بگیره بعد عکسها رو می دادم به یک الگوریتم تشخیص پلاک و اتوماتیک پلاک ها رو می ریختم توی یک دایرکتوری و شاید بعد از کمی برنامه نویسی و سر هم کردن الگوریتمها، می رفتم یک چرخی می زدم چون مطمئن بودم در طول یکی دو روز آینده یک ماشین چاپ اسکناس هر ده ثانیه هفت هشت تا پنجاه تومنی برام چاپ می کنه (:
اگر به نظرتون پروژه عملی است و دوست دارین درگیرش بشین، می تونین با pelak@efazati.org تماس بگیرین. من رو که سر ذوق آورد ولی متاسفانه نه پنجره مناسب دارم نه وقت مناسب.
چند نکته
– اگر تصویرها از پلاکهای غیررسمی / مثلا دولتی باشن بهتره
– معلومه که قبل از ارسال پنجاه هزار تصویر، باید مکاتبه کنین و ببینین اصلا عکس هایی که می گیرین همونی است که طرف می خواد
– کلی چیز این وسط یاد می گیرین
– بحث جالبی است که آیا اینکار اخلاقی است؟ آیا کمک به پلیس برای کشف اتوماتیک پلاک کار خوبیه (به فرض که پروژه این باشه. من دقیق نمی دونم چیه) یا مثلا آیا عکس گرفتن از پلاک خودروها در خیابون نقض حریم شخصی اونها است؟ اینها بحث های جالب و مفصلی است و چلنجهای خوب ذهنی.
– تکرار می کنم که اگر خواستین اینکار رو بکنین مواظب امنیت عمومی باشین که در کشور ما گاهی با قانون و عقل سلیم همخوانی نداره و همچنین قبلش با اون ایمیل مکاتبه کنین. تاکید می کنم که اگر من بودم و پنجره خوب و وقت قابل قبول داشتم حتما تست می کردم.
#بازارکار و معرفیهای شاد دوشنبههای آخر ماه – شهریور ۹۳
من که شخصا از مدرسه متنفر بودم. چاره ای نیست و باید تحمل کرد و تلاش برای بهتر کردنش وقتی بزرگ شدیم (و حتی وقتی مدرسه می ریم) ولی من که شخصا متنفر بودم و لازمه اینو بگم (: به هرحال.. در آخرین روز شهریور که آخرین دوشنبه شهریور هم هست، می ریم به سراغ تبلیغات شاد دوشنبه آخر ماه. شما هم اگر می خواین تبلیغتون در دوشنبه ماه بعد باشه، به jadijadi جیمیل بزنین… همینطور که می بینین فعلا فرصتهای شغلی رو هم همینجا اضافه کردهام!
- یک سایت کراودفاند دیگه رو هم معرفی می کنم به اسم حامی که می خواد تمرکز بیشترش رو روی پروژه های آزاد بذاره. در حال حاضر چند پروژه دارن اینجا حمایت جمع می کنن و شما هم ممکنه بهش علاقمند باشین. چه در حمایت از پروژه هایی مثل استارکلندر و چه در ایجاد پروژه خودتون.
- بنیاد نرم افزارهای آزاد راهنمای خوبی داره با عنوان راهنمای حفاظت از ایمیل که به فارسی هم ترجمه شده. امیدوارم ازش لذت ببرین و دانشتون رو در مورد اینترنت گسترش بدین.
- حمید (توییتر، صفحه شخصی) هم یک سرویس جالب نوشته که باهاش می تونین فیدهای اختصاصی از کوئریهای پایرت بی بگیرین. مثلا اینجا فید سیلیون ولی است و اینجا فید ریلیز های اوبونتو و معلومه که اینجا هم فید صفحه اصلی. شما می تونین اینو توی هر فیدخونی بخونین و با یک کلیک دانلود رو شروع کنین (: کار خوش ایده و جالبیه و ایول به حمید.
- چی؟ کی؟ کجا؟ میتونین حدس بزنین آیکون ها چه چیزی رو نشون میدن؟ ما یه سری از جزئیات تصاویر رو حذف کردیم تا شما بتونین با گشتن در خاطرات و اطلاعاتتون و با نیروی ذهن خودتون، پاسخ رو پیدا کنین و با چیدن حروف کنار هم کلمه رو کامل کنین. این بازی رو حتمن دور هم تجربه کنین و توی سرعت تشخیص تصاویر و اضافه کردن سکه هاتون با هم رقابت کنین.
- پروژه جالب دیگه ای که این ماه درخواست تبلیغ کرده، سرویس تصحیح تخصصی متون انگلیسی است. ایده خیلی خیلی ساده است: من و شما زبانمون عالی نیست ولی گاهی لازمه یک چیز بدون غلط و درست و درمون بنویسیم. در این سرویس می تونین متن انگلیسی نوشته شده توسط خودتون رو وارد کنین و بعد از چند ساعت یا یک روز، متن روون و حرفهای ای که همون حرف شما رو می زنه تحویل بگیرین و پولش رو بدین و بفرستینش مثلا برای دانشگاه یا شریک تجاری اونطرف آبتون یا اصولا از سرویس IMENS.net برای بهبود توان نوشتن انگلیسی خودتون استفاده کنین.
- با این پروژه هم می تونین به سادگی متون رو از فیسبوک به وبلاگ خودتون کپی کنین و در موردش بنویسین. یکی از خصوصیات اصلی این سیستم اینه که با دید بازار جهانی طراحی شده و این قدم مثبتی است در کارهای اطراف ما.
- و محسن هم که دانشجوی دکترای آینده پژوهی است، اینجا وبلاگش رو داره با تمرکز بر آینده پژوهی. اگر پادکست آینده پژوهی رادیو گیک رو شنیدین، سر زدن به اینجا هم براتون جالبه و برعکس!
بازار کار
- آشنا با وب و اچ تی ام ال و مجنتو برای فروشگاه های اینترنتی
- برنامه نویس جاوااسکریپت برای اپلیکیشن در حوالی بلوار کشاورز
- شرکت رهپویان دنا هم دنبال متخصص وب است با یک آگهی مفصل و لذت بخش برای خوندن
- برنامه نویس موبایل در یک شرکت باحال که کمک هزینه باشگاه ورزشی هم می ده (:
- یکی از شرکتهای زیر مجموعه پرشین بلاگ، دنبال تعدادی برنامهنویس متخصص و مسلط به وب، ۲ نفر برنامهنویس اندروید و ۲ نفر برنامه نویس آی او اس است! شاید دقیقا شما رو بخواد!
- برنامهنویس دات نت، طراح وب یا طراح واسط کاربری هستین و دوست در یک شرکت خوب در مورد بورس کار کنین. الان وقتشه!